مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خلافت
حوزه های تخصصی:
شکل گیری مفهوم خلافت در خلال رخداد سقیفه و طرح جانشینی نبی اکرم(ص) سرمنشاء بسیاری از تحولات فکری و نظریه پردازی های سیاسی در جهان اسلام شد. روند تغییر و دگرگونی مفهومی و واژگانی خلافت در اداور تاریخ اسلام از چشم تیزبین محققان بدور نبوده است. اما کماکان موضوع تحول و درک این مفهوم در بستر تحولات تاریخی جای هرگونه تحقیق تحلیلی و تطبیقی را باز گذاشته است. مدعای اصلی این نوشتار این است که مسببان خلافت خود درک دقیق و روشنی از این مفهوم نداشته اند و بر خلاف آنچه در سده های پسین آمده است، مفهوم خلافت و کارکرد و حیطه ی وظایف خلیفه در بستر تحولات تاریخی و اجتماعی شکل گرفته است. در این مقاله برآنیم تا دگرگونی و تغییر مفهوم "خلافت" را در عصر خلفای سه گانه بررسیده، با رویکردی تحلیلی معطوف به تحولات تاریخی و متکی بر منابع اندیشه ای به ارائه بازتاب این تحول تاریخی در متون نظری سده های پسین مبادرت ورزیم.
معاویه و بازتعریف سیره خلیفه به سبک کسرایی و قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال دوم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۸
133-160
حوزه های تخصصی:
همزمان با آغاز خلافت علی(ع)، معاویه به عنوان فرماندار شام با هدف کسب قدرت و خلافت رویاروی آن حضرت قرار گرفت. بدین منظور از روش های متعددی برای آماده سازی اندیشه و اذهان مردم نسبت به خلافت خویش استفاده کرد. کشته شدن عثمان و جابجایی قدرت و بالا گرفتن تنش های متعدد سیاسی و فرهنگی فرصت لازم را در اختیار معاویه برای تثبیت قدرت و خویش داد. طراحی ویژه در ساختار حکومت و اتخاذ انواع تدابیر فرهنگی و اجتماعی کاربست شیوه جدیدی در ساختار خلافت و مرجعیت وی را از عملکردهای اسلامی دور کرد. از این پس مرزبندی های قومی، قبیله ای و ساخت اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی تغییر یافت و ارزش های قبیله ای جایگزین هنجارهای اسلامی گردید. این نوشتار در صدد است تا بدین مسأله بپردازد که: معاویه در راستای بازتعریف سیره خلیفه به سبک کسرایی و قیصری از چه روش ها و اقداماتی استفاده کرد؟ در پاسخ به مسأله مذکور، این فرضیه مطرح است: معاویه از طریق حصر فرهنگی و محدودیت ارائه آموزه های اسلامی در سرزمین شام، ساخت و ترویج احادیث جعلی، بهره برداری از شخصیت های اجتماعی، اعطای مقام و منصب، بذل و بخشش و اتخاذ مظاهر پادشاهی به تقویت الگوی نظام قبیله ای و جایگزین کردن سلطنت به سبک کسرایی و قیصری در سیره خلفای پیشین پرداخت.
بررسی تحلیلی تأثیرگذاری نهاد ولیعهدی در تضعیف حاکمیت خلفای عباسی؛ مطالعه موردی سال های 232 تا 334ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
99-120
حوزه های تخصصی:
نهاد ولایتعهدی از مهم ترین نهادهای تأثیرگذار در دستگاه خلافت عباسیان به شمار می رفت. در دوره دوم عباسیان (232-334ق)، برخلاف دوره اول (132-232ق) که نهاد ولیعهدی در آن تا حدود زیادی مستقل عمل می کرد، شکوه و عظمت این نهاد در تأثیرگذاری بر افزایش قدرت خلافت از بین رفت. یافته های مسئله پژوهش حاضر، که با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی نقش نهاد ولایتعهدی در تضعیف نهاد خلافت در دوره دوم عباسیان است، نشان می دهد که در درجه اول، هویت بخشی به جایگاه ولایتعهدی، که در دوره اول عباسی منجر به قدرتگیری و عظمت دستگاه خلافت می شد، در دوره دوم خلاف عباسی، به علت تسلط ترکان بر نهاد ولایتعهدی، که منجر به بروز ولیعهدانی سست عنصر و ضعیف شد، باعث تضعیف آن گشت. ترکان ولیعهدانی گزینش شده و کم سن وسال، فاقد شجاعت و دلاوری، و ضعیف را با هدف تسلط بر آن ها، برمی کشیدند. علاوه بر ترکان، برخی از زنان دربار نیز، به علت رشد ولیعهد در حرم، که محیطی زنانه بود، با ترکان در تسلط بر ولیعهدان رقابت داشتند. مادران ولیعهدان نقش زیادی در رسیدن آن ها به خلافت ایفا می کردند و با تسلطی که از قبل بر آن ها داشتند، نقش مهمی در اداره امور بازی می کردند و به ا ین ترتیب، از ایفای نقش اصلی خلیفه، که رسیدگی به امور بود، مانع می شدند. نمونه بارز این مسئله دخالت سیده شغب، مادر المقتدر عباسی، در اداره امور در رقابت با ترکان در دوره مقتدر بود. مجموع عوامل یادشده باعث شد تا نهاد ولایتعهدی در دوره دوم عباسی به جای قدرت بخشی به حاکمیت خلافت عباسی، باعث تضعیف آن بشود.
استعمال لقب «امیرالمؤمنین» فی التاریخ الاسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
فی الدراسات التاریخیه للمجتمعات المختلفه، تحظی «الحکومه» وما یتبعها اهتماماً خاصاً واعتباراً حافلاً. لأن کلمه «حکومه» واستعمالها بأشکالها المتنوعه تاریخیاً قد دُرست بدقه تامه واستحلت مکانها المناسب ضمن الاصطلاحات التاریخیه المرموقه، وکذا «لقب: الحاکم»، وعلی مختلف الأصعده فقد نالت باختلاف درجاتها عنایه تتناسب ومکانتها الاداریه والإجتماعیّه، والزمنیّه والبیئیه، وهلمَّ جرا. وفی هذا المضمار قد غرب عن الأفکار انتقاء وانتخاب واستعمال واشاعه هذه الألقاب، لأن هذا لم یکن حسب الصدفه وعلی الفطره أبداً، لأن هذه الألقاب کان لها مبدئیاً معانٍ ومفاهیم تتناسب ونزعه واهتمام وتقالید الشعوب والمستوی الاجتماعی، وعند
إستعمال اصطلاح «أمیرالمؤمنین» فی سلام الخلافه(مقاله علمی وزارت علوم)
کان استعمال اصطلاح «أمیرالمؤمنین» (1) متداول بکثره و بمعان مختلفه، ومع هذا فقد کان له معنی خاصّ، حاولنا دراسته و تحلیله فی هذا المقاله. وحاولنا إلاجابه علی هذا السؤال: «کیف کان سلام الخلافه، وماهی طریقه استعماله ؟»کان السلام علی الخلفاءطوال التّاریخ بجمله: «السّلام علیک یاأمیرالمؤمنین» متداولاً، وهذا السّلام کان تأییدآّ للخلیفه. أمّا إذا تغیّرت هذه الجمله أو تبدّلت فیکون هذا دلاله علی الاعتراض علی الخلافه والخلیفه.
مطالعه تطبیقی اندیشه سیاسی شیعه و داعش
حوزه های تخصصی:
اسلام سیاسی، متعاقب انقلاب اسلامی ایران، در جمهوری اسلامی موجودیت عینی یافت و در بازاریابی سیاسی افکار عمومی جهان اسلام، خود را بهعنوان کالای پرمشتری برای مسلمانان جهان اسلام، که در عصر جدید همواره سرخورده و شکستخورده و ناکام بودهاند، درآورد. این خوانش انقلابی از اسلام در ایران موفقیت عملی و عینی خود را در قالب ایجاد تغییرات اجتماعی در انقلاب اسلامی، نظامسازی با منطق جمهوری اسلامی که سنّت و مدرنیته را در ترکیبی موزون بهکار گرفت و نیز در ایجاد نظامی ماندگار و چهلساله نشان داد؛ اما الگوی رقیب و وهابی داعش در برابر این اسلام سیاسی قد علم کرده، با دولتسازی نیمبند خود در عراق و سوریه به خودنمایی میپردازد. در این نوشتار به مقایسه تطبیقی اعتقادات سیاسی، اخلاقیات سیاسی و رفتار سیاسی در منظومه سیاسی شیعه و داعش پرداخته شده است؛ از جمله این موارد، مقایسه اعتقادی موضوع منجی و مهدویت، مقایسه اخلاقی مسئله خلافت و ولایت و مقایسه رفتاری مسئله مهمّ جهاد و جنگ است.
تحلیل طریق شورا برای تعیین امام (خلیفه النبی) در فرق کلامی و پاسخ به شبهات آن
منبع:
کلام حکمت سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
21 - 42
حوزه های تخصصی:
مساله جانشینی بعد از پیامبر (ص) از فوتی ترین و فوری ترین مباحثی است که جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر با آن مواجه شده است . شواهد تاریخی نشان دهنده ی آن است که علی رغم این همه تاکید پیامبر بر جانشینی پس از خودش ، امتش دچار تشتت عظیمی گشت ؛ به طوری که دامنه این اختلاف تا به امروز ادامه داشته و خواهد داشت.مساله تنصیص یا انتخاب ، مبنای اختلاف بین مذاهب کلامی می باشد . به این معنا که عده ای معتقد به ظهور نص در انتخاب امام یا خلیفه بعد از نبی هستند و عده ای نیز انتخاب امام و خلیفه را به شورا وا می گذارند و برای اثبات دیدگاهشان به دلایل مختلفی استناد می کنند . منشاء و خاستگاه همه ی این اختلاف ها ناشی از دو امر می باشد ؛ یکی عدم شناخت صحیح مقام امامت و دیگری عدم تامل و دقت در آیات و روایات . هدف نگارنده در این مقاله آن است تا ابتدا مساله شورا را در دو نظام سیاسی امامت و خلافت مورد واکاوی قرارداده و سپس با تحلیل به نقد دیدگاه انتخابیون بپردازد .
واکاوی ساختار حقوقی- سیاسی حکومت در اندیشه ابوالأعلی مودودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1587 - 1606
حوزه های تخصصی:
ضرورت اندیشه ورزی در خصوص یک مدل حاکمیتی به ویژه برای آن دسته از اندیشمندانی که همواره درصدد ابتنا یا توسعه حکومتی اسلامی بوده اند، ضرورتی آشکار به نظر می رسد. سید ابوالأعلی مودودی یکی از مصلحان اجتماعی و متفکران دینی برجسته در حوزه جغرافیای شبه قاره در قرن بیستم است که همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی دیگر، ردپای این مباحث را می توان در اندیشه دینی و سیاسی وی نیز جست وجو کرد. افکار مودودی تأثیرات وسیعی بر افراد و گروه های متعدد در کشورهای مختلف بر جای گذاشته و ازاین رو پژوهش حاضر در پی آن بوده است تا به بررسی نوع حکومت مطلوب و مدل حاکمیتی مطرح شده از سوی او بپردازد. به همین سبب درصدد بررسی جامع نظام حکومتی مطرح شده، عناصر و اجزای آن و نوع روابط موجود در بین آنها برآمده ایم. برای دستیابی به فهم بهتر مسئله نیز، از کتاب ها و آثار متعدد اعم از آثار مودودی و شرح و تفسیر این آثار بهره گرفته شده است. ماحصل پژوهش، نوع خاصی از حکومت را بازمی نماید که مودودی آن را تئودموکراسی خوانده و دارای مختصات مخصوص به خویش است که موجبات تمایز آن از دیگر حکومت ها را فراهم می آورد. در واقع، مودودی با توجه به آموزه های اسلامی درصدد احیای نوعی از حکومت اسلامی است که هم نشان از حکومت اسلامی اولیه زمان پیامبر و خلفا دارد و هم به نوعی می خواهد با مقتضیات زمان معاصر تطبیق یابد.
ولایت و شئونات آن در قرآن و عرفان
حوزه های تخصصی:
ولایت و رهبری ، از مهم ترین مسائل در معارف دینی و نیز مباحث عرفانی است.این مقام گاه در مقام ظاهر و تشریع و قانون گذاری و حکومت داری و گاه در مقام باطن و تکوین است. از این رو واژه «ولی»و مشتقات آن ، یکی از پرکاربردترین واژه های قرآن کریم است که به صورتهای گوناگون نازل شده است. این واژه 236 بار در قران کریم آمده که 112 مورد آن به صورت فعل و 124 مورد دیگر به صورت اسم به کار رفته است. واژه ولایت فقط دو بار در قرآن آمده است،که در هر دو مورد به صورت وّلایت استفاده شده است . بنابراین ولایت، یکی از مهمترین و اساسی ترین محورهای بحث های قرآنی و عرفانی است تا جایی که در روایت های بسیاری آمده، و به تمامی مراتب و مفاهیم آن پرداخته شده است. سوال اصلی این مقاله مقام ولایت و خاتمیت و شئون آن در قرآن و عرفان اسلامی می باشد زیرا ولایت کلید دیگر فرائض است و این والی امر است که ما را به سوی دیگر واجبات آنگونه که خداوند می خواهد، رهنمون می سازد، بنابراین کسی که ولایت ندارد یا شناختی نسبت به مقام ولایت ندارد در گمراهی به سر می برد، چرا که او نمی تواند اعمالش را آن گونه که مورد خواست خداست، انجام دهد. در این مقاله، به بیان مبانی نظری تحقیق که شامل تعریف جامعی از مقام ولایت و خاتمیت و شئون و مراتب آن در قرآن و عرفان اسلامی می باشد پرداخته شده و سپس به دیدگاه های مختلف از میان مهم ترین کتب موجود پرداخته شده است.
بحران هویت؛ بستر فکری افراط گرایی (سلفیه جهادی) معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۰
151 - 171
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی زمینه ی فکری افراط گرایی معاصر در جهان عرب پرداخته ایم که در قالب جریان سلفیه ی جهادی ظهور یافته و مبنای اعمال خشونت آمیز سازمان هایی مانند داعش و القاعده شده است. روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند الغای خلافت عثمانی در 1924میلادی به مثابه مهم ترین زمینه ی گسست هویتی در بین اسلام گرایان معاصر عرب عمل کرده است؛ در این میان، پروژه های احیای خلافت نیز علی رغم جذابیت شان، در هویت بخشی موفق نبوده اند. در چنین بستری، جریان سلفیه ی جهادی با ترسیم وضع موجود براساس مفاهیم «جاهلیت و حاکمیت بغیرماانزل الله»، تصویرسازی از وضع مطلوب برمبنای مفهوم «احیای خلافت» و ابزار رسیدن به وضع مطلوب با تکیه بر مفهوم «جهاد»، سعی دارد یک نظام فکری گره گشا را برای پرکردن خلاء هویتی پساخلافت ارائه کند. این تلاش ها منجر به تولید اندیشه ی افراط و اعمال خشونت آمیز شده است.
تحلیلی بر تکاپوهای مشروعیت یابی جانشینان عضدالدوله در دوره آل بویه (447-372 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
93 - 120
حوزه های تخصصی:
مشروعیت ازجمله مؤلفه های اساسی و بنیادین در مناسبات میان حاکمیت و مردم است. تلاش حاکمان در طول تاریخ معطوف بر توجیه قدرت از راه هایی بوده است که برای مردم قابل پذیرش باشد. حکومت آل بویه نیز برای پیشبرد قدرت خود از راه های مختلفی برای کسب مشروعیت استفاده کرده است. در پی مرگ عضدالدوله، نیمه دوم حکومت بویهیان به صحنه کشاکش قدرت های داخلی و اختلافات خانوادگی تبدیل شد. با وجود این، حاکمان این دوره به شیوه های گوناگون در پی کسب مشروعیت در جهت استحکام پایه های قدرت خود برآمدند. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای در پی واکاوی و تحلیل تکاپوهای مشروعیت یابی حاکمان بویهی در دوره پس از مرگ عضدالدوله تا سقوط این حکومت است. پژوهش حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که امیران آل بویه در حدفاصل سال های 372 تا 447 ﻫ.ق از چه شیوه هایی برای کسب مشروعیت بهره می گرفتند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که فارغ از قدرت طلبی های درون خاندانی که بر تاریخ آل بویه در این محدوده سایه افکنده است، جانشینان عضدالدوله معیارهایی چون کسب امتیازات سیاسی از خلافت، باستان گرایی و توجه به میراث کهن و کارآمدی و تأمین منافع عمومی را برای کسب مشروعیت در این دوره مدنظر داشته اند.
رفع شبهه تقریر یا ذنابه حضرت علی (ع) در مسئله خلافت توسط ملا محمد حسن هردنگی
مسأله امامت از قدیم مد نظر متکلّمان و مفسّران نامدار اسلامی بوده است. فرقه های اسلامی در هیچ یک از مسائل دینی به اندازه مسأله امامت اختلاف نظر نداشته اند. یکی از این مباحث مورد اختلاف سکوت حضرت علی (ع) در از دست دادن جانشینی خود بعد از رحلت پیامبر می باشد. اهل سنت این موضوع را نشانی بر حقانیت خلفاء ثلاث دانسته و از آن به عنوان یکی از دلایل جانشینی ابوبکر بعد از پیامبر یاد می کنند. لذا این مقاله به رفع شبهه تقریر یا ذنابه حضرت علی(ع) در مسئله خلافت بر اساس پاسخهای فقیه و متکلم مشهور خراسانی، ملا محمد حسن هردنگی که درکتاب تاملات کلامیه وی آمده، اقدام می کند. رفع شبهاتی که تاکنون از دیدگاه متکلمین شیعی بیان نشده و جنبه نوآوری دارد.
تحلیل گفتمانی خلافت در منازعات زبانی سقیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام سقیقه دال مرکزی منازعات زبانی است که پیرامون دستگاه خلافت و نظام سازی برای تاسیس حکومت اسلامی شکل گرفت. منازعات زبانی سقیفه در دو حوزه اقناع و استیلا از صدر اسلام گفتمانهای متعددی در مورد کیستی خلیفه و کارایی او برساختند که سه الگوی انتصاب الهی، شورا و غلبه را به عنوان تنها بدیلهای ممکن انتخاب خلیفه می دانند و به قدرت رسیدن او را به یک تجربه تاریخی سیاست ورزی اسلامی تبدیل نموده اند. استدلال حامیان سه گفتمان چه نسبتی با جامعه و واقعیتهای سیاسی صدر اسلام داشت؟ یافته ها که به روش توصیفی، استفاده از منابع کتابخانه ای و بکارگیری نظریه تبارشناسی فوکو بدست آمده، نشان می دهد به غیر از انتصاب الهی امام علی (ع) که از زبان اقناع و پذیرش عمومی در روز غدیر خم استفاده شد ، دو الگوی شورای اهل حل و عقد و استیلا حاصل منازعات زبانی سقیفه است. حامیان این دو روش از قدرت شمشیر و استدلال زبانی برای اقناع و کنترل مخالفان همزمان استفاده نموده و خلافت را از امر الهی و دینی به موضوعی عرفی تبدیل کردند. به عبارتی می توان گفت با وفات پیامبر (ص) و حضور انصار و مهاجرین در سقیفه بنی ساعده، ساختارهای اقتدارگرا که بر ذهن و زبان اعراب تازه مسلمان جاری بود توانست استدلالهای انتخابی دینی اسلام را به کمک زبانِ اقناع و استیلا به حاشیه فرستاده و خلافت را به امری عرفی منهای مذهب تبدیل نماید
صلح و سعادت در فلسفه سیاسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله دارای دو هدف یا مسئله اصلی است: نخست، رابطه دوسویه صلح و سعادت؛ دوم، تعامل و تصاعد متقابل و متعاکس آندو بدون هیچ نقطه ایستا و پایانی. چنانکه پیداست رویکرد مقاله توصیفی نیست بلکه در بخش اصلی خود، تحلیلی یا توصیفی تحلیلی است. نوآوری مقاله در تبیین و کشف رابطه» دوسویه صلح و سعادت و کشف رابطه متصاعد دوسویه آن از متون ملاصدراست. این رابطه بر مبناهای مختلفی در اندیشه صدرالمتألهین مورد تحلیل قرار میگیرد. بر مبنای انسان شناسی ملاصدرا، از زوایای گوناگون بدست می آید که صلح شرط سعادت دنیوی و اخروی است و سعادت نیز عامل تحکیم صلح است. وجودشناسی و جهانشناسی صدرایی نیز مبنای تحلیلهای نگارنده در باب رابطه دوسویه صلح و سعادت است؛ بر این مبنا تحلیل میکنیم که چگونه جامعه صدرایی در عین برخورداری از تکثرها میتواند عمیقاً وحدتگرا باشد. تحلیل رابطه صلح و سعادت بر مبنای اندیشه های دینی صدرایی نشان میدهد که چگونه صلح در دنیای مدرن به مخاطره افتاده است. ساختار حکومت و کارکردهای آن نیز بتفصیل دیگری پرده از رابطه دوسویه صلح و سعادت برمیدارد، چنانکه اندیشه های اخلاقی ملاصدرا نیز رابطه دقیق صلح و امنیت و سعادت اخلاقی را برملا میسازد.
ارزیابی دیدگاه "شمس الدین ذهبی" درباره حدیث یوم الدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
439 - 419
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل و ارزیابی اشکال های ذهبی درباره حدیث یوم الدار نگارش یافته است. حدیث یوم الدار ناظر به رخدادی اعتقادی است که در نخستین مراحل دعوت نبوی روی داد و شیعه آن را به عنوان سندی در حقانیت امیرالمؤمنین (ع) برمی شمرد. ذهبی از علمای اهل سنت با طرح چند اشکال حدیث را باطل دانسته است. اهمیت تحقیق از دو حیث قابل بررسی است؛ نخست؛ اهمیت حدیث یوم الدار و توجه به امر جانشینی پیامبر (ص)؛ دوم؛ شخصیت علمی «ذهبی» که علاوه بر تاریخ نگار، از او به عنوان حدیث شناس یاد شده است. حاصل این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نگارش یافته، آن است که ایرادهای سندی و دلالی ذهبی بر پایه مبانی رجال و درایه اهل سنت مخدوش است و حدیث یوم الدار با محتوای مرجعیت بخشی به امیرالمؤمنین(ع) در امر خلافت رسول خدا(ص)، مورد تأیید اندیشمندان اهل سنت است.
بررسی و تحلیل تاریخی نقش اندیﺸه مصلحت گرایی در ﻏﻠﺒه نظام خلافت بر نظام امامت در شکل گیری و اداره دولت اسلامی از سال 11تا13ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رحلت پیامبر اسلام(ص) نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و در ساختار اداره جاﻣﻌه اسلامی، سرآغاز شکل گیری نظام سیاسی جدیدی شد. دولت نوپای اسلامی برای اداﻣه حیات خود، با دو راهبرد خلافت و امامت مواجه شد. طرفداران هرکدام از این دو راهبرد، اندیﺸه خود را مستحق رهبری اداره حکومت اسلامی می دانستند. اجتماع سقیفه در حالی زﻣیﻨه ﻏﻠﺒه نظام خلافت بر امامت را فراهم کرد که طرفداران امامت ضمن باور بر نصب امام، نظریه خلافت را رد کردند و آن را فاقد مشروعیت دانستند؛ اما درنهایت، در چارچوب اندیﺸه مصلحت گرایی، همراه با جریان های سیاسی مدینه، به نظام خلافت تن دادند.این مقاله به شیوه کیفی و به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع تاریخی تدوین شده و هدف اصلی آن، تبیین و تحلیل تاریخی نقش اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری و مقبولیت نظام خلافت است. پرسش اصلی پژوهش این است که اندیﺸه مصلحت گرایی در شکل گیری نظام خلافت در سقیفه و اقدامات خلیفه نخست اسلامی چه نقشی داشته و پیامدهای حاکم شدن این اندیشه در دوره خلیفه نخست و پس از آن چه بوده است. براساس یافته های این پژوهش که با استناد به منابع اصلی تاریخ اسلام صورت گرفته، در اجتماع سقیفه، اندیﺸه مصلحت گرایی در ﻏﻠﺒه نظام سیاسی مبتنی بر خلافت بر نظام امامت نقش اساسی داشته است؛ همچنین در طول دوره پیشوایی خلیفه نخست، تبیین کننده راهبردهای خلیفه در اداره دولت اسلامی بوده است.
علل بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
33 - 46
حوزه های تخصصی:
مقاومت امام حسین(ع) در بیعت نکردن با یزید منجر به جنگ نابرابری بین آن دو شد. در این میان درباره چرایی بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید، شخصیت فرزند معاویه، ویژگی شیعیان کوفه و سرنوشت الهی بیشتر مطرح شده است. مسئله اصلی پژهش این است که اگر بیعت نکردن امام حسین(ع) با یزید با روش تاریخی بررسی شود چه عواملی در این تصمیم امام(ع) از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که در منابع اولیه امید بستن امام(ع) به کوفیان و یا تن دادن به سرنوشتی محتوم تأثیر چندانی در عدم بیعت نداشته است. شخصیت یزید نیز تنها بخشی از علل عدم بیعت می تواند باشد. در این میان تقابل جریان اموی - علوی و تلاش امویان برای تخریب شخصیّت امام علی(ع) و شیعیان از مهمترین عوامل تأثیرگذار در بیعت نکردن امام(ع) با یزید است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس شیوه معمول جامعه اسلامی با مرگ معاویه، انتخاب خلیفه باید به شورای مسلمانان واگذار می شد. در این صورت با توجه به شخصیت امام حسین(ع) و جایگاه اجتماعی و سیاسی ایشان، امکان داشت تا خلافت به خاندان اهلبیت(ع) بازگردد. در حالی که انتخاب یزید به ولیعهدی و تبدیل خلافت به حاکمیت موروثی برای همیشه بازگشت خلافت به خاندان اهل بیت(ع) را غیر ممکن می ساخت.
بررسی جواز یا عدم جواز استفاده از تولیدات تراریخته از منظر قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۷)
64 - 87
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت دانش بشری، انسان توانست در مقام خلیفه الهی دست به تسخیر طبیعت بزند. نمونه بارز آن موفقیت در علم بیوتکنولوژی برای تغییر ژن گیاهان و موجودات است. مقاله حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی سامان یافته است با هدف بررسی تراریخته از منظر آیات قرآن به نقد و بررسی دیدگاه موافقان و مخالفان میپردازد و در پاسخ به این پرسش است که آیا محصولات تراریخته از منظر قرآن قابل استفادهاند یا خیر و دیدگاه معتدلی ارائه میکند. یافتههای پژوهش پیشِ رو بیانگر آن است که عمدهترین دلیلی قرآنی که مخالفان تولید تراریخته به آن استناد کردهاند، تمسک به آیه 119 سوره نساء و آیه30 سوره اسراء است. آنان چنین عملی را مغایر با قوانین آفرینش الهی و کرامت انسان تلقی کردهاند. برخی دیگر در مقابل دیدگاه مخالفان به آیاتی چون جواز تسخیر بشر در کائنات و جانشینی وی از طرف خداوند در زمین تمسک جستهاند. این مقاله با ارائه نظری بینابین با عنایت به مقتضیات زمان و ضروریات زیستی انسان در جهان معاصر، بهکارگیری این محصولات جدید را امری اجتنابناپذیر میداند؛ البته مشروط بر اینکه ضرر و خطر استفاده از این محصولات آشکار و مسلم نباشد و شرایط مجاز مصرف آن بر شرایط رعایت اصل احتیاط ترجیح نداشته باشد.
خوانشی فلسفی از ساحت اجتماعی انسان کامل در نهج البلاغه (با رویکرد حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به تصویری کلی از ساحت اجتماعی انسان کامل با تتبع میان عبارات نهج البلاغه و تحلیل حکمی آنها با مبانی حکمت متعالیه است. ساحت اجتماعی انسان کامل، عبارتست از ویژگیهایی از انسان کامل که در تعامل با انسانهای دیگر و در ساختار اجتماعی و اینجهانی او قرار دارد. معرفت انسان کامل در این حوزه نمایانگر نقش تمدنی او در جامعه انسانی و در تحقق «جامعه متعالیه» خواهد بود. از میان روشهای مناسب برای گردآوری داده های تحقیق، روش موردنظر برای این پژوهش، روش توصیفی تحلیلی میباشد. بر اساس تعالیم نهج البلاغه و مبانی حکمت متعالیه، انقلاب فکری و محتوایی جامعه و هدایت آن از طریق ایجاد بیداری و شکوفایی فطری و آشکارسازی گنجینه های عقلی انسانها، اساس و بنیاد فعالیتهای اجتماعی انسان کامل را تشکیل میدهد که این امر بانضمام کمالات وجودی دیگر در انسان کامل و بحسب اطاعت و فرمانبرداری مردم، باعث تکامل و شکوفایی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل جامعه متعالیه میگردد. بنابرین، محوریت و رهبری انسان کامل و فرمانبری مردم از او، اساس و مهمترین رکن تحقق آرمان جامعه متعالیه است.
اصل امامت و مساله صلح امام حسن علیه السلام(نقدی بر دیدگاه دکتر مصطفی محقق داماد)
منبع:
نظام ولایی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
61-74
حوزه های تخصصی:
آقای دکتر مصطفی محقق داماد با طرح شبهه جدایی خلافت از امامت، امامت به معنای مدیریت و سرپرستی سیاسی را در چارچوب مفهوم خلافت تصور می کند و بر این عقیده است که چون خلافت امر غیر قدسی است، از امامت تفکیک پذیر است و برای این برداشت خود به صلح امام حسن علیه السلام استناد کرده است. به زعم وی، امر خلافت، غیر قدسی بود که امام حسن علیه السلام امامت سیاسی یا همان خلافت را تسلیم معاویه کرد. مقاله حاضر، که به اهتمام گروه فقه سیاسی مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام آماده و منتشر شده است، به بررسی و نقد این انگاره پرداخته است.