مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
هنر اسلامی
حوزه های تخصصی:
با توجه به ویژگی های هنر اسلامی و ضرورت احیاء و تقویت آنها، امروزه برنامه هایی برای آموزش و تربیت نیروهای متخصص در سطح آموزش عالی شکل گرفته که رشته کارشناسی هنر اسلامی با تجربه پانزده ساله از مهم ترین آنهاست. نقد این دوره و بررسی انطباق مولفه های آموزشی آن با آداب تربیتی هنرآموزان این هنرها در گذشته ضروری به نظر می رسد. بنابراین ضمن شناسایی آداب و ویژگی های تربیتی و آموزشی در جوامع گذشته (با استناد به فحوای فتوت نامه ها) و نیز برنامه های آموزشی دوره کارشناسی هنر اسلامی، مواردی چون: «هدف»، «اصول و مبناها»، «روش»، «شرایط استاد» و «شرایط شاگرد» در دو شیوه مورد مقایسه قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج این پژوهش مشخص نمود که هر چند اهداف آموزشی در هر دو شیوه تا حدودی بر هم منطبق بوده اند، اما به علت غالب بودن ساختار و نظام آموزشی ترمی واحدی در آموزش دانشگاهی، مواردی چون اصول و روش های آموزشی و شرایط استاد و شاگرد، تفاوت بسیاری با آموزش سنتی این هنرها دارد؛ به طوری که در شیوه جدید، ماهیت و مقصد آموزش به شیوه ای دگرگون آشکار می شود.
تاثیر اسلام بر هنر ایران (مطالعه جامعه شناختی با تکیه بر آرا رابرت واثنو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت ساسانی با سیستم حکومتی قدرتمند خود نتوانست در مقابل ورود اسلام مقاومت کند و با حمایت و پذیرش ایرانیان، اسلام راه خود به این سرزمین را باز کرد و منجر به تغییرات مهمی در زمینه های گوناگون شد. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر فرهنگ و هنر دوران اولیه اسلامی در ایران، به این پرسش پاسخ می دهد که نقش شرایط اجتماعی و تغییر فرهنگی در شکل گیری هنر ایران قبل و بعد از اسلام چیست؟ روش تحقیق تحلیلی تاریخی با رویکرد تبیینی تطبیقی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، با تکیه بر آرای رابرت واثنو صورت پذیرفته است. هنر ایرانی در دوران حکومت های مستقل، با احیای زبان فارسی و آفرینش شاهنامه، دوام یافت. در دوران بعد، با توجه به حرمت تصویرگری، هنر، گرایش به سادگی پیدا کرده و هنر اسلامی به تدریج شکل گرفت. به دلیل نداشتن اختلاف ریشه ای بین دو فرهنگ اسلامی و ایرانی، دو فرهنگ در کنار یکدیگر قرار گرفته و هنر جدید ایرانی اسلامی شکل گرفت. برطبق آرای رابرت واثنو جایگاه بافت های نهادی در تغییرات اجتماعی این دوران از مهمترین عوامل بوده است.
تحول فردیت خطاطی: اشکال تاریخیِ حضور خطاط در اثرش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
81 - 97
حوزه های تخصصی:
فردیت، در اینجا در ابتدایی ترین و بی واسطه ترین معنایش، یعنی نحوه حضور و بروز خطاط در اثرش مورد توجه قرار گرفت و از این حیث به دوره بندیِ اولیه ای در تاریخ فردیت هنری دست یافت. هر دوره در دوره های بعد متداخل و متداوم است و شکلی متکامل از حیث میزان بروز و حضور خطاط در اثرش را به خود می گیرد که در آن ردی از دوره های پیشینش را می توان بازشناخت. دوره اول که از قرن اول هجری آغاز می شود، از فرط بداهت و کمی تعداد کاتبان، تقریباً هیچ رد و نشان روشنی از خطاط در اثرش وجود ندارد. دوره دوم، که دوره ترقیمی است و از قرن سوم آغاز می شود، نخستین نمودهای حضور خطاط یا مالک نسخه در انجامه ها و ترقیمه ها و وقف نامه پیدا می شود. در دوره سوم، از قرن نهم حضور خطاط بسط یافته و نه تنها شامل کتابت و خوشنویسی اثر که شامل شعر و متن اثر، تذهیب و تحریر آن نیز می شود. این دوره همراه است با بسط شعر فارسی، خط نستعلیق و مرقعات. دوره چهارم، که همراه است با قدریافتن سیاه مشق به عنوان اثری تمام شده و مستقل در قرن یازدهم، خطاط حضوری انتزاعی در اثرش را تجربه می کند که در آن تا حد زیادی از محتوای متن و ضرورت های فنی و صنفی رها شده و سعی می کند تنها خودش را در اثرش با حداقل واسطه ممکن بازتاب دهد. دوره پنجم، که آغازی برای آن تعیین نکردیم، دوره ای است که در اثر نهایی، تمام فرایندهای رسیدن به یک اثر، همچون ارزشی نهایی برای هر اثری، به گونه ای خودآگاه نمود پیدا کرده و قدر می یابد. این حضور تام در اثر، از حیث معاصریت اثر و مناسبات حول هر اثر، شکل خودآگاه و متکاملی از دوره اول است. در این مقاله در پی یافتن پاسخی به نحوه بروز فردیت هنری (در اینجا خطاطی) در دوره های مختلف، با محوریت دادن به پنج قطعه خوشنویسی از این حیث که تحولی در نحوه حضور خطاط در اثرش را به شکل بارزی نمایندگی می کنند، با رویکرد مطالعاتی فرهنگی مورد بررسی قرار گرفتند.
اثر رقابت های سیاسی فاطمیان با عباسیان بر منسوجات فاطمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰۴
173 - 141
حوزه های تخصصی:
سده های چهارم تا ششم هجری دوران کارزار خلافت شیعۀ فاطمی با خلافت سنی عباسی در بخش عمده ای از سرزمین های اسلامی بود. این دو برای تقابل سیاسی با یکدیگر به طور گسترده ای از منسوجات استفاده می کردند. هدف این پژوهش تحلیل زمینه گرایانۀ تأثیر رقابت سیاسی فاطمیان با عباسیان بر منسوجات فاطمی است و پرسش اصلی آن چگونگی اثر این رقابت های سیاسی بر منسوجات فاطمی است. چهارچوب زمینه گرایی با تکیه بر این نظریه که اثر هنری محصولی اجتماعی است که در بستر تاریخی جامعه شکل می گیرد، زمینه را برای تحلیل نقش منسوجات در این رقابت در بافت تاریخی سیاسی آن دوره فراهم می سازد. برای نگارش این پژوهش از مطالعۀ اسنادی برای گردآوری داده ها و از روش توصیفی تحلیلی بر پایه تحقیقات نظری استفاده شده است. بر اساس نتایج این پژوهش نقش منسوجات در رقابت سیاسی فاطمیان با عباسیان سه دوره را دربرمی گرفت: دورۀ نخست خلافت فاطمی که در آن، منسوجات در سرنگونی کارگزاران عباسی در شمال آفریقا و تثبیت خلافت فاطمی نقش نمادین داشت. دوران شکوه فاطمیان و تسلط بر صنعت نساجی مصر که در آن، از منسوجات برای نفوذ سیاسی در سرزمین عباسیان استفاده می شد و سرانجام دوران پایانی خلافت فاطمی که در آن، به علت بحران های داخلی و خارجی، منسوجات ابزاری برای برقراری روابط سیاسی با عباسیان بود.
تحلیل گفتمان های هنر در ژئوپولیتیک جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
73 - 97
اسطوره زبان جهانی هنر، به عنوان زبانی با نمادهای مشترک میان همه فرهنگ ها، در برابر رویکرد تمایز سبک ها و ژانرهای هنری، که بر بومی بودن تجربه های آفرینش هنر تأکید دارند، از دیرباز در نظریه های هنر مطرح بوده است. هنر مدرن با ارائه فرم های ناب، آبستره و انتزاعی ادعای تحقق ایده زبان جهانی هنر کرد. اما این طرح از هنر جهانی با نقد مرکزگرایی اروپایی آن در دهه 1960 مورد بحث قرار گرفت. موج دیگرِ ادعای تحقق هنر جهانی در دهه های اخیر با فراگیری عصر جهانی شدن آغاز گردید. با این حال همچون دیگر عرصه های فرهنگ این دغدغه وجود دارد که آیا هنر جهانی به عنوان شکل ها و فرم های ناب که وجه مشترک میان فرهنگ ها است در حال شکل گیری است یا در پس هژمونی دنیای غرب، الگوهای آفرینش هنر غرب در حال جهانی کردن و مرجع قرار دادن خود هستند. نتیجه این جریان آیا حرکت به سوی هم شکلی در آفرینش هنری و حذف تنوع های هنری نخواهد بود؟
جریان جهانی شدن، آنتی تز بومی گرایی یا جریان مقاومت فرهنگ های بومی در برابر اضمحلال را در درون خود شکل داد. طرح دوباره هنرهای منطقه ای مانند هنر آسیایی، هنر عربی، هنر آفریقایی و هنرهای ملی مانند هنر ژاپنی، هنر کوبایی و احیاء استراتژیک آنها از سوی دولت ها و حکومت های منطقه ای گونه ای مقاومت در برابر جهانی شدن و هضم شدن در الگوهای فراگیر بود. تقویت و احیاء هنر اسلامی نیز در دو دهه اخیر با عناوینی چون هنر جهان اسلام، هنر کشورهای اسلامی، هنر مسلمانان و هنر خاورمیانه در همین جریان تفسیرپذیر است. در مقاله حاضر ضمن پرداختن به گونه های مختلف هنر منطقه ایِ اسلام بر تفاوت های میان این گونه ها تأکید خواهد شد؛ با این حال وجه مشترک آنها به عنوان مقاومت فرهنگی در برابر جهانی سازی هنر مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. در این مقاله با تأکید بر رویکرد روش شناختی گفتمانی لاکلا و موفه به مفصل بندی، دال ّهای مرکزی و دال ّهای شناور هنر مدرنِ جهان اسلام پرداخته، و صورت بندی گفتمانی آن ارائه خواهد شد.
تبیین جایگاه مسجد جامع یزد در ایجاد حس مکان و هویت به فضای کالبدی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
127 - 150
در گذشته مساجد جامع تعیین کننده الگوی کلی و هویت مشترک شهرهای اسلامی به شمار می رفتند، به تعبیری مفهوم شهر اسلامی با وجود مسجد جامع تحقق می یافت و در این شهرها به زیباترین وجه هویت کالبدی و بصری آنها به نمایش گذاشته می شد. اما امروزه سیمای بیرونی عناصر شهری و در نتیجه کالبد شهر انعکاس دهنده هویت ساکنان آن نیست و نیز عنصر هویت بخش دیگر در شهرهای جدید دیده نمی شود. اما در شهر تاریخی یزد مسجد جامع کبیر به عنوان یکی از نمادهای مادی و معنوی و هویت بخش به کالبد شهر همچنان مورد توجه شهروندان است. در این مقاله که به شیوه توصیفی و تحلیلی نوشته شده و تکنیک گردآوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده، سؤال اصلی پژوهش این است: آیا معماری مسجد جامع یزد در ایجاد حس تعلق مکان و هویت بخشی به یزد تأثیرگذار بوده است؟ طبق نتایج این پژوهش عناصر معماری مسجد مذکور، نوع مکان یابی بنا به ویژه در راستای قبله، ویژگی های کیفی اجزای بنا مثل مصالح، رنگ، استفاده از نمادهای مختلف، و... در هویت بخشی به کالبد یزد مؤثر بوده است.
مبانی فکری هندسه در هنر اسلامی از دیدگاه (قرآن، احادیث، فلاسفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول تابستان ۱۴۰۰شماره ۴
6 - 33
حوزه های تخصصی:
حکمت معنوی و عرفان اسلامی در راستای توجه به ذات حق تعالی شکل گرفته است ، مفاهیم عرفان اسلامی در ذات عالم هستی رجوع به اسم «الله اکبر» دارد ، و حکمت بهره گیری از رمزهای هندسی نمایش معنوی صورت های نمادین و مثالی امر متعالی است که کمال مطلوب و نامتناهی را مجسم می کند. این صورت های نمادین ، رمزهای هندسی موجود در تناظر عوالم هستند که برقراری نوعی ارتباط با امر ماورایی و ناشناخته را برای انسان امکان پذیر می سازد ، و هدف غایی آنها تجلی وحدت در ساحت کثرت و دستیابی به تفکر توحیدی است، و برای هنرمندان مسلمان نحوه ظهور ارکان توحید در لایه های پنهان رمز و رازهای هندسی نهفته است . نوشتار حاضر ، پژوهشی بنیادی- نظری با رویکردی فلسفی ، دینی و هنری به شیوه توصیفی- تحلیلی و مستند به منابع مکتوب است و هدف آن شناخت جایگاه هندسه در مفاهیم فکری و هنری تمدن های اسلامی است.
مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مساجد قرن سوم با رویکرد زمینه گرایی (مطالعه موردی: مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
81 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در این پژوهش به مطالعه نقوش تزیینی مساجد موجود در قرن سوم ه. ق. در ایران و اسپانیا (مسجد عتیق در شیراز و مسجد قرطبه در کوردوبا) پرداخته می شود. این نقوش تزیینی متناسب با عقاید و باورهای مردم منطقه است که با تمامی تفاوت هایشان در گستره جهان اسلام دارای اهداف مشترک هستند و از این رهگذر سعی در انتقال مفاهیم معنوی و روحی دارند و با تبیین و تطبیق نقوش تزیینی که نمادهایی از عناصر طبیعت هستند، ریشه در هنر ایرانی-ساسانی و بیزانسی داشته و در هنر دوران اسلامی به صورت نقش مایه، تکرار شده و تداوم یافته اند. هدف پژوهش: مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مسجد جامع عتیق شیراز و مسجد جامع قرطبه کوردوبا با رویکرد زمینه گرایی. روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و مطالعه تزیینات مسجد عتیق شیراز و مسجد قرطبه در اسپانیا پرداخته تا موارد مشابه معرفی و نمادشناسی شود. نتیجه گیری: نقوش تزیینی در هنر اسلامی برگرفته از باورها و عقاید مردم در طی قرون و اعصار است که تداوم آن در هنر اسلامی از ایران به جهان اسلام راه یافته است. مساجد عتیق و قرطبه هیچ یک زمینه گرا نیستند، زیرا با الگوی مسجد پیامبر (مسجد شبستانی ستون دار) بنا شده اند، اما به جهت تزیینات هر دو مسجد زمینه گرا و از هنر ساسانی در ایران و بیزانس در اندلس الهام گرفته اند.
الگوی معماری اسلامی آینده با خوانش مبانی طراحی در مسکن بومی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
349 - 364
حوزه های تخصصی:
هنر جلوه راستین ویژگی های فرهنگ هر ملتی است و شکوفایی هر تمدنی، بازتابش را از سنت گذشته در هنر می یابد. در این مقام، سنت اصول تبدیل ناپذیریست برگرفته از فرهنگ که تجلی آن در مقاطع مختلفی از زمان و مکان قابل مشاهده است. از این منظر هر اثر هنری که معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ حاوی پیامی است که درک این پیام به معنی موفقیت در تفسیر اثر معنا می یابد. بخشی از این موفقیت مربوط به کشف ابعاد پنهان اثر (لایه های اجتماعی تاثیرگذار) و بخش دیگر آن مرهون فهم طراحی است. بنابراین بازشناسی و کاربست طرح های سنتی معماری می تواند امتدادی برای تداوم الگوهای معماری پیشین و حفظ داشته های فرهنگی باشد. رویکرد پژوهش کمّی است و با راهبرد ترکیبی توصیفی- تحلیلی در نمونه های موردی و استدلال منطقی با استفاده از مبانی بینامتنی و تکنیک نحو فضا به تحلیل نظام فضایی (تعریف فضا، ترکیب و تمایز) در مسکن بومی قاجار اصفهان می پردازد. نتایج پژوهش گویای آن است که با نگاهی جامع نگر به سازمان فضایی معماری اسلامی و الگوهای مستخرج از آن، می توان به الگوی معماری مسکن درخور آینده معماری اسلامی ایران، دست یافت. اهداف پژوهش: شناخت مؤلفه های اجتماعی نظام فضایی مسکن بومی قاجار اصفهان. تسری ابعاد اجتماعی- فرهنگی آثار معماری گذشته به معماری معاصر. سوالات پژوهش: 1.طراحی تا چه میزان وابسته به شناخت آثار گذشته است؟ 2.در خلق آثار معماری معاصر چگونه می توان از آثار معماری گذشته بهره گرفت؟
تجلی مفهوم رمز در هنر اسلامی بر اساس تئوری نشانه شناسی فرهنگی امبرتو اکو (مطالعه موردی : طلسم های ایرانی- اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
141 - 154
حوزه های تخصصی:
نمادها و نشانه ها از اولین مفاهیمی هستند که بشر به علل مذهبی، سیاسی و اجتماعی از آن ها استفاده کرده است. این کاربرد به رغم تحول در حیات بشر به نوعی تداوم یافته و خود را در هنرها و صنایع مختلف منعکس ساخته است. در فرهنگ اسلامی نیز، نمادها و نشانه ها دارای اهمیت خاصی در انتقال مفاهیم بوده اند. هنر اسلامی گنجینه وسیعی از معانی عمیق عرفانی و حکمت الهی است که ریشه در بنیان های معنوی و الهی دارد. نقوش در آثار هنر اسلامی، دروازه ورود به معارف باطنی روح و هستی راستین است که نگرش توحید را به عنوان رکن اصلی اسلام تقویت می کند. اهمیت کاربرد نقوش در زیبایی شناسی آثار اسلامی در معانی نهفته و عمیقی است که بیانگر روح حاکم بر آثار هنری است. مطالعه گنجینه عظیم هنر اسلامی در بستر رویکردهای فلسفی و تعمق در جنبه درونی این هنر و زبان رمزگونه آن که حاوی بنیان هایی متافیزیکی و عرفانی بوده، از اهمیت انکارناپذیری برخوردار است. در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای و رویکردی توصیفی و تحلیلی سعی شده به مطالعه و بررسی معنای نمادین و لسان تمثیلی این هنر پرداخته شود. از آنجایی که گستره هنر اسلامی و تولیدات آن بسیار وسیع است، در پژوهش پیش رو تولیدات علوم غریبه و به طور اخص طلسم های ایرانی- اسلامی که از حیث ارزش بصری و بُعد معنایی بسیار غنی هستند، مطالعه شده اند. برای آنکه چارچوب نظری مشخصی برای تحلیل موضوع پیش رو داشته باشیم، این پژوهش بر اساس تئوری نشانه شناسی فرهنگی امبرتو اکو نشانه شناس سرشناس ایتالیایی، تحلیل و بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از انطباق نشانه شناسی امبرتو اکو درباره ریشه های فرهنگی بر نظام معنایی و نمادین در طلسم های اسلامی است. اهداف پژوهش ارائه مطالعه ای تحلیلی از مفهوم رمز در بستر کاربری های گوناگون تولیدات علوم غریبه. معرفی ریشه های فرهنگی مؤثر در فرآیند شکل گیری معنا و رمز بر اساس آراء نشانه شناسی امبرتو اکو. سؤالات پژوهش چه عوامل فرهنگی در شکل گیری نشانه ها و رمز ها در هنر اسلامی نقش داشته اند؟ 2.چگونه می توان با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی اکو، نمود رمز را در آثار هنر ایرانی- اسلامی مطالعه و تحلیل کرد؟
پژوهشی پیرامون تداوم اصل همزمانی در نگاره های پیش و پس از اسلام
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
39 - 53
حوزه های تخصصی:
در قرون اولیه اسلامی اعراب فاتح فاقد اصول هنر تصویرگری بودند. اما نیاز جامعه به کتاب های مصور باعث شد علی رغم سخ تگیر یهایی که نسبت به نقاشی در دوره اسلامی بود بار دیگر اصول تصویری پیش از اسلام نوزایی شد. از جمله اصولی که نگارگران در هنر خود به کار م یبردند اصل همزمانی بود، بدین صورت که چند دید متغیر را در یک تصویر واحد ادغام م یکردند و به صورت یک کل نمایش می دادند. اما آیا این همزمانی بر اساس اصول تدوین شده در دوره اسلامی بوده یا سنتی دیرینه از دوران باستانی پیش از اسلام؟ در این مقاله سعی بر بررسی روند و تاثیر اصل همزمانی دید از دوران هنری ایران پیش از اسلام بر نگاره های اسلامی شده است. هنر ایرانی در هیچ دورانی آینه طبیعت نبوده و تلاشی در پی بازنمایی آن نداشته است. با توجه به نگاره های باقی مانده از تمدن ساسانی-سغدی و هنر مانوی می توان نوعی فضای غیر طبیعی چند ساحتی که دارای همزمانی زوایای دید می باشد را بازشناخت در این خصوص نمونه های قیاسی از هنر نقاشی ساسانی-سغدی و مانوی با نگارگری اسلامی آورده شده تا به شباهت سنت پیوسته همزمانی میان آنها پرداخته شود و آن را اصلی مشترک میان هنر پیش و پس از اسلام قرار دهد. روش تحقیق این مقاله به صورت توصیف و تحلیل نگاره ها به هدف بازشناسی این اصل و سیر تاثیر آن در گذر زمان بر نگارگری اسلامی است که با بررسی تطبیقی این نقاشی ها میتوان نتیجه گرفت که نگاره ها از نظر نشان دادن دید همزمان قابل قیاس هستند و این به اصلی از تصویرگری ایرانی تبدیل می شود.
بایسته های هنر دینی تمدن ساز مبتنی بر روایات عیون اخبار الرضا علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر یکی از مهم ترین جنبه های تمدن است. تحقق تمدن اسلامی نیاز به هنر دینی تمدن ساز نیز دارد. هنر دینی را می توان از منظرهای مختلفی همچون متون دینی تعریف کرد. در این پژوهش، برای رسیدن به مؤلفه های هنر دینی تمدن ساز، کتاب «عیون اخبار الرضا» انتخاب شده است. در این نوشتار، با بهره گیری از روش گردآوری کتابخانه ای و تحلیل کیفی، پس از بیان چارچوب نظری، مبتنی بر کتاب عیون اخبار الرضا، مؤلفه های هنر دینی تبیین می شود. نتایج نشان می دهد که هنر دینی معیار، مبتنی بر توحیدگرایی و خدامحوری شکل می گیرد و باید بر اساس شرع و معیارهای موجود در متون اصیل دینی به وجود آید. همچنین باید تداعی کننده نمادها و مظاهر دینی باشد و زیبایی اصیل را نمایان سازد. حاصل این نگاه می تواند ملاکی برای ارزیابی آثار هنری در زمان گذشته و حال و همچنین ارائه الگو با در نظر داشتن جنبه های تمدنی برای برون رفت از وضعیت موجود باشد.
مبانی مابعدالطبیعی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی داریم مبانی فلسفی یا مابعدالطبیعی هنر اسلامی را با تکیه بر جریان های اصلی فلسفه های اسلامی مثل فلسفه های مشایی و اشراقی و حکمت متعالیه بر تمرکز بر چند مفهوم کلیدی مثل مفاهیم اصل نور، اصل وحدت و کثرت، اصل قوه خیال و اصل تجلی و غیره تبیین نماییم و نشان دهیم که فهم فلسفه هنر یا زیبایی شناسی به معنای عام کلمه در فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ غربی از مبانی فلسفی و دینی و حتی عرفانی تغذیه می کند. مساجد به عنوان مصداقی از معماری اسلامی به مثابه یک اثر هنر بزرگ اسلامی در طول تاریخ تمامی این چهار اصل را با اشکال مختلف خود در خود جمع کرده است. هنرمند اسلامی قبل از دست زدن به آفرینش هنری ذهن و روان خود را به آموزه های دینی و عرفانی ملبس می سازد. در این نوشته با تکیه بر گفته های فیلسوفان و عرفایی مثل سهروردی یا ابن عربی یا ملاصدرا سعی داریم عناصر یا بهتر بگوییم اصول مابدالطبیعی چهارگانه مذکور را با استناد به آثار این متفکران و مفسران این اندیشمندان نشان دهیم که محتوای هنر اسلامی امری کاملاً معنوی است و جوشش این امر معنوی مایه جوشش هنر اسلامی در طول تاریخ طولانی آن گشته است. شماره ی مقاله: ۱۷
تحلیل و بررسی مقاله «قرآن و هنرهای اسلامی» اثر« ژان لویی میشون» از دیدگاه هرمنوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
310 - 322
حوزه های تخصصی:
کتاب The study Quran تألیف سید حسین نصر در کشور آمریکا به چاپ رسیده است. کتاب مذکور علاوه بر ترجمه و تفسیر قرآن به زبان انگیسی، شامل پانزده مقاله پیرامون مسائل متفاوتی است که با قرآن و اسلام سرو کار دارد. در جستار حاضر، مقاله یازدهم این کتاب تحت عنوان «قرآن و هنرهای اسلامی» نوشته ژان لویی میشون مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. وی در مقاله مذکور برای پرداختن به قرآن و بیان هنرهای اسلامی به مباحثی از جمله دو هدیه آسمان، مسجد پیامبر(ص) در مدینه، موهبت تلفیق و ... پرداخته است. مقاله حاضر به شکل توصیفی تحلیلی در جهت دستیابی به تفکرات، دیدگاه، روش و نوع قلم مؤلف در زمینه قرآن و هنرهای اسلامی، ابتدا از زبان انگیسی ترجمه شده و سپس با توجه به تفکرات و اعتقادات مسلمانان، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل و بررسی متن، از جنبه هنر، معماری اسلامی قرآنی، هنر اسلامی و صنایع دستی و آیات هنری از دیدگاه مؤلف به رشته تحریر درآمده و در عین بیان مهم ترین نقد، نقاط قوت نیز بیان شده است. اهداف پژوهش بررسی هرمونتیک و موضوعات محوری در مقاله قرآن و هنرهای اسلامی اثر ژان لویی میشون. 2.بررسی کتاب The study Quran از سید حسین نصر. سؤالات پژوهش هنر اسلامی چه بازتابی در کتاب The study Quran داشته است؟ در مقاله قرآن و هنرهای اسلامی رابطه قرآن و هنر اسلامی چگونه تبیین شده است؟
تبیین جریان هنر اسلامی در نمایشگاه های جهانی، جشنواره های ملی و دوسالانه های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
117 - 129
حوزه های تخصصی:
رویدادهای هنری (نمایشگاه ها، جشنواره ها و دوسالانه ها)، زمینه ای برای معرفی، مجموعه سازی و مستندسازی آثار هنر اسلامی بوده اند و نگارش تاریخ هنر اسلامی و گزینش و انتخاب موزه ها را جهت داده اند. هدف مقاله حاضر مطالعه رویدادهای هنر اسلامی و تاثیر آن بر معرفی و نمایش آثار هنر اسلامی است و این پرسش دنبال می شود که رویدادهای هنری در سه گفتمان استعمار، ملی گرایی و جهانی شدن چگونه روایت های متفاوت از هنر اسلامی ارائه می دهند؟ به این منظور با روش مطالعه اسنادی به تحلیل مستندات و گزارش ها درباره رویداهای هنر اسلامی می پردازیم و داده ها و اطلاعات را مبتنی بر «تحلیل روند» سازماندهی می کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه ها و تأثیر آن بر نمایش آثار هنر اسلامی روشن شود. یافته های پژوهش سه جریان را در برگزاری رویدادهای هنری متمایز می کند؛ اول، در نمایشگاه های جهانی (که از نمایشگاه 1851 لندن آغاز و تا نمایشگاه هنر محمدی در سال 1910 در مونیخ تداوم یافت)، هنر اسلامی به عنوان هنر شرقی و مستعمراتی معرفی و ارائه شد و روایتی شرق شناسانه بر آن غالب گردید. دوم، در نمایشگاه ها و جشنواره های ملی (که توسط کشورهای تازه استقلال یافته و دولت های تازه تأسیس شده پس از 1920 برگزار می شد)، هنر اسلامی به عنوان میراث فرهنگی و بخشی از دارایی و ثروت ملی به نمایش می آمد و به تدریج روایت ملی گرایانه بر هنر اسلامی غالب شد. سوم این که نمایشگاه هنر اسلامی در سال 1976 پایانی بر جریان پیشین بود و با افول ملی گرایی و برآمدن گفتمان جهانی شدن، نمایشگاه های هنر اسلامی نیز وارد مرحله تازه ای شدند. این بار دوسالانه های هنر معاصر به نمایش و ارائه هنر اسلامی مدرن و معاصر پرداختند. با این حال آنچه در این رویدادها به عنوان هنر اسلامی معاصر ارائه شده، روایتی از هنر معاصر در سرزمین های اسلامی است و بیش از آنکه معرف هنر اسلامی باشد، دربرگیرنده تجربه های هنر معاصر است که اغلب ساختارشکن و انتقادی هستند.
بازتاب اشعار مثنوی معنوی مربوط به داستان های پیامبران در نگاره های دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
67 - 83
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مثنوی معنوی مولوی یکی از برترین کتاب های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است که مضامین عرفانی و ادبی آن یکی از موضوع های اصلی نگاره های دوره صفویه (907-1135 ه.ق) محسوب می شود. حکایات موجود در مثنوی دستمایه ای برای بیان اندیشه های عرفانی مولوی است. سرچشمه این داستان ها، قرآن و احادیث و روایاتی است که مولوی از آن استفاده کرده و از داستان های پیامبران برای القاءِ مضامین عرفانی بهره گرفته است. از آنجا که تبیین زیبایی شناسی هنر نگارگری مبتنی بر آموزه های عرفانی به ویژه عالم خیال یا عالم مثال بوده است، هم راستا با حکایات مثنوی، هنرمندان نگارگر صفوی نیز با برداشت هایی از اشعار و اندیشه های عرفانی مولوی و تأثیر از آیات قرآنی به تصویرگری این داستان های دینی، به ویژه داستان های پیامبران همت گماشته اند و ماحصل بیان تصویری داستان های پیامبران به شیوه فضاسازی چندساحتی نگارگری، نمود معانی حکمی و عرفانی در این نگاره هاست. سؤال اصلی تحقیق به این شرح است که کاربرد چه عناصر بصری از نگاره های مثنوی و معنوی داستان های زندگی پیامبران دوره صفوی نمود مضامین عرفانی و حکمی است؟ هدف: هدف اصلی پژوهش در بر دارنده بررسی مفاهیم موجود در اشعار مثنوی معنوی در نگاره های دوره صفوی (با تکیه بر داستان های مثنوی مولوی) است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی)، در صدد بررسی ارتباط بین دو موضوع کاربرد عناصر بصری و شیوه فضاسازی در نگاره های عصر صفوی با مضامین عرفانی و مذهبی مثنوی معنوی با تکیه بر داستان های پیامبران است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از این است که با توجه به ارتباط نزدیک قوه خیال در نگارگری با مضامین عرفانی، انعکاس فضاهای چندساحتی، عدم بُعدنمایی، کاربرد فرم یا صورت در نگاره های دوره صفوی بی شک متأثر از بینش عرفانی اسلامی است که به نگارگری دوره صفوی معنا و مفهوم ویژه ای بخشیده و اوج کمال و انسجام نظام چندساحتی نگارگری ایرانی در کنار ادبیات عرفانی در این نگاره ها جلوه گر شده است.
مقام رنگ و سنگِ فیروزه در هنر و تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رنگ ها و سنگ ها به دو دلیل در فرهنگ ایرانی اسلامی، جایگاه و مکانتی فراتر از جایگاه فیزیکی و مادی خود دارند.دلیل اول، وجود آیات و روایات مذهبی و تقریر مکانت معنوی رنگ و سنگ در متون مذهبی و اسلامی است. بعنوان مثال نوع نگاه قرآن به رنگ در آیاتی که صبغه الله مطرح می شود یا برخی آیات دیگر در باب رنگهای بهشتی چون سبز و سفید و یا آیات و روایاتی پیرامون تقدس برخی سنگ های مقدس چون حجرالاسود، عقیق ، فیروزه و.. و دلیل دوم توجه به وجوه معنوی رنگ ها و سنگ ها در متون عرفانی . بعنوان مثال آرای علاءالدوله سمنانی در باره مبانی عرفانی و معنوی رنگ ها. یا مثلا مباحثی که در باب سنگ هایی چون عقیق و لعل و یاقوت و زمرد و فیروزه در متون حکمی و عرفانی وجود دارد این مقاله به تحقیق در باب سنگ و رنگ فیروزه در تمدن اسلامی ایرانی و به ویژه شیعی پرداخته است. پرداختن به وجوه مذهبی، تاریخی، هنری و نیز کاربرد فیروزه در تاریخ معماری ایرانی که با نقش یافتن بر پهنه گنبد سلطانیه درخششی بی نظیر یافته و به یکی از رنگ های ثابت معماری مقدس در ایران تبدیل می شود، وجوه توصیفی و تحلیلی این بحث خواهد بود.
جایگاه و مفهوم هندسه در هنر معماری اسلامی بر اساس آراء اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
109 - 129
حوزه های تخصصی:
هنر معماری ایران به واسطه همراهی و همکاری معماران با دانشمندان اسلامی، دارای ابعاد علمی و حکمی فراوانی است. از قرون چهارم هجری به بعد، معماری با ظهور دانشمندانی چون اخوان الصفا با ارائه رسالات حوزه ریاضی، صناعات و مبانی هندسی همراه شده است که بر امکان اتصال علم روز با مبانی صناعت معماری تأکید بیشتری نموده است. وجود و حضور نسخ خطی دوره و همچنین اشارت علمی هندسی، ریاضی و صناعتی آن در مقوله احداث بنا، در این نسخ اثبات شده است. نکته و هدف اساسی در پرداخت به این موضوع، نحوه برخورد مفهومی این دانشمندان با موضوع هندسه در صناعت معماری است که در دوره تاریخی خود به چه صورتی مفهوم هندسه را تعبیر کرده و جهت کاربرد صناعت معماری تعریف نموده اند. سؤال اساسی در این نوشتار شناخت مفاهیم و موضوعات هندسه است که اخوان الصفا در ارتباط با صناعت معماری به آن پرداخته و معرفی نموده اند. این موضوع خطاب به علم برپایی بنای معماری از صناعت آن، بر اساس مفاهیم صادرشده ریاضی و هندسی است. روش پژوهش در این نوشتار باتوجه به بررسی موضوع هندسه در ریاضیات اخوان الصفا و موارد اندیشه دار و فلسفی آنان است که از روش تفسیری و تاریخی در برخورد با نسخه خطی هندسه اخوان الصفا و صناعت ریاست بناست. در بحث تحلیل مبانی و یافته گیری معماری آرای هندسی، از استدلال قیاسی دراین خصوص استفاده شده است. اخوان الصفا هندسه را دارای زمینه کمّی محسوس و کیفی معقول معرفی نموده اند که صناعت معماری را برای انسان دارای وجوه جسمانی و روحانی خطاب نموده است. فرم ها و اشکال هندسی در صناعت معماری، مستخرج شده از قوانین اعداد و اصول ریاضیات است که برای رفع نیازهای کارکردی انسان به دست آمده اند. قدس اعداد و اشکال مبنا در کارکرد بر اساس قاعده عقلی ریاضیات است که دارای اثبات از منظر معادلات عددی است. اعداد مبنایی به صورت یک، دو، سه و چهار معرفی شده اند و هرکدام دارای کارکرد و نحوه گسترش بر اساس معادلات تناسباتی هندسه عددی خاص خود هستند. در عالم فرمی نیز نقطه، خط، دایره، مثلث، مربع، کلمات و نقوش هندسی دارای چنین کارکردی هستند. در بحث هندسه از دیدگاه اخوان الصفا، اعداد و مبانی ریاضی به صورت هندسه نظری معرفی شده است و انسان در این دیدگاه دارای ابعاد جسمانی و روحانی تلقی شده است. هندسه عملی باید پاسخی باشد جهت برپایی بنای معماری برای انسان در جهت رفع نیاز فیزیکی و سپس مبانی روحانی. تناسبات دقیق و مشخص بین اعداد و اشکال فرمی خاص دراین خصوص به صورت ترسیمی و کاربردی به همراه نصایح و تدابیر حکمی منتج شده از اندیشه اسلام و دیگر مبانی اندیشه دار واجب در پرداخت صناعت معماری در باب کاربرد هندسه است. از هندسه به نردبانی تعبیر شده است که اثر معماری را خاصیت جسمانی و روحانی متعالی می بخشد. هندسه در این منظر در جهت کاربرد مناسب باید از حکمت نیز در این امور بهره مند باشد.
خوانش سفالینه های سده های میانی ایران از منظر سنت گرایان و تاریخ گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو گفتمان عمده در زمینه مطالعات هنر اسلامی، رویکردهای تاریخ گرایانه و سنت گرایانه هستند که گاهی در تعارض با یکدیگر قرار می گیرند. گفتمان تاریخ گرا آثار هنری را بر مبنای عوامل زمینه ای همچون؛ تاریخ، فرهنگ و اجتماع مورد بررسی قرار می دهد. از سوی دیگر، جریان سنت گرایی با نقد مؤلفه های مدرنیته، اصول زیربنایی خود را بر مفاهیم عرفانی قرار داده و با نگاهی آرمانی، بحث متافیزیک سنتی هنر را در زمینه هنرهای اسلامی مطرح می سازد. از آنجا که گفتمان سنت گرایی عموماً در مورد مفاهیم کلی صحبت کرده، نمونه های زیادی برای تطبیق قابل شناسایی نیستند که اندیشمندان برجسته هر دو رویکرد در مورد آنها بحث کرده باشند. بدین منظور، چهار نمونه از کاشی ها و ظروف سفالین انتخاب شده تا دیدگاه های متمایز صاحب نظران دو رویکرد در تحلیل آثار صنایع دستی آشکار شوند. مهم ترین سؤال این پژوهش، شناسایی تفاوت خوانش های دو رویکرد سنت گرا و تاریخ گرا در مواجهه با آثار سفالین سده های میانی ایران و نقد آنها است. این مقاله با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند که تاریخ گرایان با اتکا به مؤلفه های زمان، جغرافیا، فرهنگ و سیاست، تحقیقات بی شماری در مورد تک نمونه های آثار هنری دوره های مختلف انجام داده اند. نزد آنان خوانش آثار هنری، بر پایه توصیف دقیق اثر و ارائه فرضیات و نتایج طی یک روش شناسی مستدل و علمی صورت می گیرد. حال آنکه مبانی فکری سنت گرایان بر اساس بازگشت به اصل اولیه سنت و احیای آن شکل گرفته اند و به همین دلیل، موضوع نوشته های آنان بیشتر مفاهیم و کلیاتی در خصوص نمودهای هنر مذهبی و عرفانی هستند که به سختی می توان این رویکرد را برای تحلیل آثار صنایع دستی به کار بست.
نظریۀ کسر اصنام، مستخرج از زندگی ابراهیم(ع) در قرآن و تبیین کاربست و جایگاه آن در هنر اسلامی، با رویکرد نظریۀ داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقلید و واردات شیوه های تولید آثار هنری و مبانی هنر، از تمدن های دیگر، به تمدن اسلامی، در دوران معاصر، سبب تولید انبوهی از آثار، با ویژگی های متفاوت و گاها متناقض با مبانی فکری اندیشه اسلامی گردیده است. هدف پژوهش حاضر، برداشتن اولین گام ها، برای ارائه یک نظریه، مبتنی بر قرآن با تکیه بر شیوه تفکر ابراهیم(ع)، که برخی نیازهای کارکردی و نظری هنرمندان جهان اسلام را مرتفع گرداند، می باشد. ابراهیم(ع) به عنوان شخصیت تاریخی، با پنج ویژگی منحصر بفرد و ناظر بر عقلانیت و تفقه او، یعنی رشدیافتگی فکری پیش از نبوت، الگوی خوب برای مومنان، صاحب بینش، صاحب قلب سلیم و دیدن ملکوت آسمان و زمین معرفی شده و مخالفان استدلالات او نیز، سفیه و کم عقل خطاب شده اند. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تئوری داده بنیاد به انجام رسیده است. پس از جمع آوری کلیه دیتاها و انجام کدگذاری باز، محوری و انتخابی، ضمن یافتن پاسخ ها، مکانیزم تفکر ابراهیم(ع) به عنوان فرآیندی عقلانی، که بر اساس نقد مکرر معیارهای پیشین، معیارهای جدید خلق می کند، تحت نام نظریه «کسر اصنام »، استخراج و کارکرد آن در هنر را مشخص شد. سپس به شباهت ها و تفاوت های این نظریه و اندیشه انتقادی که در بستر سوبژکتیویسم به وجود آمده و مبنای هنر مدرن از منظر گرینبرگ معرفی گردیده، پرداخته شد. همچنین عدم هرگونه تنافر یا تناقض این نظریه به اصول، ثوابت و امور لایتغیر و لایزالی که در خلق هنر سنتی، و در قلب آن هنر دینی، ضروری هستند، بررسی و مشخص شد و در نتیجه مکانیزم تولید و ارتقاء معیارهای جدید برای ایجاد محصولات جدید بر اساس نقدهای پیاپی در چارچوب فاصله عبودیت و ربوبیت، بر اساس این نظریه تبیین گردید.