مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
زن
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۳
117 - 131
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نویسندگان و محققین معاصر از جمله بارتلمه، نویسنده کتاب «زن در حقوق ساسانی» و کریستن سن نویسنده کتاب «ایران در زمان ساسانیان»، معتقدند که وضعیت زنان در دوره ساسانی بسیار بد بود و با آن ها مانند بردگان و اشیاء برخورد می شد. با مطالعه منابع مذهبی و غیرمذهبی مربوط به دوره ساسانی، از جمله اوستا و ماتیکان هزارداتستان، متوجه می شویم که زن در دوره ساسانی می توانست در دادگاه شهادت بدهد، هنگام ازدواج نظر دختر را جویا می شدند و پدر حق نداشت دختر خود را به زور شوهر دهد، حتی دختر می توانست بدون اجازه والدین خود با شخص مورد علاقه ازدواج نماید، زن وقتی ازدواج می نمود می توانست به کارهای اقتصادی بپردازد و حتی شوهر خود را طلاق دهد. بنابراین مشخص می شود که زن در آن دوره دارای مقامی مناسب در جامعه بوده است.
نگاه نمادین به زن در شعر معاصر فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
95 - 113
حوزه های تخصصی:
در نظر شاعران معاصر فلسطینی خاک وطن اشغالی به مثابه دلبری است با بی نهایت نام های فریبنده و زیبا. شاعر برای دست یافتن به محبوب خود [وطن] از روزن? خیال وارد می شود و نگاه ویژه و متفاوتی به آن دارد. پس از وقوع حوادث سخت و بحرانی فلسطین که با اشغال این سرزمین در 1948 به اوج خود رسید، شاعر از «زن»به عنوان نمادی برای بیان احساس و شدت دلبستگی خود به وطن بهره جست. از این رو برای برانگیختن شور حماسه و ایثار در کالبد بی جان هموطنانش، میهن اشغالی خود را به زیبارویی دربند تشبیه می کرد که جوانان وطن برای آزادی او از بذل جان دریغ نورزیده اند. مسلماً جنیست شعرای فلسطینی در کیفیت بهره گیری از این نماد و نوع نگرش و تفکر آنان بی تأثیر نبوده است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا به جستجوی نگاه نمادین شعرای فلسطینی به زن، از خلال آثار و اندیشه های دو تن از شاعران برجست? این سرزمین یعنی فدوی طوقان و ابوسلمی بپردازند.
جایگاه زن در تمدن فراعنه با تأکید بر نتایج باستان شناسانه دوره امپراطوری جدید (1000 -1500 ق.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
97 - 118
حوزه های تخصصی:
پروفسور ژان یویوت، یکی از بزرگترین مصرشناسان فرانسه می گوید: «شاید به خلاف آنچه خود مصری ها می پندارند، خاستگاه همه چیز در مصر نباشد، ولی باید بپذیریم که حدود 3000 سال پیش از میلاد مسیح، مصر?1? از سرزمین های همسایه اش بسیار پیشرفته تر بوده است. نشانه های ماندگار، شاهکارهای معماری و آثار هنری به جا مانده از آن، از ورای قرن ها به دست ما رسیده اند؛ و همین امر شهرتی بیش از تمدن های دیگر آن زمان برایش به ارمغان آورده است.» (یویوت، 112) تاکنون بارها در مورد این کشور، حکمرانان آن، این که فراعنه که بودند و چه کردند سخن ها گفته و کتاب ها نوشته اند. ما در این مقاله می کوشیم به چشم انداز دیگری از مصر باستان بپردازیم: حضور زنان در سطوح مختلف معنوی و اجتماعی و برخورداری آنها از حقوق و امتیازاتی که نه تنها در آن دوران، بلکه حتی امروز نیز بسیاری کشورهای دیگر از آنها بی بهره اند. در مصر فراعنه، اوج معنویت از آن زنان بود، زنان می توانستند در رأس بالاترین مناصب حکومتی و دولتی قرار گیرند و حتی گاهی در مقام فرعون، زمام امور را در دست بگیرند.
بازتاب رنج های زن عرب در رمان های هیفاء بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۳ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
119 - 131
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی نمایان ساختن رنجهای زن عرب در رمانهای «هیفاء بیطار»، نویسند? سرشناس سوری است. این نویسنده در نوشته های خویش روی هم رفته هم? دوره های زندگی زن عرب از نوجوانی و جوانی تا میانسالی را نشان می دهد. پژوهنده می کوشد رنجهای شخصیتهای زن را در رمانهای این نویسنده سوری بکاود. می توان گفت صدای زن تحصیلکرد? ناکام در سپهر زناشویی، صدای چیر? رمانهای پیش گفته است. در این رمانها، ما با رنجهای زن مطلقه یی آشنا می شویم که فرودست احساس شکست و سرخوردگی است؛ او می کوشد از رهگذر ارتباط با مردان به نبرد دیو تنهایی که سراسر هستی اش را گرفته است برود. از این رو بیشتر رمانهای بیطار، رنجهای زنی را می نماید که با سرکوب جامع? مردسالار عربی و گذر سنگین زمان می ستیزد.
تحلیل نمادهای زنانه در رمان های غسان کنفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱
25 - 44
حوزه های تخصصی:
کنفانی از مشهورترین رمان نویسان فلسطینی است که در چهار رمان «مردانی در آفتاب»، «چه برایتان مانده؟»، «بازگشت به حیفا» و «أم سعد»، گونه های شخصیتی متنوعی را ساخته و پرداخته است. یکی از مهم ترین گونه های شخصیتی، شخصیت نمادین است که بسیار مورد توجه نویسنده است که چه نوع مؤنث و چه نوع مذکر آن به وفور در چهار رمان فوق به کار رفته اند. شاید به نظر آید که نگاه نمادین کنفانی به شخصیت های زن در رمان هایش بر غنای محتوایی و فنی این رمان ها افزوده است اما اصرار این نویسنده بر پررنگ کردن بعد نمادین شخصیتهای زن دو رمان «چه برایتان مانده؟» و « أم سعد» امری است که از هر دو لحاظ نظری و فنی مشکلاتی را برای بعد واقعی این شخصیتها به وجود آورده و آزادی عمل آنان را محدود کرده است. ریش? مسئله شاید به آنجا برگردد که این نویسند? متعهد و متعصب به فلسطین در این دو رمان نیز همچون سایر رمان های خود با شور و اشتیاق به دنبال طرح اید? خود درباره چیستی و چرایی بحرانها و معضلات روز فلسطین و راه حل آنهاست. شخصیت های نمادین رمانها نیز در این میان ابزاری هستند در خدمت تبلیغ و ترویج این ایده های غالباً انقلابی؛ در نتیجه بخش عمده ای از پتانسیلهای ذاتی و روایی این دو رمان به جای صرف شدن در جهت تقویت جنبه های انسانی و طبیعی شخصیتهای زن، صرف تقویت ابعاد نمادین و اسطوره ای این شخصیتها شده تا پیام ایدئولوژیک داستان تمام و کمال رسانده شود.
تحلیل نمونه هایی از نقوش زنان بر سفال دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
63 - 82
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق پیشِ رو، بررسی و تحلیل تعدادی از سفالینه های دوران اسلامی است که حاوی نقوش تزیینی زنان می باشند. هدف اصلی این مقاله، شناساییِ عوامل تعیین کننده استفاده از این نوع نقوش و پاسخ به سؤالات مهمی از این قبیل است: نقوش زن بیشتر در کدامیک از مقاطع تاریخیِ هنر سفالگریِ دوران اسلامی مشاهده می شود؟ این نقوش دارای چه ویژگی هایی بوده و چه عواملی در کاربرد آن ها تأثیرگذار بوده است؟ بدیهی است که پاسخ به سؤالات فوق می تواند ما را در شناخت هرچه بیشتر موقعیت و جایگاه سیاسی، اجتماعی و... زنِ مسلمان ایرانی و تفاوت های آن با دوران قبل از اسلام یاری کند. در همین راستا پس از بررسی نمونه های متعددِ سفال دوران اسلامیِ ایران به خصوص سفال های قرون میانی، تعدادی از مهم ترین و گویاترینِ آن ها انتخاب شد و سپس سایر عواملی که در کاربرد این نقوش مؤثر بودند مورد تحقیق قرار گرفت. بنا بر یافته های تحقیق، کاربرد نقوش زنان بر سفال دوران اسلامی به طور خاص طی ادوار سلجوقی و ایلخانی، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله: ورود اقوام جدید با نگرش های نو به زن، شکوفاییِ ادبیات در قالبِ داستان های ملیِ ایرانیان مانند شاهنامه فردوسی و خمسه نظامی و رواجِ مفاهیم خاص نجومیِ توأم با نمادهای مؤنث، صورت گرفته است.
روایتی محلی از اسطوره «الهه باروری» در لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
25 - 43
حوزه های تخصصی:
داستان پریان، قصه ای است که در آن شاهد اتفاقات ماوراءالطبیعی، شگفت انگیز در خلقت انسان هستیم، مقطع زمانی و مکانی در این داستان ها نامشخص و خیالی است. داستان لریِ «دخترِ دال»، حکایتِ «زادن اسطوره ای» دختری از درون تخم یک پرنده است که توسط دال (سیمرغ) در غاری در دل کوه پرورش می یابد. دختر دال با حیل? پیر زن اجیر شده ای گرفتار می شود ولی نهایتاً با کمک شاهزاده ای از دل نی ها باززاده می شود و با او ازدواج می کند. در این مقاله، با رویکردی اسطوره شناختی و با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، قصه هایی با درون مای? مشترک گردآورده و به شیوه ای توصیفی– تفسیری، قواعد حاکم بر این گونه قصه ها را با هدف تبیین بن مایه اسطوره ای مشترک و جهانی آن ها مورد بررسی قرار داده ایم. نگارندگان در پی آن هستند به کمک تحلیل محتوا و بر مبنای عناصر رمزی و اسطوره ای؛ به مدد اسطوره شناسی تطبیقی؛ واکاوی روایات اساطیری و حماسی ایران، دیگر ملت ها و اقوام و با تحلیل بن مایه های اسطوره ای شخصیت دختر دال ثابت کنند که دختر دال، یک پری و نمادی از ایزد گیاهی است و در نهایت به این پرسش اساسی پاسخ دهند که دختر دال و شخصیت های دیگر داستان هر کدام نماد چه کسانی هستند و بن مایه این داستان چه چیزی را نشان می دهد. پاسخ مقدر به این فرضیه ها و پرسش ها، دختر دال را مام - ایزدی معرفی می نماید که توسط شاهزاده از سرزمین دیوان رها می شود تا سرسبزی را به طبیعت مرده بازگرداند. پیرزن نیز، نماینده ساکنین دیار تاریکی است که نمی خواهند زمین را بارور ببینند. داستان دختر دال بن مایه تقابل حیات آبی / گیاهی را با بی آبی / مرگ نشان می دهد.
بازنمایی اجتماعی شاهنامه فردوسی (بررسی هویت فرهنگی-اجتماعی نهاد خانواده ایرانیان از نگاه فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
83 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مسئل? شکل خانواده های شاهنامه، توزیع قدرت در آن ها و همچنین هویت نهاد خانواده را در شاهنامه بررسی می کند. بدین منظور با بررسی پیشین? نظری مرتبط با موضوع تحقیق، نظریه های مرتبط با موضوع مطرح شده و چهارچوب نظری تحقیق با توجه به زمین? تحقیق نگاشته شد. برای بررسی موضوع، روش محاکات مورد استفاده قرار گرفت و سعی شد با استفاده از بازنمایی اجتماعی به شیو? جامعه شناختی فضای درون ذهنی سراینده استخراج شود و بدین منظور متن شاهنامه به عنوان داده مورد کاوش قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان گر این واقعیت بودند که انواع شکل های خانواده مطرح شده در نظریه های جامعه-شناسی مدرن در شاهنامه یافت می شود، از سوی دیگر خانواده نقش اساسی در حفظ هویت افراد و در واقع عاملی برای تمایز اجتماعی و در سطحی بالاتر نمادی از هویت فرد بوده است و هویت یابی افراد بر اساس خانواده صورت می گرفته است. خانواده همچنین نقش مهمی در حفظ میراث فرهنگی، انتقال فرهنگ و آداب و رسوم و همچنین پیوند نسل ها داشته است. ازدواج خانوادگی بین دو جامع? مختلف، تقابل فرهنگی، تنوع فرهنگی، انتقال فرهنگی، شناخت اشتراکات فرهنگی و سرانجام تولید و باز تولید فرهنگی از جمله مواردی هستند که می توان نقش و هویت خانوادگی ایرانیان را در آن ها جستجو کرد. با اینکه زنان بسیار محترم بوده و جایگاه خاصی در خانواده داشته اند ولی مردان نقش تصمیم گیر اصلی را در خانواده داشته و در بعضی موارد با زنان خانواده نیز مشورت می کردند
تحلیلی جامعه شناختی از ضرب المثل های زنانه در شهرستان لامرد استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲
101 - 120
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها جملات کوتاهی هستند با مفاهیمی عمیق و برخاسته از قالب ها و تصورات اجتماعی که جهت گیری و تشخیص موقعیت های اجتماعی را فراهم می کنند. این مطالعه به دنبال بررسی بازتاب مفهوم زن و مسائل زنان در میان ضرب المثل های محلی شهرستان لامرد می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی به گردآوری و تحلیل ضرب المثل هایی در خصوص زنان پرداخته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهند? آن است که در این جامعه هیچ گونه نقش اجتماعی و یا حرفه ای برای زنان قائل نبوده و ضرب المثل ها پیرامون دو محور ویژگی های مختلف شخصیتی زنان و نقش های آن ها درون خانواده از جمله نقش مادری و همسری معطوف به مردسالاری موجود در این شهر شکل گرفته است.
مطالعه تفسیری بازنمایی زن در ضرب المثل های کُردی (مورد مطالعه: گویش سورانی- مُکریانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
65 - 83
حوزه های تخصصی:
این مقاله با رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی و نگاه امیک به مطالع? چگونگی بازنمایی زن در ضرب المثل های کُردی می پردازد. با در نظر گرفتن دانش عامیانه در فرآیند تولید معرفت، هدف تحقیق حاضر درک جایگاه زن در فرهنگ مردم کُرد با تکیه بر بخشی از ادبیات شفاهی یعنی ضرب المثل ها است. جامع? آماری مطالعه، ضرب المثل های کُردی با موضوعیت زن در زبان کُردی با گویش سورانی مُکریانی است. روش شناسی مورد استفاده در این مطالعه روش کیفی است و از دو روش مطالع? اسنادی و مصاحبه ی عمیق در گردآوری داده ها استفاده شده است. برای تفسیر و تحلیل داده ها، روش تحلیل موضوعی یا تماتیک به کار رفته است.یافته های پژوهش نشان می دهند در فولکلور کُردی به صورت عام و ضرب المثل ها به صورت خاص، نگاه به زن متنوع و نامتعین و گاه متناقض است. با تحلیل موضوعی داده ها هفت مقوله استخراج شده اند که عبارتند از: زن به مثاب? سوژه ای غیر عقلانی، برابر با مرد، فرودست، دیگری، امری قدسی، توانمند و شخصیتی معماگونه. این مقوله ها در قالب یک الگوی موضوعی تحت عنوان "زن سوژه ای نامتعین" در ادبیات شفاهی کُردی ترسیم و بحث شده است.
بررسی تحلیلی- انتقادی؛ نماد نفس بودن زن از منظر عرفا با تکیه بر داستان اعرابی و خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
85 - 102
حوزه های تخصصی:
موضوع زن، نماد نفس کوششی است در تبیین چرایی زمینه های نمادین زن و نفس. در این نوشتار، ابتدا خلاص? داستان " اعرابی و خلیفه" از منظر نماد پرداخته شده و در ادامه تعریفی از نفس، نماد، چرایی نماد ِنفس بودن زن از منظر عرفا مطرح شده است. نتیجه تمثیلی داستان بر اساس نظری? نجم رازی، بیانگر آن است که همپویگی و سلوک نفس با عقل، عشق را در سالک به ظهور می رساند؛ سرّ "من عرف نفسه، فقد عرف ربّه" اینجاست و با نگاهی انتقادی به باور ِنماد نفس بودن زن؛ با استناد به آیات الهی قرآن، نشان داده شده است که از منظر کلام الله، سیر الی الله خاص مردان نیست و زنان نیز می توانند به قل? کمال انسانی و عشق الهی دست یابند.
تصویر زن در قصه های عامیانه فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
239 - 260
حوزه های تخصصی:
قصه ها منابع مهمی هستند که در بسیاری از فرهنگ ها به وسیله زنان نقل می شوند و در آ نها از وضع یت زنان طبقه فرادست و فرودست جامعه سخن می رود؛ بنابراین، بررسی آن ها می تواند نقش مهم ی در شناخت زو ایای مختلف زندگی زنان داشته باشد. هدف از این نوشتار، بررسی وضعیت زن در فرهنگ بختیاری بر اساس سی قص ه مکتوب است. فرهنگ بختیاری، فرهنگی مردسالار است که به رغم نگرش مثبت به زنان، آنان را فرودست تر از مردان می داند. در این فرهنگ، زنان در عرص ههای اقتصادی و سیاسی حضوری کم رنگ دارند و نگاهی مردسالار بر این زمینه ها حاکم است؛ البته زنان در برابر این فرهنگ مردسالار سکوت نکرده ، بلکه بسیاری از کلیشه های جنسیتی موجود را، به خصوص در زمینه های اجتماعی، نپذیرفته و مردان را مجبور کرد هاند نظرشان را تغییر دهند. از جمله دغدغه های زن در این قصه ها، ازدواج و مبارزه با اندیش ههای مردسالارانه است . از زنان انتظار م ی رود مطابق خواسته های مردان ازدواج کنند؛ اما آن ها، در بسیاری از موارد، این نگرش ها را رد کرده و طبق معیاره ای خود ازدواج نمود هاند. حضور زنان در قصه ها، هم از جهت کیفی و هم از نظر کمی، بررسی شده است. فعالیت های سیاسی و اقتصادی زن، اندیشه های مردسالارانه، مبارزه با اند یشه های مردسالارانه، ازدواج، و صفت های زن شخصیت های اصلی و فرعی از موضو عهای مورد بررسی در این مقاله اند.
رویکرد دینی نگارگری اصیل ایران به تصویرگری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
167 - 187
حوزه های تخصصی:
این مقاله، پژوهشی درباره منظر نگارگران مسلمان ایران تا پیش از دوران صفوی با موضوع «تصویر زن» با رویکرد دینی و بر مبنای آیات و روایات اسلامی است. مقاله پیش رو در صدد است دریابد که بازتاب تصویری ممیزات مطلوب زنان از منظر اسلام در مآثر اصیل نگارگری چگونه بوده است. با فرض آنکه این بازتاب بر مبنای آیات قرآن کریم و روایاتی است که خود نیز منبع الهام نگارگران برجسته آن دوران بوده است، ادبیات نظری این مقاله برگرفته از متون دینی مذکور است و نگاره های منتخب نیز بر مبنای همین رویکرد تحلیل شده است. تحلیل این آثار نشان می دهد که سیمای زن در شاهکارهای اصیل نگارگری و آثار استادان شهیر، پیش از آنکه به عوارض حاصل از نفوذ تأثیرات هنر مغرب زمین گرفتار آید، مبین مقام و منزلتی از وجود زن است که در تطابق با آموزه های قرآنی و دینی بوده است. بر این مبنا بود که نگارگران مسلمان در آثار خود توانستند در عین حال که زیبایی و لطف الهی را در سیمای زنان رقم می زنند، آنان را در پوشیدگی و مستوری به نمایش درآورند و از حرمت آنان در تصویرگری، حتی خصوصی ترین مراودات نیز، پاسداری کنند. تدقیق در چگونگی بازتولید تصویرگری خلاقانه از زنان با استناد به آثار اصیل هنر نگارگری را، که می تواند به برخی از پیچیدگی های این موضوع در زمینه تولیدات تصویری و رسانه ای جامعه امروز ایران کمک کند، می توان جنبه نوآورانه این مقاله دانست.
درآمدی بر شناخت زنان ایران در عصر اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
249 - 264
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به مطالعه نقش و جایگاه زن در دوره اشکانی می پردازد. منابع تاریخی بسیار گذرا به زنان این دوره پرداخته و اطلاعاتی سطحی و گاه بدور از واقعیت ارائه کرده اند. این منابع صرفاً چند تن از زنان درباری، محدودیت های اجتماعی زنان، برخی ازدواج های سیاسی، و موضوع ازدواج با محارم را بر ما هویدا ساخته اند. در این نوشتار، برای دستیابی به وضعیت زن در این دوره آثار مکشوفه از سراسر امپراتوری اشکانی اعم از قلمرو غربی (هترا، آشور، سلوکیه، نیپور، بابل، دورا اروپوس، پالمیر، و...)، قلمرو شرقی (کوه خواجه)، و مناطقی چون الیمایس و نواحی مرکزی ایران بررسی شد. در این دوره، برخلاف دوره هخامنشی، بیشتر به شمایل نگاری زن پرداخته شده؛ به گونه ای که نقش زن بر روی سکه، گچبری، نقاشی دیواری، نقش برجسته، و اشیا به تصویر درآمده یا شمایل زن در قالب مجسمه، پیکرک، و... ساخته شده است. مطالعه و بررسی آثار باستان شناختی یادشده نشان می دهد که زنان در دوره اشکانی در عرصه های مختلف مذهبی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و هنری حضور داشته اند.
تحلیل نقش اجتماعی زنان در جوامع سلوکی و اشکانی بر اساس مطالعه مهرها و اثر مهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
377 - 389
حوزه های تخصصی:
مطالعه نقوش موجود بر مهرها و اثرمهرها می تواند زوایای تاریکی از تاریخ اجتماعی دوران سلوکی و اشکانی را پدیدار کند. از سوی دیگر، تحلیل موقعیت های فردی و اجتماعی اشخاص یا گروه های اجتماعی به منظور درک روابط پیچیده آنان با افراد یا سایر گروه ها یا به منظور درک روابط بر هم کنشی میان آنان جایگاه ویژه ای را در مطالعات تاریخی به خود اختصاص داده است که از آن میان تحلیل موقعیت های زنان نیز توجه خاصی را به خود جلب کرده است. در مقاله پیش رو، تعداد 53 مهر و اثرمهر با نقوش مختلف زنان از نقاط گوناگون سرزمین های سلوکی و اشکانی تبیین و تحلیل شده اند. تصاویر زنان روی آثار مذکور از نظر سبک و نقش مایه شیوه های متفاوت و ترکیبی دارند و شامل تصاویر الهه های یونانی، زنان در حال انجام دادن کارهای گوناگون و فعالیت های اجتماعی و روزمره بوده که از آن میان نقوش الهه های یونانی بیشتر موضوعات مهرها و اثرمهر های این دوره را به خود اختصاص داده اند. نمونه های مطالعه شده از مراکزی چون اروک، تل کدش، سلوکیه کران دجله، نسا، شوش، و صالح داوود خوزستان به دست آمده اند. نوشتار حاضر ضمن تحلیل نقوش ذکر شده، به نحوه نقش آفرینی زنان در ساختارهای اداری، سیاسی، و اجتماعی سلوکیان و اشکانیان می پردازد. از مشهورترین نقش مایه های مهرها و اثرمهرها نیز باید به الهه های آفرودیت، تیکه، آتنا، و نیکه اشاره کرد. همچنین، باید اظهار داشت که استفاده از نقوش زنان در دوره سلوکی بیشتر رایج بوده و بر مهرهای دوره اشکانی، به غیر از سه مورد، به ندرت از تصویر زنان استفاده شده است.
مطالعه تأثیر زنان در عرصه هنر موسیقی دوران میانیِ اسلام بر اساس نقوش سفالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
427 - 444
حوزه های تخصصی:
هنر موسیقی در ایران سابقه ای طولانی دارد. در اوایل دوره اسلامی، هنر موسیقی نکوهش شد. در دوره امویان، موسیقی همچنان با مخالفت برخی از فقیهان و گروهی از عموم مسلمانان روبه رو شد. اما در سده های بعد، با توجه به استقبال حکومت های متعدد و نگرش عالمانه بسیاری از بزرگان و دانشمندان آن دوران، این هنر مورد توجه عموم واقع شد. به کار بردن نقش زنان نوازنده روی سفالینه ها، در دوره های سلجوقی و ایلخانی، به دلایل متعددی انجام گرفت. این نقوش می توانند منبع ارزشمندی برای بررسی جایگاه هنر موسیقی و موقعیت اجتماعی زنان آن دوران باشد. این مقاله در پی آن است که با مطالعه نقوش سفالینه های دوره میانی اسلامی واقع در گنجینه های هنری و همچنین بر اساس متون کهن، به چگونگی موقعیت اجتماعی زنان هنرمند عرصه موسیقی و نقش آنان در تکامل هنر موسیقی آن دوران بپردازد. این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیق های بنیادی است و از نظر روش تحقیقی تاریخی تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها با منابع تاریخی کتابخانه ای انجام گرفته و در ادامه، تحلیل نمونه های سفالی موزه ها در دوره های مختلف و به ویژه دوره میانی اسلام، با تمرکز بر نقش زن بررسی شده است. نتایج مطالعات نشان می دهد که بسیاری از نوازندگان آن دوران، همچون بانوان نوازنده، در جامعه خود جایگاه و موقعیت اجتماعی مناسبی داشته اند. همچنین، نقوش سفالینه های این دوره نشان می دهد که زنان بیشتر سازهای زهی و کوبه ای می نواختند.
بررسی و تحلیل شخصیت زن در رمان های نجیب کیلانی (مطالعه موردی: رمان های الطریق الطویل، قاتل حمزه و الرجل الذی آمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
517 - 530
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی، به سبب گیرایی و جذابیت خاص، جایگاه ویژه ای دارد و از فنون مهم ادبی به شمار می آید. از مهم ترین وظایف داستان این است که فضیلت های اخلاقی و معنوی را از سوی شخصیت ها و قهرمانان داستان ترویج کند و با پلیدی ها و بی عدالتی ها به مبارزه برخیزد. از این رو، داستان نویس متعهد باید سعی بر آن داشته باشد که علاوه بر سرگرم کردن خواننده، از هدف نهایی خود، که همانا تعلیم دادن و آگاه کردن خواننده است، غافل نباشد. نجیب کیلانی، ادیب و داستان نویس برجسته معاصر، می کوشد با گنجاندن شخصیت های مختلف داستانی، رسالت دینی خود را به انجام رساند و سبک زندگی صحیح اسلامی را برای نسل جوان بازگو کند؛ در این مقاله، سعی شده که شخصیت پردازی زن در این سه رمان، که به ترتیب درون مایه های اجتماعی، تاریخی و اسلامی دارند، بررسی شود. نگارندگان در این مقاله از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده و در نتایج پژوهش دریافته اند که نویسنده در شخصیت پردازی های خود از شیوه های مستقیم و غیر مستقیم استفاده کرده و از هر نوع شخصیتی، اعم از ایستا، پویا، مثبت، منفی و...، سود جسته است. شخصیت های زنانه در هر سه رمان شخصیت فرعی اند که کیلانی با مهارت کامل توانسته از رهگذر آن ها به اهداف اصلی خود، که اعتلای فرهنگ اسلامی است، دست یابد.
تأثیر حرمسرا بر شیوه پیکرنگاری فتحعلی شاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
187 - 205
حوزه های تخصصی:
وجوهی از تاریخ همیشه از آن رو ناگفته باقی می مانند که در کنار بدیهیات واقع می شوند. در چنین موقعیت هایی، اذهان تنها متوجه آنچه آشکار است می شود و در نتیجه برخی حقایق نادیده گرفته خواهند شد. در بیشتر منابعی که به بررسی پیکرنگاری فتحعلی شاه پرداخته اند، میل شدید او به استفاده از جواهر یا توجه افراطی به ظاهرش را ناشی از سیاست های او در برابر بیگانگان دانسته اند. این مطلب چنان جای خود را در مطالعات هنر باز کرده که کمتر کسی میلی به واکاوی دوباره آن از خود نشان می دهد. در این جهت، نویسنده به بررسی حرمسرا و زنان فتحعلی شاه پرداخته و با تکیه بر نقاشی های به جا مانده از زنان حرمسرا، به این پرسش پاسخ می دهد که چه ویژگی های مشترکی را بین این دسته از آثار و پیکرنگاری فتحعلی شاه می توان یافت؟ فرضیات پیشنهادی شامل گزینه جواهرات و آرایش است. در مقایسه ای تطبیقی که بین نقاشی های زنان و فتحعلی شاه انجام گرفت، شباهت هایی در آن ها دیده شد که تأثیر سلایق زنانه بر چنین رفتارهایی از فتحعلی شاه را نشان می دهد؛ موضوعی که تاکنون مورد توجه پژوهشگران تاریخ هنر قرار نگرفته و از این نظر بدیع است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تاریخی از این تأثیرات پرده برخواهد داشت.
نقد اجتماعی و فرهنگی دیدگاه های آل احمد و منفلوطی در ارتباط با مسائل زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
269 - 293
حوزه های تخصصی:
امروزه، مسائل و معضلات مربوط به زنان، به دلیل جایگاه ویژه و محوری ایشان در خانواده و پرورش نسل های آینده، به یکی از دغدغه های اصلی اندیشمندان و روشن فکران مبدل شده است. جلال آل احمد (1302 1348) و مصطفی لطفی منفلوطی (1876 1924)، دو تن از مصلحان اجتماعی و نویسندگان معاصر در عرصه ادبیات فارسی و عربی، نیز هریک به مثابه شرایط جامعه خویش و دیدگاه ویژه ای که به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشته اند، به طرح مسئله زنان پرداخته و ابعاد گوناگون آن را به نقد و نظر نشسته اند. نوشتار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه آثار این دو نویسنده پرداخته، حاکی از وجود مشابهت های بسیاری در نحوه نگرش ایشان به مسائل زنان است که در شش محور کلی غرب زدگی، آزادی، نابرابری های اجتماعی، حجاب، ازدواج و علم آموزی قابل بررسی بوده و در عین شباهت در مفاهیم، به فراخور شرایط، در سبک های نوشتاری تقریباً متمایزی ارائه شده است.
بررسی واژگان زنانه در غزلیات عرفانی حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
379 - 388
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی واژه هایی در صد غزل اول دیوان حافظ است که به طور ظاهری می توان آن ها را واژگانی زنانه دانست. برای یافتن معانی و مفاهیم پنهان آن ها و اینکه آیا منظور شاعر از آوردن این الفاظ، معنای ظاهری آن هاست یا در ذهن و اندیشه اش مفاهیمی ماوراء معنای ظاهری این الفاظ را در نظر داشته است. این پژوهش از نوع کیفی و روش تحقیق نیز اسنادی کتابخانه ای است و از روش تحلیل محتوا به صورت کیفی نیز برای تحلیل اشعار حافظ بهره گرفته شده است. اگر چه حافظ در غزلیاتش صراحتاً اشاره ای به زن نداشته است (با اینکه در برخی از غزل های او انتقاد از اجتماع وجود دارد، غزل حافظ به طور کلی عارفانه است نه اجتماعی. به بیان دیگر، عاشقانه عارفانه است؛ عاشقانه هایی که همه مدح و حمد و ثنای پروردگار است)، زن در اندیشه حافظ جایگاه بسیار والا و ارزشمندی دارد. حافظ برای فهم عامه و ادراک بهتر همگان هر جا خواسته از خداوند خود سخن بگوید، به توصیف زن و زیبایی های او پرداخته و همه توصیفات عاشقانه او از زن، استعاره و کنایه از پروردگار و دقیقاً اشاره به خداوند است.