مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
کهن الگو
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها تصاویرازلی مشترک درحافظه و ضمیر ناخودآگاه انسان هستند که در هر عصری بانمودهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آنها می تواند نگاه ما را در مورد جریانهای عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دورههای تاریخی افزایش دهد. یونگ در آثار خود از کهن الگوهای متعددی نام م یبرد و هر یک از آنها را به تنهایی و در پیوند کلی با هم در شمار پرمعناترین تجلیات روان جمعی به شمار می آوردﺑﺎ ﭘیﺪایﺶ ﻧﻈﺮیﻪﻫﺎى روانﺷﻨﺎﺧﺘی، ارﺗﺒﺎط ﭼﻨﺪﺳﻮیﻪ ﺑیﻦ ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﺪیﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ؛ از ﺟﻤﻠﻪ ارﺗﺒﺎط ﺑیﻨﺎرﺷﺘﻪ اى ادﺑیﺎت و روان ﺷﻨﺎﺳی. ایﻦ اﺗﻔﺎق ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ادﺑی ﺎت ﻣﺤﻤﻠ ی ﺑﺮاى ﻧﮕﺮش و ﺗﺤﻠیﻠی روزآﻣ ﺪ، کﺎرآﻣ ﺪ و ﺧﻮاﻧﺸ ی ﻣﺘﻔ ﺎوت ﺗﻠﻘ ی ﺷ ﻮد. ادﺑی ﺎت ﺑ ﻪ ﻣ ﺪد ﻧﻈﺮی ﻪ ﻫ ﺎى روان ﺷﻨﺎﺳی، ﺧﻮد را ﻣﻠﻤﻮس ﺗﺮﻋﻤﻞ ﮔﺮاﺗﺮ ﻋﺮﺿﻪ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ و ﺑﺮ ﺟﺬاﺑیﺖ ﺧ ﻮد در ﻣﺘ ﻮن ادﺑ ی، ﺑﻪویﮋه در ﻣﺘﻮن ﻋﺮﻓﺎﻧی اﻓﺰوده اﺳﺖ. از ﺟﻤﻠه ایﻦ ﻧﻈﺮیﺎت، ﻧﻈﺮیه ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺷﺨﺼیﺖ و اﺑﻌﺎد ذﻫ ﻦ و ﻓﺮایﻨﺪﺗﻔﺮّد یﻮﻧﮓ اﺳﺖ. ﻣﻮﺿﻮع ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، به بررسی نظریه کهن الگوی یونگ اثر کارل گوستاو یونگ روانشناس شهیر سویسی ﺑﺎ در ﻣﺜﻨﻮى اﺳﺖ. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن ﻣی دﻫﺪ ک ﻪ ارتباط مستقیمی بین علم روانشناسی و علوم ادبی برقرارست. ﻣﻮﻟﻮى در ایﻦ ﺣکﺎیاﺖ، مثنویﺑﻪ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻣی آﻣﻮزد ک ﻪ ﻻزﻣ ه رﺳیﺪن ﺑﻪ ﺗﻮازن، ﺗﻌﺎدل ﺷﺨﺼیﺖ و رﺳیﺪن ﺑﻪﺗﻔﺮّد، ﺗﻌﺎﻣﻞ یکﭙﺎرﭼه ﺗﻤﺎم اﺑﻌﺎد ﺷﺨﺼیﺖ رواﻧی ﻓﺮد اﺳﺖ.
تحلیل نمایشنامه چهره اُرفه اثر اُلیویه پی، بر مبنای اسطوره شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نویسندگان اروپایی در سده های اخیر به بازنویسی اسطوره ها پرداخته اند. مبانی نظری اسطوره شناسی در انسان شناسی، دیرینه شناسی، ادبیات و هنر در سد? بیستم، از اهمیت بیشتری برخوردار شد بویژه، بازخوانی اسطوره در نظریات مختلف، آغازی دوباره یافت. در این مقاله، نظریه های متفاوت در باب اسطوره معرفی شده، از جمله نظرات یونگ که به عنوان مبنای نظری تحلیل ما از نمایشنام? چهر? اُرفه نوشت? اُلیویه پی، نمایشنامه نویس معاصر فرانسوی، بکار گرفته شده است. یونگ، اسطوره را بازتولید کهن الگوهایِ جهانشمول بشری نامیده و ناقدان ادبی را به کشف و کاربُرد این کهن الگوها در آثار ادبی رهنمون شده است. عده ای از نمایشنامه نویسان فرانسوی، آثاری بر این مبنا بوجود آوردند؛ اُلیویه پی، یکی از آنهاست که به پیروی از این جنبش ادبی اسطوره ای که با ادبیات نمایشی پیوندی دیرینه دارد، در آثارش از اسطوره استفاده کرده است. او با انتخاب اُرفه، اسطوره ای که در طول تاریخ بارها الهام بخش هنرمندان گردیده، نمایشنامه ای تحت عنوان چهر? اُرفه، آفرید. پی، افزون بر اسطوره به دین و مذهب گرایش دارد که بخوبی در آثار نمایشی او نمایان است. در این مقاله ما ابتدا به تعریف اسطوره و خاستگاه آن، سپس از طریق تحلیل چهر? اُرفه، کاربرد آن را در این نمایشنامه مورد بررسی قرار داده ایم.
نقد آرم (نشانه)، بر پایه ی کهن الگوهای آنیما «روان زنانه» و آنیموس«روان مردانه» براساس تئوری کارل گوستاو یونگ؛ مطالعه موردی: آرم های آب فاضلاب، آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
17 - 22
حوزه های تخصصی:
برخی از ا لگوها مانند مادینه روان (آنیما) و نرینه روان (آنیموس)، جنبه فعال تری دارند. منظور از آنیما، توصیف جنبه های زنانه ضمیر ناخودآگاه یک مرد است و همچنین آنیموس، برای توصیف صفات مردانه یک زن به کار می رود. این کهن الگوها می توانند در قالب یک فرم بصری بروز کنند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در طراحی آرم یا نشانه تاثیر داشته باشند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. هدف از این پژوهش، بررسی و نقد کهن الگویی دو آرم آب و فاضلاب و آتش نشانی، بر اساس دو کهن الگوی آنیما و آنیموس است. طراحی آرم به عنوان یک بیان تصویری که سابقه ای کهن دارد، خود نیز بیان نمادینی است که می تواند نمادهایی را به همراه داشته باشد که برگرفته از اسطوره ها، کهن الگوها و افکار اجدادیمان است. به موازات این امر، وجود کهن الگوهایی همچون آنیما و آنیموس، ممکن است در طراحی آرم ها تاثیر گذار باشد. ضمن تجزیه و تحلیل کهن الگویی آرم های آب و فاضلاب و آتش نشانی بر اساس تئوری یونگ، می توان نتیجه گرفت که در آرم آب و فاضلاب، تأثیر کهن الگوی آنیما و آرم آتش نشانی، تأثیر کهن الگوی آنیموس مشاهده می شود.
تحلیل اسطوره گرایانه و بررسی خاستگاه داستان سیاوش و کیخسرو در شاهنامه بر اساس آیین آشناسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
17 - 39
از جنبه های تحلیل در داستان های شاهنامه قابلیت تأویل پذیری اسطوره ای آنهاست. در بین داستان های شاهنامه داستان سیاوش از نمونه هایی است که به لحاظ روایی و پیوند محورهای عمودی و افقی داستان، با روایت های پیشین و پسین خود تناسب دارد. در این مقاله داستان سیاوش با نگاه تلفیقی و بر بنیاد رویکردهای نقد ساختارگرا، اسطوره ای و نظریه دریافت، تحلیل اسطوره ای شده است. مبنای این تحلیل آیین آشناسازی بوده و با بهره بردن از نظر الیاده، آیین تشرف در روایت سیاوش را باز نموده ایم. در این مقاله از شیوه قیاسی و نه همسان سازی میان عناصرداستان سیاوش و کی خسرو با آیین آشناسازی استفاده شده است. در این بازنمایی، داستان از تولد سیاوش تا پایان کنشگری کی خسرو، یک واحد تلقی شده و کنش این دو شخصیت در تکمیل همدیگر پنداشته شده-اند. براساس یافته های پژوهش، بالیدن و برآمدن سیاوش و سپس فرورفتن او در غروبستان توران زمین، هم چون فرورفتن دانه در خاک است؛ گویی که داستان در این بخش ناتمام باقی می ماند تا آنجا که در سویی دیگر با برآمدن کیخسرو به دور از چشم اغیار و بالیدن او در همان سرزمین توران، داستان را به خودبسندگی می رساند. نشانه ها و قراین نمادین موجود در متناین واحد داستانی مثل: کوه، دایه، گذر از آب، حیوان نمادین، آزمون و...، موجب تقویت مفهوم آشناسازی در آن است.
بازخوانی شاخصه های کهن الگویی معماری خانه های قاجار محله نوبر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
23 - 38
بیان مسئله: تبریز به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای دوره قاجار، دربرگیرنده خانه های تاریخی است که تعدادی از آن ها در بافت محله نوبر قرار دارند و میراث ارزشمندی جهت بررسی، تحلیل و ارائه الگوهای طراحی هستند؛ از طرفی مفاهیم کهن الگویی در ساختار کالبدی آثار شاخص گذشته جایگاه ویژه ای دارند. به نظر می رسد در کنار الگوهای شکل گیری خانه ها، مفاهیم پنهانی در الگوهای خانه های قاجار تبریز وجود دارد.
هدف پژوهش: این مقاله به دنبال تحلیل ارتباط مفاهیم کهن الگویی در خانه های قاجار محله نوبر تبریز و بیان شباهت ها و تفاوت هاست.
روش پژوهش: به لحاظ محتوایی کیفی و به صورت کلی ساختار پژوهش تاریخی-تحلیلی بوده و در جمع بندی اطلاعات از کدگذاری استفاده شده است.
نتیجه گیری: استخراج مؤلفه های شکل دهنده مفاهیم کهن الگویی و تحلیل محتوایی متون از طریق کدگذاری شان موجب دستیابی به معانی اشتراک و افتراق شاخصه ها در خانه های محله نوبر شد. در ریزفضاهای منتسب به بناها در بخش بسته، در حوضخانه ها بیشترین میزان مشابهت از لحاظ کاربست مفاهیم کهن الگویی و کمترین مشابهت در ورودی وجود دارد، همچنین در مجموع در بخش بسته میزان تشابهات و افتراقات برابر است. در بخش نیمه باز در ایوان ها بحث تشابه بیشتر از تمایز است و سر آخر در بخش باز در حیاط ها و مهتابی ها تفاوت ها بیشتر از شباهت هاست. درنتیجه با وجود فضاهای مشترک در خانه های مطالعه شده و نیز شباهت های ظاهری در الگوی شکل گیری هندسه آن ها، می توان مفاهیم متمایز را بیشتر از مفاهیم متشابه یافت که نشان دهنده الگوهای متفاوت در خانه های تاریخی آن دوران است.
خوانش نگاره های نسخ معراج نامه بر اساس آرای نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
23 - 41
در دوره های تاریخ و در بین اقوام مختلف، باورهای متنوعی در مورد سفر به جهان های دیگر رواج داشته که گستره ی وسیعی از داستان های اسطوره ای را در برمی گیرد. یک نمونه از این سفرها، عروج به قلمرو آسمان هاست؛ همچون سفر شبانه پیامبر(ص) به آسمان های هفت گانه که نسخ مصور معراج نامه ایلخانی (772-762 ه.ق) و معراج نامه تیموری (840 ه.ق) به بازگو کردن و نمایش آن پرداخته اند. با توجه به این که روایت معراج پیامبر(ص) از طریق پیش متن ها و بیش متن ها با مفاهیم و عناصر کهن الگویی و اسطوره ای مرتبط است، در این مقاله با فرض این که روایات مختلف معراجیه در نوع ادبی-تلفیقی به واسطه عملکرد اصل جابه جایی و نماد کهن الگویی موجود در نظریه نورتروپ فرای قرارگرفته به بررسی، شناسایی و طبقه بندی نماد کهن الگویی در نگاره های مذکور پرداخته شده که از اهداف اصلی این پژوهش نیز می باشد. رویکردهای اصلی این پژوهش، پاسخگویی به این سؤال ها است که چگونه با کاربست نظریه فرای، روایات معراجیه از یک سطح تاریخی-عرفانی به یک سطح فرا تاریخی و کهن الگویی قابل شناسایی است؟ معانی و سمبل کهن الگویی در نگاره ها کدم اند؟ و چگونه بازنمود یافته اند؟ در ادامه با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نگاره ها در سه وجه دنیای بهشتی، دوزخی (اسطوره های نامتبدل) و دنیای قیاسی (اسطوره های متبدل و پوشیده) پرداخته شده است. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل کیفی نشان داد که 26 نگاره در بخش وجوه بهشتی و دوزخی و 6 نگاره در بخش وجوه قیاسی، از برخورد دو محور زنجیره ی بزرگ هستی و تصاویر کهن الگویی، در هفت سطح وجودی اعم از الوهیت، انسان، حیوان، نبات، جماد، آب وآتش قابل دسته بندی و بررسی هستند.
مقایسه دو منظومه سعادت نامه استرآبادی و ساقی نامه ظهوری از منظر معناشناسی اعداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
103 - 120
دنیای اعداد در اساسیترین وجه خود دنیایی بسیار شگفت انگیز است. عدد اولین و مشخصترین نماد علم به شمار می رود، به جامه آمار درمیآید و به هر بحثی سندیت میبخشد. اَعمال چهارگانه را به خود میپذیرد و قلب کوچک ترین ذرات نوترونی را نشان میدهد. ساختن بزرگ ترین بناهای جهان همیشه از یک عدد کوچک و یک محاسبه ساده شروع میشود و همین عدد است که بالا و پایین شده، جذر و کسر میگیرد و مسیر رسیدن موشکی تا سطح کره ماه را مشخص میکند. ازطرفی همین عدد منطقی و منظم که پایه جهان فیزیکی ست به راحتی میتواند در دنیای اسطورهها بتازد، رنگ قصه به خود بگیرد و مفاهیم گسترده کهن الگویی را در خود جای دهد. در مبحث کهن الگویی برای اعداد قدرت و نشانه ای خاص قائل هستند که میتوان با آن بر زندگی بشر و کل کائنات تاثیر گذارْد. اعداد از پرکاربردترین انگاره های کهن الگویی هستند. در این مقاله به بررسی و تطبیق اعداد در سعادت نامه نظام الدین استرآبادی و ساقی نامه ظهوری ترشیزی می پردازیم. به نظر می رسد، استرآبادی و ترشیزی شناخت عمیق و دقیقی از کهن الگوی اعداد داشته و آنها را با استفاده از عنصرخیال در آثار خود به کار برده اند. نگاه هر دو در مفاهیم کاربردی اعداد به هم شبیه بوده و از آن در اشعار خود و به ویژه در ابیات مذهبی استفاده کرده اند. اعداد با معانی نمادین مشابه ولی با بسامد متفاوت در هر دو دیوان آمده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و دیجیتالی انجام شده است.
بررسی بن مایه ها و حوادث اسطوره ای و کهن الگوهای مرتبط با معشوق در منظومه غنایی ویس و رامین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
1 - 32
اسطوره ها، داستان های راست و مقدّس اند که در دوران ازلی، متناسب با شرایط جامعه در دوران های مختلف، به گونه ای نمادین و تخیّلی به انحای گوناگون رواج می یابند؛ بنابراین می توان آثار و علائم بن مایه های اسطوره ای را علاوه بر متون حماسی و دینی، در منظومه های غنایی نیز مشاهده نمود. یکی از منظومه های عاشقانه قرن پنجم، منظومه ویس و رامین اثر فخرالدّین اسعد گرگانی است که سرشار از بن مایه های اسطوره ای است. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتاب خانه ای درصدد آن است تا به بررسی بن مایه ها و حوادث اسطوره ای مرتبط با معشوق با نظر به ویژگی تطبیق پذیری، تکرارشوندگی و معناافزایی در روند داستان بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از بن مایه های اساطیری توانسته اند در منظومه عاشقانه ویس و رامین، مرتبط با معشوق، مجال حضور و تجلّی یابند؟ و چگونه این بن مایه ها با توجّه به محتوا و ساختار ویژه منظومه ویس و رامین، تحوّل یافته اند؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که در روایت و پیرنگ داستان ویس و رامین و یا الگوی حوادث به رویدادها و حوادث اساطیری همچون همچون آیین وصال، بالارفتن از مکانی خاص، باکره بودن، پایین آمدن از مکانی خاص، آزمون تشرّف و سحر و جادو و مفاهیمی که با باورها و آیین های اساطیری پیوند دارند و در شکل گیری رویدادها نقش مؤثری ایفا نموده اند؛ اشاره شده است.
تفرد در سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
از مهم ترین بخش های قابل توجه در حوزه روان شناسی ادبی، بخشی است که در آن به تحلیل فرآیندهای روانی ذهن پرداخته می شود. در این بخش که از آن با عنوان «روان شناسی تحلیلی» یاد می شود، بنیانگذار سوئیسی آن یعنی کارل گوستاو یونگ، ذهن را از حیطه بندی روان شناسان پیش از خود از جمله استادش، فروید، فراتر برد و بخشی به عنوان «ناخودآگاه جمعی» را به آن تحلیل ها افزود. او معتقد بود که انسان از حدود فردی خود می گذرد و به جهان «ناخودآگاه جمعی» گام می گذارد. آنچه که یونگ را از دیگر هم ترازانش در ارائه بحث «ناخودآگاه جمعی» جداکرد، توجه به «صورت ازلی» یا «کهن الگو» بود. یعنی چیزی که یونگ معتقد بود باعث شکل دادن به شخصیت و رفتار ما و همچنین عامل تفاوت ما بواسطه این شکل گیری شخصیت و رفتارمان از دیگران می شود. سعدی نیز چون دیگر آدمیان تحت تاثیر این کهن الگوها بوده و با استناد به برخی منابع و مطالعات کتابخانه ای می توان ادعا داشت که او نیز متاثر از این کهن الگوها، البته به شکلی ناخودآگاه دست به آفرینش های ادبی و خلق حکایات پرمغز ادبی می زده است. از مهم ترین کهن الگوهای تاثیرگذار روی سعدی، کهن الگوی «سایه» بوده است، ولی آنچه که سعدی را از دیگران متمایز می کند، رندانگی او در کتمان و پنهان کردن تاثیر این کهن الگو بر روی رفتار و شخصیت اوست.
بررسی رمان «عریان در برابر باد» اثر احمد شاکری از منظر کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر که مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته نقد روانشناختی است. کهن الگوها که محتوای ناخودآگاه جمعی محسوب می شوند در شخصیت انسان ها، به عنوان میراثی از گذشتگان قابل تحلیل هستند. فرد با به تعادل رساندن چهار کهن الگوی نقاب، سایه، آنیما، آنیموس در وجود خود می تواند «خود» واقعی را بروز داده و به فردانیت برسد. این نوشتار به روش تحلیلی- توصیفی به بررسی کهن الگوها در رمان «عریان در برابر باد» اثر احمد شاکری بر مبنای نظریات یونگ می پردازد. این رمان از رمان های حوزه ادبیات دفاع مقدس است که به روایت ماجرای نوجوانی از روستای «کانی چاو» پرداخته و راز شهدای تپه برهانی را پس از سال ها بازگشایی می کند. این پژوهش متناسب با شرایطِ داستان زمینه بازنمایی کهن الگوهای یاد شده را فراهم آورده و نشان می دهد در رمان به دلیل حضور شخصیت های منفی، کهن الگوهای سایه و نقاب تأثیر بسزایی داشته و فضای داستان را تیره و تار نموده اند. با تلاش شخصیت اصلی رمان - یوسف- سایه و نقاب ها یکی پس از دیگری کنار رفته و واقعیت برای اهالی روشن می شود. پافشاری بر جنبه های منفی، زمینه بروز «خود» واقعی شخصیت های داستان را فراهم نیاورده و تنها ماهیت آنان را برای اهالی آشکار ساخته است.
بررسی کهن الگوهای تزئینات تاریخی امامزاده های قدیمی شهر تبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بیان کهن الگوهای تزئینات تاریخی بکار رفته در امام زاده های شهر تبریز است. کﻬﻦ ﺍﻟﮕﻮ ها، به عنوان ﻧﻤﺎﺩﻫﺎی ﺟﻬﺎﻧ ی و مؤلفه های فرهنگی، به صور مختلف در فرم ها و تصاویر گوناگون در سراسر جهان یافت می شوند؛ از تصاویر در غارها، تا فرم های معماری. در معماری ایران نیز، به واسطه غنای تاریخ فرهنگی آن، باید کهن الگوهای متعددی باشند که توانسته اند این جامعه بزرگ را، درپی قرون متمادی، در کنارهم حفظ و گروه های اجتماعی را به هم پیوند بزنند. هنر تزئین در معماری ساختمان به خصوص بناهای مذهبی ایران، ساختمان را به مانند قالبی در بر می گیرد. هنرمند تزئین کار با الهام از حدیث " إِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَال" همواره در پی بیان زیبائی در خلق آثار هنری است. ، خلق آثار هنری و ساخت و پرداخت نقش های آذینی توسط ایرانیان ، به طور کلی ملهم از دو منبع بزرگ و فیاض طبیعت و فرهنگ است، صرف نظر از اینکه طبیعت پایگاه اصلی و درون مایه الهامات و صورت بندی اشکال تزئینی در ذهن معماران ، صنعتگران و هنرمندان بوده ، لیکن القای مفاهیم و اندیشه های فرهنگی – دینی و اعتقادی و آرمان جمعی در خلق آثار فوق تأثیر بسزایی داشته است. لذا پس از مطالعات کتابخانه ای و میدانی بروش عکاسی، بصورت توصیفی- تحلیلی، کهن الگوهای مشاهده شده در تزئینات تاریخی امامزاده ها را از جنبه ظاهری، مفهومی و ... در 7 دسته ی:کهن الگوهای انسانی، طبیعی، موقعیتی، عددی، هندسی، کالبدی و حیوانی بررسی خواهیم کرد.
مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 240
حوزه های تخصصی:
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
تحلیل شخصیّت نجم الدّین رازی در مرصادالعباد با تکیه بر کهن الگوی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
165 - 186
حوزه های تخصصی:
کهن الگو، یکی از اصطلاحات بنیادی روان شناسی یونگ است که شامل تصاویر کهن و افکار غریزی موجود در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها است و به عنوان میراث مشترک بشری در ناخودآگاه فردی و گروهی تمامی انسان ها جای دارد. یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری و به تبع آن، کهن الگوها، هنر و ادبیّات است؛ از این رو، امروزه نظریه کهن الگو در نقد روان شناسانه متون ادبی و صاحبان اثر، کاربرد فراوانی دارد. عارفان، به دلیل گام برداشتن در راه سیر و سلوک و طی کردن مراحل عرفانی و رسیدن به کمال، مستعد ارتباط با ناخودآگاه خویش هستند؛ از این رو، می توان با خوانشی متفاوت از خوانش های معمول در متون عرفانی، از نقد کهن الگویی، در بررسی و تحلیل شخصیّت آفرینندگان ادبی بهره برد. در مقاله حاضر، کهن الگوهای سایه، نقاب، آنیما و خود و همچنین چگونگی تبلور هر یک از آن ها در شخصیّت نجم الدّین رازی، با توجّه به اثر عرفانی مرصادالعباد، به روش تحلیلی_ توصیفی و به شیوه کتابخانه ای مورد نقد و بررسی قرارگرفته است. یافته ها، بیانگر این مطلب است که رازی با گذر از خودآگاهی به سوی ناخودآگاهی، با جنبه های منفی و مثبت روان خویش روبه رو می شود و با پشت سر گذاشتن ابعاد منفی روان، سایه های درون، برافکندن نقاب و دشواری های فراوانی که در مسیر خودشناسی و خودسازی داشته، سرانجام به تعادل و تکامل روانی و وحدت همه ابعاد وجود و فردانیّت دست می یابد.
بررسی کهن الگوی سایه در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوی سایه یکی از مهمترین موضوعات نظریه یونگ است. یونگ، سایه را جنبه منفی و حیوانی شخصیّت و چکیده صفات ناخوشایندی می داند که با قوانین و قواعد زندگی خودآگاهانه مناسبتی ندارد و انسان مدام آنها را پنهان می کند. انسان برای رسیدن به کمال و تمامیّتی که یونگ آن را تفرّد می نامد، باید سایه را بشناسد و بدون آنکه آن را سرکوب نماید، آن را کنترل کند. در این پژوهش، کهن الگوی سایه در شاهنامه مورد بررسی قرار می گیرد و مصادیق بارز آن یعنی ضحاک و دیو سپید رمز شناسی می شود. همچنین به جنبه های مثبت و منفی سایه و نقشی که در ایجاد انرژی روانی دارد و به ابعاد فردی و اجتماعی این کهن الگو پرداخته می شود. و به این نتیجه می رسد که اگرچه سایه جنبه تاریک و تیره روان است امّا در بعد مثبت خود می تواند تقابل با خودآگاه قهرمان بپردازد و با تضاد و تقابل با آن منشا انرژی روانی و باعث تلاش قهرمان شود.
تبیین اصول کهن الگوهای خانه های ایرانی از دیدگاه اسلامی با رویکرد سلامت روان ساکنان
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
71 - 88
حوزه های تخصصی:
استفاده از اصول حاکم بر کهن الگوها به عنوان الگوهای ذهنی و ناخودآگاه جمعی بشر، به عنوان راهکارهایی با پشتوانه عمیق و مؤثر اجتماعی و کالبدی می تواند در سیاست گذاری نحوه تأمین مسکن در قالب اصول حاکم بر برنامه ریزی و طراحی مسکن ایرانی اسلامی، نقش مؤثری داشته باشد. کهن الگوها در میان انسان ها، طی قرن ها مشترک بوده و به عنوان میراثی انسانی و فارغ از تجربه های فردی با حفظ الگوهای تکرارشونده و ایجاد فضایی مطلوب از لحاظ روانی در حفظ سلامت روان ساکنین تأثیرگذار هستند. بررسی های صورت گرفته با کلیدواژه کهن الگو در منابع گذشته نشان می دهد که تلفیق و وجه اشتراک کهن الگوها از دیدگاه بینش اسلامی و تأثیرات آن در سلامت روان کاربران، بررسی نگردیده است، درحالی که شناخت مؤلفه های مؤثر مشترک بین کهن الگوها، بینش اسلامی و سلامت روان کاربران می تواند در دستیابی به الگویی برای برنامه ریزی ساخت مسکن ایرانی راهگشا باشد. هدف از تحقیق حاضر تبیین اصول مشترک کهن الگوهای خانه های ایرانی از دیدگاه اسلامی و منطبق بر مؤلفه های تأثیرگذار بر سلامت روان ساکنان است. پژوهش کیفی حاضر، اطلاعات حاصل از اسناد معتبر علمی در 11 سال اخیر را به صورت نظام مند مورد تحلیل محتوا قرار داده است. نتایج نشان می دهد که ۱۰ اصل مشترک در کهن الگوهای خانه های ایرانی از دیدگاه بینش اسلامی، در حفظ سلامت روان ساکنان تأثیرگذار هستند که سلسله مراتب با بیشترین و تقسیم فضایی با کمترین میزان تأثیرگذاری، از جمله آنها هستند. با تدوین این اصول در سطوح سیاست گذاری، برنامه ریزی و قوانین موضوعی مرتبط با تأمین مسکن می توان گامی بلند در راستای دستیابی به الگوی خانه ایرانی، اسلامی برداشت.
تحلیل شعر فروغ فرخزاد بر اساس آرکی تایپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
101 - 124
حوزه های تخصصی:
مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی یونگ «آرکی تایپ» است. آرکی تایپ افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسان ها طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام می دهند یا به تعبیری تصاویری هستند که به ناخودآگاه بشر راه یافته اند. این افکار و تمایلات در مذاهب، اسطوره ها و نوشته های ادبی خودنمایی می کنند. فروغ یکی از شاعران بنام معاصر ایرانی است که شاید به سبب رنج هایی که در زندگی متحمل شده است، اصطلاح آرکی تایپ در اشعار او زیاد به چشم می خورد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که آرکی تایپ هایی نظیر مام بزرگ یا بزرگ بانوی هستی، تولد دوباره، عشق و قهرمان در اشعار فروغ بسیار دیده می شود و از میان آن ها آرکی تایپ های قهرمان و مام بزرگ جلوه بیش تری دارند. دانستن این کهن الگوها سبب درک بهتر معنا و مفهوم شعر فروغ می شود، بسیاری از گره های اشعار او را می گشاید و به زیباشناسی شعر نیز کمک می کند. مثلاً با فهم کهن الگوی عشق است که درمی یابیم عشق با گذر زمان در نگاه فروغ بی فروغ نمی شود. ازلی و ابدی است. روز و شب ندارد و زمان و مکان نمی شناسد.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
469 - 489
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. به اعتقاد وی، روان آدمی از سه سطح خودآگاه، ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی تشکیل شده است. عمیق ترین سطح روان، ناخودآگاه جمعی است که اسطوره ها، افسانه ها و باورهای هزاران ساله بشر از دل آن بیرون آمده است. یونگ فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهش گران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و مثنوی را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
مطالعه تطبیقی قوه خیال در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر بر طبق نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
403 - 430
حوزه های تخصصی:
ذهن انسان از سرآغاز پیدایش بشر همواره تصوراتی را در ذهن پرورانده است که وجود خارجی نداشته و فقط در درون یک فرد یا افرادی به وجود آمده است. اسطوره ها تاریخ نیستند اما از نظر ارزش فرهنگی و ذخایر معنوی موجود در آن ها دست کمی از تاریخ ندارند. در دوران معاصر دانشمندان و فلاسفه به کاوش در اسطوره های عهد باستان پرداختند و حلقه های دیگری نیز به این زنجیره اضافه شد. اساطیر بهترین گزینه برای ظهور تخیلات بودند. نقش تخیل در زمینه های پیدایش تصاویر و نمادهای تخیلی در اساطیر با نگاهی به اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر در این تحقیق بررسی شد. پژوهش حاضر به منظور جایگاه خیال از دیدگاه یونگ در اسطوره گیل گمش و افسانه اسکندر انجام شد. بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شد و اطلاعات ضرورت تحقیق با استفاده از روش های کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری گردید. از مهم ترین یافته ها و نتایج حاصله توجه به نظریه کارل گوستاو یونگ است که با اهمیت دادن به رؤیاها و تخیلات به کلید اسطوره شناسی رسید.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
تحلیل کهن الگوهای اسطوره زرقاء در مجمع الأمثال میدانی و نمود آن در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
401 - 428
حوزه های تخصصی:
اسطوره زرقاء نمود واقعیت های تلخ جامعه بوده به دلیل بن مایه های تاریخی در متون ادبی کهن و ادبیات عامیانه، تجلی یافته است. نگارندگان در این جستار به روش نقد ادبی به بررسی کهن الگوهای داستان زرقاء بر اساس کتاب «مجمع الأمثال» میدانی به روش نقد روان شناسانه و با هدف تحلیل کهن الگوهای موجود در حکایت پرداخته اند. این نقد بر اساس اندیشه های یونگ صورت گرفته است. این کهن الگوها در ادب کهن فارسی، از جمله اشعار شاعرانی چون سنایی ، خاقانی و... تجلی یافته است. از یافته های تحقیق بر می آید که این اسطوره دارای کهن الگوهای چون آنیما، آنیموس و شب، و... می باشد. از نتایج پژوهش این است که در دایره فرآیند سفر تکامل از من به خود، فقط نیمه هبوط به ظلمت اتفاق افتاده است. در این حکایت شر و بدی، همان غرایز حیوانی است که در بحران روانی عرب غالب شده است. این کهن الگوها ریشه در داستان حوا و آدم(ع) داشته از حیطه ناخودآگاه شخصی اقوام به جمعی منتقل شده و در اذهان جاودان گردیده اند و با گذشت زمان از بین نرفته اند. چه بسا در موقعیت های خاص از ناخودآگاه به خودآگاه منتقل شده اند.