مقدمه: توسعه انسانی مبین تحول در کیفیت زندگی است و بر اساس نظریه اینگلهارت و ولزل رویکرد جامع توسعه انسانی سه بعد توسعه اجتماعی اقتصادی، نوسازی فرهنگی و دموکراتیک شدن را در بر می گیرد. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت نوسازی فرهنگی در روستاهای در حال گذار و پاسخ به این پرسش است که آیا این گروه از روستاها که از سطح نسبتاً مناسبی از توسعه اجتماعی اقتصادی برخوردار هستند، نوسازی فرهنگی را تجربه کرده اند و یا خیر؟ روش: نوسازی فرهنگی با سه متغییر فردگرایی، عرفی شدن و تبیین علمی مورد بررسی قرار گرفته است. روش این تحقیق ترکیبی از روش های کمی (پیمایش) و کیفی است. برای درک چگونگی و تحلیل داده های کمی روش کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق به کار گرفته شده است. یافته ها: هر چند ساکنین روستاهای در حال گذار در فرآیند توسعه انسانی نوسازی فرهنگی را تجربه کرده اند، اما این تغییر درهمه ابعاد فرهنگی رخ نداده است. به طوری که فردگرایی اخلاقی به طور نسبی در میان مردم این روستاها رواج دارد. اما اکثریت هنوز عرفی نشده اند و تفکر، احساسات، تمایلات و رفتار آن ها از وابستگی و التزام به ماوراءطبیعه فاصله نگرفته و گستره نفوذ باورهای دینی فراتر از حوزه خصوصی را در بر می گیرد. همچنین روستاییان در پاسخ به چرایی وقوع پدیده ها از دو شیوه به ظاهر متناقض تبیین دینی و تبیین علمی استفاده می کنند. بحث: به نظر می رسد این گونه از نوسازی فرهنگی که ویژگی اصلی آن عدم توازن مؤلفه ها و به هم ریختگی فرهنگی است، نشان دهنده ریشه باورهای مذهبی در میراث تاریخی این جوامع و پایداری آن در فرآیند توسعه انسانی و تغییرات اجتماعی جوامع روستایی در حال گذار است.