مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
هیولی
حوزه های تخصصی:
اخوان الصفا در رسایل خود بعد از پیشینة تاریخی بحث نظام فیض، دربارة چگونگی پیدایش کثیر از واحد، دو نظریه بیان کرده اند. بر مبنای نظریة اول، مراتب طولی فیض عبارتند از: خدا= عقل فعال = عقل منفعل (نفس کلی) = هیولای اولی= جسم مطلق (هیولای ثانیه). بر مبنای نظریة دوم، بین مراتب طولی فیض و سلسلة اعداد (از 1 تا 9) تناظر وجود دارد و این سلسلة طولی عبارتند از: خدا= عقل=نفس=هیولی= طبیعت= جسم فلک=ارکان چهارگانه و طبایع چهارگانه= مولّدات سه گانه. نظریة اول، مبین وامداری اخوان الصفا از افلوطین، و نظریة دوم ترتیب منطقی بیان تاریخچة نظام فیض، مبین وامداری اخوان الصفا از فیثاغوریان است. اخوان الصفا با ایجاد تغییراتی در نظریة افلوطین وفیثاغوریان آن را پذیرفتند. بین نظریة اول و دوم آنان، از جهاتی مشابهت و از جهاتی تمایز وجود دارد. اخوان الصفا از باب تسامح و تقارب با فیلسوفان نظریة اول را مطرح کردند. نظریة دوم احتمالاً به جهت برخورداری از زبان رمزآلود و تناظر بین سلسله مراتب فیض و سلسلة اعداد و شواهد دیگر از رسائل اخوان الصفا و مجمل الحکمه، نظریة نهایی اخوان الصفا است.
نقد روش شناختی ادله اثبات هیولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح ماده و هیولی تا حدّی در مباحث فلسفی رایج است که به یک پیش¬فرض مسلّم تبدیل شده و کمتر به ادلّه اثبات آن توجه میشود, اما نگاه منتقدانه به آرای گذشتگان، چند اشکال جدّی را در ادلّه اثبات هیولی آشکار میکند. به گونه¬ای که, قائلان به هیولی، در مجموع سه برهانی که برای اثبات آن ذکر میکنند (برهان فصل و وصل، تخلخل و تکاثف و برهان قوّه و فعل) به یک اشکال جدّی روش¬شناختی دچار هستند که عبارت است از این که با اعتماد به حواس ظاهری به مشاهده عالم طبیعت پرداخته، پا را از حریم متافیزیک بیرون نهاده و به سادگی، مصادیق مادّی و تجربی را پایه قواعد فلسفی قرار دادهاند و با یک تعریف خاص از حقیقت "جسم"، به تقریر ادلّهای پرداختهاند که خالی از اشکال نیست. از این رو, با طرح اشکالات مشترک هر سه برهان و نقدهایی که بر هر یک از آنها وارد است باید ادله اثبات هیولی را ناتمام دانست و درباره هیولی و همه مباحث پیرامون آن مثل حرکت جوهری, بازنگری کرد.
نقدهای شیخ اشراق بر نظریه مشائیان درباره ادراک ذات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ادراک و بررسی زوایای مختلف آن در طول تاریخ، از جمله مباحث پرتقابل در فلسفه بوده است. یکی از جلوه های این موضوع، مسئله ادراک ذات است؛ تقریر مسئله بدین گونه است که در چه صورت یک موجود می تواند خود را ادراک کند؟
مشائیان قائل اند که هر موجودی که مجرد از ماده شود، عالم به ذات خویش است؛ در مقابل، از منظر شیخ اشراق فقط امری می تواند عالم به ذات خود باشد که نور لنفسه است. شیخ اشراق اظهار می کند با فرض قبول نظریه مشائیان، لازم است که هیولی عالم به ذات خود و عالم به تمام صور قائم به خود و با توجّه به ماهیت نداشتن هیولی هم چون واجب الوجود عالم به تمام اشیا باشد و از سوی دیگر واجب الوجود نیز هم چون هیولی، افتقار به صور داشته باشد. البته سهروردی تمام این نتایج و لوازم را باطل می داند.
در مقام دفاع از نظریه مشائیان، به عنوان نظریه مطبوع، اشکالات شیخ اشراق مردود شمرده می شود و منشأ آن به ضعف شیخ در فهم سخنان مشائیان برمی گردد؛ زیرا مشائیان هیولای مجرد را در خارج محقق نمی دانند (بلکه هیولی را قوه صرف می دانند که در خارج فعلیتی مستقل و ماسوای از صورت ندارد) و همین طور قائل نیستند که هیولی وجودی محض و بی ماهیت (هم چون خدا) است؛ در نتیجه، اشکالات شیخ اشراق وارد نیست.
تحلیل انتقادی «نظریه بداء بر پایه باور به هیولی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بداء یکی از مهم ترین آموزه های اعتقادی اسلام و از اختصاصات مذهب شیعه است. به رغم آنکه ده ها اثر در مورد بداء نگاشته شده، توضیح نحوه وقوع آن با رویکرد مبتنی بر جهان شناسی فلسفی نخستین بار توسط میرداماد آغاز گشته است و صدرالمتألهین و حکیم سبزواری این راه را ادامه داده اند. اما با بررسی آرای این سه فیلسوف مشخص می شود که تبین های ایشان نه تنها خالی از خلل نیست، بلکه برخی از اشکالات دیدگاه های ایشان علاوه بر استدلال، ریشه در جهان بینی آنان دارد. برای تبیین بداء ابتدا باید «لوح محو و اثبات» تبیین گردد. لوح محو و اثبات از مراتب علم الهی، و مجرد است؛ پس باید به نحوی تبیین شود که هم مجرد و هم قابل تغییر باشد. اما بر اساس باور به هیولی که یکی از ارکان مهم جهان بینی بسیاری از فلاسفه مسلمان است تغییر و تحول، منحصر در مادیات بوده و در مجردات به هیچ وجه امکان ندارد. این امر در کنار ابطال نظریه هیئت بطلمیوسی موجب می شود که مجالی برای لوح محو و اثبات در جهان بینی این سه فیلسوف باقی نماند. این اشکال نه تنها به این سه فیلسوف، بلکه معطوف به جهان بینی مبتنی بر هیولی است که در فلسفه اسلامی رایج می باشد. این نوشتار با تحلیل انتقادیِ تبیین های این سه فیلسوف به عنوان سه نمونه برجسته از فلاسفه مسلمان تبیین صحیح بداء در فلسفه اسلامی را در گرو کنار گذاشتن باور به هیولی دانسته است.
مقایسه مفهوم ماده فلسفی ارسطوئی (هوله) و ماده در دوره جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مفهوم ماده ارسطویی (هوله) دارای اهمیت است. نخست، ازاین جهت که به نظر می رسد ارسطو نخستین فیلسوفی است که اصطلاح هوله را در معنای فلسفی آن به کاربرده و به واسطه او، این مفهوم وارد فلسفه شده است. دوم اینکه، تصور ماده اولی، با چالش هایی همراه است؛ زیرا به گفته ارسطو، ماده اولی هیچ گونه تعینی ندارد. به نظر می رسد مفهوم ماده به طورکلی در فلسفه ارسطو، مانند مفهوم صورت، مفهومی فلسفی است که باید آن را از سنخ معقولات ثانیه به شمار آوریم. ماده ارسطویی بر هر ماده فیزیکی خارجی تقدم دارد. پس آیا ترجمه هوله ارسطویی به «Matter» که به ماده فیزیکی گفته می شود، موجب خلط مبحث نیست؟ در این نوشتار به تبیین این مباحث مهم که نقش بسزایی در درک و تصور مفهوم ماده دارد، پرداخته می شود.
شرح الحکمه العرشیه ملا اسماعیل اصفهانی، پاسخی به جرح عرشیه احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
183 - 202
رساله « شرح الحکمه العرشیه » اثر حکیم ملا اسماعیل اصفهانی (واحدالعین) شرحی توضیحی بر کتاب عرشیه ملاصدرا است. هدف اصلی شارح از تألیف رساله، پاسخ به اشکالات احسائی بر عرشیه ملاصدرا است. شیخ احمد احسائی از منتقدان آرا و مبانی حکما به ویژه ملاصدرا است و در کتاب شرح مشاعر و شرح عرشیه که شرحی انتقادی است، اشکالات متعددی را بر مبانی ملاصدرا وارد کرده است. احسائی که ادعای فهم آیات و روایات دارد با این سلاح به رویارویی مبانی ملاصدرا، از قبیل اصالت وجود، تشکیک وجود، سنخیت بین علت و معلول، وحدت وجود، قاعده بسیط الحقیقه و... رفته و مدعی شده که قواعد مذکور منافی آیات و روایات است. در مقابل، ملا اسماعیل اصفهانی که پرورش یافته مکتب ملاصدرا و از شاگردان ملا علی نوری و استاد ملا هادی سبزواری است، با تبیین و تحلیل آرای ملاصدرا در پی دفاع از افکار او برآمده، و نشان داده که احسائی فهم غلطی از مطالب ملاصدرا و آیات و روایات داشته است. البته حکیم اصفهانی موفق به شرح کامل عرشیه نشده، و تنها بر بخش های اولیه آن شرح نوشته است. نسخ متعددی از این رساله در کتابخانه های کشور موجود است.
هیولای اولی ، معقول اول یا ثانی فلسفی در حکمت متعالیه؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۷
1 - 20
حوزه های تخصصی:
در باره اقسام جواهر نظرات متفاوتی ارائه شده است . یکی از علل اختلاف نظرها این است که برخی هیولی را داخل در جواهر می دانند و برخی آن را داخل نمی دانند . ابن سینا هیولی را وجودی خارجی دانسته و براهینی را در اثبات وجود آن بیان می کند. پیش از ملاصدرا افرادی مانند ابوالبرکات و شیخ اشراق و خواجه نصیر الدین طوسی و پس از او افرادی مانند استاد مطهری و آقای مصباح یزدی وجود آن را مردود می دانند . اگرچه مشهور این است که ملاصدرا نظر مشاء را در مورد هیولی می پذیرد، اما با جمع بندی نظرات خاص او در مورد هیولی مانند عدمی بودن ، معقول بودن ، عدم علیت هیولی نسبت به صورت ، انتزاع هیولی از نقص وجود صورت و ... و همچنین با توجه به اصولی مانند اصالت وجود و تشکیک وجود می توان دریافت نظر نهایی ملاصدرا در مورد ماده یا هیولی این است که هیولی معقول ثانی فلسفی است .
اسطورۀ هیولای مشائی در چارچوب حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل فلسفی تغییرات اجسام طبیعی، فیلسوفان مشاء را به آموزه هیولی رسانید. هیولی، جوهری ذاتاً فاقد فعلیت است که در فرایند تغییر ثابت باقی میماند. فیلسوفان مشاء در بسیاری از مباحث فلسفی، ازجمله تقسیم مشهور موجودات به مادی و مجرد، آموزه هیولی را بکار گرفته اند. اما برغم تأکید فیلسوفان مشائی بر این آموزه، سهروردی وجود هیولای مشائی را انکار کرد. در مورد صدرالمتألهین نیز گرچه خود در جایی بصراحت ابعاد و زوایای دیدگاهش درباره هیولی را تشریح نکرده، اما با تتبع در آثار او و بویژه با توجه به مبانی فلسفیش میتوان استنباط کرد که هیولای مشائی در حکمت متعالیه پذیرفتنی نیست؛ تا آنجا که برخی فیلسوفان معاصر حتی مدعای هیولای مشائی را در چارچوب حکمت متعالیه خودمتناقض دانسته اند. در عین حال، واژگان هیولی و ماده همچنان در آثار صدرالمتألهین پرکاربردند، چراکه فارغ از مواردی که او درصدد شرح آراء گذشتگان است، خود او نیز به نوعی هیولی باور دارد که باید آن را «هیولای تحلیلی» نامید. هیولای تحلیلی یک معقول ثانی فلسفی است که از تحلیل حرکت جوهری انتزاع میشود. این هیولی با صورت، ترکیب اتحادی دارد و بر اساس آن میتوان موجودات را به ثابت و سیال تقسیم کرد.
نقد و بررسی استدلال های ابن سینا در الهیات نجات بر «عرض» بودن وحدت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
55 - 75
به گواهی ارسطو، در یونان باستان نظریه ای رواج داشته که بر اساس آن، «واحد» به عنوان جوهری مستقل تلقی می شده است که در نسبت با سائر جواهر نقش علّی دارد. ارسطو با بیان «محمول» بودن «واحد» و نیز اشاره به تالی فاسد های مترتب بر نظریه کذایی، سعی در ابطال آن نمود. این نظریه و نقدهای ارسطو بر آن مورد توجه ابن سینا قرار گرفت و او برخلاف ارسطو به صرف «محمول» دانستن «واحد» اکتفا نکرد. او در الهیات نجات از طریق سه استدلال سعی نمود تا عرضِ لازم بودن «وحدت» را به عنوان مبدأ اشتقاق «واحد» به اثبات رساند. استدلالهای ابن سینا از جهات متعددی قابل مناقشه اند، اما مهمترین اشکالی که بر استدلال او وارد است، خلط عروض مقولی و عروض تحلیلی است و با قبول محمول بودن واحد و طرح عدم مفارقت آن از موضوع، نمی توان «عرض»، در مقابل جوهر، بودن وحدت را اثبات نمود و از این طریق علیّت واحد نسبت به جواهر را نفی کرد.
بازخوانی و نقد حقیقت جسم از نگاه کلامی و فلسفی و ارائه دیدگاه برگزیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مابعدالطبیعی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷
۴۰۷-۳۶۹
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی درپی پاسخ به پرسش کهن «جسم چیست؟» می باشد. این پرسش در فلسفه یونان باستان، و نیز آثار کلامی و فلسفی دوره اسلامی مطرح بوده است. هدف این پژوهش دست یافتن به تعریفی دقیق از جسم است تا با کمکِ آن بتوان، مبادی تصوری مباحث مختلف فلسفی و اعتقادی را به دست آورد. برای این منظور نخست تعریف های لغوی جسم، و سپس با رعایت ترتیب زمانی دیدگاه های گوناگون علمی، نقد و بررسی می گردد. مهم ترین این دیدگاه ها عبارتند از دیدگاه ذی مقراطیس (دموکریتوس)، دیدگاه متکلمان، فیلسوفان مشاء، شیخ اشراق، و ملاصدرا. پس از بررسی و نقد دیدگاه های یاد شده، دیدگاه برگزیده این مقاله ارائه خواهد شد: موجودِ دارای امتداد، جسم است، خواه محسوس باشد و خواه نامحسوس، همچون جسم مثالی، خواه جزء داشته باشد و خواه نداشته باشد، هرچه ممتد باشد، جسم است و از آن وجود واحد عقل، مفاهیم هیولی، صورت جسمیه و نوعیه را درک می کند.