مطالعات برنامه درسی ایران
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز 1400 شماره 62 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی کشور فنلاند و مقایسه آن با کشور ایران بود. نوع پژوهش، کیفی که از دو روش تحلیل تطبیقی اسنادی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. در بخش تطبیقی از روش پیشنهادی برودی استفاده شد و در بخش پدیدارشناسی نیز با 20 نفر از صاحب نظران و معلمان حوزه زبان آموزی در دوره ابتدایی برای پاسخگویی به چالش های این برنامه درسی مصاحبه به عمل آمد. داده ها به صورت استقرایی تحلیل شد. نتایج نشان داد مهم ترین اهداف کشور فنلاند در برنامه درسی زبان آموزی توسعه سواد خواندن، تقویت مهارت های یادگیری و تعامل بود. دستاوردهای برنامه درسی فنلاند برای ایران عبارت اند از: تأکید بر اصل رویکرد ارتباطی در گزینش محتوا، توجه به نگارش و اصول نوشتن در قالب دیجیتال و در نظر گرفتن عناصر فرازبانی مثل آهنگ و بهره گیری از موسیقی در اجرا برنامه درسی زبان آموزی است. چالش هایی در فعالیت های یادگیری، محتوا، فنون یاددهی و یادگیری، شرایط مدرسه و معلم در برنامه درسی زبان آموزی ایران وجود دارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی می باشد. در این پژوهش از روش آمیخته (کمی و کیفی) استفاده شد. در مرحله طراحی، با 20 نفر از معلمان و 18 نفر از اساتید دانشگاهی مصاحبه صورت گرفت. جهت تعیین اعتبار، الگوی طراحی شده در قالب پرسشنامه ای در اختیار 26 متخصص حوزه برنامه ریزی درسی قرار گرفت. پس از شناسایی مولفه های مهارت های ارتباطی، شناسایی مشکلات ارتباطی دانش آموزان و نتایج تحلیل محتوای سند برنامه درسی ملی؛ الگوی برنامه درسی طراحی و اعتباریابی شد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که دارای 14 مهارت محوری اصلی، 38 مهارت محوری فرعی و 137 خرده مهارت ارتباطی به عنوان اهداف، 46 مشخصه برای محتوا، 9 روش تدریس و 18 مشخصه برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می شد.
طراحی و اعتباریابی میدانی الگوی اجرای ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دوره ابتدایی است. برای تدوین این الگو از پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. داده های مورد نیاز از متخصصان حوزه ارزشیابی با مصاحبه و پرسشنامه گردآوری گردید. در بخش کیفی و کمی با هجده نفر مصاحبه های نیمه ساختاریافته شد و پرسشنامه محقق ساخته را سی نفر از متخصصان تکمیل کردند. نظرات پانصد نفر از معلمان جمع آوری شد. برای تحلیل اطلاعات بخش کیفی از روش کدگذاری باز و برای تجزیه و تحلیل داده های بخش کمی از روش تصمیم گیری چندمعیاره با استفاده از مدل الکتروتکنیک AHP در نرم افزار expert choice استفاده شد. مشخص شد اجرای ارزشیابی دوره ابتدایی با مؤلفه های انسانی، سازمانی و زیرساختی ارتباط دارد. مؤلفه «انسانی» با امتیاز 2، بیشترین اهمیت را در ارتباط با اجرای الگوی ارزشیابی تحصیلی دوره ابتدایی دارد و در بین 13 بُعد، امکانات با امتیاز 0.524 بالاترین وزن را داشت.
تأثیر آموزش سایه بر مقوله تدریس از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان در مورد تأثیر آموزش سایه ای بر تدریس آن ها بود. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ی دوم ابتدایی نواحی برخوردار (1 و 2 و 3) شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 700 نفر بود. با استفاده از جدول کرجسی مورگان تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با 48گویه در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تائید و پایایی آن از طریق تعیین ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه گردید. یافته های حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، نشان داد که بیشترین و کمترین تأثیر آموزش سایه به ترتیب بر بعد مسئولیت حرفه ای و بعد محیط کلاس بوده است. همچنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت آموزش سایه در تمامی ابعاد تدریس از دیدگاه معلمان بود.
تحلیل تجارب معلمان در مورد عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی -یادگیری در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناخت عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه از دیدگاه معلمان باتجربه است. رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدار نگاری است. جامعه پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه شهرستان یاسوج بودند که از طریق نمونه-گیری هدفمند، تعداد (24) نفر از آنان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در پژوهش شرکت کردند. جهت دستیابی به روایی سؤال های مصاحبه از نظرات استادان گروه علوم تربیتی استفاده شد. برای اطمینان از اعتبار داده های پژوهش، پس از استنتاج متن مصاحبه ها، آنها به مصاحبه شوندگان ارائه شد تا نظر تأییدی آنها در این زمینه به دست آید. مصاحبه ها کدگذاری و مقوله بندی شده سپس تحلیل و دسته بندی شدند. بر اساس یافته های به دست آمده؛ تجارب معلمان درباره عوامل تأثیرگذار در بهبود کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه در دو مقوله کلان ایجابی و سلبی تقسیم شدند. مقوله کلان ایجابی شامل: (3 مقوله) اصلی و (9مقوله) فرعی و مقوله کلان سلبی شامل (5 مقوله ) اصلی است.
مقایسه میزان توجه به ساحت های شش گانه تربیت در کتاب های فارسی دوره ابتدایی قبل و بعد از اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام مقاله حاضر بررسی محتوای کتاب های آموزش زبان فارسی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به ساحت های تربیتی در دو بازه قبل و بعد از سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش بود. به این منظور، تغییرات محتوای کتب به شیوه تحلیل محتوا بررسی و مقایسه شد. پیکره زبانی مورد تحلیل در این پژوهش توصیفی و تحلیلی، کتاب های فارسی اول تا پنجم در دوره بلافاصله قبل از اجرای سند تحول و کتاب های فارسی اول تا ششم بلافاصله پس از اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال 1390 بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، سیاهه تحلیل محتوا با روایی تایید شده توسط متخصصان و ضریب توافق کدگذاری بالا بود. داده های حاصل از کد گذاری محتوای کتب، با استفاده از آمار توصیفی و روش آنتروپی شانون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که در دوره قبل از اجرای سند، بیشترین ضریب اهمیت مربوط به بُعد اعتقادی-اخلاقی-عبادی و بُعد اقتصادی-حرفه ای است (18/0 ) و کمترین ضریب اهمیت مربوط به بُعد زیستی-بدنی ( 14/0). پس از اجرای این سند نیز، بیشترین ضریب اهمیت در همین ابعاد بود. شاخص های کتب منطبق با این سند تغییر نکرده و میزان توجه به مؤلفه های تربیتی مورد نظر در سند تحول، در کتب فارسی پایه های متفاوت دوره ابتدایی به طور نامتوازن توزیع شده است.
تمرکززدایی از برنامه درسی در ایران با تکیه بر مؤلفه های ارزش- باوری و قوانین سند برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکزگرایی در برنامه درسی به عنوان یکی از مسائل عمده در آموزش و پرورش ایران شناسایی می شود. با این حال تاکنون زمینه برای رفع این مسئله آنچنان که باید فراهم نشده است. هدف این مقاله زمینه یابی برای برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در ایران و تبیین چرایی و ضرورت این برون رفت با تکیه بر مولفه های ارزش _ باوری و قوانین موجود در سند برنامه درسی ملی است. در تبیین دلایل برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران و ضرورت آن از دو دسته مولفه های ارزش – باوری مبتنی بر آموزه های دینی و شواهد موجود در سند برنامه درسی ملی استفاده شد. بدین منظور از روش توصیفی – تحلیلی بهره گیری به عمل آمد. نتایج نشان داد که هر چند در آموزش و پرورش ایران تصمیم گیری ها در برنامه درسی به طور متمرکز صورت می گیرد، با این حال دلایل و شواهد مبتنی بر ارزش - باورهای دینی و شواهد و مستندات موجود در سند برنامه درسی ملی (مفروض بر این که که متاثر از ارزش – باورهای دینی هستند)، ضرورت تمرکز زدایی در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران را نشان می دهند. بنابراین هم امکان و هم ضرورت برون رفت از تمرکز در برنامه درسی در آموزش و پرورش ایران وجود دارد.
طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به طراحی الگوی مطلوب ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته است. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. شرکت کنندگان را 15 نفر از صاحب نظران آموزش ابتدایی تشکیل می دهند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، برای تحلیل داده ها، از تحلیل محتوای کیفی از نوع تفسیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی، در قالب سه زمینه کلی دانش، نگرش و توانش، و توسط چهار عنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی انجام می گیرد. بر این اساس، دانش، نگرش و توانش در یک ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند و همچنین عناصر اشاره شده برنامه درسی مهارت های زندگی در یک ارتباط چرخه ای قرار دارند که از هدف شروع شده و به ارزشیابی ختم می شوند و نتایج حاصل از ارزشیابی به صورت بازخورد به تدوین و بازنگری اهداف می انجامد. همچنین الگوی طراحی شده نشان می دهد که دوره ابتدایی، دوره پایه ریزی ساختار -شخصیتی، شکل گیری رشد عقلانی، اجتماعی و عاطفی و شخصیت آدمی و توسعه مهارت های بنیادی و حرکتی است، بنابراین لازم است به برنامه درسی مهارت های زندگی، ابعاد دانش، نگرش و مهارت به موازات هم و به طور یکسان مورد توجه قرار گیرند.