مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
زن
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
161 - 184
حوزه های تخصصی:
تأثیر جنسیت در فهم متون یکی از مباحثی است که در دهه های اخیر در حوزه فهم متون دینی مطرح شده است. با ورود دانش های فمینیستی، این نظریه حتی تا خوانش زنانه متون دینی و اسلامی پیش رفته است. هدف این پژوهش ترسیم جایگاه و شخصیت اجتماعی زن در بر تفاسیر آیات اختلافی بین زن و مرد در قرآن کریم است، موضوعی که موجب اتهامات ناروایی علی الخصوص در جوامع غربی به دین مبین اسلام شده است تا با تبیین و جمع عرفی میان روایاتِ به ظاهر معارض مربوط به زن و تشخیص احادیث صحیح از سقیم به رفع شبهات اقدام کند. در این پژوهش سعی گردیده است با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای مفاهیم تفاسیر با رویکرد عقلی- اجتهادی، از قرن سوم هجری تا قرن پانزدهم ذیل این آیات اختلافی و از دیدگاه مفسران فمینیسم، میزان اثرگذاری این جریان فکری در آثار تفسیری مفسران در تفاسیر آیات اختلافی بین زن و مرد، مورد مطالعه قرار گیرد.
بررسی اشتغال زنان از منظر قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
265 - 289
حوزه های تخصصی:
اشتغال در جوامع کنونی بی شک از مسائل دغدغه انگیز بوده و ارتباط تنگاتنگی با معیشت و مسائل خانوادگی افراد داشته و از اهمّ امور به حساب می آید. اشتغال زنان به دلیل کثرت جمعیّت زنان، یا تحصیلات عالیه ایشان، همچنین زنانی که به دلائل عدیده اجتماعی بار زندگی خود و فرزندانشان را به دوش گرفته اند، ضروری می نماید با تکیه بر آموزه های دینی و دستورهای الهی جهت سازمان دهی به وضعیت اشتغال زنان به راه های عملی و مبتنی بر اصول دینی دست یافت. از این رو مقاله حاضر بر آن است مسأله اشتغال زنان را با توجه به آیات و احادیث مختلف از قرآن و ائمه(ع) مورد بحث و بررسی قرار دهد. جهت انجام این پژوهش نیز با مراجعه به قرآن و کتب حدیث، و با رویکردی که مد نظر نگارنده است به موضوع مورد بحث پرداخته شده است. نتیجه مترتب بر این بررسی نیز حاکی از این واقعیت است که نقش زن فقط مادری و همسری نبوده، بلکه با انجام این دو نقش مقدّس می تواند عضو مؤثری در جامعه باشد و فعّالانه در جامعه به کار بپردازد.
مسیله زنان در برخورد میان فرهنگ مرد محور دینی و فرهنگ انسان محور اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
19 - 31
حوزه های تخصصی:
کم پیدایی زنان مسلمان در تمدن اسلامی از آغاز تاکنون معلول عوامل گوناگون است. این نوشتار در پی بررسی تحقیر زنان به عنوان دلیل این حضور کم و ناپیدا است. تحقیر زنان از جانب مرد مسلمان در پی تقابل فرهنگ دینی مردمحور با آموزه های انسان محور دین اسلام است. فرهنگ دینی مردمحور در ادامه فضای زیست تک جنس محور تاریخی که در آن مردان محور زندگی و اندیشه بودند، آموزه های انسان محور اسلامی را در خود حل و هضم کرد. گزینش انتخابی از میان آموزه ها، توصیه ها و تقسیم تکالیف جنسیتی سبب تقویت فرهنگ مردمحور از پیش موجود و این بار با استناد به آموزه های اسلام گشت. این نوشتار جهت ردگیری مانایی آموزه های مردمحور در اندیشه جوامع اسلامی از ضرب المثل ها به عنوان نمادی از فرهنگ شفاهی و تناقض آن با آموزه های اسلام استفاده کرده است. نتایج بیانگر آن است که فرهنگ دینی مردمحور جهت بازتولید خود زنان را نیز به عنوان کارگزاران محافظت و مانایی این نظام اندیشگانی در خدمت گرفته و محدودیت عاملیت و کنشگری زنان را در تمدن اسلامی تا زمان حاضر را رقم زده است.
مقایسه جایگاه زن در تربیت اخلاقی بر اساس آرای فارابی و نل نادینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۵ بهار ۱۴۰۲شماره ۱
189-201
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی جایگاه زن در تربیت اخلاقی براساس آرای نادینگز و فارابی به انجام رسیده است. رویکرد غمخواری در تربیت اخلاقی متاثر از دیدگاه نل نادینگز از فیلسوفان معاصر مغرب زمین است که ریشه در جنبش فمینیستی دارد. دیدگاه فارابی نیز در تربیت اخلاقی ریشه در قرآن و آثار فلاسفه اسلامی و یونانی دارد. پژوهش از نوع مطالعات تطبیقی بوده و با توجه به هدف از روش انتقادی تحلیلی جهت پاسخ به پرسش های پژوهش استفاده شده است.برای رسیدن به هدف ابتدا آرای تربیتی نادینگز و فارابی مورد کاوش قرار گرفته و سپس تربیت اخلاقی و زن در اندیشه این دو فیلسوف بررسی شده است. هم نادینگز و هم فارابی در دیدگاه خود توجه ویژه ای به جایگاه زن دارند و بر اهمیت عشق و محبت در تربیت تاکید دارند. نادینگز برخلاف فارابی رویکردی جنسیتی به اخلاق و تربیت اخلاقی دارد و نگاه وی معطوف به انسان و فارغ از معنویات است، اما فارابی در تفاضل بین ابنا بشر، جنسیت را محور تفکیک قرار نمی دهد، بلکه نگرشی انسانی به ماهو انسان دارد و برخلاف نادینگز مانند دیگر اندیشمندان مسلمان بر معنویات تاکید ویژه ای دارد.
سیر تطور سازماندهی فضایی مسکن بر اساس جایگاه اجتماعی زنان (قیاس تطبیقی مسکن ایرانی و اروپایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مهر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
67 - 82
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همواره ارتباطی دوسویه میان ساختار فضایی خانه و عوامل اجتماعی و فرهنگی برقرار بوده است. از جمله مواردی که نقش مهمی در تغییرات ساختار خانه ها در چند سده اخیر ایفا کرده، تغییر جایگاه زنان در خانه و اجتماع بوده است. خانه به عنوان مکانی که نقش کلیدی در هویت بخشی و بازتولید ارزش های اجتماعی دارد، برای بیان و هماهنگی با اعتقادات ساکنین، همواره دستخوش تغییرات بوده است. همچنین امروزه روند تغییرات در نقش پذیری و هویت اجتماعی زنان به سرعت در حال تغییر است، لذا بررسی این تحولات در چند سده گذشته و راهکارهای طراحی اعمال شده در مسکن متناسب با این تغییرات و نتایج حاصله از این تغییرات، می تواند برای پیش بینی و ارائه الگوهای مناسب برای خانه در آینده، مفید باشد.هدف پژوهش: هدف این مقاله مقایسه ساختار فضایی میان خانه های قرن 17 تا 21 در اروپا با خانه های ایران از زمان قاجار تاکنون با بررسی جایگاه اجتماعی زنان است، به نحوی که سیر تطور سازماندهی فضایی در گذر زمان در ایران و اروپا جداگانه بررسی و علاوه بر آن تفاوت و شباهت بین ایران و اروپا در یک دوره زمانی مشابه نیز مشخص شود.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تفسیری-تاریخی، استدلال منطقی و قیاس تطبیقی، به طور هم زمان با استفاده از قیاس طولی و عرضی، به بررسی چگونگی ارتباط و تأثیرات دوسویه میان ساختار فضایی خانه و جایگاه اجتماعی زنان می پردازد.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، ارتباط مستقیمی میان جایگاه اجتماعی زنان و قلمروهای جنسیتی فضایی خانه وجود دارد؛ به گونه ای که با بهبود این جایگاه، کیفیت فضایی قلمروهای زنانه افزایش یافته و بسیاری از ارزش گذاری های قبلی جنسیتی فضاها و عملکردها تغییر یافته است. این تغییرات در نهایت منجر به متعادل شدن نقش های جنسیتی در خانه شده است. اگرچه هنوز کاستی هایی در الگوی فضای معاصر دیده می شود که می توان به کمبود فضاهای نیمه باز در مجاورت خانه اشاره کرد.
مطالعه پدیدارشناختی زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هابرماس با تاکید بر مفهوم زیست جهان است. روش پژوهش پدیدارشناسی است و فنون گردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. تعداد مصاحبه شوندگان 40 نفر هستند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده اند و داده ها بر اساس مراحل هفت گانه کلایزی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه ظاهرا عناصر سبک زندگی سنتی در کرمانشاه حضور دارد، اما زیست جهان زنانه در آن نیرومند است. در این پژوهش زیست جهان زنان در چهار حوزه ازدواج، خیانت، قدرت و تعریف از زن مطالعه شده و دیدگاه زنان در چهار حوزه مذکور در دو الگوی سنتی و مدرن قرار گرفتند. زنان با الگوی سنتی ازدواج را امری مهم و حیاتی در زندگی خود می دانستند، اما زنان با الگوی مدرن دیدگاه متعادل تری نسبت به امر ازدواج داشتند. در باب خیانت نیز زنان خیانت را رفتاری پسندیده نمی دانستند. در حوزه قدرت، زنانِ با الگوی مدرن در اختیار داشتن سرمایه های مختلف را منبع قدرت می دانستند، اما الگوی سنتی قدرت زیادی را برای زنان قائل نبودند. در قلمرو تعریف از زن، مطالعه شوندگان رویکردهایی نزدیک به هم داشتند؛ هرچند تعابیر متفاوتی از پدیده ها در گروههای مختلف با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت دیده می شد.
اثربخشی روایت درمانگری به شیوه مشاوره گروهی بر عملکرد خانواده زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
220 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد روایت درمانگری به شیوه مشاوره گروهی بر عملکرد خانواده زنان با همسر معتاد بود. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح سری زمانی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل به شمار میرود. آزمودنیها 44 نفر با نمره عملکرد خانواده پایینتر از میانگین جامعه در منطقه 10 تهران بودند که به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. هر گروه شامل 2002 نفر بود و هر دو گروه در شرایط یکسان پس از انجام مصاحبه فردی با مقیاس عملکرد خانواده ارزیابی شدند. گروه آزمایش به مدت 01 جلسه تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آزمایشی را دریافت نکرد. در پایان دوره، یک ماه و سه ماه پسازآن هر دو گروه مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های پژوهش با آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی تحلیل شدند. عملکرد خانواده (حل مشکل، ارتباط، نقشها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و عملکرد کلی) زنانی که تحت روایت درمانگری گروهی قرار گرفتند نسبت به زنانی که در دوره شرکت نکردند، بهطور چشمگیری افزایش یافت.
رمزگشایی زن در غزلیات عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بیان شیوه به کارگیری رمز زن در غزلیات عرفانی ابن عربی می پردازد. ابن عربی بنیانگذار سبک جدیدی در عرفان نظری است که در لابلای آثارش مشهود است. او به ویژه در غزلیات عرفانی خود که دیوان ترجمان الاشواق را به آن اختصاص داده است با استفاده از عبارات ویژه غزل مادی در پی بیان اشاراتی است که رنگ و بوی الهی و عرفانی تام دارد. اساس کار او در غزلیات عرفانی بسط تفکر «وحدت وجود» است. در این جستار با ذکر مقدماتی درباره عرفان ابن عربی و چارچوب فکری او به رموزی اشاره خواهد شد که اساس کار او را در غزلیات عرفانی شکل می دهد
دوسوگرایی انسان در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی دوسوگرا است که هم در خلقت و هم در سلوک ، به دو سوی نور و ظلمت گرایش دارد . بخشی از وجود او به عالم نور و بخشی به عالم ظلمت تعلق دارد . تمثیل نور و ظلمت و قرار گرفتن انسان در میانه آن دو با استفاده از بیانی نمادین مطرح شده است . روح و جسم. عقل و نفس. جام و نور یا جام و باده و همچنین آینه و نمد از عمده ترین عناوین تمثیل به شمار می روند . زن و مرد بیانی دیگر برای نمایش تقابل نمادین نور و ظلمت در حیطه ی آفرینش انسان می باشد . تمثیلی که در میان دیگر فرهنگ ها و مذاهب نیز می توان جنبه ای از آن را مشاهده کرد . علاوه بر این زن خود دارای چهره ای دو سویه است . از طرفی نماد ظلمت در برابر مرد است و از طرفی دیگر سمبل نور حقیقی یعنی حقیقت مطلق .
ویژگی دوسوگرایی انسان، تحت تأثیر تعلق وی به مفهوم و بحث گسترده ای موسوم به "حقیقت محمدیه " شکل گرفته است؛ چرا که حقیقت محمدیه نیز که انسان ، مهمترین مصداق آن به شمار می رود، مفهومی دوسوگرا است که نقش واسطه گری را بر عهده دارد.
تأملی در دامنه مقام خلافت اللّهی زن با تکیه بر آیات قرآن و دیدگاه عرفای مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
147 - 168
حوزه های تخصصی:
مسأله خلافت الهی از مسائل غامض و بحث انگیز در حوزه علوم قرآنی، کلام و عرفان است. تنها آیه ای از قرآن کریم که به صورت صریح و مطلق بحث خلافت الهی را مطرح کرده آیه 30 سوره بقره است؛ با این حال اهمیت این مقام به حدی است که گویا ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی، همه در جهت تربیت خلیفه الهی صورت گرفته است. عموماً پژوهش های محققان در رابطه با «خلافت الهی» حول مسائلی چون: تفسیر آیه خلافت، ارتباط خلافت الهی با انسان کامل و دامنه خلافت انجام یافته است؛ لکن مقاله حاضر در نظر دارد با استفاده از آیات الهی، تأملی در راستای دامنه خلافت الهی زن داشته باشد و در عین حال، به نقد دیدگاه برخی عرفای مسلمان نیز در این حوزه بپردازد. هدف دیگر که فرع هدف اصلی محسوب می شود، بررسی اجمالی برخی از مؤلفه هایی است که با توجه به ویژگی های شخصیتی زن دامنه خلافت الهی او را گسترش می دهد. «مادری» و «دیگرخواهی» از مؤلفه های مؤثر برای افزایش دامنه خلافت الهی زن است که مسیری تا حدی متمایز نسبت به مرد برای وی پدید می آورد. از سویی، مطالعه آثار عرفانی ما را با دو دیدگاه متفاوت در رابطه با دامنه خلافت الهی زن مواجه می سازد. گروهی از عرفا تفاوت های تکوینی موجود در آفرینش زن را تحدید کننده دامنه خلافت الهی زن نسبت به مرد می دانند و برخی دیگر، این مقام را امری مرتبط با روح انسان می دانند و بر این باورند که زن و مرد در دستیابی به مراتب بالای آن تفاوتی با یکدیگر ندارند.
نفس واحده در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
132 - 151
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بحث برانگیز در قرآن کریم که محل مناقشه برخی از عرفا قرار گرفته است تقدم در خلقت مرد بر زن و عاملیت واسطه بودن مرد در خلقت زن می باشد. در واقع این گروه از عرفا با مطرح نمودن اولویت در خلقت مرد، از زن با عنوان جنس دوم و طفیل وجود مرد نام برده و اساس خلقت زن را امری بی ارزش و صرفا جهت کامجویی، ازدیاد نسل و... معرفی نموده اند. در حالی که در بینش اسلامی و با تکیه بر تعالیم وحیانی اگر چه زن و مرد دو جنس متفاوت محسوب می شوند اما هر دو دارای وحدت نوعی و ماهیت انسانی یکسان و منقسم از یک گوهر وجودی می باشند. و ملاک و معیار ارزش گذاری بین زن و مرد را در تقوا و پارسایی قرار می دهد. هدف از نگارش این مقاله نگاهی تحلیلی-تطبیقی نسبت به جایگاه زن در هستی شناسی از منظر عرفا می باشد تا با تکیه بر آیات قرآن کریم به رفع تبعیض بین مرد و زن و متعاقباً به اثبات جایگاه وجودی زن به عنوان نوع انسانی منجر شود.
شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما»بر اساس دو شاخص کلان کلامی و غیر کلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
113 - 147
حوزه های تخصصی:
خشونت اساساً به مفهوم اعمال هرگونه رفتاری که با هدف وارد نمودن آسیب به یک یا بیش از یک پدیده صورت گیرد اطلاق می گردد. این مفهوم می تواند در دو سطح آگاهانه یا ناآگاهانه صورت پذیرد. مسأله مهم در این میان، بررسی حد و مرز قربانیان خشونت است و یکی از طیف های مهمی که بعضاً مورد خشونت واقع شده اند زنان بوده اند. در ایران، حضورِ زن به عنوان قربانی شرایط اجتماعی و فرهنگی به نخستین رمان های معاصر در دوران تجدّد رضاشاه بر می گردد. در رمان های این دوره بود که ما با تصویرهایی از زنان به عنوان قربانیان جامعه روبرو می شویم. این مقاله جستاری است در بررسی و شناخت مفهوم خشونت پنهان علیه زن در رمان«هما» نوشته محمّدحجازی. حجازی به عنوان نویسنده و رمان نویسی پیشتاز با انتخاب عناوین زنانه برای رمان هایش، سایه پنهان خشونت علیه زن را نشان داده است. فرضیه مقاله حاکی از این موضوع است که حجازی در رمان «هما» سیمایی از زن را به نمایش می گذارد که قربانی خشونتی پنهان در زیرپوست فرهنگ و سنّت جامعه ای مردسالاراست. یافته های مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع مکتوب و مجازی نشان داد، خشونت پنهان علیه زن در رمان هما شامل دو شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی و غیرکلامی است. براین اساس، تحقیر، تهمت، توهین، تهدید، دروغ، طعنه و متلک ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان کلامی قرار می گیرند. همچنین نادیده انگاشتن شخصیت زن، حمایت از رسوم غلط ازدواج، حمایت از تعدّد زوجات، خشونت جنسی، ریاکاری و ظاهرسازی ذیل شاخص کلان خشونت های پنهان غیرکلامی قرار می گیرند. کلیدواژه ها: جامعه، خشونت پنهان، رمان هما، زن، محمّدحجازی.
نقد تحلیلی تادیب زنان و مردان با محوریت کتاب تادیب النسوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله زن (یعنی مخلوق زنده، زاینده، از ریشه زندگی) شخصیت، جایگاه و موقعیت او در خانواده و جامعه از جمله مسائلی است که همانند سایر موضوعات فرهنگی، اجتماعی در آیینه ادبیات و فرهنگ ملت ها انعکاس پیدا می کند، و نگرش فردی و اجتماعی پدیدآورندگان آثار و جامعه را بازگو می کند و نشان می دهد آن ها با چه دیدی به مقوله زن می نگریستند. آیا از دید آنان زن با مرد حقوق یکسانی دارد؟ و یا اینکه زن موجودی است طفیلی و دست دوم و وابسته به مرد، که هیچ استقلال رأی و شخصیت ندارد؟و اینکه نقش زن از منظر قرآن و اسلام و سایر کتب آسمانی و بزرگان دین و صاحب نظران چیست؟! جایگاه وی در ادوار مختلف، بالاخص در دوره قاجار در چه مرتبه ای بوده چه شأن و مقامی داشته است.
بررسی تطبیقی تصویر زن در شعرهای احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج (با تاکید انگاره های اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
197 - 222
حوزه های تخصصی:
ادبیات به ویژه شعر معاصر، انعکاسِ تصاویر و انگاره های اجتماعی عصر خویش است. این تصاویر اگرچه مختصر یا پراکنده است؛ اما با تامل و دقت و با قرار گرفتن در کنار هم، جلوه های مختلف مسائل اجتماعی را بیان و تحلیلی عمیق از اجتماع و آثار ادبی به خواننده منتقل می کند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری مستندات شعری می کوشد ضمن بررسی تطبیقی تصویر زن در اشعار احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج، زمینه را برای درک بهتر تصویر بازتاب یافته از زن در مجموعه آثار این دو شاعر معاصر فراهم کند. هدف از تاکید بر انگاره های اجتماعی در پاسخ به این مسئله اصلی است که تغییر و تحولات اجتماعی چه تاثیری در ذهن و ضمیر شاعران برای توصیف پدیده های مختلف از جمله زن بر جا می گذارد. همچنان که در شعرهای شاملو و هوشنگ ابتهاج به واسطه وجود انگاره های اجتماعی مانند آزادی، ستم ستیزی و عشق به هم نوع، توصیفات شان از زن ظهور و بروز منحصر به فردی یافته است. دستاورد تحقیق نشان می دهد شاملو فراگیرتر از ابتهاج در توصیفات خود از زن تحت تاثیر انگاره های اجتماعی بوده است.
مقایسه تطبیقی آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی در سوررئالیسم بر اساس نگرش هنر فمینیستی و جایگاه آن در تصویرسازی
حوزه های تخصصی:
هنر مقوله ای چند بعدی است و از جنبه های گوناگون می توان به موضوعات آن پرداخت. زن به عنوان یکی از موضوعات هنر، با توجه به موقعیتی که در آن قرار می گیرد، می تواند در جنبه های متفاوت هنری قرار گیرد. به عبارت دیگر، در بررسی نسبت بین زن و هنر، زن هم به عنوان آفرینش گر اثر هنری یا به مثابه ناظر و مخاطب و ارزیاب محصولات هنری و یا به عنوان موضوع و نماد در آثار هنری مورد بررسی قرار می گیرد. این مقاله با روش مشاهده آثار و تحلیل محتوا، در مورد هنر فمینیسم و جایگاه آن در تصویرسازی سوررئال، با نگاهی به جامعه زنان و میزان آزار و اذیت جنسی و روحی از جانب مردان، آن ها را به نقد می کشد. تاکید در این پژوهش بر آثار رمدیوس وارو و گرترود ابر کرومبی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از جنبه زیبایی شناسی و هنر فمینیستی هیچ گاه، هنر زنان به رسمیت شناخته نشده است و با سرکوب اندیشه های فمینیستی سعی در نادیده گرفتن خلاقیت هنری زنان گردیده است.
جایگاه زنان در ادبیات شفاهی قشقایی: تحلیلی از منظر گفتمان شناسی انتقادی
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
122 - 160
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه زنان در ادبیات شفاهی قوم قشقایی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی می پردازد. داده های مورد بررسی مجموعه ای از دوبیتی ها، ضرب المثل ها، اصطلاحات و داستان های فولکوریک قشقایی است که از کتاب های مردانی رحیمی (1391و1378)، کیانی (1371) و همچنین گردآوری های نگارندگان به دست آمده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا می توان با بررسی متون و استخراج روابط مبتنی بر ایدئولوژی، روابط قدرت، عرف و سنت های قومی قبیله ای به جایگاه زنان در ایل قشقایی پی برد؟ داده های تحقیق بر اساس الگوی فرکلاف در سه سطح توصیف (واژگان و دستور)، تفسیر (قدرت، ایدئولوژی، بینامتنیت) و تبیین (کارکردگرایی اجتماعی) بررسی شده اند. در بخش توصیف، داده ها براساس ارزش های تجربی، بیانی و رابطه ای و نحوه ی بازنمود گفتمان در ساخت های زبانی، بررسی و سپس در بخش تفسیر و تبیین داده ها، بافت موقعیتی تولید متون مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی داده ها مشخص شد در اغلب متون بررسی شده زنان دارای ارزش و منزلتی پایین تر از مردان هستند ولی این ارزش گذاری در برخی از متون و در برخی از موقعیت ها تغییر کرده و شاهد ارزش گذاری مثبت نسبت به زنان نیز می باشیم. به طور کلی زنان در ادبیات شفاهی قوم قشقایی تنها در جایگاه و نقش مادر دارای ارزش مثبت می باشند و در دیگر نقش ها ارزش گذاری چندان مثبتی ندارند و در اغلب موارد، نسبت به مردان نقش برابری ندارند.
تحلیل سیمای زن در «ترز دسکیرو» و «زن زیادی» از منظر رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی به سازوکار و تأثیر و تأثر پیوندهای ادبی می پردازد. فرانسوا موریاک و جلال آل احمد شرایط بغرنج زنان را به تصویر می کشند. هر دو نویسنده با انتقاد از معضلات جامعه و قوانین محدودکننده ای که زنان را مطیع و وابسته می سازد، جامعه آرمانی خود را ترسیم می کنند. خواننده به تدریج با گذشته و حال قهرمان داستان آشنا می شود و آینده ای مبهم و آکنده از تشویش و نگرانی را برایشان پیش بینی می کند. مقاله حاضر به شیوه توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، به بررسی مقایسه ای و تطبیقی ترز دسکیرو اثر موریاک و زن زیادی اثر آل احمد بر اساس رویکرد مکتب واقع گرایی اجتماعی می پردازد. یافته های این تحقیق نشانگر این است که شخصیت های اصلی این دو اثر زنانی اند که در جامعه مردسالار تحت ستم هستند؛ این جوامع با نگاهی تحقیرآمیز به آزادی، آرزوها، علایق و امیال زنان می نگرند و حق و حقوق آنان را پایمال می کنند. هر دو نویسنده با به تصویر کشیدن ستمی که از سوی مردان و جامعه بر زنان روا می شود، نگاه جامعه را به مسائل و مشکلات این نیمه فراموش شده معطوف می کنند، ارزشهای نامتعارف جامعه را زیر سوال برده و جامعه را به تجدید نظر درباره زنان فرا می خوانند.
رویکرد آیت الله مصباح یزدی در رابطه با جنسیت زن و خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
9-17
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که امروزه در مورد آن اختلاف نظر فراوانی وجود دارد بحث از حقوق و تکالیف زن و مرد است. مدعیان این باور، زنانگی و مردانگی را نقش های اعتباری می دانند که جامعه به افراد بخشیده است. این مقاله به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. براساس رویکرد آیت الله مصباح یزدی به مسئله جنسیت زن و خانواده که رویکردی کلامی و اجتهادی است، به اثبات حقیقت جنس مذکر و مؤنث براساس تفاوت های روحی و جسمی که در هریک از این دو دسته وجود دارد، پرداخته و سپس آثار ناشی از این تفاوت ها را که منجر به تعیین حقوق و تکالیفی برای هریک از دو جنس می شود ذکر می کنیم. یافته های پژوهش حاکی از این است که این تفاوت ها هرگز به معنای ظلم در حق زن و برتر بودن مرد نیست؛ بلکه هر دوی آنها در حقیقت و روح انسانی واحدند و تنها تفاوتشان در جهات جسمی و روانی است که خداوند متناسب با این تفاوت ها برای تکامل آنها حقوق و وظایف متقابلی را مشخص کرده و مسیر تکامل و سعادت را برای همه انسان ها مهیا کرده است.
تحلیلی تطبیقی از آثار و پیامدهای اثباتی ارتداد زن در مذهب امامیه و رویکرد سلفیه با تمرکز بر دیدگاه امام خمینی و ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتداد یکی از آموزه های فقهی اسلامی است که دستاویز و بستری برای نقد و حمله به دین اسلام شده است؛ به ویژه اگر این مسئله در ارتباط با زنان باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. مذهب امامیه و رویکرد سلفیه دو گفتمان زنده و تأثیرگذار معاصری هستند که باوجود داشتن اشتراکات متعدد، در حوزه ارتداد زنان اختلافات فراوانی باهم دارند. مقایسه تطبیقی ارتداد زن در این دو گفتمان ضمن اینکه می تواند تبیین صحیحی از این مسئله ارائه دهد، جنبه های اختلافی آنها را نیز روشن می سازد. پژوهش پیش روی با نظر در اهمیت ارتداد زن با روشی اسنادی تحلیلی تطبیقی در پی پاسخ به جنبه های اختلافی دو گفتمان در پیامدهای اثباتی احکام ارتداد زن شکل گرفته و در پایان به این نتیجه رسیده است که امامیه با تقسیم مرتد به فطری و ملی و بنیادی دانستن مفهوم جنسیت در احکام ارتداد، شرایط خردمندانه تر و آزادنه تری از سلفیان برای زن مرتد مهیا می سازد؛ برای مثال، برخلاف رویکرد سلفیه، در مذهب امامیه زنِ مرتد کشته نمی شود. توبه او پذیرفته می شود. مالکیت او از اموالش و تصرفات غیرمالی او زایل نمی شود. ورّاث مسلمان او وارث اموال او می شوند. فرصت چندماهه برای تفکر و توبه و بازگشت و حفظ علقه زوجیت دارد؛ در حالی که در گفتمان سلفیان در احکام مرتد هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. زن مرتد از هیچ گونه امتیاز یا حمایت یا تخفیفی در مجازات بهره مند نیست. قوانین ارتداد سخت و خشن تری در انتظار او است.
تحلیل فقهی تفاوت احکام زنان با مردان در احرام حج(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
31 - 71
حوزه های تخصصی:
همان گونه که در عالم تکوین، بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد، در مباحث تشریعی از جمله حج، نیز تفاوت هایی میان آنان دیده می شود. این مقاله به طورکامل به بیان موارد مختلف تمایزات احکام زن ومرد در احرام پرداخته است. مهمترین این تفاوت ها عبارتند از: وجوب پوشیدن دو لباس احرام، حرمت پوشاندن سر در حال احرام، منع پوشیدن کفش و جوراب و چیزهای دوخته شده در حال احرام برای مردان و در مقابل زنان نیز از پوشاندن صورت، پوشیدن دست کش و استفاده از زیور آلات غیر متعارف منع شده اند. با نگاهی به تمایزات و تفاوت های بین زن و مرد در انجام این واجب، می توان دریافت که برخی از این تمایزات برگرفته از عفاف زنان و مردان است؛ مانند عدم وجوب پوشیدن لباس احرام، عدم استحباب بلند کردن صدا در هنگام لبیک گفتن و حرمت پوشش جوراب و کفش در حال احرام بر مردان. اما برخی از این تفاوت ها به جهت تفاوت فیزیکی میان مردان و زنان است؛ مانند حرمت زیر سایه قرار گرفتن در حال احرام برای مردان.