مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۴۱.
۴۴۲.
۴۴۳.
۴۴۴.
۴۴۵.
۴۴۶.
۴۴۷.
۴۴۸.
۴۴۹.
۴۵۰.
۴۵۱.
۴۵۲.
۴۵۳.
۴۵۴.
۴۵۵.
۴۵۶.
۴۵۷.
۴۵۸.
۴۵۹.
۴۶۰.
عقل
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۸
115-130
حوزه های تخصصی:
إخوان الصفاء گروهی از متفکران مسلمان هستند که با تاکید بر عقل و دستاوردهای آن، معتقدند که انسان برای تحصیل سعادت ابدی و تکمیل معرفت دینی، راهی جز یادگیری علم و فلسفه ندارد. به نظر آنها دین دارای دو ساحت ظاهر و باطن و دو دلالت رمزی و عرفی است که برای درک ساحت باطنی و رمزی آن، راهی جز تعلّم فلسفه نیست. اما سجستانی از متفکران منتقد اخوان الصفاء است و با تاکید بر نقصان عقل و در نظر گرفتن نقش محدودتر برای عقل در تحصیل سعادت و معرفت دینی، معتقد است که فلسفه صرفا در چارچوب دین و برای دفاع از آموزه های دینی و تأمل در قدرت الهی، ممکن الوصول است. در این نوشتار، دیدگاه إخوان الصفاء و سجستانی را درباره نسبت عقل و دین مورد تحلیل و بررسی تطبیقی می دهیم و نهایتاً مشخص خواهد شد که سجستانی فهم ناقص و نادرستی از آرای اخوان الصفاء دارد: اگرچه اخوان الصفاء تأکید ویژه ای بر عقل و فلسفه دارد اما هیچ گاه عقل را برتر از وحی، و فلسفه را برتر از دین قرار نمی دهد.
تحلیل نسبت عقل و نقل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل و بررسی نسبت میان عقل و نقل، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. دستیابی به تحلیل درست این رابطه از آن رو دارای اهمیت است که راه را بر شناخت منابع معتبر معرفت دینی هموار می سازد. از سوی دیگر، علامه طباطبایی یکی از بزرگترین حکیمان متأله سده اخیر به شمار می رود؛ بدین جهت تحلیل آراء او از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار ابتدا به تبیین معنای عقل، وحی و نقل، به عنوان مبادی تصوری بحث پرداخته می شود و در ضمن آن روشن خواهد شد که ادراکات عقل سلیم که با سلامت فطرت حاصل شده است و همچنین آموزه های قطعی وحیانی از دیدگاه علامه معتبر هستند. سپس به تبیین رابطه میان عقل ونقل از منظر علامه و تحلیل این رابطه به دو روش پیشین و پسین پرداخته شده است. با توجه به نتایج این مقاله روشن می شود که از منظر علامه، عقل ونقل از هماهنگی کامل برخوردار بوده و هیچ گزاره ی خردستیزی در نقل و آموزه های وحیانی قطعی وجود ندارد.
نقش ابزارهای معرفتی (حس، عقل، قلب) در معرفت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
135-156
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روشی کتابخانه ای - تحلیلی، معلوم شده که حس ابزاری غیر مستقل و مقدمه ساز حکم عقل است. گاهی به دلایلی مانند ندیدن یا نشنیدن، نبود یا تقطیع روایات، نقل به مضمون آن ها و نرسیدن قراین ، مقدمات لازم حکم درست عقل، فراهم نمی شود. عقل در اموری چون مبنا سازی فلسفی و اصول فقهی، پایه های اصلی دین، کشف از حکم شرعی(نه انشای حکم مولوی)، لحاظ همه ابعاد وجهات مسائل، در تولید، تغییر و تکامل معرفت دینی نقش آفرین است. قلب، ابزاری بسیار نیرومند با تهذیب، در مرحله عالی، وحی الهی و در مراتب پایین تر الهامات و اشراقات را در می یابد. هیچ کس توان درک کنه علم حضوری وحی، این سلطان علوم، مکمل عقل و مغایر با سنخ تجربه دینی را، ندارد. قلب ادراکات عقل در قالب مفهومی را به صورت موجودی شخصی و خارجی می یابد و می تواند بسیاری از مجهولات دست نیافتی عقل را، با علم حضوری دریافت کند. معیار درستی یا نادرستی شهودات قلبی، عقل و نظر معصوم است.
مقام خلافت از دید ملاصدرا و عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۸۶
129 - 148
حوزه های تخصصی:
مقام خلافت یکی از مقامات انسان کامل است. باری تعالی از بین تمام موجودات تنها انسان را بدین مقام منصوب نمود؛ اما آیا در دستیابی بدین مقام تمام انسان ها یکسان اند؟ چه تفاوتی بین خلافت حقیقی و اعتباری و خلافت کبری و صغری وجود دارد؟ در اینجا به بیان دیدگاه های صدرا به عنوان یک فیلسوف و نسفی به عنوان یک عارف می پردازیم. در این مقاله بر آن ایم که با روش تطبیقی به این پرسش بپردازیم که آیا نظریات صدرا و نسفی درباره مقام خلافت با یکدیگر هماهنگ است یا بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد؟ هرچند در بادی امر چنین می نماید نظریات این دو با یکدیگر هماهنگ است؛ اما با دقت در عبارات بدین نکته رهنمون می شویم که بین دو دیدگاه تفاوت وجود دارد.
نسبت صادر اول با مخلوقات عالم از منظر شیخ اشراق با تأکید بر تناظر مفهوم فیزیکی و متافیزیکی نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
443 - 463
حوزه های تخصصی:
بی تردید شیخ اشراق بزرگ ترین حکیم نوری در عرصه و قلمرو اندیشه اسلامی است. درک عمیق او از حِکم نوری قرآن و نیز تکیه بر حکمت نوری ایران باستان، جریان نوافلاطونی و همچنین تأثیر از حکمه المشرقیینِ حکمای بلندمرتبه ای چون ابن سینا، نظام منسجم و بسیار فکورانه ای از نور در تاریخ حکمت و فلسفه اسلامی به جای گذاشت که نه پیش از او سابقه ای داشت و نه پس از او. در این مقاله با محوریت صادر اول در نظام فکری شیخ اشراق، نخست به بررسی تناظر میان نور در مفهوم فیزیکی خود با معنای متافیزیکی آن پرداخته ایم و سپس بیان و شرح ابعاد نسبت صادر اول با موجودات و مخلوقات عالم من جمله نسبت ربوبیت، حُبّی، معادی و مشکات در جهان بینی شیخ اشراق را هدف قرار داده ایم. مسئله اصلی تحقیق کاهش فاصله میان محسوس و معقول یا نور محسوس و نور معقول است. از همین رو سعی شده است که بحث، از مفهوم فیزیکی نور آغاز شود و در حقیقت با شرح این معناست که در حکمت اشراقی ظاهر، مقابل باطن نیست. فیزیک در تقابل با متافیزیک نیست، بلکه آخرین سطح ظهور باطن یا امر متافیزیکی است. در نظام مراتب نوری شیخ اشراق، هستی، وجود واحدی است که گرچه در مراتب، سیر نزولی دارد، در این فرآیند هرگز حقیقت نوری خویش را از دست نمی دهد.
تعریف، عینیت و تعداد صفات جوهر الهی در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
651 - 668
حوزه های تخصصی:
مسئله صفات خداوند هم در حوزه مباحث الهیاتی (کلامی) و هم فلسفی، اهمیت ویژه ای دارد و می توان از جهات مختلف معناشناختی، معرفت شناختی و هستی شناختی در خصوص آن به بحث نشست. اسپینوزا فیلسوف عقل گرای سده هفدهم که متافیزیک خود را مبتنی بر تصور خدا به عنوان علت اولی و تنها جوهر موجود می سازد، تصور تام خدا را به تصور صفات خداوند منوط می داند و از این مجرا به بحث های مختلفی در این زمینه می پردازد. در این تحقیق سعی بر این بوده است تا به پرسش هایی در زمینه تعریف، عینیت و تعداد صفات جوهر الهی در اندیشه اسپینوزا پاسخ های نظام مند داده شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی - تحلیلی و بر اساس تحقیق کتابخانه ای - اسنادی است. به اختصار می توان گفت که اسپینوزا در دیدگاه نهایی خود، صفات را معرفت پذیر، مقوّم ذات جوهر، عینی و ناوابسته به ذهن فاعل شناسا و از نظر عددی نامتناهی می داند. او همچنین بین صفات خدا و خصوصیات او قائل به تمایز است. همچنین نشان داده خواهد شد که دیدگاه اسپینوزا در بحث صفات، تغییراتی را نیز به خود دیده است.
نقش وهم در خطاهای ادراکی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر صدرالمتألهین علم و ادراک، از مجردات هستند و میزان علم با شدت و ضعف تجرد رابطة مستقیم دارد. از سویی قوة وهم از نظر صدرالمتألهین همان عقل است که به جزئیات حسی یا خیالی اضافه شده است؛ لذا طبق این تعریف، ادراک وهمی ذاتاً کاهش تجرد و به تبع آن ضعف ادراک را در پی دارد. همچنین از ویژگی های ادراک وهمی عدم قاطعیت و جزمیت است و به عبارت دیگر شأن وهم و ادراک وهمی، رسیدن به یقین و معرفت صحیح نیست. علاوه بر این وهم، فرمانروای قوای جزئی و حیوانی است و سعی در تسخیر حداکثری این قوا و ارضای حداکثری شهوت و غضب دارد؛ لذا با عقل و ادراکات عقلی در نزاع است و عقل به دنبال محدود کردن و تعدیل این قواست. از این جهات، بحث واهمه و ادراکات وهمی با بحث خطا در ادراک در ارتباط است. روش انجام این تحقیق، توصیفی تحلیلی است.
قرائتی نو (غیرارسطویی) از انسان، خدا و جهان در نظام فکری دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
141 - 156
حوزه های تخصصی:
دکارت را به درستی پدر فلسفه جدید می نامند. اما باید دید چرا فلسفه ای که دکارت طرح آن را درمی اندازد، با وصف «جدید» همراه است. تازگی نظام فلسفی دکارت به این است که می کوشد تصویر تازه ای از انسان، خدا و جهان عرضه کند؛ تصویری که با آنچه از این سه مقوله در فلسفه سنتی سراغ داریم، متفاوت است. انسان دکارتی با انسان ارسطویی بسیار فرق دارد. انسان ارسطویی حیوان ناطق است؛ یعنی به جهت برخورداری از نفس است که از حیات و نطق بهره مند می شود. اما در انسان دکارتی نفس به ذهن فرومی کاهد، نطق (به معنای مبدأ درک کلیات) نیز به سخن گفتن تبدیل می شود و حیات نیز معنای اصلی خود را از دست می دهد. می توان گفت در نظام دکارتی انسان تبدیل می شود به دو بخش کاملاً متمایز شیئ اندیشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) که ذهن نیز تنها متکفل عقل جزئی(reason) است و در وادی ذهن دیگر خبری از خرد سنتی(intellect) نیست. جهان دکارتی نیز با جهان ارسطویی بسیار متفاوت است. به این معنا که جهان ارسطویی، جهان مقولات عشر است که در آن حیات و سرزندگی به تمام معنا جریان دارد. اما در جهان دکارتی تنها مقوله کمّ است که سیطره تمام عیار دارد و در آن، حیات عنصری است که مغفول می ماند و جایگاه روشنی ندارد و جملگی حیوانات(حتی بدن انسان) به ماشین هایی مکانیکی فرومی کاهند. خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنی الاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریب کار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت می خواهد طرح فلسفه ای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
قلمرو و جایگاه عقل و عقل گرایان درمقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
75 - 102
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش وجایگاه تفکرفلسفی ونگاه عقلانی در موضوعات معرفت شناختی تاریخ گذشته ما یکی از مهم ترین مباحث همیشگی فرهنگ تاریخی ما بوده است که علیرغم مخالفان و موافقان بسیار در باب حیطه کار ومیزان کارایی آن ،هنوز هم به درستی تبیین نگشته و محل چالش بسیار است . اگرچه این مساله از دیرباز مد نظر متفکران مسلمان بوده است ودر باب نقش و جایگاه عقل و تفکر فلسفی نکته های فراوان وبعضا عمیق و قابل تامل گفته اند اما گفته های شمس تبریزی درین باره از نوعی دیگر است که علیرغم اهمیت و تاثیر بسیار هنوز چنان که باید وشاید مورد توجه قرار نگرفته است.<br /> شمس از یک سو به فلسفه و تفکر فلسفی به مثابه یکی از مهم ترین نظام های هستی شناختی می پردازد واز دیگر سو نقش و جایگاه فیلسوفان را در تبیین نظام معرفت شناختی ایران پس از اسلام مورد نقد وتحلیل قرار می دهد و با نگاهی تازه و کمیاب به نقد نکته ها و گفته های شاخص ترین چهره های مطرح فلسفه در تاریخ ایران اسلامی می نشیند تا ضمن نگه داشت نگاه خرد بنیان فلسفی وتاکید بر کارایی آن ،کاستی ها ی احتمالی اش را - که زاده محدودیت های عقل نظری است – نیز نشان دهد.<br /> هدف این مقاله هم ،طبقه بندی و تحلیل نگره ها و تاملات شمس درباب عقل ،مقوله های عقلانی و چهره های مهم فلسفی در تاریخ ایران پس از اسلام است.
ارزیابی انتقادی تفسیر قلب به عقل در شارحان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده ی قلب در آثار ابن عربی از مهمترین و محوری ترین آراء اوست که تمام اندیشه های معرفت شناختی وی در نسبت با آن قابل فهم هستند. این ایده که از سوی اکثر شارحان ابن عربی با ارجاع به دیدگاه حکمای مسلمان نسبت به عقل مورد فهم قرار گرفته اغلب به صورت عبارت اخرای عقل مستفاد در تلقی فیلسوفان اسلامی درک شده است. تفسیری که با توجه به اهمیت ایده ی قلب در آراء و افکار ابن عربی باید مورد ارزیابی قرار گرفته و استواری آن با توجه به اندیشه های ابن عربی در متن آثارش به طور دقیق سنجیده شود. در این مقاله تلاش میشود تا ضمن ارزیابی انتقادی این تفسیر، فهم ایده ی قلب به مثابه ی عقل قابل و همچنین به مثابه ی عقل در معنای فهم عرفی و عمومی از این کلمه نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
نقد فخر رازی بر نظریه عقول مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشائی عموماً نظریه ای را در باب عالم موجودات مجرد تام (عقول) پرورش داده اند که می توان آن را «نظریه عقول» نامید. آنان در تبیین نحوه صدور عقول، به قاعده مشهور «الواحد» متوسل شده اند که بر اساس آن، از علت واحد، تنها معلول واحد صادر می شود و صدور کثیر از واحد ممتنع است. از سوی دیگر در فلسفه مشائی تحت تأثیر کیهان شناسی کهن، تناظر عددی میان تعداد عقول با تعداد افلاک نه گانه برقرار می شود و بر این اساس تعداد عقول در ده عقل منحصر می گردد (هر یک از نُه عقلِ نخست متکفّل صدور یک فلک و نهایتاً عقل دهم -که عقل فعّال نامیده می شود- متکفل تدبیر امور عالم تحت القمر دانسته می شود). فخررازی با نقد قاعدة الواحد و نیز مخالفت با تناظر یادشده، دیدگاه مشائیان را مورد نقد قرار می دهد. وی در تلاشی برای معرفی دیدگاه جایگزین، «نظریه ارواح» را با صبغه ای کلامی پرورش داده است. این نظریه هر چند از جهت چارچوب مفهومی و نیز مبانی و اصول خود با نظریه فیلسوفان تفاوت دارد، ولی به نظر می رسد که در اساس تفاوتی بنیادین با نظریه عقول فیلسوفان ندارد.
تبیین رویکردها و فرایند روش شناختی حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر سهروردی متکلمان، فقها و صوفیان به مخالفت با فلسفه برآمدند؛ در چنین موقعیتی، سهروردی نظامی معرفتی بنا گذاشت که در آن عرفان و قرآن و برهان در کنار یکدیگر قرار گیرند. او ضمن تبیین اعتبار عقل، نقل و شهود، به عنوان سه منبع برای پاسخ به پرسش های معرفتی؛ نظامی فکری از سنخ حکمت و فلسفه عرضه نمود و یافته های این سه منبع را به صورتی منسجم و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار داد. این انسجام و عدم التقاط، ناشی از فرایند روش شناسی حکمت اشراق است که از یک سو مبانی و اعتبار منابع معرفت را با رویکرد عقلی اثبات می کند و بنابراین از سنخ حکمت و فلسفه است؛ و از سوی دیگر برای یافته های شهودی و نقلی اقامه برهان می کند، و چون مدعی است حکمت حقیقی حاصل دریافت از انوار ملکوت است؛ اشراقی است.
کثرت گرایی نجات و مشکل حدیث فرقه ناجیه
حوزه های تخصصی:
کثرت ادیان و تعدد فهم های دینی، امری مسلم و انکارناپذیر است. به این امر بایستی کثرت فرق و گرایش های درون یک سنت دینی را هم افزود. این واقعیت ما را با این پرسش مواجه می سازد که حقیقت و رستگاری در کدام یک از آنها است؟ حدیث فرقه ناجیه، پاسخی روایی از منجر خاص آن است که مطابق آن از میان همه فرق مختلفِ امت موسی، عیسی و پیامبر اسلام (ص)، تنها یک فرقه، نجات یافته و بقیه اهل هلاکت هستند. در این تحقیق نشان داده می شود که محتوای این حدیث منقولِ با مفاد آیات قرآن، سنت و منطق عقل بشری سازگار نیست. آیات قرآنی دال بر نجات مومنان براساس ایمان و عمل صالح، و دلایل عقلانی چون رابطه تشکیکی نظام باورهای دینی، تفاوت دینداری تحقیقی و تقلیدی، تفاوت های قابلیت های فطری و اکتسابی و اهمیت اصول اخلاقی، در مجموع بیانگر بطلان مدعای حدیث فرقه ناجیه است. درواقع، منطق عقلانیت نوین دینی، تشکیکی بودن حقانیت و نجات را مورد تاکید قرار می دهد. نتیجه آنکه ضرورت عقلانیت نوین دینی بازاندیشی عقلانی انبوه روایات مختلف درباب موضوعات گوناگون دینی است تا از هرگونه نگرش تقلیدی انحصاری و افراطی، که منشا خشونت های مذهبی و تندروی دینی است، خودداری گردد.
سیر تطور دیدگاه های دانشمندان مسلمان درباره مخاطبان اعجاز عقلی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
293 - 313
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مربوط به اعجاز قرآن کریم، تقسیم معجزات به عقلی و حسی است. اما این تقسیم چگونه به وجود آمد و مقصود دانشمندان مسلمان از عقل در این تقسیم، عقل چه کسانی است؟ در پژوهش حاضر با بررسی تاریخی روشن می شود که این تقسیم برای نخستین بار توسط جاحظ (م 255 ق) و در پاسخ به این پرسش به وجود آمد که چرا تنها معجزه کتابی، یعنی قرآن کریم از میان تمامی پیامبران(ع) به حضرت محمد(ص) اختصاص دارد. دانشمندان مسلمان در طول تاریخ در پاسخ به این پرسش، سه رویکرد متفاوت دارند؛ گروهی نگاهشان به مخاطبانِ معجزات، نگاهی نژادی است و مدعی هستند که برتری عقل و هوش عرب جاهلی که پیامبر(ص) در میانشان ظهور کرد دلیل این مسئله است. گروهی دیگر، دینِ مخاطبانِ معجزات را مد نظر قرار داده و برتری عقلی امت اسلامی بر امت یهودی و مسیحی را عامل این امر می شمرند. گروهی نیز عموم بشر را معیار قرار داده و علت این امر را، رشد و پختگی عقل بشر صرف نظر از نژاد و دین در دوره حضرت محمد (ص) می دانند.
کارکردهای «عقل» در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
315 - 337
حوزه های تخصصی:
در نهج البلاغه مردم به تعقل دعوت شده اند و نقش ها و کارکردهایی برای عقل ترسیم شده است، اما این موارد به صراحت بیان نشده و در فحوای کلام امام علی(ع) قرار دارند. کارکردهای عقل در نهج البلاغه بر دو نوع است؛ یکی نظری که باعث ارتقای سطح معرفتی انسان می شود و دیگری عملی که باعث رشد جامعه خواهد شد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به استخراج کارکردهای عقل و نظام بخشیدن به آن ها در چهار محور می پردازد: ارتباط انسان با خدا، یعنی کاربرد عقل برای شناخت خدا و دستوراتش و زمینه سازی برای ارتباط با او؛ ارتباط انسان با خود، یعنی کاربرد عقل برای شناخت اعمال خوب و بد و راهنمایی انسان برای شناخت وظایف خود در دنیا و دوری از انحراف ها؛ ارتباط انسان با دیگران، یعنی کاربرد عقل در انجام برخی امور اجتماعی که لازمه آن ها برخورداری از عقل است، به جهت فراهم نمودن شرایط رشد جامعه؛ ارتباط انسان با طبیعت و جهان، یعنی کاربرد عقل برای شناخت انسان از دنیا به منظور پی بردن به قدرت خدا گرچه عقل انسان در ارتباط با خدا و طبیعت با محدودیت هایی مواجه است.
جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از تبیین نوآوری های دکارت در زمینه انسان شناسی، در وهله نخست ویژگی های شک دکارتی، و تقدم اراده بر اندیشه، یعنی ارادی اندیشیدن، بررسی شده و اثبات می شود که در فلسفه دکارت، اثبات «ایده بداهت» و قضیه «می اندیشم»، مبتنی بر اراده است. «من» اراده می کنم که شک کنم، فکر کنم، پس هستم. به این ترتیب، اراده به نحو پیشینی در فلسفه او امری پذیرفته شده است و این نکته ای است که بیشتر دکارت پژوهان به آن کمتر توجه کرده اند. در بخش دوم، بعد از تعیین حیطه شک، با طرح بحث اراده و جدایی عقل عملی از عقل نظری، تفکیک حکمت از فلسفه در دکارت بررسی می شود. مقاله در بخش سوم درصدد است زیربنای اخلاقیِ موجود اندیشنده، ارتباط آن با «من» طبیعی و کانون وجدانیات را، که نخستین سنگ بنای آن در قضیه بسیط و شک ناپذیر «cogito, ergo sum» جلوه گر می شود، بیابد. در مرحله نهایی، به این نکته می پردازد که آیا دکارت می تواند از «اخلاقیات» به عنوان «بالاترین و کامل ترین نظام اخلاقی، که مستلزم معرفت کامل به سایر علوم است و آخرین مرتبه حکمت»، فقط به «اخلاق موقت» بسنده کند؟ با تبیین این مطلب و پاسخ به این پرسش، جایگاه اخلاق در فلسفه دکارت بررسی خواهد شد.
تأثیر هوای نفس در فتنه های عصر امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش مؤلفه های هوای نفس(بغی، عدوان، شهوت و طغیان)، در فتنه های عصر امام علی(ع) است. عصر امام علی(ع) شاهد مردمانی بود که بر اساس عقل سلیم تصمیم نمی گرفتند، بلکه بر اساس امیال و هواهای نفسانی عمل می کردند. تمایلات نفسانی به چهار صورت: «بغی، عدوان، شهوت و طغیان» در ایجاد فتنه های عهد امام علی(ع) نقش ایفاء نمودند. «بغی» و ظلم های هواپرستانه ی اهل جمل، صفین و نهروان، سه فتنه ی پى درپى را پدید آورد. دسته ای از روی حسادت و گروهی به خاطر هلاکت نزدیکان خویش توسط امام علی(ع)، در جنگ های بدر و احد و... به دشمنی با ایشان پرداختند تا «عدوان»، صورت دیگر هوای نفس نیز در قالب کینه ها بروز پیدا نماید. «تمایلات شهوانی» نیز در شکل گیری فتنه های آن روزگار تأثیر بسزائی داشت، اشتیاق فتنه گران به مال و ثروت که ستون شهوات است، پایه ی اساسی فتنه های عصر حضرت(ع) بود. از سوی دیگر، نافرمانی از حجت و نماینده ی خداوند در میان بندگان مصداق «طغیان» است، که مردم پس از رحلت رسول خدا(ص) با گستاخى و وقاحت تمام، مرتکب آن گشتند و فتنه ها خلق کردند. روش این تحقیق، توصیفی تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای با مراجعه به منابع اصلی و نیز نرم افزارهای موجود در قالب پرونده های علمی به صورت ثبت اطلاعات در فیش های تحقیقی می باشد
غزوه بنی قریظه و اعتبارسنجی گزارش های مشهور تاریخی درباره آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۶)
139 - 163
حوزه های تخصصی:
پس ازهجرت پیامبر خدا (ص) به مدینه، بین پیامبر (ص) و مشرکان و کافران حدود هشتاد برخورد نظامی روی داد که از سی برخورد به «غزوات» یاد می شود. یکی از غزوه ها، غزوه بنی قریظه است. پیامبر (ص) پس از پیمان شکنی یهودیان بنی قریظه، در صدد مجازات آنان برآمد. درباره سر انجام این جنگ در منابع تاریخی، دو نوع گزارش وجود دارد: الف) کشته شدن مردان و اسارت زنان و کودکان؛ ب) کشته شدن جنگجویان و اسارت زنان و کودکان. یادآوری می شود که برخی از مستشرقان این دو گزارش را دستاویز قرار داده و چهره ای خشن از پیامبر (ص) ارائه کرده اند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی گزارش های تاریخی، سنجش آن ها توسط عقل، مقایسه آن ها با سیره پیامبر (ص) در جنگ ها و تأمّل در آیات قرآنیِ مربوط به این غزوه مبادرت کرده است. یافته ها نشان داد که در این غزوه، قتل عامی صورت نگرفته، بلکه در میدان نبرد و هنگام درگیری، عدّه ای از یهودیان بنی قریظه کشته شده و عدّه ای نیز اسیر گردیده اند.
حجیت منابع الهیات مسیحی: مبنا و گستره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین دغدغه های مسیحیان، همانند پیروان سایر ادیان بزرگ، این است که برای فهم مسائل ایمانی و شکل دادن به آموزه های اعتقادی، به چه منابعی باید رجوع کرد؟ بررسی آرا و آثار مسیحیان نشان می دهد آنان در تبیین و تثبیت آموزه ها و تعالیم خویش، از چهار منبع کمک گرفته اند: کتاب مقدس، سنت، عقل و تجربه. اما این منابع، نزد گروه های مختلف جایگاه یکسانی ندارند و میزان اعتبار و گسترة حجیت هر منبع، دیگر متفاوت است. بررسی الاهیات مسیحی نشان می دهد رابطه و نسبتِ هر منبع با انکشاف الهی، شاخصی است که جایگاه آن منبع را در نظام الاهیاتی ترسیم می کند. برای مثال، آنچه موجب شده است عموم مسیحیان کتاب مقدس را اصلی ترین منبع الاهیات بدانند، اعتقاد آنان به رابطه خاص این کتاب با انکشاف الاهی است. اما در دوره مدرن و هنگامی که نقادی کتاب مقدس، صحت این کتاب را زیرسؤال برد، برخی افراد، عقل و یا تجربه را اصلی ترین منبع الاهیات مسیحی دانستند. این مقاله تلاش دارد با ارائه گزارشی از جایگاه و نقش هر منبع در الاهیات مسیحی، مبنا و گسترة حجیت هریک از این منابع را تبیین کند.
قیام امام حسین علیه السلام؛ عاقلانه یا عاشقانه؟
حوزه های تخصصی:
«عشق» از سنخ گرایش و کشش و به معنای «دوستی شدید» است و بر حقیقی و مجازی قسمت می شود. اما «عقل» ودیعه ای الهی در نفس است که روشن گری و حساب گری کرده، سنخی گرایشی ندارد و محصولات آن گاهی در حوزة «هست و نیست» (عقل نظری) و گاهی در حوزة «باید و نباید» (عقل عملی) طبقه بندی می شود. عقل عملی دارای مراتبی است که شامل عقل مصلحت اندیش (حساب گر) به عنوان مدبّر امور زندگی و عقل ایمانی است. عقل ایمانی هم به متعارف و برین (قدسی) تقسیم می شود. بر اساس عقول سه گانه، سه نوع شخصیت در انسان ها شکل می گیرد که عبارت است از: زیستی و حیوانی، عقلانی، و ربانی. با توجه به معانی «عقل» و «عشق» و شکل گیری شخصیت ها، حالات مختلفی در مصاف عقل و عشق پدید می آید که در بهترین حالت ها اگر مراد از عشق، نوع حقیقی آن و از عقل، عقل برین (قدسی) باشد، هیچ منافاتی در این رابطه وجود ندارد و انسان عاشق در حقیقت، به مقام انسان عاقل دست یافته و حرکت عاشقانة او عاقلانه ترین حرکت است. قیام امام حسین علیه السلام نیز حرکتی بر اساس عقل برین و عشق حقیقی بود که از سوی شخصیتی ربانی و متعالی صورت پذیرفت. مقالة حاضر به روش تحلیلی – توصیفی به ا این موضوع می پردازد.