مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
دوره صفوی
حوزههای تخصصی:
علاوه بر تحقیقات تاریخی و ادبی محققان پیرامون زمان ورود تنباکو به ایران و شبه قاره هند، از نظر طبی نیز درباره آن، مباحثی مطرح شده و آثاری به رشته تحریر درآمده است. یکی از این آثار، رساله فواید تنباکو از حسام الدین ماچینی است که در دوره صفویه نوشته شده و دست کم سه نسخه از آن بر جای مانده است. نویسنده در نوشتار پیش رو، مروری بر رساله مذکور دارد. وی در راستای این هدف، نخست کلیاتی درباره رساله مطرح و نسخه های باقی مانده از آن را معرفی می نماید. سپس، محتوای رساله را مورد مداقه قرار داده و درنهایت، متن آن را ارائه می دهد.
مطالعه تحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب صفوی وتأثیرآن در نقاشی این دوره با توجه به نظریه بازتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
89 - 103
حوزههای تخصصی:
ایران در دوره صفوی دستخوش تحولات سیاسی و اجتماعی عظیمی شده است. شاهان صفوی برآن بودند تا میان گروه های مختلف سیاسی موازنه برقرار کنند و این امر موجب شده بود تا مناسباتی پیچیده بر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین میان مردم و حاکمیت برقرار گردد. این مناسبات گریبان هنرمندان را نیز گرفته بود، هدف این مقاله بررسی تأثیرتحولات سیاسی و فرهنگی دوره شاه تهماسب را بر روند نقاشی ایران مورد مطالعه قرار دهد و سئوالاتی که مطرح بوده این است که 1.مناسبات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در دوره شاه تهماسب چگونه شکل گرفته است؟ و2.این مناسبات چگونه در نقاشی دوره شاه تهماسب بازتاب می یابد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکردی تطبیقی با ابتنا بر نظریه بازتاب در حوزه جامعه شناسی است. شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل کیفی بوده است. ازنتایج تحقیق چنین بر می آید که مناسبات بر اساس توازن قدرت میان نیروهای درون نظام صفوی شکل گرفته است و در موقعیت های مختلف نسبت به موازنه میان این نیروها اقدام صورت می گرفته است و شاه تهماسب دردوره دوم زندگی برای تعادل بخشی به نیروهای مختلف داخل در نظام سیاسی و شرایط و موقعیتی که در سطح روابط خارجی داشته کمتر توانسته به هنر توجه کند. این امر موجب شده است بسیاری از هنرمندان از جمله نقاشان همکاری محدودتری با دربار داشته باشند. بر این اساس می توان گفت نقاشی ایران در این برهه از تاریخ و طی پنجاه و اندی سال سلطنت شاه تهماسب از نظر سبک شناسی کم مایه تر و محدودتر با موضوعات مختلف درباری، مذهبی و در برخی موارد نزدیک به جریان عامیانه پیش رفته است.
تطبیق محتوایی و بصری ساقی نامه باقر خرده با ساقی نامه ها و نگارگری صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
376 - 393
حوزههای تخصصی:
هنر نگارگری در ایران دوره اسلامی و ادبیات ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته اند. به طوری که آثار ادبی بزرگ همواره از مهمترین جلوه گاه های نمایش نگارگری بوده است. دوره صفوی(907-1135ه.ق) یکی از درخشان ترین دوره های نگارگری در ایران است. یکی از آثار فاخر ادبی در ایران، کتاب ساقی نامه باقر کاشانی است، به این دلیل که در بردارنده تعبیرات و توصیفاتی درباره ساقی ، باده ، میخانه ، مطرب ، آلات و نغمات موسیقی (دف ، نی ، تار ، رباب ، چنگ ، ارغنون ، رود ، عود ، سرود ، پرده ، نوا ، مقام) و همچنین مضامین دلچسب و شیرین عرفانی (پیر مغان ، عارف ، زاهد ، دیر و . . . ) است . بررسی تطبیقی ساقی نامه مولانا محمدباقر کاشانی (خرده) ، با ساقی نامه های و نگارگری عصر صفوی ، از نظر مضامین و درون مایه های مشترک و سیر تاریخی آن ها می تواند نکات مهمی را در ارتباط با پیوستگی هنر و ادبیات مطرح سازد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که توجه به پاره ای از مضامین و محتوای خاص ساقی نامه ها و مقایسه آن مضامین با ساقی نامه باقر خرده ، از قبیل : توصیف ساقی ، شراب ، مغنّی ، آوردن انواع آلات موسیقی ، اغتنام فرصت ، نکوهش زمانه و اهل آن ، اشاره به سرگذشت تاریخی ، حماسی ، عاشقانه و بیان اندیشه های عرفانی در ساقی نامه کاشانی حباقر و شاعران این عصر اکتفا شده است . در نگارگری دوره صفوی نیز این مضامین دیده می شود. اهداف پژوهش: 1.شناخت و اهمیت ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده نسبت به ساقی نامه های عصر صفوی. 2.بررسی تطبیقی مضامین ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده با نگارگری دوره صفوی. سؤالات پژوهش: 1.چه مضامین مشترکی میان نگارگری دوره صفوی با ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده وجود دارد؟ 2.ابعاد، مؤلفه ها و اشتراک های ساقی نامه باقر خرده با ساقی نامه های عصر صفوی چگونه است؟
بررسی تطبیقی شیوه های خوشنویسی در نُسخ خطی شاهنامه های رشیدا و داوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر چه تا میانه عصر صفوی، قلم نستعلیق در کنار سایر خطوط ستّه، مورداستفاده و یکی از اقلام مهم بود، امّا به تدریج بیشتر مورداقبال واقع شد؛ به گونه ای که از مهم ترین خطوط در دوره های بعدی محسوب گردید. « شاهنامه رشیدا»، از نسخ خطّی دوره صفوی با کتابتِ عبدالرّشید دیلمی و «شاهنامه داوری»، آخرین نسخه خطّی از شاهنامه در دوره قاجار با کتابت میرزا محمّد داوری به قلم نستعلیق است. خوشنویسی های انجام شده در این دو نسخه، بخشی از تاریخ خط و خطاطی را در ایران به نمایش گذاشته است که می توان با بررسی آنها، برخی تغییرات و تحولات خط و خوشنویسی را در دوره های صفوی و قاجار تشخیص داد. هدف این پژوهش، شناخت وجوه افتراق شاهنامه های رشیدا و داوری در شیوه های کتابت و ساختارِ حروف و کلمات قلم نستعلیق و نیز نحوه ارتباط متن با نقش و نگاره بود که با استفاده از منابع کتابخانه ای- موزه ای و روش مطالعه تاریخی- تطبیقی و تحلیلی به آن پرداخته شد. نتیجه بررسی ها نشان داد که«شاهنامه رشیدا» با تأثیر مستقیم از شیوه میرعماد و اولویّت زیبایی بصری بر خوانایی متن، کتابت شده و ارتباطی پیوسته میان فضاسازی های متنی و نوشتاری برقرار شده است. «شاهنامه داوری» بر خلاف سنّت رایج در کتابت نُسخ خطی، به سفارش هیچ حاکمی نگاشته نشد، بلکه ذوق هنری هنرمند، زمینه شکل گیری این نسخه بود و به نوعی شروع تغییرات بنیادی در مخاطبین خود را فراهم نمود. در این شاهنامه، خوانایی متن همراه با زیبایی بصری و نیز عدم ارتباط منسجم بین متن و نگاره دیده می شود. هم چنین، ساختار حروف و کلمات با وجود شباهت به سبک دوره سوم قاجار (سبک کلهر)، مستقل از این سبک، کتابت شده و به نظر می رسد اصلاحات منتسب به کلهر که در آثار عدّه ای از خوشنویسان هم دوره با وی نیز دیده می شوند، پیش درآمدی بر این سبک بوده است.
هنر درباری و خشونت نمادین (مورد مطالعه: طراحی قالی عصر صفوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 78
حوزههای تخصصی:
هنر در عصر صفوی در همراهی با گفتمان(های) مسلط جامعه به یک ابزار قدرت و در سطحی دیگر به خشونت نمادین بدل میشود، این مسئله از آنجا که بسیاری از هنرهای صفوی از جمله قالیبافی در کارگاههای درباری تولید می شده اندو تحت حمایت و نظارت مستقیم دربار بوده قابل تامل است و این ذهنیت را تشدید می نماید که دربار به نوعی تلاش داشته علایق و جهانبینی خود را تا بر روی این تولیدات هنری فرهنگی و اجتماعی انعکاس دهد. نقشمایه ها، نمادهاو نشانه ها در قالی سبک شهری، بازتاب دهنده ی گفتمانهای غالب و نشاندهنده مناسبات و روابط موجود در جامعه و ارزشها و هنجارهای آن می باشد، این میدان جدید یکی از قویترین میدانهای هنری عصر صفوی بوده که اشکال بالقوه ایجاد نمود که در شرایط خاص فعال و کاربردی شدند.هدف اصلی پژوهش شناسایی رابطه گفتمانی بر میدان قالی صفوی و تجلیات خشونت نمادین بر طرح و نقش قالی این دوره است. ماهیت پژوهش کیفی و تاریخی است و با روش تحلیلی توصیفی به تبیین عملکرد گفتمانی و مظاهر خشونت نمادین در میدان قالی سبک شهری دوران پرداخته است. رویکرد مورد استفاده در تفسیر، نظریه قدرت نمادین پی یر بوردیو میباشد. این رویکرد سبب گردید تا دریابیم نظارت و توجه ویژه به کیفیت و تولید و استفاده دولت صفویه از فرهنگ و هنر برای توسعه و تعمیق گفتمان های خود موجب شکل گیری میدانهای تخصصی در حوزه های گوناگون و بلاخص میدان جدید قالی سبک شهری شده است.خشونت نمادین نیز حاصل شکل گیری همین میدان تخصصی است و به کنشگر این امکان را می دهد که هنر را آنگونه خلق کند که شرایط میدان قدرت اقتضا می کند.
هویت اسلامی- ایرانی در فلز کاری عصر صفوی: با تأکید بر کتیبه های موجود بر روی آثار فلزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۱ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
73 - 100
دوران صفوی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود و از آن می توان به عنوان شروع مرحله جدیدی در تاریخ ایران دوران اسلامی یاد کرد. در این زمان دو عنصر مهم و برجسته یعنی «مذهب تشیع» و «هویت ملی» در ایران تجلی یافت. تا پیش از صفوی و به جز در برهه ای کوتاه یعنی در دوره آل بویه و فراهم آمدن زمینه هایی در دوران ایلخانان، مذهب رسمی در ایران، مذهب تسنن بود و با روی کار آمدن حکومت صفوی مذهب و ایدئولوژی حاکم بر ایران تغییر کرد. در کنار این دگرگونی مذهبی، هویت از یاد رفته ایرانیان نیز پس از حدود نه قرن از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویان، دیگر بار و با رنگ و بوی اسلامی زنده شد. در این زمان هنرمندان سنتی جامعه صفوی به خصوص هنرمندان فلزکار، نیز نشانه ها و نمادهای مذهب تشیع و هویت ملی و ایرانی (رواج شعر و ادبیات فارسی به عنوان نمودی از هویت ملی) را در آثار و دست ساخته های خود نمایان کردند. در این مقاله به بررسی و تحلیل محتوای آثار فلزی دوران صفوی با رویکرد مذهب تشیع و هویت ملی پرداخته می شود. خاطرنشان می شود که رواج اشعار و متون فارسی با خط ایرانی نستعلیق مصداق هویت ملی در نظر گرفته شده است. دوران صفوی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود و از آن می توان به عنوان شروع مرحله جدیدی در تاریخ ایران دوران اسلامی یاد کرد. در این زمان دو عنصر مهم و برجسته یعنی «مذهب تشیع» و «هویت ملی» در ایران تجلی یافت. تا پیش از صفوی و به جز در برهه ای کوتاه یعنی در دوره آل بویه و فراهم آمدن زمینه هایی در دوران ایلخانان، مذهب رسمی در ایران، مذهب تسنن بود و با روی کار آمدن حکومت صفوی مذهب و ایدئولوژی حاکم بر ایران تغییر کرد. در کنار این دگرگونی مذهبی، هویت از یاد رفته ایرانیان نیز پس از حدود نه قرن از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویان، دیگر بار و با رنگ و بوی اسلامی زنده شد. در این زمان هنرمندان سنتی جامعه صفوی به خصوص هنرمندان فلزکار، نیز نشانه ها و نمادهای مذهب تشیع و هویت ملی و ایرانی (رواج شعر و ادبیات فارسی به عنوان نمودی از هویت ملی) را در آثار و دست ساخته های خود نمایان کردند. در این مقاله به بررسی و تحلیل محتوای آثار فلزی دوران صفوی با رویکرد مذهب تشیع و هویت ملی پرداخته می شود. خاطرنشان می شود که رواج اشعار و متون فارسی با خط ایرانی نستعلیق مصداق هویت ملی در نظر گرفته شده است.
نقش کلاه و سرپوش در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد نقاش
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
13 - 36
حوزههای تخصصی:
کلاه یکی از انواع پوشش های رایج در هر دوره ای است و در عصر صفویه، اقشار مختلف لباس و سرپوش و کلاه مخصوص به خود را داشته اند. در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی از نسخه دیوان حافظ (منسوب به سام میرزا) اثر سلطان محمد نیز افراد سرپوش هایی با فرم های خاصی دارند که به نظر می رسد با مراتب اجتماعی افراد ارتباط مستقیمی دارد و وجود ارتباط بین فرم سرپوش افراد با مراتب اجتماعی آن ها و بازتاب این امر در نگارگری ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب نموده و اهداف پژوهش شناسایی ویژگی های انواع سرپوش ها در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی و شناخت ارتباط ویژگی های فرمی سرپوش ها با مراتب اجتماعی افراد است. سؤالات عبارتند از: 1- سرپوش ها و کلاه ها در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی دارای چه ویژگی های فرمی می باشند؟ 2- چه ارتباطی بین انواع کلاه ها و ویژگی های فرمی آن ها و مراتب اجتماعی افراد در نگاره وجود دارد؟ در راستای پاسخ گویی به سؤالات، اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده و متغیر کلاه و سرپوش در نمونه موردیِ نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج پژوهش نشان می دهد فرشتگان تاج بر سر دارند و سرمستان، مندیل یا دستار و کلاه قزلباشی بر سر دارند. به طور کلی، سلطان محمد با نگاه طنزآلود و انتقادی به این نوع تصویرسازی پرداخته و به نوعی تضاد فضای موجود از جامعه خود را با آرمان های تشکیل دولت صفوی بازنمایی می کند.
بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در نگاره های رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
75 - 89
حوزههای تخصصی:
رضا عباسی، نگارگر مطرح مکتب نقاشی اصفهان، از معدود نگارگران ایرانی است که در حالیکه به عنوان «نقاش مردمی» به جامعه و مردم عادی توجه دارد به عنوان «نقاش درباری» در دربار صفوی تصویرگر سفارشات درباری و پیکره شاهان و اشراف است. از سوی دیگر میخائیل باختین، نظریه پرداز روس قرن بیستم، ایده «متون چندصدا و گفتگومند» را در مقابل «متون تک صدا» ارائه کرد. در نظر باختین متون چندصدا و گفتگومند غالباً در شرایط استبداد و خفقان گفتگو در جامعه به جهت نقد واقعیت استبدادگونه، تمامیت خواه و تک صدا که مسبّب نابودی گفتگو در جامعه شده است خلق می شوند تا به طور موقت چنین تضادهای اجتماعی و طبقاتی را به حالت تعلیق درآورد. احتمال می رود در برخی از آثار رضا عباسی شاهد فضای تعاملی، چندصدا و گفتگومند باشیم که برای نخستین بار در سنت نقاشی ایرانی ظهور می یابد. ازاین رو موضوع این پژوهش بررسی مفهوم چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین در آثار رضا عباسی است و هدف از آن شناخت قابلیت های نگارگری ایرانی در تطابق پذیری و تفسیر براساس نظریه ها و مفاهیم فلسفی معاصر است. سؤالات تحقیق عبارتند از: 1. چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی چگونه است؟؛ 2. اوضاع اجتماعی عصر صفوی چگونه بر ماهیت چندصدایی و گفتگویی آثار رضا عباسی تأثیر گذاشت؟؛ 3. هدف رضا عباسی از ارائه تصاویر چندصدایی و گفتگومند چیست؟ با توجه به اینکه تاکنون آثار رضا عباسی با این دیدگاه نظری مورد مطالعه و بررسی قرار نگرفته است، لذا پژوهش در این زمینه ضروری می نماید. این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهش های توسعه ای قرار دارد و براساس ماهیت و روش، توصیفی–تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و با استفاده از ابزار فیش است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات کیفی و با رویکرد ایده چندصدایی و گفتگومندی میخائیل باختین است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین ویژگی چندصدایی و گفتگومندی در آثار رضا عباسی تضاد و دوگانگی است که در قالب حضور همزمان پیکره های عامه با پیکره های درباری و اشراف ظهور می کند. از آن جا که از میان پیکره های عامه، دراویش، شیوخ و کُتّاب به عنوان شخصیت های ثابت و پایدار نگاره ها حضور دارند و سبب ایجاد فضای تعاملی و گفتگویی در نگاره ها می شوند، این پیکره ها در ارتباط با پیکره های درباری ممکن است چهار نقش «نظاره گر»، «پیر و مرید»، «راوی» و «مغازله گر» داشته باشند. مهم ترین تأثیری که شرایط اجتماعی عصر صفوی بر رضا عباسی گذاشت، ترک یکباره دربار شاه عباس و پیوستن او به مردم عامی و کوچه و بازار بود. افرادی که یا در جامعه عصر صفوی جایگاه اجتماعی خاص و مهمی نداشتند یا اینکه که به سبب شرایط و اوضاع اجتماعی و سیاسی کاملاً مطرود و منفور شمرده شده بودند. این گروه های اجتماعی در لایه های مخفی تر جامعه زیست می کردند و صدای آن ها جزء صداهای مسلط و غالب در گفتمان رایج و رسمی جامعه عصر صفوی نبود. ازاین رو می توان گفت که دوره های زمانی فعالیت هنری رضا عباسی، که متأثر از شرایط اجتماعی دوران اوست، می تواند بر ماهیت گفتگومندی و چندصدایی آثار او نیز تأثیرگذار باشد. تعداد آثار گفتگومند و چندصدایی رضا عباسی در دوره سوم نسبت به دوره اول و دوم او بیشتر است، بعد از آن بیشترین تعداد تصاویر گفتگومند مربوط به دوره زمانی اول فعالیت هنری اوست و تعداد تصاویر در دوره دوم یعنی دوره کناره گیری او از دربار در کم ترین حد ممکن(0 %) است. هدف رضا عباسی از خلق این دست از تصاویر، بیان ضدیت با حکومت و قدرت مسلط بوده است که عرصه نبردی میان نیروهای مرکزگرا یا تک گویانه در قالب پیکره های درباری با نیروهای مرکزگریز یا چندگویه در قالب پیکره های درویشی است.
زیبایی شناسی تصاویر طنز بیدل و کلیم و انعکاس آن در هنر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
461 - 479
حوزههای تخصصی:
در عصر صفوی که یکی از درخشان ترین دوره های هنر ایرانی – اسلامی است، جریان های ادبی و هنری، روایت گری کامل از فرهنگ مردم آن روزگار است که افق های دید هنرمند را گسترش می دهد. ارتباط تنگاتنگ میان شعر و نقاشی ایرانی در این عصر و درهم تنیدگی شعر با طنز از ویژگی های بارز هنر این دوره است. از میان شاعران طنزپرداز معروف این دوره می توان به بیدل و کلیم اشاره کرد که مفاهیم طنزآمیز و انتقادی را با شگردهای هنری خاص خود آورده اند. مسئله ای که اینجا مطرح است زیبایی شناسی طنزهای موجود در آثار ادیبانی چون بیدل و کلیم و بازشناسی این زیبایی در هنر دوره صفوی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیل و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شاعران مذکور در ساختار طنزهای خود با زبان ادبی – هنری و با آگاهی از رموز بلاغت، کلام رندانه خود را در خطاب به اهل تفکر و تأمل سروده اند. از میان نقاشان معروف این عصر نیز می توان به کمال الدین بهزاد و رضا عباسی اشاره کرد که با نگرشی جدید به خلق نقاشی های پرمایه پرداخته اند. نقاشان نیز همانند شاعران طنزپرداز، مفاهیم و معانی جامعه پیرامون خود را با بیان زنده و جاندار که حاکی از تشخیص ویژه آنهاست، به خوبی تصویر کرده اند. همگامی و هماهنگی میان شعر و نقاشی را می توان در محافل اجتماعی آن روزگار بویژه در قهوه خانه دانست که با حضور اقشار مختلف مردم به طرح و نقد شعر و پیوند آن با نقاشی پرداخته اند. اهداف پژوهش: 1.تبیین انگیزه شاعران از طرح مقوله های طنزآمیز در خلال آثارشان. 2.بازشناسی انعکاس فرهنگ مردم عصر صفوی در شعر و نقاشی های آن دوره. سؤالات پژوهش: 1.بیدل و کلیم از عناصر بلاغی چگونه در طنزهای خود بهره جسته اند؟ 2.آیا نقاشی های عصر صفوی توانسته است بازتاب دهنده فرهنگ مردم آن روزگار باشد؟
مقایسه گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار با استناد بر مستندات تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز در بخشی از تاریخ سلسله ایلخانی و صفوی به عنوان پایتخت و در دوره قاجار به عنوان ولیعهد نشین به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و همچنین معماری در سطح کشور از اهمیت و جایگاه منحصر به فردی برخوردار بوده است که متأسفانه سوانح طبیعی و مصنوع اعم از زلزله های پی در پی و جنگ با کشورهای قدرتمند همسایه باعث زیرورو شدن ساختار این شهر گردیده و امروزه ابعاد شهر تبریز در دوره های مذکور، مخصوصا دوره های ایلخانی و صفوی در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. از این رو مقاله حاضر در پی بررسی چگونگی گستردگی شهر تبریز در دوره های ایلخانی، صفوی و قاجار است تا از این طریق به این سؤال که شهر تبریز در کدام دوره از عظمت و گستردگی بیشتری برخوردار بوده است، پاسخ دهد. این مهم از طریق مقایسه ابعاد باروی شهر در دوره های مختلف امکان پذیر خواهد بود.
دو رویکرد مذهبی غالی و معتدل بر دو لوح کاشی صفوی مسجدجامع کوهپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
تهیه دو لوح کاشی یادمان در اوایل دوره صفوی برای یک منبر کاشی کاری شده در مسجدجامع کوهپایه، شهری کوچک در نزدیکی اصفهان، سؤالات و ابهاماتی ایجاد کرده است. یکی از این کاشی ها از نوع زرین فام است که در محرم سال 935 هجری در شهر کاشان و دیگری کاشی آبی و سفید که هشت ماه بعد در رمضان همان سال در شهر قمشه تولید شده است. محتوای کاشی اول مبین تشیع غالی و دومی مبین گرایش معتدل اسلامی درباره امام علی(ع) و آل پیامبر(ص) است. این مقاله در صدد است ضمن معرفی عناصر معماری و هنری مسجدجامع کوهپایه، بر پایه بررسی میدانی، محتوای کاشی ها را که در منبر و محراب این بنا نصب شده، بازخوانی نموده و با تحلیل اوضاع فرهنگی و مذهبی مرکز ایران در دوره شاه طهماسب، درباره علت ساخت دو کاشی یادمان برای منبری واحد، نظریه ای جدید مطرح کند. نتایج این مقاله نشان می دهد که علت اصلی سفارش کاشی دوم، نگرانی سفارش دهنده از عبارت «هو العلی الاعلی» در صدر لوح زرین فام کاشان است که به دلیل کاربرد آن برای امام علی(ع) و برخی رهبران جنبش حروفیه، شعاری تند و غیرمتشرعانه تلقی می شد. لذا در شهر کوهپایه که یکی از مراکز نقطویه بود و برخی از بزرگان آن مانند ابوالقاسم امری بدین اتهام نابینا شدند، بانی منبر، حاج اسکندر به سفارش کاشی دیگری با محتوایی معتدل مبادرت می ورزد. همچنین این دو کاشی مناسبات صنعتی و هنری شهرهای کاشان، قمشه و کوهپایه و به طور کلی مرکز ایران را نشان می دهند که متأثر از عقاید شیعی آن دوران است.
تأثیرات وقف بر پایداری مدارس صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
89 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه و روشی که در عین حفظ منابع طبیعی، نیاز نسل های کنونی و آینده اجتماع را به صورتی مستمر تأمین کند، پایدار محسوب می شود. نظام وقف در تاریخ جوامع اسلامی نمونه ای از برنامه ریزی پایدار را در سنتی هزار ساله نشان می دهد. با مطالعه تاریخ این جوامع، مجموعه بناهایی را می توان یافت که به دلیل اجرای سنت وقف 1، پایداری طولانی تری از بناهای دیگر داشته اند و همچنان با کاربری اولیه خود ادامه حیات می دهند؛ بدین صورت که بخشی از درآمد موقوفات صرف حفظ بنا و بخشی نیز صرف مستمری طلاب و مدرسین و عوامل مدرسه می شود. بررسی و تحلیل فضاهای این مدارس نشان می دهد که کالبد بناها نیز پاسخگوی این نیازهای چندگونه بوده اند. بنابراین می توان تأثیرات وقف را در مدارس، به دو دسته تقسیم کرد: دسته نخست، آنهایی هستند که جنبه کالبدی ندارند؛ و دسته دوم، آنهایی که مستقیماً با سیمای فیزیکی و کالبدی مدارس مرتبط اند. در این مقاله با مطالعه و بررسی وقف نامه ها و سفرنامه ها و تحلیل فضای معماری مدارس، تأثیرات وقف بر برنامه آموزشی و کالبدی مدارس دوره صفوی، و در نهایت تأثیرات آن به عنوان یک عامل در پایداری مدارس این دوره بیان می شود.
بررسی تنوع نقوش اسلیمی در طراحی سرلوح های کتب مصور دوره صفوی، مطالعه موردی: پنج نمونه از سرلوح های دوران صفوی
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی تنوع نقوش اسلیمی در یکی از درخشانترین دوران هنر تذهیب یعنی دوره صفوی پرداخته است. در این دوران شاهد بیشترین تنوع اسلیمی در نگارهها هستیم. در این مطالعه، پنج نمونه از سرلوح های کتب دوره صفوی (که در زیبایی و ظرافت شهره هستند) انتخاب شده و از نظر نقوش اسلیمی و همچنین چگونگی طراحی و ترکیببندی بررسی شده اند. تصاویر منتخب عبارتند از: دو سرلوح مذهب از مرقع گلشن، سرلوح شاهنامه رشیدا، سرلوح دیوان امیرشاهی سبزواری و سرلوح سلسهالذهب جامی نتایج پژوهش نشان میدهد که اسلیمیهای توپر، توخالی و تخمکدار، عناصر اصلی تذهیب دوره صفوی هستند. اسلیمیهای دهان اژدری، ابری و گلدار نیز در آثار نفیسو باشکوه استفاده می شوند.
واکاوی شخصیت امام علی(ع) در شعر دوره صفوی براساس نظریه فیلیپ هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره صفوی شعر آیینی به ویژه رواج بسیاری یافت و توجه به شخصیت والای امام علی(ع) منجر به آفرینش اشعار علوی متعددی شد. فیلیپ هامون، یکی از کسانی است که در حوزه نشانه شناسی شخصیت، آرای وی جامع نظرات نشانه شناسان پیشین است. در نظریه وی شخصیتها بر اساس چهار اصل از نظر انواع، دال و مدلول، سطوح توصیف شخصیت پردازش می شوند. طبق الگوی نشانه شناسی هامون، شخصیت امام علی(ع) جزء شخصیت های مرجعی مذهبی و دینی به شمار می آید. در محور امام علی(ع) به عنوان دال، در شعر دوره صفویه به ذکر نام و نسب و ویژگی ولادت وی در کعبه پرداخته می شود. در محور مدلول بودن شخصیت امام بیشتر برخی ویژگی های اخلاقی امام چون شجاعت، علم و دانش، بخشندگی، دینداری، سخنوری و عدالت پرداخته شده است. در محور سطوح تحلیل شخصیت امام علی(ع)، برخی معتقدات شیعه چون: شفاعت، امامت و ولایت، تولا و تبرا، توجه به آیات و روایات و تجلیل زائران و حرم ایشان از محورهایی بوده که شاعران این دوره به آن نظر داشته اند. تحلیل شخصیت امام علی(ع) در شعر دوره صفوی بیان گر جایگاه برجسته امام علی(ع) در اسلام و بیان اوصاف و فضایل آن حضرت است و می تواند دلیلی برای اثبات حقانیت وی در امامت و جانشینی رسول خدا(ص) باشد. هم چنین در اشعار ایشان امام به عنوان حقیقت دینی و نمونه انسان کامل معرفی شده است. این مقاله، به صورت توصیفی-تحلیلی، سیما و سیره امام علی(ع) را در مدایح علوی دوره صفوی بر اساس نظریات فیلیپ هامون واکاوی کرده است.
تحلیل پیکره بندی مسجد-مدرسه های ایران در دوره صفویه و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
222 - 244
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه قبل از اسلام هر کدام از فعالیت های آموزشی و عبادی مستلزم برخورداری از فضای کالبدی ویژه خود بوده اند، در قرون اولیه بعد از اسلام، فضاهای عبادی به عنوان عملکرد ثانویه به سمت آموزش متمایل گشته اند. از دوره سلجوقیان لازمه وجود فضاهای آموزشی به صورت اختصاصی مطرح گشته و در دوره های بعد نیز پیگیری شده و در عصر صفویه به اوج خود رسیده است. تعداد زیادی از این مدارس تمایل به مجاورت و ادغام با مساجد داشته اند. قطعا گستردگی زمان و مکان تاسیس این آثار، سبب برخورداری از تنوع بسیار در مشخصات کالبدی آن ها شده است. این تحقیق جهت تبیین ساختار، نسبت و میزان پیوند حوزه فضای آموزشی و فضای عبادی در مسجد-مدرسه ها در دو دوره قاجار و صفویه با هدف پاسخ گویی به این سوال شکل گرفته است که پیکره بندی دو کالبد مسجد و مدرسه نسبت به هم چگونه شکل گرفته و این موضوع از چه متغیرهای فیزیکی در هر کدام از دو دوره تبعیت می نموده است. تحقیق با استفاده از ترکیب روش های توصیفی تحلیلی و مقایسه تطبیقی انجام گردیده است. بدین منظور 43 مسجد-مدرسه مربوط به دوره صفوی و قاجار انتخاب و متغیرهای نوع دسترسی به دو فضا، نسبت ارتباط دو فضا با هم و با فضاهای بینابینی مشترک مانند حیاط و ایوان و هم چنین موقعیت قرارگیری دو فضا در سطح و نسبت مساحت فضای مسجد و مدرسه در هر یک بررسی گردیده است. تعداد بیشتری از نمونه های مورد بررسی در هر دو دوره صفوی و قاجار، بر اساس بیشترین و ساده ترین حد مجاورت و هم پیوندی شکل گرفته اند. در این نمونه ها دسترسی به دو فضا از یک ورودی مشترک صورت گرفته، هر دو فضا در یک سطح ساخته شده و در اطراف یک حیاط مشترک قرار گرفته اند و این متاثر از نسبت فضای مسجد و مدرسه در ساختار کلی فضا نبوده است. در دوره صفوی دو فضا پیوند زیادی با هم داشته و به سادگی در مجاورت حیاط با ورودی و دسترسی مشترک شکل گرفته اند. در دوره قاجار تنوع پیکره بندی بیشتر شده و دو فضا به سمت استقلال بیشتری پیش رفته اند، با این وجود هیچ گاه ارتباط دو فضا مطلقا قطع نشده است.
معرفی، بررسی و تحلیل تذکره تحفه سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
تذکره تحفه سامی یکی از تذکره های درخور تعریف و ذکر عهد صفوی است. در این اثر سام میرزا صفوی، شاهزاده دانشمند، هنرمند و خوش ذوق، با رعایت کلام و ادب و در نهایت راستی و صداقت دست به تألیف زندگینامه 722 تن از شاعران کمی قبل از خود و هم عهد خود زده است و الحق، که در این گنجینه گرانقدر از ذکر هیچ دانش و هنر و اصول و فنونی دریغ نورزیده است به طوری که تذکره تحفه سامی را می توان آیینه ای تمام نما از اوضاع ادبی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... دوره صفویه دانست. آگاهی سام میرزا از زبان پارسی و عربی و ترکی و علوم و فنون آن دوران، و همچنین ارتباط قوی با اقشار خاص در سطح دربار و عوام در سطح جامعه، و علاقه مندی او به سیر و سیاحت، انگیزه ای قوی و مؤثر برای ترغیب آن شاهزاده بوده تا چنین اثری ماندگار از خود و دیگر شعرای هم عهد خود بر جای بگذارد.
دیباچه مرقع شاه محمد مذهب(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با بررسی چند مرقع مهم اواخر سده دهم دیباچه نویسی آنها، تاریخنامه های هنر مرقع سازی را مورد مطالعه قرار می دهد. یکی از این دیباچه ها، دیباچه مرقع کتابخانه سپهسالار، شاه محمد مذهب است که متنی مشابه آن در چند مرقع دیگر وجود دارد. این مقاله می کوشد تا ریشه های تاریخی نگارش این متن را نشان دهد. بررسی تحولات مقدمه نویسی مرقعات با تکیه بر مقدمه مرقع شاه محمد مذهب که نسخه ای دیگر از مقدمه میر محمد باقر پسر میر علی هروی است و نیز استفاده از اسناد دیگر این فرضیه را مطرح می کند که تکرار دیباچه ها به اعتبار خط خوش و یا نثر متناسب و یا انتساب به یک هنرمند بزرگ در مرقعات دیگر بوده و باعث شده است نسخه های اساس آنها به علت اوراق شدن اغلب این مرقعات و یا دیباچه ها و نیز نگارش دیباچه های جدید و مشابه شناخته نشوند.
نقش حَجَر: سواد سنگ وقف نامه بقعه شاهچراغ (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
«نقش حجر» عنوان مهم ترین سند موجود از وقف نامه بقعه شاهچراغ (ع) است. این وقف نامه در رمضان 947ق از سوی امیر محب الدین میرزا حبیب اللّه بن مرتضی شریفی، جدّ اعلای خاندان شریفی حسینی، صادر شده است و نسخه اصل آن در سنگ منقور و بر درگاه شمالی بقعه شاهچراغ (ع) نصب بوده است. وقف نامه نقش حجر اطلاعات مفیدی از موقوفات بقعه شاهچراغ (ع) به دست می دهد. هم چنین نکات شایان توجهی از تحولات معماری این بنای مذهبی در دوره صفوی دارد. این وقف نامه در دعاوی مربوط به امور موقوفات و تولیت بقعه شاهچراغ (ع) تا دوره معاصر نیز مورد استناد بوده است. سنگ وقف نامه نقش حجر از میان رفته است، اما رونوشت های متعددی از وقف نامه در دسترس است. همین رونوشت ها مبنای تصحیح و ارائه متنی منقّح از این وقف نامه در مقاله پیش روست. به علاوه، محتوای وقف نامه با استفاده از شواهد و منابع معتبر تاریخی تحلیل می شود و مشخصات سوادها و سجلّات آن حتی الامکان معلوم می گردد.
بررسی تطبیقی «حُسن وضع» در قطعات نستعلیق میرعماد حسنی سیفی قزوینی و علی رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
481 - 499
حوزههای تخصصی:
میرعماد حسنی سیفی قزوینی و علی رضا عباسی از خوشنویسان مطرح دوره صفوی بوده اند. میرعماد در نستعلیق تبحر داشت و علی رضا عباسی در سه قلم نسخ، ثلث و نستعلیق. در پژوهش حاضر به بررسی تفاوت های ترکیب بندی در قطعات نستعلیق این دو خوشنویس، با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی- تطبیقی پرداخته شده و هدف اصلی، شناسایی و مقایسه قاعده حسن وضع، از طریق بررسی قواعد ترکیب و کرسی است. به همین سبب، 10 قطعه از آثار نستعلیق در قالب های چلیپا و سطرنویسی، تطبیق داده شده اند. بنابر مهم ترین یافته های این پژوهش، میرعماد در مقایسه با علی رضا عباسی، به قاعده «حُسن وضع» پای بندی بیشتری داشته است. وجوه تمایز در تحریر این قطعات، ناشی از اختلافات جزئی در رعایت کرسی بندی ها ، نحوه اجرای مدّات، حروف و کلمات، زاویه نقطه گذاری، شیوه ترکیب بندی و پراکندگی مدّات و نیز نحوه رقم زنی دو خوشنویس است.
بازتاب آیین های زیارت و احوال زائران در مدایح رضوی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم خرداد و تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۴
250-217
حوزههای تخصصی:
مدایح رضوی دوره صفویه در کنار مدح و منقبت، فواید تاریخی و اجتماعی نیز دارند و از میان آن ها، پاره ای از رسوم اجتماعی، آداب زیارت و احوال زائران حرم امام رضا (ع) را در دو قرن دهم تا دوازدهم می توان دریافت. براساس یافته های این تحقیق، در این مدایح برخی آداب و سنن زیارت، مثل: روشنایی، تعطیر، تابوت گردانی، بست نشینی، آستان بوسی، اقامه نماز مستحبی در حرم رضوی، شفاعت خواهی و ... آمده است. یکی دیگر از نکات شایسته توجه در شفاعت خواهی در مدایح رضوی این دوره، ابراز حاجات و خواسته های مادی و معنوی و به نوعی قطعات تقاضایی شعرا به درگاه امام هشتم است که در شعر این دوره، با عنوان « تخلص به مدح شاه خراسان یا امام رضا (ع) » آمده اند. درباره احوال زائران نیز به نکاتی چون: ازدحام زوّار، سر و روی خاک آلود زائران، شکستن دست و پای زائران بر اثر ازدحام، دفن تعداد زیادی از مردم در حرم و ... در این مدایح اشاره شده که بیانگر وضعیت اجتماعی حرم رضوی در آن دوران است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد آیین های زیارت حرم رضوی و احوال زائران در مشهد در دوره صفوی چگونه بوده و در مدایح رضوی به چه صورتی منعکس شده است. بازتاب این رسوم نشان دهنده این موضوع است که شعر این دوره پشتیبان و ادامه خط فکری و سیاست مذهبی صفویان در برابر رقبای سنی مذهبی چون ازبکان و عثمانیان بوده است.