مقالات
حوزه های تخصصی:
از سده های بسیار دور تاکنون، اسطوره موجودی با سر زن و بدن مار به نام شا ماران، در میان قوم ایرانی کرد وجود دارد. احترام به این اسطوره در میان مردمان غرب ایران همواره با آیین های ویژه ای همراه بوده است. در کتاب هزارویک شب که یکی از آثار مهم ادبی و فرهنگی مشرق زمین است داستانی به نام ملکه ماران و حاسب کریم الدین وجود دارد که بسیار به داستان شاماران شبیه است. عناصر این دو داستان نیز یادآور اساطیر هستند. بی تردید بسیاری از داستان ها، باورها و فرهنگ های عامیانه با اساطیر کهن پیوند ژرفی دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش اسطوره شاماران در شکل گیری داستان شاماران و یافتن ریشه مشترک این دو است. با تکیه بر بن مایه های اصلی این داستان و اسطوره که انسان مار و فرمان روایی او بر مارها و زیستن او در زیرزمین و کنار آب ها هستند، ریشه آن بررسی می شود. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که داستان ملکه ماران براساس اسطوره شاماران ساخته شده است و این اسطوره در اساطیر و دین عیلام که یکی از مهم ترین تمدن های باستان ایرانی است، ریشه دارد و یکی از انواع ارباب حیوانات عیلامی است.
بازنمایی ارزش های خانوادگی و روابط جنسیتی در ضرب المثل های بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها نشان گر فرهنگ قومی هر جامعه هستند و با تأمل بر آن ها می توان به تصویری عمیق و روشن تر از آن جامعه رسید. مُراد پژوهش حاضر نیز در همین راستا، گردآوری و تفسیر مجموعه ای از ضرب المثل های بلوچی بوده که بیشتر ناظر به ارزش ها، باورها و اعتقادات مردم بلوچ در زمینه خانواده و به طور خاص روابط جنسیتی بوده اند. به این منظور، از دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین برای تحلیل بهتر مواد پژوهش، از یک رویکرد تفسیری بهره بُرده ایم. در این راستا، خوانش مثل های بلوچی در ارتباط با موضوع موردبحث، به احصای هفت مقوله محوری منجر شده است: 1) حاکمیت و استمرار نظام پدرتبار و مردسالار؛ 2) خویشاوندی قوم مدارانه و استمرار ساختارهای عشیره ای؛ 3) تقدیس و ارج گذاری نقش والدین در تربیت و جامعه پذیری فرزندان؛ 4) مهمان نوازی و پُررنگ بودن ارتباطات اجتماعی مسئولانه؛ 5) احترام و بزرگداشت کهن سالان و سالمندان؛ 6) تأکید بر اهمیت جایگاه و مقام مادری؛ 7) نگاه به زن در سایه سار مرد. درمجموع نیز یافته های پژوهش نشان می دهد که در میان عامه بلوچ ها به دلیل عدم رواجِ زبان نوشتاری بلوچی، ادبیات عامه و به خصوص ضرب المثل ها نقش پررنگی در جامعه پذیری، تربیت نسل ها، انتقال بین نسلی، هویت شناسی، بازتولید و تحکیم ارزش های خویشاوندی و جنسیتی دارد، و از این حیث در زمره ابزارهای فرهنگی برای حفظ و تداوم هویت و فرهنگ بلوچ ها محسوب می شود.
بازتاب جایگاه اجتماعی زن در بوم سروده های شاهرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زن از دیرباز در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون موضوع بحث و نزاع فراوان فلسفی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی بوده است. این موضوع بارها از نظرگاه های مختلف، به ویژه در حوزه ادبیات بررسی شده است. ترانه های عامیانه و بوم سروده ها به مثابه پاره مهم فرهنگ شفاهی و یکی از جنبه های مهم فرهنگ عامه، در این باب دارای مضامین ضدونقیض و گاه تأمل برانگیز فراوانی است که تا به حال به طور جدی به آن پرداخته نشده است. نوشتار پیش رو بر آن است تا به شیوه توصیفی تحلیلی و از خلال معرفی و تحلیل محتوای ترانه های رایج در حوزه جغرافیایی شهرستان شاهرود، نقش مندی های زن در این سروده ها را بازیابی، تبیین و تحلیل جامعه شناختی کند. بر همین اساس دریافت شد که جایگاه زن در این گونه بوم سروده ها در نقش هایی همچون: عاشق، معشوق، مادر مثالی، نماد زایندگی و باروری و گاه زن فریب کار ظاهر می شود. از منظر جامعه شناختی، گرچه گاهی عنصر زن در ردیف «دیگری فرودست» نشسته، اما عموماً مظهر همکاری و همیاری و نیز سمبل نسل پروری است. زن از نظرگاه ادبی، بازتاب های والایی یافته و نقش مندی هایی چون: سوژه درد هجران و دوری، نماد پارسایی و وفاداری، نماد مهرورزی، و بالأخره محبوبه دست نایافتنی را پذیرا شده است.
تیپ دختر پوستین پوش در فهرست آرنه- تامپسون و بررسی روایت های ایرانی و عربی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«دختر پوستین پوش» نام تیپی است که در آن دختری از آزار پدر می گریزد . او برای گریز راهِ چاره ای می جوید و چاره را در پوستینی می یابد که از سر تا به پایش را بپوشاند. این تیپ که در فهرست آرنه تامپسون با شماره 510B کلاسه شده و «پوست الاغ» نام دارد در طبقه بندی قصه های ایرانی «خاکسترنشین» و در طبقه بندی قصه های عربی «پیراهنی مانند آفتاب، پیراهنی مانند ماه و پیراهنی مانند ستارگان» نام دارد. از آنجا که تیپ یادشده چندان میان پژوهشگران ادبیات مردمی ایران زمین شناخته شده نیست جستار پیش رو می کوشد آن را شناسانده و افزون براین با بهره گیری از مجموعه آثاری که در آن قصه های مردمیِ ایران و نیز سرزمین های مصر، عربستان، مراکش، سودان، فلسطین، عراق و اردن گرد آمده، روایت های ایرانی و عربی اش را بررسد تا دریابد این روایت ها را به چند دسته می توان تقسیم کرد. بررسی های انجام گرفته نشان می دهد که برمبنای راه چاره دختر برای گریز از خان ومان پدری می توان روایت های این تیپ را به سه دسته تقسیم کرد: 1. 510B . دختر پنهان شده در شیء؛ 2. 510B . دختر پوستین پوش/آدمک چوبی؛ 3. 510B . دختر و برادرش. علاوه براین پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی فرامتنی پراپ درپی یافتن باورها و آیین های سازنده «دختر پوستین پوش» است . اسطوره و آیین های یافت شده در کیش زروان و مزداپرستی را می توان خاستگاهی برای این تیپ در قصه های ایرانی دانست، چراکه از آمیزش اهورامزدا با مادر، خواهر و دختر خود یاد کرده و «خویدوده» را کنشی آیینی و سپند می داند.
تحلیل لطیفه های ملانصرالدین با تمرکز بر عناصر شش گانه سازنده خنده ملوین هلیتزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین و عامیانه ترین شکل های شوخی، لطیفه است. گرچه لطیفه دارای صفاتی ازجمله کوتاهی، همه گیر بودن و سادگی است، اما درعین حال پر از رمز و راز است، تا جایی که بازگوکننده اندیشه و فرهنگ ملت هاست. عمدتاً لطیفه ها داستانی درمورد شخص، وضعیت یا حادثه ای هستند که با پیوند حلقه های واقعی استوارند و گسستگی در هر یک از این حلقه ها، موجب پاشیده شدن شیرازه لطیفه و نرسیدن به یکی از اهداف خود، که شگفتی و خنده است، می شود. پژوهش پیش رو در ابتدا تعریفی کلی از لطیفه، تاریخچه و ساختار آن را ارائه داده و درادامه با نگاهی ادبی و پژوهشی به معرفی یکی از معروف ترین شخصیت های لطیفه های ایرانی یعنی ملانصرالدین پرداخته است. ازطرفی نظریه پرداز بزرگ طنز، ملوین هلیترز در بحث طنز به معرفی شش عنصر کمیک اشاره دارد، نگارنده با توجه به عنوان، برای یافتن پاسخی مناسب به پرسش های پژوهش که دربرگیرنده «کاوش، ارزیابی و قابل تطبیق بودن یا نبودن نظریه شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین» با هدف استفاده هر چه بهتر از لطیفه ها در بحث نمایش است، بعد از معرفی عناصر شش گانه هلیترز، نمونه هایی از لطیفه های ملانصرالدین را که به صورت تصادفی گزینش شده ، به روش توصیفی تحلیلی مورداستفاده قرار داده است. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استناد به کتب، مقالات و منابع علمی معتبر صورت گرفته است. آنچه به عنوان نتیجه می توان بدان اشاره کرد، تأیید وجود عناصر شش گانه هلیترز در لطیفه های ملانصرالدین به صورت های گوناگون است که برای اثبات و رسیدن به این موضوع، نگارنده از روش پیشنهادی خود که البته قابل تعمیم نیز است، در این مقاله استفاده کرده است.
ردپای تجدد سیاسی در داستان امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان امیرارسلان یکی از مهم ترین داستان های عامیانه دوران قاجار است. این داستان که به طور مستقیم برای ناصرالدین شاه نگاشته و روایت شده است می تواند نمونه مناسبی برای تحلیل گفتمان عصر قاجار باشد. در دوره قاجار، علی رغم رسوب یافتگی گفتمان سنت در جامعه ایرانی به تدریج با نفوذ پیش فرض های تجدد، گفتمان تجدد شروع به معنابخشی به پدیده ها کرد. در این پژوهش داستان امیرارسلان را از منظر نفوذ گفتمان تجدد و همچنین کشاکش گفتمانی سنت و تجدد بررسی کرده ایم. اساس پژوهش را در بررسی یکی از گزاره های تکرارشونده گفتمان تجدد در حوزه سیاسی، «مشورت تعیین کننده است»، قرار داده ایم. با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی قسمت هایی از متن که براساس این گزاره شکل گرفته اند پرداخته ایم. همچنین در خلال بررسی گفتمان تجدد در متن به مواردی که گفتمان سنت معنابخش بوده است نیز اشاره کرده ایم.
بازتاب آیین های زیارت و احوال زائران در مدایح رضوی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدایح رضوی دوره صفویه در کنار مدح و منقبت، فواید تاریخی و اجتماعی نیز دارند و از میان آن ها، پاره ای از رسوم اجتماعی، آداب زیارت و احوال زائران حرم امام رضا (ع) را در دو قرن دهم تا دوازدهم می توان دریافت. براساس یافته های این تحقیق، در این مدایح برخی آداب و سنن زیارت، مثل: روشنایی، تعطیر، تابوت گردانی، بست نشینی، آستان بوسی، اقامه نماز مستحبی در حرم رضوی، شفاعت خواهی و ... آمده است. یکی دیگر از نکات شایسته توجه در شفاعت خواهی در مدایح رضوی این دوره، ابراز حاجات و خواسته های مادی و معنوی و به نوعی قطعات تقاضایی شعرا به درگاه امام هشتم است که در شعر این دوره، با عنوان « تخلص به مدح شاه خراسان یا امام رضا (ع) » آمده اند. درباره احوال زائران نیز به نکاتی چون: ازدحام زوّار، سر و روی خاک آلود زائران، شکستن دست و پای زائران بر اثر ازدحام، دفن تعداد زیادی از مردم در حرم و ... در این مدایح اشاره شده که بیانگر وضعیت اجتماعی حرم رضوی در آن دوران است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد آیین های زیارت حرم رضوی و احوال زائران در مشهد در دوره صفوی چگونه بوده و در مدایح رضوی به چه صورتی منعکس شده است. بازتاب این رسوم نشان دهنده این موضوع است که شعر این دوره پشتیبان و ادامه خط فکری و سیاست مذهبی صفویان در برابر رقبای سنی مذهبی چون ازبکان و عثمانیان بوده است.
عناصر نفرین و نمود جنسیت در دوبیتی های مکتوب عامه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفرین یکی از شیوه های واکنش انسان در برابر موانعی است که در طول زندگی با آن ها مواجه می شود. واژه نفرین به معنای دعای بد است و بیشتر در شرایط عجز و ناتوانی انسان بروز می یابد. باور به تأثیرگذاری نفرین بیشتر از آن جاست که عامل اجرای آن، یکی از نیروهای ایزدی و مینوی است. هرچند باور به این تأثیرگذاری در گروه های مختلف اجتماعی وجود داشته است، اما مردم عامه به دلیل باورها و شرایط اجتماعی متفاوتی که داشته اند بیشتر از این ابزار استفاده و در قالب زبان گفتاری یا نوشتاری آن را بیان می کرده اند. یکی از این قالب ها دوبیتی است که عامه آن را برای بیان بسیاری از واکنش ها و احساسات خود مناسب دانسته اند. بنابراین، استفاده از آن برای بیان نفرین نیز طبیعی است. این پژوهش، به روش تحلیلی توصیفی، نفرین های نمودیافته در 4391 دوبیتی رایج در میان عامه استان فارس را بررسی کرده و با بسامدیابی از عناصر نفرین کننده، نفرین شونده و دلیل نفرین، به تحلیل آماری و نمود این عناصر و جنسیت، در این حوزه از فرهنگ عامه پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد در اشعار بررسی شده، همه نفرین کنندگان جز در یک نمونه، انسان و نیمی از نفرین شوندگان غیرانسان اند، نکته ای که می تواند به ترتیب به دلیل ارتباط واکنش نفرین با سخن گویی انسان و فرافکنی تقصیر بر غیرانسان باشد. در دوبیتی ها، عاشق بیشترین نمود (82 درصد) را از میان 19 گروه نفرین کننده دارد و معشوق نیز با 16/23درصد ، اصلی ترین طرف در میان نفرین شوندگان است. همچنین از منظر جنسیت، زن در نفرین ها، بیشتر در مقام نفرین شونده قرار می گیرد، ویژگی ای که مربوط به جامعه مردسالار است که افزون بر ضعف و خودخواهی جنس مرد در برابر موانع، صبوری زن و پای بندی بیشترش را به رابطه عاشقانه نشان می دهد. هرچند می تواند مؤیّد به رسمیت نشناختن حقّ زن برای اعتراض نیز باشد و یک طرفه بودن رابطه عشق را نیز در جامعه مردمحور تأیید کند. از منظر تحلیل دلایل نفرین نیز، مانع وصل شدن، دیگرگزینی، جلب توجه معشوق و ناکامی عاشق، بیشترین بسامد را در دوبیتی های عامه دارند، مؤلفه ای که با وجه غنایی اشعار پیوندی مشخص دارد.