تقسیم علم به حضوری و حصولی، کارایی علم حضوری در حل مشکلات معرفت شناسی اخیراً بسیار جدی مطرح می شود. نویسندة این مقاله نظر خود را در تعریف علم حضوری و کارایی آن بیان داشته، با نقد دیدگاههای معاصر در کارایی معرفت شناختی علم حضوری، برای رفع ابهامات راجع به این نوع علم، تلاش می کند.
در نخستین کتابشناسى، به زبان فارسى، در باره کندى پس از آشنایى با جایگاه رفیع کندى در میان عالمان و فیلسوفان از امتیازات ویژه «فیلسوف عرب» سخن گفته شده است. سپس با بیان تاریخچه مختصر انتشار رسائل کندى و معرفى کتابشناسىهاى مختلف از آثار کندى، به ارزیابى معتبرترین آثار منتشر شده در باره کندى پرداخته شده است.
در بخش اوّل کتابشناسى، شش مجموعه از آثار کندى و 46 کتاب و رساله منتشر شده کندى با مشخصات کلیه چاپ و ترجمههاى آنها و هفت رساله مخطوط منتشر نشده کندى معرفى شده است؛ البته بیش از 54 آثار کندى به زمان ما نرسیده است.
در بخش دوّم کتابشناسى، آثارى که درباره کندى نوشته شده معرفى شده است.
سیزده کتاب از قدیمىترین منابع عربى در باره کندى؛ پانزده تک نگارى عربى درباره کندى؛ 26 مقاله و کتاب فرعى عربى، هفت مقاله و رساله فارسى و 31 مقاله و کتاب به زبانهاى لاتین، ایتالیایى، آلمانى، فرانسوى و انگلیسى در باره کندى در عالم منتشر شده است.
مسأله «نفسالامر» از جهتی در مباحث هستیشناسی و از جهتی دیگر در مباحث معرفتشناسی مطرح میشود. انسان رئالیست و حقیقتجو که حقیقت را عبارت از «تطابق اندیشه با واقع و نفسالامر» میداند، گریزی از تحلیل، تبیین، اثبات و درنهایت پذیرش آن ندارد. در کلام مرحوم علامه طباطبایی «نفسالامر» بر دو معنای اخص و اعم اطلاق شده است. معنای اخص که در کلام ایشان از آن به امور نفسالامریه تعبیر شده است لوازم عقلی ماهیات میباشد که مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) و قضایای مؤلف از آنها را دربر میگیرد و معنای اعم عبارت است از ثبوتی که اعم از ثبوت واقعی و ثبوت اعتباری است. ثبوت اعتباری که توسط ذهن با دو توسعة پیدرپی صورت میگیرد شامل ماهیات و همة مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) میشود. این دو ثبوت مجازی و قرضی نیستند بلکه اضطراری و ریشهدار میباشند. حاصل آنکه طبق نظریه ایشان این ثبوت عام و فراگیر که هم شامل وجودهای خارجی و احکام آنها است، هم شامل ماهیات و احکام آنها است و هم شامل مفاهیم انتزاعی فلسفی و عدمی است، همان «نفسالامر» است.
یکی از اصلی ترین مسائل فلسفه اسلامی، که از نظر سبقت و قدمت نیز از اولین آنهاست، مسأله علیت است. این مسأله دارای شعب و فروعاتی است، که از جمله مهمترین آنها می توان به مسأله رابطه علیت اشاره کرد. مسأله رابطه علیت نیز در جای خود با مسایل بسیار مهم و اساسی دیگری، نظیر «کیفیت صدور ممکنات از واجب تعالی» و «تناهی سلسله علل و معلولات»، درگیر و مرتبط می باشد. با توجه به سخنان فیلسوفان مسلمان، می توان «رابطه علیت» را رابطه ای دوتایی میان زوجهایی معین و مرتب از اشیا دانست که یکی از آنها (علت) هستی بخش است و دیگری (معلول) هستی یافته، مانند رابطه میان واجب و ممکن بازخوانی اقوال حکیمان مسلمان از نوع رابطه علیت و خواص آن، هم از دیدگاه متافیزیکی و فلسفی و هم از منظر « نظریه روابط » منطق صوری جدید، ما را به نتایجی متقابل و غیر قابل جمع می کشاند. این مقال در پی آن است که ضمن توضیح رابطه علیت، با تکیه بر اصطلاحات و اصول مورد قبول فیلسوفان مسلمان، به آشکار سازی این نتایج متقابل و غیر قابل جمع بپردازد. در پایان نیز برای رهایی از این نتایج متقابل و متضاد سه راه حل، بویژه راه حل ملاصدرا با تکیه بر نظریه وحدت شخصی وجود، پیشنهاد شده است.
یکی از مباحث مهم فلسفه اولی ـ و شاید مهم ترین آنها ـ بحث علیت است و مهم ترین ویژگی علیت که مهم ترین اختلاف نظر ها نیز در آن واقع شده است، ویژگی ضرورت علی یا وجوب وجود معلول هنگام وجود علت تامه است؛ به گونه ای که برخی از اندیشمندان، بحث علیت را با بحث ضرورت علی مساوی دانسته و پذیرش و عدم پذیرش علیت را با قبول یا رد این قاعده معادل شمرده اند.
در حالی که بیشتر طرف داران این نظریه در زمره فلاسفه هستند، اکثر مخالفان آن از متکلمان و اصولیان به شمار می روند. مقاله حاضر از یک سو رویکردی است انتقادی به پاره ای از دلیل های فیلسوفان در تایید و تثبیت این قاعده و از سوی دیگر شامل انتقادهای متکلمان و اصولیان در انکار آن است. از این رو، نوشتار حاضر بیش از آن که در صدد ارائه راه حلی نو برای این نزاع کهنه باشد، در پی برجسته کردن نقاط ابهام در آرای هر دو طرف نزاع است.