پژوهش های برنامه درسی
پژوهش های برنامه درسی دوره 13 پاییز و زمستان 1402 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی گسست برنامه درسی قصد شده دوره کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی با توجه به چالش ها و مشکلات مدیریتی مدارس در ایران بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش آن در بررسی سوال اول پدیدارشناسی تأویلی و سؤال دوم تحلیل مضمون بود. برای مصاحبه نیمه ساختارمند تعداد(17)مدیر مدرسه از نمونه گیری دردسترس انتخاب و در گردآوری داده های برنامه درسی مصوب ازنمونه گیری هدفمند با روش گلوله برفی تا مرز اشباع نظری استفاده شد. تجزیه و تحلیل یافته های سؤال اول از طریق کدگذاری؛ باز، محوری وانتخابی،و داده های سؤال دوم با سه روش؛ قالب مضامین، ماتریس مضامین،و شبکه مضامین، با استفاده از نرم افزار(Nvivo10 ) بود. اعتباریابی با از طریق تکنیک کنترل اعضاء و با نظرخواهی و مشاوره با کارشناسان، تعیین پایایی با توافق دو کدگذار به میزان(67٪) محاسبه شد. بر اساس یافته ها سوال اول چالش ها و مشکلات مدیریتی مدارس در (57) کدباز و (35) کدنهایی با (13)مؤلفه آموزشی،(10) مؤلفه پرورشی و (12)مؤلفه اداری- مالی شناسایی و طبقه بندی گردید. یافته ها سوال دوم با (5) مضمون پایه برنامه درسی مصوب توانست صرفاً (8) کد از (35) نهاییِ مربوط به چالش ها و مشکلات مدیریتی مدارس را پوشش دهد. نتایج نهایی نشان داد برنامه درسی مصوب درکاهش چالش ها و مشکلات مدیریتی مدارس مؤفقیت نسبتاً نامطلوبی دارد. در آخر پیشنهادهایی ارائه شده است.
واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی تجارب زیسته استادان دانشگاه فرهنگیان از کارورزی مجازی در دوران کرونا بود. این مطالعه کاربردی در پارادایم تفسیرگرایی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تجربی انجام شد. مشارکت کنندگان بالقوه در این مطالعه، استادان راهنمای کارورزی دانشگاه فرهنگیان فارس در سال تحصیلی 1401-1400بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و تا حد اشباع داده ها17تن انتخاب شدند. معیارهای مورد نظر برای ورود به مطالعه، داشتن حد اقل دو نیمسال تجربه کارورزی در فضای مجازی و علاقمندی به مشارکت در پژوهش بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی(1978) که در مطالعات پدیدار شناسی رایج است انجام شد. به طور کلی یافته های پژوهش منجر به دست یابی به 135مضمون پایه، 35مضمون سازمان دهنده سطح اول و 5 مضمون سازمان دهنده سطح دوم تحت عنوان نقاط قوت و ضعف آموزشی، ارتباطی، اقتصادی، ادرای و اجرایی و نظارت و ارزشیابی گردید. بر این اساس پیشنهاد می شود برای بهره مندی دانشجو معلمان از نقاط قوت کارورزی مجازی و حضوری به صورت توامان و ارتقاء کیفیت و اثربخشی این برنامه مهم و راهبردی در تربیت معلم شایسته، برنامه درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان به گونه ای بازنگری و اصلاح شود که در آینده بتوان این درس را به صورت ترکیبی یعنی هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی اجرا نمود.
تبیین و تحلیل محتوای مولفه های سواد حقوقی در کتب دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه از حیث انعکاس سواد حقوقی می باشد. پژوهش حاضر، با توجه به هدف کلی تحقیق کاربردی، از نوع مطالعات توصیفی-کیفی است. واحد تحلیل کلمه و جمله در کتاب های دوره دوم متوسطه بودند. جامعه آماری پژوهش، کتاب های درسی دوره دوم متوسطه بودند که وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1402-1401 چاپ کرده است. نمونه آماری نیز شامل کتاب های درسی فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه بودند و روش نمونه گیری به شیوه هدفمند(کتاب های مذکور) بود. ابزار گردآوری اطلاعات تهیه چک لیست در کتاب های فارسی(3)، جامعه شناسی(3) و هویت اجتماعی دوره متوسطه دوم بوده است. به منظور تهیه روایی، پس از تهیه چک لیست نهایی، مجددا در اختیاز چند تن از کارشناسان آموزش و پرورش استان، معلمین مدرس کتاب های مذکور و همچنین اساتید علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی مرند قرار گرفت و نظرات آنان اعمال شد. جهت تأمین پایایی چک لیست، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که 83/0 به دست آمده و از پایایی مطلوبی برخودار بود. نتایج نشان داد که در کل سه کتاب تحلیل شده، به میزان 10/0 درصد به آشنایی با قانون اساسی، 14/0 به مقدمه علم حقوق، 098/0 درصد به حقوق جرائم و مجازات ها، 0 درصد به حقوق خانواده، 0 درصد به حقوق بیمه، 02/0 درصد به حقوق راهنمایی و رانندگی، 20/0 درصد به حقوق دادسراها و دادگاه ها،01 /0 درصد به مسئولیت ناشی از تلف کردن مال دیگری و 007/0 درصد به حقوق قراردادها و معاملات پرداخته شده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر انگیزش دبیران در عملیاتی سازی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با تکنیک AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﻫﺪف اﺻﻠﯽ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و رﺗﺒﻪ ﺑﻨﺪی ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ اﻧﮕﯿﺰش دﺑﯿﺮان در ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﺳﺎزی ﺳﻨﺪ ﺗﺤﻮل ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﮐﺎرﺑﺮدی و ﺷﯿﻮه ، ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻫﺪف، ﺑﻮده اﺳﺖ؛روش ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻫﯿﺖ آن AHPآﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﺑﺎ ﺗﮑﻨﯿﮏ ﮐﻤﯽ اﺳﺖ؛ ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری ﺷﺎﻣﻞ دﺑﯿﺮان ﻣﻘﻄﻊ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ دوم ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﻣﺮودﺷﺖ در ﺳﺎل ، اﻧﺠﺎم آن، ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ و ﻣﺒﻨﺎی ﻧﻮع داده ﻫﺎ ﻃﺒﻘﻪ ای اﺳﺘﻔﺎده و ﻧﻤﻮﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب – ﻧﻔﺮ(؛ ﺟﻬﺖ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ آﻣﺎری از روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ 1850) ﺑﻮد1401-1402ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ (ﺑﻮد؛ رواﯾﯽ و ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ Saaty, 1980) ﻃﯿﻒ ﻧﻪ ﮔﺰﯾﻨﻪ ای اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺷﺪه ، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻫﺎی زوﺟﯽ ، ﻧﻔﺮ(؛ اﺑﺰار ﭘﮋوﻫﺶ 98) ﺷﺪ 8 )آﻟﻔﺎی ﮐﺮوﻧﺒﺎخ (ﻣﻮرد ﺗﺎﯾﯿﺪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ؛ ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺮم اﻓﺰار 0/ 8 (AHP) و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺒﯽ Choice Expert رﺗﺒﻪ دوم و ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺤﯿﻄﯽ 0/34 ﻋﺎﻣﻞ ﻓﺮدی ، در رﺗﺒﻪ اول0/44 ﺑﺎ وزن ﻧﺴﺒﯽ ، ﺑﻮد؛ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ :ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻐﻠﯽ اﻧﮕﯿﺰش دﺑﯿﺮان ﺑﻮد ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه 0/06 <0/1 و ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻐﻠﯽ 0/05 < 0/1 رﺗﺒﻪ ﺳﻮم اﻫﻤﯿﺖ ﻗﺮار دارﻧﺪ؛ ﻧﺮخ ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﻣﺎﺗﺮﯾﺲ ﺑﺮاﺑﺮ 0/21 ،0/122 ﺳﺎزﮔﺎری در ﻗﻀﺎوﺗﻬﺎی ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن و دﺑﯿﺮان ﺑﻮد؛ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎی رﺗﺒﻪ اول ﺗﺎ ﭘﻨﺠﻢ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻐﻠﯽ: ﺣﻘﻮق و ﭘﺎداش ﺑﺎ وزن ﻧﺴﺒﯽ ؛ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎی رﺗﺒﻪ اول ﺗﺎ 0/067 ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ و ﻧﻈﺎرت،0/072 اﻣﻨﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ،0/075 ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺷﻐﻠﯽ، 0/102 ﻣﺎﻫﯿﺖ و ﺷﺮاﯾﻂ ﮐﺎر ،0/036 ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﻣﻌﻠﻢ، 0/052 ارﺗﺒﺎط ﻣﺪرﺳﻪ و اﺟﺘﻤﺎع ،0/063 ﺷﺸﻢ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺤﯿﻄﯽ: اﻣﮑﺎﻧﺎت و ﺑﻮدﺟﻪ ﺑﺎ وزن ﻧﺴﺒﯽ ؛ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎی رﺗﺒﻪ اول ﺗﺎ ﭼﻬﺎرم ﻋﺎﻣﻞ 0/008 ﺗﻐﯿﯿﺮ
ارزیابی کتاب های درسی دوره ابتدایی بر اساس مولفه های سبک زندگی ایرانی - اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی کتب درسی ابتدایی براساس مولفه های الگوی سبک زندگی ایرانی- اسلامی بود. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی موردی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کتاب های درسی دوره شش ساله آموزش ابتدایی، در سال تحصیلی 99-98 است. نمونه آماری پژوهش شامل 26 جلد کتاب درسی در پنج عنوان که تناسب بیشتری با هدف و موضوع پژوهش داشتند، به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جهت تحلیل اطلاعات کیفی در روش تحلیل محتوای کیفی از روش کینگ و هاروکس با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2018 استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل سوال اول و دوم پژوهش نشان داد که بر اساس الگوی سبک زندگی ایرانی- اسلامی در مولفه ی ، نگرش و گرایش ها، در 6 پایه تحصیلی در کتاب فارسی بخوانیم و کتاب هدیه آسمانی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی شعائر و مناسک دینی است، اما در کتاب فارسی بنویسیم و کتاب مطالعات اجتماعی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی نشان های فرهنگی است. و در مولفه ی روابط انسانی، در 6 پایه تحصیلی در کتاب فارسی بخوانیم، کتاب فارسی بنویسیم و کتاب هدیه آسمانی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی حرمت و احترام است، اما در کتاب تعلیمات اجتماعی بیشترین فراوانی مربوطه به خرده مولفه ی جمع گرایی و فردگرایی است
تاثیر آموزش برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی بر شایستگی هیجانی_ اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش برنامه درسی کاروفناوری با تاکید بر رویکرد تفکر طراحی بر شایستگی های هیجانی_ اجتماعی دانش آموزان دختر انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از میان اعضای جامعه 40 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. داده ها با پرسشنامه شایستگی هیجانی_اجتماعی جمع آوری و با روش آزمون تحلیل واریانس چندگانه ترکیبی در نرم افزار Spss23 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات شایستگی های هیجانی_اجتماعی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است. با توجه به یافته های به دست آمده از اجرای برنامه آموزشی برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی و افزایش معنادار نمرات شایستگی هیجانی اجتماعی دانش آموزان در مرحله پس آزمون می توان گفت که برنامه مذکور اثربخش بوده است. به عبارت دیگر آموزش برنامه درسی کار و فناوری مبتنی بر تفکر طراحی باعث افزایش خرده مؤلفه های شایستگی هیجانی_ اجتماعی (خودآگاهی، تصمیم گیری مسئولانه، روابط بین فردی، آگاهی اجتماعی و خود مدیریتی) در دانش آموزان دختر شد (05/0p<). در نهایت با استفاده از رویکرد تفکر طراحی فرد می تواند از قابلیت های فردی و شرایط محیطی خود استفاده مؤثری کند و به خوبی می تواند این قابلیت ها و توانایی ها را توسعه دهد.
فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان دوره ابتدایی: پژوهشی خودمردم نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بازنمایی و روایت تجارب نومعلمان دوره ابتدایی به منظور واکاوی فرایند فرهنگ پذیری آن ها بود. برای دست یابی به این هدف، پژوهشگر از روش خودمردم نگاری استفاده کرده است. بر اساس منطق این روش، «خود پژوهشگر و پنج نومعلم دیگر» به عنوان نمونه موردمطالعه از نومعلمان دوره ابتدایی به صورت هدفمند و از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق تأمل، یادداشت برداری و دفترچه خودشرح حال نویسی پژوهشگر و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مشارکت کنندگان جمع آوری شده اند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش چهار مرحله ای پاینار و فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته ها، پژوهشگر سعی کرد با توصیفات غنی، دقیق، عمیق و اصیل و نیز محدود نشدن به زمان، مکان یا رویداد خاص، عمق و گستره تجارب خود را موردتوجه قرار دهد. همچنین چندین بار بین روایت های نگارش شده، مقولات و تجربیات خود و نومعلمان رفت وبرگشت کرد. نتایج تحقیق نشان داد که در فرایند فرهنگ پذیری، پیشینه فرهنگی نومعلمان و آموزش های دانشگاهی توسط مدرسه و نظام آموزشی نادیده گرفته می شود. در اکثر شرایط مدرسه و نظام آموزشی با بهره گیری از استراتژی «کوره ذوب» به دنبال آن هستند تا نومعلمان را با فرهنگ خود همسو و سازگار نمایند. در مقابل، نومعلمان در بیشتر مواقع از استراتژی «تلفیق» استفاده می کردند تا بین فرهنگ معلمی خود و فرهنگ حاکم بر دانشگاه فرهنگیان و آموزش وپرورش اتصال برقرار کنند.
طراحی الگوی مطلوب سیاست گذاری برنامه ریزی درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران است. پژوهش حاضر از لحاظ نوع داده کیفی و از لحظ روش، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی عرفی است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 11 نفر از متخصصان سیاست گذاری برنامه درسی در سالتحصیلی 1399-1398جمع آوری گردید.جامعه آماری متشکل از متخصصان دانشگاهی، دارای تجربه سیاست گذاری بود. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی بود.ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته بر اساس تکنیک 5w1h بود. روایی محتوایی مصاحبه با استفاده از نظر5 نفر از متخصصین تعلیم و تربیت تایید گردید. داده ها طی فرایند کدگذاری، نام گذاری،مقوله بندی و تحلیل گردید. جهت تحلیل اولیه داده های کیفی از نرم افزار 2018 Maxqdaاستفاده شد.اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی لینکلن و گوبا تایید-گردید. با بررسی یافته ها، الگوی سیاست گذاری برنامه درسی برای نظام آموزش و پرورش ایران در سه بعد رسمی ، فنی و محتاطانه و در سه سطح supra، macro و micro طراحی شد.نتایج نشان داد سیاست گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران دارای 4 مولفه سیاست-گذاری در خصوص اهداف برنامه درسی، فرصتهای یاددهی و یادگیری،محتوای سیاست ها و ارزشیابی سیاست ها است.با توجه به یافته ها برای اصلاح سیاست های برنامه های درسی ایجاد چرخه فعال با هدف پایش و بهسازی چرخه نیاز است. این یافته ها می تواند با تبیین فرایندسیاست-گذاری برنامه درسی در نظام آموزش و پرورش ایران جهت تحقق سیاست بوم شناختی برنامه درسی در ایران مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در کلاس های چندپایه ویژه مناطق روستایی و دوزبانه: یک پژوهش کیفی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در مدارس چندپایه ویژه مناطق روستایی دوزبانه بود. پژوهش با روش کیفی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کارشناسان ادارات آموزش وپرورش استان ها و معلمان مدارس چندپایه بودند. با روش نمونه گیری هدف مند تجربیات و دیدگاه های 22 کارشناس از ادارات آموزش وپرورش کل در استان های سیستان و بلوچستان، قزوین، فارس، آذربایجان غربی و شهرستان های تهران و 15 معلم مدارس چندپایه مناطق روستایی و دوزبانه با استفاده از مصاحبه گروه کانونی گردآوری گردید. تجریه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از تحلیل شبکه مضامین منجر به شناسایی چهار مضمون سازمان دهنده مشتمل بر سرمایه اجتماعی پایین معلمان غیررسمی، و انگیزش ضعیف معلمان چندپایه برای کار با کودکان پیش از دبستان مدیریت ضعیف آموزش کودکان پیش دبستانی، محیط فاقد امکانات و تجهیزات مناسب، و سه مضمون سازماندهنده سیاست های مالی کارآمد، فرهنگ سازی درباره اهمیت دوره پیش دبستان و توانمندسازی معلمان چندپایه به ترتیب به عنوان موانع و راهکارهای بهبود کیفیت پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی گردید. یافته های این پژوهش می تواند برای سیاست گذاران نظام تعلیم وتربیت ایران در زمینه کیفیت بخشی به سیاست پوشش آموزشی نوآموزان پیش دبستانی در مناطق روستایی و دوزبانه مورد استفاده قرار گیرد.
نیازسنجی روانی و آموزشی از والدین دانش آموزان کم توان ذهنی با توجه به دوران قرنطینه بیماری کووید-19 به منظور طراحی برنامه های آموزشی خانواده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف نیازسنجی روانی و آموزشی از والدین دانش آموزان کم توان ذهنی با توجه به دوران قرنطینه بیماری کووید-19 به منظور طراحی برنامه های آموزشی خانواده محور انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایش ی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان کم توان ذهنی استان تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. از بین جامعه هدف تعداد200 والدین با روش نمونه گیری هدفمند از آموزشگاه استثنایی طلوع و موسسه آموزشی حیات ارغوانی انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته نیازسنجی روانی و آموزشی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان داد که در بخش روانی به ترتیب الویت والدین به دریافت خدمات مشاوره ای آنلاین به دلیل شرایط ویژه فرزندشان؛ به دریافت مشاوره درباره نحوه ارتباط مؤثر با دیگر فرزندان؛ به دریافت کمک و حمایت همسر در مراقبت از فرزندان و به دریافت مشاور های خاص برای افزایش روحیه در دوران قرنطینه خانگی نیاز دارند و در بخش آموزشی به کسب اطلاعات صحیح از سوی متخصصان در مورد آینده آموزشی فرزندشان؛ به پیگیری ها و انجام اقدامات آموزشی به موقع در مورد مباحث تحصیلی فرزندشان توسط معلمان و به دریافت آموزش های لازم جهت استفاده صحیح از فضای مجازی جهت بهره مندی مناسب از آموزش های مربوط به فرزندشان در دوران قرنطینه نیاز دارند. پیشنهاد می شود با توجه به این نیازهای روانی و آموزشی والدین در دوران قرنطینه خانگی، برنامه های آموزشی خانواده محور توسط متخصصان طراحی و اجرا شود.
تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه بر خط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر آموزش خودراهبری به شیوه برخط بر بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه شهر ساری در سال تحصیلی 1400 – 1401 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 34 نفر (هر گروه 17 نفر) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه عملکرد تحصیلی و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی. از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. زمان سپری شده بین پیش آزمون و پس آزمون 2/5 ماه شد. نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری بر سه خرده مقیاس عملکرد تحصیلی به نام های خودکارآمدی، تاثیرات هیجانی و انگیزش اثربخشی معناداری دارد و بر خرده مقیاس های برنامه ریزی و فقدان کنترل پیامد اثربخشی معناداری نداشت. همچنین نتایج نشان داد که آموزش خودراهبری برسرزندگی تحصیلی اثربخشی معناداری دارد. با توجه به شیوع بیماری کووید – 19 استفاده از شیوه برخط آموزش خودراهبری می تواند منجر به بهبود عملکرد تحصیلی و سرزندگی تحصیلی گردد.
نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی: مناقشه یا مغالطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواضع گوناگونی پیرامون نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی در محافل علمی و تربیتی ایران مطرح شده است که هر کدام پنداشت ها و برداشت های ویژه ای را در این باره بیان نموده اند. جمع بندی این مواضع را می توان در طیفی از دیدگاه های معتقد به ایدئولوژی ستیزی، ایدئولوژی زدایی و ایدئولوژی گرایی مورد بررسی قرار داد. از نظر رویکردهای ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی، ایدئولوژیک کردن تربیت و برنامه درسی فاقد وجاهت تربیتی است و نباید تربیت ممزوج و ملحوظ در رویکردهای ایدئولوژیک باشند. در مقابل، ایدئولوژی گرایان بر این باورند که تربیت بالذات و ماهیتاً امری ایدئولوژیک است و ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی از بطن مقوله تربیت و برنامه درسی غیرممکن و نامیسور است. از نظر رویکرد ایدئولوژی گرایان، رویکردهای ایدئولوژی زدایان که اغلب از پارادایم های فکری جریان انتقادی چپ گرای تعلیم و تربیت ارتزاق می کنند، خود وامدار و داعیه نظامی از ایدئولوژی های جایگزین و بدیل در جریان تعلیم و تربیت و برنامه درسی هستند. در این نوشتار سعی می گردد تا نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی و رویکردهای مطرح شده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.