مطالب مرتبط با کلیدواژه

حکمت متعالیه


۳۴۱.

اثبات جنسیت پذیری نفس بر اساس مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۱۹۵
در تعریف نفس و بیان ویژگی های آن در مباحث مربوط به نفس شناسی فلسفه صدرایی بحثی ویژه درباره جنسیت بیان نشده و این امر موجب شده است محققانی که در این زمینه پژوهش کرده اند، نفس را بدون جنسیت توصیف کنند؛ اما در این مقاله سعی شده است با توجه به مبانی حکمت صدرایی از قبیل وحدت نفس و بدن در مراحل متناظرِ وجودی خود و... جنسیت داشتن برای نفس تبیین شود. البته این ویژگی مختص نفس است و به سایر مجردات قابل اطلاق نیست؛ چراکه نفسانیت نفس به همراهی آن با بدن در تمام ساحات وجودی نفس است. با اثبات جنسیت داشتنِ نفس، درواقع انسان ها به دو نوع اصلی تقسیم خواهند شد. ارزش این تقسیم در رد نظر برخی مکاتب فمنیستی که احقاق حقوق زنان را در برابری زن و مرد در تمام شئون می دانند و نیز تبیین تفاوت های میان دو جنس بسیار روشن است. در این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل مبانی حکمت صدرایی جنسیت پذیری نفس تبیین شده است.
۳۴۲.

منشأ مغزی و ناآگاهانه «اراده آزاد» در آزمایش بنجامین لیبت و حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۱۸۲
از دیر باز مسئله «اراده آزاد» یکی از مباحث مهم در میان اندیشمندان بوده است. امروزه با پیشرفت علوم عصب شناسی، دانشمندان این رشته سعی کرده اند با رویکرد تجربی به تبیین این مسئله بپردازند. از این رو، بنجامین لیبت و همکارانش با مطالعات آزمایشگاهی بر روی آزمودنی ها تحلیل نوینی از فرآیند شکل گیری کنش اختیاری ارائه داده اند. آنها با بررسی زمان های تغییر نوسانات الکتریکی در مغز، «اراده آگاهانه» و تحریک ماهیچه کشف کرده اند که «پتانسیل آمادگی» حدود 400 میلی ثانیه پیش از زمان آگاهی از اراده، شروع به تغییرات آهسته کرده و همین سبب اراده فرد به کنش می شود. از این رو، لیبت نتیجه گرفته «فرآیند مغزی نا آگاهانه، منشأ اراده آگاهانه و کنش اختیاری است». پتانسیل آمادگی پیشین، نوعی چالش برای دیدگاه های دوگانه انگاری و علیت ذهنی به حساب می آید. از این رو، در این مقاله با مبانی علم النفس حکمت متعالیه، به بررسی یافته های آزمایش بنجامین لیبت پرادختیم. و با سه تحلیل عقلی شکل گیری فرآیند اراده، اقسام فاعلیت نفس و مراتب مادی- مجرد اراده نظریه بنجامین لیبت را مورد کاوش قرار دادیم.
۳۴۳.

تاملی در مکتب فلسفی سبزوار و تبیین برخی ابتکارات آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۸۶
حکمت متعالیه ثمره تلاش طاقت فرسای ملاصدرا (۱۰۵۰ ۹۷۹ق) یی است که توانست گوهری درخشان از باطن دو جریان فلسفی سابق، آیات و کلمات اولیاء الهی و عرفان ابن عربی انتزاع و از دل آنان حکمتی نایاب، طرح اندازی کند. پویایی این سیر حکمی در یک فرآیند تکاملی، سرانجام به سبزواری (۱۲۱۲-۱۲۸۹ق) مؤسس جریانی فلسفی و حکمی مبتنی بر بن مایه های اصیل حکمت صدرایی و آغازکننده روشی نو مشتمل بر قواعد فلسفی ابداعی که ازطریق غواصی در آثار مقتدایش به ویژه اسفار  اربعه ، قبسات  میرداماد، حکمهالاشراق  سهروردی به خصوص شرح قطب الدین شیرازی، اشارات شیخ الرئیس به ویژه شرح خواجه، شوارق الالهام ملاعبدالرزاق و فصوص الحکم ابن عربی، رسید تا به برکت اندیشه های بلند حکیمانه و عارفانه اش، بتواند این بار آنان را درقالب مکتب فلسفی سبزوار، ارائه نماید. این خامه با روش توصیفی و تحلیلی درصدد انتساب عنوان مکتب فلسفی بر جریان حاصله در مدرسه فصیحیه سبزوار و تبیین برخی خلاقیت های منحصر بفردش در قرن سیزدهم و تداوم آن می باشد.
۳۴۴.

رویکردی نو به مسأله آغازمندی زمانی عالم در چهارچوب فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۸۹
در تاریخ جهان اسلام، غالباً متکلّمین بر حدوث زمانی عالم و فلاسفه بر قدم آن اصرار داشته اند. در این میان،ملاصدرا بر اساس نظریه حرکت جوهری، معتقد به حدوث زمانی تجدّدی و آن به آن عالم جسمانی است، ولی در عین حال وجود آغاز زمانی را برای عالم نمی پذیرد. در نوشتار حاضر پس از بازنگری در مفهوم حدوث و آغازمندی زمانی عالم در چهارچوب فلسفه صدرایی، به نقد تفصیلی مهم ترین براهین اقامه شده علیه حدوث زمانی عالم پرداخته شده است. بدین ترتیب نشان داده شده است که می توان ضمن پذیرش و دفاع از مبانی فلسفه صدرایی و حدوث زمانی تجدّدی معرفی شده توسط ملاصدرا، سخن او را در ردّ آغازمندی عالم نپذیرفت. در نهایت استدلال شده است که نه تنها بین حکمت متعالیه و آغازمندی عالم تعارضی نیست، بلکه مبانی حکمت متعالیه به ارائه تبیینی سازگار از آغازمندی عالم، و رد براهین اقامه شده علیه آن، کمک شایان توجّهی می کند. بدین ترتیب تصویر نوینی از حدوث زمانی عالم به دست می آید، که در آن عالم هم آغازمند است و هم حادث است به حدوث زمانی تجدّدی. این دیدگاه را می توان «نظریه عالم آغازمند سیال» نامید.این تصویر ضمن بهره مندی از مبانی متقن فلسفه صدرایی، می تواند در حل برخی از مسائل و تعارضات احتمالی بین رشته ای نیز راهگشا باشد.
۳۴۵.

حکمت جامعه و تاریخ از منظر حکمای نوصدرایی: علامه طباطبائی و شهید مطهری (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
پس از مواجهه مسلمین با دنیای مدرنِ غربی، بعضی از متفکرین معاصر متاثر از حکمت متعالیه صدرالمتالهین شیرازی، مشهور به متفکرین نوصدرایی، مواجهه ای انتقادی با فلسفه های تاریخ و نظریات علوم اجتماعی غربیِ معاصر، از جمله هگل، مارکس، کنت، دورکیم و نظایر آنها بر اساس مبانی حکمت اسلامی داشته اند. از خلالِ این مواجهه انتقادی، حکمت متعالیه، بسط یافته و مجموعه تأملاتی از این حکمای معاصر، صورت بندی شده است که می توان آنها را حکمت جامعه و تاریخ نامید. هرچند تحقیقات دیگری در این موضوع انجام شده است، اما اغلب آنها به رابطه فرد و جامعه پرداخته اند و در موارد اندکی قلمرو حکمت تاریخ را بررسی نموده اند. در این مقاله با هدف صورت بندی بسط حکمت متعالیه در جامعه و تاریخ و با بهره گیری از روش شناسی تطبیقی، در بخش اول، با تاکید بر آراء مرحوم علامه طباطبائی (ره)، به اصل استخدام، استقلال جامعه از افراد، اعتباریات، تاریخ تکاملی بشر، تاریخ حق و باطل، دوره بندی تاریخی پرداخته شده است. در بخش دوم نیز با دیدگاهی مقایسه ای، به چیستی جامعه، اختیار فرد و جبر اجتماعی، علیت در تاریخ، اصالت فطرت، عامل محرک تاریخ، تکامل مجموعی تاریخ و سازوکارهای تحقق تاریخ بر اساس دیدگاه شهید مطهری اشاره شده است. در پایان مقاله، پس از نتیجه گیری، به دو محور اصلی برای پژوهش های بعدی اشاره شده است: 1) تحقیق در رابطه جزئی-کلی و کل، رابطه فرد، جامعه و تاریخ و اصالت همزمان آنها، واقعیت تکاملی تشکیکی تاریخ، رابطه آگاهی و اراده؛ 2) نقد نظریات جامعه شناسی معاصر نظیر بر اساس حکمت اسلامی.
۳۴۶.

امتداد حکمت متعالیه درشکل گیری وتوسعه قواعد بنیادین در مکتب حقوق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قواعد بنیادین هستی شناسی روش شناسی حقوق طبیعی حقوق غریزی حقوق فطری حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۰۷
تحقیق پیش رو با هدف بررسی قواعد بنیادین در حکمت متعالیه در پاسخ به این پرسش شکل می گیرد که سازوکار انکشاف قواعد بنیادین در حکمت متعالیه چگونه است؟ پاسخ به این پرسش مستلزم توجه به دو بخش هستی شناسی قواعد بنیادین و روش شناسی اکتشاف قواعد بنیادین در فضای حکمت متعالیه است. هستی شناسی قواعد بنیادین با توجه به مبانی ملاصدرا در سه بخش هستی شناسی، نفس شناسی و معرفت شناسی در بخش حق های تکوینی قرار دارد که با وجود صاحب حق تحقق می یابد و نیازی به جعل مستقل از وجود صاحب حق ندارد. بخش دوم یعنی روش شناسی اکتشاف قواعد بنیادین بر اساس مراجعه به آفرینش است که این حق را خالق در آغاز تولد برای موجودات قرار داده است. به این اساس می توان به قواعد بنیادین در سه بخش حقوق طبیعی، حقوق غریزی و حقوق فطری با ملاحظه حکم عقل عملی که می گوید «به اقتضای ذاتت عمل کن» دسترسی پیدا کرد. حقوق طبیعی حق هایی است که بر اساس نفس نباتی شکل می گیرد که می توان به حق حیات نباتی، حق تغذیه، حق رشد و حق ازدواج اشاره کرد. حقوق غریزی با ملاحظه نفس حیوانی به دست می آید که می توان به حق حیات حیوانی، سودگرایی و دفاع اشاره کرد و درنهایت حقوق فطری برآمده از نفس انسانی است که حق حیات انسانی و حق عبادت بندگی پاره ای از آنهاست.
۳۴۷.

نقد رویکرد بروس رایشنباخ به سرنوشت انسان و معنویت در آرمان شهر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی قوی بروس رایشنباخ حکمت متعالیه هویت انسانی تجربه دینی اراده آزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۰
پیشرفت های تکنولوژی در عرصه هوش مصنوعی و ورود به عصر پیوند دستاوردهای بیولوژیکی و دیجیتالی، دورنمایی از آرمان شهر هوش مصنوعی را به تصویر می کشد که در پی انتقال ساختار مغز بیولوژیکی به ماشین های مصنوعی است، تا جایی که عملکرد آن ها بتواند از عملکرد انسان کنونی پیش افتد. اما تحقق چنین آرمانی، از منظر بروس رایشنباخ با چالش های الهیاتی و فلسفی همراه است. در این مقاله با روش تحلیل محتوا سعی در تبیین و ارزیابی این چالش های ادعایی از دو منظر حکمت صدرائی و متخصصان هوش مصنوعی در حیطه های هویت انسانی، معنویت، پرستش خداوند، اراده آزاد و تصمیمات اخلاقی شده است. هر چند دغدغه های رایشنباخ قابل توجه هستند ولی به نظر می رسد با استناد به نظرات متخصصان با اشکالاتی از جمله عدم توجه به بقای الگوهای اولیه و بقای حق انتخاب و آگاهی، امکان انتقال احساسات مذهبی در تجربیات دینی، امکان فرض خدای واقعی به عنوان متعلق تجربه دینی، امکان تحقق مدل هایی از اراده آزاد و امکان گذار به آگاهی اخلاقی در هوش مصنوعی قوی مواجه است.
۳۴۸.

تحلیل و نقد مبانی روش شناختی اقتصاد مالی کلاسیک همراه با ملاحظات یافته های مالی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه اقتصاد سوگیری تناسب فلسفی حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۵۹
نظریه پردازی اقتصاد مالی کلاسیک بر فردگراییِ روش شناختی در چارچوب معرفت شناسی دکارتی استوار شده است. بر مبنای این ساختار عقل گرا، سرمایه گذار بهره مند از عقلانیت نامحدود، خودخواهی نامحدود و اراده نامحدود است. براساس این سه فرض، اصول اولیه رفتار سرمایه گذار در قالب یک مجموعه اصل موضوعی، صوری سازی شده و همه قضایا و نظریات با استنتاج منطقی از اصول موضوعه تولید می شوند. این رویکرد روش شناختی مدعی است توانسته به شکل توصیفی و تجویزی، رفتار سرمایه گذار را در قالب اصل عامل بهینه یاب توصیف، تبیین و پیش بینی نماید؛ امّا درعمل، رفتار مشاهده شده بازارهای مالی با آنچه این نظریات پیش بینی کرده اند فاصله معناداری دارد؛ به ویژه آنکه مشاهده بحران های مالی متعدد و ناتوانی این دانش در توضیح دلایل بروز آنها، اعتبار این دانش را خدشه دار نموده است. دیدگاه های رقیب ازجمله ابزارگرایان، ساختارگرایان، نهادگرایان، رفتارگرایان و... تلاش کرده اند مبتنی بر باورهای خود توضیحی برای بحران های مالی ارائه نمایند. در این میان دیدگاه رفتاری دلیل عدم تحقق پیش بینیها را به وجود انواع سوگیری های رفتاری سرمایه گذاران نسبت می دهد؛ یعنی انتخاب واقعی افراد تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی منطبق با الگوی عامل بهینه یاب نیست و رفتار آنان فاصله قابل پیش بینی از الگوهای مدنظر مالی کلاسیک دارد. در سه دهه گذشته نظریه پردازان مالی رفتاری انواع سوگیری در رفتار سرمایه گذاران را شناسایی و دسته بندی کرده و ادبیات غنی دراینباره فراهم آورده اند؛ امّا پرسش این مطالعه آن است که چرا باید توجه خود در یافتن منشأ بحران ها را به رفتار سرمایه گذاران محدود نموده و دراینمیان نظریه پردازان را بری از هر نوع سوگیری بدانیم؟ ازآنجاکه نظریه پردازان انسان هستند و روش نظریه پردازی در مالی کلاسیک نیز مبتنی بر عقلانیت است، احتمال وجود سوگیری در رفتار نظریه پردازان وجود ندارد؟ این مطالعه با روش استفهامی به بررسی مبانی، فرایند تکامل و چگونگی وفاداری اقتصاددانان به مبانی روش شناختی این دانش پرداخته و مواقعی را که محتمل است نظریه پردازان درگیر سوگیری هایی از روش این دانش شوند بررسی کرده است. براساس یافته های این پژوهش، نظریه پردازان مالی کلاسیک در دو موضوع انتخاب «روش نظریه پردازی «و انتخاب «ابزار ریاضی» درگیر سوگیری بوده اند و این عامل در کنار سوگیری های سرمایه گذاران، منتج به بحران اعتبار شده است. پیش نیاز رفع این اشکال، بازنگری در روش شناسی دانش اقتصاد مالی کلاسیک است که تحقق آن در ساختار فلسفی دانش مرسوم اقتصاد ممکن نیست.
۳۴۹.

امام خمینی و رویکردهای سه گانه به مسائل پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اخلاق تکامل حکمت متعالیه عرفان فنا مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۱۵۹
یکی از مهم ترین دغدغه های بشر از آغاز تاکنون اندیشیدن پیرامون مرگ است. اهمیت این موضوع به حدی است که بیشتر اندیشمندان در هر زمان و مکانی بدان پرداخته و در مورد آن نظریاتی ارائه داده اند. ازآنجاکه نوع نگاه به مرگ برخاسته و متأثر از جهان بینی هر فرد است، لذا می توان در باب مرگ و مسائل پیرامون آن سه رویکرد را از یکدیگر تفکیک نمود: رویکرد فلسفی, اخلاقی و عرفانی. در نگاه امام خمینی این سه رویکرد درهم تنیده شده، این مقاله تلاش نموده با توصیف و تحلیل آثار ایشان نگرش اختصاصی هر رویکرد را به دست آورده و موردبررسی و تحلیل قرار دهد. در رویکرد فلسفی، نگاه ایشان دنباله رو نگاه صدرایی به مسئله مرگ است؛ بنابراین مرگ در امتداد حرکت جوهری نفس و نتیجه کمال آن تفسیر می گردد و بر این اساس، نگاه سینوی به مرگ در باب تبیین مرگ و علل آن موردانتقاد قرار می گیرد. رویکرد اخلاقی ایشان به مرگ نتایج و پیامدهایی ازجمله عدم وحشت از مرگ، آمادگی برای آن و نگرش مقدمی و غیر غایت انگارانه به دنیا دارد. مرگ اختیاری و فنای عارفانه از مهم ترین مباحث مرتبط با مرگ است که در رویکرد عرفانی امام مورد توجه قرارگرفته است. در این رویکرد، ایشان مرگ را «خرق حجاب» دانسته که بسته به مراتب افراد معانی متفاوتی می یابد. ماحصل اینکه گرچه نگاه کلی امام خمینی به پدیده مرگ در راستای نگاه صدرایی قرار دارد؛ ولی استقلال نظر و ذو ابعاد بودن شخصیت امام موجب می گردد که از منظری فراتر نیز به حقیقت مرگ نگریسته و موشکافانه به تحلیل مسائل پیرامون آن بپردازد.
۳۵۰.

تحلیل فلسفی ملالت بر اساس حکمت متعالیه(چیستی، چرایی، ارزش اخلاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملالت حکمت متعالیه ملاصدرا نفس عمل ارادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۲۰
حس ملالت را می توان ویژگی فراگیر جوامع مدرن و ریشه ی بسیاری از تحولات مثبت یا منفی در انسان دانست. هدف ما این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه، حس ملالت را تحلیل نماییم. ملالت چیست؟ چرا ایجاد می شود؟ و در مواجه با آن چه باید کرد؟ روش کار این بود که ابتدا ملالت و علت ایجاد آن را بر اساس این مبانی توصیف و تحلیل نماییم و سپس بر اساس همان مبانی، اخلاق مواجه با آن را بیان نماییم. نتیجه تحقیق این است که اگر عمل ارادی را دارای سه رکن مهم یعنی تصور مقصود، تصدیق به فایده آن و شوق و اراده برای رسیدن به آن بدانیم، آنگاه ضعف یا عدم شوق و اراده را می توان تعریف ملالت دانست. عدم تصور صحیح مقصود و عدم تصدیق به فایده آن را می توان دو دلیل برای ایجاد ملالت دانست. اولی می تواند ناشی از دید محدود ما در مرتبه حسی و خیالیِ هستی باشد و دومی می تواند ناشی از عدم تطبیق آن مقصود با مراتب عمیق ترِ نفس ما باشد. رنج ناشی از ملالت، در ابتدا، موجب روی گردانی انسان از یک ظهور به ظهوری دیگر در یک مرتبه و سرگردانی و پوچی می شود؛ اما با داشتن دید تشکیکی به هستی و انسان می تواند موجب روی گرادنی از مرتبه پایین تر وجود و سایه های ماهوی و هم سطح آن و ایجاد حرکت اشتدادی انسان به سوی مرتبه بالاتر شود.بنابراین باید ملالت را نشانه عدم رسیدن به مقصود یعنی جامعیت بین وحدت و کثرت دانست و در پی رفع آن بر آمد.
۳۵۱.

امکان سنجی تأسیس فلسفه وحیانی براساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه وحیانی گزاره های وحیانی شهود نبوی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۹۲
پیوند عمیق میان گزاره های وحیانی و فلسفی ازسوی فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده است؛ اما درباره اتخاذ گزاره های وحیانی برگرفته از شهود نبوی به عنوان معیاری فلسفی برای سنجش حقیقت دیگر گزاره ها و نیز منبعی یقینی برای اخذ گزاره ها و به کارگیری آن ها به عنوان مقدمات برهان چندان اتفاق نظر نبوده است. با توجه به اهتمام ملاصدرا در به کارگیری گزاره های وحیانی در نظام حکمت متعالیه، پژوهش حاضر با روش تحلیلی استدلالی به این دغدغه مهم توجه کرده است. دستاوردهای این پژوهش نشان خواهد داد که نه تنها امکان بهره مندی از شهود وحیانی و گزاره های متخذ از آن در فرایند فلسفه ورزی وجود دارد؛ بلکه براساس برخی از مبانی حکمت صدرایی مانند «اصالت وجود»، «انحصار شناخت حقیقت وجود در راه شهود»، «اصالت علم حضوری در نظام حکمت صدرایی» و «اعتبار معرفتی گزاره های وحیانی به مثابه شهودات خطاناپذیر»، امکان ارائه سازوکاری عقلانی برای تأسیس نظامی فلسفی بر پایه گزاره های وحیانی وجود دارد. تأسیس این نظام فلسفی که می توان آن را «فلسفه وحیانی» نام نهاد، دستاوردهای شایان توجهی برای سنت تفکر عقلی اسلامی در پی خواهد داشت که از جمله آن ها می توان به تنوع در روش های فلسفه ورزی، ارائه رویکردی جدید در هماهنگی عقل و نقل، گسترش و تنوع در مسائل فلسفی و فراهم کردن بستری مناسب برای تحقق فلسفه دین متعالیه و فلسفه دین تطبیقی اشاره نمود.
۳۵۲.

شهر انسان محور در فلسفه مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وصول به حق تعالی ملاصدرا حکمت متعالیه سلوک تفکر سلوکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۹۷
با ظهور آنچه که انقلاب فلسفی خوانده شده است، روشن است که بدون رویه ها و مسائل اندیشه ای لازم، هر علمی صرفاً تداوم جهان پذیرفته شده در وضعیت فعلی است، و نقش اصلی خود به عنوان عمل انتقادی را در برابر عمل علمی انکار می کند. ما در این جا مسئله انسان (محوری) را در فلسفه مدرن و فلسفه شهر گرد هم می آوریم. ما در اینجا این اصطلاح را ابتدائاً در فلسفه مدرن بررسی و سپس برای تدقیق یا باز تفسیر آن در فلسفه شهر، به تحلیل آثار دست اول در جهت تعریف شهر انسان محور مدرن می پردازیم. لذا سوال اصلی پژوهش این گونه مطرح می گردد که شهر انسان محور در فلسفه مدرن چیست؟ مطابق نتایج، همانطور که کانت، طرح انسانی کردن علم را با جدا کردن انسان از ساحت غیرمادی شناخت انجام می دهد؛ شهرسازان مدرنیست نیز طرح انسانی کردن شهر یا همان شهر انسان محور را با جدا کردن آن از ساحت و جهان اصلی ا ش انجام می دهند. طرح استعلائی شهرسازان مدرنیست با شناخت پسینی، آنچه برای انسان در شهر مناسب بوده را دریافت و سپس به صورت یکسان در امر پیشینی یعنی جهانشمول و محض در یک امر کلی برای تمام انسان ها و تمام شهرها اعمال می کند. این در حالی ست که فهم انسان در شرایط یکسان، ما را به این نکته می رساند که انگار هیچ انسانی وجود ندارد؛ چرا که مشخصه های شخصیتی، فرهنگ و تجربه زیستی انسان قربانی ویژگی های انتزاعی و کلی می گردد و این همان انسانی کردن شهر مدرن با حذف انسان از شهر می باشد.
۳۵۳.

اصل سلسله مراتب و تجلی آن در معماری مساجد ایرانی(نمونه موردی مسجد گوهرشاد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصل سلسله مراتب حکمت متعالیه مساجد ایرانی مسجد گوهرشاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶ تعداد دانلود : ۱۵۳
اصل «سلسله مراتب» یکی از اصول بنیادی حاکم برجهان هستی است و ازآنجاکه صنع انسانی، عامل برقراری ارتباط انسان با جهان هستی می باشد، لذا این اصل نیز یکی از اصول اساسی به کار رفته در آثار و هنرهای سنتی است. در این میان مساجد به عنوان مهم ترین نمود معماری اسلامی و به دلیل موضوعیت خاص معنوی دارای نظام های سلسله مراتبی پیچیده ای می باشند که لایه های عمیق تری از وجود آدمی را مخاطب قرار داده و زمینه تعالی و رسیدن به کمال را فراهم می کند. مسئله ای که می توان در این بحث مطرح نمود چگونگی تأثیرپذیری اصل سلسله مراتب در معماری از سلسله مراتب عالم است. ازآنجاکه این اصل عامل مهمی در سیر تعالی انسان در معماری ایفا می کند، می تواند به عنوان ابزاری انتقادی برای بهبود وضعیت مساجد امروز باشد. بدین منظور این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و تحلیل محتوا، با گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای با بهره گیری از حکمتِ متعالیه، پس از بررسی و شناخت عوامل تأثیرگذار بر ظهور اصل سلسله مراتب در جهان هستی به چگونگی نمود این عوامل در معماری مساجد و تأثیر آن ها بر تجلی این اصل در مساجد ایرانی پرداخته و به منظور درک بهتر، مصادیقِ آن ها را در مسجد گوهرشاد تحلیل می کند. نتایج این پژوهش بیانگر این امر است که، وحدت در کثرت و حرکت جوهری از اصول اساسی حکمت ایرانی، از عوامل تأثیرگذار بر تجلی اصل سلسله مراتب در جهان هستی و معماری مساجد ایرانی می باشند. اهداف پژوهش:بررسی اصل سلسله مراتب در معماری مساجد ایرانی.بررسی تجلی اصل سلسله مراتب در معماری مساجد ایرانی.سؤالات پژوهش:اصل سلسله مراتب در معماری مساجد ایرانی چگونه است؟تجلی اصل سلسله مراتب در معماری مساجد ایرانی چگونه است؟
۳۵۴.

«نسبت «ارواح مهیّمین» با «قلم اعلی» در عرفان ابن عربی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مهیمین کروبیون ابن عربی حکمت متعالیه عالین عماء نفس رحمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۶۹
«مهیمین» عنوانی است که در مکتب ابن عربی و حکمت متعالیه در مورد ارواح یا فرشتگانی به کار رفته که از شدت عشق به خداوند در جلال الهی متحیر و به تسبیح او مشغولند و از خود و آفرینش جهان و انسان بی خبرند و بنابراین روح محض اند و تنها از روی توسع به آنان ملائکه گفته می شود.بدین سان آنان به سجده در برابر آدم  مکلف نبوده اند و به همین دلیل گفته شده که مراد از «عالین» درآیه «قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی استکبرت ام کنت من العالین»(ص:37) همین ارواح هستند. البته گاهی به این ارواح،«کروبیون» نیز گفته شده و  بعضی از اندیشمندان حکمت متعالیه آن ها را با «انوارقاهره» درحکمت اشراق تطبیق نموده اند. این ارواح در اثر «تجلی بنفسه لنفسه» حق تعالی و از مرتبه «عماء» و به مدد « نفس رحمانی» مورد « آفرینش»، یا به تعبیر دقیقتر « ابداع» قرار گرفته اند. از میان طبقات عارفان، «أفراد» را می توان مظاهر آنان ارواح دانست. این ارواح از جهتی برتر از قلم اعلی یا عقل اول قرار دارند اما از جهتی دیگر با آن هم رتبه هستند.هم چنین از دیدگاه برخی اندیشمندان مثل ملاصدرا  این ارواح برتر از اهل جبروت هستند اما از دیدگاه قیصری بخشی از عالم جبروت به شمار می آیند
۳۵۵.

«نور طامس» در حکمت اشراق سهروردی و «مقام طمس»  در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نور طامس مقام طمس حکمت اشراق سهروردی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۷۰
در حکمت اشراق، هم نظام مراتب عالم و هم مراحل سیر و صعود نفس به عالم برین براساس انوار تبیین می شود. سهروردی معتقد است که در سیر و سلوک معنوی به ترتیب انوار «خاطف» یا «بارق» بر مبتدیان، انوار «ثابت» بر متوسطان و نور«طامس» بر واصلان کامل ظاهر می شود. بدین سان در حکمت اشراق فناء محض با تابش نور طامس محقق می گردد و مقام طمس پس از دو مقام «برق» و «حرق» پایان مراتب صعود نفس است. ملاصدرا تحت تأثیر حکمت اشراق از نور طامس یاد نموده، مقام طمس را با «قیامت عظمی»، «مقام أو أدنی» و مرتبه «ملائکه مٌهیّمین» یکی دانسته و آن را پایان مراتب سلوک می داند. اما در عرفان اسلامی دیدگاه متفاوتی درباره مقام طمس داریم که از ابن فارض مصری آغاز می گردد. ابن فارض مراتب فنا را در سه مرحله «محو»، «طمس» و «محق» نظم می دهد. بسیاری از شارحان آثار ابن عربی و ملاصدرا مثل کاشانی و حاج ملاهادی سبزواری بر همین اساس محو را فناء افعال عبد در فعل حق، طمس را فنای صفات او در صفات حق و محق را فنای در ذات حق دانسته اند
۳۵۶.

واکاوی کیفیت انتزاع مفاهیم فلسفی بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معقول ثانی فلسفی مفاهیم فلسفی ادراک حسی ذهن حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۴۳
دیدگاه مشهور اینست که مفاهیم فلسفی یی مانند وجود، وحدت، علیت و ضرورت، هیچگونه مابازائی در خارج ندارند و حتی بفرض اینکه این مفاهیم در خارج مابازاء داشته باشند نیز انسان توان درک آنها را ندارد، زیرا مواجهه انسانها با دنیای محسوسات از طریق حواس است و حواس نیز تنها توان درک کیفیات محسوس اشیاء را دارند و حتی قادر به درک تمام عوارض هم نیستند. با پذیرش این دو مطلب، راه انتزاع مفاهیم فلسفی از واقعیات محسوس خارجی بطورکلی بسته بنظر میرسد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، بر اساس برخی از مبانی حکمت متعالیه ازجمله تقرر و ثبوت مفاهیم فلسفی در خارج، نحوه وجود نفس و کیفیت ادراک آن درصدد اثبات این مطلب است که مفاهیم فلسفی، مستقیم و بدون واسطه از خارج و از دل ادراکات حسی بدست می آیند. اگرچه این نظریه در آثار صدرالمتألهین وجود ندارد اما مبانی فلسفی وی، زمینه و بستر چنین تبیینی را بخوبی فراهم میکند.
۳۵۷.

مبانی هستی شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۶۴
«هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوه وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه ها و چالشهای علوم جدید در زمینه انسان شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند.
۳۵۸.

بررسی رابطه وجود و ماهیت در اندیشه صدرایی معاصر با محوریت سه تفسیر «حدی، عینی و تصوری» از ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود ماهیت حکمت متعالیه آیت الله مصباح یزدی استاد فیاضی استاد عبودیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۶
رابطه وجود و ماهیت یکی از مسائل مهم وجودشناختی در اندیشه فلسفی معاصر به شمار می آید. آیت الله مصباح یزدی، استاد فیاضی و استاد عبودیت، از فیلسوفان صدرایی معاصر هستند که هریک در این باب دیدگاهی ویژه دارند. براساس دیدگاه استاد فیاضی، ماهیت، متن وجود است. استاد عبودیت معتقد است که ماهیت، تصور وجود است و آیت الله مصباح یزدی ماهیت را حد وجود می داند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به تبیین، مقایسه و بررسی سه دیدگاه مزبور پرداخته و به این نتیجه دست یافته که ماهیت صرفاً حد وجود است، نه متن وجود. ازاین روست که می توان ماهیت را تصور یا خیال وجود هم دانست. براساس دیدگاه برگزیده، اعتباریت ماهیت مستلزم عدم صدق ماهیت بر واقعیت خارجی نیست. توجه به تمایز میان حقیقت فلسفی و ادبی، نشان دهنده برتری دیدگاه آیت الله مصباح یزدی بر دیدگاه های رقیب در مسئله رابطه وجود و ماهیت است.
۳۵۹.

تبیین و نقد ماهیت انسان از دیدگاه اسکینر بر پایه فلسفۀ صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت انسان انسان شناسی رفتارگرایی اسکینر حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۲۱
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تأثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملاً مادی و بر پایه فیزیکالیسم است . او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی می داند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین می شود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی می دانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفه ای پویا، مهم ترین و عالی ترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
۳۶۰.

تحلیل فلسفی پیوند دوسویه نفس و بدن در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم نفس بدن روح تأثیر متقابل حکمت متعالیه حکمت مشاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۸۹
شناخت چگونگی پیوند میان نفس و بدن از مسائل پیچیده در نفس شناسی است. نفس پژوهان بر پیوند دوسویه میان نفس و بدن تأکید دارند. در این پژوهش تلاش شده است سه گونه پیوند میان آن دو در قرآن کریم تحلیل شود: الف) - تأثیر حالت روحی در حالت بدنی (روحی - بدنی)، ب) - تأثیر حالت بدنی در حالت روحی (بدنی - روحی) و ج) - تأثیر حالت روحی بر حالت روحی دیگر (روحی  - روحی). آیات دال بر پیوند شناخت با اشک چشم، تأثیر گناه بر چهره و سیما، شنیدن آیات الهی و لرزه افتادن پوست، رابطه میان تقوای قلب با فروکشاندن صدا، از سنخ ارتباط روحی  - بدنی به شمار می آیند و آیاتی که بر پیوند میان جرم و سنگدلی و گناه و زنگار دل تأکید دارند، از سنخ ارتباط بدنی  - روحی هستند و آیات بیان کننده پیوند میان رحمت الهی و نرمی دل، تدبر و گشوده شدن قفل های دل، ناظر به پیوند روحی - روحی هستند. مبنای فلسفی این سه گونه تأثیر متقابل میان نفس و بدن را باید در دو نظریه «روحانیه الحدوث والبقاء» بودن نفس یا «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» بودن آن جستجو کرد. در این تحقیق با روش تحلیل عقلی، آیات مربوط به هر یک از سه گونه پیوند، بازپژوهی و مبانی نفس شناسی آن تبیین شده اند.