فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۰۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله تحلیلی- استنباطی حاضر به دنبال طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه بود. جامعه پژوهشی شامل متن کامل ترجمه تفسیر المیزان بود که با توجه به منطق انتخاب آن از نمونه گیری صرف نظر شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویت دینی فرهنگ عینیت یافته اسلامی در وجود انسان است که اگر بخواهیم برای آن الگوی برنامه درسی طراحی کنیم اهدافش شامل سه نوع بینشی (شناخت دایره هستی و پدیدآور، شناخت مقصد و سرانجام، شناخت راه و راهبران زندگی، شناخت خویشتنِ خویش)، گرایشی و کنشی، محتوایش تابع سازمان دهی درهم تنیده/مارپیچی می باشد. "توجه دادن به نشانه های ربوبیت خداوند در آفاق و منظومه هستی، دعوت به تأمل در خود، تبیین، استدلال و احتجاج، استفهام، مشاهده، تمثیل، تذکر و عمل معلم" هم ازجمله روش های یاددهی-یادگیری مورد تأکید در الگو هستند. رویکرد کلی ارزشیابی نیز "فرایندی" است که با در نظر گرفتن استلزامات دینی و نوع نگاه ویژه به نیت، همت و زحمات دانش آموز و همچنین بهره گیری از سه ضلع معلم، دانش آموز و والدین نارسایی های احتمالی را مشخص می کند و بیشتر در خدمت یادگیری می باشد.
طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
172 - 196
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی بر اساس روش سنتزپژوهی ترکیبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مقالات علمی معتبر درزمینه تربیت اقتصادی بود. منابع گردآوری داده ها شامل پایگاه های اطلاعات علمی، جهاد دانشگاهی، اسکوپوس، پروکوئست، اشپرینگر، ساینس دایرکت، نشریات کشور بودند. برای گردآوری، گزارش و ثبت اطلاعات پژوهش های اولیه، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق استفاده شد. تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سنتزپژوهی مارش (1991) انجام شد و ترکیبی بهینه از نتایج آن ها ارائه گردید. برای اطمینان از نحوه کدگذاری ها از دو نفر ارزشیاب جهت کدگذاری مجدد یافته ها استفاده شد که به منظور تأیید پایایی، از فرمول ضریب کاپای کوهن، استفاده شد که در این پژوهش میزان توافق نشان دهنده درصد بالایی ازتوافق بین ارزشیابان در کدگذاری ها بود. یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب برنامه درسی تربیت اقتصادی در رشته مطالعات اجتماعی، با ده عنصر تحت عناوین، عنصرمنطق (تحقق اهداف مطالعات اجتماعی و رشد تفکر انتقادی)، هدف (رشد مهارت ها، نگرش و دانش اقتصادی)، محتوا (مفاهیم اساسی علم اقتصاد)، روش های یاددهی – یادگیری (روش های یادگیری فعال)، منابع و مواد آموزشی (استفاده از منایع آموزشی متنوع)، نقش معلم (راهنما و تسهیل گر بودن)، گروه بندی فراگیران (افزایش یادگیری از طریق گروه های کوچک)، زمان (انعطاف پذیری در زمان آموزش)، مکان (محیط های آموزشی اعم از درون و خارج از کلاس) و ارزشیابی (به کار بردن شیوه های ارزشیابی متنوع) طراحی گردید که برنامه ای فراگیر محور و جامعه محور است که در پی کمک به تحقق اهداف مطالعات اجتماعی، رشد تفکر انتقادی، تحلیل آگاهانه متون و کاربرد مفاهیم در زندگی واقعی توسط فراگیران، افزایش درک فراگیران از مفاهیم و موضوعات اقتصادی، صرفه جویی در وقت و منابع آموزشی می باشد.
Comparison of Psychomotor Skills and Social Adjustment in Elementary Students with and without Preschool History
حوزه های تخصصی:
Purpose : The present research was conducted with the aim of comparison of psychomotor skills and social adjustment in elementary students with and without preschool history. Methodology : This research in terms of time was cross-sectional, in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was causal-comparative. The study population was the first to third grade students of Shiraz Kodak Afarin Educational Complex in the academic years of 2019-2020, which according to the Krejcie and Morgan table number of 144 people (90 people with preschool history and 54 people without preschool history) were selected as a sample by simple random sampling method. Data were collected by psychomotor skills test (Lincoln Oseretsky, 1950) and adaptive behaviors inventory (Lambert et al, 1974) and analyzed by independent t-test in the SPSS software. Finding : The results showed that elementary students with preschool history in compared to elementary students without preschool history significantly had a more favorable situation in terms of psychomotor skills (and all its components including touching, bending on the toe, harmonious tapping of the foots, standing on one foot, walk backwards and finger skills) and social adjustment (and all its components including violent behavior, antisocial behavior, rebellious behavior, unreliable behavior, avoidance, stereotyped behavior, inappropriate social behaviors, bad voice habits, bad or strange habits, hyperactivity tendency and psychological distress) (P<0.01). Conclusion : The results indicated the effect of preschool on psychomotor skills and social adjustment in elementary students. Therefore, to improve the characteristics of students is necessary to use a preschool education course.
Structural Modeling of the Impact of Entrepreneurial Thinking and Professional Commitment on Professors' Effectiveness with the Mediating Role of Satisfaction from Organizational Climate among Professors of Islamic Azad University of Urmia Branch
حوزه های تخصصی:
Purpose: Regarded to the importance of professors' effectiveness, the purpose of this study was structural modeling of the impact of entrepreneurial thinking and professional commitment on professors' effectiveness with the mediating role of satisfaction from organizational climate among professors of Islamic Azad University of Urmia Branch. Methodology: This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of quantitative. The research population was the professors of the Islamic Azad University of Urmia Branch in the 2020-21 academic years, which based on the Cochran's formula the sample size was estimated 227 people who were selected by stratified random sampling method according to different colleges. The research instruments of the present study were the Questionnaires of entrepreneurial thinking (Scarborough & Zimmerer, 1990), professional commitment (Allen & Meyer, 1990), professors' effectiveness (Salimi & Ramezani, 2014) and satisfaction from organizational climate (Bontis, 1998). Data were analyzed by structural equation modeling in SPSS-21 and SmartPLS-2 software. Findings: The results showed that entrepreneurial thinking and professional commitment had a positive and direct effect on satisfaction from organizational climate and professors' effectiveness and satisfaction from organizational climate had a positive and direct effect on professors' effectiveness. Also, entrepreneurial thinking and professional commitment had a positive and indirect effect on the professors' effectiveness with the mediating role of satisfaction from organizational climate (P<0.01). Conclusion: According to the results of this research, to improve the professors' effectiveness can be used by promoting entrepreneurial thinking, professional commitment and satisfaction from organizational climate.
شناسایی عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار: سنتز پژوهی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
224 - 243
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر محیط کار به عنوان زمینه ای بارور و ارزشمند برای یادگیری و توسعه منابع انسانی شناخته شده است. «یادگیری در محل کار» و «برنامه درسی محل کار» دیگر به عنوان مفاهیمی دور از ذهن تلقی نمی شوند و نشان از علایق گسترده ای در پژوهش ها در مورد یادگیری در سازمان های مختلف بوده است؛ پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی، دارای رویکرد کیفی و به روش سنتز پژوهی انجام شد. جامعه پژوهش متشکل از کلیه پژوهش ها و اسناد علمی در قالب مقالات، پایان نامه ها وکتاب ها در بازه زمانی 2020-2000 و 1399-1390 بود. 45 سند علمی شامل مقاله، کتاب و پایان نامه به عنوان نمونه انتخاب شد و بر اساس کدگذاری تحلیل مضمون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روایی پژوهش توسط 3 متخصص برنامه درسی محیط کار تأیید و پایایی پژوهش با کمک تحلیل گران حوزه برنامه درسی و متخصصان برنامه درسی محیط کار صورت گرفته است. یافته ها و نتایج نشانگر عوامل تسهیل کننده برنامه درسی محیط کار مشتمل بر عوامل سازمانی (شغلی، ساختاری و جایگاه سازمانی آموزش)، عوامل کارکردی (هدف، محتوا، نحوه اجرای برنامه درسی و نحوه ارزشیابی از برنامه درسی اجراشده)، عوامل فردی (مدرس و فراگیر) و عوامل فراسازمانی (ملی و بین المللی) بوده است.
تبیین ابعاد و مؤلفه های هنر و زیبایی شناسی و تحلیل آن بر اساس آثار و آرای جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
99 - 126
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین ابعاد و مؤلفه های هنر و زیبایی شناسی بر اساس آثار دیویی[1] می باشد. روش پژوهش تحلیل اسنادی است. جامعه تحلیلی، 10 اثر از آثار مرتبط با هنر و زیبایی شناسی دیویی را در بر می گیرد. ابزار اندازه گیری، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. یافته ها نشان داد هنر و زیبایی شناسی شامل ابعاد: احساس، اخلاقیات، اتحاد، خوداگاهی،کل گرایی و تخیل است و هر یک از این ابعاد مرکب از مؤلفه هایی است که احساس با 11مؤلفه؛ اتحاد با 10؛ اخلاقیات با 10؛ خوداگاهی با 9؛ کل گرایی با 9؛ تخیل با 8؛ به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان توجه برخوردار هستند. همچنین در بعد احساس، ابراز احساسات با 8 و پرورش نگرش ها و تمایلات با 3؛ در بعد اخلاق، تواضع با (6) و فداکاری با (3)؛ در بعد تخیل، شهود (6) و تجسم فکری با (2)؛ در بعد اتحاد، یکپارچگی با (7) و ارتباط موضوع درسی با تجارب مستقیم زندگی با (3) در بعد خوداگاهی، شناخت توانایی خود با (6) فراوانی و مراقبت از خویشتن با (3)، در بعد کل گرایی، همه جانبه نگری با (6 ) و جامعیت با (3) به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشتند.
جایگاه طرح مسئله در کتاب های درسی ریاضی دوره آموزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتاب های درسی ریاضی دوره ابتدایی و متوسطه اول از جهت میزان فعالیت های مبتنی بر طرح مسئله است. پژوهش از نوع کیفی است و جامعه آماری مورد بررسی کتاب های ریاضی پایه اول تا نهم چاپ سال 1398 هستند. ابتدا واژگان کلیدی ای که موید طرح مسئله است تعیین شد سپس شناسایی این موقعیت ها در کتاب درسی صورت گرفت و موقعیت ها بر اساس چارچوب نشری برآمده از ادبیات پژوهشی دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که در مجموع 9 کتاب مورد بررسی، 40 موقعیت طرح مسئله وجود دارد که 60 درصد آن ها در سه سال دوم ابتدایی است و 5/67 درصد را موقعیت های نیمه ساختار یافته تشکیل می دهند. مقایسه بین تعداد فعالیت های مبتنی بر طرح مسئله و فعالیت های حل مسئله در کتاب های درسی ریاضی، نشان می دهد که مولفان کتاب های درسی، توجه کمی به به فعالیت های طرح مسئله داشته اند.
بازنمایی معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک: تحقیقی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق بازنمای معنایی پدیده افت تحصیلی دانش آموزان شاهد و ایثارگر و ارائه مدلی پارادایمیک بود. روش شناسی انجام این پژوهش، کیفی و مشارکت کنندگان شامل کلیه دانش آموزان دارای افت تحصیلی در مدارس شاهد، معلمان و مدیران مدارس شاهد، کارشناسان آموزشی بنیاد شهید شهرستان و ناحیه 1و 2 سنندج، اداره کل آموزش و پرورش کردستان و والدین دانش آموزان شاهد دارای افت تحصیلی که براساس قاعده اشباع نظری 40 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با روش نظریه زمینه ای و با کمک نرم افزار Maxqda تحلیل شد ند. براساس نتایج شرایط علی پدیده افت تحصیلی شامل کمبود عاطفی؛ هدایت تحصیلی ضعیف و انگیزه پایین و شرایط زمینه ای شامل تلاش و پشتکار پایین؛ سهل گیری آموزشی و رهاشدگی تحصیلی و شرایط مداخله گر شامل ضمانت استخدامی؛ ساختار حمایتی ضعیف نهاد و برخورداری از مزایای ایثارگری بودند. مقوله هسته تعیین شده نیز عبارت از افت تحصیلی به مثابه « پذیرش شکست در مقابل موفق شدن» بود.
زمینه ها و راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی برای دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین زمینه ها و راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی برای دوره ابتدایی است. با استفاده از روش کیفی داده بنیاد، با 12 نفر از صاحب نظران حوزه برنامه ریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی مصاحبه شد. یافته ها نشان داد که نیازها، سیاست ها و اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی زمینه ساز تدوین و اجرای برنامه درسی سواد مالی دوره ابتدایی اند. مهمترین راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی در برگیرنده اقدامات آموزشی و ساختاری مانند غنی سازی برنامه درسی، فراهم ساختن امکانات دسترسی به منابع آموزشی، مشارکت معلمان در تولید برنامه درسی، ایجاد بستر همکاری ها بین سازمان های مالی با آموزش و پرورش، تبادل افکار و ایده های آموزشی بین کلاس ها و مدارس، همکاری سازمان ها در امر گسترش نوآوری های آموزشی در حیطه سوادمالی، تعامل مستمر با مراکز آموزشی و پرورشی حوزه مالی و توسعه تجهیزات آموزش مالی است.
شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین دانشجویان سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه دانشگاه اصفهان است. رویکرد تحقیق ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر از مدیران، معاونان و اعضای هیأت علمی، داده ها با روش نمونه گیری زنجیره ای گردآوری شده است. یافته ها برای شناسایی مزایا و معایب ازنظر متخصصان و ساخت ابزار کمّی به کار رفته است. در بخش کمّی، با روش زمینه یابی، پرسش نامه محقق ساخته بین دانشجویان دکتری در سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه با روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم اجرا شده است. یافته های کیفی نشان داد که در مجموع، متخصصان معتقدند که هر دو رویکرد دارای مزایا و معایبی است که هر یک با توجه به ماهیت رشته و موقعیت مورد نظر استفاده می شود؛ اما با توجه به شرایط علمی در دنیای امروز، رویکردهای گروهی بیش تر مورد توجه قرار گرفته است. نتایج در بخش کمّی نشان داد که دانشجویان با مزایای رویکردهای گروهی بیش تر موافق بودند و معایب آن را به مراتب کمتر از مزایایش می دانستند. نتایج آزمون های تعقیبی، بیانگر وجود اختلاف بین گروه های علوم پایه و فنی و مهندسی با علوم انسانی در برخی از معایب و مزایای رویکردهاست. در گروه های علوم انسانی به دلیل ماهیت بیش تر انفرادی پژوهش های صورت گرفته، دانشجویان شناخت کمّی از رویکردهای گروهی داشتند و توجه چندانی به آن نشان ندادند.
رابطه برنامه درسی پنهان با هیجان های تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در بین دانشجویان رشته های علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین برنامه درسی پنهان با هیجان های تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در بین دانشجویان بود. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و جزء تحقیقات پیش بین از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان سال آخر علوم پایه و علوم انسانی دانشگاه تبریز تشکیل دادند. از جامعه یاد شده بر اساس فرمول کوکران ، تعداد 222 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس برنامه درسی پنهان (آکبولوت و ارسلان، 2016)؛ و پرسش نامه های هیجان های تحصیلی (پکران، 2005)؛ سرزندگی تحصیلی (حسینچاری و دهقانی زاده، 1391)؛ بهزیستی تحصیلی (پیترینن، سوینی و فیالتو، 2014) گردآوری شدند. جهت آزمون آماری از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج یافته ها حاکی از مثبت و معنی دار بودن تأثیر مستقیم برنامه درسی پنهان بر هیجان های مثبت تحصیلی (لذت و غرور)، سرزندگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی است. همچنین تاثیر برنامه درسی پنهان بر هیجان های تحصیلی منفی (اضطراب، خستگی، خشم، شرم و ناامیدی) منفی و معنی دار گزارش شد. نتیجه پژوهش حاضر این است که هر اندازه دانشجویان، مؤلفه های برنامه درسی پنهان و جو کلی محیط دانشگاه را مثبت و رضایت بخش ارزیابی کنند، به همان نسبت گرایش و هیجانات مطلوب، علاقه و بهزیستی تحصیلی بیشتر می شود؛ لذا برای هموار شدن مسیر یادگیری و تضمین اهداف آموزش عالی، باید آگاهی بخشی و ایجاد شناخت در استادان و عوامل آموزشی دانشگاهی نسبت به مؤلفه های برنامه درسی پنهان انجام پذیرد تا دانشجویان قادر باشند از موانع برنامه درسی رسمی عبور کنند.
برنامه درسی مبتنی بر اخلاق مراقبت: تداوم نقش مادرانه در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی مبتنی براخلاق مراقبت: تداوم نقش مادرانه در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل زنان معلم و عضو هیأت علمی متأهل، دارای فرزند و متخصص در زمینه آموزش ابتدایی می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 37 نفر مصاحبه شد که شامل 25 نفر معلم و 12 عضو هیأت علمی دانشگاه بودند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت. نیاز و اهداف (اهداف کلی و جزئی)، محتوا (اولویت های سازمان دهی و انتخاب محتوا)، روش های یاددهی-یادگیری (اولویت های انتخاب و انواع روش های تدریس)، نقش معلم (شاخصه ها و مسئولیت های معلم)، ارزشیابی (اولویت های ارزشیابی و روش های ارزشیابی)، مهارت های ارتباطی( هشیاری ارتباطی و تداوم ارتباط مادرانه)، یادگیری ضمنی (جو کلاس) و نتایج تربیتی (تربیت اخلاقی - عاطفی، سلامت روان، تقویت اعتمادبه نفس، پرورش دانش، مهارت و نگرش). برای به دست آوردن اعتباریابی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه ارائه شده است.
تحلیل محتوای تفکر فلسفی در سیستم آموزش عمومی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
105 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای تفکر فلسفی دوره ابتدایی بود. روش مورد استفاده، تحلیل محتوای کمّی از نوع آنتروپی شانون بوده و واحد تحلیل نیز متن، فعالیت ها و تصاویر می باشد که در مجموع 3961 صفحه مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، کتاب های دوره ابتدایی بود که همه کتاب ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. مؤلفه ها و شاخص های تفکر فلسفی از اسناد بالادستی و منابع پیشین استخراج و در کتاب ها مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی با استفاده از CVR به دست آمد که برابر با 90/0 و تأیید گردید، پایایی نیز بر اساس ضریب توافقی 98/0 به دست آمد. یافته ها نشان داد که 314 مورد به تفکر فلسفی اشاره شده است. از این تعداد، 305 مورد آن مربوط به مؤلفه تعمق و 9 فراوانی مربوط به مؤلفه انعطاف پذیری بوده و موردی به مؤلفه جامعیت (جامع نگری) اختصاص نیافته است. بیش ترین ضریب اهمیت با 106/0 مربوط به مؤلفه تعمق و کم ترین ضریب اهمیت مربوط به جامع نگری (صفر) می باشد. از بین کتاب های درسی نیز، کتاب فارسی (مهارت خوان داری) بیش از سایر کتاب ها به مؤلفه تعمق و کتاب قرآن به مؤلفه انعطاف پذیری پرداخته بودند.
شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
233 - 263
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها طرح ترکیبی اکتشافی (متوالی- ابزارسازی) است. شرکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران حوزه سواد رسانه ای و برنامه درسی که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند می باشد. در بخش کمّی نیز دبیران درس تفکر و سواد رسانه ای و دانش آموزان پایه دهم شهر اصفهان بودند که تعداد 210 نفر دبیر و 385 نفر دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و روایی مصاحبه و پرسش نامه از روایی محتوایی و برای پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرانباخ (96%) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد شاخص های مطلوب این برنامه درسی از اعتبار لازم برخوردار می باشند به علاوه در مقایسه با شاخص های مطلوب، وضعیت موجود فرایندهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مقوله «استفاده از روش های جدید تدریس» پایین تر از حد انتظار ارزیابی شد. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، به منظور بهبود فرایندها و بروندادهای درس تفکر و سواد رسانه ای و تحقق اهداف و رسالت های آن، لازم است مسئولین، برنامه ریزان و متولیان نظام آموزشی شیوه های تدریس این درس را مورد بازنگری قرار دهند و به محتوا و موضوعاتی همچون پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان و نیز نحوه مدیریت و استفاده صحیح از رسانه ها توجه بیشتری مبذول دارند
تحلیل پدیدارشناسانه معلمان ابتدایی (دانشجویان ارشد برنامه درسی) از کاربرد رویکرد تلفیقی در تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
264 - 286
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه معلمان ابتدایی از برنامه درسی تلفیقی (درهم تنیده، یکپارچه) انجام شد. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ طرح پژوهش، کیفی است. مشارکت کنندگان، معلمان ابتدایی مشغول به تحصیل در کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه الزهراء بودند که تجربه برنامه درسی تلفیقی در طول تدریس داشته اند. روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار استفاده شد. معیار انتخاب نمونه، معلمان ابتدایی شاغل و دارای تجربه برنامه درسی تلفیقی بود. نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. برای اعتباربخشی به داده ها و نتایج به دست آمده از پژوهش، بعد از انجام مصاحبه و پیاده سازی آن، داده ها و تفسیر از آنها در اختیار خود معلمان که به عنوان شرکت کننده در پژوهش بودند، قرار گرفت تا آنان صحت داده ها و تفسیر آنها را تأیید کنند. هم زمان با گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل آنها شروع شد. اطلاعات بر اساس مدل کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. یافته های تحقیق دربرگیرنده چهار مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی است که مضامین اصلی شامل: مفهوم شناسی برنامه درسی تلفیقی، دلایل روی آوردن به برنامه درسی تلفیقی، نقش معلمان در برنامه درسی تلفیقی و پیامدهای به کارگیری برنامه درسی تلفیقی بود و مورد تحلیل کیفی قرار گرفت. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی تلفیقی ازنظر معلمان دارای تعاریف مختلف، اما همسو باهم است و نقش معلمان در این برنامه راهنما و تسهیلگر و برنامه ریز و طراح حرفه ای است که هرکدام از آنها دلایل مختلفی برای روی آوردن به این برنامه دارند. همچنین، به کارگیری این برنامه دارای نتایج بسیار مفیدی برای معلمان و دانش آموزان است. علاوه بر این، پیشرفت جامعه و نسل جدید و آشنایی آنان با تکنولوژی سبب شده است که روش های سنتی دیگر پاسخگو نباشند.
تحلیل تجارب معلمان در مورد عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی -یادگیری در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
143 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناخت عوامل تأثیرگذار در کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه از دیدگاه معلمان باتجربه است. رویکرد پژوهش، کیفی از نوع پدیدار نگاری است. جامعه پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه شهرستان یاسوج بودند که از طریق نمونه-گیری هدفمند، تعداد (24) نفر از آنان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در پژوهش شرکت کردند. جهت دستیابی به روایی سؤال های مصاحبه از نظرات استادان گروه علوم تربیتی استفاده شد. برای اطمینان از اعتبار داده های پژوهش، پس از استنتاج متن مصاحبه ها، آنها به مصاحبه شوندگان ارائه شد تا نظر تأییدی آنها در این زمینه به دست آید. مصاحبه ها کدگذاری و مقوله بندی شده سپس تحلیل و دسته بندی شدند. بر اساس یافته های به دست آمده؛ تجارب معلمان درباره عوامل تأثیرگذار در بهبود کیفیت مدیریت زمان یاددهی-یادگیری در کلاس های چندپایه در دو مقوله کلان ایجابی و سلبی تقسیم شدند. مقوله کلان ایجابی شامل: (3 مقوله) اصلی و (9مقوله) فرعی و مقوله کلان سلبی شامل (5 مقوله ) اصلی است.
طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
223 - 256
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به طراحی الگوی مطلوب ارتقای مهارت های زندگی دانش آموزان دوره ابتدایی پرداخته است. روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. شرکت کنندگان را 15 نفر از صاحب نظران آموزش ابتدایی تشکیل می دهند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، برای تحلیل داده ها، از تحلیل محتوای کیفی از نوع تفسیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی، در قالب سه زمینه کلی دانش، نگرش و توانش، و توسط چهار عنصر هدف، محتوا، روش و ارزشیابی انجام می گیرد. بر این اساس، دانش، نگرش و توانش در یک ارتباط متقابل با یکدیگر قرار دارند و همچنین عناصر اشاره شده برنامه درسی مهارت های زندگی در یک ارتباط چرخه ای قرار دارند که از هدف شروع شده و به ارزشیابی ختم می شوند و نتایج حاصل از ارزشیابی به صورت بازخورد به تدوین و بازنگری اهداف می انجامد. همچنین الگوی طراحی شده نشان می دهد که دوره ابتدایی، دوره پایه ریزی ساختار -شخصیتی، شکل گیری رشد عقلانی، اجتماعی و عاطفی و شخصیت آدمی و توسعه مهارت های بنیادی و حرکتی است، بنابراین لازم است به برنامه درسی مهارت های زندگی، ابعاد دانش، نگرش و مهارت به موازات هم و به طور یکسان مورد توجه قرار گیرند.
تبیین میزان توجه به مؤلفه های تربیت شهروندی جهانی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و کاربست آن در نظام تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
231 - 260
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین میزان توجه به مؤلفه های تربیت شهروندی جهانی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بود. روش پژوهش حاضر از طرح های آمیخته درهم تنیده بود که داده های کمی و کیفی با وزن مشابه گردآوری شده اند. جامعه پژوهش شامل متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و کلیه معلمان مقطع متوسطه دوم شهرستان دهگلان بودند. ابزار گردآوری داده ها شامل چک لیست مؤلفه های تربیت شهروند جهانی و پرسشنامه مؤلفه های تربیت شهروند جهانی یونسکو (۲۰۱۵) بود که میزان آلفای کرونباخ پرسشنامه 84/. به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به مؤلفه های احساس هویت و عزت نفس، عدالت و برابری اجتماعی، تعهد به عدالت و برابری اجتماعی بیشترین توجه و به مؤلفه های هویت و گوناگونی، توسعه پایدار، تنوع و گوناگونی ارزشی، اعتقاد به توانایی مردم برای ایجاد تغییر، همکاری و حل تعارضات، توانایی مدیریت پیچیدگی و فقدان قطعیت، آگاهی و عمل تأملی هیچ توجهی نشده است.
تبیین تربیت هنری از دیدگاه دیویی و بررسی انتقادی آن از منظر آراء اندیشمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل و بررسی انتقادی تربیت هنری از دیدگاه جان دیویی انجام گرفته است. برای تحقق این هدف از روش پژوهش کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شده است. جامعه آماری در برگیرنده کلیه منابع اعم از کتاب ها، مقالات، مطالعات و پژوهش های مرتبط با موضوع بوده است. نمونه پژوهش به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های مورد نظر از طریق سیاهه یادداشت برداری گردآوری و اطلاعات به روش کلامی، تصویری و استنتاج منطقی تحلیل شد. در ادامه دیدگاه دیویی با توجه به آرای تربیتی آیزنر،گرین و علامه جعفری مورد بررسی انتقادی قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، تربیت هنری و زیباشناسانه از دیدگاه دیویی مبتنی بر تجارب زیباشناسانه، هدف تربیت هنری توانمندی در کسب تجارب زیباشناسانه، محتوا تجربه محور، روش تربیت حل مسئله و با توجه به روحیه کاوشگری و ارزشیابی به صورت فرآیندی می باشد. در نهایت براساس بررسی انتقادی انجام شده تربیت هنری دیویی از تأثر زیباشناسی قابل توجهی برخوردار است؛ اما از منظر محتوای زیبایی شناسی از شرایط مساعد برخوردار نیست.
بررسی جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
37 - 64
حوزه های تخصصی:
رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه با توجه به اهمیت بحث تربیت هنری و به قصد برقراری ارتباط نزدیک تر بین جامعه، فرهنگ و آموزش، مطرح شده است. از این رو هدف مقاله، تبیین جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در برنامه درسی هنر دوره اول متوسطه است. این مقاله به روش تحلیل محتوای کیفی و کمی انجام گرفته است. جامعه و نمونه پژوهش با هم برابر بوده و شامل کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 97-1396 بوده است. ابتدا مؤلفه های رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه به روش تحلیل محتوای کیفی، از طریق کدگذاری و مقوله بندی کتاب های مورد مطالعه و رفت و برگشت با مبانی نظری پژوهش تدوین گردیده است که موجب استخراج چهار مؤلفه شده است. سپس کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه ایران در سال تحصیلی 97 -1396 بر اساس آن مؤلفه ها به شیوه ی کمی تحلیل شده است. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که از 1523 مورد واحد شمارش، در مجموع 369 مورد فراوانی در رابطه با این رویکرد می باشد که از این میان بیشترین تأکید بر مؤلفه «توجه به تفاوت های هنرهای قومی» (67/12 درصد) و پس از آن «معرفی هنر فرهنگ های بومی/ منطقه ای» (33/8 درصد) می باشد. دو مؤلفه دیگر، «دخالت دادن هنرهای بومی/ منطقه ای به عنوان تجربیات آموزشی» (95/2 درصد) و «استفاده از ظرفیت های انواع رسانه های آموزشی هنر مبتنی بر محیط» (26/0 درصد)، جایگاه درخور توجهی در این کتاب ها نداشتند.