آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

"در سالهای 1950 دو مبحث مهم اجتماعی، «حاشیه نشینی» و «مشارکت مردم»، توجه نظریه پردازان اجتماعی را بیش از مباحث دیگر به خود مشغول ساخت. هر چند مفهوم مشارکت مردم در شبکه های خویشاوندی به دورانهای کهن باز می گردد، ولی همان گونه که در گذشته بر اثر فقر در روستاها، تغییر در ماهیت کالبدی و رشد شهرها، گروههای تازه واردی ساکن حاشیه شهرها شدند و بعدها ضعف در مدیریت واقتصاد شهری شکاف اقتصادی بین شهروندان ایجاد کرد و در نتیجه، فقر شهری موجب گسست شهروندان کم درآمد از متن جامعه اصلی و زیست حاشیه ای شد، همان گونه نیز رشد و پیچیدگی جوامع، به مفهوم «مشارکت مردم»، معنایی تازه بخشید و آن را از حوزه خویشاوندی به عرصه های عمومی کشاند؛ زیرا برنامه ریزهای توسعه از بالا به انتظارات خود تحقق نبخشید. مطالعات دکتر علی حاج یوسفی، دکتر مجید رهنما و دیگران شواهد زنده ای بر این مدعاست. طرح «کوی نهم آبان» در سال 1346 و احداث چندهزار واحد مسکونی برای حاشیه نشینان تهرانی و عدم استقابل آنها برای سکونت در این واحدهای مسکونی نمونه بارز آن است. بحث حاضر، معطوف بر این نکته است که اگر طرحهای توسعه از بالا به نتایج مطلوب نمی رسد و اقدامات تخریبی نیز صرفا پاکسازی صورت مساله تلقی می شود، بنابراین، شیوه های مناسب تر اجرای برنامه های توسعه محلی از پایین چگونه است؟ بر این اساس: - مشارکت فعال در مناطق حاشیه نشین بر کدام مبانی استوار است؟ - راهکارهای مددکاری و مهندسی اجتماعی به منظور قادرسازی حاشیه نشینان چگونه صورت می گیرد؟ - بسترسازیهای مناسب دولتی برای گشودن مجرای توانمندیهای حاشیه نشینان بر چه واقعیاتی متکی است؟ - و سرانجام دشواریهای اساسی و محدودیتهای مشارکت کدام است؟ "

تبلیغات