مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
هنر اسلامی
من الجدیر ملاحظه التکافؤ وفی بعض الأحیان؛ عملیّه النسخ من قِبل فنانّی الحقبه الإسلامیه لموتیفات الآثار الفنیّه والثقافیّه فی العصر الساسانی؛ وهی تعکس –وبوضوح- مدی سعه التأثّر الکبیر من ثقافه الساسانیین وفنّهم. ینهج بحثنا هذا المنهج التحلیلی من حیث الماهیّه والجوهر، وقد استخدمنا الوثائق المکتبیه فی جمع المعلومات حتّی یتهیّأ لنا المجال لدراسه علل الموتیفات الفنیّه فی العصر الساسانی فی آثار العصور الإسلامیّه وتناولنا أیضاً الأسباب المؤثّره فی البحث حول علل استمرار الموتیفات فی غضون العصور المعنیّه؛ لأنّه لا یتهیّأ لنا النظره الصحیحه بالنسبه إلی الآثار الفنیّه فی العصور الإسلامیّه إلّا من خلال الاستیعاب العمیق بالنسبه إلی جذور هذه الآثار ومضامینها. ترجع استمرار توظیف واستخدام الموتیفات التی تتعلق بفتره ماقبل الإسلام، فی العصر الإسلامی، لعدّه أسباب؛ وهذا الخلاف یتبیّن من خلال الظروف التأریخیه والجغرافیه الّتی تمّ فیها خلق العمل الأدبی، یمکن فی هذا الصدد الإشاره إلی توغّل الأشراف والعوائل والحکومات الإیرانیه ووجود الأدب وتأریخ إیران الشفهی إلی جانب ما تبقّی من المستوی الأعظم من آثار الدوله الساسانیه بعد الإسلام، بحیث أصبح کلّ ذلک أرضیّه خصبه لانتقال الأدوار والمضامین من تلک العصور إلی العصر الإسلامی.
نگرش زیبایی شناختی به موتیف اسلیمی در هنر اسلامی با توجه به زیبایی آزاد و پیوسته کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
97 - 116
حوزه های تخصصی:
کانت به دقت یک انشعاب برای زیبایی شناسی ذوقی در نظر گرفت که مستقل و خودمختار است و به طور مستقیم از عرصه علاقه های نظری و عملی، حسی و از امر مطبوع و خیر متمایز است. او دو نوع زیبایی آزاد و وابسته را از هم متمایز کرد و بیان زیبایی وابسته در حکم زیبایی شناختی را نمادی از مفاهیم اخلاقی در نظر گرفت. وجه نظر زیبایی شناس هنگام بیان حکم محض ناظر به طرح و ترکیب بندی صرف به شمار می آمد و حکم زیبایی شناختی غیرمحض با دقت در مواد آزاد یا رنگ ها و صداها و اشکال ساخته می شد. در این صورت مفاهیم اخلاقی به عنوانِ نمادی از زیبایی محض به عنوانِ محمول حکم بیان می گردند. در نظر کانت، زیبایی فی نفسه نقوش اسلیمی در زمره اطلاق مفاهیم فاهمه و نیز شناخت نظری نبود؛ اما آیا طبقه بندی کانت از اسلیمی به عنوانِ زیبایی آزاد، می تواند بستری مناسب برای دیگر رویکردها و نگرش ها به هنر اسلامی فراهم آورد؟ خود واقعه زیبایی محض برآمده از هماهنگیِ پیشین بنیاد فاهمه و مخیله به منزله بستری برای ورود به رویکردهای دیگر محسوب می شود؛ به علاوه پشتیبان و عمق دهنده به آرای افرادی محسوب می شود که خواهان برطرف کردن نقصان های روش شناختی مختلف سنت گرا، عرفانی و نمادین هستند.
مطالعه تطبیقی بازتاب مضامین شیعی در آثار هنری فاطمیان مصر و آل بویه
آثار برجای مانده از فاطمیان و آل بویه نشان می دهد که فاطمیان نسبت به استفاده از مضامین شیعی در آثار هنری خود سستی نموده اند، در حالی که آل بویه در آثار خود به وفور از آن استفاده کرده و از مضامین متنوع ترین نیز در آثار خود بهره برده اند. پژوهش حاضر به روش تاریخی و توصیفی- تحلیلی و با هدف شناخت دلایل تفاوت در نوع بازتاب مضامین شیعی در هنر فاطمیان مصر و آل بویه انجام شده است و به این پرسش پاسخ می دهد که وجود تفاوت در نوع بکارگیری مضامین شیعی در آثار هنری فاطمیان و آل بویه ناشی از چیست؟ نتایج نشان می دهد که نگرش متفاوت فاطمیان و آل بویه نسبت به هنر، بروز تفاوت در نوع استفاده آنان از مضامین شیعی را منجر شده است؛ فاطمیان به آثار هنری به دید کالایی برای تجارت و کسب درآمد نگاه می کردند، در حالی که آل بویه نسبت به هنر نگرشی تبلیغی داشتند و آثار هنری را به مثابه ابزاری در جهت تبلیغ عقاید و نیزکسب مشروعیت مذهبی می انگاشتند.
رویکرد سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود در باب شمایل و شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۲۶۹
41-52
حوزه های تخصصی:
در ادیان الهی، با وجود آموزه های یکتاپرستانه مشترک، رویکردهای متفاوتی در زمینه خلق شمایل های الهی و انسانی وجود دارد. درک چرایی تفاوت در این رویکردها برای شناخت ماهوی هنرهای دینی امری ضروری و هدف پژوهش حاضر است. این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، نشان می دهد که در تورات ساخت شمایل صراحتاً منع شده و سازنده آن مورد لعن خداوند قرار گرفته است. اما در مسیحیت گرچه در ابتدا ممنوعیت هایی درباره هنر صورت نما وجود داشته، اما در قرون بعد، خلق شمایل مسیح، بسیار مرسوم گردید و این گرایش در مقاطعی تا مرحله افراط گرایانه گرایشات پرستشی نسبت به شمایل ها ظهور یافت. در اسلام محدودیت خلق شمایل با فلسفه پرهیز از آداب پرستشی گذشته و به سبب تشحیذ اذهان نومسلمانان به وجود آمد. بنا بر اصل توحید، مقام خداوند مبرا از هرگونه تشبیه و تجسم است، و این امر سبب پدیدار شدن رویکردی تنزیهی در تصاویر اسلامی گردید. پرهیز از خلق تصاویر و یا ساخت پیکره های انسانی و جانوری در اسلام نیز بر پایه همین شأن تنزیهی شکل پذیرفت.
مطالعه زیبایی شناسی موسیقی سنتی ایران بر اساس مفاهیم حکمت اشراق سهروردی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۱۳
53 - 67
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی- اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات فرمی و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی چیستند و چگونه در موسیقی سنتی ایران نمود پیدا می کنند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد فلسفه اشراق سهروردی که با نقد اندیشه مشائیان آغاز می شود، مفاهیم جدید و ابداعاتی را در تبیین و صورت بندی سلسله مراتبی حیث وجودی و شناختی جهان به کار می بندد. ابتنای این فلسفه بر نورانیت و ظهور وجود، مشروط نمودن حیات و هستی و ادراک آن، بر ظهور و نور، کارکرد خیال به مثابه امر واس ط و خلق صور معلقه مبتنی بر محاکات نقوش ثابته عالم ملکوت، لذت و ابتهاج حاصل از ادراک صور در عالم مثال و مکاشفات عوالم ملکوت و اندراج آن در خاطر سالک، محتوایی زیباشناختی و فرمی هنری به اندیشه اشراقی بخشیده است. مفاهیم حکمت اشراق به عنوان محتوا در موسیقی ایرانی نمود یافته و این هنر در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. این ارتباط دوسویه بیان گر این است که مفاهیم دقیق و مشخص در پس صور هنری وجود دارد که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در حوزه موسیقی سنتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
نگاهی به تحولات گفتمانی حوزه هنر اسلامی در سه مقطع زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
55 - 75
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی حوزه «تاریخ هنر اسلامی» در سه مقطع زمانی اختصاص دارد. این مقاله با بررسی تحولات این حوزه، در قالبی تحلیل گفتمانی، ضمن روشن کردن ویژگی های بنیادین آن به تبیین ریشه برخی منازعات شکل گرفته در این حوزه، از جمله منازعه اخیر بر سر خود اصطلاح هنراسلامی، می پردازد. در این راستا پس از ارائه مقدماتی درباب مقوله تحلیل گفتمان که ابزار تحلیل نظری در این مقاله است، به بررسی ابعاد مختلف پیدایش، تحول و نشانه های چرخش در گفتمان هنر اسلامی در سه مقطع زمانی، یعنی قرن نوزدهم، قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست ویکم، پرداخته شده است. بررسی حاضر نشان می دهد «هنر اسلامی»، به مثابه یک گفتمان، بیش از آنکه محصول واقعیتهایی در جهان بیرونی باشد، محصول اندیشه هایی است که در ادوار مختلف پیرامون این واقعیات به عمل آمده و انعکاس بیرونی خود را در قالب زبان و گفتمان یافته است. این حوزه گفتمانی در قرن نوزدهم و تحت تاثیر جریان شرق شناسی شکل گرفت. در قرن بیستم جابجایی آرام و درون گفتمانی را از رویکرد هویتی-مردم شناختی به رویکرد تاریخی-فرهنگی تجربه کرد؛ و در سالهای آغازین قرن بیست و یکم، عمدتاً تحت تاثیر نظریات پسااستعاری، با نقدهای جدی تری مواجه شد که درنتیجه بسیاری از ابعاد تثبیت شده این گفتمان، از چارچوب شرق شناسانه تا رویکرد فرهنگی-تاریخیِ آن، به پرسش کشیده شد. از دل این پرسش ها رویکردهایی نو و تازه به حوزه هنر اسلامی در حال پدید آمدن است. این پژوهش به روش تاریخی-تفسیری و با رویکرد تحلیل گفتمانی انجام یافته است.
بررسی مولفه های زیبایی شناسی آثار هنر اسلامی بر اساس نظرات عرفانی ملا محسن فیض کاشانی و آبراهام مَزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
166 - 203
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات بنیادین که در دو دهه اخیر در بررسی و تحلیل آثار هنری به ویژه شعر به وجود آمده، بهره گیری از دستاوردهای دانش روان شناسی است. در میان نحله های متعدد این دانش، مکتب روانشناسی انسان گرایانه اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا به توصیف مؤلفه های مثبت انسانی می پردازد و الگویی برتر از نوع بشر و توانایی های او ارائه می دهد. در واقع، انسان گرایی، انسان و خودآگاهی را در مرکز توجه می داند و باور دارد که اشخاص حق آزادی، خودشکوفایی و رفتار اخلاقی دارند. در این میان، آبراهام مزلو که سرشناس ترین شخصیت مکتب انسان گرایی است، با نظریه خودشکوفایی تحولی ژرف در این گرایش به وجود آورد. تجربه اوج یا عرفانی، یکی از مؤلفه های پانزده گانه نظریه اوست که نمود آن در آثار ادبی ایی که بن مایه ای عرفانی دارند، به روشنی دیده می شود. خوانش متون ادبی با عنایت به مؤلفه تجربه اوج، بخش های پنهان سطح فکری مؤلفان آثار را آشکار می کند و به جنبه های مغفول مانده آن می پردازد. ملامحسن فیض کاشانی یکی از شخصیت های ادبی-عرفانی برجسته در گستره ادب فارسی است که در آثار خود به ویژه دیوان اشعار به انسان و نیازهای او توجه شایانی نشان داده است. بازخوانی دیدگاه های او بر اساس نظریه مزلو، در پی بردن به الگوی انسانی مورد نظر فیض کاشانی مؤثر است. نتایج تحقیق حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی نگارش شده است، نشان می دهد که شاخصه هایی چون: «گشوده شدن افق نامحدود در برابر دیدگان»، «وجد و حیرت شدید و احساسی فرامکانی و فرازمانی»، «احساس یکپارچگی و بی خویشتنی» و «گرایش به شعر، عرفان و مذهب»، در آزمودنی های مزلو و تجربه های تبیین شده از سوی فیض کاشانی مشابه بوده است. همچنین، تجلی این شاخصه ها در هنر اسلامی نمود بارزی یافته است.
نقد و بررسی کتاب هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۸۲)
25-41
یکی از موضوعات بحث برانگیز در باستان شناسی و هنر جهان اسلام، چیستی هنر اسلامی است. پژوهشگران متعددی درباره خاستگاه، چیستی و حوزه عمل هنر دوران اسلامی مقالات و کتب تخصصی نگاشته اند. آنچه که معیار تمایز اندیشه های معاصر در تفسیر هنر به معنای اسلامی آن قلمداد می شود معطوف به مبانی نظری و چارچوب های تفسیری است که هریک، با رهیافت های گوناگون به آن پرداخته اند. رهیافت هایی که به واقع، نقش بسزایی در بیان منسجم و مقتن از پدیده های هنری در جهان اسلام داشته اند. کتاب حاضر در زمره ی کتب مرتبط با حوزه شناخت هنر دوران اسلامی است که با تکیه بر رهیافت تاریخی نگری به رشته تحریر درآمده است. بررسی این کتاب نشان می دهد علیرغم گستردگی حاکمیت سیاسی حکومت ها در جهان اسلام، نویسنده توانسته نمایی کلی از تحولات را در مقیاس محلی عرضه نماید. بطوریکه، با تمرکز بر نقاط مهم جغرافیایی، دستاوردهای هنری مسلمین را در توالی فرهنگی نظام مندی بیان نماید.
نقدی بر ترجمه کتاب سفال اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۸۲)
223-242
در میان هنرهای دوران اسلامی، سفالگری یکی از متنوع ترین و جذاب ترین هنرها به شمار می آید و همواره موردتوجه باستا ن شناسان و پژوهشگران هنر اسلامی قرار داشته است. از همین رو کتب تخصصی و کاتالوگ های زیادی به زبان های مختلف پیرامون این هنر و معرفی انواع و شیوه های آن به چاپ رسیده است که بسیاری از آن ها بر اساس آثار یک مجموعه های خصوصی یا یک موزه تهیه و تنظیم شده اند. نوشتار پیش رو به بررسی و نقد ترجمه ی یکی از این کتب می پردازد که در واقع یک جلد از مجموعه ای چند جلدی است که به معرفی آثار هنری اسلامی موجود در مجموعه ناصر خلیلی اختصاص یافته است. بررسی دقیقِ ترجمه کتاب که با عنوان «سفال اسلامی» به چاپ رسیده است نشان می دهد که این اثر علی رغم کیفیت ظاهری درخور توجهِ چاپ و روانی نسبی متن در برخی بخش ها، در زمینه ترجمه و ویرایش دارای کاستی ها و ضعف های جدی است. از جمله مهم ترین این ضعف ها می توان به اشکالات جدی و پرتعداد در ضبط اسامی خاص به ویژه نام های جغرافیایی و محوطه های باستانی، ناآشنایی مترجم با اصطلاحات و واژگان تخصصی سفال و هنر اسلامی، اشتباهات و ابهامات در ترجمه و درنهایت توضیحات جهت دار و پراشتباه ویراستار اشاره کرد.
تحلیلی بر نقش شمسه از منظر اندیشه و عرفان ابن عربی
حوزه های تخصصی:
نقش شمسه به عنوان یکی از نقوش بکار رفته در هنر اسلامی از جایگاه خاصی در شاخه های مختلف از معماری تا کتابت و صنایع دستی برخوردار است. بدون شک نقش تجریدی شمسه و هندسه آن، که ازخواستگاه فرهنگ و هنر پیش از اسلام است، در ترکیب با مبانی عرفانی و اندیشه های موجود در باور اسلامی به شکلی نوین سر برآورد. چنین نقوشی در هنر اسلامی علاوه بر ارزش های زیباشناسانه صوری، بیانگر راز و رمزهای فرهنگی و دینی نهفته در خود می باشد. هنرمند مسلمان از این نقوش در جهت بیان آرمان های باورمدار توحیدی خود بهره برده است. ارتباط این آرایه ها با ایمان و عقاید توحیدمدار نوعی جاودانگی، اصالت و خلوص را در آنها بازتاب می دهد. در میان فیلسوفان بزرگ اسلامی، ابن عربی(560-638ه .ق.) دردوره ای می زیسته که هنر اسلامی به هویتی مستقل دست یافت و به دستاوردهای ملموس و قابل تاملی رسید. از آنجا که با مطالعه آرا ابن عربی می توان به مفاهیم کلیدیِ چون تأویل، کنز مخفی، اعیان ثابته، خیال متصل و منفصل و وحدت وجود رسید در نظر است تا در این مقاله با بیان این آرا به یک مدل نظری دست یافته و براساس آن به بررسی و تحلیل نقش شمسه بپردازد و به سوال خود در باب " چگونه می توان بر اساس عرفان نظری ابن عربی اصولی را مستخرج و به تحلیل نقش شمسه پرداخت؟" پاسخ دهد. بر اساس روند مطالعات و تحلیل های انجام شده در انتها این استتنتاج حاصل می آید که تبیین معناگرای نقش شمسه در هنر اسلامی با عرفان نظری ابن عربی مرتبط است. روش تحقیق این مقاله تحلیل کیفی است که با تاکید برمستندات کتابخانه ای به نگارش درآمده است.
تحلیل بازتاب هنر سنتی اسلامی در طراحی پوستر با تأکید بر پوستر سی و چهارمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
مفهوم هنر اسلامی با سنت و تفکر سنتی و نگرش دینی و معنوی الهی نسبت به جهان پیوندی ناگسستنی دارد. این مفهوم دارای کارکردهای بسیاری است که جلوه های متنوع آن را در سراسر فرهنگ و تمدن اسلامی چه در آثار گذشته و چه در آثار معاصر می توان دید. مطالعه رابطه هنرهای سنتی با هنرهای نسبتاً جدیدتری مثل طراحی گرافیک همواره از ضروریات پژوهشی پژوهشگران قلمداد شده است. سوال اصلی در این پژوهش، چگونگی ویژگی های تصویری هنر اسلامی در پوسترهای شش سال اخیر، 1391 الی 1396، مسابقات بین المللی قرآن کریم با تأکید بر پوستر سی و چهارمین دوره است. یافتن پرسش اصلی پژوهش، در گروه پاسخ به پرسش هایی از این دست است؛ استفاده از هنرهای سنتی اسلامی چه نقشی در انتقال پیام اصلی اثر دارد؟ بازتاب هنر اسلامی در پوسترهای موردنظر چگونه است؟ ازاین رو در این پژوهش، شناسایی و تحلیل ویژگی های تصویری هنر اسلامی در پوسترهای مذکور، دست مایه اصلی تحقیق قرار گرفته است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، پژوهشی بنیادی محسوب می شود. روش توصیفی- تحلیلی و نمونه گیری هدفمند برای این تحقیق انتخاب شد. اطلاعات ضروری نیز با استفاده از روش های ترکیبی مثل مشاهده و کتابخانه ای جمع آوری شد. ابزار اصلی برای تولید داده در این پژوهش، مشاهده و فیش بوده است. بدین ترتیب که پس از مشاهده نمونه ها، متغیرها به روش نشانه شناسی در آثار ارتباط تصویری پیشنهادشده توسط پهلوان (1384و 1387) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. مهم ترین یافته ها و نتایج حاصل عبارت است از: استفاده از عناصر هنر سنتی و ترکیب آن با هنرهای جدیدی چون طراحی گرافیک می تواند برای موضوعات ملی، دینی و فرهنگی انتخابی هوشمندانه باشد چراکه علاوه بر هم سویی با موضوع منتخب، اشاره ای به هنرهای سنتی فراموش شده جامعه دارد و از سویی دیگر، هنرمندان را بر آن می دارد تا با نگاهی عمیق تر نسبت به احیای هنرهای سنتی جامعه خود گام بردارند.
جستاری در صورت و معنایِ هنر آینه کاری با تاکید بر هنر مفهومی و معماری اسلامی
آینه کاری، هنری غنی و بهره مند از شگفتی آفرینی هنرمندان آینه کار ایرانی است. این هنر گرچه در بستر عرفان اسلامی خلق شده است، اما نگرش و ظرافت هنر بومی ایران که در ابنیه تاریخی و مذهبی تجلی یافته را در پیکره خود دارد. هنرمند آینه کار، براساس مکان قرارگیری آینه و طبق نقوش مورد نظر، دست به برش و تراش آینه می زند. قطعات برش داده شده اغلب به شکل های مختلف هندسی هستند که با حفظ تقارن، در زوایای مختلف و هماهنگ به صورت برجسته یا فرو رفته در فضای دیوار، سقف، گنبد و... قرار گرفته اند. این قطعات موزون هر آنچه در پیش روی آن ها قرار بگیرد را به مثابه نوازندگان یک ارکستر موسیقی که با هارمونی یک قطعه را می نوازند، بازنمود می کنند. فضای آینه کاری شده، نه تنها از منظر زیباشناختی یک اثر هنری مجرد تلقی می شود، بلکه به دلیل ارتباطی که فرد با قطعات آینه در این فضا برقرار می کند، شباهت با نوعی از هنر مفهومی نیز دارد. همچنین این طور به نظر می رسد که فضای آینه کاری شده، تمثیلی از عالم مُثُل است. سوالات در این پژوهش عبارتند از «هنر آینه کاری چیست و بیان گر چه مفهومی است و همچنین صورت و معنا در هنر آینه کاری به چه صورتی تجلی یافته است؟» و همچنین ضمن بررسی خاستگاه ظهور آینه کاری، به ارتباط آن با هنر اسلامی در بستر معماری اسلامی پرداخته می شود و در خصوص صورت و معنای نهفته در این هنر و ارتباط آن با هنر مفهومی، مباحثی تشریح می گردد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است.
مطالعه نمود مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی در نگارگری ایرانی
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات نگارگری ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات فرمی و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می-شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی چیستند و چگونه در نگارگری ایرانی نمود پیدا می کنند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد فلسفه اشراق سهروردی که با نقد اندیشه مشائیان آغاز می شود، مفاهیم جدید و ابداعاتی را در تبیین و صورت بندی سلسله مراتبی حیث وجودی و شناختی جهان به کار می بندد. ابتنای این فلسفه بر نورانیت و ظهور وجود، مشروط نمودن حیات و هستی و ادراک آن، بر ظهور و نور، کارکرد خیال به مثابه امر واس ط و خلق صور معلقه مبتنی بر محاکات نقوش ثابته عالم ملکوت، لذت و ابتهاج حاصل از ادراک صور در عالم مثال و مکاشفات عوالم ملکوت و اندراج آن در خاطر سالک، محتوایی زیباشناختی و فرمی هنری به اندیشه اشراقی بخشیده است. مفاهیم حکمت اشراق به عنوان محتوا در نگارگری ایرانی نمود یافته و این هنر در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. این ارتباط دوسویه بیان گر این است که مفاهیم دقیق و مشخص در پس صور هنری وجود دارد که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در حوزه نگارگری هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
گونه شناسی خط بنایی (معقلی)، بر اساس شیوه طراحی و روش های اجرایی
حوزه های تخصصی:
خوشنویسی در بین هنرهای اسلامی از ارزش ویژه ای برخوردار است. از این رو جایگاه خاصی در آثار گوناگون، به ویژه در تزیین بناهای مذهبی دارد. خط بنایی (معقلی) به واسطه انطباق با آجر به سبب راست گوشه بودن در تزیین بناها استفاده شد. این خط یک هنر ترسیمی اسلامی برگرفته از خط کوفی و نقوش معقلی است که بر زیر نقش های مختلف هندسی، به ویژه مربع، با رعایت تناسب فضای سیاه و سفید و در یک چارچوب معین طراحی و ترسیم می شود. این امر باعث شده تا گونه های متعدد بر اساس شیوه های مختلف طراحی و رو ش های اجرایی در این خط به وجود آید. اما تقسیم بندی هایی که درباره این خط صورت پذیرفته، عموما ناقص و دربردارنده همه ابعاد این خط نیست. این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای، با جمع آوری اطلاعات و مشاهدات میدانی سعی داشته به پیوند بین شیوه طراحی و روش های اجرایی در کتیبه های کوفیِ بنایی (معقلی) برخی بناهای اسلامی بپردازد. در این پژوهش، با توجه به ارزش مشاهدات، سعی شده برای تبیین مراحل بصری از روش «نگاشت ادراکی» که روشی مرسوم در تحقیقات بصری است، استفاده شود. یافته های تحقیق نشان می دهد شیوه طراحی و روش های اجرایی، متناظر به هم اند؛ یعنی نحوه اجرای کوفی بنایی، تابع شیوه طراحی خوشنویسی کوفی بنایی است، و از دیگر سوی معکوس آن نیز صادق است. شیوه های طراحی خوشنویسی کوفی معقلی شامل شش گونه منفرد، گردان، پیچیده، سواد و بیاض، بنایی خوشنویسی و آزاد است. چهار گونه نخست (منفرد، گردان، پیچیده و سوادوبیاض)، دارای قواعد پایدار در طراحی است، اما دو گونه «بنایی خوشنویسی» و «آزاد»، برحسب فضای خوشنویسی بر پایه روش های متنوع و ابتکاری، بر شبکه های مختلف قابل انجام بوده، و بر اساس نیازهای گرافیک امروز به وجود آمده است. از دیگر سوی به لحاظ روش اجرا، چهار روش اجرایی (ساده، یک رگی، سه رگی و راسته خفته)، نیز با همه شش گونه کوفی معقلی، رابطه متناظر برقرار می سازند.
بازنمایی هنر اسلامی در هنر ایتالیای قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع گوناگون هنر اسلامی در برهه های مختلف تاریخی در هنر سایر کشورها بازنمایی شده اند. سبک های هنری رومانسک و گوتیک در ایتالیا (قرن ۱۲ و ۱۳ م)، که از حیث محتوا و کاربرد کاملاً مذهبی می باشند، معاصران هنر اسلامی و تاثیرپذیرِ از آن هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی ت طبیقی، حضور هنر اسلامی را در معماری و مجسمه سازی قرن دوازدهم و نقاشی قرن سیزدهم میلادی در کشور ایتالیا را بررسی می کند. نتایج این تحقیق نشان می دهند که الگوهای هنر اسلامی فارغ از اینکه برآمده از کدام بخش جغرافیایی تمدن اسلامی هستند، در این دو سبک هنری ایتالیایی پدیدار می شوند و مطالعه این موضوع می تواند منبعی برای بررسی تاریخ هنر این کشور باشد که در خلال آن می توان به بررسی وضعیت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن پرداخت.
تجلی حکمت صدرایی در معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به این نکته که تفکرات حکمی فلسفی ملاصدرا در آثار هنری زمان وی و بطور خاص معماری آن دوره تجسم یافته است، بنظر میرسد برای فهم درست و بهتر هنر و معماری آن دوران و رابطه» آن با نظریات فلسفی عرفانی ملاصدرا، لازم است آراء و دیدگاههای وی در اینباره را بدقت مورد بحث و بررسی قرار دهیم. ازآنجاکه مفهوم خیال در تعریف هنر اسلامی از منظر ملاصدرا و دیگر حکما و عرفای اسلامی نقش اساسی را ایفا میکند، در این نوشتار نخست به آن بخش از فلسفه ملاصدرا میپردازیم که به شرح و بیان مفهوم خیال میپردازد، سپس نقش و بتبع آن جایگاه خیال در کنش هنری به مفهوم عام آن را معین کرده و روند فعلیت این کنش را در معماری، بویژه معماری دوران صفوی بررسی میکنیم. محوریت خیال در این مبحث تا بدانجاست که میتوان هنر اسلامی را در کلیت آن به تجلی امر معقول در امر محسوس از طریق تخیل فعال تعریف کرد.
طومارِ گواهینامه حج از سده نهم هجری در موزه بریتانیا(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
68 - 80
حوزه های تخصصی:
گواهی نامه های حج اسنادی بوده اند که در گذشته با هدف تصدیق و گواهی حج گزاری و ادای مناسک مختلف آن، برای برخی اشخاص صادر می شده اند. این گواهی نامه ها معمولاً به شکل طومارهایی حاوی نقاشی ها و نگاره هایی از مساجد و اماکن مقدس حرمین شریفین بوده اند که نمونه های کهنی از آنها باقی مانده است. از مشهورترین و جالب ترین این طومارها، نمونه موجود در موزه بریتانیا از سده نهم هجری است که با کتیبه ها و نقاشی های زیبایی تزیین یافته است. در این نوشتار به معرفی و توصیف دقیق طومار و کتیبه ها و نقاشی های به کار رفته در آن پرداخته شده است. بر اساس این بررسی می توان گفت که طومار مورد نظر، سند تاریخی مهمی است که در آن، اماکن مقدس مرتبط با حج و حرمین شریفین، گاه با واقع گرایی نسبی، و گاه به صورت نمادین، نمایش داده شده است.
انیس الحُجّاج صفی بن ولی قزوینی؛ راهنمای مصوّر سفر دریایی حج از هند(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
29 - 60
حوزه های تخصصی:
صفی بن ولی قزوینی، نویسنده ایرانی دربار اورنگ زیب گورکانی است که به درخواست دختر وی، زیب النساء بیگم، اثری به زبان فارسی به نام انیس الحُجّاج، در شرح حج گزاری خود در سال 1087ق، نوشته است. انیس الحجّاج احتمالاً تنها متن موجود از سده های میانی و احتمالاً قدیمی ترین متن فارسی در شرح سفر حج از هند، از مسیر دریایی، در سده های میانی است و از این رو، ارزش تاریخی ویژه ای در تاریخ حج گزاری مسلمانان هند دارد. این کتاب پیش از آنکه یک سفرنامه به مفهوم مصطلح باشد که در آن یادداشت های روزانه سفر و خاطرات مؤلف ثبت شده باشد، یک کتاب راهنما برای حج گزاران هندی است که این مسئله، آن را به اثری مهم تبدیل کرده است. کارکرد این اثر به عنوان راهنمای حج گزاران، عاملی بوده تا در برخی از نسخه های خطی آن، نگاره های هنری زیبا و نفیسی از نقشه های شهرهای واقع در طول مسیر و نیز مناسک حج و کاروان های حج ملت های مسلمان ترسیم شود. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که انیس الحجّاج اثری است که به عنوان راهنمای مصوّر سفر دریایی حج از هند و البته تقریباً مخصوص دربار، پدید آمده است.
مطالعه نقوش هندسی و مفاهیم آن ها در نسخه مصور سه مثنوی خواجوی کرمانی (نسخه 18113 کتابخانه بریتانیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
25 - 37
حوزه های تخصصی:
بنابر نظریه تجلی در دین اسلام، امر مطلق خود را با واسطه اظهار می کند و این واسطه ها در هنر و زیبایی مفهوم نماد به خود می گیرند و از زبان رمز برای بیان مفاهیم و ماهیت باطنی خود استفاده می کنند. هنر اسلامی برای تجلی صور مثالی در هنر، قالب هندسه را که خود سنخیتی ذاتی با صور مثالی دارد برگزیده است و نقوش هندسی در نگارگری ایرانی می تواند یکی از نمونه های بهره گیری از هندسه در بازنمایی عالم مثال باشد. نسخه سه مثنوی خواجوی کرمانی کتابخانه بریتانیا در سنت نقاشی ایرانی-اسلامی از وجوه مختلف از جمله نقوش هندسی به کاررفته در نگاره ها، به عنوان الگو و سرخطی تا اواخر قرن دهم هجری دانسته می شود؛ لذا تحقیق و بررسی در این زمینه اهمیت می یابد. ازاین رو هدف از این مقاله معرفی و شناخت الگوهای هندسی موجود در این نسخه و تحلیل مفاهیم عددی آن ها براساس نظریه تجلی است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. نقوش هندسی به کار رفته در نسخه مصور سه مثنوی، چه ویژگی های ساختاری دارند؟؛ 2. براساس نظریه تجلی در هنرهای ایرانی-اسلامی، چه تحلیل های مضمونی می توان برای نقوش هندسی این نسخه ارائه کرد؟ این پژوهش از نوع توسعه ای و به شیوه توصیفی–تحلیلی انجام شده است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی(کتابخانه ای) با استفاده از ابزار فیش است و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی است. دوازده نقش هندسی در نسخه سه مثنوی به کار رفته است که به ترتیب برمبنای اعداد 8، 6 و 4 ترسیم شده اند و تأکید بر این اعداد خاص به منظور بیان مضامین و مفاهیم آن ها بوده است. در اندیشه اسلامی عدد هشت با عالم مثال در ارتباط است و رمز گذر از عالم محسوس به عالم معقول است. عدد چهار نماد زمین و عالم ملک است. عدد شش یادآور شش روز خلقت است و در عالم کبیر متناظر با جسم و در عالم صغیر معادل شش قوّه حرکت است و عدد کمال و رمز آسمان در نظر گرفته می شود. با توجه به نظام هفت رنگ در رنگ شناسی سنتی، رنگ غالب نقوش هندسی این نسخه آبی است که نشان از نیک خواهی، احسان و نفس امّاره است و غالباً در جوار رنگ مکملش، نخودی، قرار گرفته است. همچنین بنا بر تطابق ذاتی ایده و قالب در تمدن اسلامی، اکثر نقوش شش ضلعی که رمز آسمان در نظر گرفته می شوند، با رنگ آبی رنگ آمیزی شده اند و در نهایت منجر به وحدت معنا و قالب می شود.
دیدگاه قرآن درباره زیباجویی و تاثیر آن بر معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۸۷-۱۰۶
حوزه های تخصصی:
انسان ذاتاً زیباجوست و گرایش به زیبایی دارد و از زیبایی ها لذت می برد.قرآن نیز زیباجویی انسان را تایید می کند و آن را بر دو گونه معقول و محسوس می داند که هر کدام باعث تاثیری بر معماری درطول تاریخ اسلام شده است. به نظر می رسد هنر و معماری اسلامی دارای دو بُعد کالبدی و محتوایی است. در بعد کالبدی معماری تابع اقتضائات زمان و تجربیات بشری است، اما بعد محتوایی آن کاملاً وابسته به باورها و ارزش های حاکم برهنرمند و معمار است. براین اساس پژوهش حاضر، به روش تحلیلی و تفسیری در پی پاسخ به این پرسش است که دیدگاه قرآن درباره زیباجویی و تاثیر آن بر معماری اسلامی چیست؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه قرآن ، زیباجویی معقول در انعکاس جلوه الهی در هنر اسلامی طریقی برای وحدت بخشیدن به زندگی انسان و زیباجویی محسوس ،مستلزم حاکم شدن ارزش های اسلامی بر معمار است.