هدف این پژوهش بررسی رابطه ساختاری بین کمال گرایی، خودکارآمدی، جهت گیری هدفی و علاقه به رشته با اهمال کاری تحصیلی بوده است. جامعه پژوهشی تمامی دانشجویان کارشناسی سال تحصیلی 92 در دانشگاه تهران بوده اند. حجم کل جامعه آماری 12721 دانشجو بوده و نمونه انتخاب شده 272 دانشجوی کارشناسی از دانشکده های مختلف ( فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی )، شامل 159 دختر و 77 پسر بودند که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بوده است. دانشجویان به مقیاس ارزیابی اهمال کاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی فروست و همکاران (1990)، مقیاس خودکارآمدی شرر (1982)، مقیاس جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور (2001)، و پرسشنامه علاقمندی به رشته هدایتی و همکاران (2012)، پاسخ دادند. یافته ها نشان داد متغیرخودکارآمدی (28/0-)، و متغیر جهت گیری هدفی مهارت مدار گرایشی (25/0-)، دارای رابطه مستقیم و غیر مستقیم منفی با اهمال کاری تحصیلی بوده است. متغیر علاقه به رشته (17/0-)، و سازماندهی (15/0- )، بطور مستقیم و منفی، نیز بعنوان متغیر واسطه ای با اهمال کاری تحصیلی رابطه داشت و متغیر تردید در کارها (22/0)، نیز بطور مستقیم و مثبت با اهمال کاری تحصیلی رابطه داشت. بعلاوه متغیر خودکارآمدی بیشترین اثر را روی اهمال کاری تحصیلی نشان داد. یافته های این پژوهش می تواند به مشاوران تحصیلی و مربیان آموزشی در انجام مداخلات مفید جهت کاهش اهمال کاری تحصیلی و به تبع آن افزایش پیشرفت تحصیلی کمک کند.