فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی فرایندهای معنایی و استدلالی افراد در هنگام داوری اخلاقی و کشف جهت گیری های جنسیّتی در آن بود. در این پژوهش که از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بهره برده شد، تمرکز مطالعه بر فرایندی بود که قضاوت افراد را هنگام مواجهه با تعارضات و دوراهی های اخلاقی شکل می دهد. به عبارتی شیوه تفکّر و روش استدلال فرد در رسیدن به یک انتخاب اخلاقی مورد توجه محقق بود. ابزار پژوهش پرسشنامه ای حاوی داستان هایی با محتوای تعارض اخلاقی بود که با ابعاد مختلف زندگی انسان ها در ارتباط است که با انجام دادن مصاحبه عمیق و با قرار دادن افراد در دوراهی های اخلاقی موجود در داستان ها، داده ها جمع آوری شد. داستان ها براساس مطالعه معماهای اخلاقی موجود و با توجه به سؤالات پژوهش طراحی شدند؛ نمونه گیری به صورت هدف مند انجام شد و بدین ترتیب 24 نفر از هر دو جنس زن و مرد به طور مساوی برای مصاحبه انتخاب شدند که نیمی از آن متشکل از دانشجویان دوره لیسانس 19 - 23 سال و نیمی دیگر متشکل از پدر و مادرانی بود که در محدوده سنی 45 - 55 سال قرار داشتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه افراد هنگام قضاوت در یک دوراهی اخلاقی، ممکن است به یک تصمیم گیری مشابه برسند، اما منطق و فرایندهای استدلالی آن ها برای رسیدن به این تصمیم می تواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد. همچنین یافته ها نشان می دهد که جنسیّت نقش قابل ملاحظه ای را در جهت گیری های معنایی و استدلالی متفاوت اخلاقی ایفا می کند، به نحوی که نتایج نشان داد زنان عمدتاً بر استدلال های عاطفی و مراقبت محور و مردان بر گرایش های منطقی و عدالت محور تأکید بیش تری دارند، اگرچه هر دو گرایش و جهت گیری را می توان در هر دو گروه به صورت کلی مشاهده کرد
بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سلامت عمومی با رضایتمندی زناشویی در کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سلامت عمومی با رضایتمندی زناشویی در کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است.طرح پژوهش از نوع پس رویدادی بوده که ضمن آن گروه نمونه را، 110 زن متاهل از بین کارکنان زن متاهل دانشگاه تربیت مدرس که به روش انتخاب تصادفی انتخاب شده اند، تشکیل داده اند که ابزار پژوهش، پرسشنامه های مقیاس زوجی اینریچ، مقیاس دلبستگی بزرگسالان (RAAS) و سلامت عمومی (GHQ) از گلدبرگ و هیلر را تکمیل کردند. داده های خام به دست آمده از نمره گذاری پرسشنامه ها، مورد تحلیل های آمار توصیفی و استنباطی قرار گرفت.نتایج نشان داد، کسانی که دارای سبک دلبستگی نزدیکی به بیشترین میزان و کسانی که دارای سبک دلبستگی اضطراب هستند به کمترین میزان از رضایتمندی زناشویی کلی برخوردار می باشند. همچنین بین سلامت عمومی کارکنان زن با رضایتمندی زناشویی آنها رابطه معنی داری وجود داشت.
تاثیر جنسیت بر درک اصول اخلاقی دانشجویان حسابداری: بررسی تطبیقی در ایران و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حسابداران به دلیل جایگاهی که در اختیار دارند با چالش هایی روبرو هستند که اگر بخواهند همواره اعتماد جامعه را به خود جلب نمایند، نیاز به رعایت یک سری اصول اخلاقی دارند. با توجه به رویکرد جهانی شدن اقتصاد، این نیاز دیگر به عنوان معضل یک جامعه مطرح نیست و افقی بین المللی پیدا کرده است. در این تحقیق، با استفاده از آزمون مبانی اخلاقی مخصوص حسابداری و مقیاس چند بعدی اصول اخلاقی مخصوص حسابداری، تاثیر جنسیت بر میزان درک دانشجویان حسابداری در دو کشور ایران و انگلستان مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از مدل کولبرگ، مدل چهار بخشی رست و ابعاد فرهنگی هافستد استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر بالاتر بودن سطح درک اخلاقی زنان نسبت به مردان است. همچنین دانشجویان محصل در کشور انگلستان از سطح درک اخلاقی بالاتری برخوردار هستند. همچنین مردگرایی در مقابل زن گرایی بیشتر از سایرارزش های فرهنگی هافستد بر درک اصول حسابداری تاثیرگذار است.
اعتماد اجتماعی، زنان و سیاست های مقابله با تغییرات آب وهوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، اعتماد به موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی تبدیل شده و نقش اساسی در سیاست های مقابله با مشکلات اجتماعی به وی ژه در زمینه خطرهای محیط زیستی دارد. مقابله با خطرهای محیط زیستی مانند تغییر آب وهوا، نیازمند آگاهی است؛ آگاهی و آمادگی برای مقابله با مخاطرات برای همه گروه های اجتماعی لازم و ضروری است از جمله زنان که قشر آسیب پذیری در مقابل مخاطرات محیط زیستی هستند. این آگاهی معمولاً از سوی نهادهای اصلی و مرتبط همچون دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان به دست می آید. بنابراین، پذیرش این آگاهی و اعتماد به آنها، مستلزم اعتماد مردم به نهادهای مرتبط با آن است. در این بررسی، میزان اعتماد دانشجویان نسبت به منابع اطلاعات (دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان) و تفاوت آن برمبنای جنسیت و دانشکده بررسی شده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و با نمونه گیری طبقه ای، 411 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن است که اعتماد دانشجویان به منابع اطلاعات کمی بیشتر از متوسط بود و گروه های حامی محیط زیست، معتمدترین منبع اطلاعات تغییر آب وهوا بودند. همچنین تفاوت محسوس فقط در اعتماد براساس جنسیت به دانشمندان مربوط است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که میزان اعتماد دانشجویان پسر به منابع اطلاعات بیش از دانشجویان دختر بود. منابع اعتماد برمبنای دانشکده نیز متفاوت بود. به عبارت دیگر، دانشکده هایی که برنامه درسی شان ارتباط نزدیک تری با موضوع های محیط زیستی داشته است اعتماد بیشتری به دانشمندان و سازمان های خصوصی داشتند. در پایان، براساس تفاوت های جنسیتی در اعتماد به منابع اطلاعات و دانشکده، پیشنهادهایی ارائه شد.
بررسی تأثیر هویت جنسیتی در رضایت شغلی کارفرمایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و نقش هویت جنسیتی در تشکیل ساختار روانی و شخصیتی افراد درون نظام اجتماعی موجب شده است که همواره این متغیر به عنوان عنصری کلیدی در مباحث و پژوهش های علوم اجتماعی و تربیتی تحلیل و بررسی شود. این متغیر به عنوان شاخصی برای سنجش زنانگی و مردانگی بر نقش های اجتماعی یادگیری شده و ترجیحات جنسی شکل یافته دلالت دارد. این پژوهش با هدف تعیین چگونگی تأثیرگذاری هویت جنسیتی کارفرمایان زن و مرد بر اولویت های عوامل ایجاد رضایت شغلی صورت گرفته است. روش این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری را کارفرمایان مناطق صنعتی شهر نجف آباد از استان اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه 180 نفر هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای با احتمال متناسب با حجم انتخاب شده اند. نتیجه حاصل از تحلیل نشان می دهد که کارفرمایان هویت های جنسیتی متفاوتی دارند که می تواند بر اولویت عوامل ایجاد رضایت شغلی تأثیر بگذارد. نتایج نشان می دهد زنان و مردان کارفرمایی که بعد مردانگی هویت جنسیتی آنان قوی تر است بیشتر به عوامل وضعیتی رضایت شغلی، مانند: افزایش درآمد، توسعه تجارت، رشد کسب و کار و ...اهمیت می دهند و کارفرمایانی که بعد زنانگی هویت جنسیتی آنان قوی تر است، عوامل رضایت مبنی بر داشتن روابط خوب با کارکنان، مشارکت در جامعه، کمک به دیگران و ... را به عوامل وضعیتی ترجیح می دهند.
گونه شناسی اکتشافی برداشت از مفهوم زنانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنانگی مفهومی است که هر دو بعد جنسی و جنسیتی را شامل می شود و متأثر از فرهنگ قرار دارد. عضویت در گروه قومی نیز به مثابه یک عامل فرهنگی بر شکل گیری زنانگی مؤثر است. در این پژوهش با استفاده از روش های کیفی مصاحبه، داستان زندگی، تحلیل محتوا و شناسایی طبقه های متعارف، شاخص های زنانگی و گونه شناسی آن بین زنان متأهل 22-19 ساله در سه گروه قومی مشخص شد؛ در این پژوهش اقوام آذری و کُردی و مازندرانی و موضوع ها و طبقه های فکری متعارف شناسایی شده است. براساس نتایج شاخص های زنانگی مشترک در هر سه گروه قومی تقریباً مشابه و شامل پنج مورد نقش های مراقبتی، شخصیت احساس محور، رقابت درون جنسی، نقش های خانگی و زیبایی ظاهری است. سنخ های چهارگانه زنانگی شناخته شده در سه گروه قومی عبارتند از: منفعل، سنتی، مستقل و فعال؛ این سنخ شناسی برمبنای نگرش نسبت به شاخص های پنج گانه صورت گرفته است. سنخ منفعل در گروه قومی کُرد و آذری، سنخ سنتی و مستقل در هر سه گروه قومی کرد و آذری و مازندرانی و سنخ فعال فقط در گروه قومی مازندرانی دیده شده است. در حالی که به نظر می رسد برداشت از زنانگی در گروه قومی مازندرانی دستخوش بازتعریف از نگرش سنتی شده است، تمایز اساسی در برداشت گروه های قومی آذری و کرد مشاهده نشد. طبقه های متعارف فکری شناسایی شده در این پژوهش شامل تفکر «ذات گرایانه» و «تمایل های مادرانه» است.
الگوی نقش مؤلفه های سرمایه روان شناختی در رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه مؤلّفه های سرمایه روان شناختی با رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد بررسی شد. جامعه آماری پژوهش همسران ایثارگران شهر شهرکرد بودند که از میان آن ها 354 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011)، پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و پرسشنامه رضایت زناشویی (سلیمانیان، 1373) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، جهت گیری به زندگی همراه با رضایت از زندگی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که رضایت از زندگی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت زناشویی است. به عبارت دیگر امیدواری و جهت گیری به زندگی بخشی از اثرات خود را به رضایت زناشویی از طریق رضایت از زندگی انجام می دهند.
فضا و بازتولید قدرت (مطالعه ای درباره تفکیک جنسیتی در دانشگاه های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه های جدید اجتماعی، فضا؛ تولیدی اجتماعی است که همه ارکان جامعه در تولید آن نقش دارند. بنابراین همچون سایر تولیدات اجتماعی، قدرت می تواند در ایجاد و اداره آن دخیل باشد و می توان گفت که فضا نقطه تلاقی قدرت محسوب می شود. تفکیک جنسیتی در فضاهای عمومی یکی از تکنولوژی های سیاسی قدرت است که هدف آن کنترل و اداره فضاهای عمومی است. به تأسی از ایده های فوکو، مسأله اصلی این مقاله مقاومتی است که در مقابل تفکیک جنسیتی در فضاهای عمومی شکل می گیرد. علاوه بر فوکو، برای نشان دادن زوایای اعمال قدرت از طریق فضا، نظریه هنری لوفور مورد توجه قرار گرفته است و در نهایت برای روشن کردن اهمیت موضوع جنسیت در این مسأله، به دیدگاههای جودیت باتلر مراجعه شده است. برای پاسخ به پرسش های تحقیق، روش تحقیق کیفی و به طور خاص مشاهده و مصاحبه استفاده شده است. در اینجا تجربه زیسته 16 دانشجوی دختر دانشگاههای شهر تهران بررسی شده است. طبق یافته های این تحقیق، اعمال تکنیک های انضباطی فضا در سطح دانشگاها به خلق سوژه مطیعی که صرفا مصرف کننده فضا باشد منجر نشده ، بلکه مصرف کننده ای از فضا شکل گرفته است که برای تحقق خواسته هایش در فضاهای عمومی تلاش و تقلا می کند.
بررسی تحول فرهنگ جنسیتی در کتب درسی (مطالعه ای تطبیقی پیرامون کتاب های فارسی اول ابتدایی سال های 1357، 1362 و 1382)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، تغییرات بسیاری در کتب درسی صورت گرفته است. تحقیق حاضر با تمرکز بر سه دوره تغییرات کتاب فارسی ابتدایی، به بررسی تحولات فرهنگ جنسیتی[1] می پردازد. برای این منظور، محتوای آشکار و پنهان کتاب فارسی در سه سال تحصیلی 1357، 1362 و 1382 با رویکردی استقرایی و به روش تحلیل محتوای کیفی، مورد مطالعه قرار گرفت. مقولات مرتبط با سئوالات این تحقیق، با سه تکنیک کد گذاری باز، محوری و گزینشی، استخراج شد. کدهای مربوطه نیز با به کارگیری تکنیک کمی، شمارش شدند. یافته ها نشان از جنسیتی شدنِ فضا، نقش ها، تفریحات و ابراز احساسات در هر سه دوره دارند. همچنین جامعه پذیری نقش های جنسیتی توسط والدین در دو دوره نخست و جنسیتی شدن استقلال کودک تنها در دوره آخر دیده می شود. بررسی ها نشان می دهد در سه دوره مورد بررسی، هویتی جنسیتی شده منعکس شده است که البته در دوره آخر این موضوع کمرنگ تر شده است. به عبارت دیگر، در برخی موارد، تفاوت بین دو جنس به میزان اندکی کمتر شده است.
مطالعه ارتباط بین جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن مطالعه موردی: زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جهانی شدن [1] با مختصات نوپای خود پدیده ای است که موجب پیدایش زلزله ای در جغرافیای سیاسی شده است و تمامی ساختارهای کلان فرهنگی و اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است. از جمله پیامدهای ژرف جهانی شدن می توان به تأثیرات آن بر ساحت فرهنگ اشاره نمود. لذا امروزه نظریه پردازی در حوزه تأثیرات جهانی شدن بر تغییر فرهنگ جوامع و زندگی افراد مورد توجه قرار گرفته و بخشی از این نظریات در زمینه تأثیرات آن بر نگرش و رفتار افراد جامعه است. این تحقیق به بررسی ارتباط جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن زنان پرداخته است . در ابتدا، مطالعات پیشین بررسی شده و سپس با استفاده از نظریه گیدنز و رابرتسون فرضیات تحقیق به آزمون گذاشته شدند. این مطالعه به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری آن، زنان و دختران شهر کرمانشاه بودند. روش نمونه گیری مورد استفاده، تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای بوده است و حجم نمونه براساس جدول لین، با سطح معناداری 95 درصد و خطای 4 درصد برابر با 597 نفر برآورد گردید که برای اطمینان بیشتر و به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 600 نفر افزایش داده شد. شایان ذکر است که متغیر جهانی شدن فرهنگی به عنوان متغیر مستقل، شامل: مصرف وسایل ارتباط جمعی، میزان آگاهی از جهانی شدن، نگرش نقش جنسیتی، سبک زندگی و میزان بازاندیشی بوده است. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که بین متغیرهای: بازاندیشی، سبک زندگی مدرن، استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی دوستانه، آگاهی از جهانی شدن و نگرش نقش جنسیتی با متغیر وابسته مدیریت بدن ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین، براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، متغیرهای: استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی مدرن، سبک زندگی دوستانه و بازاندیشی در مجموع توانستند 2،52 درصد از تغییرات متغیر مدیریت بدن را تبیین کنند.
پوشش زنان و دلالت های معنایی آن (مطالعه موردی: زنان جوان شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی ژرف نگرانه دلالت ها و معانی پوشش زنانه در یک فضای اجتماعی/ فرهنگی خاص است. فضا این پژوهش شهر کرمانشاه است که تنوع قومی/ مذهبی و قشربندی اجتماعی پیچیده ای دارد. این پژوهش، در بخش رویکرد نظری، کوشیده است با کمک مجموعه ای از مفاهیم نظریِ بیان شده مرتبط با این موضوع از سوی برخی جامعه شناسان (گیدنز، زیمل، گافمن)، گونه ای صورت بندی مفهومی/ نظری از موضوع پوشش و بدن ارائه دهد. با اینکه این مفاهیم متعلق به سنت های نظری متفاوتند بنابراین درآمیختن آنها بدون دشواری و تناقض نیست؛ در نقش مجموعه سازه های نظریِ روشنگر می توانند در کنار هم بر جنبه های مختلف پدیده موضوع پژوهش پرتو افکنند. روش پژوهش به کاررفته، کیفی نظریه پردازی داده محور یا همان نظریه مبنایی است که در آن از فن مصاحبه عمیق فردی برای گردآوری داده ها استفاده شده است. نمونه پژوهش براساس تلفیقی از دو شیوه نمونه گیری هدفمند (با معیار حداکثر تنوع) و نظری (با معیار اشباع نظری) انتخاب شده است. براساس نتایج پژوهش پوشش از دیدگاه زنان مختلف، دلالت و معنای یکسان ندارد. درمجموع داده های تولیدشده در قالب 138 مفهوم، 31 موضوع عمده، 7 موضوع محوری (که مبنای خط سیر ما را در پژوهش است) و یک هسته مرکزی کدگذاری شده اند. موضوع های عمده عبارتند از: پوشش رفتاری فراتر از حجاب، پوشش میانجی هویت یابی و تمایزبخشی، پوشش به مثابه مدیریت بدن و نماد بازاندیشی، پوشش در نقش بخشی از فرآیند زیبایی شناختی بدن، پوشش در کشاکش الزام های ساختاری و انتخاب های فردی و پوشش در نقش حفاظ امنیتی. موضوع نهایی پژوهش نیز پروبلماتیک شدن پوشش است که موضوع های دیگر حول آن شکل گرفته اند و بیانگر دلالت های متفاوت پوشش از دیدگاه زنان نمونه پژوهش، در نقش کنشگران زمینه پژوهش هستند.
تبیین تفاوت های جنسیتی در رفتارهای انحرافی بر اساس نظریه فشار عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه فشار عمومی رابرت اگنیو طی دو دهه گذشته به دلیل توجه به جنسیت از اعتبار قابل توجهی برخوردار شده است. بر اساس این نظریه علت تفاوت های جنسیتی در رفتارهای انحرافی را باید به فشارهایی مربوط دانست که زنان و مردان در زندگی با آن مواجه هستند. همچنین علت تفاوت نرخ رفتارهای انحرافی زنان و مردان به احساسات منفی مانند افسردگی و خشم نیز بر می گردد. در تحقیق حاضر، هدف این است که توانایی نظریه فشار اگنیو در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان دانشگاه مازندران به بوته آزمون گذارده شود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 426 نفر به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیمایشی بوده و داده ها با استفاده از پرسش نامه گرد آوری شدند. نتایج حاصل از کاربست آزمون های آماری نشان می دهد که بین دختران و پسران از لحاظ میزان رفتار انحرافی (وندالیسم، سرقت، مصرف مواد، پرخاشگری و تقلب) تفاوت معنادار وجود دارد. اما در تجربه احساسات منفی تفاوت معناداری بین آن ها وجود ندارد. نتایج تحقیق شواهد اندکی را در تأیید فرضیات نظریه اگنیو نشان می دهد، اما فرضیات مبتنی بر اثر فشار بر احساسات منفی را تا حدودی تأیید نموده است. در رابطه با کم اثر بودن نظریه فشار در تبیین رفتارهای انحرافی باید به مجموعه ای از عوامل از جمله ویژگی فشار، ویژگی جامعه آماری، زمینه اجتماعی متفاوت اشاره داشت.
تأثیر تبعیض جنسیتی ادراک شده بر سلامت روان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر ضمن بررسی میزان بروز و ماهیت تبعیض جنسیّتی، رابطه تبعیض جنسیّتی ادراک شده توسط زنان و میزان افسردگی، اضطراب و استرس در آن ها را بررسی کرد. نمونه ای متشکل از 103 زن به تصادف انتخاب شده و پرسشنامه های SSE (رویدادهای تبعیض آمیز جنسیّتی) و مقیاس21-DASS را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین نمرات تبعیض جنسیّتی ادراک شده، همچنین نمرات تمام زیرمقیاس های پرسشنامه رویدادهای تبعیض آمیز جنسیّتی و افسردگی، اضطراب و استرس همبستگی معنادار مثبت وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تبعیض جنسیّتی به خصوص تجربه های تبعیض آمیز مربوط به طول زندگی، نقش مهمی در پیش بینی افسردگی، اضطراب و استرس زنان شرکت کننده دارد. یافته های پژوهش حاضر همسو با نتایج سایر پژوهش ها نشان داد که تبعیض جنسیّتی به عنوان یک منبع استرس و اضطرابِ مختص زنان به صورت شایع در جامعه وجود دارد. با توجه به تأثیر نامطلوب تجربه های تبعیض آمیز جنسیّتی بر سلامت روان زنان، لازم است ضمن آگاه کردن زنان از میزان شیوع این رویدادها در زندگیشان، آموزش هایی در سطح گسترده و درازمدت برای کاهش تصوراتقالبی آسیب رسان ارائه شود. همچنین پیشنهاد می شود در حیطه بهداشت روانی اقداماتی در جهت به کار گیری روش های مقابله ای کارآمد توسط زنان و در نتیجه کاهش یافتن این تجربه ها اجرا شود.
زنان، ساختار و عاملیت آیا زنان می توانند سبک زندگی خود را انتخاب کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر متغیرهای ساختاری بر رابطه بین قدرت زنان و فعالیت های سبک زندگی است. جامعه آماری پژوهش 550 نفر از زنان متأهل بالای 25 سال شهر شیراز بود. نتایج نشان داد که متغیرهای ساختاری و زمینه ای هم در قدرت زنان در خانواده و هم در انجام دادن فعالیت های مدرن سبک زندگی در حوزه های فراغت، ترجیحات موسیقی و غذا و فعالیت های مربوط به بدن و سلامتی مؤثر است، اما متغیرهای ساختاری با کنترل قدرت زنان باز هم اثر مهمی بر انتخاب سبک زندگی آن ها دارد. بنابراین، گرچه قدرت زنان در خانواده می تواند عاملیت آن ها را در انتخاب سبک زندگی افزایش دهد، اما این کار را با ساز وکارهای ساختاری و در نظام قشربندی اقتصادی اجتماعی جامعه انجام می دهد. برطبق نتایج گرچه قدرت زنان می تواند عاملیت آن ها را افزایش دهد، اما برد آن نامحدود نیست و شرایط دیگری نیز باید محقق شود تا زنان بتوانند عاملیت کامل تری داشته باشند. لذا با بهره گیری از دیگر انواع سرمایه (مانند سرمایه اجتماعی جدید) می توان اثر محدودیت های ساختاری بر عاملیت را کاهش داد.
مقایسه اثر نابرابری های جنسیتی در اشتغال و آموزش بر شاخص توسعه انسانی (1990- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین معیار ها برای سنجش توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. در جوامع پیشرفته و توسعه یافته ، حضور زنان مؤثر تر و پررنگ تر است. از آن جا که توزیع عادلانه موقعیت ها و منابع میان زنان و مردان موجب رشد اقتصادی و بهره وری بیش تر می شود، بررسی تأثیر نابرابری های جنسیّتی بر شاخص توسعه انسانی، به عنوان معیاری برای سنجش توسعه اقتصادی، ضرورت می یابد. در این پژوهش به کمک داده های تابلویی و روش سیستم معادلات همزمان، با استفاده از نرم افزار استاتا(STATA)، اثر نا برابری های جنسیّتی در آموزش و اشتغال بر شاخص توسعه انسانی و مقایسه بین این دو اثر، در سه گروه کشورهای در حال توسعه، در حال گذار و توسعه یافته طی سال های 1990 تا 2010 بررسی شد. نتایج نشان داد که نابرابری های جنسیّتی در اشتغال و آموزش، بر شاخص توسعه انسانی اثر منفی دارند و نابرابری جنسیّتی در اشتغال بر شاخص توسعه انسانی نسبت به نابرابری های جنسیّتی در آموزش اثر بزرگ تری دارد.
بررسی تفاوت های جنسیتی در رفاه ذهنی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در اکثر کشورهای جهان مردان از سطح رفاه مالی و پرستیژشغلی بالاتری برخوردارند , منطقا پیش بینی می شود که از سطح بالاتر رفاه ذهنی نیز برخوردار باشند و مشاهده نتایج خلاف آن تعجب آور است اما بررسی ارزشهای جهانی و همچنین برخی مطالعات دیگر نشان می دهد تفاوت های جنسیتی در رفاه ذهنی در بسیاری از کشورها به نفع زنان است. هدف این مقاله بررسی تفاوت های جنسیتی در رفاه ذهنی و عوامل موثر بر آن در ایرانیان می باشد که به شیوه پیمایش ملی، با ابزار پرسشنامه و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد: 1- در ایرانیان رفاه ذهنی در زنان بیش از مردان است 2- از میان متغیرهای زمینه ای میان جنسیت، درآمد، اشتغال، وضعیت تاهل، وضعیت سکونت و پایگاه اقتصادی اجتماعی و رفاه ذهنی ارتباط معنادار در هر دو جنس برقرار است و همچنین میان تحصیلات و رفاه ذهنی در زنان ایرانی رابطه قابل قبول معناداروجود دارد لیکن این رابطه در مورد مردان برقرار نیست 3- احساس سلامتی و احساس آزادی در زندگی فردی در هر دو جنس با رفاه ذهنی ارتباط معنا دار دارد و این عوامل موثر تلفیقی از تئوری اینگلهارت واسترلین را تایید می کند اما علیرغم تئوری اینگلهارت میان نگرش های جنسیتی برابرطلبانه و رفاه ذهنی ارتباط معناداری برقرار نیست.
ارزیابی رضایت مندی از کیفیت فضای شهری با توجه به متغیر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش سنجش میزان کیفیّت محیط با توجه به ادراک زنان از کیفیّت ، تعیین متغیرهای دارای تفاوت معنادار میان مردان و زنان و نحوه رتبه بندی متغیرهای سنجش شده در محیط توسط بانوان بود. پرسش اصلی پژوهش این بود که آیا بین کیفیّت فضای شهری و ملاحظات جنسیّتی ارتباط معناداری وجود دارد؟ کیفیّت محیط باغ خانواده با ایجاد مدل تجربی سنجش کیفیّت (درخت ارزش) با روش کل به جزء و بررسی 8 معیار ارائه شده در 4 سطح ارزیابی شد و داده ها با روش تحلیل عاملی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میزان کیفیّت در باغ خانواده در آستانه متوسط قرار دارد در حالی که بین کیفیّت باغ از دید زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت و میزان کیفیّت از دید زنان در آستانه پایین برآورده شد. همچنین کیفیّت در میان زنان و مردان جزء معیارهای عملکرد، آسایش روانی و لذّت در معیار فضای شهری و جزء معیارهای حفاظت و نظارت طبیعی در معیار امنیت با هم تفاوت معنادار دارند.
رابطه رسانه های گروهی و هویت قومی با هویت ملی زنان(مطالعه موردی زنان شهر کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی رابطه رسانه های گروهی و هویت قومی با هویت ملی زنان بوده است. در ابتدا مطالعات پیشین بررسی شده و سپس با استفاده از نظریة گیدنز 5 فرضیه به آزمون گذاشته شدند. شیوه نمونه گیری در این مطالعه، تصادفی سهمیه ایچند مرحله ای و حجم نمونه 600 نفر از زنان شهر کرمانشاه بوده است. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که بین متغیرهای هویت قومی و رسانه های ارتباط جمعی داخلی با هویت ملی ارتباط مثبت و مستقیم و بین متغیرهای فناوری های نوین ارتباطی، رسانه های جمعی خارجی و استفاده از موبایل و مشتقات آن ارتباط منفی و مستقیم وجود دارد. هم چنین بر اساس نتایج رگرسیون چندمتغیره، متغیرهای هویت قومی، رسانه های جمعی داخلی، فناوری های نوین ارتباطی و رسانه های جمعی خارجی در مجموع نزدیک به 19 درصد از تغییرات متغیر هویت ملی را تبیین کردند.
بررسی میزان سرمایه های فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی خانواده و رابطة آن ها با گرایش والدین به تبعیض جنسیتی میان فرزندانشان (مطالعة موردی: والدین شهرستان جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه درصدد بررسی رابطة اشکال سه گانة سرمایه و گرایش به تبعیض جنسیتی در بین والدین است. تبعیض جنسیتی و انواع سرمایه (اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی)، به منزلة مفاهیم کلیدی در جامعه شناسی، از اهمیت خاصی برخوردارند. از میان متفکران معاصر بوردیو بیش از همه به این مفاهیم توجه کرده است. به نظر وی جایگاه عوامل گوناگون درون یک زمینه را مقدار و اهمیت نسبی سرمایة این عوامل تعیین می کند. این سرمایه است که به فرد اجازه می دهد سرنوشت خود و دیگران را تحت نظارت بگیرد. از طرفی با توجه به این که والدین تأثیر شگرفی در فرزندان و سرنوشت آن ها و مخصوصاً دختران دارند، پس میزان سرمایة والدین می تواند به منزلة یکی از متغیرهای تأثیرگذار در گرایش والدین به تبعیض جنسیتی بررسی شود. علاوه بر دیدگاه بوردیو، از نظریات فمینیستی در مبانی نظری استفاده شده است. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه و نمونه ای 385 نفری از والدین شهرستان جوانرود گردآوری شده است. نتایج این پژوهش بیان گر رابطة معنادار بین متغیرهای سرمایة فرهنگی و اجتماعی والدین و گرایش آن ها به تبعیض جنسیتی در سطح اطمینان 95 درصد است. از سوی دیگر، نتایج تحلیلی پژوهش نیز بیان گر آن است که مجموع سرمایه های فوق همراه با متغیرهای زمینه ای (جنسیت و محل سکونت) 2/24 درصد از متغیر گرایش به تبعیض جنسیتی را تبیین می کند و در این میان سرمایة فرهنگی بیشترین نقش تبیین کنندگی را دارد