آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

مقدمه: خشونت علیه زنان یک پدیده ی جهانی است. بخش اعظمی از تحقیقات نشان می دهند که در وقوع خشونت علیه زنان تفاوتهایی وجود دارد که ناشی از عوامل فرهنگی منحصر به فرد هستند. لذا تفاوت در فرهنگ خواه بر اساس منطقه جغرافیایی، قلمروهای ملی، مذهب یا قومیت، سبب به وجود آمدن تفاوت در نگرش نسبت به خشونت علیه زنان، شده است. تحقیق حاضر از میان انواع مختلف خشونت علیه زنان، خشونت درون خانواده و در این حیطه خشونت شوهران علیه زنان را مورد بررسی قرار می دهد. هدف این پژوهش تبیین علل اجتماعی مسئله خشونت شوهران علیه همسرانشان در شهر سنندج می باشد. روش: روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده است. جامعه آماری تحقیق، متشکل از کلیه زنان۴۵-۱۵ ساله متأهل ساکن شهر سنندج می باشد. در مجموع ۴۰۰ نفر از این زنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای حصول اطمینان از اعتبار ابزار مورد استفاده در تحقیق حاضر، از روش اعتبار محتوی و اعتبار سازه استفاده شده است. همچنین آلفای کرونباخ روشی است که برای محاسبه پایایی مقیاس های تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها: درحالی که فقط۶/۸درصد از نمونه تحقیق اظهار داشته اند هیچ خشونتی را از سوی شوهر خود تجربه نکرده اند،۶۰/۸درصداز زنان پاسخ گو خشونت کمی را از سوی شوهران شان متحمل شده اند و ۳۲/۴درصد پاسخ گویان نیز خشونت متوسط و زیادی را از سوی شوهر خود تجربه کرده اند. بر اساس تحلیل داده های تحقیق، متغیر پایبندی زنان به نقش های جنسیتی مهم ترین تبیین کننده خشونت شوهران علیه زنان بوده است. نتایج: زنانی که نقش ها و کلیشه های جنسیتی و سلطه مردانه را پذیرفته اند نسبت به زنانی که این کلیشه ها را نمی پذیرند و در برابر این کلیشه ها مقاومت نشان می دهند، خشونت کمتری را از سوی شوهران خود متحمل شده اند. از این رو، هر چه میزان پایبندی زنان به نقش های جنسیتی بیشتر باشد، از میزان خشونت نسبت به این زنان کاسته خواهد شد.

تبلیغات