"هدف این مقاله، بررسی میدانی فرایند هویت یابی و بحران هویت در بین دانش آموزان است. بحران هویت عبارت است از وجود تزلزل و ابهام در تعریفی که فرد از خود و وجود خود دارد و مانع از آن می شود که به سوالات اساسی «من کیستم؟» و «چه می خواهم» پاسخ دهد.
در این تحقیق، تئوری های مکتب روانشناسی گشتالت، مکتب روانشناسی رشد و مکتب جامعه شناسی کنش متقابل گرا بررسی می شوند و در نهایت، با تحلیل نظریه های اریکسون و استرایکر و تلفیق آنها، مدل تحلیلی تحقیق ارایه می گردد. در این مدل، دو بعد شناختی و ارزشی در هویت شناسایی می شود، به گونه ای که پاسخ به سوال «کیستم؟»، به عنوان بعد شناختی و پاسخ به سوال «چه می خواهم؟» به عنوان بعد ارزشی فرایند هویت یابی مطرح گردد.
داده ها به روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های شهر «لار» است و حجم نمونه 260 نفر محاسبه گردید."