مطالب مرتبط با کلیدواژه

فیثاغوریان


۱.

نظریه اخوان الصفا درباره چگونگی پیدایش کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس خدا افلوطین عقل جسم طبیعت فلک اخوان الصفا فیثاغوریان نظریة فیض هیولی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰۱ تعداد دانلود : ۹۹۰
اخوان الصفا در رسایل خود بعد از پیشینة تاریخی بحث نظام فیض، دربارة چگونگی پیدایش کثیر از واحد، دو نظریه بیان کرده اند. بر مبنای نظریة اول، مراتب طولی فیض عبارتند از: خدا= عقل فعال = عقل منفعل (نفس کلی) = هیولای اولی= جسم مطلق (هیولای ثانیه). بر مبنای نظریة دوم، بین مراتب طولی فیض و سلسلة اعداد (از 1 تا 9) تناظر وجود دارد و این سلسلة طولی عبارتند از: خدا= عقل=نفس=هیولی= طبیعت= جسم فلک=ارکان چهارگانه و طبایع چهارگانه= مولّدات سه گانه. نظریة اول، مبین وامداری اخوان الصفا از افلوطین، و نظریة دوم ترتیب منطقی بیان تاریخچة نظام فیض، مبین وامداری اخوان الصفا از فیثاغوریان است. اخوان الصفا با ایجاد تغییراتی در نظریة افلوطین وفیثاغوریان آن را پذیرفتند. بین نظریة اول و دوم آنان، از جهاتی مشابهت و از جهاتی تمایز وجود دارد. اخوان الصفا از باب تسامح و تقارب با فیلسوفان نظریة اول را مطرح کردند. نظریة دوم احتمالاً به جهت برخورداری از زبان رمزآلود و تناظر بین سلسله مراتب فیض و سلسلة اعداد و شواهد دیگر از رسائل اخوان الصفا و مجمل الحکمه، نظریة نهایی اخوان الصفا است.
۲.

بُرون شدِ فیثاغوری از یگانه انگاریِ مطلقِ پارمنیدس؛ یک تبیین ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پارمنیدس فیثاغوریان واحد کثرات یگانه انگاریِ مطلق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۲۳۱
بُرون شدِ فیثاغوری از یگانه انگاریِ مطلقِ پارمنیدسی به یک جریانِ تأثیر و تأثّر میانِ دو نماینده ی برجسته و تأثیرگذارِ تفکر پیش سقراطی اشاره دارد. اگر تبیین موجودات به عنوانِ کثرات را یکی از اهدافِ فکریِ مستتر در اندیشه ی پیش سقراطیان بدانیم، نه تنها چنین تبیینی در اندیشه ی پارمنیدس نخواهیم یافت، بلکه بنابر «بنیانی» که پارمنیدس به وضع و بسط آن می پردازد، هر تبیین کثرات ناممکن می گردد. بنابر شواهد تاریخی، حداقل بخشی از اندیشه ها در جریانِ فکریِ فیثاغوریان را می توان واکنشی به رویکردِ پارمنیدس به مسئله ی تبیین کثرات تلقی کرد. به این ترتیب، فیثاغوریان را می توانیم نخستین نقادانِ اندیشه ی پارمنیدسی تلقی کنیم که ایشان نیز، با وضع و توسعه ی «بنیانی» خاص، می کوشند پاسخی مناسب به دشواری هایِ مطرح شده از سویِ پارمنیدس برایِ تبیین کثرات فراهم کنند. پژوهشِ پیشِ رو می کوشد، با ارائه ی تبیینی از این دو «بنیانِ» پارمنیدسی و فیثاغوری، به روشن سازیِ دقیق تر نسبتِ میان این دو اندیشه بپردازد.
۳.

تأثیر تفکر اورفئوسی و فیثاغوری بر تناسخ و جاودانگی نفس در فایدون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فایدون جاودانگی نفس تناسخ دین اورفئوسی فیثاغوریان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۶۸
روش پژوهش حاضر توصیفی_تحلیلی است و به بیان استدلال های جاودانگی نفس و تناسخ در فایدون و وجه تشابه و تفاوت آن ها با آموزه های اورفئوسی و فیثاغوری پرداخته می شود. در خصوص نحوه تأثیرپذیری افلاطون از این سنن، اختلاف نظر وجود دارد. برخی از مفسران معتقدند که افلاطون در بیان آموزه های فرجام شناختی خود تحت تأثیر اندیشه ی اورفئوسی بوده و برخی دیگر آن ها را متأثر از فیثاغوریان دانسته اند. تناسخ مهم ترین آموزه فرجام شناختی ست که در مورد منشأ آن اختلاف نظر بسیار وجود دارد و برخی استدلال های افلاطون نیز مبتنی بر آن است. این آموزه پرسش هایی را در پی دارد، ازجمله اینکه میان رهایی از چرخه تناسخ و الوهیت روح چه ارتباطی وجود دارد؟ و شرط ضروری این الوهیت چیست؟ در این مقاله در ضمن بیان و تحلیل استدلال های افلاطون بر پایه تفکرات فرجام شناختی اورفئوسی و فیثاغوری، به این پرسش ها و به بیان موضع خود در باب نحوه و میزان تأثیرپذیری افلاطون از آن ها می پردازیم.
۴.

تأثیرپذیری افلاطون از آموزه های اورفئوسی و فیثاغوری در اسطوره ارابه بالدار(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روح الواح اورفئوسی فیثاغوریان تناسخ نظریه یادآوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۲
روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است. افلاطون در دیالوگ فایدروس تلاش می کند تا با درهم آمیختنِ فلسفه و اسطوره درکِ رویکرد خود در باب روح، و تلاش آن برای دستیابی به صور، معرفت و عشق را برای مخاطب خود هموار سازد. با توجه به اسطوره ارابه بالدار در فایدروس و مقایسه جزئیات آن با تفکر اورفئوسی و فیثاغوری پاسخ به این پرسش ها اهمیت دارد که تا چه حد افلاطون در بیان برخی از عناصر چون دوگانگی وجود انسان، هبوط و تناسخ در قالب های مختلف، و نیز علت فراموشی و چگونگی یادآوری صور تحت تأثیر آموزه های این سنن بوده است؟ چگونه روح جایگاه الهی خود را از دست می دهد و گرفتار چرخه تناسخ می شود؟ چه تشابه و تفاوتی میان روح انسانی و الهی وجود دارد؟ و نقش حافظه و یادآوری صور در رهایی روح چیست؟ از این رو، در ضمن توضیح اسطوره ارابه بالدار، به هدف افلاطون از بیان آن و وجه تشابه و تفاوت عناصر معرفت شناختی و فرجام شناختی اسطوره مزبور با آموزه های اورفئوسی و فیثاغوری پرداخته می شود.