مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
عقل
حوزه های تخصصی:
شیخ حرعاملی به عنوان یکی از محدثان بنام نیمه دوم قرن یازدهم، در پس چهرة حدیثی خود متکلمی است که به روش های مختلفی به استنباط آموزه های اعتقادی و دفاع از آن در برابر مخالفان پرداخته است. وی در این راستا از روش های نقلی و عقلی بهره برده است. در این جستار ضمن پرداختن به جایگاه عقل در منظر شیخ حر عاملی، کارکردهای عقل را در اندیشة کلامی وی از خلال مطالعه آثار کلامی متعدد وی کاویده ایم. این پژوهش به طور مستند بیانگر آن است که شیخ حر عاملی اگر چه نقل را در استنباط اعتقادات اصل می داند، لیکن عملاً همچون دیگر متکلمان از کارکردهای سه گانة عقل استفاده کرده است. وی از کارکردهای مستقل عقل، یعنی عقل نظری و عملی و نیز از کارکرد غیر مستقل عقل یعنی عقل ابزاری بهره برده و با روش های عقلی متعدد و متنوع به استنباط آموزه های اعتقادی اسلام و مذهب تشیع و دفاع از آن پرداخته است. او معتقد است تعارض بین عقل ابزاری و نقل موضوعیت ندارد و در تعارض عقل نظری و عملی با نقل، باید نقل معارض را به تأویل برد.
دلایل و شواهد قرآنی بر تجرد عقلی روح در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران آرای مختلفی دربارة حقیقت انسان دارند. برخی از آنان حقیقت انسان را جسم ظاهری او دانسته اند و برخی دیگر علاوه بر بدن ظاهری، به حقیقت دیگری باور داشته اند. در اینکه این حقیقت دیگر چیست، در میان دانشمندان اختلاف نظر وسیعی دیده می شود. برخی این حقیقت دوم را نیز امری مادی و در داخل بدن دانسته اند و برخی دیگر آن را امری مجرد از ماده انگاشته اند. برای اثبات تجرد روح هم از روش عقلی و هم از روش نقلی استفاده شده است. در روش نقلی چند آیة معروف مورد استناد قرار گرفته است. به نظر می رسد می توان برای این منظور از آیات دیگری نیز بهره برد. در این پژوهش، تلاش ما این بوده است که با مراجعه به آیات قرآن و با توجه به ویژگی هایی که قرآن برای انسان ذکر کرده است، وجود ساحت عقلی مجرد از ماده را دست کم برای برخی از انسان ها اثبات کنیم. در این راستا به شواهد و ادله ای پرداخته ایم که از این منظر کمتر مورد توجه بوده اند.
بررسی رابطه عقل و دین در نظر شهید استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت مفاهیم «عقل» و «دین»، و از همه مهم تر، رابطه بین آنها همواره از مهم ترین مباحث قابل توجه و مناقشه در بین متکلمان و نظریه پردازان حوزه های مطالعاتی، به ویژه معرفت شناسی و علم کلام بوده است. آراء متفاوت و گاه متناقض در این زمینه شبهات و ابهامات بسیاری را موجب شده است. اندیشه های شهید مطهری به عنوان یکی از قابل استنادترین الگوها در زمینه ارتباط عقل و دین، همواره مطمح نظر بوده است. ازاین رو، با نظر به اهمیت این موضوع، پژوهش پیش رو با هدف شناخت نسبت عقل و دین با یکدیگر از نظر ایشان صورت گرفته است. برای گردآوری داده ها، از روش اسنادی و ابزار فیش برداری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در نظر شهید مطهری، عقل و دین علاوه بر سازگاری، مکمّل یکدیگر نیز هستند. در واقع، انسان با هیچ کدام از دو مقوله مذکور، به تنهایی قادر به وصول تکامل و سعادت واقعی نیست و این مهم تنها در صورت همراهی عقل با دین قابل تحقق است. با وجود این، دین نسبت به عقل از تقدم برخوردار است؛ زیرا دین پروراننده عقل است.
عقل و نقش آن در فهم نصوص دینی با نگاهی به اندیشه های شیخ مفید و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
139 - 159
حوزه های تخصصی:
ارتباط بین عقل و دین از جمله مسائلی است که متفکران اسلامی از دیرباز با امعان نظر به آن پرداخته اند. جستار حاضر این موضوع را از منظر غزالی و شیخ مفید به عنوان دومتکلّم و متفکّر بزرگ اسلامی بررسی می کند. نتایج به دست آمده در نوشته های غزالی مبین آن است که وی معانی چهارگانه ای برای عقل ذکر کرده است که عبارتند از عقل نظری و عملی و عقل اکتسابی و غریزی. در نزد غزالی علوم دینی بر علوم عقلی برتری دارد و شرع را بر عقل مقدم می شمارد. و معتقد است که عقل در طلب معرفت ذات الهی ناتوان است. اما شیخ مفید، متکلمی عقل بنیاد است که از راه احتجاجات عقلی، به تبیین گزاره های کلامی و فقهی می پردازد و اندیشمندان را به سوی ایمان استدلالی فرا می خواند. در نظر او، عقل به عنوان منبعی در جهت دفاع از آموزه های وحیانی به حساب می آید. وی علاوه بر بهره مندی از عقل در مباحث کلامی، در مباحث نقلی نیز، مطابقت و مخالفت مفاد حدیث با عقل را ملاک صحّت و سقم حدیث می داند. از آنجا که مفید فهم حدیث را منوط به توجّه دقیق و عمیق عقلانی می داند، با اصحاب حدیث ، به عنوان جریانی ظاهرگرا به مخالفت پرداخته است.
چگونگی کاربست عقل و شهود و بررسی هماهنگی آنها در باب مسئله هدف نهایی زندگی از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت هدف و خواسته نهایی در زندگی اهمیت فراوانی در معنا و سبک زندگی دارد. برای شناخت بهترین هدف نهایی برای زندگی از استدلال های عقلی، وحی و شهود استفاده می شود. استدلال عقلی منهای شهود برای رسیدن به کمال و ادراک حقایق کافی نیست؛ اما شهود مخالف با برهان قطعی، نامعتبر است. بنابراین با روش کتابخانه ای به شکل توصیفی تحلیلی، گزاره های حاصل از عقل و شهود درباره هدف زندگی در حکمت متعالیه جمع آوری شد. در این مقاله نتیجه گرفته شد جهان غایتمند بوده و خدای تعالی، هم مبدء المبادی و هم غایت الغایات است. بهترین هدف زندگی عبارتست از شناخت گسترده و عمیق خدای تعالی (خلیفه اللهی) که باید آن را خواسته نهایی دانست. همچنین روشن شد عقل و شهود چگونه در این باب با یکدیگر هماهنگ اند؛ زیرا هماهنگی به مؤلفه های گوناگونی تجزیه شده و مصادیق این مؤلفه ها در داده های به دست آمده از عقل و شهود به دست آمده است.
نسبت اهداف برنامه فلسفه برای کودکان با اهداف تعلیم و تربیت در اسلام
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به مغایرت اهداف برنامه آموزش فلسفه به کودکان با اهداف تعلیم و تربیت در اسلام یکی از مهم ترین دلایل عدم اجرایی شدن این برنام در نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور ما به شمار می رود. با توجه به معنایی که در این برنامه برای فلسفه تعریف شده است می توان دریافت که اساس آن پرورش قوه ی عقل است که در متون دینی نیز بسیار بر اهمیت و تربیت آن تأکید شده است. زیرا تربیت عقل موجب تربیت انسان های خردمند و صاحب اندیشه ای خواهد شد که دست یابی به جامعه کمال مطوب را ممکن و میسر می سازند. از طرفی هدف غایی تعلیم وتربیت دینی نیز رساندن انسان به کمال و قرب الهی است که تنها در صورت تربیت کردن عقل به عنوان تکیه گاه ایمان قلبی محقق خواهد شد. با اندک تأملی می توان دریافت که اهداف این دو دیدگاه تربیتی مغایر یکدیگر نبوده، با هم متناظرند.
تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
145 - 178
حوزه های تخصصی:
اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزاره های عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی می دانند و هم در تقدم بخشیدن «گزاره های یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزاره هایی را بسیار ناچیز می دانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفت شناختی نمی رسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری که آن را همان اخلاق سکولار می دانند هماهنگ سازد و تمامی گزاره های فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد. در این مقاله نشان داده می شود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشه ای متکی است و نه تنها احکام ظن در عرصه های مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزاره های «عقل گریز» در ساحت عقل عملی) بی توجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزاره های تکلیفی در فقه بلکه در هر نظام حقوقی نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصه ها، معلوم می شود مشی عمومیِ فقها در کم توجهی به آنچه به عنوان گزاره های ظنی عقل عملی مطرح می شود، مبتنی بر مبانی معرفت شناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.
ساحت عقل در نگاه اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
233 - 255
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که نگاه فِرَق اسلامی درباره گستره عقل بشری در شناخت دین گوناگون است. این مقاله بر آن است تا در جهت پاسخ به این پرسش ها که آیا اشاعره بر افکار ظاهرگرایانه خود باقی ماندند؟ یا عقل را ابزاری برای شناخت دین می دانند؟ مبانی فکری و نظری آنها از نظر عقل را بررسی و در نهایت این نتیجه را به اثبات رساند که: با وجود نگاه سنت گرایانه اشاعره نسبت به عقل (که بر اساس آن نقل را مقدم بر عقل می دانند و توجه خود را به ظواهر قرآن و احادیث معطوف کرده اند) به این مفهوم نیست که از توان عقل برای فهم دین بهره نمی برند و سخت با آن مخالفند؛ مطابق این نظریه، اشعری که سال ها بن مایه تفکرات کلامی خود را با تکیه بر عقل اندیشمندانه ارائه می داد، چگونه می تواند به طور کامل عقل را از ورطه اندیشه های خود کنار گذارد و با آن به مخالفت برخیزد؟! بدین جهت ایشان در مسائل دینی و کلامی، مانند قدیم بودن قرآن، شفاعت، نصب امام، به دلیل عقل و در بسیاری از موارد، قائل به تفصیل شده اند که در آثار اشعری و پیروانش همچون غزالی و فخر رازی مشهود و گواه این مدعاست.
بررسی کارکردهای فطرت در اندیشه ی غزالی، در مقایسه با آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
107 - 125
حوزه های تخصصی:
غزالی در آثار مختلفش، ابراز می کند که هر انسانی بر فطرتی بی نشان (الفطره الاصلیه) متولد می شود اما این والدین هستند که انسان را از فطرت نخستینش به آئین خاصی سوق می دهند. او فطرت را در معانی مختلف و با رویکردهای متفاوت به کار می برد. در رویکرد انسان شناسی دینی، از نظر غزالی، اولاً نمی توان به سادگی پذیرفت که فطرت اصلی انسان که با آن متولد می شود دقیقاً مطابق با اسلام است و ثانیاً برای رسیدن به حقیقت، باید به فطرت اصلی توجه نمود. همچنین غزالی در محک النظر و احیاءالعلوم، با رویکرد منطقی نسبت به فطرت، آن را گاهی مترادف با عقل می داند و گاهی ابزاری شهودی برای فرایند استدلال های منطقی. در جستار حاضر بر آنیم تا به اهمیت مفهوم فطرت در اندیشه ی غزالی و تأثیرپذیری وی در این بحث، از ابن سینا توجه کنیم و نشان دهیم که غزالی، گاهی فطرت را در مباحث انسان شناسانه ی دینی مورد توجه قرار داده و گاهی در مباحث معرفت شناسانه و نیز در برخی از مبادی منطق. از این رو، غزالی و ابن سینا را در متن آثارشان مورد توجه قرار خواهیم داد، البته آثاری که در آنها از فطرت بیشتر سخن گفته اند، تا مقایسه ی دقیق تری میان آراء آن دو در خصوص فطرت داشته باشیم.
بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فلسفه ها می خوانیم که نظریه ضرورت در کانون اندیشه اسپینوزا، و نظریه آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می داند، اراده را از خدا و انسان نفی می کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می داند و به ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می کند؛ تا جایی که به نظر می رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره اراده آزاد است. اما بااین همه، برخی دکارت شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم چون رشد طبیعی فلسفه دکارت می بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریه دکارت درباره اراده آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت درباره آزادی به درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن چه خود می پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می خواهیم نشان دهیم که به رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریه اراده آزاد دکارت، دکارت آن گاه که سخن از بالاترین درجه آزادی به میان می آورد، هم بستگی ضرورت و آزادی را هم چون اسپینوزا نشان می دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی شود؛ بنا بر این، با توجه به آن چه دکارت در همه آثارش درباره اراده و اختیار می گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به اراده مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
تعقّل و اندیشیدن در باب مسائل ایمانی: مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قصد داریم تا جایگاه تعقّل و اندیشیدن درباب مسائل ایمانی را از دیدگاه علامه طباطبایی و گابریل مارسل بکاویم . جایگاه و کارکرد عقل در مسائل ایمانی همواره مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده است و نقشی سرنوشت ساز در تعیین مسیر الهیات داشته است . علامه طباطبایی و گابریل مارسل نیز توجه ویژه ای به مسائل ایمانی و تعقّل و جایگاهِ آن در مورد این مسائل داشته اند . مارسل، در مواجهه با پیچیدگی های مسائلِ ایمانی به نقد نوع اندیشیدن در مورد این مسائل می پردازد و نوع جدیدی از اندیشیدن را مطرح می کند که جزئی و شخصی است و برای درک حقایق ایمانی کارساز است . از نظر مارسل، تفاوت میان مسائل ایمانی و منطقی ماهوی است و اندیشه انتزاعی ویژه مسائل منطقی است ، اما علامه طباطبایی با مستقل دانستن عقل در درک حقایق ، قلمرو این اندیشه را بسیار گسترده تعریف می کند؛ به طوری که اندیشه ایمانی ذیل اندیشه عقلی قرار می گیرد . ایشان با ذاتی و قطعی دانستن حجیّت عقل ، منزلت عقل را بسیار والا برمی شمارند و بر خلاف مارسل ، قائل اند که تفاوت مذهب و فلسفه ، روشی است و این دو هدفِ مشترکی را دنبال می کنند که همان درکِ حقایق است . روشِ این مقاله ، بیان دیدگاه این دو فیلسوف، در این زمینه و سپس مقایسه آنها با یک دیگر است .
مصداق شناسی موضوعات در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از شناخت احکام قانونی و موضوعات احکام، مرحله انطباق و برابرسازی مفاهیم قانون با مصادیق و شناخت تعیّنات خارجی آن، از مباحث بنیادینی است که اختلاط ناصوابی با مرحله نخست پیدا کرده است. نظر به این که اتخاذ تصمیم نسبت به واقعیات و عینیات خارجی، مقصود احکام قضایی است، بنابراین صحت حکم صادره افزون بر تبیین مفهوم، در گرو تعیین مصداق و تطبیق صحیح مفهوم بر واقعیت خارجی است که نهایتاً در مرحله صدور حکم به حکمی صواب منجر خواهد شد. در این مقاله ضمن تحلیل دو رویکرد مختلف عقل محوری و عرف محوری در خصوص مرحله تطبیق، به اثبات خواهد رسید که در مرحله تطبیق مفاهیم بر مصادیق نیز عرف مرجع نهایی است و ضروری است قضات از استبداد در مرحله تطبیق پرهیز نمایند و عرف را یگانه مرجع در این مرحله قلمداد نمایند. خلأ موجود در نظام حقوقی ایران باید با تعبیه نهادی برای فهم این قضاوت عرف، مرتفع شود.
فرایند عقلانی شدن دولت و سیاست در ایران عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق در صدد آنست که دریابد فرآیند عقلانی شدن دولت در ایران عصر مشروطه چگونه رخ داده است. یکی از مهم ترین شروط در دسترسی به جامعه معقول در فلسفه سیاسی، عقلی شدن دولت و سیاست و یا فرآیند عقلانی شدن دولت در سه معناست. عقلی شدن جوهری، عقلی شدن ارادی و عقلی شدن بوروکراتیک و قانونی. دولت در ایران از هنگامی اهمیت عقلانی شدن را دریافت که جنبش مشروطه شکل گرفت، جنبشی که گسست در تاریخ ایران را رقم زد و فصل نوینی برای آن خلق کرد. اساساً سه مولفه اقتصاد سیاسی مدرن، بوروکراسی قانونی و حقوق مدرن تحول عقلانی دولت را در ایران پدید آورده است. با آغاز این تحول است که دولت نخست در شکل لیبرال و ارادی پدیدار شد و سپس صورت های بوروکراتیک- قانونی و جوهری به خود گرفت. آنچه این مقاله می کوشد تا آن را دریابد این است که این تحول عقلانی شدن چگونه با وجود دولت استبدادی و حاکمیت مناسبات اجتماعی- اقتصادی ایران پیشاسرمایه داری رخ داده است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و بر آنست تا مبتنی بر آن به این پرسش پاسخ داده شود که مدرنیزه شدن دولت در ایران چگونه آغاز و امتداد یافته است.
روش شناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
52 - 85
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به «روش شناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد» می پردازد. ابن رشد از فیلسوفان متعلق به غرب عالم اسلام و شارح آثار ارسطو است. روش شناسی او متفاوت با فیلسوفان شرق عالم اسلام، مانند ابن سیناست. تربیت در خانواده ای اهل علم و تصدی جایگاه های مهم حکومتی، از عواملی هستند که زمینه را برای ارتقای علمی و ترویج اندیشه در رویارویی با مسائل مطروحه در آن زمان برای او فراهم آوردند. باور به توحید و نبوت در کنار غایت گرایی و همچنین اعتقاد به عقل و وحی به عنوان - دو منبع معرفتی مهم - مبانی ای هستند که بر روش و اندیشه او تأثیرگذار بوده اند. تأویل، برهان و روش انتقادی، دلالت های روش شناختی ابن رشد است که به آنها ملتزم بوده و در اندیشه اجتماعی خود بر اساس آنها مشی نموده است. تلفیق میان دین و فلسفه و ترسیم مدینه فاضله مسائلی پیش روی ابن رشد بوده که با روش های مذکور به آنها پاسخ گفته است.
کرامت ذاتی انسان به مثابه بنیان آزادی، با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
881 - 900
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، به بررسی مفهوم و شاخص های کرامت ذاتی انسان بپردازد و نشان دهد که این موضوع مبنای طرح آزادی در فلسفه سیاسی ایشان است. به همین منظور با استفاده از روش تفسیری متن گرای اشتراوس و از طریق رجوع کتابخانه ای به آثار مکتوب علامه طباطبایی، ضمن اشاره به مفهوم کرامت ذاتی، شاخص هایی که براساس آن انسان دارای کرامت ذاتی شده است، برمی شمرده شده و روابط میان این شاخص ها احصا می شود. سپس با مبنا قرار دادن کرامت ذاتی، به تعریف آزادی پرداخته شده و انواع آن در جامعه استنتاج می شود. بر این اساس مشخص می شود که کرامت ذاتی در اندیشه علامه طباطبایی که عبارت است از کرامتی که در جریان تکوین و آفرینش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانیت است و در تمام افراد انسانی به صورت بالقوه وجود دارد دارای جایگاه ممتازی است و «شرافت ذاتی وجود»، «خلقت ممتاز انسانی»، «محوریت انسان برای سایر آفریده ها»، «فطرت»، «عقل»، «علم»، «قلب»، «اختیار»، «پذیرش امانت الهی» و «خلافت انسان» البته با نظم رتبی خاص ، به عنوان شاخص های کرامت ذاتی انسان در اندیشه ایشان مطرح می شود. همچنین برمبنای تعریف و شاخص های کرامت ذاتی، این نتیجه به دست می آید که آزادی جزء بدیهیات زندگی فردی و اجتماعی است و هیچ موضوع عملی ای به جز قیود عملی تشکیل اجتماع نمی تواند آن را محدود کند. بر همین اساس آزادی تفکر نیز منتج از کرامت ذاتی و متأثر از شاخص های آن بوده و کرامت ذاتی مبنای اصلی در هویت بخشی به آزادی در حیات اجتماعی است.
محدودیت ها و ناتوانایی های عقلانی عقل از دیدگاه امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۲
41 - 61
حوزه های تخصصی:
در هندسه و منظومه فکری امام خمینی عقل و عقلانیت جایگاه ویژه دارد؛ آثار ایشان درباره علوم اسلامی گویای اهتمام ایشان به تفقه عقلی و استفاده از عقل و روش عقلی است؛ اما به رغم عقل گرایی افراطی و خودکفایی و خودبسندگی عقل در شناخت انسان، حقایق جهان هستی و کمال و سعادت و راه به دست آوردن آن، ایشان به محدودیت ها و ناتوانایی های عقل باور داشت و پیوسته سخن ایشان این بود که عقل باید در خدمت وحی قرار گیرد و از سوی دین و شریعت پشتیبانی و هدایت شود. در پژوهش حاضر با روش اجتهادی و تحلیل اسنادی، محدودیت ها و ناتوانایی های عقل از نگاه امام خمینی بررسی شد. دستاورد این پژوهش عبارت است از: عقل در درک بسیاری از حقایق، اسرار و رموز جهان هستی ناتوان است ازجمله، چگونگی وحی و نبوت، معاد جسمانی، فلسفه احکام و...؛ ازآنجاکه عقل از عوامل و موقعیت های درونی و بیرونی تأثیرپذیر است، نسبت به آنچه درک می کند و می شناسد و در مورد آن داوری دارد، مصون از خطا، اشتباه و تخطی از واقع نیست؛ اگر انسان بخواهد عقل خود را در مورد حقایق غیبی تعبدی دخالت دهد سرانجام کار او به انکار مسلمات و ضروریات دینی می انجامد.
نظریه تعاملی معرفت دینی و علمی تبیین نسبت نظریه آیت الله جوادی آملی با مبحث «علم دینی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی با دیگر نظریه های علم دینی تفاوت ماهوی دارد و در عین حال بر نظریه های علم دینی تأثیرگذار است؛ به گونه ای که می توان آن را فرانظریه مرتبط با آنها دانست. این نظریه مشتمل بر یک مدعای اصلی، یک استدلال عام و دو نتیجه مهم است. مدعای اصلی این است که علم اگر علم باشد، دینی و الهی است. دلیل بر این ادعا ویژگی های مترتب بر کاشف بودن از واقع است که عبارتند از (1) متعلق علمِ حقیقیِ کاشف از واقع، امری واقعی و لذا مخلوق خداست؛ (2) علم حقیقی الهامی الهی است؛ (3) علم حقیقی به اعتبار واقع نمایی اش حجت دینی است. علم حقیقی و معتبر با هیچ علم روشمند معتبری در تعارض نیست، از این رو منابع و روش های معتبر نباید نتایج متعارضی داشته باشند. در این نظریه با اتکا به تحلیلی از جایگاه معرفتی وحی اثبات شده است که متون دینی منابع معتبر معرفتی هستند. در نتیجه رجوع به آنها برای شناخت امور واقعی، باید با نتایج روش های عقلی معتبر سازگار باشد، از این رو فهم متون دینی بدون در نظر گرفتن نتایج دیگر روش های معتبر شناختِ واقع، نامعتبر است؛ همچنین شناخت امور واقع از طریق روش های عقلی معتبر بدون ملاحظه نتایج روش نقلی، فاقد اعتبار کافی است. پس روش عقلی و نقلی در شناخت واقع، رابطه تعاملی متقابل دارند. این رابطه فقط در فرض علم آوری روش نقلی و عقلی برقرار نیست؛ بلکه حتی اگر هر دو مفید ظنّ اطمینان آور باشند، رابطه متقابل برقرار است.
اخلاق و آزادی از دیدگاه امام خمینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و آزادی از دغدغههای بنیادین بشر و جزء اصلیترین نیازهای وی بوده که از دیرباز در امور فردی و اجتماعی نمود پیدا کرده است. این بحث در دورهی معاصر اهمیتی مضاعف یافته و توجّه بسیاری از اندیشمندان را به خود معطوف کرده است. امام خمینی به عنوان بزرگترین نماد آزاداندیشی و بزرگترین منادی آزادی و اخلاق در جهان معاصر، در لابه لای آثار و گفتارهای خویش این مسأله را مورد بحث و گفتگو قرار داده است. از دیدگاه ایشان، آزادی شرایط و زمینهی پرورش اخلاق را در جامعهی فراهم میآورد و اساساً تحقق جامعه اخلاقی در گرو داشتن آزادی است. همچنین آزادی بیحد و حصر نبوده و به وسیلهی اخلاق و قانون محدود میشود. برهمین اساس، جستار حاضر با ایضاح مفهومی آزادی و اخلاق به پژوهش دربارهی این دو و نسبت آنها با یکدیگر پرداخته و دیدگاه امام خمینی را واکاویده است.
نگرش معرفتشناختی ملاصدرا و قاضی عبدالجبار به عقل در اخلاق(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال اول تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
171 - 196
حوزه های تخصصی:
ملّاصدرا و قاضیعبدالجبّار معتزلی از جمله اندیشمندانی هستند که در باب فلسفهی اخلاق اندیشیده و خصوصاً به نقش عقل در اخلاق توجّه داشتهاند. برخی از کارکردهای عقل در اخلاق از منظر این دو اندیشمند، به لحاظ معرفتشناختی را میتوان در چهار محور عمده خلاصه کرد: 1. ادراک مبانی اخلاق؛ 2.تشخیص مصادیق ارزشهای اخلاقی؛ 3. تشخیص مصالح و مفاسد؛ 4. تحریک به فعل و کسب فضایل و نیز تحریص به دفع و ترک رذایل اخلاقی. این مقاله به تبیین و بررسی آراء این دو اندیشمند در چهار محور مذکور میپردازد.
نقش انسان شناسی در اخلاق از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال دوم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۷ (پیاپی ۲۹)
11 - 34
حوزه های تخصصی:
ارزشمند بودنِ عمل به لحاظ اخلاقی در اندیشه علامه، منوط به شرایطی است که برخی از آن ها مربوط به فعل و برخی مربوط به فاعل است و درمجموع، از آن ها می توان به حُسن فعلی و حُسن فاعلی تعبیر کرد. از جمله شرایط مربوط به فاعل می توان به عاقل و عالم بودن، مختار بودن، انگیزه الهی داشتن، قدرت، آگاهی و درک اخلاقی داشتن اشاره کرد؛ لذا فاعل در صورتی در قبال اعمال غیراخلاقیِ خود مسئولیت خواهد داشت که از این شرایط برخوردار باشد. علامه طباطبایی با توجه به این شرایط، نقش درخورتوجهی برای خصوصیات انسان در اخلاق قائل است. این نوشتار بر آن است تا ضمن تبیین شرایط اخلاقی بودن عملی، دیدگاه علامه را نیز در این زمینه مطرح کند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی تدوین شده و در بعضی مواقع، از آیات و روایات صرفاً به عنوان مؤید بهره برده است.