فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۶٬۸۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش ارائه راهکارهای توسعه دانش محتوایی تربیتی فناورانه (TPACK) دانشجو معلمان در آموزش زیست شناسی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی = تحلیلی بود و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای به تبیین مفاهیم و راهکارهای توسعه TPACKدانشجو معلمان درآموزش زیست شناسی پرداخته شد. ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری از اس ناد و م دارک و متون و منابع تخصصی کتابخانه ای و اینترنتی موجود در زمینه بود. برای جستجو و گردآوری اطلاعات از پایگاه ه ای اطلاع اتی ب ه منظ ور جامعی ت بخشیدن به پژوهش ، هیچگونه محدودیت زمانی اعمال نشد. تجزیه و تحلی ل داده ه ا ب ه ش یوه ی توص یفی و ب ا تأم ل ب ر رویکردها و گونه های مختلف مطالعات ص ورت گرفت ه و دس ته بن دی آنه ا انج ام گرفت ه است. نتایج حاکی از آن است که ارتقاء TPACK در معلمان زیست شناسی فرآیندی پیوسته است که نیازمند ترکیبی از توسعه حرفه ای، همکاری و شبکه سازی، دسترسی به منابع، ابزارهای قابل دسترس، پذیرش نوآوری و پشتیبانی مداوم است. با بهبود این حوزه ها، معلمان می توانند در آماده سازی دانش آموزان برای مواجهه با چالش ها و فرصت های منطبق با پیشرفت سریع تکنولوژی اثربخش عمل کنند. سرمایه گذاری در توسعه TPACKدر معلمان زیست شناسی برای تربیت نسلی از افراد علمی آگاه که توانایی دنبال کردن و مشارکت در جهانی تحت تأثیر فناوری را دارند، ضروری است.
بررسی حوزه معنایی و زبانشناسی موادّ «حسب»، «ریب»، «شکک»، «ظنن» و «یقن» و ارتباط آنها با مفهوم عقل در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم با شیوه چند معنایی، حقیقت و ماهیت بسیاری از فضایل و رذایل را برای انسان آشکار نموده است که جز با ژرف نگری و تعمق قابل درک نیست و دست یابی به معانی اصلی و حقیقی واژگان مستلزم دقّت در بافت و سیاق آیات است تا خواننده به اصل معنا دست یابد. واژگان «حسب، ریب، شکک، ظنن و یقن» از جمله کلمات پرکاربرد و با بار معنایی متفاوت در قرآن است. خداوند با توجه به بافت آیات به کاربست شیوه های بیانی متفاوت و گاه متضاد از واژگان حاضر پرداخته است. این جستار ضمن نگاهی گذرا به آمار این واژگان در قرآن و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی جنبه های معنایی این واژگان و ارتباط آن ها با مفهوم عقل پرداخته است. نتایج بررسی نشان می دهد شناخت دامنه هر یک از این کلمات، ما را در درک ارتباط آن ها با عقل یاری نموده و مشخص می کند که هر کدام از آن ها در آیات از روی قصد و برای معانی مشخصی به کار رفته اند و استفاده از سبک هم نشینی در کشف این ارتباط بسیار مؤثر بوده است.
تحلیل سیاسی اجتماعی خطبه البتراء بر اساس مفهوم کرونوتوپ نظریه منطق مکالمه ای میخائیل باختین
حوزه های تخصصی:
خطبه های سیاسی، اجتماعی و دینی در تاریخ اسلام همواره با سیاقی ادبی و بلاغی به عنوان ابزاری برای ارتباط مسئولان حکومتی با مردم، منتقل کننده مفاهیم ارزشی و همچنین ایدئولوژی های سیاسی- اجتماعی بوده اند و با تنویر افکار و احساسات جمعی، تأثیرات فراوان و بنیادی بر خط مشی تعاملات و تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی در جامعه داشته اند. خطبه معروف «البتراء» که در سال 45 هجری از زبان زیاد بن ابیه در شهر بصره ایراد شد، یکی از مهم ترین خطبه های تند سیاسی و اجتماعی همراه با انذارها و تهدیدهای عملی در تاریخ اسلام بوده که برآمده از خصیصه های شخصیتی و افکار خشن گوینده آن است. کاربست مؤلفه های نظریه های معاصر همچون مفهوم کرونوتوپ نظریه منطق مکالمه ای میخائیل باختین در متون خطابه ای اسلامی می تواند به کشف ابعاد و زوایای نوآورانه این گونه متون از نظر تأثیرات زمان و مکان در تحلیل محتوایی و همچنین ارتباطات بینامتنی در خلق معنا و درک عمیق تر تعاملات سیاسی- اجتماعی مرتبط با آن منجر شود. به همین خاطر در این پژوهش تلاش می شود تا پیوست ساختار زمان- مکانی خطبه مذکور به روش تحلیلی- توصیفی به دقت موردبررسی قرار گیرد. مقاله حاضر به وسیله شاخصه کرونوتوپ به مضامین و تفاسیر نوآورانه و جدیدی از محتوای خطبه موردنظر اشاره می کند و همچنین بینش عمیقی در مورد وضعیت اسفناک بصره در زمان حکومت امویان در سال ۴۵ هجری ارائه داده و موضوعات و بحران های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی را که در آن برهه زمانی گریبان گیر این شهر بود را روشن کرده و با تحلیل این ساختار زمان- مکانی افق های جدیدی برای تفاسیر دینی، سیاسی و ادبی خطبه مذکور ارائه می دهد.
بررسی تطبیقی أمثال عربی و کُردی (أمثال اخلاقی و اجتماعی)
حوزه های تخصصی:
یُعرف المثل کأحد أقدم الأنماط الأدبیه لدی البشر،لأنّه انتقل من جیلٍ إلی جیلٍ دون أی تصرّف حتّی وصل إلینا. وخزانه الأمثال العربیه والکُردیه مملوءه من الأصول الأخلاقیه و مبانی المعرفه التی تعکس لنا العادات و الآداب والثّقافات عند تلک الأقوام . و یمکن أن نری عمق الثقافه و العلم والحِکم والأدب فی أمثالهم. هذا المقال یسعی أن یقارن (20) مثلاً شعبیاًعربیاً الذی تَمَّ اختاره علی الأساس الثّقافی والأخلاقی مع الأمثال الکُردیه ، وشرح ما اتّفق به وما اختلف فی الأمثال علی أساس المعنی واللغه والمصطلحات.هذه الدراسه علی منهج وصفی-تحلیلی تَقومُ بمقارنه أمثال العربیه و کُردیه و بتطبیق هذه الأمثال یمکننا أن نری غنی الثقافات عند الشعوب و أن نعرف ما اشترکت به التجارب فی تلک الشّعوب تحت ظلّ الإسلام و الثقافه الأسلامیه و تعالیم القرآن الکریم و الأحادیث النبویه الشریفه و هذه الأمثال فی المعنی و التأکید متشابهه و جمیع هذه الأمثال ذات معان مشترکه و لکن تختلف فی الألفاظ و الکلمات و المصطلحات.
رابطه پرطاقتی روانی و رفتارهای سبک زندگی تحصیلی در نوجوانان تیزهوش: نقش واسطه ای هیجانات پیشرفت و راهبردهای مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای راهبردهای مقابله شناختی و هیجانات پیشرفت در رابطه پرطاقتی روانی و رفتارهای سبک زندگی تحصیلی در نوجوانان تیزهوش انجام شد. در پژوهش همبستگی حاضر، 288 دانش آموز تیزهوش (147 دختر و 141 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به پرسشنامه نظم بخشی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006)، پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی تحصیلی ارتقادهنده و بازدارنده سلامت تحصیلی (صالح زاده، شکری و فتح آبادی، 1396الف)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجان های پیشرفت (عبدالله پور، 1394) و نسخه کوتاه پرسشنامه پرطاقتی روانی (داگنال، دیناوان، پاپاگیرگیو، کلاگ، پارکر و دینکواتر، 2019) پاسخ دادند. به منظور آزمون روابط ساختاری در مدل مفروض، از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که در نمونه دانش آموزان تیزهوش دختر و پسر، مدل مفروض واسطه مندی نسبی راهبردهای مقابله شناختی و هیجانات پیشرفت در رابطه پرطاقتی روانی و رفتارهای سبک زندگی تحصیلی با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و در این مدل، به ترتیب 66 و 61 درصد از پراکندگی نمرات رفتارهای بازدارنده و رفتارهای تسهیل گر سبک زندگی تحصیلی از طریق متغیرهای مکنون پژوهش تبیین شد. بنابراین، مهمترین ایده مستخرج از یافته های مطالعه حاضر این است که چگونه متخصصان تربیتی علاقه مند به قلمرو مطالعاتی روان شناسی تیزهوشی می توانند دغدغه های مربوط بر تحلیل نیمرخ انگیزشی یادگیرندگان سرآمد را با تاکید بر توان اطلاعاتی نهضت نوظهور روان شناسی مثبت نگر دنبال کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی، امنیت روانی-اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
53 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی، امنیت روانی-اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به فضای مجازی بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه دوم دارای اعتیاد به فضای مجازی در شهرستان کلیبر بودند که از این جامعه به روش در دسترس تعداد 74 دانش آموز انتخاب شده و پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی تکمیل شد و دانش آموزانی که نمره آن ها در پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ در دامنه بین 80 تا 100 (نمره برش و به عنوان اعتیاد به فضای مجازی) بود؛ 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به فضای مجازی، پرسشنامه مهارت های ارتباطی، امنیت روانی اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر وابستگی به فضای مجازی و مؤلفه های(عادت، اعتیاد و درگیری بالا) تأثیر دارد(05/0>P). همچنین آموزش مهارت های زندگی بر امنیت روانی اجتماعی و مؤلفه های(اطمینان به خود، احساس ناخوشنودی، ناسازگاری محیطی و دید مردم نسبت به خود) و مهارت های ارتباطی و مؤلفه های(بازخورد، گوش دادن و مهارت کلامی) تأثیر دارد (05/0>P).
اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
185 - 193
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلیمعلمان دوره ابتدایی بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان دورهابتدایی شهر شیراز بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونههای انتخابی در یک گروه آزمایش 11 نفره و یک گروه کنترل 11 نفرهقرار داده شد. ابتدا پرسشنامه های استاندارد ارزش های کاری آالس)7002(، رضایتمندی شغلی مینه سوتا و ارزیابی عملکرد شغلی کارکنانموتوویدلو و وان اسکاتر )1991( بر روی آنها اجراشد و بهعنوان نمرات پیشآزمون ثبت گردید، سپس پروتکل آموزش هوش مثبت برگرفتهاز چمین 1991/7017، ترجمۀ کامکار بر روی گروه آزمایش برگزار شد و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. بعد از اتمام جلساتمداخله از هر دو گروه مجدد آزمون گرفته شد و بهعنوان نمرات پس آزمون ثبت گردید)2T). داده های پژوهشی در نرمافزار SPSS نسخه71 وارد شدند و تجزیهوتحلیل این دادهها در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه گردید. در بخش آمار توصیفی در قالب شاخصهای گرایشمرکزی و پراکندگی همچون میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد مداخله آموزش هوش مثبت بر ارزشهای شغلی، رضایتمندی شغلی و خودارزیابی عملکرد شغلی معلمان دورهابتدایی تاثیر دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش دوره های هوش مثبت به صورت گسترده در آموزش های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
مقایسه اثر بخشی بسته توا ن بخشی شناختی پارس و پریسا بر انعطا ف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی بسته توان بخشی شناختی پارس و پریسا بر انعطاف پذیری
شناختی دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه پژوهش
حاضر دانش آموزان 9 تا 12 ساله پسر سوم تا پنجم ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در سال تحصیلی 1400 - 1399
منطقه شبستر بود. تعداد 33 دانش آموز پسر 9 تا 12 ساله سوم تا پنجم ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی به
روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در 3 گروه 11 نفره همتا جایگزین شدند. در 2 گروه آزمایشی با استفاده از بسته های
توان بخشی شناختی پارس یا پریسا مداخلات توان بخشی در 14 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد. در گروه گواه هیچ مداخله ای
انجام نشد. در هر 3 گروه پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پی گیری پس از 45 روز انجام شد. برای اندازه گیری انعطاف پذیری
شناختی از آزمون ردیابی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتریک کروسکال_ والیس انجام گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کاربرد بسته توان بخشی شناختی پارس بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان
با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثربخش بود اما بسته توان بخشی شناختی پریسا بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش
نبود اما بر بهبود زمان وا کنش اثربخش بود. نتایج آزمون پی گیری نشان داد در بیشتر مؤلفه ها اثربخشی بسته های توان بخشی
شناختی ماندگار بوده است. همچنین نتایج نشان داد، بسته توان بخشی شناختی پریسا در بهبود مؤلفه زمان وا کنش
اثربخشی بهتری نسبت به بسته توان بخشی شناختی پارس داشت.
تاثیر آموزش برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی بر شایستگی هیجانی_ اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
172 - 145
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش برنامه درسی کاروفناوری با تاکید بر رویکرد تفکر طراحی بر شایستگی های هیجانی_ اجتماعی دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از میان اعضای جامعه 40 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با پرسشنامه شایستگی هیجانی_اجتماعی جمع آوری و با روش آزمون تحلیل واریانس چندگانه ترکیبی در نرم افزار Spss23 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات شایستگی های هیجانی_اجتماعی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی و افزایش معنادار نمرات شایستگی هیجانی اجتماعی دانش آموزان در مرحله پس آزمون می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. به عبارت دیگر آموزش برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی باعث افزایش خرده مؤلفه های شایستگی هیجانی_ اجتماعی (خودآگاهی، تصمیم گیری مسئولانه، روابط بین فردی، آگاهی اجتماعی و خود مدیریتی) در دانش آموزان دختر شد (05/0p<). در نهایت با استفاده از رویکرد تفکر طراحی فرد می تواند از قابلیت های فردی و شرایط محیطی خود استفاده مؤثری کند و به خوبی می تواند این قابلیت ها و توانایی ها را توسعه دهد.
نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی: مناقشه یا مغالطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
318 - 306
حوزه های تخصصی:
مواضع گوناگونی پیرامون نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی در محافل علمی و تربیتی ایران مطرح شده است که هر کدام پنداشت ها و برداشت های ویژه ای را در این باره بیان نموده اند. جمع بندی این مواضع را می توان در طیفی از دیدگاه های معتقد به ایدئولوژی ستیزی، ایدئولوژی زدایی و ایدئولوژی گرایی مورد بررسی قرار داد. از نظر رویکردهای ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی، ایدئولوژیک کردن تربیت و برنامه درسی فاقد وجاهت تربیتی است و نباید تربیت ممزوج و ملحوظ در رویکردهای ایدئولوژیک باشند. در مقابل، ایدئولوژی گرایان بر این باورند که تربیت بالذات و ماهیتاً امری ایدئولوژیک است و ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی از بطن مقوله تربیت و برنامه درسی غیرممکن و نامیسور است. از نظر رویکرد ایدئولوژی گرایان، رویکردهای ایدئولوژی زدایان که اغلب از پارادایم های فکری جریان انتقادی چپ گرای تعلیم و تربیت ارتزاق می کنند، خود وامدار و داعیه نظامی از ایدئولوژی های جایگزین و بدیل در جریان تعلیم و تربیت و برنامه درسی هستند. در این نوشتار سعی می گردد تا نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی و رویکردهای مطرح شده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.
علم تحول انسان از منظر فرانظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
49-69
حوزه های تخصصی:
علم تحول انسان محدود به بیان فرضیه، نظریه پردازی و بررسی تجربی نیست، بلکه فرانظریه های این علم تفسیر نتایج و کاربردهای تربیتی را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. هدف این مقاله بررسی علم تحول انسان در پرتو فرانظریه های این علم بود. تناسب بین فرانظریه ها و نظریه ها )که مبنای سیاست گذاری های تعلیم و تربیت و کاربردهای آموزشی هستند(، از ضروریات تحول بهینه انسان است. از این رو در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انواع فرانظریه های علم تحول انسان شامل فرانظریه دو نیمه سازی دکارتی و فرانظریه فرایندی رابطه ای مورد واکاوی قرار گرفته است. فرانظریه دونیمه سازی دکارتی، جهان هستی را در قالب قطب های دوگانه جمع پذیر ترسیم می کند، در حالی که فرانظریه فرایند_ رابطه ای، جهان هستی را به عنوان سیستمی از روابط متقابل کل و جزء، پویا و در حال تغییر ترسیم می کند. در این فرانظریه قطب ها در یکدیگر رسوخ کرده و هر قطب در عین حال که دیگری را تعریف می کند، خود نیز به وسیله دیگری تعریف می شود. همچنین، کل یک سیستم سازمان یافته از بخش هاست، به نحوی که هربخش به وسیله ارتباطش با دیگر بخش ها و با کل تعریف می شود. بنابراین، کل بزرگتر از جمع بخش هایش نیست، بلکه از آن متفاوت است. ناکامی فرانظریه دونیمه سازی دکارتی در تشریح پیشرفت های جدید در علم تحول انسان، نفوذ 300 ساله این فرانظریه را کاهش داده و فرانظریه فرایندی رابطه ای در حال جایگزینی با آن است.
بررسی نقش واسطه ای سواد اطلاعاتی در تاثیر تکنولوژی نوین آموزشی بر بهسازی منابع انسانی (مطالعه موردی: معلمان تربیت بدنی کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
97 - 107
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف تحقیق بررسی نقش واسطه ای سواد اطلاعاتی در تاثیر تکنولوژی نوین آموزشی بر بهسازی منابع انسانی(مطالعه موردی: معلمان تربیت بدنی کرج) بود.روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به روش میدانی بود. جامعه پژوهش حاضر معلمان تربیت بدنی آموزش و پرورش کرج به تعداد 683 نفر می باشد. حجم نمونه پژوهش حاضر با استفاده از جدول مورگان 246 نفر تعیین شدند. روش نمونه گیری پژوهش فوق به صورت تصادفی طبقه ای بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های تکنولوژی نوین آموزشی(یاووز،2005)، پرسشنامه بهسازی منابع انسانی(ولبا و جانسن،2010) و پرسشنامه سواد اطلاعاتی(سیامک و داورپناه،1385) بود. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه ها به وسیله اساتید تایید و سپس پایایی آلفای کرونباخ پرسشنامه تکنولوژی نوین آموزشی 0.70 پایایی آلفای کرونباخ پرسشنامه بهسازی منابع انسانی 0.81 و پایایی آلفای کرونباخ پرسشنامه سواد اطلاعاتی 0.76 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های تحقیق حاضر از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. تمامی روند تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار spss19 و Amose23 انجام گرفت.یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که سواد اطلاعاتی در تاثیر تکنولوژی نوین آموزشی بر بهسازی منابع انسانی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که اگر منابع انسانی از سواد اطلاعاتی کافی برخوردار باشند تکنولوژی نوین آموزشی می تواند فضایی را به وجود بیاورد که محیط آموزشی، مهارت ها، رفتار، نحوه یادگیری و بهسازی منابع انسانی را غنی تر سازد.
بررسی رابطه بین چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی محیط های یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
170 - 148
حوزه های تخصصی:
در رویکرد اجتماع کاوشگری یادگیری مؤثر، به ویژه یادگیری مرتبه بالاتر به توسعه یک اجتماع بستگی دارد؛ این در حالی است که برخی محققین خلاف این موضوع را مطرح می کنند. لذا در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی در محیط های یادگیری الکترونیکی، با روش فراتحلیل انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پژوهش های خارجی و داخلی با روش همبستگی و علی است که به بررسی ارتباط چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی در محیط های یادگیری الکترونیکی پرداخته اند. بر اساس ملاک ورودی و خروجی 23 پژوهش به عنوان نمونه پژوهش شناسایی و در نرم افزار CMA2 تحلیل شد. با توجه به آزمون کوکران Q (Q= 460/545) و سطح اطمینان 95/0 سطح معنادار از میزان خطا (05/0) کوچک تر است؛ بر همین مبنا می توان گفت فرضیه پژوهش مورد تأیید است و میان اندازه اثرهای به دست آمده تفاوت معناداری وجود دارد و این به معنای ناهمگونی اندازه اثرهای به دست آمده است؛ بر همین اساس باید از مدل اثرات تصادفی (نه ثابت) برای تفسیر اندازه اثر ترکیبی استفاده کرد. اندازه اثر تصادفی (ترکیبی) رابطه چارچوب اجتماع کاوشگری با تجربه آموزشی برابر با 0.524 بوده و با 95/0 اطمینان می توان گفت در بازه 423/0 تا 613/0 قرار دارد. تفسیر اندازه اثر با توجه به معیار کوهن به صورت اندازه اثر زیاد می باشد؛ همچنین با توجه به (Sig= 0.000 و Z= 38.219) اندازه اثر تصادفی به دست آمده، معنی دار است؛ بنابراین یافته های پژوهش نشان دادند که چارچوب اجتماع کاوشگری با بهبود تجربه آموزشی محیط های یادگیری الکترونیکی رابطه معنی داری دارد.
بررسی شیوه های آموزش دروس معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه دانشجو معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دانشجو معلمان در مورد شیوه های آموزشی دروس معارف در دانشگاه فرهنگیان است. روش پژوهش کمّی و پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان مرکزی به تعداد 1711 نفر است، که با روش نمونه گیری طبقه بندی شده چند مرحله ای و براساس جدول مورگان، 313 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه حلیمی جلودار (1394) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد 83% دانشجو معلمان استفاده از روش های نوین آموزش معارف اسلامی را ضروری می دانند. همچنین دانشجو معلمان تمایل به تنظیم دروس معارف اسلامی و آموزش آن متناسب با رشته های تخصصی خود دارند. 7/27% دانشجویان، کیفیت متون آموزشی معارف اسلامی را در سطح متوسط دانسته و عملکرد استادان دروس معارف اسلامی را 46% ارزیابی کرده اند. دانشجو معلمان خواستار آموزشی عمیق و کاربردی در دروس معارف اسلامی هستند و برای آموزش این دروس بر عناصری مانند تجزیه و تحلیل، نقد موضوعات در جهت رشد و تعالی دانشجویان، تاکید دارند.
بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی: نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵۶
77 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی با نقش واسطه ای کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز بوده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 98-1397 بود که از میان آنها 368 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش، دانش آموزان مقیاسه ای پیوند با مدرسه اسپرینگر و همکاران (2009)، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) و ادراک کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز موری و زوواک (2011) را تکمیل کردند. داده های حاصل از پرسشنامه ها با به کارگیری آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و به کمک نرم افزار آماری Amos22 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که پیوند با مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی دارای رابطه مستقیم است. همچنین کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز در رابطه میان پیوند با مدرسه و خودکارآمدی تحصیلی نقش واسطه ای دارد. بنابراین، آموزش مهارتهای ارتباطی به معلمان و بهبود کیفیت ارتباط معلم- دانش آموز می تواند دانش آموز را به مدرسه علاقه مند کند و باور وی را نسبت به موفقیت در یادگیری افزایش دهد.
بررسی سیستماتیک مدل 5E در آموزش علوم تجربی: پیشنهاد یک مدل آموزشی مبتنی بر STEM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین هدف از این بررسی سیستماتیک، توصیف چگونگی توزیع مطالعات تجربی در مورد کاربردهای مدل آموزشی 5E با توجه به متغیرهای خاص است. هدف دوم تعیین این است که چگونه مدل 5E روندی را در مطالعات تجربی در انتقال از آموزش مبتنی بر تحقیق به آموزش STEM در طول سال ها در محدوده نتایج یادگیری مدل 5E نشان داده است. در مجموع 74 مقاله تجربی از 201 مقاله به دست آمده از جستجوی اولیه با کلمه کلیدی ' مدل 5E ' در پایگاه WoS و مرکز اطلاعات منابع آموزشی ERIC مورد تجزیه و تحلیل توصیفی و محتوایی قرار گرفتند. نتیجه برجسته از ترکیب این مطالعات تجربی که در آن ها مدل 5E پیاده سازی شد این است که، این مدل برای مدت طولانی تاثیر گسترده ای داشته است. تمرکز بر تاثیرات آن بر سطوح تفکر زیر سطحی طبقه بندی بلوم (دانش، درک) و تاثیرات آن بر سطوح تفکر بالاتر که جایگاه مهمی در آموزش علوم دارند، تحت الشعاع قرار می گیرند. بر اساس این نتایج، یک "مدل آموزشی STEM مبتنی بر مهارت" با مجموعه فعالیتی که توسط مدل تهیه شده است، در این مطالعه در رابطه با مهارت های قرن 21 بر اساس مدل5E پیشنهاد شده است.
شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی دانش آموزان در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۱۸۶-۱۷۱
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی انواع روشهای ارزشیابی در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی بود. این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع ترکیبی(کیفی- کمی) است. جامعه آماری بخش کیفی شامل معلمان باتجربه مقطع ابتدایی بود که در شرایط بحرانی کووید-19 تدریس کرده اند و بخش کمی شامل همه معلمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 بود(ده هزار نفر). 17 نفر نمونه، در بخش کیفی به روش هدفمند نمونه گیری شدند و در بخش کمی 382 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که از طریق یافته های مصاحبه و مرور اسناد و مدارک موجود در این زمینه آماده شد و به صورت الکترونیکی در اختیار معلمان قرار گرفت. برای تعیین روایی و اصالت مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0/90) استفاده شده است. یافته های کیفی بر اساس تحلیل محتوا کدگذاری شده و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی(آزمون فریدمن،آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه) تحلیل شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه معلمان «آزمونهای شفاهی، پاسخ آنی با جملات کوتاه، ارزیابی چندگانه و استفاده از منابع گوناگون» کارایی بیشتر در شرایط بحرانی کووید-19 داشته و در صدر گویه های مربوطه قرار گرفته است. باتوجه به این نتایج می توان چنین استدلال کرد که روشهای تعاملی در ارزشیابی کارآمدی بیشتری خواهند داشت. همچنین شناسایی انواع روشهای ارزشیابی در آموزش مجازی گامی مهم در آگاهی معلمان و ارتقای نتایج یادگیری خواهد بود.
اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب/ آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب پیامد اجتناب و آمیختگی است که مشکلات یادگیری را نیز به همراه دارد، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب و آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن است. روش ها: . روش این پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون و یک گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی که در پاییز و زمستان 1398 به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان سراوان ارجاع داده شده بودند، تشکیل داد. مراجعان بعد از انجام تست وکسلر، پرسشنامه خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی و همکاران و فهرست اختلالات خواندن میکائیلی و فراهانی (فرم معلم)، شناسایی شدند و 45 نفر بر اساس ملاک های ورود، به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر)، گروه اول؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی، گروه دوم؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان مارچ و پرسشنامه اجتناب و آمیختگی گریکو و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با اس تفاده از ن رم اف زار SPSS نسخه 25 و ب ه روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد در هر دو گروه مداخله، نمرات مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی در دوره پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافته است (001/0P<) و این تغییرات در دوره پیگیری ثابت بوده است (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی تحریک مستقیم مغز بر کاهش مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی بود، بنابراین به مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت توصیه می شود که برای افزایش یادگیری و کاهش اضطراب کودکان با اختلال خواندن از تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه استفاده کنند.
بررسی میزان توجه به کاربرد آنالوژی در آموزش شیمی در کتاب های درسی شیمی دوره دوم دبیرستان
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
85 - 96
حوزه های تخصصی:
کتاب های درسی به عنوان یکی از ابزارهای مهمّ در تحقق اهداف آموزشی، نقش اساسی در یادگیری دانش آموزان دارند. آنالوژی ها (شبیه نماها) یکی از راهکارهای ساده برای نیل به این اهداف می باشند. آنالوژی ها با ایجاد ارتباط ساده بین موضوعات آشنا با مفاهیم ناآشنا در درک آنها کمک می کنند. شیمی یکی از دروس دبیرستانی است که بیشتر موضوعات آن جنبه ی نظری دارد و یادگیری آنها برای دانش آموزان با چالش های زیادی همراه است. وجود کتاب های درسی مناسب یکی از ابزارها برای حل این مشکل است. با توجه به اهمّیّت استفاده از آنالوژی ها در یادگیری موضوعات درسی، استفاده از آنها در یادگیری بهتر موضوعات شیمی در کتاب ها و هنگام تدریس می تواند گره گشا باشد. هدف این مطالعه بررسی کتاب های درسی شیمی جهت تعیین میزان استفاده از آنالوژی در آنها است. این پژوهش از نظر ماهیت تحقیق، توصیفی- پیمایشی- تحلیلی و از لحاظ رویکرد؛ ترکیبی (کمّی و کیفی) است. برای استخراج آنالوژی های موجود در کتاب های درس شیمی از چک لیست محقق ساخته استفاده شد و نوع تحلیل محتوای پژوهش، تحلیل مفهومی بود. نتایج نشان می دهد، علی رغم آشنایی طراحان کتاب های درس شیمی با اهمّیّت آنالوژی، از این ابزار به اندازه ی کافی در این کتاب ها استفاده نشده است؛ ولی آنالوگ های موجود در کتاب به طور شفاف بیان شده اند و اکثر نکات ضروری برای داشتن آنالوگ های مناسب در آنها رعایت شده است. پس لازم است در بازنگری های بعدی کتاب های درسی شیمی استفاده ی بیشتری از آنالوژی های مناسب مورد توجه قرار گیرد.
چالش ها و موانع آموزش در بسترهای مجازی: سنتزپژوهی براساس مدل روبرتس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمینه:آموزش دربسترهای مجازی رویکرد نوین آموزش در نظام های آموزشی رسمی و غیررسمی شناخته می شود. در این میان شناسایی چالش ها و موانع این بستر آموزشی موجب بهبود کارایی و اثربخشی این رویکرد آموزشی می شود. روش : رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی هستند(296 مقاله) در زمینه چالش ها و موانع آموزش مجازی می باشد. نمونه پژوهش 31 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی مقالات مورد مطالعه، گردآوری شده-اند. یافته ها: با تجزیه و تحلیل داده ها، چالش های آموزش مجازی را در 5 بُعد، 18 عامل و 86 مؤلفه سازمان یافت. براساس یافته ها مؤلفه های منتخب چالش های آموزش مجازی شامل چالش های رفتاری، چالش های سازمانی، چالش های آموزشی، چالش های فرهنگی- اقتصادی و چالش های زیرساختی می باشد. نتیجه گیری:شناسایی چالش های آموزش مجازی، بستر مناسبی جهت رفع این چالش ها و از سویی بهبود رویکردهای آموزش مجازی فراهم می آورد. امیداست برنامه ریزان درسی با توجه به نتایج این پژوهش و پژوهش هایی از این قبیل که برآیندی از پیشینه پژوهشی موجود در این زمینه است در راستای تنظیم مناسب برنامه های آموزش مجازی گام های اساسی بردارند.