۱.
کلیدواژهها:
رکاب انگشتر تزیین نقوش سنتی ترکیب نقوش
رکاب» بخش حلقه و پایه نگین انگشتر، و رکابسازی یکی از هنرهای وابسته انگشترسازی است. پیشینه تاریخی رکاب سازی با قدمت انگشتری در فرهنگ و تمدن بشری متناظر است.متاسفانه اطلاعات مکتوب و معتبر در باب رکابسازی ایران ناچیز است و این هنر سنتی نیز در معرض فراموشی قرار دارد. از بنیان ها و اصول اساسی هنر ایرانی تزئین است که پرسش های این پژوهش نیز پیرامون آن و عبارتند از: الف. عناصر اصلی در تزیین رکابهای سنتی معاصر کدامند؟ و ب. نقوش تزیینی چگونه می توانند در حفظ سنت و انتقال آن به نسلهای بعد موثر باشند؟ نقوش به کار رفته در رکابهای معاصر، میراث قرنهای گذشته هستند که تغییرات محسوسی هم در آنها مشاهده نمیشود. ترکیب بندی و آهنگ قرارگیری نقوش بر اساس شیوههایی ثابت و تکرار شدنی ست، به گونهای که نقوش مرتبط با هم در نظمی از پیش معلوم کنار یکدیگر قرار میگیرند. با توجه به وضعیت فعلی و رکود هنر رکاب سازی، تکرار سنت ها شیوهای مناسب برای حفظ اصول سنتی نیست، بلکه نوآوری یا تحول در شکل ظهور سنتها امری ضروری می نماید.
۲.
کلیدواژهها:
سبک پوشش زنان قاجار ملیگرایی نشریه شکوفه
پوشش زنان ایرانی در نیمه دوم عصر قاجار دستخوش تغییرات اساسی شد. ارتباط گسترده تر با مغرب زمین، ورود اجناس اروپاییو تمایلگروهی از روشنفکران به مظاهر تمدن غرب، از جمله عواملی بودند که تأثیری قابل توجه بر سبک پوششزنان شهری گذاشتند. در این دوره، عواملی همچون رکود صنایعنساجی، تعطیلی کارخانهها و تقلید ناآگاهانه زنان ایرانی از پوشش غربی، افرادی که داعیه ملیگرایی و میهنپرستی داشتند را بر آن داشت تا به طرق مختلف با این پدیده مقابلهکنند. شکوفه که نشریه ای ویژه بانوان بود و در عصر مشروطه چاپ می شد نیز چنین هدفی داشت، این نشریه با چاپ مقالاتی سعی داشت زنان را به استفاده از منسوجات و پوشاک ایرانیترغیب کند و از مصرف کالاهای فرنگی بازدارد . این پژوهش با هدف تبیین مدگرایی زنان قاجار و نیز بازتاب جریان های ملی گرایانه در راستای ترغیب مصرف تولیدات داخلی به نگارش درآمده استدر مقاله پیش رو محتوای آن دسته از مقالات مرتبط با منسوجات و پوشاکِ نشریه شکوفه تحلیل شده اند که بانوان را به مصرف تولیدات داخلی تشویق، و با ابزار تجدد و مصرف گرایی مخالفت کرده اند. روش تحقیق تاریخی، توصیفی تحلیلی، و شیوه گرد آوری داده ها کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نمایانگر تأثیرپذیری و تقلید زنان شهری از مد اروپایی است، پدیده ای که به رواج رفتارهایی همچون خودنمایی با زیورآلات و پوشاک غربی و در نتیجه افزایش بی رویه واردات پارچه و لباس (که از عوامل مهم رکود صنعت نساجی این دوره به شمار میآید) انجامید.
۳.
کلیدواژهها:
اسلیمی سرلوح دوره صفوی
مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی به بررسی تنوع نقوش اسلیمی در یکی از درخشانترین دوران هنر تذهیب یعنی دوره صفوی پرداخته است. در این دوران شاهد بیشترین تنوع اسلیمی در نگارهها هستیم. در این مطالعه، پنج نمونه از سرلوح های کتب دوره صفوی (که در زیبایی و ظرافت شهره هستند) انتخاب شده و از نظر نقوش اسلیمی و همچنین چگونگی طراحی و ترکیببندی بررسی شده اند. تصاویر منتخب عبارتند از: دو سرلوح مذهب از مرقع گلشن، سرلوح شاهنامه رشیدا، سرلوح دیوان امیرشاهی سبزواری و سرلوح سلسهالذهب جامی نتایج پژوهش نشان میدهد که اسلیمیهای توپر، توخالی و تخمکدار، عناصر اصلی تذهیب دوره صفوی هستند. اسلیمیهای دهان اژدری، ابری و گلدار نیز در آثار نفیسو باشکوه استفاده می شوند.
۴.
کلیدواژهها:
بقاع متبرکه نقاشی های عامیانه مذهبی دیوارنگاری پل صراط بقعه آقا سید محمد لیچا
کثرت بقاع متبرکه در استان گیلان نشانگر آن است که این سرزمین همواره مورد توجه امامزادگان و سادات علوی بوده است. دیوارهای این بقعه ها معمولا مزین به نقاشیهای عامیانه با درون مایه مذهبی هستند. مضامین نقاشی ها برگرفته از اعتقادات و باورهای مردم محلی است که عموما گرایش مذهبی شیعی دارند. بقعه «آقا سید محمد» لیچا در لشت نشا از جمله بقاعی است که دیوارهای آن با نقاشی های عامیانه مذهبی، آراسته شده است. «عبور از پل صراط» یکی از موضوعات به تصویر درآمده در این مکان است که مشابه آن در دیگر اماکن مذهبی نیز دیده می شود. این مقاله در پی پاسخ این پرسش هاست که: پشتوانه عقیدتی نقاش مکتب ندیده دیوارنگاره «عبور از پل صراط چیست؟ این اثر برگرفته از کدام متون و روایات مذهبی است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش ها ابتدا مفهوم پل صراط در دین اسلام و زرتشت بررسی شد و سپس پشتوانه روایی نقاشان. نتیجه پژوهش که از بررسی نقاشی ها و مطالعه متون پشتیبان حاصل شد این است که نقاشی های بقاع متبرکه در واقع ترجمان تصویری متون عامیانه مذهبی هستند.
۵.
کلیدواژهها:
شاهنامه های مصور ابراهیم سلطان بایسنقر میرزا محمد جوکی سیاوش
سه فرزند شاهرخ تیموری، یعنی ابراهیم سلطان، بایسنقر میرزا و محمد جوکی،حامیان خلق سه نسخه مصور نفیس از شاهنامه هستند. این شاهنامه ها که طبعا همگی متنی واحد دارند، به لحاظ شیوه تصویرگری تفاوت هایی با یکدیگر دارند. همچنین در این کتاب ها نقاشی هایی با موضوع یکسان وجود دارد. داستان کشته شدن سیاوش یکی ازموضوعاتی است که در هر سه نسخه به تصویر درآمده است و پژوهش حاضر نیز به مطالعه آن اختصاص دارد. پرسش های اصلی مقاله عبارتند از: الف. دلیل انتخاب شخصیت سیاوش و صحنه مرگ او چیست؟ ب. آیا مقایسه این سه نسخه می تواند درباره شرایط سیاسی، تاریخی و هنری آن دوره و ذهنیت سفارش دهندگان نکاتی را روشن کند؟ در این مقاله برای بررسی این سه نگاره از مطالعه بافتار اثر هنری، خوانش بینامتنی متن و تصویر و بررسی شمایل شناختی استفاده شده است. بنابراین در ابتدا به چرایی انتخاب داستان و ارتباطات میان متن و تصویر (تعداد ابیات موجود در نگاره ها؛ نسبت اندازه متن به تصویر؛ بیتِ مصوّر؛ سَرداستان[1]؛ و میزان تعهد نگارگر به متن فردوسی در تصویرسازی) پرداخته شده است. در مرحله بعد، ترکیب بندی نقاشی ها (ارتباط میان کادر متن و کادر تصویر؛ تعداد پیکرهای موجود در صحنه؛ نحوه قرارگیری آنها؛ و ارتباط میان پس زمینه با پیکرها) تحلیل و با یکدیگر مقایسه شده اند. در انتها نیز بررسی شمایل شناسانه جزئیات تصویر (لباس و کلاه افراد، به خصوص سیاوش و گرسیوز و گروی؛ ژست و حالت افراد؛ و رشد گیاه از خون سیاوش) انجام شده است. میزان استقلال این نگاره ها از یکدیگر و چگونگی روایت هر یک از شرایط حامی مالی، از دستاوردهای این مطالعه تطبیقی است.