مطالب مرتبط با کلیدواژه

زیبا و والا


۱.

بررسی ریشه های امر دیونیزوسی و آپولونی فلسفه هنر نیچه در فلسفه شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر دیونیزوسی امر آپولونی آری گویی به زندگی زیبا و والا فلسفه اخلاق شوپنهاور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۸ تعداد دانلود : ۶۹۷
هدف این مقاله، بررسی ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی در فلسفه هنر نیچه با فلسفه شوپنهاور است. در این زمینه، ضمن بیان سابقه تفاسیر موجود در ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اراده، تصور، والا و زیبا، به بررسی نقاط قوّت و ضعف آن می پردازیم. سپس در بحثی تکمیلی و متفاوت با سنّت تفاسیر موجود، رابطه امر دیونیزوسی و آپولونی را در فلسفه اخلاق شوپنهاور جویا می شویم. در فلسفه اخلاق، شوپنهاور خودخواهی اراده را اساس عمده اعمال اخلاقی ما در نظر می گیرد. او این خودخواهی را به خودخواهی غیر منفعطت طلبانه تعبیر می کند که شامل خودخواهی اراده زندگی و خودخواهی به شکل شرارت محض است. از این نظر که خودخواهی اراده همان آری گویی به اراده است، نیچه آن ها را با تغییر ارزشگذاری، اساس فلسفه هنر خود قرار داده است و نام های دیونیزوسی و آپولونی را به آن ها داده است. این امر، خودخواهانه بودن اشعار دیونیزوسی آرخیلوخوس و نیز آپولونی بودن حماسه هومر (سرود خودخواهی آشیل در پوشش حماسه) را با قوّت تمام توجیه می کند و دلیلی محکم برای ارتباط امر دیونیزوسی و آپولونی با اخلاق شوپنهاور است. همچنین، ارتباط عمیق فلسفه نیچه را با اخلاق و ارزشگذاری که در همه زمینه ها وجود دارد، در زمینه هنر نشان می دهد. به این ترتیب، علاوه بر اراده، تصور، زیبا و والا در فلسفه اخلاق شوپنهاور، جوانب مختلف امر دیونیزوسی و آپولونی نیز آشکار می شود و ما را به تعریفی جامع از آن ها می رساند، البته تا جایی که به فلسفه شوپنهاور مربوط هستند.
۲.

گذار از خلیج ناپیمودنی میان قلمرو طبیعت و قلمرو اخلاق؛ معنا و نحوه ی تحقق آن در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت قوه داوری گذار طبیعت اخلاق زیبا و والا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۳۷۶
کانت در نقد اول اصول متافیزیک طبیعت را و در نقد دوم اصول متافیزیک اخلاق را ترسیم کرد. چون این دو نوع اصول از هم متمایز بودند میان طبیعت و اخلاق گسستی پدید آمد که کانت از آن به خلیج یا مغاک تعبیر کرد و تأکید ورزید که ناپیمودنی است؛ یعنی اگر فقط نقدهای اول و دوم را لحاظ کنیم باید به ثنویت یا دوپارگیِ مطلقِ سوبژکتیویته گردن بنهیم. اما در نقد سوم این وظیفه را بر عهده می گیرد که امکان گذار میان این دو پاره را تبیین کند و سوژه را به وحدت برساند. در این مقاله می کوشیم معنای این سخن را که میان طبیعت و اخلاق گذار رخ می دهد تبیین کنیم و در وهله دوم نشان می دهیم که این گذار چگونه رخ می دهد. اما قبل از آن، باید تعابیر استعاری «خلیج» یا «مغاک» را به تعابیر منطقی برگردانیم تا صورت بندی مسئله به شکل درست خود درآید. به محض انجام این کار «معنا»ی گذار و چیستی آن روشن می شود. برای ترسیم نحوه تحقق آن باید مفاهیم زیبا و والا را پیش بکشیم. گذار در امر زیبا در سه پدیده انجام می شود: علاقه عقلی به زیبا، پدیده نبوغ و نمادبودن زیبا برای اخلاق؛ که هر سه بر اساس غایتمندی صورت طبیعت انجام می شوند. اما در امر والا که بی صورت است باید از این غایتمندی فراتر رفت. معلوم خواهد شد که والا از دو جنبه امکان گذار را نمایش می دهد: با پیش آوردن ایده انسانیت و اخلاق و دیگر با بازنمود زیباشناختی قوه عقل «به عنوان هم نظری و هم عملی» که چیزی جز وحدت نیست.