فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۶۱ تا ۴٬۰۸۰ مورد از کل ۴٬۱۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
گردشگری سلامت از زمان یونان و روم باستان وجود داشته و سپس به بسیاری از کشور های اروپایی و نقاط دیگر دنیا توسعه یافته است. از زمان باستان، افراد زیادی به منظور فراغت روحی و درمان به مجاورت رودخانه و آب های معدنی می رفتند. آب های گرم از قدیم الایام با آرامش و تجدیدقوای جسمی و روحی انسان همراه بوده است. استفاده کنندگان ازاین گونه آب ها، قرن هاست که در آب های گرم آب تنی می کنند و از آب چشمه های معدنی می نوشند.با توجه به موارد اشاره شده پژوهش حاضر باهدف ارائه مدلی مفهومی برای تبیین مدل بازاریابی گردشگری سلامت با استفاده از رویکرد ترکیبی بوده است.جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی شامل مدیران و مجریان مراکز درمانی و هم چنین گردشگران سلامت که تجربه استفاده از این مراکز را داشته و در بخش کمی بیماران مراکز درمانی گردشگری بوده انتخاب شده است .،حجم نمونه در بخش کیفی 18 نفر و در بخش کمی 384نفر بوده و محقق برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از کدگذاری سه گانه و در بخش کمی از نرم افزار پی ال اس استفاده کرده و در نهایت الگوی پارادایمی خود شامل شش مولفه رضایت از برند مرکز سلامت ،بازاریابی گردشگری سلامت، شهرت مرکزگردشگری سلامت ، اعتماد به برند مرکز درمانی در جذب گردشگر سلامت مهم ارائه کرده است.یافته های حاصل از تحقیق نشان داد که تمام عوامل شناسایی شده در بخش کیفی بر الگوی محقق موثر است.
قصد استفادۀ مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریۀ طرح وارۀ جنسیتی در صنعت پوشاک مد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری واقعیت افزوده توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که تصمیمات و تجربه های جدید مصرف کنندگان را بهبود بخشیده است؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر استفاده مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریه طرح واره جنسیتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران موبایل هوشمند است که حداقل یکبار از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده در صنعت پوشاک استفاده کرده اند. با استناد به جدول مورگان برای جوامع نامحدود و براساس روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر برای پاسخگویی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادله های ساختاری حداقل مربعات جزئی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که حضور از دور و حضور اجتماعی بر هم آفرینی ارزش تأثیر مثبت و معناداری ندارد؛ اما بر محبت برند تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، بین هم آفرینی ارزش و محبت برند با قصد استفاده مجدد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. جنسیت، ارتباط بین حضور اجتماعی و محبت برند و نیز ارتباط بین محبت برند و قصد استفاده مجدد را تعدیل می کند؛ اما درنهایت، جنسیت ارتباط بین حضور اجتماعی را با هم آفرینی ارزش و هم آفرینی ارزش را با قصد استفاده مجدد تعدیل نمی کند.
طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۵
221 - 262
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت کسب وکارها، برند کارفرما تصویری ایده آل از سازمان را در ذهن کارکنان فعلی، بالقوه و سایر ذینفعان شکل می دهد و منجر به وفاداری کارکنان می شود. هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران با رویکرد آمیخته می باشد. داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید، خبرگان حوزه برند و رئیس، معاونین و مدیران مرکز آمار که به صورت هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی با استفاده از فرمول کوکران 340 نفر از مدیران، کارکنان مرکز آمار ایران و شرکت های همکار با مرکز آمار ایران (مشتریان شرکتی) جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، به روش گراندد تئوری و از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی توصیفی استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و24 Smart PLS انجام شد. آزمون های برازش، نشان از اعتبار مدل داشت. یافته های پژوهش حاضر متشکل از 6 بعد، 17 مؤلفه و 51 گویه به طراحی مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران منج ر شد و در نهایت هفده مؤلفه در تبیین مدل برندسازی کارفرما در مرکز آمار ایران نقش دارند.
نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
193 - 240
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتماد سازمانی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (329 نفر) می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 177 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه بود که از پرسشنامه های عشق کارکنان به برند و تبلیغات دهان به دهان مثبت کارول و آهوویا (2006)؛ پرسشنامه قصد ترک شغل روزین و کورابیک (1991)؛ پرسشنامه اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2002)؛ و پرسشنامه تعهد عاطفی آلن و مایر (1990) استفاده گردید. روایی ابزار اندازه گیری با استفاده از نظرات خبرگان این حوزه و روایی واگرا و همگرا مورد تایید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که اعتماد سازمانی بر عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند بر تعهد عاطفی، تبلیغات دهان به دهان مثبت و قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، تعهد عاطفی بر قصد ترک شغل تاثیر معناداری دارد؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و قصد ترک شغل نقش میانجی متوالی دارند؛ همچنین، عشق کارکنان به برند و تعهد عاطفی در روابط بین اعتمادسازمانی و و تبلیغات دهان به دهان مثبت نقش میانجی متوالی دارند.
طراحی مدل آمیخته بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
282 - 302
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور طراحی مدل آمیخته بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار صورت پذیرفته است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد) انجام شده است. جامعه آماری، مدیران شرکت های تولیدکننده محصولات ارگانیک و متخصصین صاحب تجربه خواهند بود. تعداد نمونه به روش هدفمند و تا حد کفایت یا اشباع نظری از جامعه آماری مذکور انتخاب می شود. تعداد 10 نفر به عنوان نمونه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. حاصل این مصاحبه ها مجموعه ای از مضامین اولیه بود که طی فرایند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آن ها مقوله هایی استخراج شد. نتایج به دست آمده از نظرات خبرگان مدل بازاریابی محصولات ارگانیک با رویکرد ارزش مدار میباشد. در بخش شرایط علی مفاهیمی چون سیاستگذاری مدیریت منابع انسانی، اطلاع رسانی، نوگرایی، مسئولیت پذیری از اهمیت زیادی برخورداند . در بخش شرایط زمینه ای نگرش فرهنگی واخلاقی مصرف کنندگان، اعتماد مصرف کنندگان به ارگانیک بودن محصول، آگاهی ، مسئولیت اجتماعی مصرف کنندگان از مفاهیم کلیدی هستند.موقعیت اجتماعی و نگرش مصرف کننده از مهم ترین مفاهیم زمینه شرایط واسطه ای بودند. مولفه هایحمل و نقل مناسب و جلب اعتماد مهم ترین راهبردهای شناسایی شده در این پژوهش بودند. مولفه های بهبود نگرش مصرف کننده، گسترش فرهنگ استفاده از محصولات سبز، کاهش مخاطرات محیط زیست، حفظ منابع، خود اتکایی، احساس نیاز در مصرف کننده، بهبود مزیت رقابتی نسبت به محصولات غیر ارگانیک از مهم ترین پیامدهای شناسایی شده در این پژوهش بودند. نتایج این پژوهش میتواند برای ترویج و توسعه محصولات ارگانیک مورد استفاده شرکتهای فعال در زمینه بازاریابی این محصولات قرار گیرد.
تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با کاربست کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با استفاده از رویکرد کیو انجام پذیرفت. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش در زمره پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش را مدیران سازمان های صنعتی تشکیل می دهند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل کفایت نظری 19 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به رویکرد پژوهش در بخش کیفی ابتدا با 19 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از دیدگاه ها و نظرات آن ها نمونه، گزینه کیو و در نهایت مجموعه کیو به دست آمد. سپس در بخش کمی پژوهش با بهره گیری از Spss داده های به دست آمده از بخش کیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مروج نگرش مثبت، تررویج رفتار شهروندی برند، پایبندی به برند، تصویرسازی مثبت از برند، القاء وابستگی عاطفی به برند، تقویت برندسازی داخلی و انتقال هویت برند هشت الگوی ذهنی مدیران در راستای رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی می باشند.نتیجه گیری: رهبران برندگرا با مخابره هویت برند به کارکنان، زمینه ساز هر چه بهتر برندسازی داخلی و خارجی خواهند بود. در واقع آنها با مثبت جلوه دادن تصویر برند سازمان و همچنین جذاب نمودن آن ابتدا حمایت و پشتیبانی ذی-نفعان اصلی سازمان یعنی کارکنان را در مورد برند جلب نموده و کارکنان نیز در برخورد با ارباب رجوع به خوبی به انتظارات مشتریان پاسخ می دهند.
تبیین مدل بازاریابی دیجیتال مبتنی بر بازی پردازی مجازی در بانکداری الکترونیک با رویکرد معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق ارائه مدل بازاریابی دیجیتال مبتنی بر بازی پردازی مجازی در بانکداری الکترونیک است. این پژوهش با رویکرد کاربردیاست. از نظر ماهیت نیز در روشهای آمیخته(اکتشافی-توصیفی)، قرار میگیرد. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. درپژوهش حاضر به منظورتجزیه وتحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS.V24 و از نرم افزار معادلات ساختاری pls.V3 در قالب دو بخش آمارتوصیفی و استنباطی بصورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامعه آماری در بخش کمی برای انتخاب حجم نمونه، از فرمول های کوکران استفاده شد که تعداد آن برای جامعه نامحدود 384 نفر می باشد. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد که شرایط علی بر بازاریابی بازی وارسازی؛ بازاریابی بازی وارسازی و شرایط مداخله ای و زمینه ای بر راهبردها و راهبردهای پژوهش بر پیامدها در بین مشتریان بانک سپه شهر تهران تاثیر معناداری دارد.
تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش: نقش میانجی صمیمیت مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
126 - 140
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم محیط فروش در نتیجه تغییرات رفتاری، فناورانه و مدیریتی بسیار پیچیده شده است. شناسایی عواملی که موجب ارتقای عملکرد فروش می شوند، جنبه مهمی از شغل مدیران فروش به شمار می رود و می تواند در بقا و موفقیت شرکت تأثیری حیاتی داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تاثیر بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش با توجه به نقش میانجی صمیمیت مشتریان می باشد. این تحقیق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت روش نیز توصیفی – همبستگی می باشد. همچنین از لحاظ گردآوری داده ها نیز یک تحقیق پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران شرکتهای صنعتی در شهر اراک ایلام می باشد که تعداد آنها برابر با 210 نفر می باشد. برای انتخاب نمونه نیز با با توجه به جدول مورگان تعداد 132 نفر انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه استاندارد می باشد. بدین صورت که برای سنجش متغیر بازاریابی گوشه ای از پرسشنامه استاندارد دالگیک (2017)، برای سنجش متغیر صمیمیت مشتریان از پرسشنامه استاندارد مولیا و همکاران(2020) و برای سنجش متغیر عملکرد فروش نیز از پرسشنامه استاندارد میکائیل و استفان(2020) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار ویژوال پی ال اس استفاده شده است. نتایج نشان دادند که بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش و ابعاد آن یعنی؛ پذیرش توسط مشتریان، وفاداری مشتریان، بهینه سازی قلمرو فروش و سهم بازار در شرکتهای صنعتی شهر اراک تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نقش میانجی صمیمیت مشتریان نیز در تاثیرگذاری بازاریابی گوشه ای بر عملکرد فروش تائید شده است.
مدل یابیِ بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه (مورد مطالعه؛ شرکت بیمه ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
141 - 178
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مدل یابی بازاریابی مبتنی بر فناوری اطلاعات در صنعت بیمه، با تمرکز بر مورد مطالعه شرکت بیمه ایران می پردازد. فناوری اطلاعات به عنوان یک ابزار قدرتمند در بهبود روش ها و عملکردهای بازاریابی در صنعت بیمه به طور چشمگیری تأثیرگذاری داشته است. این تحقیق با هدف بررسی چگونگی ادغام مدل یابی با تکنیک های بازاریابی در محیط فناوری اطلاعات و نقش آن در بهبود استراتژی ها و تصمیم گیری های بیمه ای انجام شده است.در این مقاله، ابتدا به معرفی مفاهیم کلیدی مدل یابی، بازاریابی و فناوری اطلاعات پرداخته شده و سپس اهمیت ادغام این سه عامل در صنعت بیمه مورد بررسی قرار گرفته است. به ویژه، تأکید بر تحلیل داده ها به منظور شناسایی الگوها، پیش بینی روندها و بهینه سازی استراتژی های بازاریابی از جمله نتایج مهم این تحقیق می باشد.در انتها، با توجه به یافته ها و تحلیل های ارائه شده، پیشنهاداتی برای شرکت بیمه ایران ارائه شده است تا بتواند از طریق بهره گیری از مدل یابی و فناوری اطلاعات، عملکرد بازاریابی خود را بهبود بخشد و بازار رقابتی بیمه را با هدف افزایش سهم بازار و جذب مشتری های جدید تقویت نماید
تحلیل ساختار ارتباطی حامیان و سرمایه گذاران و بنگاههای اقتصادی خطر پذیر با شرکتهای دانش بنیان با رویکرد روابط مالی و منابع سرمایه ای
حوزه های تخصصی:
دانش و نوآوری های حاصل از آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل رشد و توسعه اقتصادی هر کشور است که درقالب بنگاه های دانش بنیان با مدیریت وهمت کارافرینان فناورجامعه نمود پیدا می کند، از طرفی ایجاد بنگاه های دانش بنیان علاوه بر وجود زیرساختهای مناسب ، نیازمند دانش و تجربه مدیریتی و منابع مالی است. که در این مسیر تامین مالی این فعالیت ها، به گونه ای که در زمان مناسب و به اندازه کافی و به شیوه درست در اختیار بنگاهها قرارداده شود از اهمیت زیادی برخوردار است ؛ تنظیم ساز و کار درست در نظام مالی برای تامین مالی نوآوری نیازمند چارچوب مناسب برای سیاست گذاری در این حوزه است بنابراین علاوه بر حل مسائل نظام مالی کشور نیازمند طراحی نظام مالی خاص فعالیت های نوآورانه در کشور هستیم ،در این پژوهش با تأکید بر نظریه تامین مالی مرحله ای و منابع سرمایه ای (با ذکرآمار مروری در ایران) و بررسی چارچوب مناسب تامین مالی نوآوری مبتنی بر این ادبیات ارائه شده است سپس با استفاده از روش مطالعه موردی مبتنی بر گزارش های سازمان ها و مرور و مطالعات و مراجعه به خبرگان نظام مالی ایران و همچنین مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بوده که به صورت فیش برداری ا ز مجموعه مجلات داخلی ایرانی وخارجی واقع در سایت های معتبرعلمی و نشریات مورد تأیید وزارت علوم برداشت واستفاده شده است و چارچوب مد نظر برای تحلیل تامین مالی توسعه نوآوری بنگاهها مورد بررسی قرار گرفته است نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد نظام مالی نوآوری در ایران به درستی شکل نگرفته است که این موضوع از یک طرف اشاره به عدم نهادسازی مناسب مانند سرمایه گذاری ریسک پذیر و نبود شرکتهای خدمات فناوری و از طرف دیگر فرآیندهای شکل گرفته داخلی نیز با مسائل جدی مثل عدم تمکن مالی شرکت های دانش بنیان در هر مرحله از چرخه حیات، نبود حوزه اعتبارسنجی،نبود بازارداخلی،عدم دسترسی به بازارهای جهانی محصولات دانش بنیان روبه رواست که الزامات طرحها و بنگاههای نوآورانه به درستی پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیازمند بازنگری در سیاستها، نهادها و فرآیندهای تامین مالی طرحها و بنگاههای نوآورانه هستیم.
بررسی علم سنجی ادبیات مدل های درآمدی نوآوری های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی مدل های درآمدی در نوآوری اجتماعی، که نقش مهمی در تضمین پایداری مالی ایفا می کند، انجام شد. از طریق تجزیه و تحلیل کتاب سنجی ادبیات تحقیق در مورد این موضوع، این مطالعه با هدف شناسایی شکاف ها در دانش، مشارکت کنندگان قابل توجه، روندهای نوظهور و زمینه هایی برای تحقیقات آینده انجام شد. این روش شامل بررسی سیستماتیک ادبیات با استفاده از پایگاه داده وب آف ساینس و تکنیک های کتاب سنجی مانند استناد و تحلیل استنادی و تحلیل هم استنادی پویا بود. یافته های این مطالعه چهار حوزه موضوعی مهم را نشان داد، از جمله «مدل های کسب وکار برای نوآوری اجتماعی: رویکردهای مقرون به صرفه و پایدار»، «کاوش مدل های درآمدی نوآوری اجتماعی: استارت آپ های دایره ای»، «کاوش مدل های درآمدی و نوآوری مدل کسب وکار». در شرکت های اجتماعی و کارآفرینی پایدار، و «کاوش مدل های کسب وکار برای تأثیر اجتماعی و رفاه». این تجزیه و تحلیل همچنین شکاف های تحقیقاتی را در این موضوعات شناسایی کرد و راه های بالقوه ای را برای تحقیقات آینده پیشنهاد کرد. محدودیت های مطالعه تأیید شد، از آنجا که مطالعه فقط بر مقالات پایگاه داده وب آف ساینس متمرکز بود، این ممکن است بر نتایج تأثیر بگذارد. با این وجود، این مطالعه یک نقشه راه برای محققان آینده که علاقه مند به مطالعه ارزیابی تأثیر نوآوری اجتماعی هستند ارائه می دهد و به پیشرفت تحقیقات نوآوری اجتماعی کمک می کند. این یافته ها بینش های ارزشمندی را برای سیاست گذاران، شاغلین و محققان در توسعه و اجرای مدل های درآمدی که از پایداری مالی نوآوری اجتماعی حمایت می کنند، ارائه می کند.
ارائه مدل مفهومی استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با تحلیل داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای رشد فناوری، ارزهای دیجیتال به عنوان نسل جدید تجارت بین واحدهای اقتصادی یکی از موضوعات مورد بحث قرن بیست و یکم است. کشورها، شرکت ها و کسب وکار ها دارای انواع مبادلات، معاملات و ارتباطات با یکدیگر بوده و استراتژی های انجام این ارتباطات و تعاملات، با تغییر فن آوری دچار تحول می شوند.که یکی از مولفه های اقتصادی و مالی شرکت های بزرگ، ارزهای دیجیتال می باشد که می توان تاثیر آن را بر استراتژی های کسب وکار مطالعه نمود. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدلی از تاثیر ارزهای دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ های سرمایه گذاری با استفاده از روش داده بنیاد صورت پذیرفته است. این پژوهش از نظر هدف، یک پژوهش اکتشافی-کاربردی محسوب می شود. برای طراحی مدل از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از روش اشتراوس و کوربین استفاده گردید. جامعه مشارکت کنندگان، 19 نفر از مدیران شرکت های هلدینگ سرمایه گذاری بوده و حجم نمونه به روش اشباع نظری انجام شد. یافته های پژوهشی نشان داد شرایط علی بر پدیده محوری موثر هستند. و پدیده محوری در کنار عوامل زمینه ای و عوامل مداخله ای بر راهبرد ها اثر گذاشته و باعث پیامد ارزش آفرینی در هلدینگ ها می گردد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ارز های دیجیتال بر استراتژی های کسب وکار هلدینگ ها، درحوزه معاملات و تجارت بین المللی، مدیریت دارایی ها، سرمایه گذاری در بخش فناوری و جذب مشتریان جدید تاثیر دارند.
بررسی تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مصرف کننده در ایران با رویکرد فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وفاداری مشتریان یکی از مفاهیمی است که در دنیای رقابتی امروز منجر به موفقیت شرکت ها خواهد شد. برخلاف تصور اولیه، تحقیقات بسیاری نشان داده اند که رضایتمندی کلید نهایی سوداوری و موفقیت سازمان نیست. در حقیقت، امروزه تنها مشتریانی که احساس تعلق خاطر به سازمان دارند، برای سازمان به عنوان سرمایه هایی سوداور و طولانی مدت به شمار می روند. از آنجا که رشد پژوهش های مختلف در حوزه بازاریابی رابطه مند و نقش آن در وفاداری مصرف کننده، موجب پراکندگی اطلاعات در این حوزه شده است؛ بنابراین انجام پژوهش های ترکیبی که عصاره پژوهش های انجام شده در این موضوع را به شیوه نظامند و علمی فراروی پژوهشگران قرار دهد اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مصرف کننده، با استفاده از روش فراتحلیل و نرم افزار جامع فراتحلیل CAM2 تعداد 10 پژوهش انجام شده در این حوزه در ایران را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه فراتحلیل بنیان های بازاریابی رابطه مند (شامل: اعتماد، مدیریت تعارض، مدیریت ارتباطات و تعهد) نشان داد که بنیان-های اعتماد و تعهد، به ترتیب با اندازه اثر های 456/0 و 406/0 بیشترین تاثیر؛ و بنیان های مدیریت ارتباطات و مدیریت تعارض، به ترتیب با اندازه اثرهای 320/0 و 308/0 کمترین تاثیر را بر وفاداری مصرف کنندگان ایرانی دارند.
طراحی الگوی بازاریابی اجتماعی با نقش مسئولیت اجتماعی و نگرش مشتریان به برند با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد (مورد مطالعه: سازمان تامین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
183 - 194
حوزه های تخصصی:
بازاریابی اجتماعی ابزاری راهبردی در راستای عمل به مسئولیت اجتماعی سازمان ها است و نگرش مشتریان را تحت تاثیر قرار می دهد. این موضوع به ویژه برای سازمان های غیرانتفاعی و بزرگ که هدف آنها خدمت رسانی به جامعه است از اهمیت بیشتری برخوردار است. لذا پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی بازاریابی اجتماعی با نقش مسئولیت اجتماعی و نگرش مشتریان به برند در سازمان تامین اجتماعی کشور انجام شده است. پژوهش حاضر از منظر هدف یک پژوهش کاربردی-توسعه ای می باشد و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء به صورت توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان نظری (اساتید بازاریابی) و تجربی (مدیران سازمان تامین اجتماعی کشور) است. نمونه گیری با استفاده از روش غیراحتمالی و به صورت هدفمند صورت گرفت و در نهایت 16 نفر در این مطالعه شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده های پژوهش، مصاحبه است. جهت تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته از روش نظریه پردازی داده بنیاد (گراندد تئوری) استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با نرم افزار MaxQDA انجام شد. در مرحله کدگذاری باز 236 کد شناسایی گردید که با ملاحظات انجام شده به 6 پارادایم، 9 مقوله اصلی و 39 شاخص دست پیدا شد. پدیده محوری در این مطالعه بازاریابی اجتماعی است و نگرش مشتریان به برند شرایط علی و اثرگذار بر این پدیده می باشند. مسئولیت اجتماعی بستر حاکم و عوامل زمینه ای را فراهم می کند و مدیریت تغییرات سازمانی نیز شرایط مداخله گر می باشد. در نهایت می توان از طریق راهبردهایی مانند مدیریت تجربه مشتری، توسعه خدمات و توانمندسازی به دستاوردهایی مانند ایجاد ارزش برند و جلب رضایت مشتریان دست یافت.
بررسی عوامل موثر بر موفقیت فعالیت های بازاریابی شبکه های اجتماعی شرکت با تاکید بر خصوصیات شرکت (یکپارچگی و پاسخگویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از ابزارهای بازاریابی به ویژه بازاریابی ویروسی ضمن ایجاد مزیت رقابتی می تواند باعث تغییر الگوی غذایی نیز شود. در پژوهش حاضر عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی، مدل سازی، و وزن دهی شده است. برای شناسایی عوامل موثر از رویکرد فراترکیب و بررسی 90 مقاله علمی معتبر استفاده شد، سپس روش مدل سازی ساختاری تفسیری جامع و نظرات خبرگان به منظور مدل سازی بکار رفت. در ادامه با پیاده سازی روش تحلیل شبکه ای فازی رتبه بندی و تعیین اهمیت عوامل انجام شد. بر مبنای تحلیل یافته ها مشخص شد که 9 عامل در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک موثر هستند و در قالب مدل تفسیری با پنج سطح طبقه بندی می شود. بطوری که در اولین سطح شرایط بازار، در سطح دوم جامعه هدف، در سطح سوم فناوری و قیمت، در سطح چهارم، مصرف کننده، روش ارایه (پیاده سازی) و ایجاد ارزش و در نهایت در سطح پنجم تمایل (انگیزه) و اعتماد قرار دارد. همچنین با استفاده از FANP مشخص شد که عامل های روش ارایه، ارزش پیام و مصرف کننده با ضریب 0.354 به عنوان عامل اصلی پیوندی بیشترین اهمیت را دارند، و عامل های قیمت و شرایط بازار با ضریب اهمیت 0.301 به عنوان عامل اصلی مستقل در رتبه دوم قرار گرفتند. بطورکلی بازاریابی ویروسی در زمینه مواد غذایی ارگانیک باعث ایجاد رونق و تمایل مردم در استفاده از این گونه محصولات می شود. در این پژوهش ابتدا عوامل موثر در بازاریابی ویروسی مواد غذایی ارگانیک شناسایی شده و سپس در پنج سطح و در قالب چهار مجموعه بصورت مدلی تفسیری قرار گرفتند و در پایان رتبه بندی شدند.
ارائه مدل توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت در راستای نقش سیاست گذاری بوده به انجام رسید. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد، اکتشافی، و از لحاظ نحوه تجزیه و تحلیل دادهها، آمیخته (کیفی-کمّی) میباشد. در فاز کیفی تحقیق و به منظور طراحی مدل بر اساس متدولوژی تئوری داده بنیاد، گروهی از خبرگان انتخاب شدند و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. در این فاز، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و این فرایند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت در فاز کمّی ، مدیران مدیران ارشد، میانی و عملیاتی، روسای واحدها و کارشناسان شرکت های پالایش نفت در شهر تهران به عنوان جامعه در نظر گرفته شدند و افراد بر اساس روش نمونهبرداری طبقهای تصادفی انتخاب گردیدند. یافتهها منجر به شناسایی شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر ، مقوله محور، راهبردها و و پیامدهای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت شد. در فاز کمّی، ابزار اصلی جمعآوری دادهها، پرسشنامهای بود. جهت انجام تجزیه و تحلیل های توصیفی و استنباطی، از نرمافزارهای SPSSو LISREL استفاده شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که برای توسعه صادرات فرآورده های نفتی در صنعت نفت مدیران بایستی براساس سیاست گذاری در بخش های مختلف به تمامی مقولهها و زیرمقولههای شناسایی شده در این پژوهش به دقت توجه کنند.
طراحی الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
179 - 205
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری و توجه به آن از یک انتخاب فراتر رفته و به یک ضرورت تبدیل گردیده است. این پژوهش با هدف شناسایی پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در نظام بانکی و طراحی و تبیین الگوی مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی و اداری انجام شده است .روش شناسی: نوع پژوهش از نظر هدف ، توسعه ای و از لحاظ نوع داده ها آمیخته(کیفی و کمی) و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع اسنادی – فراترکیب می باشد. بدین منظور پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در فاصله زمانی 2000 تا 2022، تعداد 582 مقاله در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی ارزیابی و در نهایت 55 مقاله به روش هدفمند انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس چارچوب نهایی پژوهش، پیشایندهای رفتارهای مخرب سازمانی در قالب دو مقوله اصلی و شش مقوله فرعی دسته بندی گردیدند. مقوله های اصلی حاصل از نتایج پژوهش عبارتند از: پیشایندهای تسهیل گر و پیشایندهای محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی. پیشایندهای تسهیل گر و محدود کننده رفتارهای مخرب سازمانی هر یک شامل سه مقوله عوامل رفتاری، ساختاری و زمینه ای تسهیلگر و محدود کننده نیز می باشند. نتیجه گیری: چارچوب به دست آمده را می توان به عنوان ابزاری برای برنامه ریزی راهبردی در حوزه رفتارهای مخرب سازمانی مورد استفاده قرار داد. نتایج این تحقیق می تواند برای مدیریت رفتارهای مخرب سازمانی واداری و بهبود آن در نظام بانکی مفید بوده و زمینه مناسبی برای تحقیقات دیگر فراهم نماید.
ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود رقبای نوظهور در عرصه دیجیتال و افزایش تقاضای مشتری، بانک ها را مجبور به یافتن منابع جدید و نوآورانه می کند. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل خط مشی گذاری شواهد محور در حوزه بانکداری دیجیتال است. در این تحقیق از روش داده بنیاد چندگانه کرانهلم و گولد کوهل استفاده شده است. افراد مورد مطالعه این تحقی را خبرگان حوزه بانکداری دیجیتالی تشکیل می-دهد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای استخراج مؤلفه های اصلی مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و با 30 نفر از متخصصان و تصمیم گیران حوزه بانکداری دیجتالی مصاحبه های عمیقی انجام شده است. در این تحقیق در مرحله کدگذاری استقرایی 5 مقوله (مقوله محوری، بسترهای حمایتی و بسترهای شکل گیری، شرایط علی، موانع و شرایط مداخله گر، نتایج و پیامدها) و 25 مفهوم استخراج شد. و سپس پالایش مفهومی، کدگذاری الگویی (ارائه مدل)، انطباق نظری مدل، اعتبارسنجی تجربی و ارزیابی انسجام نظری مدل و غنی سازی نظریه تشریح گردیدند. یافته های تحقیق نشان می دهند فرآیند بانکداری دیجیتالی در یک محیط ایستا فعالیت نمی کند و بایستی به صورت پویا و یا سازماندهی شده شکل داده شود. بنابراین مراکز فناوری اطلاعات بانک ها نیازمند آن هستند که مدل خط مشی گذاری شواهدمحور در حوزه بانکداری دیجیتال خودش را براساس ویژگی هایش تنظیم نماید و نظام بازخورد و ارزیابی برای آن تأسیس نماید و اقدامات لازم را متناسب با سطح تکنولوژی خود مورد استفاده قرار دهد.
ارائه الگوی توسعه صادرات کالاهای معدنی از طریق بازاریابی در مناطق ویژه اقتصادی (مطالعه موردی: منطقه ویژه اقتصادی هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حذف اقلام انرژی و منابع طبیعی از لیست صادرات کشورها و لزوم شکوفایی اقتصاد کشور در بخش صادرات غیرنفتی و عدم وابستگی به اقتصاد تک محصولی، چنین به نظر می رسد که صادرات مواد معدنی می تواند ابزار مفیدی باشد. انجام سیاستگذاری هایی در زمینه افزایش صادرات غیرنفتی ضروری خواهد بود. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه صادرات کالاهای معدنی از طریق مناطق ویژه اقتصادی (مطالعه موردی:منطقه ویژه اقتصادی هرمزگان) بوده است. پژوهش حاضر با رویکردی کاربردی و هدف آن ارائه مدلی الگوی صادرات مواد معدنی از طریق مناطق ویژه اقتصادی بوده است.این پژوهش از نوع ترکیبی و بصورت کیفی وکمی صورت گرفته است. محقق در ابتدا با روش پژوهش کیفی و رویکرد داده بنیاد و با مصاحبه با هفده نفر از خبرگان و مدیران گمرک و مدیران شرکت های صادراتی مواد معدنی از طریق تحلیل مصاحبه های صورت گرفته و با استفاده از کدگذاری باز، محوری، انتخابی و تحلیل داده های بصورت دستی، به شناسایی عوامل موثر و ارائه الگوی صادرات مواد معدنی پرداخته و در مطالعه دوم با روش کمی،ضمن تهیه پرسشنامه آن را در اختیار 384 نفر قرار داده است. محقق نتایج پژوهش خود در قالب یک مدل ، شامل شش بعد اصلی شامل عوامل ساختاری،صادرات مواد معدنی،مزیت ایران در صادرات مواد معدنی،به روز رسانی قوانین گمرکی،شرایط محیطی و ارتقا بازاریابی مواد معدنی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است.
ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهبود نگرش مشتریان شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف بازاریابی املاک است که از طریق مدیریت تجربه مشتریان قابل حصول است. هدف از انجام این مطالعه ارائه و اعتبارسنجی الگوی مدیریت تجربه مشتریان در بازاریابی املاک است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش ارائه الگو، شامل مدیران بازاریابی املاک و در بخش اعتبارسنجی الگو شامل مشتریان مسکن می باشند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارائه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار AMOS استفاده شده است. نتایج نشان داد متغیرهای آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی دارای قدرت نفوذ بالایی هستند و از تاثیرپذیری پایینی برخوردار هستند، بنابراین متغیرهای مستقل هستند. متغیرهای اعتماد مشتری و تجربه مشتری نیز از قدرت نفوذ و وابستگی مشابهی برخوردار هستند بنابراین متغیرهای پیوندی می باشند. متغیر بازاریابی املاک نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیر وابسته محسوب می شود. بنابراین می توان اذعان داشت مولفه های آمیخته بازاریابی و مشتری نوازی بر اعتماد مشتری و تجربه مشتری تاثیر می گذارند.