فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
71 - 110
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی براساس TPACK انجام شد. روش پژوهش سنتزپژوهی همراه با تحلیل محتوای قیاسی است. میدان آماری ، مقالات مرتبط بین سال های 2000 تا 2020 است. روش نمونه گیری هدفمند و تا مرحله اشباع ادامه یافت. ابزار گردآوری، فرم های فیش برداری است. اعتبار یافته ها با معیار باورپذیری تأیید و به روش حسابرسی اطمینان پذیری از یافته ها حاصل شد. تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی با بکار بردن نظام مقوله قیاسی و کدگذاری موضوعی انجام شد. بررسی نتایج نشان داد که مهم ترین مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی براساس TPACK، شامل 23 مؤلفه دانش فناوری، 16 مؤلفه دانش محتوای فناوری، 18 مؤلفه دانش پداگوژی فناوری و 19 مؤلفه دانش محتوای پداگوژی فناوری است.
ارتقای عملکرد هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی به مثابه سازمان های کارآفرین مبتنی بر مدل پارادایمی نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی مناسب برای اجرای کارآفرینی در هنرستان های فنی و حرفه ای استان آذربایجان غربی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه برخاسته از داده ها بود. به این منظور از مطالعه تطبیقی، سندکاوی و یافته های پژوهشی و مصاحبه با صاحبنظران استفاده شد. در بخش مصاحبه، نمونه گیری از نوع هدفمند بود و تا حد اشباع داده ها ادامه یافت که در مجموع با 12 نفر مصاحبه شد. در نهایت الگوی مناسب در شش مقوله با مفاهیم اصلی و فرعی حاصل شد که از جمله، تغییرات درونزاد و برونزاد و جمعیت شناختی، اقدامات مشارکتی، ویژگی های فردی، تسهیل کننده های سازمانی، اقتصادی، فرهنگی، انگیزش و نگرش، نیروی انسانی، چالش های دانش آموختگان، برنامه درسی، نیروی انسانی، سیاستگذاری، فضا و امکانات تأیید شد. با توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می شود روند سیاستگذاری و قوانین مرتبط با تولید و درآمدزایی هنرستان های فنی و حرفه ای با انعطاف پذیری بیشتری تعریف و در تعیین رشته ها به نیازهای محلی توجه گردد.
تغییر برنامه درسی ریاضی مدرسه ای: چالش ها و تحقیقات مورد نیاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
107 - 128
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای در بسیاری از کشورها صورت گرفته است. هر چند بستر این اصلاحات، به طور قابل توجهی با هم متفاوت بوده اند، با این حال، تأمل و تحقیق در این اصلاحات، حقایق زیادی را آشکار می کند. به عنوان مثال، بررسی ها نشان می دهند که بسیاری از کشورها، تمایل زیادی دارند که استانداردهای برنامه درسی و محتوای منتخبی که در کشورهای پیشرفته مورد تأکید هستند را در برنامه درسی ملی خود بگنجانند. این گرایش در موضوع درسی ریاضی، با توجه به نقش و ماهیت ویژه ای که دارد، حتی بیشتر هم دیده می شود. در این مقاله، پس از بررسی مفهوم «اصلاح» و تمایز آن با «تغییر» برنامه درسی، عوامل اثرگذار در اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه ای از نیمه دوم قرن بیستم به بعد و چالش های متأثر از آنها، مورد تحلیل نظری قرار می گیرند. سپس با استناد به مطالعات بین المللیِ انجام شده، تحقیقات لازم در زمینه اصلاحات برنامه درسی ریاضی مدرسه مورد بحث قرار خواهند گرفت.
طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب برنامه درسی درهم تنیده (تلفیقی) آموزش سواد بوم شناختی در دوره ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی تلفیقی سواد بوم شناختی در دوره ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف در طراحی الگو با روش توصیفی – تحلیلی-تطبیقی و در اعتباریابی از تکنیک دلفی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در طراحی الگو، شامل هشت کشور پیشرو در حوزه بوم شناختی (کاستاریکا، کانادا، سوئد، نروژ، فرانسه، اتریش، کلمبیا، فنلاند) و در اعتباریابی 15 نفر از متخصصان برنامه درسی و نیز، کارشناسان حوزه بوم شناختی به صورت هدفمند بودند. الگوی مطلوب بر اساس عناصر 4 گانه برنامه ریزی درسی تایلر طراحی گردید که عناصر اصلی شامل هدف (حفظ تنوع زیستی و..) محتوا (تلفیق آموزش نظری و عملی بوم شناختی و..)، فعالیت های یادگیری (فعالیت ها-تکالیف پژوهش محور به صورت گروهی و..) و ارزشیابی (آزمون هوش طبیعت گرا و..) می باشند. نتایج اعتبارسنجی نشان داد که الگوی پیشنهادی از نظر متخصصان مطالعات برنامه درسی و آموزش محیط زیست مناسب بوده و این افراد الگوی پیشنهادی را در سطح بالایی تأیید کردند.
الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم براساس روش سنتزپژوهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر در زمینه واقعیت مجازی بود که باتوجه به جست و جوی منظم در پایگاه های اطلاعاتی، بر اساس معیارهای ورود تعداد 920 مقاله علمی شناسایی و در نهایت بر اساس معیارهای خروج تعداد 197 مقاله پژوهشی برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش(1991) و روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر واقعیت مجازی در درس علوم، برنامه ای دانش آموز محور است که نقش ها و مسئولیت های متفاوتی را برای فراگیر، مدرس و دانش، ایجاد می کند.
تولید محتوای الکترونیکی با استفاده از منابع آموزشی موجود در وب برای تدریس کلاسی در مدارس هوشمند ابتدایی شهر تبریز : چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی چالشها و راهکارهایی می باشد که معلمان مدارس ابتدایی هوشمند شهر تبریز هنگام تولید محتوای الکترونیکی با استفاده از منابع آموزشی موجود در وب جهت تدریس در کلاس با آنها مواجه هستند . روش تحقیق پدیدارشناسی و. نمونه مورد بررسی، معلمان مدارس هوشمند ابتدایی شهر تبریز به تعداد15 نفر می باشند . جهت تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری گلاسر و استراوس استفاده شده است. بمنظور کسب روایی و پایایی از روش بازبینی و تطبیق مکرر و متوالی داده ها استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که معلمان مدارس هوشمند در ارتباط با تولید محتوا با دو نوع چالش مهم مواجهند
ارزشیابی شایستگى دانشجومعلمان آموزش زبان و ادبیات فارسی در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
111 - 144
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به سنجش میزان شایستگی دانشجومعلمان رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی در زمینه های دسته بندی آزمون ها، طرح ریزی آزمون، تجزیه وتحلیل آزمون ها، روش ها و ابزارهای جدید در سنجش، و آزمون های هنجارشده می پردازد. بدین منظور از روش ارزشیابی با به کارگیری طرح سنجش دوگروهی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانشجومعلمان کارشناسی پیوسته رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی و نمونه آماری آن از بین دانشجومعلمان مذکور، شامل دو ورودی، یعنی پذیرفته شدگان سال های 1394 و 1396، انتخاب شد. از بین دو گروه ورودی که تعدادشان جمعاً 694 نفر بود، از نمونه ای به حجم 283 نفر آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها نشان می دهد دانشجومعلمان در مؤلفه های پنج گانه بررسی شده، شایستگی لازم را احراز کرده اند. یعنی در سه مؤلفه، در سطحی متوسط و در مؤلفه دسته بندی آزمون ها در سطحی ضعیف حائز شایستگی شده اند. آنان در مؤلفه طرح ریزی آزمون در سطحی بسیار ضعیف قرار دارند. لذا می توان نتیجه گرفت که آنان در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی مجموعاً شایستگى حرفه ای لازم را احراز کرده اند.
شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی معلمان ابتدایی مجری برنامه شهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
167 - 192
حوزه های تخصصی:
: برنامه ملی شهاب با هدف شناسایی، هدایت و حمایت از استعدادهای برتر با همکاری بنیاد ملی نخبگان و وزارت آموزش و پرورش در کلیه مدارس ابتدایی سطح کشور از پایه چهارم تا ششم، انجام می گیرد. در این برنامه معلمان دانش آموزان را در هشت نوع استعداد از جمله کلامی ، ریاضی ، هنری ، فضایی ، حرکات ورزشی ، اجتماعی ، فرهنگ دینی و علوم تجربی با درجه بندی لیست های رفتار دانش آموزان شناسایی می کنند. بنابراین با توجه به نقش اصلی معلمان در شناسایی استعدادهای دانش آموزان ، بررسی نیازهای آموزشی آنها مهم است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در شهر نجف آباد انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در پایه چهارم، پنجم و ششم شاغل در مدارس شهر نجف آباد در سال تحصیلی97-1396 به تعداد 550 نفر بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 225 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی 45 سوالی محقق ساخته بود که نیازهای آموزشی معلمان مجری برنامه شهاب را در هشت استعداد کلامی، ریاضی، هنری، فضایی، حرکتی – ورزشی، اجتماعی، فرهنگ دینی و علوم تجربی در طیف پنج درجه ای لیکرت مورد بررسی قرار می داد. روایی پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان تأیید تأیید شد. پایایی پرسشنامه از طریق تعیین ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد شد. یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون آماری فریدمن نشان داد که نیازهای آموزشی معلمان مجری به ترتیب بیشترین اولویت عبارتند از: استعداد حرکتی- ورزشی، فضایی، اجتماعی، هنری، علوم تجربی، ریاضی، فرهنگ دینی و کلامی. با توجه به میانگین بالای نیازهای آموزشی در حوزه شناسایی هر یک از استعدادها، به جز علوم تجربی بین نظرات معلمان تفاوتی وجود نداشت.
ارزشیابی برنامه درسی به مثابه یک پدیده پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است با توجیه و مفروض انگاشتن برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده، مدلی برای ارزشیابی آن ارائه گردد که به کمک آن تصویری جامع تر از ابعاد مختلف برنامه درسی در گزارش های ارزشیابی ارائه نمود. در این مدل ابعاد و لایه های مختلف برنامه درسی (مکتوب، اجراشده، تجربه شده، آزمون شده) بر اساس سه معیار (آرمان های قصدشده، ابعاد پنهان، و عناصر مغفول) ارزیابی شده و نهایتاً یک ماتریس 15 سلولی را به وجود می آورند. به عقیده نگارنده ارزیابی جامع برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده مستلزم پاسخگویی به سوالات تمامی این سلول ها می باشد. این پژوهش را می توان از نوع "پژوهش نظریه ای" دانست که هدف آن تولید یک مدل تجویزی در حوزه مطالعات برنامه درسی می باشد.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era
حوزه های تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
دیدگاه معلمان نسبت به تأثیر ریاضی دانشگاهی بر تدریس ریاضی مدرسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
155 - 190
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، یکی از انواع دانش هایی که برای آماده سازی معلمان دبیرستان مورد توجه قرار گرفته، «دانش محتواییِ تخصصی شده ریاضی مدرسه ای» است که تمرکز آن، بر چگونگی ایجاد ارتباط بین ریاضیِ دانشگاهی و ریاضی مدرسه ای است. برای شناسایی این دانش، پژوهشی طراحی شد که هدف اصلی آن، توصیف چگونگیِ استفاده معلمان از ریاضی دانشگاهی در تدریس ریاضی مدرسه ای بود و در آن، 19 معلم ریاضی دبیرستان که همگی تجربه تدریس حسابان را داشتند، به طور داوطلب شرکت کردند. رویکرد این پژوهش کیفی بود و داده های آن، با استفاده از اطلاعات جمعیت شناختی، مصاحبه های نیمه ساختاری، مصاحبه های مکتوب و مشاهده های کلاس درس و یادداشت های میدانی نویسنده اول، جمع آوری شد. در فرایند کاهش نظام وار داده ها و تجزیه و تحلیل نهایی، دو مقوله اصلی شکل گرفت که هرکدام، شامل چندزیرمقوله شدند. مقوله اول «چگونگی استفاده از ریاضی پیشرفته دانشگاهی توسط معلمان در تدریس مدرسه ای» و مقوله دوم «شکاف بین ریاضی مدرسه ای و ریاضی دانشگاهی» بود. توصیه این پژوهش این است که دانشجو- معلمان ریاضی، به درس های محتوایی ویژه ای نیاز دارند که بین ریاضی مدرسه ای ریاضی دانشگاهی، ارتباط برقرار کند؛ همان ریاضیاتی که هدف این پژوهش، شناسایی ماهیت و توصیف آن بود.
آسیب شناسی شیوه اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
65 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی و رتبه بندی آسیب های موجود در اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان است. این دانشگاه از سال 1390 در راستای سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی، سند چشم انداز و اساسنامه خود، با مأموریت تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش، بر بنیاد تربیت معلم استوار گردید و تلاش نمود با تشکیل 16 رشته با عنوان «آموزش»، تغییرات گسترده ای در سرفصل ها و منابع آموزشی دانشگاه ایجاد شود. یکی از این 16 رشته، «آموزش جغرافیا» است که برای آن 150 واحد درسی شامل 27 واحد دروس عمومی، 19 واحد دروس تربیت اسلامی، 18 واحد دروس تربیتی و 86 واحد دروس تخصصی برای ارایه در چهار سال در نظر گرفته شد. از این رو، پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری اطلاعات، روش آمیخته (ترکیبی) است، با توجه به ماهیت تحقیق، در روش کیفی از مطالعه موردی و ابزار مصاحبه باز و برای تجزیه و تحلیل آن از تحلیل محتوای کیفی تلخیصی استفاده شد. در روش کمّی نیز ابزار پرسشنامه در جامعه آماری متشکل از دانشجو معلمان، استادان و برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از SPSS و آزمون فریدمن برای اولویت بندی استفاده شد. حجم جامعه آماری در گروه استادان و برنامه ریزان درسی به صورت کل شمار و در گروه دانشجویان با توجه به روش اشباع نظری در مصاحبه، تعداد 15 نفر به شکل گلوله برفی تعیین گردید. برای تعیین روایی از روش روایی صوری ( استفاده از نظر استادان و برنامه ریزان درسی) و برای تعیین پایایی آنها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی سوالات در بین استادان 832/0 ، برنامه ریزان درسی 852/0 و در بین دانشجویان 763/0 به دست آمد؛ نتیجه حاصل نشان داد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. علیرغم اینکه برنامه ریزان درسی دانشگاه معتقدند همه عناصر برنامه درسی در آموزش جغرافیا به نحو شایسته ای دیده شده است؛ یافته های تحقیق حاکی آن است که از نظر سه گروه جامعه هدف، راهبردهای تدریس، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری مهمترین عناصر برنامه درسی هستند که با مقادیر مختلفی در زمره مهمترین آسیب های اجرای برنامه درسی آموزش جغرافیا محسوب می شوند. در نتیجه، با توجه به رویکرد دانشگاه فرهنگیان درباره آموزش رشته های دانشگاهی و از جمله آموزش جغرافیا، یافته های پژوهش نشان داد که اهداف دانشگاه همچون؛ پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع مورد نیاز آموزش و پرورش، سرآمد در آموزش و شایستگی های حرفه ای و تخصصی تربیت محور، توانمند در بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی و تربیتی در انجام مأموریت ها، مبتنی بر معیارهای نظام اسلامی و ... هر چند برگرفته از اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشد، هنوز برای رسیدن به سرمنزل مقصود و دستیابی به اهداف و اساسنامه دانشگاه، نیازمند تلاش بیشتر برنامه ریزان، استادان و دانشجو معلمان می باشد.
بررسی سطح تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای دروس علوم و ریاضیات: تأملی بر معیار «قابلیت یادگیری» در انتخاب محتوای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق میزان تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای علوم و ریاضیات مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط سطح تسلط با «قابلیت یادگیری» محتوای برنامه درسی تحلیل شده است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمی-کیفی) است. 914 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای پایه های چهارم و پنجم از آزمون های پایانی محقق ساخته گردآوری گردید و برای دروس علوم و ریاضیات پایه ششم نیز از آزمون های سراسری این پایه استفاده شد. پایایی آزمون های محقق ساخته نیز بر حسب ضریب آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 86/0 محاسبه شد که مطلوب بود. میزان یادگیری دانش آموزان تقریباً در نیمی از مطالب دروس علوم و تقریباً در تمامی مطالب دروس ریاضی زیر سطح تسلط است. به نظر می رسد «قابلیت یادگیری» محتوای این دروس به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شایسته توجه بیشتر است.
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
مقایسه «معلمی کردن» نومعلمان مدارس ابتدایی: آیا نوع دانشگاه محل تحصیل مهم است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
41 - 64
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مقایسه ای معلمی کردن سه گروه از نومعلمان مدارس ابتدائی ایران اختصاص دارد که در شهرستان مراغه در سال تحصیلی 97-1396 فعالیت می کردند. این معلمان از سه طریق «تحصیل در دوره چهار ساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان»، «تحصیل در سایر دانشگاههای کشور و شرکت در استخدام پیمانی و گذراندن دوره یکساله تربیت معلم» و «داشتن سه سال فعالیت تدریس در مدرسه به صورت موقت» وارد خدمت معلمی شده بودند. پرسش پژوهش این بود که آیا روش ورود به حرفه معلمی و نوع دانشگاه محل تحصیل بر معلمی کردن تاثیر دارد یا خیر؟ رویکرد حاکم بر پژوهش، رویکرد کمی بود. برای گردآوری داده های لازم از «پرسشنامه» استفاده شد. جامعه پژوهش را معلمان آموزش ابتدایی تشکیل می دادند که از میان آنها، ابتدا معلمان شهرستان مراغه انتخاب شدند و سپس نمونه ای به تعداد 97 نفر برای کسب داده ها انتخاب شد. از طریق نمونه گیری متناسب با حجم، نمونه مربوط به هر گروه انتخاب و پرسشنامه در محل کار آنان توزیع و با مراجعه حضوری، دریافت شد. تحلیل داده های حاصل با بهره گیری از فراوانی و درصد و میانگین نمرات انجام و برای مقایسه گروه ها، آزمون تحلیل واریانس، انجام گرفت. نتایج حاصل نشان داد «معلمی کردن» نومعلمان واردشده با شیوه های متفاوت به مدارس ابتدایی، فاقد تفاوت معنی دار است. یعنی نومعلمانی که دوره چهارساله یا دوره یکساله تربیت معلم را سپری کرده اند همانند معلمانی معلمی می کنند که دوره های رسمی تربیت معلم را سپری نکرده اند. این بدان معناست که تاسیس دانشگاه خاص تربیت معلم، نتوانسته است دستاوردی بیشتر از دانشگاههای دیگر داشته باشد که آموزش رشته مربوط را برعهده دارند. پژوهش به شیوه کمی ممکن است با برخی محدودیت های مربوط به جامعیت و اعتبار مواجه باشد. علیرغم برخی محدودیت های این پژوهش، آنچه حاصل شده نوعی تردید در کارایی دانشگاههای خاص تربیت معلم را آشکار می کن. این دانشگاهها در ایران، دانشجویان خود را بعد ار اتمام تحصیلات دوره متوسطه، انتخاب و پس از استخدام در آموزش و پرورش آنهات را آموزش می دهد. بنابراین، این نوع آموزش با نوعی انتخاب زودهنگام شغل همراه است و پرداخت کمک هزینه تحصیل همراه است. این هر دو سبب افزایش هزینه های تحصیل می شود. بنابراین، این پرسش مطرح است که آیا همچنان می توان از دوره چهارساله تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان با استخدام از ابتدای تحصیل، دفاع کرد؟ آیا دانشگاه فرهنگیان دارای عملکردی اثربخش بوده است؟ داده های میدانی نشان می دهد که موفقیت دوره چهار ساله تربیت معلم برای کسب شایستگی شغلی فعالیت در آموزش ابتدایی، برای دفاع از آن کافی نیست.
اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی تحصیلی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
300 - 321
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی-تحصیلی (نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن، نظم دهی همانندسازی و نظم دهی درونی) و ابعاد سرسختی روان شناختی (چالش، تعهد و کنترل) دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه-آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن آموزش مهارت های خودتعیین گری به عنوان متغیر مستقل و انواع خودنظم دهی تحصیلی و ابعاد سرسختی روان-شناختی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها شامل 120 دانش آموز پایه هشتم شهر شیراز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به این معنا که ابتدا دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه به صورت تصادفی از مدارس دوره اول متوسطه شهر شیراز انتخاب شدند. سپس کلاس های پایه هشتم این مدارس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) اختصاص یافتند. قبل از شروع آموزش، پرسش نامه خودنظم دهی تحصیلی ریان و کانل، و پرسش نامه زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا، بر گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس طی 10 جلسه به گروه های آزمایش، مهارت های خودتعیین گری مطابق با مدل فیلد و هافمن (1994) آموزش داده شد و در پایان پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری به نحو معنی داری منجر به کاهش نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن و نظم دهی همانندسازی و افزایش نظم دهی درونی می شود. همچنین، آموزش مهارت های خودتعیین گری، ابعاد سرسختی روان شناختی را در دانش آموزان به نحو معنی داری افزایش می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت مهارت های-خودتعیین گری در برنامه درسی به منظور ارتقاء خودنظم دهی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان است.
Provide a Model for Identifying Indicators of Education Development (Tuition and Content Services, Health-Individual Education, etc.) in Working Children
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
73 - 86
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to provide a model for the development of children's education. Methodology : The research method was mixed (qualitative-quantitative). The statistical population in this study was all experts in the field of educational management and curriculum planning and training of working children. After the 11th interview, theoretical saturation took place. Validity was obtained through 4 experts and by two colleagues and reliability of the Copa formula (0.632). In order to conduct this research, in addition to documentary study, the content analysis technique with MAXQDA12 software was used to identify the dimensions, components and indicators of the development of working children education, and in the quantitative data analysis section, the structural equation technique was used. Findings : As a result of qualitative analysis, 3 dimensions, 8 components and 43 indicators were identified. The dimensions of health-individual education, socio-cultural education and education of knowledge and academic and professional skills were identified as the main dimensions of the development of education of working children. Finally, all indicators were approved using structural equation technique and education of knowledge and academic skills. And vocational education with a coefficient of 0.858, health-individual education with a coefficient of 0.701 and socio-cultural education with a coefficient of 0.605 showed the most impact and importance in the model, respectively. The validity of the model was measured by 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.70, evaluation system with an average of 4.8 and executive mechanism with an average of 4.8) that all dimensions were approved. . Conclusion : Finally, a model with 5 dimensions (philosophy and purpose with an average of 4.8, theoretical foundations with an average of 4.9, executive principles with an average of 4.7, evaluation system with an average of 4.81 and executive mechanism with an average of 4.80) was designed and validated
Designing and Validating a Model of Effective Skill Training in Scientific-Applied Center
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۲, Autumn ۲۰۲۰
87 - 98
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to design and validate the model of effective skills training in scientific-applied centers. Methodology : The method of the present study was applied based on the purpose and mixed type based on the nature of the data. The statistical population in the qualitative part of the research included all experts in the field of effective skills training, and 30 experts were selected using targeted snowball sampling method. The second group of the statistical population of this study in the quantitative part included all the official teachers of applied science centers in Mazandaran province in the number of 3,000 people who were selected by random sampling and snowball method of 608 people as the sample size. In the qualitative part of the present study, semi-in-depth interviews were used and in the quantitative part, a researcher-made questionnaire was used. The validity and reliability of both instruments were evaluated and confirmed. The method of data analysis in the qualitative part of the theoretical coding was taken from the method of data theory of the foundation and in the quantitative part, confirmatory factor analysis was used to validate the model and determine the relationship between the identified factors. Findings : The results showed that in a total of 6 dimensions of career goals, instructor, environment, student, content and management, 28 components and 252 indicators of the dimensions of the skill training model are effective. Conclusion : Based on the obtained coefficients, it can be said that all indicators have an important and significant role in measuring the dimensions and components of the model of effective skills training system for scientific-applied centers of Mazandaran province
ارزیابی تغییر برنامه درسی پایه ششم ابتدایی در شهرستان کوهرنگ بر اساس الگوی فولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
175 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله، ارزیابی تغییر برنامه درسی پایه ششم ابتدایی بود. از روش آمیخته از نوع تبیینی استفاده شد. در بخشی کمی، کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دارای مدیرمستقل شهرستان کوهرنگ به روش سرشماری انتخاب شدند و پرسشنامه که روایی آن توسط 10 نفر از متخصصان علوم تربیتی تایید شده بود در اختیار آنان قرار گرفت (94/0= α). در مجموع 150 پرسشنامه جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کمی، از آزمون تی تک گروهی و تی وابسته استفاده شد. در بخش کیفی نیز با مدیران و معلمان پایه ششم مصاحبه شد که با روش نمونه گیری هدفمند (از نوع موارد مطلوب) انتخاب شده بودند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در مجموع 14 معلم و مدیر مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد از دیدگاه معلمان و مدیران به ویژگی های برنامه درسی و ویژگی های محلی برنامه درسی به مقدار کافی توجه نشده است.
ارزیابی ظرفیت کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی از حیث تطابق با چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
183 - 204
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، یک پژوهش تحلیل محتوا گزارش می شود که هدف آن بررسی میزان توجه به چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016 در کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی است. بدین منظور محتوای کلیه کتاب های بخوانیم پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی چاپ شده در سال 1398 برای تحلیل انتخاب شد. در فرآیند تحلیل، هر صفحه ی متنی کتاب به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شد. چارچوب نظری از ادبیات پژوهشی مرتبط با هدف اخذ شد و پس از جرح و تعدیل چارچوب، متن درس و فعالیت های کتاب از نظر دو هدف ادبی و اطلاعاتی و چهار فرآیند درک مطلب بررسی شدند. نتایج نشان داد که کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی بیشترین تاکید بر متون ادبی و فرایند «تمرکز و بازیابی اطلاعات» و کمترین تاکید بر متون اطلاعاتی و فرایند «تفسیر و ارزشیابی محتوای زبان و عناصر مربوط به متن» را دارند