مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
استدلال اخلاقی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش انگیزش و استدلال اخلاقی بر ابعاد قلدری نوجوانان انجام پذیرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با یک گروه آزمودنی و یک گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان قلدر دوره اول متوسطه می شود که در آموزش و پرورش شهرستان تبریز در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. به منظور انتخاب نمونه پژوهش، از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، روش غربالگری و پرسشنامه ایلی نویز بهره برده شد و بر این اساس تعداد 30 نفر از دانش آموزانی که بالاتر از نقطه برش آزمون ایلی نویز را کسب کرده بودند، به عنوان نمونه دانش آموزان قلدر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. گروه آزمایش، به مدت ده جلسه دوساعتی تحت آموزش بسته آموزش استدلال و انگیزش اخلاقی قرار گرفت و گروه کنترل، آموزش های روزانه مدرسه را دریافت نمود. هر دو گروه پرسشنامه های قلدری ایلی نویز را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که اثربخشی آموزش استدلال و انگیزش اخلاقی برای هر سه خرده مقیاس با مقدار F و سطح معناداری، شامل قلدری (553/8=F، 002/0=α)، زدوخورد (381/4=F، 024=α) و قربانی (437/3=F، 049/0=α) (05/0 ) معنا دار است. بنابراین، آموزش و نهادینه نمودن انگیزش و استدلال اخلاقی نقش مهمی در پرهیز افراد از رفتارهای هنجارشکن، ضد نظم، پرخاشگرانه و قلدری دارد.
تحلیل تطبیقی روش شناسی استدلال های اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
79 - 97
برخی واقع گرایان، احکام اخلاقی را استدلال پذیر می دانند. طبق این دیدگاه، استدلال های اخلاقی در تعین مسیر تصمیمات اخلاقی و تشخیص خوب و بد نقش مهمی دارند؛ از این رو، میزان اتقان و باورپذیری آنها در پذیرش فاعل اخلاقی تأثیر مستقیم خواهد داشت. برای تعیین میزان درستی و اتقان استدلال هایی که برای احکام اخلاقی ارائه می شود لازم است استدلال ها هم از جهت ماده و هم از جهت صورت بررسی شوند. هر اندازه استدلال ها به قیاس برهانی نزدیک تر باشند میزان یقین آوری آنها بیشتر است. به این ترتیب، با روش شناسی استدلال های اخلاقی دیدگاه ها و اندیشمندان مختلف می توان اعتبار احکام اخلاقی آنها را ارزیابی کرد. در این پژوهش، برآنیم جهت شناسایی میزان اعتبار احکام اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح، به عنوان دو اندیشمند واقع گرای مسلمان، به روش شناسی استدلال های اخلاقی ایشان بپردازیم. در این راستا از روش تحلیل تطبیقی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد استدلال اخلاقی هر دو استاد به لحاظ صورت، از نوع قیاس اقترانی و به لحاظ ماده، از گزاره های غیراخلاقی بدیهی است. با وجود این، کبرای استدلال استاد مصباح از نظر شفافیت و حصول نتایج متقن، نسبت به استدلال اخلاقی استاد مطهری برتری دارد.
بررسی تأثیر استدلال اخلاقی، قرار گرفتن در معرض اخلاق و جو اخلاقی درک شده بر قضاوت اخلاقی حسابرسان
تداوم اعتبار و اعتماد حرفه حسابرسی و تقویت آن به پایبندی فکری و عملی اعضای حرفه به ضوابط اخلاقی آن وابسته است. هدف این مقاله، بررسی تأثیر استدلال اخلاقی، قرار گرفتن در معرض اخلاق و جو اخلاقی درک شده بر قضاوت اخلاقی حسابرسان است. جامعه آماری این پژوهش شامل شرکای موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی (حسابرسان مستقل شاغل شریک) می باشد که برای بررسی موضوع، از بین اعضای جامعه تعداد 88 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد، استدلال اخلاقی، قرار گرفتن در معرض اخلاق و جو اخلاقی درک شده بر قضاوت اخلاقی حسابرسان تأثیر مثبت و معنی داری دارند. از میان عوامل بررسی شده، استدلال اخلاقی بیشترین و جو اخلاقی درک شده کمترین تأثیر را بر قضاوت اخلاقی حسابرسان دارند. نتایج نشان می دهد افراد متناسب با میزان آگاهی از اصول و فرایندهای اخلاقی می توانند استدلال های اخلاقی ارائه دهند. از سوی دیگر، توسعه و چگونگی آموزش اخلاق می تواند در تصمیم گیری های اخلاقی حسابرسان در انتخاب گزینه های مختلف مفید باشد. همچنین هرچه درک حسابرسان از جو سازمانی که در آن کار می کنند اخلاقی تر باشد، در اعمال قضاوت های حرفه ای با اخلاق تر عمل می کنند. این پژوهش می تواند در بسط و گسترش مبانی نظری پژوهش های رفتاری در حسابرسی و اثرات جهت گیری اخلاقی بر رفتار حسابرسان به عنوان عنصر مهم قضاوت و تصمیم گیری در حرفه حسابرسی نقش داشته باشد و اطلاعات سودمندی را در اختیار سیاست گذاران در حوزه حسابرسی برای تدوین خط مشی های حسابرسی قرار دهد.
الگوی ساختاری تأثیر سبک فرزندپروری ادراک شده، شخصیت، استدلال اخلاقی و هویت شخصی بر هویت اخلاقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هویت اخلاقی به مثابه مقدمه کنش اخلاقی حاصل ادغام رشد اخلاقی و رشد هویت است. هدف این پژوهش بررسی الگوی هویت اخلاقی بر اساس ویژگی های شخصیتی، استدلال اخلاقی، سبک های والدینی ادراک شده و هویت شخصی در نوجوانان بود. مواد و روش ها: مطالعه در قالب پژوهش توصیفی- همبستگی اجرا شد. جامعه آماری دانش آموزان مقطع دوم متوسطه سال تحصیلی 99-1398 در شهر مشهد بودند. تعداد 199 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از جامعه انتخاب و سیاهه ی هویت شخصی بنیون و آدامز(1986)، شخصیت نئو(1985)، آزمون طرحواره اخلاقی رست (1999)، مقیاس سبک فرزندپروری ادراک شده بامریند(1973) و مقیاس هویت اخلاقی آکوئینو و رید(2002) تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگوی ارائه شده از هویت اخلاقی بر اساس متغیرهای منظور شده از برازش مطلوبی برخوردار است و همبستگی درونی در بیشتر متغیرهای پژوهش معنی دار است، اثرات مستقیم استدلال اخلاقی بر هویت اخلاقی، ویژگی های شخصیتی بر پایگاه های هویتی، استدلال اخلاقی و هویت اخلاقی معنی دار و اثر سبک های فرزندپروری بر پایگاه های هویت و استدلال اخلاقی و اثر پایگاه های هویتی بر هویت اخلاقی، همچنین کلیه اثرات غیرمستقیم مدل هم معنی دار به دست آمده است. استدلال اخلاقی میانجی تأثیر صفات شخصیت بر هویت اخلاقی و تأثیر سبک های فرزندپروری بر هویت اخلاقی بود. نتایج حاکی از تأثیر غیرمستقیم و معنی دار ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی گری هویت شخصی و ویژگی های شخصیت و سبک فرزندپروری بر هویت اخلاقی از طریق میانجی گری پایگاه های هویت بود. نتیجه گیری: بنابر یافته ها، جدا از نقش تک تک متغیرهای پیشنهادی، ویژگی های شخصیتی و سبک فرزندپروری با تاثیرگذاری بر هویت شخصی و استدلال اخلاقی نقش میانجی را در تکوین هویت اخلاقی دارند و نباید از اهمیت آن غافل شد. تازه های تحقیق شعله امیری: Google Scholar, Pubmed
مطالعه استدلال اخلاقی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تفکر و کودک سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
99 - 129
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی چگونگی استدلال اخلاقی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. برای نیل به این هدف، از روش تحقیق آمیخته استفاده شد. در مرحله اول، شش مدرسه از هر دو ناحیه 1و2 همدان (دو مدرسه دولتی و یک مدرسه غیرانتفاعی از هرناحیه) و از هر مدرسه یک کلاس در پایه چهارم، پنجم و ششم به صورت تصادفی انتخاب شد. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان بود که تعداد آن ها 12551 نفر می باشد. پرسشنامه استاندارد قضاوت اخلاقی MJT بین 395 دانش آموز مورد مطالعه توزیع شد و نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس با توجه به نتایج از هر پایه تحصیلی چهار نفر انتخاب شد. بدین صورت که دو نفر از نمرات بالا و دو نفر از نمرات پائین آزمون کمی در هر پایه تحصیلی قرار داشتند و هر کدام از این پایه ها به عنوان یک گروه انتخاب شد. یعنی در مجموع دوازده نفر در مرحله دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته که براساس معماهای اخلاقی شکل گرفته بود، جمع آوری شد و به روش کد گذاری و مقوله بندی تحلیل شدند. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کمی نشان داد که دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی شهر همدان در مجموع از قدرت استدلال اخلاقی بالایی برخوردارند. یافته های حاصل از بخش کیفی نیز حاکی از آن بود که مقولات «عاقبت اندیشی»، «روابط عاطفی و احساسی»، «تبعیت از قانون»، «انعطاف در قانون با توجه به شرایط» و «احترام به حقوق دیگران» در استدلال دانش آموزان اثرگذار است. همچنین «خداوند»، «والدین»، «خود»، «قرآن»، «کتاب درسی» و «قانون» به عنوان منابع استدلال اخلاقی شناسایی شد. در نتیجه می توان گفت استدلال اخلاقی دانش آموزان بیشتر تحت تاثیر آموزه های خانواده قرار دارد و مدرسه نقش کمرنگی در آن دارد، لذا لازم است رشد استدلال اخلاقی در برنامه های درسی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و به ویژه در دروس و فرصت های آموزشی مذهبی بر این امر تأکید بیشتری شود.
چیستیِ استدلال اخلاقی: تحلیل و نقد دیدگاه پرینز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
185-219
حوزه های تخصصی:
آیا قضاوت های اخلاقی ما برآمده از استدلال اخلاقی است؟ اگر خیر، پس استدلال اخلاقی چه کارکردی دارد و ماهیت آن چیست؟ جسی پرینز، در پاسخ به این سؤالات معتقد است که اخلاق ریشه در خود ما دارد. درستی و نادرستی آن چیزی است که ما آن را درست یا نادرست می دانیم، زیرا اخلاق برساختی انسانی است که ریشه در احساساتی دارد که این احساسات خود برآمده از واکنش های هیجانی ما هستند. پس در نظر او این استدلال اخلاقی نیست که قضاوت های اخلاقی را شکل می دهد، بلکه قضاوت های اخلاقی ما معلول هیجانات است. بااین حال وی استدلال اخلاقی را بی فایده نمی داند. در این نوشته سعی می شود نشان داده شود که طبق نظر پرینز، استدلال اخلاقی به چه معنایی کارکرد توجیه کنندگی دارد و اختلاف نظر اخلاقی را رفع می کند. همچنین پرینز قائل به ظرفیتی فطری به نام استدلال اخلاقی نیست. با تحلیل دیدگاه وی مشخص خواهد شد، پرینز استدلال اخلاقی را استدلالی نظری می داند که انگیزش بخش نیست. ساختار استنتاجی آن تمثیلی یا مبتنی بر مورد است و متشکل از اصول و قواعد کلی نیست. همچنین سیر استدلال اخلاقی درنهایت به هنجارهای بنیادینی ختم می شود که استدلال بردار نیستند. در آخر نقدهایی به برخی از شروط وی در تحلیل استدلال اخلاقی خواهد آمد.
تاثیراستدلال اخلاقی بر سبک های عمومی تصمیم گیری مدیران با میانجیگری اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تاثیر استدلال اخلاقی در پیش بینی میزان سبک عمومی تصمیم گیری مدیران؛ با میانجیگری اخلاق حرفه ای است. این پژوهش با روش توصیفی- همبستگی و با روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی مدیران مدارس شهر ارومیه تشکیل می دادند که از بین آن ها 196 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اخلاق حرفه ای کادوزیر (2000)، پرسشنامه استدلال اخلاقی معنوی-پور(1390) و پرسشنامه سبک های عمومی تصمیم گیری اسکات و بروس (1995) بود. داده های حاصل با استفاده از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های Spss ویرایش 26 و Smart-PLS تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که استدلال اخلاقی به طور مستقیم بر سبک عمومی تصمیم گیری تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین اثر مستقیم اخلاق حرفه ای بر روی سبک عمومی تصمیم گیری و استدلال اخلاقی بر اخلاق حرفه ای از لحاظ آماری معنادار بود. به علاوه اخلاق حرفه ای توانست به عنوان نقش میانجی در رابطه بین استدلال اخلاقی و سبک عمومی تصمیم گیری وارد مدل شود. در نهایت نیز مدل ساختاری پژوهش بعد از اصلاح، برازش مطلوب را با داده های تجربی پژوهش داشت.
*تحلیل سه استدلال به نفع «صمیمیت استاد» در تدریس با رویکرد اخلاقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله در صدد تحلیل اخلاقی صمیمیت استاد در فرایند تدریس بود تا بر اساس آن استدلالهای موافقان و مخالفان، صمیمیت در کلاس درس را ارزیابی و پاسخ داده، دیدگاه مبتنی بر تعالیم اسلامی را ارائه دهد. روش: این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، بر اساس و مبتنی بر رویکرد استدلالی و استفاده از آموزه های دینی است. یافته ها: در پاسخ به اخلاقی بودن یا غیر اخلاقی بودن صمیمیت، استدلالهایی اقامه شده است؛ برای موافقان: 1. استدلال مبتنی بر اثربخشی آموزشی، 2. استدلال مبتنی بر نتایج تربیتی و اخلاقی، 3. استدلال مبتنی بر نقش الگویی استاد، و برای مخالفان چهار استدلال: 1. استدلال مبتنی بر فروکاستن شأن استاد، 2. استدلال مبتنی بر اخلال در مدیریت استاد، 3. استدلال مبتنی بر عدم رعایت عدالت، 4. استدلال مبتنی بر مخاطره آمیز بودن صمیمیت. نتیجه گیری: با توجه به استدلالهای موافق و مخالف، نمی توان به شکل مطلق صمیمیت را نقض یا ابرام کرد؛ لذا یافته های این تحقیق نشان می دهد ضمن آنکه می توان این اصل را به عنوان یک ظرفیت مهم در فرایند تدریس پذیرفت، ولی در برخی موقعیتهای خاص، رعایت حدود و ثغور اخلاقی برای تحقق اهداف آموزشی و تربیتی ضروری است. نتیجه آنکه صمیمیت به عنوان اصل راهبردی و تربیتی، لازمه تدریس و آموزش اثربخش است؛ اما در برخی از وضعیتها و موقعیتها به شدت می تواند منجر به ایجاد چالشهای اخلاقی شده، مسیر آموزش را منحرف سازد.