مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
عقل
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
45 - 66
حوزه های تخصصی:
اندیشه های قاضی سعید قمی بر مبنای نگاه فلسفی عرفانی خاص وی به مسائل بنا شده است و همین موضوع باعث شده نظریات متفاوتی نسبت به فلاسفه پیش از خود ارائه دهد. تبیین متفاوت قاضی سعید از مسئله علم که می توان گفت تا حدود زیادی در مقابل با اندیشه های ملاصدرا در باب علم است، اهمیت پرداختن به این موضوع را دوچندان می سازد. پژوهش حاضر که با بررسی مستقیم آثار و نظریات قاضی سعید صورت گرفته، تلاشی است برای معرفی شاخصه های اندیشه وی در مسئله علم که می تواند وجوه تمایز تفکرات قاضی سعید نسبت به سایر فلاسفه به حساب آید و باب های تازه ای را در وجودشناسی و معرفت شناسی علم به روی ما بگشاید. به اجمال می توان گفت که عمده نظریات قاضی سعید در زمینه علم مبتنی بر تفسیری است که از آیت خدا دانستن نفس در جامعیت و کلیت ارائه می دهد. او علم نفس را نه حصولی می داند، نه حضوری و استفاده از تعبیر حضوری در مورد علم نفس را مَجاز می شمرد و معتقد است که علم نفس، بصر عقل بر طبایع کلیه است، بدین ترتیب حاضر بودن اشیاء برای انسان به معنای ظاهر بودن آن ها برای نفس عاقله است.
بررسی مسئله صدق در اعتباریات؛ با روی کرد به گزاره های حقوقی ازنظر فیلسوفان غرب و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
5 - 29
حوزه های تخصصی:
یکی از حیطه های مهم در فلسفه حقوق و درکُل، علوم اعتباری، بررسی نسبت گزاره ها با شناخت و عقل است. فیلسوفان غرب دو گروه اند: یکی طبیعت گرایان که عقل و دیگری اثبات گرایان که اراده حکومت را منبع حقوق می دانند؛ ازاین رو گروه دوم ارزش شناسی قواعد را مردود می دانند. در این مقاله تلاش می کنیم براساس آثار آیت الله جوادی آملی معرفت شناسی حقوق اسلامی را تبیین کنیم. ایشان شناخت گرا و معتقد است مبنا و منبع نظام حقوقی اسلام، اراده شارع است. مبدأ فاعلی و علت غایی این اراده، مطابق واقعیت و کمال انسان است. این واقعیات جز در وحی و علم خالی از جهل، سهو و حب و بغض نمایان نمی شود؛ بنابراین برای کشف آن مصالح باید با عقل برهانی یا شواهد معتبر، ازجمله نقل مطمئن، به وحی متصل شد؛ پس مرجع صدق گزاره ها و قوانین حقوقی اسلام، نفس الامری است که سخن گوی آن وحی است.
تقابل و تعامل شعر تعلیمی ناصرخسرو با سنت های نوافلاطونی و حکمت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
135 - 164
حوزه های تخصصی:
دین و شعر در سنت یونانی واجد تنش خاصی هستند که سنت تمدن اسلامی هم اگرچه در پایه نظری از آن بهره گرفته، اما کوشش داشته تا در تمامی قلمروها سبک و سیاق خود را دنبال کند. در این میان، می توان ناصرخسرو را نمونه عالی تعامل با یونانیان دانست، در عین حال که تمایزات جدی با دیگر میراث داران فلسفه یونان دارد. بدین معنا که او توانسته اعتقادات خود را با بنیادهای فلسفی و کلامی مستحکم مستدل کند؛ با آموزه های حدیث و قرآنی درآمیزد؛ و درست برخلاف یونانی ها، به ویژه ارسطو، شعر را در مسیر گسترش باورهای دینی خود سوق دهد. ناصرخسرو از طلایه داران تعهد ادبی است که تأکید بر دین مداری و ترویج اندیشه های دینی اسلامی داشته است. او به عنوان متکلمی باطنی که خداشناسی خود را با تأویل آیات و احادیث در جهت اشاعه مذهب اسماعیلی مورد بهره برداری قرار داده، دین را محور طبقه بندی علوم می داند و عقل و علم را هم ذیل دین سامان می دهد که تمایز اساسی او با یونانی گری و سنت فیلسوفان یونانی مآب ایرانی است. از این منظر، این پژوهش بر آن است که نشان دهد ناصرخسرو اندیشه خود را بر مبنای «حکمت نبوی» استوار ساخته که نمی توان با فلسفه نوافلاطونی این همان یافت؛ موضوعی که در تفاسیر اهل ادب از شعر تعلیمی ناصرخسرو مغفول مانده و این پژوهش با تکیه بر کار فلسفی هانری کربن می کوشد تا آن را مورد بررسی دقیق تر قرار دهد.
آیا روح مطلق همان خداست؟ نقدی بر کتاب مفهوم خدا ازنظر هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
جایگاه و نقش خداوند در فلسفۀ هگل به یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل فلسفی و تفسیری در دو قرن گذشته بدل شده است. شیوۀ پاسخ به این پرسش یکی از عناصر اصلی تمایزبخش میان دو جریان هگلیان راست گرا و چپ گراست. هگل، برخلاف روند حاکم بر فلسفۀ مدرن که رفته رفته به دنبال کم رنگ کردن جایگاه و نقش هستی شناسانۀ خداوند در تبیین عالم بود، دوباره پای خداوند را به فلسفه باز کرد، براهین اثبات وجود خدا را احیا کرد، و خدا را با عنوانی تازه در صدر نشاند: روح مطلق. حال پرسش اصلی این است که روح مطلق هگلی چه نسبتی با خدای مسیحی دارد؟ آیا هگل فلسفه را الهی کرد یا الهیات را فلسفی؟ آیا هگل خدا را به جایگاه والایش بازگرداند، یا برعکس، با تغییردادن معنایش، خدای عرفی کلامی ادیان ابراهیمی را به کلی نفی کرد؟ کوئنتین لویر در کتاب مفهوم خدا ازنظر هگل می کوشد تا به این پرسش ها بپردازد. اگرچه مخاطب کتاب نیز نهایتاً پاسخ سرراستی به نفع یکی از طرفین این مسئله دریافت نمی کند، هم راه با نویسنده با تحلیل هگلیِ مفهوم خداوند و درنتیجه، به طور کلی با طرحی کلی از متافیزیک هگلی آشنا می شود که ازقضا به لحاظ شیوۀ بیان و استدلال ها نیز بی شباهت به خودِ سبک استدلالیِ هگل نیست.
دلایل نقلی بر ناتوانی بشر از شناخت خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دلایل نقلی، شامل قرآن و روایات معصومین: بر ناتوانی بشر از شناخت خدا بوسیله ابزارهای شناختی بشری شامل عقل، وهم، خیال و فکر بررسی شده و با بیست و دو دسته آیه و روایت، تأکید و تأیید شده است. البته بشر فاقد معرفت خدا نیست، بلکه به در این معرفت دخالتی ندارد. معرفت خدا، فعل خدای متعال است و بشر نسبت به آن منفعل است، خدای سبحان تفضلاً این معرفت را به انسان بخشیده است. انسان مختار می تواند نسبت به معرفت موهبتی خدای متعال موضع بگیرد، یا آن را بپذیرد و اقبال کند، یا آن را منکِر شود و ادبار کند، که بدین جهت مستلزم و مستوجب ثواب یا عقاب الهی می گردد. آیات و روایات نشان می دهند که خدای متعال در عقل، وهم، خیال و فکر انسان نمی آید تا برای او معرفتی بشری حاصل شود. بعلاوه معرفت خدای متعال، فعل خدا است، بشر در آن، دخالتی ندارد و این معرفت قبل از نشئه دنیا به انسان اعطا شده است.
تأملی در معنا، مدلول و مبانی نظریه اشتداد علم حضوری نفس به ذاتش در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
85 - 102
حوزه های تخصصی:
به باور ملاصدرا، علم حضوری نفس به ذاتش اشتدادی است. این نظریه از نظریات بدیع ملاصدرا و از نتایج هستی شناسی و نفس شناسی اوست. این نظریه بیانگر این معناست که مرتبه و درجه آگاهی حضوری انسان به حقیقت ذاتش امری ثابت نیست و می تواند ارتقاء یابد و از مرتبه نازل خودآگاهی خیالی به مرتبه عالی خودآگاهی عقلی و حتی بالاتر برسد. خودآگاهی خیالی به معنای ادراک حضوریِ خیالی نفس که در عین تجرد، محفوف به عوارضی چون شکل، اندازه و... است و خودآگاهی عقلی، ادراک به نحو تجرد تام و محض من است. هر یک از این مراتب اقتضائاتی دارند که آثار مهمی در معرفت و عمل آدمی خواهند داشت. مهم ترین مبانی فلسفی این نظریه در حکمت صدرالمتألهین عبارت است از: نظریه اتحاد مدرِک به مدرَک، نظریه حرکت جوهری و نحوه وجود خاص نفس ناطقه انسانی نزد ملاصدرا.
رویکردی به تولید علم دینی از منظر آیت الله جوادی آملی و دلالت های آن در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تفصیلی علم دینی از منظر ویژگی ها و هنجارهای عالِم یعنی یکی از جهات کلیدی مطرح شده در نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی است. برای این منظور ابتدا ضمن ارائه تقریری اجمالی از نظریه آیت الله جوادی آملی، باتوجه به جایگاه عقل در این نظریه و نیز نقش آن در ایجاد شایستگی هایی در عالِم، به تببین نقش هر دو نوع عقل نظری و عملی در تولید معرفت اسلامی با تأکید بر دیدگاه جوادی آملی پرداخته شده است. در ادامه ویژگی ها یا شایستگی های عالِم در دو طبقه «دانشی نگرشی» و «اخلاقی رفتاری» نیز تبیین شده است. سپس دلالت های این بحث برای تغییر برنامه های درسی دانشگاه ها به منظور تربیت عالمانی برخوردار از این ویژگی ها و به تبع آن، تولید علم و معرفت توسط این عالمان که متصف به صفت اسلامی باشد، پرداخته شده است. درپایان ضمن ارائه جمع بندی از مباحث مطرح شده، به دستاورد نظری این نوشتار در قابلیت جمع بین نظرات رقیب و پاسخ گویی به نظرات برخی منتقدان نظریه جوادی آملی نیز اشاره خواهد شد.
آثار به کارگیری عقل در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه «عقل» و مشتقات آن در نهج البلاغه در موارد متعدد به کار رفته است. امام علی(ع) بسیار به بهره گیری از عقل و تعقل در امور مختلف توصیه می کند. هرچند امام در صدد ارائه آثار به کار گیری عقل نبوده است، اما از بررسی موارد استعمال این واژه و مشتقاتش، می توان به آثار آن از دیدگاه امام علی(ع) پی برد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، به استخراج آثار مثبت به کار گیری عقل می پردازد و این آثار را در چهار دسته ارائه می نماید: 1) در ارتباط انسان با خدا؛ یعنی موهبتهای الهی، و ثمراتی که به واسطه تعقل درباره خداوند و دستوراتش نصیب انسان می شود. 2) در ارتباط انسان با خود؛ یعنی مواردی که باعث بهره مندی از زندگی دنیا و آماده شدن برای آخرت می شود. 3) در ارتباط انسان با دیگران؛ یعنی مواردی که باعث تعامل بهتر در زندگی اجتماعی می شود. 4) در ارتباط انسان با طبیعت و جهان؛ یعنی مواردی که باعث تعامل بهتر با طبیعت و جهان می شود. برخی از این آثار، به صورت مستقیم در نهج البلاغه بیان و برخی دیگر به صورت غیرمستقیم و از فحوای کلام امام استخراج شده اند.
بررسی تطبیقی جنون در فقه و روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی تا اجتهادسال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
77 - 100
حوزه های تخصصی:
با شکل گیری علم نوین روان شناسی و قرار گرفتن مفهوم جنون در قلمرو این حوزه، فصل تازه ای از توصیف، تبیین و معرفی جنون شکل یافته و ابهاماتی را در تشخیص مصادیق جنون در حوزه علوم اسلامی، به ویژه در فقه اسلامی، ایجاد نموده است. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی در پی یافتن معنای اصطلاحی جنون در فقه، معنای جنون در روان شناسی و یافتن مصادیق جنون فقهی در روان شناسی امروز است. برای تبیین معنای اصطلاحی جنون، علاوه بر کتب فقها، به بررسی اجمالی روایات اسلامی پرداخته شده است. شهید ثانی، فاضل هندی، فاضل مقداد، صاحب ریاض، صاحب جواهر و قاضی ابن براج، از جمله فقهایی هستند که نظرات آنها در این باب بررسی شده و در بررسی مفهوم جنون در روان شناسی از بحث جنون در سیر تاریخ نیز استفاده گردیده است. محقق، در نهایت به چهار دسته کلی از اختلالات و بیماری ها دست یافته که می توانند مصداق جنون در فقه باشند. «روان گسیختگی» اولین مصداق جنون فقهی در روان شناسی امروز است. دومین مصداق آن، «اختلال عصبی-رشدی» (شامل دلیریوم و زوال عقل)، سومین مصداق، «اختلال آشفتگی» (مانیا) و چهارمین مصداق، «عقب ماندگی ذهنی» است. هریک از موارد فوق، شاخه های مختلفی را در بر می گیرد که همه آنها را نمی توان در عنوان فقهی قرار داد.
تطور تاریخی عوامل انس دال و مدلول در میراث منطقی مسلمانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
177 - 202
حوزه های تخصصی:
فرایند تحقق دلالت، از عناصر گوناگونی تشکیل شده است که انس دال با مدلول مهم ترین آنهاست؛ چراکه انس، ربط دهنده دال و مدلول به یکدیگر و زمینه ساز اصلی برای انتقال ذهنی است. این انس، همچون هر پدیده امکانی دیگر برای تحقق نیازمند علت است؛ ازاین رو این پرسش پدید می آید که عوامل تحقق انسِ دال با مدلول چه اموری هستند؟ منطق دانان مسلمان، در صدد برآمده اند با شناسایی گونه های مختلف علت انس دال و مدلول، راه را برای تقسیم دلالت هموار سازند. آنان عناصر سه گانه عقل، طبع و وضع را به عنوان عوامل ایجادکننده انس دال و مدلول معرفی کرده اند و بر اساس آن دلالت را به سه دسته عقلی، طبعی و وضعی تقسیم نموده اند. به جهت گنجانده شدن بحث دلالت در مباحث الفاظ در منطق، اهتمام منطق دانان بیشتر به اقسام دلالت های وضعی لفظی- یعنی مطابقی، تضمنی و التزامی- معطوف شده است و تقسیم اولیه دلالت از نگاه آنان دور مانده است. این نوشتار در صدد آن است با روش کتابخانه ای، ابتدا به بررسی سیر تاریخی تقسیم دلالت در میراث منطقی مسلمانان بپردازد و سپس با رویکرد تحلیلی، هویت دلالت های مذکور را بررسی و نقد کند. بر اساس این مقاله هیچ یک از عقل، طبع و وضع، علت انس نیستند، بلکه عامل ایجاد کننده انس دال با مدلول عبارت است از: التفات مکرّر و هم زمان به دال و مدلول یا التفات شدید و هم زمان به دال و مدلول.
بررسی زمینه های اجتماعی نکوهش عقل، علم و فلسفه در در آثار عطار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
179 - 207
حوزه های تخصصی:
روزگار عطار بنا به دلایل مختلف عصر خردستیزی و مبارزه با عقل و نتایج آن است. اصولاً موضوع تکیه بر خرد در امور در کلیه ایدان و فرق مورد تأکید قرار گرفته است؛ لیکن در زمان عطار تأکید بر امور نقلی و توسل به کلام جایگزین مستندات علمی شده بود که به تبع آن با کاهش آثار خردورزی و تنوع و تکثر آثار نقلی روبرو هستیم. اکنون در این پژوهش تلاش بر آن است که در ابتدا به این سؤال پاسخ گوییم که آیا گرایش به عقل کمرنگ شده است؟ ثانیاً علل و دلایل آن چست؟ ثالثاً بازتاب آن در آثار عطار به عنوان یکی از شاخص های ادبی عصر مورد نظر چگونه بوده است؟ هدف این پژوهش پاسخ گفتن به سؤالات فوق الذکر و شفافیت فضای عصر مورد نظر از منظر این تحقیق است. روش انجام تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که این گونه نکوهش علوم عقلی در آثار عطار متأثر از شرایط جامعه ی روزگار اوست. از عوامل مؤثر در این امر می توان به سیاست خلفای عباسی، سیاست سلاطین سلجوقی، جهت گیری نهاد وزارت تأسیس و رشد مدارس دینی، تسلط گروه های خردگریز مثل اشعری ها و افول گروه ها و جریان های خردگرا و خردورز مثل معتزلیان را ذکر کرد
بررسی فقهی امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حجم وسیعی از منکرات در فضای مجازی که دایره شمولیت آن به مراتب بیشتر از نوع سنتی آن است، لازم است به فریضه امر به معروف در آن اهمیت زیادی داده شود. در این تحقیق، پس از روشن شدن ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در فضای اینترنتی و سایبری، این سؤالات مورد مداقه قرار گرفته اند که آیا مقتضای امر به معروف می تواند قطع اینترنت را به دنبال داشته باشد؟ آیا احتمال شرطیت تأثیر که در بسیاری از مواقع مفقود است، می تواند موجب سقوط وجوب امر به معروف و نهی منکر در فضای مجازی شود؟ آیا مراتب سه گانه امر به معروف و نهی از منکر در فضای مجازی، همچون نوع سنتی از آن واجب است؟ بر فرض وجوب امر به معروف در فضای مجازی، آیا ظرف تحقق امر به معروف و نهی از منکر اختصاص به فضای سنتی و واقعی دارند یا اینکه علاوه بر آن، امکان اجرای مراتب آن در فضای سایبری و اینترنتی نیز می باشد؟ اولاً: قطع اینترنت از باب امر به معروف، برخلاف اطلاق آیات و روایات، بنای عقلاء و ترغیب به علم و دانش است. ثانیاً: گرچه امر به معروف، مشروط به احتمال تأثیر می باشد، ولی دفعی بودن احتمال تأثیر، شرط نیست. ثالثاً: به حکم عقل، امر به معروف نیز در فضای مجازی واجب است و بر فرض اینکه وجوب امر به معروف، تنها مستند به ادله نقلیه باشد، با توجه به اطلاق ادله و تنقیح مناط، واجب است. رابعاً: امکان اجرای مراتب سه گانه امر به معروف؛ همچون فیلترینگ که از جمله مصادیق مرتبه سوم از امر به معروف است، در فضای اینترنتی وجود دارد.
بنیان های هویت بخش سیاست خارجی حکومت پیامبر اکرم(ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت اندیشه و سیره پیامبر اکرم9، به ویژه در عرصه حکومت و سیاست، امروزه، نه تنها برای پیروان آن حضرت که برای همه جهانیان، از ضروریات است؛ چه او در این بعد نیز چونان سایر ابعاد، انسان کامل و اسوه ای تمام عیار است. آن حضرت با تکیه بر وحی الهی و عقلانیت حکیمانه، سیاست خارجی حکومت خویش را با معنویت متعالی و الهی و فضیلت در هم آمیخته و به آن رنگ خدایی بخشیده است و با توجه به اینکه وظیفه رهبر جامعه اسلامی هدایت همه انسان ها به سوی سعادت راستین است، سیاست خارجی اعلامی و اعمالی خود را در این راستا تعریف و عملی ساخته است. سیاست خارجی حکومت پیامبر مبتنی بر نگرش وحیانی عقلی، الوهی است. رسول اعظم ما با توجه به نگاه وحیانی و عقلانی، اصول و قواعد سیاست خارجی حکومت خویش را محقق ساخته است. بر این مبنا، سیاست خارجی حکومت پیامبر خدا در عرصه طراحی، تصمیم گیری و عمل بر چهار بنیان هویت بخش توحید، عدل، حق گرایی و توجه به فطرت سلیم انسانی بنا شده است.
ظرفیت سنجی منابع فقهی در استنباط گزاره های فقه سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به قطعیت، حجیت، صحت استناد و انتساب به شارع در دانش های فقهی، تنها از مسیر مراجعه به منابع فقه به عنوان منبع جوشش تفکر و تفقه میسر و ممکن خواهد بود. «قرآن» و «سنت» دو منبع اصلی فقه و فقه سیاسی قلمداد گردیده و حجیت سنت در فقه سیاسی؛ هرچند تابعی از حجیت قرآن قلمداد می شود، اما سنت را به دلیل تبیین و تفصیل قرآن کریم، باید غنی ترین منبع فقه سیاسی به شمار آورد. اجماع در فقه سیاسی شیعه تنها در صورتی می تواند به عنوان منبع صدور حکم و الزام سیاسی باشد که کاشف از قول معصوم باشد. ادراکات بدیهی و قطعی عقل در فقه سیاسی تشیع حجت بوده و سایر تأملات عقلانی به معیار و ملاک معارف قطعی وحیانی مورد توجه فقهای شیعه بوده است. جایگاه عرف، بیش تر در تشخیص موضوعات و مصلحت به عنوان تطبیق بر مصادیق در فقه سیاسی کاربرد دارد، اما به عنوان منبعی مستقل به شمار نمی آید. قراردادهای اجتماعی در صورتی که مستنبط از منابع اصیل دینی باشند، در واقع بازگشت به کتاب و سنت داشته و دیدگاه قرارداد اجتماعی غربی، قرابتی با فقه سیاسی شیعه ندارد.
ریشه یابی بیماری «کبر» براساس آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
73-102
حوزه های تخصصی:
بنا به تعالیم اسلامی، کبر یکی از اصلی ترین بیماری های اخلاقی و آفتی برای سلامت قلب و مانعی برای کسب کمالات و رسیدن به بهشت است. با توجه به اهمیت و ضرورت «سلامت اخلاقی» پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استناد به آیات و روایات، به دنبال ریشه یابی بیماری کبر است تا بستر ریشه درمانی فراهم گردد. یافته های تحقیق نشان می دهد: الف) ریشه اصلی بیماری کبر «جهل» است و متکبران در سه حوزه خودشناسی، خداشناسی و جهان شناسی، دچار مشکلات جدی هستند؛ ب) در حوزه خودشناسی، اهل کبر از فقر ذاتی و نیاز دائمی خویش به فیض الهی غافل شده و در توهم مالکیت هستند؛ ج) در حوزه خداشناسی، متکبران از درک مالکیت، حاکمیت، قدرت و غنای مطلق خدای تعالی عاجزند؛ د) در حوزه جهان شناسی، واقعیت جهان و ماهیت حقیقی دنیا را درک نکرده اند. بنابراین، راهکار اصلی برای درمان این بیماری مهلک، کوشش در جهت خودشناسی، خداشناسی و جهان شناسی است.
بررسی و جمع بین روایات شناخت و عدم شناخت عقلی خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۶ «ویژه قرآن و حدیث»
120-144
حوزه های تخصصی:
عقل قوی ترین ابزار شناختی انسان است. ما بسیاری از پدیده های جهان هستی را به وسیله عقل می شناسیم. ولی از شناخت بسیاری پدیده ها نیز ناتوانیم. وقتی عقل امکان شناخت بسیاری از مخلوقات را نداشته باشد با آن که صفت محدودیت دارند، به طریق اولی از شناخت خالق نامحدود ناتوان است. روایات فراوان این ناتوانی عقل از شناخت خدا را تأیید می کنند. البته روایاتی اندک، مخالف ابتدائی این معنا است. هدف این نوشتار، جمع بین روایات شناخت و عدم شناخت عقلی از خدای سبحان می باشد. این نکات در مقاله بررسی می شود که عقل مخلوقی والا مرتبه است، و مانند مخلوقات دیگر به معرفت خدا سرشته شده است، لذا می توان خود عقل را مفطور به فطرت خدایی یعنی توحید دانست. پس روایاتی که در آن از معرفت عقل نام برده شده است، نشان دهنده کشف خود عقل نیست، بلکه اعطا و بخششی از جانب خدا به عقل است. در این مقاله، از توضیح و تبیین های دانشوران شیعی استناد شده است.
شناخت پذیرى خداوند از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت خداوند متعال و نحوه رسیدن به موجود نامتناهی همواره ازدغدغه های فیلسوفان بزرگ بوده است. از نظر ملاصدرا ادراک ذات الهی برای انسان ها مقدور نیست اما برهان آوری برای خداوند متعال به صورت برهان شبیه به لم ممکن است. دربراهین اثبات خدا تنها چیزی که ثابت می شود این است که این مفهوم دارای مصداق است اما شناختی به مصداق برای ما حاصل نمی شود. مقصود ملاصدرا از برهان صدقین، شناخت ذات خداوند متعال از روی آثار و مخلوقات است و هر کسی به اندازه درجه وجودی خود با مشاهده مخلوقات خداوند متعال به ادراک حضوری خداوند متعال از وراءحجاب نائل می شود. این تببین منجر به الهیات سلبی نمی شود بلکه در عین تاکید بر عدم مشابهت بین خالق و مخلوق از نظر شدت وجودی و تفاوت آنان از جهت تناهی و عدم تناهی، تاکید بر عینیت ما به الاشتراک و ما به الاختلاف نیز وجود دارد.
بررسی امکان تربیت دینی بر مبنای نظریه عقلانیت وحیانی با تکیه بر نظریات علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر پژوهش های انجام شده در بیست سال اخیر در حوزه تعلیم و تربیت، در سنت فلسفه تحلیلی صورت گرفته و مهم ترین بحث چالش برانگیز، نفی معناداری و امکان تربیت دینی بوده است. فیلسوفان تحلیلی تربیت، مانند هرست و پیترز، بر تعلیم و تربیت آزاد تأکید می کنند و تربیت دینی را به این دلیل ناممکن می شمارند که فاقد ویژگی های قابل ارزیابی بودن، تعمیم پذیری و انتقال پذیری است. نگرش آن ها نسبت به تربیت، برگرفته از رویکردی است که نسبت به صور دانش دارند؛ بنا براین رویکرد، امر دانشی، امری است که اصول آن درون نظریه ای است و اعتبار آن منتزع از عملکرد است، نه امری بیرون از آن. ادعای آن ها در رد تربیت دینی، به جایگاه شناختی نامتعین دین، ماهیت علمی تربیت و فقدان عقلانیت در تربیت دینی بازمی گردد. در این پژوهش، نظریه عقلانیت وحیانی به عنوان مبنای نظری، عهده دار پاسخ گویی به اشکالات یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تربیت و دین به دلیل برخورداری از موضوع و غایت مشترک، سازنده ترکیب مفهومی معناداری هستند. همچنین از خلال اثبات علم دینی و ترسیم حدود و ثغور عقلانیت، تربیت دینی قابل اثبات است. عقلانیت دینی با نفی تلقی تصریحی یا قانع کننده از غایت تربیت، معیار ارزشمندی و سعادت را عقل مستند به وحی معرفی می کند، نه بنای عقلا و نه کارایی موجه؛ همچنین اتهام فقدان عقلانیت در تربیت دینی که منجر به شیوه تلقینی و نه تربیتی می شود، با پرداختن به معنای ایمانیِ تلقین، برطرف می شود. در این پژوهش، ساختمان عقلی انسان با ابتنا به دو وجه خودفرمانی و غیرخودفرمانی شناخته می شود که وجه اول با همراهی اراده و وجه دوم با اخذ اعتبار از وحی فعالیت می کند.
تبیین و ارزیابی فهم صفات الهی از منظر میرزامهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
3 - 21
حوزه های تخصصی:
مسئله شناخت صفات الهی و معناشناسی آن ها، یکی از مباحث بسیار مهم و مورد اختلاف در بحث شناخت خداوند متعال است. میرزامهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایات، در صدد بیان نوع خاصی از الهیات سلبی است که با سخن دیگر قائلان به الهیات سلبی مانند ابن میمون و قاضی سعید متفاوت است. از نظر او، خداوند دارای صفت است و این صفات به نحو مشترک لفظی وضع شده اند. همچنین با توجه به عدم سنخیت میان خالق و مخلوق، عقل انسان ها نمی تواند صفات الهی را بشناسد و توصیف خداوند به معلومات و مفهومات و تصورات بشری صحیح نیست؛ بلکه این خداوند است که صفات خود را به انسان ها می شناساند و به همین سبب، قول به این نظریه منجر به تعطیل شناخت صفات خداوند نمی شود. با تبیین و تحلیل این نظریه مشخص می شود که این نظریه در حقیقت منجر به تعطیل عقل در فهم شناخت صفات الهی می شود.
بررسی و نقد کتاب مسیحیت و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
365-380
نقش و جایگاه دین در زندگی سیاسی و اجتماعی انسان موضوعی است که به جهت اهمیت باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای پرداختن به چنین موضوعی مقاله حاضر سراغ یکی از مهمترین آثار این حوزه یعنی کتاب «مسیحیت و دموکراسی» اثر ژاک ماریتن فیلسوف نئوتومیستی فرانسوی رفته است. ماریتن در این اثر به دفاع از دموکراسی با ارجاع آن به مسیحیت پرداخته است. البته این نوع دفاع خالی از انتقاد نیست و ماریتن در این اثر نگاهی تراژدیک به دموکراسی های معاصر نیز دارد. آشکار است که مسئله نسبت «دین و دموکراسی» محدود به اندیشه ژاک ماریتن نیست و اندیشمندان متعددی در پارادایم های فکری مختلف این مسئله را صورتبندی نموده اند. همچنین این رابطه فقط مختص به دین مسیحیت نیست و چنین موضوعی از مباحث قابل توجه در دنیای اسلام نیز به شمار می آید. با عنایت به چنین مباحثی نویسنده در این مقاله کوشیده تا الگوی نظری ژاک ماریتن در خصوص نسبت «مسیحیت و دموکراسی» را از منظر سیاسی، فلسفی و الهیاتی به بحث و فحص بگذارد و مدعای مطرح شده از سوی وی را با رویکردی انتقادی تجزیه و تحلیل نماید.