مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۴۱.
۳۴۲.
۳۴۳.
۳۴۴.
۳۴۵.
۳۴۶.
۳۴۷.
۳۴۸.
۳۴۹.
۳۵۰.
۳۵۱.
۳۵۲.
۳۵۳.
۳۵۴.
۳۵۵.
۳۵۶.
۳۵۷.
۳۵۸.
۳۵۹.
۳۶۰.
رضایت زناشویی
منبع:
آموزش پژوهی دوره اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
68 - 84
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین اثربخشی آموزش تفکر مثبت بر رضایت زناشویی و ارتقاء کیفیت زندگی می باشد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل دانشجوی دانشگاه فرهنگیان شیراز (پردیس شهید باهنر) است. از طریق نمونه گیری تصادفی تعداد 60 زن از جامعه آماری انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 30 آزمودنی) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی (اینریچ) و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL)بود. ابتدا در جامعه آماری دو گروه شاهد و کنترل که به صورت تصادفی انتخاب شد و گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای آموزش دیدند ولی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. داده های بدست آمده به روش تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش تفکر مثبت بر رضایت زناشویی و ارتقاء کیفیت زندگی تأثیر معنادار دارد. همچنین اثر بخشی جلسات اموزش تفکر مثبت بر خورده مقیاسهای کیفیت زندگی(سلامت فیزیکی،روانی،اجتماعی)مورد بررسی قرار گرفت.
نقش رضایت زناشویی و رضایت جنسی طی همه گیری کروناویروس 2019 در سلامت روانی خانواده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۵
45 - 62
حوزه های تخصصی:
کرونا ویروس 2019 (کووید-19) به عنوان یک بیماری همه گیر باعث ایجاد محدودیت های زیادی در سطح جهان از جمله قرنطینه خانگی شد. با طولانی شدن محدودیت ها بسیاری از خانواده ها دچار مشکلات خانوادگی متعددی مانند خشونت خانگی، تعارضات زناشویی و روابط جنسی خود شدند. در این راستا، پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی نقش رضایت زناشویی و رضایت جنسی طی همه گیری کرونا ویروس 2019 بر سلامت روانی خانواده ها انجام شد. در این مطالعه مروری نظام-مند با جستجو توسط واژگان کلیدی Coronavirus 2019 ، Marital Satisfaction، Sexual Satisfaction Mental Health, Domestic Violence, و COVID-19 در عنوان و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های Google Scholar، PubMed، Scopus و ScienceDirect مورد جستجو قرار گرفت. معیار اصلی جهت ورود، مقالات چاپی تمام متن انگلیسی مرتبط طی سال های 2020 و 2021 بود. یافته های به دست آمده نشان داد در مقایسه با قبل از شیوع کووید-19 خشونت کلامی، جسمانی، روانی و تعارضات زناشویی زوجین به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. همچنین عملکرد و رضایت جنسی زوجین در دوران همه گیری کرونا ویروس 2019 کیفیت لازم را نداشت و کاهش چشمگیری داشت. با توجه به پیامدهای بلندمدت خشونت های خانگی بر روی سلامت روانشناختی زنان و فرزندان، لازم است تدابیری در جهت شناسایی، کاهش و کنترل مشکلات خانوادگی اتخاذ گردد.
بررسی نقش واسطه ای قدردانی در رابطه بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین رابطه جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای قدردانی بود. این مطالعه توصیفی-تحلیلی، به روش همبستگی و با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. در این پژوهش 148 نفر از معلمان و مهارت آموزان مرکز آموزش عالی شهید مدنی (ره) قم به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی (اولسون و همکاران، 1989)، آزمون جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس، 1950) و پرسشنامه قدردانی (مک کلاف، ایمونز و سانگ، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی، از روش الگویابی معادلات ساختاری و برای بررسی اثرات واسطه ای از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند که جهت گیری مذهبی درونی و قدردانی با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معنادار و جهت گیری مذهبی بیرونی با رضایت زناشویی رابطه منفی و معناداری دارد ( 01/0> P ) همچنین تحلیل الگوی معادلات ساختاری، برازندگی الگوی پیشنهادی با داده های تجربی را تأیید نمود. نتایج حاکی از اثر مستقیم جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی بر رضایت زناشویی و اثر غیرمستقیم این متغیر از راه قدردانی بر رضایت زناشویی بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان نتیجه گرفت که در ارتباط بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی، قدردانی نقش واسطه ای دارد.
شناسایی مولفه های خوشبختی زوجی در خانواده های ایرانی: رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه کاستی ها و شکاف مشاهده شده به ویژه در ادبیات پژوهشی کشور ایران، هدف اصلی این پژوهش استفاده از رویکرد کیفی برای شناخت عمیق تجربه زیسته زوجین خوشبخت ایرانی از زندگی بود. روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. شرکت کنندگان 41 زوج خوشبخت ساکن شهر زنجان بود که بر اساس نتیجه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و مصاحبه با مشاوره خانواده به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. نتایج تحلیل چهار درونمایه کلی و سیزده عامل زیربنایی برای تجربه خوشبختی زوجی مشخص کرد شامل زمینه مناسب (خانواده ها، آمادگی موقع ازدواج، منابع مالی)، باورهای سازگارانه (انتظارات واقع بینانه، باور به درک و پذیرش، تعهد و نظارت بر تعهد)، رفتارهای تقویت کننده رابطه (همراهی و فعالیت مشترک، مهارتهای ارتباطی، حل مساله، حمایت، مسئولیت پذیری) و احساس مثبت (هیجان خواهی، احساس مثبت، زیباپسندی، محبت). درون مایه های شناسایی شده در پژوهش حاضر به دلیل ارتباط با مبانی نظری و همچنین انتزاع بالای آنها، علاوه بر جامعیت دارای ساختار نظری مرتبط با بدنه دانش و نظریه های موجود است. نتایج پژوهش حاضر از نگاه نظریه شناختی-رفتاری تبیین شده است.
پیش بینی سازگاری- رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی (افسردگی و اضطراب) در زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری، رضایت زناشویی و آشفتگی روان شناختی زنان متاهل بر اساس ادراک ازدواج والدین و سبک های دلبستگی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و رگرسیون بود. جامعۀ پژوهش شامل کلیۀ زنان متاهل شهر زنجان بود که از بین آنها تعداد 200 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تجارب در روابط صمیمانه ( ECR-12 ) لافونتین و همکاران، پرسشنامۀ ادراک ازدواج والدین ( PPM ) میگان و همکاران، مقیاس رضایت از ازدواج ( MS ) باسبی و همکاران، پرسشنامۀ سلامت بیمار-2 ( PHQ-2 ) کرونک و همکاران ، مقیاس سازگاری زناشویی ( DAS-4 ) سابورین و همکاران و پرسشنامۀ اختلال اضطراب فراگیر ( GADQ ) کرونک و همکاران بود. داده ها توسط رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان دادند که همبستگی ادراک ازدواج والدین با رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی مثبت و معنی دار و با افسردگی منفی و معنی دار است. همبستگی دلبستگی اجتنابی با رضایت زناشویی منفی و معنی دار و با افسردگی مثبت و معنی دار بود( 05/0 = α ). همچنین نتایج نشان دادند که تنها ادراک ازدواج والدین قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی بود. دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی و ادراک ازدواج والدین هر سه قادر به پیش بینی رضایت زناشویی بودند، اما سهم دلبستگی اضطرابی بیشتر بود. لذا می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی و ادراک ازدواج والدین عوامل مهمی هستند که می توانند سازگاری و رضایت ارتباطی زنان و همچنین سلامت روان بعدی آنها را پیش بینی کنند.
اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی (PMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
30-52
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی مراجعه کننده به درمانگاه طب زناشوئی شهر کرمانشاه در پاییز و زمستان 1395 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و از طریق مصاحبه اولیه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده شدند. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ در 2 مرحله پیش آزمون و پس آزمون برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مداخله گروهی آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر روی گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 5/1 ساعته در هر هفته 2 جلسه انجام شد؛ در حالی که بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس یک متغیره بر روی نمرات پیش از درمان و درمان نشان داد که آموزش الگوی ارتباطی خانواده کثرت گرا بر افزایش میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم نشانگان پیش از قاعدگی در سطح (001/0 p>) تأثیر معناداری دارد. بنابراین با استناد به یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر می توان گفت، آموزش الگوی ارتباطی کثرت گرا که مبنی بر گفت و شنود بالا است نقش کلیدی در میزان رضایت زناشویی زنان با سندرم پیش از قاعدگی دارد.
ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
80-107
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر رضایت و سازگاری زناشویی زوجین
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درمان راه حل محور یکی از شاخه های رویکرد پست مدرن در حیطه خانواده درمانی و زوج درمانی است که با تمرکز بر یافتن راه حلها به درمان مشکلات می پردازد؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه و جامعه آماری زوج هایی بودند که به دلیل عدم رضایت و ناسازگاری و مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره مهرآور واقع در منطقه 2 شهر تهران در سال 1395 مراجعه کرده بودند. پس از غربالگری با پرسشنامه های رضایت زناشویی (فاورز و اولسون، 1993) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، 20 زوج ناسازگاری به صورت هدفمند انتخاب و 10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش، مداخله های 8 جلسه ای زوج درمانی راه حل محور را به صورت گروهی دریافت و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور میزان رضایت زناشویی (68/10= F و 002/0= P ) و سازگاری زناشویی (58/13= F و 001/0= P ) را به طور معناداری افزایش می دهد و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0= P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که زوج درمانی راه حل محور می تواند درمان مناسبی برای افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی در زوجین باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی – رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل فراوانی روی خوشنودی زناشویی تأثیر می گذارد، ناخشنودی جنسی یکی از این عوامل است. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی- رفتاری بر خوشنودی زناشویی زنان دارای ناخشنودی جنسی بود. پژوهش حاضر ازنظر روش شناسی جزء طرح های آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، عبارت بودند از زنان دارای ناخشنودی جنسی که در سال 98 به مراکز مشاوره شهر تهران (9 مرکز مشاوره) مراجعه کرده بودند (750 نفر). از این جامعه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس 45 نفر از زنان داوطلبی که دارای ملاک های ورود به طرح درمانی بودند، از طریق مصاحبه تشخیصی نیمه ساختاریافته انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی – رفتاری و کنترل جایگزین شدند. سپس هر گروه آزمایشی طی 9 جلسه 5/1 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. اعضای هر سه گروه در هر دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خوشنودی زوجی اینریچ Fowers, Olson,1989)) را تکمیل کردند. تحلیل کوواریانس نشان داد که میانگین نمرات متغیر خوشنودی زناشویی در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون افزایش معناداری داشته است (P ≤0/05, F=259/39). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در سنجش با درمان شناختی- رفتاری اثربخشی بیشتری بر خوشنودی زناشویی داشته است؛ بنابراین درمانگران و مشاورین خانواده می توانند با به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی ناخشنودی جنسی زوجین کار کنند تا افزون بر حل مشکل آن ها خوشنودی زناشویی شان نیز افزایش پیدا کند و گام باارزشی جهت کاهش طلاق بردارند.
تدوین الگوی تعهد زناشویی و اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی موثر تعهد زناشویی و تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود و جامعه آماری جامعه آماری 746 فرد متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 نفر (196 زن و 154 مرد متأهل) به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو 10زوج از زوج هایی که نمره پایینی در رضایت زناشویی انریچ (1989) کسب کرده بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (5 زوج) و کنترل (5 زوج) به صورت تصادفی کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های تعهد زناشویی آدام و جونز (1997)، باورهای ارتباطی زناشویی ایدلسون (1982)، درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس (1994) و صمیمیت باگاروزی (2001) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 120 دقیقه ای در جلسات برنامه آموزشی تعهدزناشویی شرکت کردند. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه در رضایت زناشویی (48/35=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پس از سه ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیری که الگوی تعهد بر رضایت زناشویی دارد؛ توصیه می شود روانشناسان و مشاوران از این روش آموزشی برای اصلاح تعامل و آموزش نحوه ارتباط زوج ها استفده کنند و انسجام زوج ها را افزایش دهند.
اثربخشی آموزش الگوی سبک زندگی علوی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین دارای اختلافات زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ترویج سبک زندگی علوی و تشویق زوجین به الگوگیری از سبک زندگی علوی، برای افزایش رضایت زناشویی می باشد. این پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری پژوهش، زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه ملایر بودند که40 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. از ابزار پرسش نامه رضایت زناشویی آنریچ ESQ، به عنوان پیش آزمون پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. سپس برنامه آموزشی الگوی سبک زندگی علوی، به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه یک ساعته به زوجین آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش الگوی سبک زندگی علوی بر افزایش رضایت زناشویی زوجین دارای اختلافات زناشویی، تأثیر معناداری داشت. ازاین رو می توان گفت: ارائه آموزه های سبک زندگی مبتنی بر نهج البلاغه و سیره علوی، الگویی مناسب برای افزایش رضایت زناشوبی زوجین است.
نقش خود متمایزسازی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان شاغل
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم مهر ۱۴۰۰ شماره ۴۰
248 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش تعیین رابطه خود متمایزسازی با رضایت زناشویی زنان شاغل در اداره آموزش وپرورش شهرستان ملارد بود. این پژوهش برحسب هدف بنیادی است و برحسب نحوه گردآوری داده ها همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل 100 نفر از شاغلین زن متأهل آموزش وپرورش شهرستان ملارد می باشد. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری اطلاعات موردنیاز جمع آوری شد و در مرحله نهایی برای گردآوری اطلاعات از نمونه آماری از دو پرسشنامه استاندارد رضایت زناشویی انریچ(ENRICH-115) و خود متمایزسازی دریک و مورداک(SDI-CF)، استفاده شده است. همچنین نرمال بودن داده ها به وسیله آزمون کلموگروف اسمیرنف بررسی شد. با توجه به آزمون که از نوع همبستگی می باشد، برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد: خود متمایزسازی رضایت زناشویی زنان شاغل را پیش بینی می کند و همچنین بین خودمتمایزسازی با رضایت زناشویی زنان شاغل در آموزش وپرورش شهرستان ملارد رابطه معنی دار مثبت وجود دارد.
بررسی کیفی عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از دیدگاه زنان مطلقه: مقایسه نگرش های زنان قبل و بعد ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
30-5
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه کیفی عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از نظر زنان مطلقه، قبل و بعد از فرآیند ازدواج و طلاق آن ها انجام شد. روش: طرح پژوهش کیفی بود و از نظریه زمینه ای برای بررسی زمینه داده ها استفاده شد. از بین زنان مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان میبد در سال 1398 که از همسر خود جدا شده بودند، به شیوه نمونه گیری هدفمند 12 نفر برای شرکت درپژوهش انتخاب شد. حجم نمونه براساس اشباع نظری داده های مستخرج از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انتخاب شد. یافته ها: نتایج نشان داد زنان مطلقه، قبل از ازدواج، یا تعاریف خاص و غیرواقعی نسبت به رضایت زناشویی داشتند و یا یک دید ایده آل گرایانه و سطحی نگر به زندگی زناشویی با کمترین حد وجود مشکلات داشتند، درصورتی که بعد از طلاق به ملاک های عینی و مشخصی برای دست یابی به رضایت زناشویی معتقد شده بودند. عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی از نظر زنان شرکت کننده در پژوهش قبل از ازدواجشان در قالب مفاهیمی مانند آرمان گرایی، سطحی نگری، تفاهم نگرشی، عدم نگرش خاص طبقه بندی شد و این عوامل پس از طلاق در قالب مفاهیمی چون کنترل رفتار و هیجانات، تناسب شخصی وخانوادگی، تفکرگرایی-عقل مداری، مدیریت روابط و مسئولیت پذیری طقه بندی شد. با این وجود، زنان مطلقه قبل از ازدواج به ملاک های منطقی هم معتقد بودند و که ملاک ها همچنان بعد از طلاق نیز حفظ شده بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت تغییر نگرش های سطحی، غیرواقعی و ایده آل گرایانه نسبت به رضایت زناشویی و گرایش به سمت پذیرش واقعیت های رابطه زناشویی می تواند نقش موثری در پیشگیری از طلاق داشته باشد .
نقش واسطه ای اِسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
60-31
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی در رابطه بین روان رنجوری، سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متأهل شهر شهرکرد بود که 240 نفر از آنان به روش هدفمند و براساس ملاک های ورود و خروج از نواحی دوگانه شهرداری انتخاب شدند و به پرسشنامه های اسناد ارتباطی فینچام و برادبری؛ مقیاس کیفیت زناشویی نورتون؛ مقیاس روان رنجوری مک کری و کاستا؛ پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر؛ مقیاس تجارب روابط نزدیک وی و همکاران و بخشش در روابط زناشویی مک کالو و همکاران پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است؛ همچنین داده ها نشان داد روان رنجوری، سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی، بخشش زناشویی و اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر مستقیم (001/0 p< ) و سبک های دلبستگی با میانجیگری اسناد ارتباطی و بخشش زناشویی و روان رنجوری با میانجی گری اسناد ارتباطی بر رضایت زناشویی اثر غیرمستقیم داشتند (001/0 p< ). بحث و نتیجه گیری: مشاوران و روان شناسان خانواده باید به زوج هایی که به دلیل روان رنجوری و یا سبک های دلبستگی (اجتنابی) زندگی شان به مشکل دچار شده است، کمک کنند تا الگوهای تعاملی ناکارآمد و همچنین سبک های شناختی تحریف شده را برطرف نمایند و بخشش را در بین آنان رواج دهند.
اثربخشی مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل متمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1436-1423
حوزه های تخصصی:
زمینه: میل به طلاق در بین زنان متأهل می تواند ناشی از تعارضات زناشویی و در نتیجه کاهش رضایت و سازگاری زناشویی باشد که می تواند به کمک روش های آموزشی از جمله روش گاتمن کاهش یابد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر مشاوره زناشویی به روش گاتمن بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زنان متأهل مایل به طلاق بود. روش: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سه مرکز مشاوره در شهر اصفهان در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن متأهل مایل به طلاق بودند که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی (راگ و فانک، 2007) و سازگاری زناشویی (اسپاینر، 1976) به دست آورده شد. زنان گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون، پس آزمون به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که مشاوره زناشویی به روش گاتمن می تواند موجب افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی و مؤلفه های آن رضایت، همبستگی، توافق و ابراز محبت در زنان مایل به طلاق گردد (0/001> p ). نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد مشاوره زناشویی به روش گاتمن به کمک آموزش هفت اصل موفقیت زوجی و فنون دستیابی به آن، روشی مؤثر و کارآمد در افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی است و می تواند توسط درمانگران در مداخلات خانواده استفاده گردد و در نتیجه به بهبود روابط زناشویی کمک نماید.
تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر اضطراب، استرس و رضایت زناشویی افراد متاهل مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
114-103
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ( ACT ) بر اضطراب، استرس و رضایت زناشویی افراد متاهل مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر، کارآزمایی بالینی از نوع پیش آزمون – پس آزمون، پیگیری و گروه در انتظار درمان بود. جامعه این پژوهش، شامل افراد مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله یثربی و شهید بهشتی کاشان در سال 1397 بود. از این جامعه به روش نمونه گیری هدفمند 40 نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله (20 نفر) و گروه در انتظار درمان (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی. اضطراب. استرس لاویبوند و لاویبوند ( DASS-21 ) و رضایت زناشویی اولسون ( Enrich ) بودند. تجزیه و تحلیل دهده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان ACT میانگین نمرات اضطراب(30/31 = F ، 001/0> P ) و استرس(06/37= F ، 001/0> P ) را به طور معناداری در مقایسه با گروه در انتظار درمان کاهش داده است . همچنین میانگین نمرات رضایت زناشویی(92/24= F ، 01/0> P ) را در مقایسه با گروه در انتظار درمان به طور معناداری افزایش داده است. با توجه به نتایج ذکر شده می توان ACT را به عنوان یک رویکرد درمانی موثر برای کاهش اضطراب و استرس و افزایش رضایت زناشویی افراد مبتلا به سرطان پستان در نظر گرفت.
بررسی تمایزیافتگی زوجین از خانواده اصلی و نقش آن در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی در قومیت های مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
353 - 368
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تمایزیافتگی زوجین از خانواده اصلی شان در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی در اقوام ایرانی بود. در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، جامعه آماری زوجین اقوام فارس، ترک، کٌرد، عرب و بلوچ بودند. 250 زوج ( 500 نفر) از جامعه آماری فوق که 50 زوج از هر قومیت را تشکیل میدادند، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط پرسش نامههای تمایزیافتگی هافمن ( 1984 )، نظام کدگذاری تعامل زوجین ایرانی 1389 ) و رضایت زناشویی انریچ ( 1998 ) ارزیابی شدند. ) نتایج نشان داد که استقلال تعارضی در مردان و استقلال هیجانی در زنان، بیشترین سهم را در پیش بینی الگوهای ارتباطی و رضایت زناشویی زوجین به طور مستقیم دارد. همچنین در قومیت ها، فقط در مردان قوم بلوچ، استقلال تعارضی، پیش بینی کننده رضایت زناشویی آن ها بود. فرد تمایزیافته در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی توانایی برخورد منطقی و عقلانی داشته و می تواند از برخورد با مسائل به صورت احساسی جلوگیری کند. بنابراین این افراد توانایی حل مسائل را به صورت مسالمت آمیز دارند. هرچه تمایز یافتگی فرد بیشتر باشد، به همان اندازه می تواند رفتار خویش را اندیشمندانه و مطابق با اصول صریح و جاافتاده هدایت کند.
اثربخشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۱۲-۱۴۹۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: مادران کودکان با فلج مغزی به دلیل وجود کودک مبتلا به فلج مغزی، مستعد فشارهای اجتماعی، اقتصادی، هیجانی و خانوادگی هستند که به کاهش رضایت زناشویی و ادراک کارآمدی آن ها منجر می شود. تحقیقات نشان داده است که درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد روی آوردی حمایتی است که بر رابطه و پذیرش ارزش های فردی و خانوادگی تاکید دارد و آگاهی و پذیرش را همراه با راهبردهای تعهد و تغییر رفتار به منظور افزایش انعطاف پذیری روانشناختی به کار می گیرد که موجب افزایش رضایت زوجین و خودکارآمدی آنان گردیده است اما در زمینه انجام این مداخله بر روی مادران دارای کودک فلج مغزی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، شبه آزمایشی از نوع گروه های نابرابر است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1399 بود. نمونه پژوهش 23 نفر از مادران داوطلب بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد (10 نفر) و گروه گواه (13 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1997) و خودکارآمدی شرر (1982) استفاده شد. گروه آزمایشی 12 جلسه 90 دقیقه ای درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با توجه به روی آورد هیز (2008) را به صورت هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مؤثر است (0/001 ≥P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی را با به کارگیری درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بهبود بخشید.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای سن معکوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۸۶-۱۵۶۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات زیادی درباره رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین صورت گرفته است، اما پژوهشی که به اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی به خصوص در زوجین دارای اختلاف سنی معکوس پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی سیستمی – سازه گرا بر صمیمیت و رضایت زناشویی زوجین دارای اختلاف سنی معکوس بود. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با یک گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه این پژوهش را تمامی زوج های دارای اختلاف سنی معکوس شهر شیراز در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس، 30 زوج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ فرم کوتاه (اولسون، 1989) و صمیمیت زوجین (اولیاء، 1385) در اختیار هر دو گروه قرار گرفت و سپس زوج درمانی سیستمی – سازه گرا (دالتون، 2007)، در 9 جلسه به صورت هفته ای دو ساعت، برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که زوج درمانی سیستمی - سازه گرا بر رضایت زناشویی و ابعاد صمیمیت هیجانی، عقلانی، روانشناختی، اجتماعی - تفریحی، ارتباطی و صمیمیت کلی دارای تأثیر معناداری بود (0/05 <P)، در حالی که این مداخلات بر صمیمیت جسمی، معنوی و جنسی تأثیر معناداری نداشته است. نتیجه گیری: از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی سیستمی – سازه گرا قابلیت اجرا بر زوجین با اختلاف سنی معکوس را داشته و می توان جهت بهبود رضایت و صمیمیت زناشویی از آن بهره جست، همچنین استفاده از این رویکرد در جوامع آماری و فرهنگی دیگر و اثربخشی آن بر دیگر ابعاد روابط زوجین پیشنهاد می گردد.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب شناختی و رضایت زناشویی زنان با مشکلات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
119 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رضایت زناشویی اصل تداوم بخش یک پیوند زوجی است و شناسایی مداخلات مؤثر در تقویت آن حائز اهمیت است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اجتناب شناختی و رضایت زناشویی زنان با مشکلات زناشویی انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده مراجعه کننده به مرکز خدمات روانشناسی مشاوره طلوع سلامت در منطقه 3 شهر تهران در سال 1398 بود. از این بین تعداد 32 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (16 نفر در هر گروه). گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بود از پرسشنامه اجتناب شناختی سکستون و داگاس و مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کاهش اجتناب شناختی و افزایش رضایت زناشویی زنان دارای مشکلات زناشویی اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: طبق نتایج می توان در طراحی برنامه های مرتبط با ارتقای سلامت خانواده و روابط زوجین از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان مداخله ای مؤثر در بهبود اجتناب شناختی و رضایت زناشویی استفاده نمود.