مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
رضایت زناشویی
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
161 - 169
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی دارای نقش کلیدی در حفظ و ثبات بنیان خانواده است و بنابراین شناسایی عوامل دخیل در آن حایز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی در ارتباط بین اقتدار شخصی در سیستم خانواده و رضایت زناشویی انجام شد. روش: مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد متاهل شهر تهران بود که از بین آنها، ۳۵۳ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه اقتدار شخصی در سیستم خانواده، پرسشنامه باورهای غیرمنطقی، مقیاس رفتار تعارض و مقیاس رضایت زناشویی انریچ بود. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار AMOS و SPSS نسخه 22 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی با اقتدار شخصی دارای رابطه مثبت معنادار و با استرس زناشویی و رفتار تعارض دارای رابطه منفی معنادار در سطح 01/0 است. همچنین اثر غیر مستقیم بین اقتدار شخصی و رضایت زناشویی با میانجی گری راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی به لحاظ آماری در سطح 001/0 معنی دار بود. ضریب تعیین این مسیر برابر با 3۵/0 بود.نتیجه گیری: بنابراین در زوجین، اقتدار شخصی در سیستم خانواده از طریق اثر بر راهبردهای حل تعارض و استرس زناشویی می تواند به رضایت زناشویی منجر شود.
تعیین رابطه پرخاشگری با ساختارخانواده (رضایت زناشویی) با میانجی گری عوامل اجتماعی-اقتصادی والدین در بین کودکان پیش از دبستانی شهر تهران در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
1 - 13
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی با ساختار خانواده(رضایت زناشویی) با میانجی گری عوامل اقتصادی_اجتماعی والدین بود. روش : این پژوهش توصیفی از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کودکان پیش دبستانی شهر تهران تشکیل دادند که ۱۰۰ نفر از این تعداد بر اساس فرمول کوهن و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه وضعیت اقتصادی_اجتماعی(1393)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ(1998) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان پیش دبستانی واحدی و همکاران(1387) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش SPSS23از شاخص های مرکزی و پراکندگی مانند میانگین و انحراف استاندارد برای خلاصه نمودن و توصیف اطلاعات) استفاده شد و بررسی مفروضه ها با استفاده از روش بررسی همگنی ماتریس کوواریانس متغیر وابسته و چولگی و کشیدگی توزیع متغیرها، و پاسخ به فرضیه با استفاده از آزمون رگرسیون ساده، چندگانه انجام شد.یافته ها: نتایج رگرسیون نشان داد که هر چه میزان رضایت زناشویی والدین در بالاتر باشد، میزان پرخاشگری کودکان در سطح پایین تری قرار خواهد داشت. همچنین مشخص شد که عوامل اقتصادی_اجتماعی نقش میانجی معناداری بین رضایت زناشویی و پرخاشگری نداشته و نقش این عوامل تنها تعدیل کننده است.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها به نظر می رسد متغیر وضعیت اقتصادی اجتماعی تعدیل کننده رابطه بین رضایت زناشویی و پرخاشگری بین والدین می باشد. توجه به ارتقا وضعیت اقتصادی و اجتماعی زوجین نقش مهمی در کاهش پرخاشگری و مشکلات رفتاری کودکان میتواند داشته باشد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس نشانه های استحکام من، افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت و نارضایتی زناشویی بر اساس استحکام من، نشانه های افسردگی و اضطراب انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 384 نفر از افراد متأهل (306 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1386) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در استحکام من (01/0>p، 356/0=r) رضایت زناشویی و با افزایش نمره نشانه های افسردگی (01/0>p، 498/0=r) و اضطراب (01/0>p، 297/0=r) نارضایتی زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای استحکام من (01/0>p) و نشانه های افسردگی (01/0>p) قابل پیش بینی بود و 27 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استحکام من و نشانه های افسردگی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی در زمینه افزایش رضایت زناشویی کند.
بررسی رابطه معنای زندگی با رضایت زناشویی وانعطاف پذیری روانی زوجین
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین معنای زندگی با رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روانی زوجین انجام شد و تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین ساکن در منطقه 1و2 شهرستان نیشابور بود که اعضای جامعه 4000 هزار نفر و از این تعداد 384 نفر با توجه به جدول مورگان با روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شدند پرسشنامه های معنای زندگی استگر، رضایت زناشویی انریج و دنیس ووندروال بر روی آن ها اجرا شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی همبستگی مثبت و مستقیم وجود دارد. بنابراین بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد. فرضیه اصلی پژوهش تائید شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مدل به طور کامل معنادار است و مدل رگرسیونی مناسب است. ضرایب استاندارد و غیراستاندارد رگرسیون چندگانه نشان داد رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی زوجین می توانند معنای زندگی در افراد نمونه را پیش بینی کنند. مثبت بودن ضریب رگرسیون برای متغیرهای رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی بدین معناست که هر چه نمرات آن ها بیشتر بوده، نمرات معنای زندگی آنان نیز بیشتر بوده است و بالعکس. درنتیجه بین معنای زندگی و رضایت زناشویی و انعطاف پذیری روان شناختی رابطه وجود دارد.
اثربخشی مصاحبه ی انگیزشی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
305 - 322
حوزههای تخصصی:
زمینه: فلج مغزی یک اختلال عصب شناختی و غیر پیش رونده است که معمولاً در ابتدای زندگی و به دلایل مختلف رخ می دهد و به طور مادام العمر وجود خواهدداشت و می تواند از کارآیی فرد و خانواده او بکاهد و مشکلات متعدد روانشناختی را به ویژه برای مادران دارای فرزندان با این عارضه ایجاد کند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و دارای طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1400 بودند. از بین جامعه آماری موردنظر تعداد 26 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توانبخشی تعیین شده به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گروه گواه به صورت تصادفی گمارش شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی اولسون (1989) و خودکارآمدی عمومی شرر (1982) استفاده شد. اعضای حاضر در گروه آزمایشی تحت مشاوره گروهی به شیوه مصاحبه انگیزشی فیلدز (2006) شامل 10 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد مصاحبه انگیزشی بر افزایش نمره کلی رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی به صورت معناداری اثربخش بوده است (0/05p<).
نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی تأثیر دارد.
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین شهر کرمانشاه بود. روش این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با اندازه گیری مکرر بود. جامعه آماری تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند که پس از غربالگری با پرسشنامه های رابطه متقابل زناشویی رید و همکاران(2006)، عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران(2000)، عملکرد جنسی مردان روزن و همکاران (1997) و رضایت زناشویی انریچ و همکاران به صورت هدفمند 40 زوج انتخاب و 20 زوج در گروه آزمایش و 20 زوج در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش، مداخله های هشت جلسه ای تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا را به صورت گروهی دریافت و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. نتایج نشان داد زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا در نمرات پس آزمون رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در سطح 001/0معنی دار است. یافته های این پژوهش به طور بالقوه اثرات کاربردی مهمی برای درمانگران جهت توجه به اثربخشی تلفیقی زوج درمانی راه حل محور و سیستمی سازه گرا بر رابطه متقابل زناشویی، عملکرد جنسی و رضایت زناشویی در زوجین دارد.
بررسی قدرت پیش بینی کنندگی توافق پذیری، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی بر رضایت زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
1 - 11
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین قدرت پیش بینی کنندگی توافق پذیری، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی بر رضایت زناشویی در زنان متأهل انجام شد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق همبستگی از نوع رگرسیون، مجموعه ای متشکل از 840 زن متاهل ساکن محدوده جغرافیایی استان لرستان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه NEO-FFI، مقیاس همدلی زناشویی و مقیاس بخشش زناشویی به عنوان پرسشنامه های استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده انجام شد. ضریب تعیین با مقدار 0.373 در آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که مدل 37.3 درصد از تغییرات رضایت زناشویی را تبیین می کند. ضرایب استاندارد نشان دادند که توافق پذیری، همدلی و بخشش پیش بینی کننده های معنادار رضایت زناشویی هستند. نتایج حاکی از آن است که رضایت زناشویی به طور مثبت تحت تأثیر توافق پذیری، همدلی و بخشش قرار می گیرد، به طوری که افزایش یک واحدی در توافق پذیری، همدلی و بخشش به ترتیب با افزایش 0.101، 0.252 و 0.433 واحدی در رضایت زناشویی مطابقت دارد. بخشش مهمترین نقش را در وضعیت رضایت زناشویی ایفا می کرد و پس از آن همدلی و سپس توافق پذیری نقش داشتند. به عنوان نتیجه گیری، به منظور افزایش رضایت زوج های متاهل، به ویژه زنان، برگزاری کارگاه هایی با تمرکز بر افزایش آگاهی در مورد ویژگی شخصیتی توافق پذیری و تقویت ویژگی های مثبت مانند همدلی و بخشش، توصیه می شود.
اثربخشی آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1۴00 بودند که 32 زوج از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (1۶ زوج) و گواه (1۶ زوج) جایگزین شدند. از دو ابزار پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپاینر و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در گروه آزمایش به مدت ده جلسه نود دقیقه ای شیوه های حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی آموزش داده شد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی، سازگاری زناشویی و ابعاد آن و همچنین رضایت زناشویی و ابعاد آن را افزایش داده است. با توجه به نتایج می توان از این شیوه برای کمک به حفظ بنیان خانواده و بهبود روابط زوجین استفاده کرد.
نقش واسطه ای رضایت زناشویی در رابطه بین مرزهای خانواده و طلاق عاطفی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
111 - 129
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه مرزهای خانواده و طلاق عاطفی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی اجرا شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. برای این منظور 144 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به سه پرسش نامه مرزهای خانواده اسلامی، رضایت زناشویی و طلاق عاطفی پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش چهارمرحله ای بارون و کنی با استفاده از رگرسیون خطی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد: الف. میان متغیرهای مرزهای خانواده و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ ب. میان مرزهای خانواده و رضایت زناشویی، رابطه مثبت معنادار وجود دارد؛ ج. میان رضایت زناشویی و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود دارد؛ د. رضایت زناشویی در رابطه بین مرزهای خانواده و طلاق عاطفی نقش میانجی دارد؛ بنابراین سامان دهی مرزهای خانواده، با محوریت افزایش رضایت زناشویی، با کاهش طلاق عاطفی همراه است و نتیجه نهایی این ساماندهی و کارآمدی، تحکیم پایه های خانواده خواهد بود.
رابطه رضایت زناشویی با ذهن آگاهی در زوجین: نقش میانجی نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های نظری جدید شروع به تغییر مطالعه ویژگی های ذهن آگاهی فراتر از فرآیندهای فردی به روابط عاشقانه بین فردی کرده اند. دوام این اهداف ممکن است مشروط به این فرض اساسی باشد که ذهن آگاهی با ویژگی های بالاتر با نتایج مفیدی مانند رضایت از رابطه مرتبط است. این پژوهش باهدف تدوین مدل رضایت زناشویی بر اساس ذهن آگاهی با نقش میانجیگری نظریه ذهن در زوجین انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه شامل 500 نفر (250 زوج) از زوج های شاغل شهر تهران در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی (ادارات) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های رضایت زناشویی (انریچ، 1989) ، ذهن آگاهی (فرایبرک، 2006) و نظریه ذهن (کوهن، 2001) گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری، تحلیل رگرسیون چند متغیری و تحلیل واریانس استفاده شد. پردازش اطلاعات و بررسی فرضیه ها با استفاده از نرم افزارهای SPSSV25 و AMOSV26 صورت گرفت. نتایج به دست آمده از مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از رابطه مستقیم و معنادار ذهن آگاهی با نظریه ذهن (001/0=p، 350/0=β) ، ذهن آگاهی با رضایت زناشویی (001/0>p، 710/0=β)، نظریه ذهن با رضایت زناشویی (001/ 0>p، 451/0=β) بود. همچنین نتایجشان داد که نظریه ذهن در رابطه بین ذهن آگاهی و رضایت زناشویی زوجین نقش میانجی ایفا می کند (001/ 0>p، 107/0=β). ذهن آگاهی به طور مستقیم و غیرمستقیم با میانجی نظریه ذهن با رضایت زناشویی زوجین رابطه دارد. ازاین رو برنامه ریزی جهت افزایش میزان ذهن آگاهی و نظریه ذهن زوجین می تواند رضایت آنان از زندگی زناشویی را افزایش داده و ساختار خانواده را بهبود بخشد.
رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی: مطالعه فرا تحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نقش متغیر شخصیتی ناگویی هیجانی در رضایت زناشویی زوجین از جمله مباحث مطرح در روانشناسی است. تحقیقات متعددی درباره رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی انجام شده است، اما گاهی نتایج آن ها ناهماهنگ و متناقض است، از این رو هدف پژوهش حاضر به کار گیری روش فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج مطالعات صورت گرفته پیرامون ارتباط میان ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی بود. برای انجام فراتحلیل، از میان پژوهش های مرتبط با رابطه ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی که در نشریات علمی پژوهشی فارسی و خارجی (انگلیسی) بین سالهای ۱۳۸۸ الی ۱۴۰۱ چاپ شده اند، ۳۵پژوهش که به روش توصیفی انجام گرفته و ملاک ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب نموده و در مرحله بعد ضریب اندازه اثر با استفاده از نرم افزارCMA ارزیابی شد. نتایج نشان می دهد، اندازه اثر یا ضریب تاثیر ناگویی هیجانی بر رضایت زناشویی در مدل اثرات تصادفی (۳۹/۰-) و در مدل اثرات ثابت (37/۰-) است که بر حسب نظام تفسیری کوهن این میزان تاثیر بالاتر از حد متوسط ارزیابی می شود. ترکیب تحقیقات انجام یافته، رابطه منفی ناگویی هیجانی و رضایت زناشویی را نشان می دهد.
مدل یابی معادلات ساختاری دین داری و رضایت زناشویی (مورد مطالعه: دانشجویان زن دانشگاه پیام نور گنبد کاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
125 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله با هدف مدل یابی معادلات ساختاری دین داری و رضایت زناشویی انجام یافته.
روش : روش تحقیق توصیفی و همبستگی، جامعه آماری شامل 400 دانشجوی متاهل زن مشغول به تحصیل بود که 200 نفر با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه کوکران و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. و ابزار پژوهش پرسشنامه های دین داری (گل زاری، 1379) و رضایت زناشویی انریچ (اولسون و دیگران، 1989) انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار LISREL استفاده شده است.
یافته ها: در مدل یابی معادلات ساختاری رضایت زناشویی با دین داری ارتباط مثبت و معناداری داشت به غیر از سه مولفه زناشویی، مدیریت مالی و فعالیت های مربوط به اوقات فراغت که با توجه به پایین بودن مقدار معناداری از حد استاندارد تعریف شده بود، رابطه معناداری مشاهده نگردید. مدل ارائه شده پرازش خوبی از داده های دنیای واقعی داشته است، یعنی این در کلیت مدل معادله ساختاری، تأثیر متغیر دین داری در مؤلفه های رضایت زندگی دانشجویان پیام نور گنبدکاووس تأیید شده و برازش معنی دار دارد.
نتیجه: نتایج بیانگر این موضوع است که علاوه بر انجام واجبات که بیشتر بُعد فردی دین است، دخالت دادن دین در تصمیم گیری ها و انتخاب ها که بیشتر بُعد اجتماعی است، رضایت از زندگی را تحت تاثیر قرار داده و آن را قابل پیش بینی می نماید.
فراتحلیل جامع رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی زوجین جوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به اهمیت نقش هوش هیجانی در روابط زناشویی به ویژه در بین اقشار جوان و تازه ازدواج کرده، هدف پژوهش حاضر فراتحلیل تحقیقات انجام شده پیرامون رابطه هوش هیجانی و رضایت از زندگی زناشویی در بین جوانان ایرانی است. این پژوهش، با استفاده از تکنیک فراتحلیل یا یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر رابطه هوش هیجانی با رضایت زناشویی را مشخص نموده است. بدین منظور از بین 30 پژوهش، 16پژوهش که به لحاظ روش شناختی مورد قبول بودند انتخاب و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار پژوهش، چک لیست فراتحلیل بود. پژوهش حاضر مبتنی بر 3994 نمونه 16 اندازه اثر است. یافته های پژوهش نشان می دهند که میزان اندازه اثر رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی (23/0r =) است (00001/0p=). نتیجه آن که این اندازه اثر طبق جدول کوهن دارای اندازه اثرپایینی است. لذا در حوزه رضایت زناشویی در کنار هوش هیجانی می توان از متغیرهای دیگری هم استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی گلاسر و درمان هیجان مدار بر کیفیت زناشویی و رضایت زناشویی در زنان خیانت دیده شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
141 - 157
حوزههای تخصصی:
زندگی خانوادگی با خطراتی گره خورده است که استمرار حیات خانوادگی و سلامت خانواده را مختل میکنند. یکی از این خطرها خیانت زناشویی است که مشکلات زیاد و آثار روانی بسیاری برای شخصی که مورد خیانت واقع شده است، در پی دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی دو روش درمانی، واقعیت درمانی و درمان هیجان مدار بر زنان خیانت دیده شهر تهران بود. طرح تحقیق از نوع شبه آزماشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و جامعه شامل تمامی زنان متاهلی بود که مورد خیانت واقع شده و به مراکز مشاوره سازمان بهزیستی شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه 45 نفر از مراجعین بود که به صورت تصادفی در سه گروه (آزمایش1، آزمایش2 و کنترل) و هر گروه 15 نفر، قرار گرفتند. هر گروه آرمایش 8 جلسه تحت مداخله قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زناشویی (باسبی و همکاران، 1995) و رضایت زناشویی انریچ (السون، فورنیر، دراکمن، 1989) بود. نتایج آماری حاکی از آن بود که هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نیز نشان داد که میان دو گروه روش درمانی گلاسر و هیجان مداری از لحاظ یکی از متغیر های وابسته تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج به دست آمده از آزمون تقریبی LSD حاکی از آن بود بین اثر بخشی درمان گلاسر و هیجان مداری بر میزان کیفیت روابط زناشویی در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود ندارد اما نمره رضایت زناشویی در روش درمانی هیجان مدار بالاتر از روش درمانی گلاسر می باشد. بنابراین هر دو درمان در افزایش کیفیت و رضایت زناشویی موثر بوده و درمان هیجان مدار در متغیر رضایت زناشویی اثربخش تر از واقعیت درمانی بوده است.
تدوین مدل رضایت زناشویی براساس تمایزیافتگی خود با نقش میانجی مرزهای خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل رضایت زناشویی براساس تمایزیافتگی خود با نقش میانجی مرزهای خانواده صورت گرفت. روش این پژوهش همبستگی مبتنی بر روابط ساختاری است؛ بدین منظور 366 نفر از زوجین شهر تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی با رویکرد اسلامی (جدیری و همکاران، 1396)، سیاهه تمایزیافتگی خود (اسکورن، 2000) و پرسشنامه مرزهای خانواده (هوشیاری و همکاران، 1400) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد؛ همچنین برای طبقه بندی، پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (95/0=CFI، 92/0 = NFI ،07/0 =(RMSEA و نتایج پژوهش نشان داد که تمایزیافتگی خود با واسطه گری مرزهای خانواده بر رضایت زناشویی در سطح 05/0P< تأثیر معناداری دارد؛ همچنین مرزهای خانواده در رابطه بین تمایزیافتگی خود با رضایت زناشویی زوجین نقش میانجی ایفا می کند. پس برای بهبود رضایت زناشویی، مداخله در تمایزیافتگی و مرزهای خانواده در زوجین می تواند اهمیت داشته باشد.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
رابطه علی رضایت زناشویی و اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی با میانجی گری سبک زندگی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
113 - 137
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سبک زندگی در رابطه بین رضایت زناشویی و اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. 300 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس (به دلیل شیوع کرونا) به پرسشنامه های بهزیستی روانی، سبک زندگی، رضایت زناشویی، اعتیاد به اینترنت از طریق ایمیل، واتساپ پاسخ دادند. تحلیل داده ها با شاخص برازندگی الگویابی معادلات ساختاری، ضرایب مسیر استاندارد، غیر استاندارد، بوت استراپ با نرم افزارهایSPSS ، AMOS انجام شد. ضرایب مسیر اعتیاد به اینترنت با بهزیستی روانی منفی 22/0 - =β، 01/0p=، رضایت زناشویی با بهزیستی روانی مثبت 21/0 =β، 01/0p=، سبک زندگی با بهزیستی روانی مثبت 26/0 =β، 01/0p=، معنی دار است. ضرایب مسیر رضایت زناشویی با سبک زندگی مثبت معنی دار است 11/0 =β، 04/0p=، اعتیاد به اینترنت با سبک زندگی معنی دار نیست 14/0- =β، 04/0p=، فرضیه ها را تائید می کند. در مسیر غیر مستقیم، حد پایین و حد بالای فاصله اطمینان به ترتیب، رضایت زناشویی04/0، حد بالا 12/0، اعتیاد به اینترنت 08/0 -، 14 /0- با بهزیستی روانی معنی دار است. با افزایش اعتیاد به اینترنت، بهزیستی روانی کاهش و با افزایش رضایت زناشویی و نمره سبک زندگی، بهزیستی روانی افزایش می یابد.
عوامل مؤثر بر پایداری رابطه و رضایتمندی زوجین سازش یافته بعد از تقاضای طلاق: مطالعه پدیدارشناختی
حوزههای تخصصی:
زمینه: زوج هایی که بعد از تقاضای طلاق بتوانند مجددا به سازگاری برسند، ممکن است رابطه متزلزلی داشته باشند که نیاز است با شناسایی و تقویت عوامل موثر بر رابطه، ثبات و رضایت از رابطه را بالا برد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی عوامل موثر بر پایداری رابطه و رضایتمندی زوجین سازش یافته بعد از تقاضای طلاق انجام شد.
روش: روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش، شامل کلیه زوج های سازش یافته بعد از تقاضای طلاق شهر بیرجند از سال 1396 تا 1401 و مراجعه کننده به مرکز مشاوره راه نو بودند. بر اساس ملاک های ورود به پژوهش، 7 زوج (14 نفر) به صورت هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. فرایند انتخاب نمونه ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت. داده های به دست آمده توسط روش کولایزی و نرم افزار مکس کیودا مورد تحلیل قرار گرفتند. کدگذاری داده ها به صورت باز، محوری و انتخابی انجام شد.
یافته ها: در تحلیل تجارب مشارکت کنندگان 16 مضمون فرعی و 5 درون مایه اصلی شامل ویژگی های فردی، ویژگی های تعاملی/ارتباطی، عوامل خانوادگی، عوامل فرهنگی-اجتماعی و پایبندی به ارزش ها شناسایی شد.
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که مجموعه ای از عوامل فردی، بین فردی و اجتماعی در پایداری و رضایت زوج های سازش یافته بعد از درخواست طلاق اثرگذار است.
پیش بینی رضایت زناشویی زنان بر اساس وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۲۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی در زنان متاهل انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زنان متاهل ساکن استان لرستان در بهار سال 1402 بود که از بین آن ها به صورت در دسترس 840 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS، اولسون و همکاران، 1987)، پرسشنامه پنج عاملی نئو (NEO-FFI، کاستا و مک کرا، 1992)، مقیاس همدلی زناشویی (MES، جولیف و فرینگتون، 2006) و مقیاس بخشش رنجش خاص زناشویی (MOFS، پالاری و همکاران، 2009) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین رضایت زناشویی با وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی همبستگی معنادار وجود دارد (p<0/01). علاوه براین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 1/38 درصد از واریانس رضایت زناشویی توسط متغیرهای پیش بین تبیین می شود که در آن بخشش به عنوان قوی ترین متغیر پیش بین ظاهر می شود و به دنبال آن همدلی و سپس وظیفه شناسی قرار می گیرند (p<0/001). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که وظیفه شناسی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی نقش کلیدی در رضایت زناشویی زنان دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های مداخله ای طراحی شده برای افزایش رضایت زناشویی زنان ضروری است.