مطالب مرتبط با کلیدواژه

رابرت واثنو


۱.

تاثیر اسلام بر هنر ایران (مطالعه جامعه شناختی با تکیه بر آرا رابرت واثنو)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر فرهنگی هنر اسلامی ایران بعد از اسلام رابرت واثنو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۲ تعداد دانلود : ۴۳۵
حکومت ساسانی با سیستم حکومتی قدرتمند خود نتوانست در مقابل ورود اسلام مقاومت کند و با حمایت و پذیرش ایرانیان، اسلام راه خود به این سرزمین را باز کرد و منجر به تغییرات مهمی در زمینه های گوناگون شد. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر فرهنگ و هنر دوران اولیه اسلامی در ایران، به این پرسش پاسخ می دهد که نقش شرایط اجتماعی و تغییر فرهنگی در شکل گیری هنر ایران قبل و بعد از اسلام چیست؟ روش تحقیق تحلیلی تاریخی با رویکرد تبیینی تطبیقی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، با تکیه بر آرای رابرت واثنو صورت پذیرفته است. هنر ایرانی در دوران حکومت های مستقل، با احیای زبان فارسی و آفرینش شاهنامه، دوام یافت. در دوران بعد، با توجه به حرمت تصویرگری، هنر، گرایش به سادگی پیدا کرده و هنر اسلامی به تدریج شکل گرفت. به دلیل نداشتن اختلاف ریشه ای بین دو فرهنگ اسلامی و ایرانی، دو فرهنگ در کنار یکدیگر قرار گرفته و هنر جدید ایرانی اسلامی شکل گرفت. برطبق آرای رابرت واثنو جایگاه بافت های نهادی در تغییرات اجتماعی این دوران از مهمترین عوامل بوده است.
۲.

نقش ادبیات داستانی در بررسی آثار هنری بر پایه نظریه جامعه شناسی واثنو (مطالعه موردی: نگارگری صفوی و رمان نام من سرخ اثر اورهان پاموک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مینیاتور صفوی رابرت واثنو اورهان پاموک جامعه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۹۶
عصر صفوی به عنوان یکی از درخشان ترین دوره های هنری در ایران، با حمایت پادشاهان از هنرمندان همراه بود. نقل و انتقالات سیاسی این دوره، باعث آشنایی بیشتر هنرمندان شرقی با هنر غرب شد. پژوهش حاضر ضمن بررسی جوانب بصری و نظری نگارگری صفوی از دیدگاه رمان «نام من سرخ» بر پایه جامعه شناسی واثنو، تفاوت های بین دو مکتب هرات و تبریز دوم را بررسی نموده و نتایج به دست آمده را با یک قطعه «شکار» صفوی، تطبیق داده است. پاموک از فلسفه حاکم بر نگارگری ایرانی و تفاوت آن با نقاشی غرب آگاهی داشته و در این رمان، وجودِ اختلاف نظر بین دو دیدگاه سنتی و مدرن در کارگاه نقاشی امپراتوری عثمانی را واکاوی کرده است. اینکه اثر مذکور، پیرو کدام یک از مکاتب نگارگری صفوی است و چگونگی ارتباط آن با این مکتب از منظر جامعه شناسی، سؤالاتی است که در این پژوهش به آن ها پاسخ داده می شود. طبق نتایج به دست آمده، این اثر از نظر ترکیب بندی، مربوط به مکتب تبریز دوم می باشد و هنرمند در عین وفاداری به اصول نهادینه شده در مکتب مدنظر، از نوآوری های هم عصر خود بهره برده است. نتایج این مقاله اهمیت ارجاع به ادبیات داستانی در نقد آثار هنری را به خوبی نمایش می دهد.