مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
خلافت
حوزه های تخصصی:
چکیده
در مطالعات تمدنی اسلام، «امیرالمؤمنین» یکی از واژه های پرکاربرد و مهم است و عموماً بر کسی اطلاق می شود که رهبری سیاسی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، اما آیا در وضع اولیه به همین معنا بود یا تغییری در آن رخ داده؛ آیا دارای مصداق معینی بوده یا درگذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی پدید آمده است، همیشه مباحثی را به خود معطوف داشته است. این مقاله با رویکردی علمی و جدای از نگره های عقیدتی بر آن است تا جایگاه آن را درگذر زمان به اجمال نشان دهد با این فرضیه که به رغم دینی بودن منشأ آن، در عهد حاکمیت اسلامی معنای سیاسی یافته که حتی از سوی امامان نیز مورد استناد و تأیید قرارگرفته است، چنانکه به زودی در معنای سومی نیز به کاررفته است، اما همه این ها با یکدیگر قرابت مفهومی دارند.
تبیین جامعه شناختی خلافت از منظر ابن خلدون با رویکردی انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در دنیای اسلام، نظام خلافت با استفاده از صبغه الهی و قدسی در عرصه سیاسی- اجتماعی مسلمانان وارد شد. علمای اهل سنت برای رهایی از تنگناهای موجود در جامعه در ذیل این نظام، از ظرفیت فقه و کلام استفاده کرده، این نظام را توجیه کردند. ولی توجیه فقهی کلامی، به تنهایی کافی نیست، بلکه تداوم و استمرار این نظام نیازمند تبیین جامعه شناختی است؛ چراکه اگر ابعاد تئوریک آن بازکاوی نشود، باید بساط آن برچیده شود. ازاین رو، آسیب شناسی اجتماعی این نظام می تواند چگونگی استمرار آن را تبیین کند. لذا ابن خلدون از ظرفیت های فقه و کلام اشعری استفاده می کند و نظام خلافت را بر مدار نظریة عصبیت به لحاظ جامعه شناختی تبیین می کند. این مقاله، چگونگی تبیین ابن خلدون از نظام خلافت و ظرفیت های موجود در جوامع اسلامی را از منظر جامعه شناختی بررسی می کند و با تمرکز به مفهوم «عصبیت» و رویکرد مقبولیت در اندیشه ابن خلدون، که مبتنی بر عصبیت و شوکت است، اصطکاک مبنایی او با مقوله مشروعیت را به نقد کشیده است.
هواشناسی غدیر: «آیا در غدیر هوا گرم بود؟»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی وحی و نبوت و امامت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
نوشتار حاضر نقد و تحلیل شبهه ای دربارة غدیر است که اخیراً در فضای مجازی، در قالب مقاله، پرسش و نظر، با عنوان «آیا در غدیر هوا گرم بود؟» انتشار یافته است. در این شبهه با بیان اینکه واقعة غدیر مصادف با اسفندماه بوده و گرمای هوا در این فصل، بعید و بلکه غیرممکن است، ادعا شده استدلال شیعه بر انتصاب علی به عنوان جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله بی اساس است. در پاسخ به این پرسش، با بررسی اقلیمی و تاریخی غدیر و با روش تحلیلی- کتابخانه ای، اثبات می شود که ادلة امامت بلافصل علی منحصر به حدیث غدیر نیست؛ دلالت کلمة «مولا» در حدیث بر ولایت منصوص علی، متوقف بر گرمای هوا در آن روز نیست؛ گرمای هوا، در زمستان در آن منطقة جغرافیایی بُعد علمی، عقلی و یا عادی ندارد؛ روز واقعة غدیر به استناد روایات اهل سنت هوا به شدت گرم بوده است و انکار گرمی هوا، برابر با تکذیب صحت صحاح و بی تأثیر در مسئلة غدیر می باشد.
روش شناسی بنیادین نظریه خلافت ابن خلدون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریات مهم ابن خلدون در «مقدمه»، نظریه خلافت است که با توجه به ضروریات دنیای اسلام ارائه شد. توجه به این نظریه نشان می دهد که او توجیه نظام خلافت را از اهداف نظری خود در علم عمران می داند و استمرار این نظام در نظریه او اهمیت خاصی دارد. در این مقاله، با مراجعه به کتاب مقدمه ابن خلدون، با روش اسنادی و با به رهگیری از روش شناسی بنیادین در علوم انسانی، مبانی معرفتی او را بیان می کنیم و کیفیت حضور این مبانی در نظریه خلافت را که به صورت قضیه شرطیه است، بررسی می کنیم و در پایان نتیجه می گیریم که با وجود مبانی معرفتی مزبور، ابن خلدون نمی تواند خارج از این محدوده که عمدتاً در مبانی اشعری ریشه دارد، نظریه پردازی کند.
خردگرایی و امامت انتخابی در اندیشه سیاسی معتزله(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از میان جریان های فکری تمدن اسلامی، معتزلیان در خردگرایی بسی نامدارترند. بنیاد اندیشه معتزله، که به «اهل العدل و التوحید» نیز شناخته شده اند، بر اعتبار عقل و تقدم آن بر نقل و سمع استوار است. تأکید معتزله بر جایگاه و نقش عقل و تقدم آن بر نقل، با دیدگاه آنان در مورد اختیار و آزادی انسان پیوندی نزدیک دارد. اندیشه اختیار به همراه اصل امربه معروف و نهی از منکر، دستاوردها و نتایج روشنی برای اندیشه سیاسی معتزله داشت که در چارچوب آموزه امامت انتخابی می توان به آن پرداخت. این آموزه که در مرزبندی با شیعه و دیگر جریان های فکری اهل سنت طرح شد، امامت را دارای سرشتی قراردادی با هدف تأمین مصالح دنیوی، معرفی می کند. هرچند معتزله نقش امت در انتخاب و برکناری امام و اعتراض و ایستادگی در برابر وی را شناسایی می کنند، در نهایت انتخاب امام را به افرادی می سپارد که شایستگی تشخیص امام را دارند؛ از این رو نظریه سیاسی معتزله بیشتر نخبه گرایانه است و از حاکمیت مردم در دموکراسی متفاوت به نظر می رسد. مقاله حاضر با نگاهی گذرا به شکل گیری معتزله و بنیادهای کلامی آن، اندیشه سیاسی آن را تحلیل و بررسی می کند.
بررسی تطبیقی نظریه مشروعیت در اندیشه سیاسی علامه حلی و ابن تیمیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
این مقاله به بررسی تطبیقی نظریه مشروعیت، در اندیشه سیاسی علّامه حلّی و ابن تیمیه پرداخته، تا با برجسته سازی نقاط ضعف و قوّت دیدگاه آنان ، براساس عقل، کتاب و سنّت، به نظریه معقولی از دین اسلام در باب مشروعیت سیاسی، رهنمون گردد. ازاین رو، با روشی توصیفی- انتقادی در بیان اشتراکات و افتراقات دو دیدگاه، این نتیجه به دست آمده که ابن تیمیه، به دلیل خلط در مفهوم امامت، نتوانسته است در نظریه پردازی موفّق عمل کند. دیدگاه وی از اشکالاتی نظیر تناقض گویی، دخیل دانستن مردم در امر مشروعیت سازی، ارائه معیارهای غیر واقع نما، سکولاریزه کردن جامعه، مشروعیت بخشی به حکومت های فاسد و خودکامه برخوردار است. درمقابل، علامه حلّی به دلیل استفاده صحیح از عقل و نقل، توانسته است به صورت منطقی، دیدگاه خود را در باب مشروعیت سیاسی، مبتنی بر جهان بینی صحیح اسلامی قرار داده، آن را ناشی از اراده تشریعی خداوند متعال بداند که فقط از طریق نصب الهی محقّق می گردد.
بررسی تاریخی هویت و شکل گیری نظام سازی ایرانیان در قرون دوم تا چهارم هجری
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این تحقیق بررسی دو سده مهم تاریخ ایران یعنی سده های سوم و چهارم هجری قمری است. قرون پرفراز و نشیب با چندین حکومت و دولت متفاوت و همزمان و تغییرات مهم جامعه ایرانی در جهت تثبیت هویت ایرانی و ایجاد نظامات خاص ملی و مذهبی از تشکیل اولین حکومت مستقل تا رویارویی مستقیم با خلافت و حتی تنفیذ خلافت با قدرت نظامی سرداران فارسی و بالاخره تئوریزه کردن سلطنت ایرانی ذیل مقام خلافت چنانکه در ایام حاکمیت سلاجقه واقع شده است. از دیگر سوی ایرانیان با انتخاب و تقویت فرهنگی و علمی زبان فارسی، مذهب شیعه و آداب و رسوم ایرانی نظامات و بنیادهای ملی، دینی و اجتماعی خویش را خارج از قلمرو و اراده سیاست گزاران خلافت سیاسی عربی عباسیان تقویت، بنیاد و پی گرفته که در ذیل بررسی مختصر دوره های تاریخی خواهد آمد. این تحقیق به روش کیفی و با تکنیک علمی تاریخی با بررسی دوره های مختلف تاریخی تنظیم و یافته ها بر اساس کورنولوژی تنظیم یافته است.
مفهوم دولت در گفتمان داعش؛ دولت سلفی داعش: تحقق ناکام یک نظریه آلترناتیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داعش را می توان مهم ترین گروه جهادی دانست که در تحقق بخشی به ایده آلیسم معلق مانده تشکیل دولت طبق نظریه خلافت در گفتمان سیاسی اهل سنت به صورت نسبی موفق ظاهر شده است . چنین رخدادی از منظر مطالعات دولت حایز ارزش تحلیلی معتنابهی است؛ چه آن که بیانگر تحقق نسبی رویکردی کاملا آلترناتیو نسبت به تئوری دولت مدرن است. این مقاله در صدد مطالعه این مهم ضمن روش شناسی گفتمان است. بر این اساس، پس از طرح مقدماتی در باب روش، به مطالعه گفتمانی داعش پرداخته شده است و کارکرد آن به مثابه یک گفتمان حاشیه ای که رقیب گفتمان مسلط است توضیح داده شده است. پس از آن به جایگاه دولت در گفتمان داعش توجه گردیده و تبار متفاوت نگرشی از این دست با رویکرد به دولت در اندیشه مدرن توضیح داده شده است و سرانجام کنش سیاسی و معنای سیاست از دیدگاه داعش و سپس ایده آلیسم معلق مانده و تعطیل گردیده خلافت مطرح گردیده اند. نکته قابل توجه این که فهم معنای متفاوت دولت و سیاست ورزی در گفتمان داعش با مفهوم دولت مدرن بخت پژوهشی تازه و کم یابی را پیش روی محققان علم سیاست می گشاید تا، ضمن توجه به تفاوت های نظریه رادیکال و آلترناتیو دولت خلافت پایه، نحوه و معنای تقابل میان این دو را مطالعه و بررسی نمایند.
نقد و بررسی کتاب تاریخ تحول دولت در اسلام
منبع:
مجموعه مقالات اولین همایش ملی نقد متون و کتب علوم انسانی ۳۰ آذر ۱۳۹۶ جلد اول «تجارب حرفه ای نقد»
تاریخ تحول دولت در اسلام، عنوان یکی از دروس اصلی مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی است که برای تأمین منابع آموزشی و تدریس این درس دانشگاهی، کتاب های متعددی به ویژه در دهه های اخیر نوشته شده است. مقاله حاضر ضمن نقد و بررسی کتاب «تاریخ تحول دولت در اسلام» که اخیراً (در سال 1394) در این حوزه توسط دانشگاه پیام نور منتشر شده است، و در راستای پاسخ به این پرسش که اثر یاد شده تا چه اندازه توانسته است مباحث این عرصه را غنی تر کند و شناخت عمیق تری را از تحولات دولت اسلامی در جوامع مسلمان در طول تاریخ فراهم آورد، به این جمع بندی دست می یابد که کتاب مورد نظر اساساً نتوانسته است مفهوم تحول دولت در اسلام را مورد کنکاش اساسی و تحلیل محتوایی قرار دهد. بنابراین ضمن اکتفا به برخی تاریخ نگاری های ناقص و گزینشی، از دستیابی به هدف مورد نظر از ارائه این درس (یعنی معرفی مبانی، اهداف و شاخصه های اساسی دولت اسلامی معیار در دوران پیامبر و تحلیل میزان دوری یا نزدیکی دولت های اسلامی پس از عصر نبوی، به معیارها و مبانی دولت شاخص و الگوی اسلامی در دوران پیامبر) بازمانده است. همچنین، مقاله حاضر نتیجه می گیرد که کتاب مورد نظر، با توجه به کاستی های قابل ملاحظه آن، نسبت به آثار موجود در این زمینه، از برجستگی و یا نوآوری خاصی برخوردار نیست.
بحران مشروعیت و جانشینی از دوره ملکشاه تا پایان دوره سلجوقیان (465-590 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
دولت سلجوقی تجربه خوبی را از ساختار و مشروعیت سیاسی به یادگار گذاشت. پایه های مشروعیت این حکومت خلافت عباسی، الگوی ایران باستان (دیوانسالاری ایرانی)، سنن قبیله ای که با تلاش های مدرسان مدارس نظامیه فراهم شد. این ساختار توانست حاکمیت خود را بر محدوده گسترده ای از ماوراءالنهر تا دریای مدیترانه اعمال کند. اما از اواخر دوره ملک شاه این ساختار دچار تعارضات شد. این مقاله با توجه به نظریات امام محمد غزالی و خواجه نظام الملک طوسی در مورد مشروعیت سیاسی و همینطور ماکس وبر به بررسی تعارضات ساختاری و فکری از اواخر دوره ملک شاه می پردازد، تا نشان دهد پایه های مشروعیت از این دوران متزلزل شد و دولت سلجوقی را در سراشیبی سقوط قرار داد. یافته های پژوهش که مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر منابع اصلی و تحقیقات جدید است، نشان می دهد در تعارضات ساختاری بحران درروابط سلطان با نهادهای دیگر مثل خلافت، وزارت و امیران و ورود زنان به عرصه قدرت منجر به ضعف سلجوقیان شد. در تعارضات فکری نیز مسئله وحدت سلطان و خلافت عباسی و ضرورت امنیت در جهان اسلام باعت بی توجهی به علوم عقلی شد که تاثیرات آن در منابع تاریخی مشهود بود، البته زمینه های خردستیزی از قبل فراهم شده بود و این روند در دوره سلجوقی تشدید یافت.
زمینه ها و دلایل به کارگماری و برکناری عماربن یاسر از فرمانروایی کوفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی فهم زمینه ها و علت های مؤثر در انتخاب امیران کوفه و همچنین برکناری آنها در دوران خلافت عمربن خطاب است. برای انجام این پژوهش فرمانروایی یکی از امیران مشهور کوفه، یعنی عماربن یاسر، بررسی می شود که به دستور خلیفه وقت، عمربن خطاب، انتخاب شد و پس از یک سال عزل شد. ازآنجاکه دربارﮤ این موضوع به صورت پراکنده و متناقض گزارش هایی در منابع اسلامی آمده است و پژوهش های معاصر یا بیشتر رویکرد توصیفی داشته اند یا به ابعاد مختلف آن کمتر توجه کرده اند، ضرورت پژوهش بیشتر دریافت می شود. پژوهش کتابخانه ای حاضر از نوع مطاﻟﻌﮥ تاریخی و توصیفی و تحلیلی است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاکم بر کوفه و جاﻣﻌﮥ اسلامی، به علاوه ویژگی های شخصیتی و سلوک مدیریتی عمار و ضرورت حفظ و ادارﮤ عراق و تقویت دستگاه خلافت باعث انتصاب او بر کوفه شد. چنان که پدیدارشدن دگرگونی های سیاسی اجتماعی پس از رحلت رسول الله(ص)، ظهور و بروز عصبیت های عربی و پایداری اعراب بر حفظ سنت های فرهنگی قبیله ای، اتفاق نظر رهبران و اشراف قبیله ای و متحدان حکومت قریشی برای پیشبرد خلافت عربی، در کنار پیوستگی عمار با اهل بیت(ع)، مقاومت او در برابر تفرقه افکنی و رشدنایافتگی جاﻣﻌﮥ قبیله ای، تلاش برای اجرای آموزه های وحیانی و سنت رسول الله(ص) و درنهایت راهبردهای دستگاه خلافت برای حفظ آرامش ایالات و حراست از تمامیت خلافت عربی برخاسته از سقیفه در برکناری عمار سهم بسزایی داشت. درنتیجه در انتخاب و برکناری عمار سه عامل اوضاع زمانه، نظام سیاسی و طبقات مختلف اجتماعی نقش داشتند.
اصول اندیشة سیاسی و نظریه «امامت قهریة» ابن جماعه، با تکیه بر کتاب تحریرالأحکام فی تدبیر أهل الإسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدرالدین ابن جماعه (639-733 ه.ق) قاضی القضات دمشق و قاهره، در روزگاری می زیست که مغولان به سرزمین های اسلامی حمله کردند و خلافت عباسیان را در بغداد منقرض نمودند. این رویداد، نگرانی شدیدی در میان فقیهان و اندیشمندان مسلمان ایجاد نمود. نخستین بار بود که غیرمسلمانان بر بخش وسیعی از سرزمین های اسلامی سلطه می یافتند. در این شرایط، طبیعی بود که طرفداران نهاد خلافت، دربارة نظریة نظام سیاسی در اسلام به تمهیدات جدیدی البته در چهارچوب اندیشة دینی بپردازند تا به این ترتیب بتوانند برای اوضاع سیاسی تازه، توجیه شرعی پیدا کنند. اندیشمندان سنّیِ طرفدار نهاد خلافت، درصدد برآمدند تا به توجیه نظری و شرعی از وضعیت موجود نظام سیاسی بپردازند. پژوهش حاضر سعی دارد اصول اندیشه ها و نظریّات سیاسی ابن جماعه را به شیوه توصیفی تحلیلی تا حدّ امکان وضوح ببخشد. این مقاله نشان می دهد که تحولات سیاسی و اجتماعی عصری که ابن جماعه در آن زندگی می کرد، محرّک و انگیزه ای بود تا وی را به سوی طرح دیدگاه های سیاسی اش سوق دهد و با وجود این که نهاد خلافت اسلامی عملاً از میان رفته بود، باز به مسئلة خلافت اسلامی توجه کند و در این باره به ارائة نظرات و اندیشه های خود بپردازد.
اسفار اربعه از منظر رفیعی قزوینی و جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با بررسی رویکرد جوادی آملی و رفیعی قزوینی در خصوص اسفار اربعه، آشکار می گردد که میان این دو دیدگاه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد. جوادی آملی نهایت سفر اول را همگام با حصول مقام ولایت و نهایت سفر سوم را مقارن با حصول مقام خلافت می داند؛ اما در دیدگاه رفیعی قزوینی، حصول مقام ولایت با انتهای سفر سوم همراه است. در دیدگاه وی، نهایت سفر اول ابتدای مقام قلب است و سفر دوم مبدأ ظهور روح در اصطلاح عرفاست؛ در حالی که شهودِ هویت غیبیه و رسیدن به مقام محو و طمس، تناسبی با مرتبه روح را ندارد، بلکه وصول به این امر با مقام خفی و اخفی تطابق دارد. عارفانی چون قیصری و کاشانی میان مراتب ابتدایی و انتهایی ولایت به تفاوت قائل اند، لکن چنین تمایزی در دیدگاه رفیعی قزوینی دیده نمی شود. از منظر وی، سفر اول در محدوده امور عامه و جواهر و اعراض سفر سوم حکما خواهد بود. لکن از منظر جوادی آملی محدوده سفر اول تا اثبات ذات حق تعالی ادامه دارد. علاوه بر شمول جواهر و اعراض در سفر سوم که رفیعی قزوینی به آن معتقد است، نحوه فاعلیت حق تعالی و کیفیت صدور واحد از کثیر در این سفر مورد بحث قرار می گیرد. این گفتار بر آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، دیدگاه این دو حکیم متأله را بررسی نماید.
روند فکری وحدت جهان اسلام در اندیشه متفکران مسلمان
حوزه های تخصصی:
وحدت جهان اسلام از مهم ترین مسایل راهبردی جهان اسلام است که ذهن اندیشمندان و متفکران مسلمان را در دوره معاصر به خود مشغول داشته است. این موضوع به ویژه با تحولاتی که در چند سال اخیر در جهان اسلام رخ داده بیش از پیش حایز اهمیت گشته است. این مقاله به منظور پاسخ به این سوال که: روند تغییرات فکری موضوع وحدت جهان اسلام از فروپاشی خلافت عثمانی تا کنون چگونه بوده است؟ مهم ترین اندیشه های جریان ساز که توسط متفکران مسلمان در دوره معاصر پیرامون وحدت جهان اسلام مطرح شده را با رویکردی توصیفی و مبتنی بر دو عامل از پارامترهای شش گانه روش STEEP)V) (به منظور توصیف و نه تحلیل) با استفاده از منابع کتابخانه ای بررسی نموده است. این بررسی نشانگر آن است که ضمن تداوم جایگاه رهبری واحد و یا خلافت، جریان های فکری متنوع و چند نقطه عطف در این روند فکری قابل مشاهده می باشد. بر این اساس پنج موج در روند فکری پیرامون وحدت جهان اسلام شناسایی شده است که عبارتند از: موج خلافت محور، موج دولت محور، موج نهاد محور، موج مردم محور و موج تمدن محور.
تحلیلی بر چرایی اصرار مأمون و انکار امام رضا(ع) در ماجرای ولایتعهدی•(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
105-124
حوزه های تخصصی:
ماجرای ولایتعهدی امام رضا (ع) در دربار عباسیان مهم ترین رخداد سیاسی است که برای اوّلین و آخرین بار در تاریخ سیاسی ائمه (ع) رقم خورد. مأمون، خلافتی را که حاصل سال ها تلاش و مبارزه آبا و اجدادش بوده و خود نیز برای دستیابی به آن از ریختن خون برادرش دریغ نکرده بود، با کمترین هزینه به اصرار و تهدید، تقدیمِ بزرگ ترین رقیب خاندانی اش ساخت. او نیز که سال ها آبا و اجدادش برای دستیابی به این خلافت از هیچ تلاش مشروعی فروگذار نبودند، از پذیرش آن استنکاف می ورزد. این رخداد فرضیه های مختلفی را در ذهن بسیاری از پژوهشگران ایجاد نمود. مقاله حاضر پس از تبیین فرضیه سیاسی و بررسی اقوالی که اندیشه اعتزالی یا شیعی به مأمون نسبت داده اند، با تبیینی اجمالی از مسئله امامت در دو دیدگاه تشیع و اعتزال، جریان ولایتعهدی را از انحصار انگیزه های سیاسی خارج ساخته و باورهای اعتقادی طرفین را در کنار مواضع سیاسی آنان، به عنوان عاملی تأثیرگذار در اصرار و انکار آنها معرفی می سازد .
تحولات مفهومی و مصداقی اصطلاح "سلطان"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلطان از جمله مفاهیمی است که از قرن چهارم هجری در ادبیات سیاسی جهان اسلام رواج بسیار یافته و بیشتر شخص حاکم و گاه سلطنت را متبادر می سازد.با این همه، اصطلاح سلطان تا قرن چهارم، تحولات مفهومی و مصداقی بسیاری پیدا کرده و پس از سقوط خلافت و ضعف دولت های مستقل و نیمه مستقل اسلامی در شرق،دلالت های علمی و عرفانی نیز یافته است.در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، فرایند تحولات مفهومی و مصداقی سلطان در مفاهیمی چون دلالت های قرآنی، حدیثی، سیاسی، علمی و حتی عرفانی بررسی می گردد. بررسی نمونه های گوناگون تاریخی در پژوهش حاضر نشان می دهد، بنیادی ترین دلالت سلطان، سیاسی است که در دیگر دلالت های این اصطلاح به نوعی تکرار شده است.
خلیفه و امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره مفاهیم و واژگان دینی سیاسیِ امام، خلیفه و سلطان، تعاریف گوناگونی از سوی علمای مذاهب کلامی و فقهی مختلف ارائه شده است. در صدر اسلام و سده های میانه اسلامی، خلیفه و امام مفاهیمی دینی بودند و کارکردی عمدتاً سیاسی داشتند. این مفاهیم را مسلمانان پس از پیامبر-صلی الله علیه و آله و سلم- بر حاکمان سیاسی نیز اطلاق کردند. کوشش برای تعریف این مفاهیم و تعیین مصادیق آن، زمینه و موجب نزاع ها و اختلاف های زیادی شد. این پژوهش می کوشد با رویکردی تاریخی تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که در فاصله زمانی درگذشت پیامبر(ص) تا سقوط خلافت عباسی، در جامعه اسلامی، چه رابطه معناداری بین دو مفهوم خلیفه و امام وجود داشت و از نظر تاریخی، چه تغییراتی در گستره معنایی و مفهومی این دو حاصل شد. فرضیه پژوهش آن است که این دو مفهوم در ابتدا، با توجه به زمینه های اجتماعی ، معنایی یکسان داشتند و به تدریج با ورود این واژه ها به منازعات کلامی، سیاسی، و مذهبی، تغییراتی در معنا و مفهوم آن ها ایجاد شد.
سرگذشت خطبه از جاهلیت تا عصر رسالت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواندن خطبه که در عصر جاهلی سخت مورد توجه عربها بود، بعد از اسلام، تحت تأثیر قرآن و آموزه های پیامبر(ص)، از دلالت های شرک آلود و اندیشه های جاهلی دور شد و رنگ توحیدی گرفت و به مهم ترین ابزار کارآمد و مؤثر در تبلیغ دین جدید و ترویج احکام و آموزه های وحیانی تبدیل شد. برپایه منابع تاریخی، خطبه در محیط دعوت اسلامی به ویژه با خطبه های شخص پیامبر(ص) علاوه بر تعالی موضوعی و محتوایی، از حیث هدف و غایت نیز روی به تعالی نهاد، به علاوه قالب و ساختار ثابت و مشخصی نیز یافت و سرانجام از آنجاکه خطبه در بطن فریضه نماز جمعه و عیدین جای گرفت و در شمار واجبات شرعی درآمد، قداست تام یافت. این ویژگی ها که در پرتو بعثت پیامبر اکرم (ص) به دست آمد، خطبه را از جایگاه فرودینِ ابزار مفاخره و منافره (در جاهلیت) به مرتبه فرازین و قدسی ذکرالله (در اسلام) رساند.
ظرفیت شناسی حاکمیت فقیه در اندیشه سیاسی اهل سنت
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
93 - 118
حوزه های تخصصی:
یافتن مشابهت ها و نقاط همگون اوصاف و شرایط حاکم در نظام سیاسی اهل سنت و ولایت فقیه در اندیشه شیعی مهم ترین دغدغه این مقاله است. نگارنده اذعان دارد، مبانی مشروعیت ولایت فقیه، بنا بر مشهور، نصب الهی است و خلیفه سنی بر مبنای انتخاب مردمی الهی منعقد می گردد؛ با این توصیف، معتقد است در مرحله تحقق عملی ولایت فقیه، اوصاف و شرایطی حاکم است که در اندیشه سنی همان ویژگی ها را برای خلیفه مطلوب مسلمین برشمرده اند. تأکید اهل سنت بر جانشینی از پیامبر، ضرورت تبعیت از وی، اجتهاد حاکم و اجرای شریعت، اوصافی است که مبنای مشروعیت حکومت ولایت فقیه در اندیشه شیعی است؛ لذا برای ارائه یک الگوی دینی از حاکم به جهان سنی کافی است اوصاف و شرایطی را که در کلام بزرگان اهل سنت بیان شده را مروری دوباره کرد؛ با نگاهی دقیق به این اوصاف و شرایط می توان دریافت که اوصاف حاکم دینی سنی با اجتهاد، عدالت و مدیریت در نظریه ولایت فقیه همپوشانی دارد؛ لذا بررسی تطبیقی ولایت فقیه با صفات حاکمِ مطلوب در اندیشه سنی می تواند مورد تحلیل قرار گیرد
مبانی نظریه سیاسی ولایت امت بر خویش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و یکم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۱
167 - 184
حوزه های تخصصی:
فقیه لبنانی معاصر، محمدمهدی شمس الدین تحت تأثیر نظریه دولت مشروطه فقیه ایرانی، میرزا محمدحسین نایینی، نظریه ای سیاسی وضع کرد که به نظریه «ولایت امت بر خویش» مشهور است. او با استفاده از مجموعه ای از مبانی فقهی و کلامی می کوشد اثبات کند ولایت سیاسی در دوره غیبت، حق انحصاری «امت» است و فقیه تنها ازآن رو که عضوی از امت است، حق مشارکت دارد و دارای حق ویژه ای نیست. او از قاعده عدم الولایه، اصل ولایت انسان بر خویش، ولایت امت در منطقه فراغ، عرفی بودن و نامقدس بودن موضوع قدرت و دولت، تعطیل مبانی کلامی نظریه های قدیم دولت و اعتبار شورا به عنوان مبنای نظام سیاسی ولایت امت استفاده می کند. این مقاله به بازخوانی مبانی نظریه ولایت امت و نقد آن می پردازد و به این نتیجه می رسد که این نظریه نتوانسته است بنیان نظری استواری برای ولایت امت فراهم کند و از حدود ولایت فقیه انتخابی فراتر نرفته است