مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
حکمت متعالیه
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
95 - 120
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که بسیاری از متهمان و محکومان پیش از ورود به زندان بیمار بوده و یا در دوران تحمل کیفر دچار بیماری می شوند و شرایط محیطی خاص زندان ها بر سلامت ساکنان آن تأثیر دارد لذا نیازمند توجه ویژه است. از سویی نیز، در کنار لزوم رعایت عدالت یافتن راهکار مناسب در راستای کاهش جمعیت کیفری زندان ها امری ضروری است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش، تبیین جایگاه حبس زدایی سلامت محور در رویکرد نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی حقوق بشر می باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر با بررسی رویکرد نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی حقوق بشری بر حبس زدایی سلامت محور، درصدد پاسخ به این پرسش است که حبس زدایی سلامت محور چه تأثیری در فرآیند عدالت کیفری دارد؟ روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. پژوهش حاضر به این نتیجه رسیده است که یکی از جلوه های حبس زدایی سلامت محور، بازنگری و تعدیل در سیاست های ناظر بر حبس و مدیریت زندان ها است. لذا، سیاست های جنایی باید حاصل پیوند سلامت و عدالت بوده و می توان گفت که حبس زدایی سلامت محور، در کنار توجه بر سلامت زندانیان، روند گرایش به کیفرهای جامعه مدار را تقویت می کند.
نظریه تاریخی انقلاب اسلامی با رویکرد نوصدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
226 - 250
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران، به مثابه پدیده ای دینی، هم سویه ای دینی و ماورائی دارد و هم سویه ای تاریخی و اجتماعی و بنابراین نظریه ای که در مقام فهم و توضیح آن برآید، بایستی بتواند این دو سویه را تبیین کند. متفکرین نوصدرایی (نظیر علامه طباطبائی، شهید مطهری و حمید پارسانیا) از یک سو با نظر به حکمت متعالیه و نوآوری در آن و از سویِ دیگر با نظر به وقوع انقلاب اسلامی، تلاش کرده تا در آثار مختلف خود، نظریه ای تاریخی-اجتماعی درباره انقلاب اسلامی صورت بندی کنند. در این مقاله تلاش شده تا با بهره گیری از روش شناسی بنیادین، پس از مروری بر تاملات حکمای صدرایی معاصر درباره جامعه و تاریخ، شش مسئله «هستیِ تاریخ و توضیح دینی نحوه تحول آن، نیروی محرک تاریخ، دوره بندی عام و خاص تاریخی، ظهور تجدد غربی و مراحل آن، نحوه مواجهه مسلمانان و ایرانیان با تجدد و نیروهای آن و ریشه ها و بسترهای تاریخی انقلاب اسلامی» بررسی شود. در نتیجه گیری اشاره شده است که مطابق رویکرد نوصدرایی و مخصوصاً دیدگاه پارسانیا، انقلاب اسلامی محصول تغییر در نسبتِ نیروهای معرفتی و اجتماعی حاضر در جامعه گذشته و معاصر ایرانی بوده و امکان مواجهه فعال جهان اسلام با جهان مدرن را ایجاد کرده است.
ارائه ی الگوی وحدت عالم ماده براساس مبانی حکمت متعالیه و فیزیک جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
27 - 56
حوزه های تخصصی:
کشفیات و تجربه های زیاد در ابتدای قرن بیستم نشان داد که فیزیک کلاسیک برای به تصویر کشیدن صورت صحیحی از عالم طبیعت کافی نیست و همین نارسائی ها منجر شد تا تفکر بشر در مسیر جدیدی از علم فیزیک قرار گیرد. در نگرش جدید فیزیک، نگاه به پدیده های هستی ، نگاه به اجزای جدانشدنی و در کنش و واکنش یک کل هماهنگ است. از سوی دیگر در حکمت متعالیه با توجه به مبانی فلسفی صدرا مانند تشکیک طولی و عرضی، وجود زمان مشترک و... نظامی از عالم طبیعت توصیف شده که با یافته های جدید فیزیک مسانخت بسیار دارد. یکی از بزرگ ترین نتایج این کاوش آن است که اشیای مادی به صورت متمایز از یکدیگر نیستند، بلکه به-گونه ی جدایی ناپذیر، به محیط پیرامون خود متصل شده اند و خواص آن ها تنها بر حسب ارتباط آن ها با کل جهان قابل درک است. این روابط تا فواصل دوردست عالم کبیر و تا ستارگان و کهکشان های بسیار دور کشانیده می-شود و درنهایت با تلفیق این دو نگرش، وحدت عالم هستی در جهان ماکروسکوپی نمایان می شود. تلفیق دست آوردهای جدید علوم طبیعی با تفکر فلسفی گامی رو به جلو در شناخت بهتر و کامل تری از عالم طبیعت است.
برون رفت نهایی حکمت متعالیه از چالش ارتباط متغیر با ثابت بر پایه اندیشه ی استاد جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
57 - 79
حوزه های تخصصی:
مسئله ارتباط امر متغیر با ثابت، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است؛ چراکه متغیر از جهتی که متغیر است، نمی تواند با ذات ثابت خداوند متعال در ارتباط باشد. ازاین رو بسیاری از فیلسوفان مسلمان کوشیده اند تا وَجه ثباتی برای متغیر در نظر گیرند. به رغم نکات ارزنده ای که پیشنهادهای ایشان برای گره گشایی از معضل یادشده دارند، اما هیچ یک به تنهایی نمی توانند این چالش را حل نمایند؛ چراکه در ثبات و تغیر، نسبت به غیر لحاظ نشده است؛ پس نمی توان برای امر متغیر دو چهره وجودی در نظر گرفت که از منظر امور ثابت، ثابت و از منظر امور متغیر، متغیر باشد. آیت الله جوادی آملی خوانش جدیدی در گره-گشایی از این مسئله دارند که بر تشکیک وجود استوار است. برابر این دیدگاه، همه مراتب وجود به ثباتی نفس الامری و غیر نسبی متصف هستند که برپایه مرتبه وجودی آنها شدت و ضعف می یابد. ضعف ثبات در مراتب پایین وجود، مایه شکل گیری مفهوم منافق «تغیر» از این مراتب می گردد. نوشتار پیش رو با هدف حل نهائی مسئله ربط متغیر به ثابت بر اساس اصول حکمت متعالیه، نخست به تحلیل و بررسی اجمالی آرای مهم حکیمان مسلمان پرداخته و سپس با واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی، به برتری های دیدگاه ایشان نسبت به اقوال دیگر اشاره می کند.
دلالت های روان شناختی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش استخراج مفاهیمی از بطن حکمت متعالیه برای شکل دهی به یک نظریه روان شناسی است. فرضیه اساسی این است که آرای صدرالمتألهین حاوی دلالت های مورد نیاز برای شکل دهی به یک نظریه روان شناسی است. فرض های دوم و سوم این است که می توان برای بخش های مختلف یک نظریه روان شناسی، دلالت های متناسب را از حکمت متعالیه ملاصدرا استخراج کرد. همچنین نظرات ملاصدرا در قیاس با نظریات موجود در روان شناسی، صاحب مفاهیم راهگشا و تبیین کننده است. نتایج حاصل از پژوهش، این فرض ها را تأیید کرده و نشان می دهد که آرای ملاصدرا حاوی مفاهیم مهمی برای علم روان شناسی است و با بررسی انسان شناسی صدرایی، پیش فرض های اساسی در یک رویکرد روان شناسی را می توان استخراج کرد. در این مقاله پیش فرض هایی در زمینه هستی شناسی استخراج و به تناسب در زمینه «جایگاه انسان در عالم» با رویکرد اگزیستانسیالیسم و در زمینه «تعریف انسان» با رویکرد رفتارگرایی در قیاس قرار گرفته است. همچنین برخی پیش فرض های مربوط به «تحول و رشد انسان» استخراج شده است و در زمینه «غرایز انسان» با رویکرد روان تحلیلی و «ویژگی های تحول» با نظریه «ساخت و سازگرایی» پیاژه مورد قیاس قرار گرفته است. در زمینه مراتب بی نهایت تحول در آرای صدرایی، مابه ازایی در روان شناسی برای قیاس یافت نشد.
تأملی بر نظریه علم اشتدادی در حکمت متعالیه و هنجارهای آموزشی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
121 - 138
حوزه های تخصصی:
از آنجا که انسان اصلی ترین محور نظام های تربیتی است، قطعاً شناخت و پرداختن به ابعاد مختلف او از منظری فراحسی می تواند نقش مهمی در بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، روش ها و اهداف تعلیم و تربیت داشته باشد. بدین منظور نوشتار حاضر ابتدا با بررسی ظرفیت های علم اشتدادی در حکمت متعالیه، در راستای نظریه های مختلف فلسفه علم به ارائه علم شناسی نوینی پرداخته است. نظریه علم اشتدادی با تأکید بر تناظر حقیقی میان انسان با مراتب هستی و حقیقت و افزودن تأویل به مثابه یک «روش» در طول سایر طرق فهم حقیقت، ساحت وسیع تری از علم را می شناساند که نه تنها با سایر ابزارها و روش ها منافات ندارد، بلکه همه را به گونه ای در خود می گنجاند. «استکمال مراتب نفس و مدرکات متربی» و «رسمیت فهم های متعدد از یک حقیقت واحد» به گونه ای که منجر به شکاکیت و نسبیت مطلق نشود، از اهداف این نوع علم است. لکن پیاده سازی تعریف و مختصات چنین علمی در سیستم آموزشی نیازمند اتخاذ روش های متناسب برای تحقق اهداف علم اشتدادی در راستای رشد و تکامل متربی است که در این مقاله بدان پرداخته می شود.
بازخوانی انتقادی منطق تکوینی علم اجتماعی دورکیم از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پایه و بنیان شکل گیری علوم مختلف مبتنی بر منطق و روش هایی است که چگونگی تجزیه و تحلیل واقعیت ها را مشخص می سازند؛ از جمله آن ها منطق تکوینی است که دورکیم در علم اجتماعی خویش مدعی استفاده از آن است. به این معنا که در تحقیق واقعیت های اجتماعی لازم است از ساده ترین نمود پدیده های اجتماعی آغاز کرد تا از این طریق بتوان به انکشاف واقعیت های پیچیده در اجزای ساده دست یافت. این امر با نگاه به اصول فلسفی حکمت متعالیه رویکرد متفاوتی را رقم می زند. مقاله پیش رو با استفاده از روش کتابخانه ای و به شیوه اسنادی در صدد بیان این نکته است که هرچند توجه به منطق تکوینی در حکمت متعالیه موضوعیت دارد، اما نادیده گرفتن سایر سطوح معرفتی که نقشی پررنگ در تولید و پیشرفت علم دارند، باعث تقلیل گرایی، نسبی گرایی و ... می شود. در حکمت متعالیه با توجه به همبستگی طولی ادراکات، تنوع روشی، توجه به قصد کنشگران، توجه به اصول عقلی و ارتباط وثیق علم با متافیزیک، ثبات علم و حقیقت محوری آن با بازگشت به باورهای پایه تضمین می گردد.
شناسایی معیارهای طراحی معماری مدرسه مبتنی بر نظریه حرکت جوهری ملاصدرا به مثابه عامل مؤثر در شکل گیری هویت انسان (بررسی پنج نمونه از مدارس معاصر در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
مدرسه مکانی است که تعلیم و تربیت دانش آموزان بر بستر آن شکل می گیرد، اما بی توجهی به ساحت مبانی نظری اسلامی با تأکید بر شناخت انسان، نیازهای او و اهداف متعالی تعلیم و تربیت در این مکان، به بروز چالش هایی در پرداختن به قابلیت های فضای مدرسه در شکل دهی به هویت انسان منجر می شود. از آنجا که فلسفه همواره به اصول، بنیان ها و بنیادهای مسائل می پردازد و همه جانبه آن را واکاوی می کند، این پژوهش نیز با توجه به نظریه حرکت جوهری ملاصدرا و شناخت مراتب کمال نفس انسان و صیرورت او در دستیابی به جایگاه انسان کامل بر بستر فضای تعلیم و تربیت صورت گرفته و معیارهای طراحی معماری مدرسه را مطالعه کرده است. براساس نظریهٔ حرکت جوهری، اهمیت تعلیم و تربیت در حکمت متعالیه معلوم می شود؛ زیرا آنچه در تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش رقم می خورد، تحول گوهر وجودی انسان است؛ به عبارت دیگر تعلیم و تربیت مستلزم تحولات ذاتی در انسان است. در این پژوهش، ویژگی های طراحی معماری پنج نمونه از مدارس معاصر ابتدایی در ایران بررسی شده و درنتیجه میزان توجه طراحان به آموزش و پرورش دانش آموزان با توجه به معیارهای فلسفه تربیت اسلامی ارزیابی شده است. راهبرد این پژوهش استدلال منطقی و به روش توصیفی- تحلیلی است؛ درنتیجه می توان گفت، معماری و طراحی فضاهای تربیتی باید در تطابق با ساحات حیات انسان و متناسب با شرایط و اقتضائات زمان و مکان و نیاز متربیان باشد. معماران باید با شناخت صحیح از مراتب کمال نفس انسان، محیط های آموزشی را به گونه ای طراحی کنند که بستر رشد و پرورش دانش آموزان را در تطابق با فلسفه تربیت اسلامی فراهم آورند.
بررسی بنیادهای نظری فلسفی «روش شناسی بنیادین» و دلالت های آن در تکوین نظریه (تبیین مبانی نظری نسبت واقعیت و اندیشه)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استاد پارسانیا در «روش شناسی بنیادین» شیوه شکل گیری نظریات علمی را دنبال می کند، درحالی که از منظر ایده آلیست ها معرفت، هستی را رقم می زند. نمونه هایی از تلفیق مارکسیت ها هستی را مقدم می دانند و در نگاه نوکانتی ها نحوه ای از تعامل هستی و اندیشه در تکوین نظریه توضیح داده می شود. استاد پارسانیا براساس بنیادهای نظری صدرالمتألهین، قائل به حضور هستی و اندیشه با هم در شکل گیری و تحقق نظریه است. مسئله این پژوهش آن است که روش شناسی بنیادین مبتنی بر کدام مبنای نظری از حکمت متعالیه، «تکوین لحظه حال» (نظریه مُحقَق شده» را به این نحو توضیح می دهد؟ و نحوه ارتباط این دو عامل را چگونه تبیین می کند؟ حکمت متعالیه با چه ظرفیتی می تواند این نظریه را تفسیر نماید؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی بوده و در نهایت نشان داده است: «نفس الامر» نظریات اجتماعی که روش شناسی بنیادین از آن سخن می گوید «هستی های اعتباری» است که در نتیجه اعتبارات انسانی و حرکت جوهری تحقق می یابد. این هستی های اعتباری در مرتبه نفس عالِم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعی) به یک وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخیر مُحقَق» و «جهان اجتماعی»، امکان های مختلفی از نسبت هستی و مفهوم در نظریه به وجود می آید.
تبیین و تحلیل مبانی تناقض نمای هبوط و عروج از منظر حکمت متعالیه و عرفان نظری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
123 - 152
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو با روش گردآوری کتابخانه ای- نرم افزاری و نیز داده پردازی تحلیلی- انتقادی و استدلالی با هدف تبیین، تحلیل و نقد دیدگاه ها و مبانی آنها درباره هبوط آدم (ع)و تنزل مقام یا ترفیع و عروج وی به منظور پاسخ به شبهه تناقض میان هبوط و عروج به نگارش در آمده و به بررسی دو دیدگاه اصلی و مبانی آن ها در این باره پرداخته و به این نتیجه می رسد که نه تنها –به خلاف دیدگاه برخی مفسران و متکلمان اسلامی- تناقضی میان هبوط و عروج، تکریم و ترفیع مقام وجود ندارد؛ بلکه با تبیین استدلالی مبانی نظریه حکیمان حکمت متعالیه و عارفان مسلمان درباره لزوم هبوط آدم (ع) به جهت عروج و کرامت انسان و با نقد و زیر سؤال بردن مبانی دیدگاه های مقابل که هبوط را نوعی تنزل مقام دانسته اند ، همچنین با ارائه دو تحلیل و تبیین حکمی و عرفانی، بیان می دارد که تنها راه عروج آدم (ع) به کمال نهایی اش هبوط بوده است و هبوط ملازمتی با معصیت تشریعی یا ترک اولی و اخراج از بهشت و در نهایت تنزل مقام ندارد؛ چرا که درحقیقت هبوط گسترش شعاع وجودی حقیقت آدم(ع) و به کارگیری ابزارهای موجود در عالم ماده برای عروج است. درباره هبوط آدم(ع) و پاسخ به پرسش هایی پیرامون آن، کتب و مقالاتی نوشته شده است؛ اما دغدغه اصلی هیچ یک پرسش اصلی این مقاله نبوده است؛ در حالی که پاسخ به آن، راهگشای پاسخ به آن پرسش ها و مبنای حل آنهاست.
نقد دیدگاه استاد فیاضی در تبیین اصالت وجود و اعتباریت ماهیت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را می توان رکن اصلی حکمت متعالیه دانست. این اصطلاح تفاسیر مختلفی دارد که هر یک را شاید بتوان ناظر به تبیین گوشه ای از ابعاد این معنا دانست. از این رو در این نوشته سعی شده است در ضمن نقد یکی از این تفاسیر (تفسیر استاد غلامرضا فیاضی)، تبیینی که به نظر می رسد به واقع نزدیک تر است ارائه شود. بدین جهت در این نوشتار با تبیین مبانی استاد فیاضی و جمع بندی نظریات ایشان درباره این اصل، هشت مبنا تبیین، و نقدهایی درباره آنها بیان شده است و در ضمن این نقدها بخشی از مبانی معنایی که به نظر صحیح تر است نیز تبیین شده است. همچنین دلیل ایشان برای نظر خود مبنی بر اعتباریت ماهیت با تبیین ویژه ای که دارند نیز بررسی و نقد شده و در ادامه مهم ترین لازمه این تبیین که به نظر می رسد صحیح نیست، تبیین و نقد شده است. از این رو در این نوشتار سعی شده است در ضمن ارائه نقدهایی به تبیین مذکور، مطالبی عرضه شود که محققان در حکمت متعالیه بدان وسیله بتوانند ثمره بیشتری از این مکتب فلسفی به دست آورند و به عمق هستی شناسی حکمت متعالیه نزدیک شوند.
جایگاه اندیشۀ وجود در مکتب صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
55 - 72
حوزه های تخصصی:
اصالت وجود به مثابه ستون فقرات فلسفه صدرایی است. حکمت متعالیه از سایر مکاتب فلسفی از این جهت که فلسفه وجودشناسانه به طور آگاهانه است، ممتاز می شود. آنچه شاکله حکمت صدرایی را مدیریت می کند و در سراسر حکمت متعالیه به منصه ظهور رسیده، اندیشه وجودی و اصالت وجود است. از این رو فرق دارد که اندیشه ماهوی بر زندگی حکمفرما باشد یا اندیشه وجودی؛ چراکه اندیشه ماهویِ بریده شده از وجود، آدمی را به تکاثر می کشاند؛ اما اندیشه وجودی، انسان را متأله و کوثری تربیت می کند. بنابراین هم بر تک تک افراد و هم بر اجتماع است که به «وجود» بازگردند. با وجود نوشته های فراوان در باب اصالت وجود، به جایگاه این بحث در زندگی فردی و اجتماعی و اهمیت رجوع به وجود کمتر پرداخته شده است. از این رو جا دارد که به صورت جداگانه از اندیشه وجودی بحث شود.
بازخوانی "توت فرنگی های وحشی" (اثر اینگمار برگمان) با تامل بر معرفت النفس حکمت صدرایی
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
91 - 97
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی و تحلیل فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته اینگمار برگمان فیلمساز فقید سوئدی، که یکی از مهمترین فیلم های هنری تاریخ سینماست، به تشریح این مساله می پردازد که چگونه تمهیدات به کار گرفته شده در ساخت این فیلم، چه از نقطه نظر کارگردانی و چه از نظر نگارش فیلمنامه به خلق معانی ای می پردازد که از نظر مبانی فکری با نظریات ملا صدرا در باب معرفت النفس همخوان می باشند. مساله معرفت النفس، از قدیم الایام در بین حکما و متکلمان و در تمام ادیان مطرح بوده است و به عنوان کلید معرفت حق و آخرت شناخته می شود. در سنت فلسفی–دینی اسلامی، جان آدمی، مستعد دریافت حقایق علمی از مبادی عالیه است. ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و با تکیه بر ابعاد معرفت نفس بر عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. این مقاله با بررسی روایت و همچنین تصویر سازی های این فیلم استدلال می کند از آنجائیکه برگمان در این فیلم شناختی نسبت به نفس انسان را مطرح می نماید، می توان ابعاد مطروحه در فیلم را با مبانی معرفت النفس ملاصدرا مورد تطبیق قرار داد. مقاله حاضر به طور مشخص به مواردی اشاره دارد که در فیلم می تواند مصداق بحث معرفت النفس ملاصدرا در حکمت متعالیه باشد. این مقاله نتیجه می گیرد که برخی اشتراکات قابل ذکر مابین حکمت صدرایی و فیلم برگمان در حوزه معرفت شناسی نفس وجود دارد.
بررسی مسخ از دیدگاه ملاصدرا در فیلم کوتاه «حیوان»
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مفهوم مسخ در مباحث نظری و هنری متعددی بروز یافته است. مسأله اصلی مقاله حاضر این است که بتواند حتی المقدور با یافتن مصادیق مسخ روحی-جسمی در شخصیت اصلی فیلم «حیوان» و تطابق آنها با آراء ملاصدرا، قهرمان فیلم را تمثیلی از مسخ شدگان روحی-جسمی معرفی کند. پرسش اصلی که مقاله حول محور آن می گردد این است که قهرمان حیوان چه اندازه مصادیق مسخ روحی-جسمیِ مد نظر ملاصدرا را بازتاب داده است؟ این پژوهشِ توصیفی-تحلیلی از نوع بنیادی بوده و در راستای مطالعات نظری در حوزه فلسفه اسلامی ا-ست. هدف کلی معرفی قهرمان فیلم حیوان به عنوان انسانی ممسوخ است. یافته ها حاکی از آن است که نفسِ مرد به واسطه تجربه ترس، غضب و شکست های فراوان در راه هدفش و انجام مصرانه خواهش نفسانی اش (گذر از مرز) ابتدا دچار تنزل در حد نفس حیوانی شده و در مرتبه دوم مسخ بدنی خود را با کشتن یک قوچ و استفاده از پوست و اعضای بدن او عملی می سازد. قهرمان فیلم به دلیل صرف کردن تمام وقت و عمر خویش در مسئله فرار از مرز، از تمام راه هایی که سبب تقویت بُعد انسانی و تحقق صفات و فضایل ملکوتی در انسان می شود به دور مانده و بیشتر میان سه نفس بهیمی، سبعی و شیطانی سرگردان است. همچنین قهرمان فیلم در جهاد با نیروهای غضبی، شهوی و بهیمیِ نفس که زمینه تکامل وجودی نفس را فراهم می کند توفیقی به دست نیاورده است و به دلیل سرپیچی از قوانین و ارتکاب بزه و خطا به تدریج گرفتار مسخ شده و در نهایت با عذاب مسخ دنیا را ترک می کند.
اهداف و اصول تربیتی آیین تائو و نقد آن بر مبنای حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
25-44
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروریات رشته های علوم تربیتی و بخصوص فلسفه تعلیم و تربیت، شناخت انتقادی مکاتب تعلیم و تربیت در پرتو مقایسه تطبیقی آن با برخی مکاتب فلسفی دینی معاصر است. پژوهش حاضر در راستای این هدف سعی دارد تا بر مبنای آموزه های حکمت متعالیه صدرالمتألهین، به نقد اهداف و اصول تربیتی آیین تائو بپردازد. برای این مقصود، ابتدا با روش استنتاجی، اهداف، اصول و روش های تربیتی آیین تائو استخراج شده و در وهله دوم براساس حکمت متعالیه به نقد آنها و مبانی فلسفی تائوئیسم پرداخته شده است. براساس یافته ها، مهم ترین هدف تربیتی آیین تائو، پرورش انسانی هماهنگ با طریقت راستین (تائو) است. بررسی این اهداف و اصول بر مبنای حکمت متعالیه، نشانگر آن است که در وهله اول فقدان خداشناسی مناسب و گسست فلسفی بین هستی شناسی و انسان شناسی باعث شده است تا تائوئیسم به عنوان یک فلسفه تربیتی قادر به تفسیر مناسبی از اهداف و اصولی مثل تعادل و تسلیم محض در مقابل طریقت نباشد. با وجود این، برخی از آموزه های تربیتی تائوئیسم، مثل سادگی، بازگشت به طبیعت و تعادل بین تربیت جسمانی و روانی، می تواند پیام های مثبتی برای تعلیم و تربیت باشد.
علت های چهارگانه اثر هنری با تأکید بر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
115-130
حوزه های تخصصی:
هرچند تمدن اسلامی از دیرباز شاهد تبلور آثار هنری بوده، اما در این تمدن فاقد حکمت (فلسفه) هنر دینی هستیم. با این حال می توان براساس حکمت اسلامی درباره هنر اسلامی نظریه پردازی کرد. آموزه علت های چهارگانه یکی از آموزه های مهم در حکمت اسلامی است که می توان از این آموزه در هنر اسلامی بهره برد. علت فاعلی و علت غایی هنر اسلامی در نهایت به حق تعالی می رسد. علت صوری آثار هنری نیز هرچند در وهله نخست به عالم مثال می رسد، اما نهایتا این علت نیز به عالم عقل و بالاتر از آن به صقع ربوبی منتهی می شود. علت مادی آثار هنری نیز به آثار مصنوع و طبیعت می رسد.
هستی شناسی استقرار تصدیق عقلانی در نفس از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین پرسش و دغدغه در تحقق و گسترش سبک زندگی اسلامی چگونه مؤمن شدن و چگونه مؤمن ماندن است. پاسخ این پرسش در گرو فهمیدن هستی شناسی ایمان مطلوب در نفس است. تبیین حقیقت ایمان و تعیین دقیق جایگاه آن در مراتب نفس و شناخت عوامل اصلی دخیل در تحقق و ثبات ایمان به صورت منظم و منطقی در یک ساختار منسجم نفسانی، ما را به هستی شناسی ایمان مطلوب در نفس می رساند. هدف این مقاله، رسیدن به این مهم براساس مبانی علم النفس فلسفی حکمت متعالیه، با روش تحلیل و بررسی عقلانی است. ایمان مطلوب استقرار تصدیق عقلانی در نفس است. این استقرار در مرتبه مثالی جزئی نفس و از طریق رسیدن به وضعیت ملکه محقق می شود. این امر از طریق تنزل ادراکی در دو مرحله و تثبیت و استحکام ادراکات تنزل یافته به واسطه تلقین، توجه نفس و انجام اعمال اختیاری متناسب صورت می گیرد.
مفهوم تعلیم و تربیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال بیستم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
107-123
حوزه های تخصصی:
تبیین مفهوم تعلیم و تربیت در جهان بینی صدرایی که هم جامعیت دارد و هم به نگاه دین نزدیک تر است در بنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بسیار ضروری و تأثیرگذار است. در ارائه تعاریف و تبیین مفاهیم هم علاوه بر رعایت سنخیت با ریشه های لغات، باید انطباق و تناسب آنها با فلسفه و جهان بینی مقبول هم مورد لحاظ و اهتمام باشند، این امر ما را به بازنگری در فهم معانی این واژه ها در این چارچوب فرامی خواند. لازمه این امر تتبع و تحقیق و تدقیق در کتب لغت و نیز اهتمام به تأمین نظر جهان بینی صدرایی است. کاربرد واژه تعلیم در مواردی است که با تکرار زیاد، اثری در نفس متعلم ایجاد می شود و این امر با رمز اصلی تعلیم در نگاه صدرایی که رسوخ هیئت حاصل از تکرار در نفس است کاملاً همخوان است. تربیت را از چهار ریشه دانسته اند که در همه موارد معنای افزایش و ازدیاد هست و این معنا با حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و اشتداد مرتبه وجود انسانی در آثار صدرالمتألهین سازگاری دارد و آنچه موجب ازدیاد و شدت و افزونی خود متربی بشود، و وجود آن را اشتداد بخشد، تربیت نامیده می شود. آنچه برای اشتداد وجود انسان، باید افزایش یابد، تقواست و اصل و روح تقوا، ایمان است که دستیابی به لایه اول ایمان با تعلیم و لایه دوم با سلوک است و لایه سوم هم پس از کسب تقوا از طرف خداوند افاضه خواهد شد.
بررسی نظریه حیثیت تقییدیه در ارتباط هستی شناسانه حق با خلق در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ارتباط حق با خلق یکی از مهم ترین مسائلی است که در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی مطرح شده است. آنچه در دیدگاه حکمت متعالیه و عرفان اسلانی بدان تأکید شده، آن است که حقیقت مطلق، تنها ذات مقدس حق تعالی است و همه کثرات امکانی، تجلیات و شئونات آن حقیقت مطلق هستند. ارتباط حق با خلق دارای تبیین ها و تحلیل های دقیقی است که یکی از راه های تحلیل این ارتباط از طریق حیثیت تقییدیه است که این مقاله در پی نمایاندن آن است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و بر آن است که براساس نظریه حیثیت تقییدیه، رویکرد توحیدی به عالم هستی را به دنبال داشته باشد و ارتباط حق با خلق را با نگاه حیثیت تقییدیه بررسی کند.