مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظام فیض


۲.

پیوستگی و گسستگی میان نظام فیض و طبیعیات و هیأت قدیم از منظر حکیمان مسلمان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام فیض مثال طبیعیات و هیأت قدیم عقول افلاک نفوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۹ تعداد دانلود : ۷۶۵
نوشتار حاضر پیوستگی یا گسستگی میان نظریة نظام فیض و طبیعیات و هیأت قدیم را از منظر حکیمان مسلمان مورد پژوهش قرار می‌دهد. در نظریة افلوطین به عنوان مبتکر نظریة نظام فیض پیوندی میان نظام فیض و طبیعیات و هیأت کهن مشاهده نمی‌شود. در میان حکیمان مسلمان، فارابی میان نظام فیض و طبیعیات و هیأت قدیم پیوند وثیقی برقرار، و نظام فیض را به شکل ثنایی تقریر می‌کند. بعد از او ابن سینا، اخوان الصفا، شیخ اشراق و ملاصدرا، مشی فارابی را از جهت برقراری پیوند میان نظام فیض و طبیعیات و هیأت قدیم ادامه دادند، ابن سینا نظام فیض را به صورت ثلاثی و رباعی تقریر می‌کند و اخوان الصفا نیز دو نظریه در این باره ارائه می‌کنند. این دیدگاهها تفاوت ماهوی با نظریه فارابی دارد. شیخ اشراق و ملاصدرا با نقد نظریة مشائیان، بر اساس مبانی فلسفی خود نظریه پردازی می کنند. ابوالبرکات بغدادی از حکیمان سلف و طباطبایی از حکیمان معاصر ـ گرچه تفاوت ماهوی جدی میان نظریه آنها درباره نظام فیض وجود دارد ـ در برابر جبهه موافقان، جبهه جدیدی گشودند و از گسستگی رابطه میان نظام فیض و طبیعیات و هیأت قدیم دفاع کردند.
۳.

نظریه ملاصدرا درباره چگونگی پیدایش کثیر از واحد(نظام فیض)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس عقل نظام فیض نور فلک وجود منبسط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰۱
پیش از ملاصدرا دانشوران مسلمان مثل فارابی، ابن سینا و ... درباره نظام فیض سخن گفته اند: ملاصدرا در بعضی از آثار خویش از قبیل «المشاعر» به کلیات بحث نظام فیض اشاره کرده و در برخی از رسائل خویش مثل «اجوبه المسائل النصیریه»، نظام فیض را به شکل ثنایی و مشابه فارابی و در رساله «شواهد الربوبیه» و «المبدا و المعاد» به شکل ثلاثی و مشابه ابن سینا تقریر می کند- البته میان نظریه ملاصدرا با فارابی و ابن سینا علاوه بر شباهت، تمایزهایی هم وجود دارد - اما در رساله «الواردات القلبیه فی معرفه الربوبیه» از نظام مشایی کمی فاصله می گیرد و به نظام اشراقی نزدیک می شود و در کتاب «الشواهد الربوییه» و «الاسفار الاربعه»، نظام فیض را به صورت عرفانی تفسیر می کند. وجه ممیزه نظریه صدرا درباره نظام فیض با نظریه های حکیمان مشایی و اشراقی و عرفا، تاکید صدرا بر روی اصالت و تشکیک وجود است.
۴.

چگونگی پیدایش کثیر از واحد ( نظام فیض ) از دیدگاه شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام فیض نور الانوار نور اقرب اشراق و مشاهده قهر و محبت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۲۷ تعداد دانلود : ۱۱۲۸
در مکتب اشراقی ما با تنوع واژگان درباره صادر اول مواجه هستیم سهروردی در برخی از نوشته های خود مثل التلویحات و الواح عمادی و پرتو نامه و رساله فی اعتقاد الحکما و یزدان شناخت و اللمحات و کلمه التصوف و نظام فیض را به شکل فیلسوفان مشایی و به شکل ثلاثی که ابتکار ابن سینا است تقریر می کند غیر از این جهت اشتراک از حیث روش شناختی میان این آثار تفاوت وجود دارد اما در الواح عمادی بعد از تقریر آن به شکل مشایی تلاش می کند تا حدی از نظام مشایی فاصله بگیرد این روند در المشارع و المطارحات تعمیق می یابد سرانجام در هیاکل النور و بالاخص حکمه الاشراق شیخ نظریه نهایی و ابتکاری خویش را بیان می کند ومیان نظریه نهایی سهروردی و فارابی تفاوت ها و مشابهت هایی وجود دارد و اشکال مشترکی بر هر دو نظریه وارد است در نظریه نهایی سهروردی درباره نظام فیض قهر و محبت و اشراق و مشاهده نقش های اصلی را ایفا می کنند و نکات قابل تاملی در این موارد وجود دارد مهم ترین وجوه ممیزه نظریه شیخ اشراق ابتنای نظریه او بر اصالت نور و ارائه نظریه عقول عرضی است
۵.

نظریه علامه طباطبایی درباره چگونگی پیدایش کثیر از واحد (نظام فیض)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظام فیض مثال ماده عالم عقول

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
تعداد بازدید : ۲۷۳۴ تعداد دانلود : ۹۸۸
نظریه علامه طباطبایی درباره نظام فیض با نظریه حکیمان مشایی از جهت اعتقاد به وجود سلسله طولی در میان موجودات و پذیرش سه حلقه، مشابهت دارد و از جهت عدم انحصار عقول طولی به ده عقل، و اعتقاد به عالم مثال و قطع پیوند نظام فیض با طبیعیات قدیم متفاوت است. نظریه علامه با حکیمان اشراقی نیز از جهت تبیین پیدایش کثرت بر مبنای سلسله طولی، پذیرش عقول طولی و عرضی، عدم انحصار عقولی طولی به ده عقل و اعتقاد به عالم مثال و عالم ماده تشابه دارد، اما از جهت قطع پیوند نظام فیض با طبیعات قدیم و پذیرش اصالت وجود متمایز می گردد و نظریه علامه طباطبایی با نظریه ابوالبراکات بغدادی از حیث قطع پیوند نظام فیض با طبیعیات قدیم تشابه و از جهت پذیرش سلسله طولی در میان موجودات تفاوت دارد و با عطف توجه به مباحث مختلف در ترسیم نهایی نظریه علامه می توان به شش ویژگی اشاره کرد که عبارتنداز: قطع پیوند نظام فیض با هیات قدیم، پذیرش نظریه عقول و عالم مثال، طرح بحث بر مبنای اصالت وجود و تشکیکی بودن مراتب وجود، عدم پذیرش وجود منبسط به عنوان صادر اول، چگونگی پیدایش کثرت در عقول.
۶.

تفاوت تأویلی آیة مبارکة نور از منظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مراتب عقل نظام فیض اصالت وجود نور ابن سینا ملاصدرا تأویل تشکیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
تعداد بازدید : ۱۴۴۲ تعداد دانلود : ۶۸۰
آیة مبارکة نور از جمله آیاتی است که اندیشمندان مختلف، از جمله ابن سینا و ملاصدرا، دست به تفسیر و تأویل آن زده اند. ابن سینا در تفسیر خود، با نگاه فلسفی صرف، تمثیل های موجود در آیة نور را به مراتب عقل نظری تأویل می برد. در مقابل، ملاصدرا با بهره گیری از مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود سعی در تبیین نظامی برای نزول فیض و رحمت الهی دارد و تمثیل های آیة نور را با این نظام تطبیق می دهد. آنچه در تفسیر ملاصدرا از آیة نور اهمیت دارد آن است که در عین وجود صورتبندی های مشائی در براهین منطقی صدرا برای اثبات وجود خدا به مثابة نور، باز هم جنبة فلسفی عرفانی وجه غالب و بارز تفسیر او بر آیة نور است. دغدغة فکری و تفاوت رویکرد ابن سینا و ملاصدرا، تفاوت روش شناختی تفسیری ابن سینا و ملاصدرا و توجه ملاصدرا به ظاهر و عبور از ظاهر به باطن از جمله عوامل مبنایی تفاوت تأویلی ابن سینا و ملاصدرا از آیة شریفة نور است.
۷.

تفسیر ساختاری از مبانی فلسفیِ «نظام فیض» به عنوان یکی از عوامل حرکت ساز بر بازیابی آرایه اسلیمی در عصر عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۸۷
مقاله بابیان این فرضیه که حرکتِ «ساختار ساختارها» عاملی بر جنبشِ ریزساختارهای تابعه و نظاماتی مانند آرایه های معماری است؛ به تفسیر موضوع می پردازد. برای این منظور، ضمن بررسی دوران زمامداری عباسیان، به عنوان عصری که حرکت ساختار ساختارها به حد مطلوبی از شکوفایی رسید؛ به نمودهایی از ساختارهای شکوفا در این عصر همچون فلسفه و نظاماتِ آن، به طور خاص «نظامِ فیض» می پردازد. هدف این تحقیق، تفسیر و بررسی نظامِ فلسفی فیض در قالبِ ساختاری محرکْ بر ریزساختارها و اختصاصاً به عنوان عاملی بر بازیابی اسلیمی است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که آیا رابطه ای بین مبانی فلسفی نظام فیض و آرایه اسلیمی قابل کاوش است؟ روش پژوهش، تاریخی-تفسیری است که در قالب استنباطی از نوع داده بنیاد به بیان موضوع می پردازد. داده های مورد استناد به صورت اسنادی و مروری، جمع آوری شده اند. نظام استدلال پژوهش، استقرایی-قیاسی است. الزام به شناخت جنبه های نظری، عملی و ساختاریِ رواج دهنده اسلیمی در عصر عباسیان به عنوان ضرورت اجرایی این تحقیق در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که شکوفایی ساختار ساختارها، عاملِ بر جنبشِ ساختارهای تابعه است. هنر و به طور خاص آرایه های معماری هم به عنوان یک ریزساختارِ متأثر از کلان ساختارها، به تأسی از نظامات مختلف به تکاپو و حرکت می آیند. منشأ اسلیمی در عصر عباسیان که بر دو ریشه پالمت و ساسانی قابل تمییز است، دارای شباهت هایی از جنبه های جوهری، صدوری و حرکتی با نظام فلسفی فیض است؛ که نتایج این تحقیق در سه مقام حرکتی به آن ها می پردازد. نهایتاً، این مقاله بیان می کند یکی از دلایلِ بازیابیِ اسلیمی در عصر عباسیان می تواند متأثر از حرکت سایر نظامات و ساختارها، بالأخص نظام فیض، به عنوان عاملی صورت ساز و حرکت آفرین در نظامِ اسلیمی بوده باشد. این موضوع با ارائه سه قالبِ فرمی در صورت اسلیمی تفسیر می گردد.
۸.

نقش انوار سانحه سهروردی در نظام فیض صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا سهروردی انوار سانحه ارباب انواع عقول متکافئه نظام فیض مثل افلاطونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۱
در نظام فیض سهروردی، یکی از کلیدی ترین مفاهیم، بحث انوار سانحه است. او با معرفی این انوار و نحوه اشراق آنها، و نقشی که در ایجاد ارباب انواع دارند، کثرت های عرضی عقول را به نحو بدیعی توجیه کرد و نشان داد که این ارباب انواع، یا سلسله عرضی عقول، نقش اصلی را در پیدایش موجودات در عوالم مادون عقل، یعنی عالم ملکوت و عالم ماده دارند. ملاصدرا که در آثارش، به کرّات از مُثل افلاطونی یاد می کند و خود را مدافع این نظریه می داند، در مواجهه با نظام فیض سهروردی و خصوصا بحث ارباب انواع که معادل همان مثل افلاطونی هستند، به شدت متأثر بوده و به دفعات، از این ایده دفاع می کند و در حقیقت نظام فیض خود را تا حد زیادی از نظام فیض سهروردی به عاریه می گیرد. لکن صدرا در مواجهه با بحث انوار سانحه، که اساس ایجاد ارباب انواع است، پذیرش آن را در تعارض با اصل فعلیت تامّ عقول و تجرد محض آنها می داند. در این مقاله نشان داده خواهد شد که اولا چنانچه اصل موضع صدرا درخصوص فعلیت تام عقول پذیرفته شود، باز هم می توان ارباب انواع را قبول کرد و با قائل شدن به حیثیت های مختلف در عقول سلسله طولی، ایجاد سلسله عرضی عقول را توجیه نمود و ثانیا نگارندگان معتقدند که اساسا صدرا در قائل شدن به فعلیت تام عقول، موجّه نبوده و این موضوع، نه تنها یکی از اصول حکمت متعالیه محسوب نمی شود، بلکه می تواند در تعارض با سایر مبانی اصلی این دستگاه فلسفی باشد.
۹.

بررسی پیشینه نگاری وارون علیه فلسفه اسلامی در مقاله «نگاهی انتقادی به رویکرد فیض محور در فلسفه اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام فیض اصل علیت تشکیک وجود شبهه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۳۸
نگاه تاریخی و تبارشناسی مسایل فلسفی در شناخت بهینه و درک مقاصد و مضامین آنها تأثیر شایان دارد. از مسایل کلیدی در الهیات ربط کثرت به وحدت و چگونگی بسط فیض الهی است. مقاله ای با عنوان «نگاهی انتقادی به رویکرد فیض محور در فلسفه اسلامی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت» درصدد است با یادآوری معارضه غزالی با اصل علیت و سست نمائی اصل تشکیک و انگاره فیض، به نفی کلیت فلسفه اسلامی در مبانی زیربنائی تعلیم و تربیت بپردازد و سپس با استنتاجی جهت دار از نظریات رقیب در فلسفه تعلیم و تربیت، طی چند جمله پیروزمندانه به آستانه نظریه پردازی بدیع نایل آید. سطحی نگری، ادعاهای غیرواقعی و داوری غیرفنی از روند طی شده توسط این مقاله نمایان است. این روند ناهنجار از عنوان مقاله گرفته تا استحصال شتابزده از محتوای همه مکاتب متنوع فلسفه اسلامی پدیدار است. گستره ادعاهای مقاله، مشتمل است بر داوری نامبتنی بر واقعیت تاریخی آراء هستی شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شناسانه، معرفت نفس و سایر زمینه های مرتبط در امر تعلیم و تربیت. قریب به اتفاق ادعاها و اظهارات این مقاله بدون سند و متکی بر برداشت های یکسونگرانه است. اندک ارجاعات موجود در آن، ارجاع به منابع ناکافی و نامعتبر است. اتکا به برداشت نامستند مستشرقان و معارضان با فلسفه اسلامی، مستند وثیق مقاله برای ارائه ادعاها در بخش داوری است. تا با ایرادهای حق به جانب، استوار نمودن تعلیم و تربیت را بر آن نظام، نااستوار و ناهنجار قلمداد کند. اظهارات وارون آن مقاله در حوزه تاریخ فلسفه اسلامی، مورد کاوش این نگاشته است.