مطالب مرتبط با کلیدواژه

حکمت متعالیه


۳۸۱.

مواجهه با مسئله «علیّت ذهنی» از منظر صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علیت ذهنی حکمت متعالیه ذهن و بدن تعین مضاعف طرد علی لزوم تماس جفت شدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۷
مسئله علیّت ذهنی در پی تبیین چگونگی کنش و واکنش ذهن و بدن نسبت به یکدیگر است. هر نظریه کارآمد در فلسفه ذهن، باید ظرفیت پاسخ گویی به مسئله علیّت ذهنی را دارا باشد. ضعف دوگانه انگاری در ارائه تبیین صحیح برای این مسئله، موجب شد فیزیکالیست ها ذهن مجرّد را کنار نهند و از این طریق در پی حل این مشکل برآیند. با این حال، فیلسوفان ذهن نیز همچون دوگانه انگاران نتوانسته اند پاسخی مناسب به این مسئله بدهند. ملاصدرا مشکل هر دو طیف را عدم نگاه جامع به نفس می داند و خود با ترسیم درست تمام حقیقت نفس و چگونگی ظهور آن از بدن، به مشکلات تعیّن مضاعف، شبه پدیدارگرایی، مسئله طرد، مشکل لزوم تماس، مشکل جفت شدن و استدلال علیّت رو به پایین پاسخی درخور ارائه می دهد.
۳۸۲.

هورقلیا در حکمت متعالیه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هورقلیا عالم مثال جسم خورشیدی شیخ اشراق ملا صدرا حکمت متعالیه شیخ احمد احسایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۶
«هورقلیا» (در پارسی باستانی به معنای «جسم خورشیدی») یکی از نام های عالم مثال است و شیخ اشراق نخستین حکیمی شناخته می شود که این واژه را وارد حکمت اسلامی کرده است. «هورقلیا» مورد استقبال حکمای اشراقی و پیروان حکمت متعالیه واقع شده و شیخ احمد احسایی در آثارش به تکرار از این واژه بهره برده است، به گونه ای که کسانی وی را مبدع آن تصور کرده اند. از سوی دیگر، کسانی پیشینه آن را در آثار شیخ اشراق یافته و آن را به اطلاع پژوهشگران رسانده اند، ولی کم تر کسی به وجود آن در آثار صدرالمتألهین و جمعی از پیروان مکتب او پی برده است. در این مقاله، فارغ از بحث های فلسفی و کلامی در باره قبول یا رد وجود عالم مثال، به حضور اصطلاح «هورقلیا» در حکمت متعالیه می پردازیم.
۳۸۳.

تعالی در معماری ایرانی با تأملی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معماری ایرانی حکمت متعالیه اصالت وجود تشکیک وجود حرکت جوهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۱۵۸
بیان مسئله: به نظر می رسد یکی از اصلی ترین معضلات معماری امروز ایران عدم توانایی در بیان مفاهیم و ارزش های معنوی معماری ایرانی است. مراد از معماری ایرانی، معماری متکی و برآمده از حکمت ایرانی اسلامی است که در این تحقیق، مصداق بی بدیل آن یعنی حکمت متعالیه موردنظر است. از آن جایی که مطالعات اخیر در حوزه حکمت معماری ایرانی صرفاً بدون شناخت مبانی عمیق و مفاهیم معنوی مستتر در آن بوده است، تاکنون کالبد و فرم های معماری ایرانی بیش تر مورد توجه قرار گرفته است که برای حفظ ارزش های معماری ایرانی ناکافی است. در این میان ارتباط نظر و عمل از روزن نگاه به مبانی صدرایی برای یافتن و شناخت این مفاهیم، مسئله این پژوهش است. یعنی تأثیر اندیشه های صدرایی چطور می تواند در خلق اثر متعالی نقش داشته باشد؟ هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین اسباب تعالی بخشی معماری ایرانی با تکیه بر آراء و اصول نظری حکمت متعالیه است. در این میان ارتباط بن مایه های فکری از حوزه حکمت متعالیه به هنر و به طور اخص، اثر معماری که یاری گر شناخت حقیقت هنر ایرانی است مورد مداقه قرار خواهد گرفت.روش پژوهش: نوشتارحاضر از نوع پژوهش های بنیادی-نظری است. به اختصار می توان گفت راهبرد انجام این پژوهش استدلال منطقی است. داده های آن، عمدتاً از طریق مشاهده و مطالعات آرشیوی (اسنادی و کتابخانه ای) به دست آمده است. راه کارهای مناسب و متناسب با موضوع از طریق تحلیل اطلاعات، جمع آوری و تدوین شده است. این پژوهش ازنظر ساختارگرایی با محوریت تأثیر تفکر فلسفی در معماری انجام شده است. تحلیل اطلاعات نیز براساس روش تحلیل کیفی، انجام می شود.نتیجه گیری: با توجه به نتایج یافته ها می توان بیان کرد که حلقه گم شده در معماری معاصر ارتباط میان هنر و حوزه مبانی حکمت ایرانی است که بتواند ما را به درک مفهوم حقیقت برساند. حقیقت گم شده ای که در معماری امروز منجر به عدم دستیابی به تعاریف دقیق از معیارهای هویتی شده است و در پی آن بحران التقاط در معماری امروز را در پی داشته که بن مایه ایرانی ندارد یا برساختی از ایرانی گری است. لذا رویکرد پژوهش حاضر نسبت به پژوهش های پیشین، بهره گیری از سه اصل؛ اصالت وجود، اصل تشکیک وجود و حرکت جوهری در معماری ایرانی و کشف اتحاد میان مبانی حکمت متعالیه و معماری ایرانی است، نتایج حاصل از پژوهش حاضر برمبنای نظرات ملاصدرا حاکی از آن است که معماری دربردارنده دو بٌعد وجود و ماهیت است. بٌعد ماهیت پاسخ گوی نیازهای مادی و بٌعد وجود آن، حقیقتی است که در خود آثار معماری نهفته شده است. با توجه به اصل اصالت وجود ملاصدرا می توان اذعان داشت که در معماری اصالت با بٌعد وجودی خواهد بود و اصل حرکت جوهری، تعالی را از ماده تا معنا براساس مبانی معنوی در قالب رموز سوق می دهد که این تعالی قابل تشکیک خواهد بود. لذا می توان با استفاده از مبانی فکری ملاصدرا به اصولی برای رسیدن به تعالی، در معماری معاصر ایرانی دست یافت.
۳۸۴.

خوانش معماری و تزیینات مقبره سلطان شهاب الدین و تطبیق آن با پاره ای از اصول حکمت متعالیه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه مقبره سلطان شهاب الدین اصالت وجود تشکیک در وجود حرکت جوهری قوه خیال معماری اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۵
مقبره سلطان شهاب الدین و یا شیخ شهاب الدین، واقع در حاجی دلای لاریجان مازندران، ازجمله آثار هنری فاخری است که مقارن عصر صفویه به وجود آمده است. مسئله این است که با توجه به ارتباط وثیق و عمیقی که بین حکمت الهی عموماً و حکمت متعالیه خصوصاً با هنر و معماری اسلامی و ایرانی برقرار است؛ می توان میان آثار هنری و اصول حکمی به تطبیق پرداخت و تجلی حکمت به ویژه حکمت متعالیه را در آثار هنری و معماری تبیین نمود. حکمت متعالیه که توسط صدر حکمای الهی، حکیم صدرالمتألهین شیرازی پی ریزی و پایه گذاری شده است؛ مبتنی بر چند اصل اساسی و تأسیسی است. ازجمله اصالت وجود و تشکیک در وجود و وحدت وجود و حرکت جوهری. روش مقاله پیش رو توصیفی- تطبیقی است و در پی دستیابی به این هدف است که میان برخی از ویژگی های هنری مقبره سلطان شهاب الدین ِحاجی دلای مازندران با پاره ای از اصول حکمت متعالیه به تطبیق بپردازد. معمار، کاشیکار و خطاط  بنای بقعه سلطان شهاب الدین، با زبانی نمادین و رمزآلود، سعی بر القاء حقیقت وجود با استفاده از چیدمان نور؛ اصالت وجود با ایجاد تداوم فضایی در بنا؛ تشکیک وجود با سلسله مراتب فضاها و نقوش گیاهی کاشی ها و حتی نقش آیه و حدیث و سخنان عرفانی  بر روی کاشی های شش پر ؛ وحدت  وجود با گنبد مخروطی شکل نوک تیز و حرکت جوهری  با نقوش گیاهی داشته است. نتایج این پژوهش که مطالب آن به روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده است نشان می دهد که معماری و تزیینات این بنا هم راستا با اصول حکمت متعالیه صدرایی، به ویژه اصالت وجود و تشکیک در وجود و حرکت جوهری اند.
۳۸۵.

بررسی تطبیقی هستی شناسی خلأ از منظر صدرالمتألهین و فیزیک جدید(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: خلأ مکان حکمت متعالیه صدرالمتألهین فیزیک جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۶۱
موضوع خلأ به تبع مکان از مباحثی است که از دیرباز تا کنون ذهن فلاسفه قدیم و مشرب های فکری- فلسفی دانشمندان اسلامی و فیزیک دانان را به خود مشغول کرده و دیدگاه های متفاوت و گاهی متناقض در تبیین هستی شناسی خلأ پدید آمده است. چنان که نتایج بررسی تطبیقی بین فیزیک جدید از طرفی و مشرب های مختلف فلسفی نشان دادند که در فیزیک کلاسیک خلأ ممکن است و فیزیک دانان در پی رسیدن به خلأ کامل می باشند؛ ولی در دیدگاه کوانتومی در همه جا افت و خیزهای کوانتومی ناشی از میدان وجود داشته و جهان ملأ است که با دیدگاه صدرایی همسوست. البته باید دقت شود که میان مفهوم ملأ در فیزیک کوانتوم با مفهوم آن نزد ملاصدرا تفاوت وجود دارد. چون در زمان ملاصدرا موضوع افت و خیزها و میدان های کوانتومی اصلاً مطرح نبوده است؛ لذا ضرورت دارد هستی شناسی خلأ در نحله های گوناگون به صورت تطبیقی صورت پذیرد و در گام نخست، در این پژوهش از دو منظر صدرایی و فیزیک جدید، این هستی شناسی مورد بررسی واقع می گردد و بررسی تطبیقی سایر نحله ها با فیزیک جدید و کلاسیک را به پژوهش های آینده می سپارد. پژوهش حاضر اطلاعات را به صورت کتابخانه ای جمع آوری و به صورت توصیفی-تحلیلی بررسی می نماید.
۳۸۶.

تحلیل امکان و علل آکراسیای شناختی در آینه نفس شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آکراسیای شناختی نفس شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۵۲
در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی امکان و علل عمده آکراسیایِ باور (یا شناختی) بر اساس نظام حکمت متعالیه ملاصدرا مورد بحث قرار می گیرد. آکراسیایِ شناختی یا آکراسیای باور، به معنای «باور انسان به اموری نقیض باورهای خود» است که برخی از نویسندگان در کنار مسئله «آکراسیای عملی» (انجام عملی برخلاف داوری اخلاقی شخص) از امکان آن سخن گفته و صورت بندی های گوناگونی از آن ارائه کرده اند. ملاصدرا دو نظریه درباره تبیین کثرت افعال نفس دارد: 1- نظریه قوای نفس و 2- نظریه مراتب نفس. بر اساس نظریه «قوای نفس» می توان امکان باورهای متعارض در یک شخص را حاصل استقلال عملکرد قوای ادراکی و به ویژه واهمه دانست. بر اساس نظریه «مراتب نفس» نیز می توان از امکان تشکیل باورهای متعارض در مراتب مختلف نفس سخن گفت. پدیده هایی مانند خودفریبی، تزیین عمل، انکار و عناد، جحد و عصبیت، تسویل نفس، سهل انگاری فکری و پریشانی ذهن می توان را نمونه هایی از آکراسیای شناختی دانست. ملاصدرا بر اساس نظریه مراتب نفس به تشریح مکانیسم ایجاد باورهای متناقض با ادراکات و باورهای عقلی پرداخته است و آن را حاصل اختلال فکری یا ناسازگاری در فعالیت قوای نفس یا عدم فعلیت مراتب آن می داند.
۳۸۷.

فرایند تحقق فهم و سطوح آن براساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سطوح فهم اتحاد وجودی حضور مبادی فعل ارادی حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۵۱
در این نوشتار سعی می شود براساس مبانیِ حکمت متعالیه، چیستیِ فهم به دست آید و براساس آن، چگونگیِ تحقق فهم و سطوح احتمالی آن بررسی شود. این امر به روش تحلیلی اسنادی و براساس تولید نظریه در حوزه هستی شناسی فهم از مبانی موجود در حکمت متعالیه صورت می پذیرد. براساس تحلیل صورت گرفته روشن می شود که فهم از اتحاد وجودی موجود ادراک کننده با مورد فهم (متعلق فهم) به دست می آید. بنابراین آن فهمی صحت دارد و می توان به آن اتکا کرد که به نحو حداکثری فاعل شناسا را با محتوا متحد کند و از آنجا که فهم مطلوب از یک پدیده باید در حوزه رفتارِ فهم کننده نیز تغییر ایجاد کند؛ پس فرایند شکل گیری فهم باید در بستر مبادی فعل ارادی تحقق پیدا کند. از این رو می توان به تناسب اتحادی که فرد با مورد فهم به دست آورده و موجب تغییر رفتار او شده، برای فهم، سطوح شش گانه تصور اولیه، فهم اولیه، فهم تحلیلی، فهم کاربردی، فهم استدلالی، فهم خلاق در نظر گرفت.
۳۸۸.

تأثیر حرکت جوهری در شناخت حقیقت و مراتب کمال انسان از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام خمینی ره حرکت جوهری حقیقت انسان انسان کامل مراتب کمال حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۴۶
پژوهش حاضر با روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، پس از تبیین حرکت جوهری و انسان شناسی حضرت امام+، به بررسی و شرح مراتب کمال آدمی، از دیدگاه ایشان می پردازد. مسئله تحقیق این است که آیا مبنای فلسفی ملاصدرا در حرکت جوهری در اندیشه امام راحل مؤثر است یا خیر. یافته تحقیق نشان می دهد که حرکت جوهری تأثیر مستقیم در شناخت مراتب کمال انسان داشته و در عین حال انسان شناسی ایشان نیز مانند دیگر ابعاد فکری ایشان، دقیقاً مبتنی بر اندیشه دینی است.. حضرت امام+، هدف غایی انسان را رسیدن به مقام جانشینی پروردگار (بالفعل کردن مقام خلیفه الهی) و مرتبه انسان کامل می داند که این مقام نیز از طریق شکوفایی فطرت الهی، میسر می باشد.
۳۸۹.

نسبت فضائل الهیات مسیحی و فلسفی در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فضائل فلسفی فضائل الهیاتی حکمت متعالیه ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۷۶
این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نسبت میان فضائل فلسفی و الهیاتی در حکمت متعالیه ملاصدرا می پردازد. اندیشمندان مسیحی سه فضیلت 1-ایمان، 2-عشق و 3-امید را به عنوان فضائل الهیاتی به فهرست چهار فضیلتِ اصلی فلاسفه یعنی 1-حکمت، 2-شجاعت، 3-اعتدال (عفت) و 4-عدالت افزودند. ملاصدرا فضیلت اصلی و غائی را ایمان و فضائل چهارگانه معروف را در حکم صراط و وسیله ای می داند که زمینه را برای معرفت و تقرب به خدا فراهم می کند. فضیلت ایمان در اصل از سنخ معرفت و بالاترین مرتبه آن یقین است اما ایمانی که در قلب رسوخ کند، همراه با عشق و اخلاص است. بدین سان فضیلت ایمان در ساحت احساسات به تحقق فضیلت محبت و در ساحت اراده به فضیلت امید (توکل، تسلیم، و در نهایت انقطاع الی الله) در انسان مومن می انجامد. نتیجه آن که ملاصدرا با تبیین نقش برتر و هدایت کننده فضیلت ایمان، از پیروی فیلسوفان یونان و پیروان آنان جدا می شود.   
۳۹۰.

خوانشی تطبیقی بر گستره حرکت جوهری و تجدد امثال(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: حرکت جوهری تجدد امثال حکمت متعالیه عرفان نظری تشکیک وجود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۷
اصل «حرکت جوهری» در حکمت متعالیه و بحث «تجدد امثال» در عرفان نظری دو آموزه مهم هستی شناختی فلسفی و عرفانی به شمار می روند که براساس این دو اصل، موجودات دائم تحول و تغییر می یابند و عالم لحظه ای قرار و سکون ندارد و پیوسته در حال نو شدن است. بنا بر تجدد امثال عرفانی، در عین اینکه وجود دارای وحدت ذاتی اطلاقی است، اما این بُت عیار هر لحظه به شکلی است و هیچ موجود و پدیده ای در دو آن تکرار نمی شود. کشف این مسئله برای عارف از طریق یافت وجدانی و علم شهودی است. حرکت جوهری که از طریق نظری و استدلال برهانی اثبات می شود، بنا بر برخی تقریرات از فلسفه صدرایی، محدود به عالم مادی جسمانی و بیان کننده تصرم و حرکت ذاتی آن است که به عالم مجردات ثابته ختم می شود. البته بنا بر دیدگاه دیگری که مبتنی بر تصویر خاصی از اصالت و تشکیک وجود است، حرکت ترسیم شده در حکمت متعالیه منطبق بر یافته های عرفانی و تبیین کننده آن در حیطه درک عقل نظری است. در این نوشته «حرکت جوهری» و «تجدد امثال» مقایسه و سعی شده است تطابق یا شباهت و تفاوت آنها بیان شود. درک صحیح این دو قاعده مهم فلسفی و عرفانی راهگشای تبیین مسائل مهمی در هستی شناسی، مبدأ و معاد، جهان شناسی و علم النفس است.
۳۹۱.

بررسی انتقادی هویت عقلانیت حکمرانی میشل فوکو از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه میشل فوکو عقلانیت حکمرانی هستی شناسی معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۴
«عقلانیت حکمرانی» از جمله مفاهیمی است که مشکلات و چالش های گوناگونی پیش روی انسان کنونی قرار داده است. این پژوهش «کتابخانه ای» و «توصیفی تحلیلی» با روش شناسی «بنیادین» به تحلیل مبانی هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه میشل فوکو با رویکردی انتقادی از منظر مبانی حکمت متعالیه پرداخته و در این رویکرد انتقادی، هستی عقلانیت حکمرانی متعالیه تشخص و تعین یافته است. آنچه از این پژوهش روشن می شود این است که هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رویکردی سلبی را دنبال می کند و فوکو با ایستادن بر سلب ها، عقلانیت حکمرانی خود را توصیف می کند. هویت عقلانیت حکمرانی فوکو رهایی از قالبی واحد برای حکمرانی است. عقلانیت حکمرانی فوکو معطوف به انسان امروزی، به معنای خرد مهار قدرت و راهکار های آن است. هویت عقلانیت حکمرانی در اندیشه فوکو با سلب های هستی شناختی دارای ویژگی های جدایی عالم لاهوت از ناسوت، انکار ذات و جوهر اشیا، مرکزیت زدایی، نفی غایت محوری، نفی قواعد عام و جهانشمول، کثرت گرایی و قبول گسست، نفی خاستگاه و قبول تصادف است و در مبانی معرفت شناختی نیز قدرت محور تمام و کمال معرفت به شمار آمده است. اما این عقلانیت حکمرانی با توجه به نقد مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه که دارای ویژگی های واقعیت محوری، اصالت الوجود، تشکیک وجود، اصل علیت، علت غایی و تطابق عوالم و در مبانی معرفت شناختی دارای ویژگی حقیقت محوری معرفت است، رد می شود و هویت عقلانیت حکمرانی فوکو زایل می گردد.
۳۹۲.

مقایسه ادله ابعاد عالم جسمانی از منظر حکمت متعالیه و فیزیک جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تناهی حکمت متعالیه فیزیک جدید عالم جسمانی بُعد عدم تناهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۳۶
براهین تشکیک وجود، مسامته، سلمی، تطبیق، لام الفی و سبزواری برای اثبات تناهی عالم مطرح شده است. گذشته از اینکه این براهین، در برخی مقدمات دچار اشکال بوده و تصور صحیحی از معنای نامتناهی کمّی نداشته اند، حداکثر تناهی ابعاد جسم را اثبات می کنند نه تناهی ابعاد عالم. براهین سنخیت، سبر و تقسیم، تام الافاضه بودن واجب، امکان عالم نامتناهی، وحدت تشکیکی، ظل بودن عالم، قدم عالم و ابداعی بودن عالم نیز برای اثبات عدم تناهی عالم ذکر شده است. این ادله دچار مغالطه اشتراک لفظ هستند و نامتناهی در کمالات را با نامتناهی در مادیات اشتباه کرده اند. انبساط عالم، نسبیت عام، مرگ حرارتی، افق ذره و تعبیر دوم متناقض نمای اولبرس به دلیل مخدوش بودن برخی مقدمات، در اثبات تناهی ابعاد ناتوان اند. تعبیر اول متناقض نمای اولبرس و اصل کیهان شناسی که برای اثبات عدم تناهی به کار می روند، به دلیل تکیه بر نظرات غیریقینی و مشاهدات حاوی خطا فاقد اعتبارند. بنابراین هیچ کدام از ادله تناهی یا عدم تناهی در فیزیک و فلسفه اثبات کننده مدعا نیستند.
۳۹۳.

بازخوانش پندار دوگانگی فاعلیت انحصاری حضرت حق و سببیت اشیاء در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واجب اشیاء فاعلیت سببیت تدبیر ربوبیت حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۳۲
Allah's exclusive agency from one side and the simultaneous causation of things on the other side is one of the most profound and difficult theological issues for thinkers to face. Commentators, theologians, philosophers and mystics have tried to analyze the issue in one way or another. The complexity of this question has made some who defend Allah's efficiency attribute the agency exclusively to Him denying the causality of things. On the contrary, some others have delegated the efficacy and agency entirely to things and human voluntary acts abandoning or denying Allah's efficiency completely. Relying on intellectual proofs and benefiting from revelations and mystical visions, Mulla Sadra considers Allah's efficiency to be compatible with that of things. In his paper, the author has explained the issue through two philosophical and mystical approaches. In the philosophical approach, he has adopted a realistic attitude, based himself on the principle of causality, that the system of causes and effects is hierarchical and separated the real agent from preparing causes. In the mystical approach, having related the principle of causality to manifestation and state theory (i.e. effect is a manifestation or state of the cause) and based himself on the principle of "There is no active agent in existence except Allah", this issue has been investigated, without involving the idea of dualism or polytheism in creation. The examination of this subject in Sadra's theosophy leads to a profound and accurate understanding of many disciplines, such as: ontology, how the world is created and managed, the problem of evil in the world and how to attribute it to God, anthropology, especially human free will. In addition to these cases, such an attitude can be regarded as one of the epistemic foundations for exegeses in understanding verses of the Qur'an as to creation, efficacy, unification of Divine Acts and unity of Lordship. Adopting such an attitude to the agency of Allah Almighty, in addition to the cognitive and theoretical aspects, plays a significant role in wiping polytheism off the globe and training monotheists.
۳۹۴.

تأملی در ایده اتوپیاییِ زیارت مروری انتقادی بر کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۳۰
کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین از محمد نصراوی (1399)، از معدود آثاری است که کوشیده تا با طرح ایده اتوپیا و مفاهیم و معانی وابسته به آن، با تأکید بر آراء افرادی نظیر وبر، فوکو و از همه بیشتر، ارنست بلوخ، سه زیارت مذکور در عنوان کتاب را با مطالعه ای انسان شناختی، با نگاهی اتوپیایی تحلیل کند. ایده اتوپیایی آنطور که ارنست بلوخ تأکید دارد، بر مفهوم هنوز-نه استوار است که می کوشد قلمرو «نامتناهی» اتوپیا را در مقابل هستی «متناهی» کنونی قرار دهد. آقای نصراوی، این مفهوم را درباره متعلّق زیارات مذکور و در تحلیل اربعین، آن را معادل امام معصوم قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی، پس از ارائه نقدهای صوری، به لحاظ محتوایی در نقد ایده بلوخ، با تکیه بر حکمت متعالیه و اصول مشهور آن همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، به این ایده می پردازیم که قلمرو نامتناهی، نه در مقابل واقعیت و هستی، بلکه عینِ آن است. در نتیجه گیری به مخاطرات انحصار هستی به قلمرو حسی-تجربی برای تلقیِ زیارت به مثابه یک حالتِ اتوپیایی اشاره شده است که منجر به نادیده انگاری وجوه متعددِ آن از جمله اخلاقی بودن، شناختی و معرفت بخش بودن، بهره مندی از هستی و واقعیت، قاعده مند بودن و نظایر آنها می شود.
۳۹۵.

نسبت روایت قذف علم در قلب و حقیقت علم نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت علم روایت قذف علم حکمت متعالیه کیفیت حصول علم نفس ادراک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۳۰
بدون شک معارف شریعت علاوه بر عهده داری هدایت، کاشف از واقعیت نیز بوده و گاه نهایی ترین دست آوردهای علم بشری در لطیف ترین عبارات شرعی منعکس شده است؛ اما در این میان، برخی از دیدگاه های درون دینی در تقابل با یگدیگر، هر یک مدعی انطباق معارف خود بر مضامین شریعت اند، از جمله حدیث شریف ««العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»» که مصداق برداشت های مختلف قرار گرفته است؛ که داوری این دیدگاه ها و ارزیابی میزان اعتبار آنها مجال وسیعتری می طلبد، لکن در این مقاله که پژوهشی میان رشته ای و تطبیقی است در پی آن هستیم که دیدگاه نهایی حکمت اسلامی که در حکمت متعالیه تجلی یافته، نسبت به دیگر دیدگاه ها، تفسیر معقول تر و هماهنگی قابل قبول تری از این روایت ارائه نموده است؛ لذا به روش تحلیلی- تطبیقی نشان داده ایم که بر خلاف دیدگاه هایی که گاه نفس را مادی و ظلمانی و حقیقت علم را خارج از ذات نفس تلقی کرده و گاه علوم را ذاتی نفس به حساب آورده اند، حکمت اسلامی میان حدوث مادی و تجرد نفس از یک سو و اکتساب و اتحاد علوم از سوی دیگر جمع نموده و تفسیر بهتری از تعبیر قذف علم در این روایت ارائه کرده است، در حکمت متعالیه نفس انسانی در ابتدا مادی است و با حدوث بدن حادث شده، اما به تدریج و با حرکت جوهری به مقام تجرد برزخی و تام رسیده، از مرتبه ادارک حسی به وهمی و مثالی و سپس درک کلیات عقلی و بالاتر از آن؛ به مرتبه عین الیقین و مشاهده اسماء و صفات الهی دست می یابد؛ چنان که در این مقاله نشان داده شده، این تبیین حکمی هماهنگی بیشتری با شریعت مقبول دارد.
۳۹۶.

تمایز مسئله ذهن-بدن در فلسفه ذهن معاصر و علم النفس صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مسئله ذهن-بدن مسئله نفس-بدن کیفیات پدیداری آگاهی حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۴
استدلال شده است بر اینکه مسئله ذهن-بدن، مسئله ای مدرن است و در فلسفه یونان باستان و دوران میانه مطرح نبوده است. در این مقاله این استدلال ها بیان شده و بر پایه آنها نتیجه گرفته شده است که صورت بندی های متداول مسئله ذهن-بدن باید بر دو قسم خاص و عام تقسیم شوند. برخی صورت بندی ها، شامل مسئله نفس-بدن نیز می شوند. تفکیک مسئله ذهن-بدن از دشواره ذهن-بدن نیز به تعدد مسئله ها اشاره دارد. در گام بعدی، با شواهدی نشان داده ام که مسئله محوری علم النفس صدرایی، مسئله نفس-بدن است نه ذهن-بدن، بنابراین نمی توان راه حل ها و ایده های مربوط به مسئله نخست را، راحل های کارآمد مسئله دوم دانست. با این حال، می توان مسئله ذهن-بدن را در برابر فلسفه صدرایی نهاد و از امکانات این فلسفه برای حل این مسئله مدد گرفت. این فعالیت تازه، مستلزم برخی بازنگری ها در مبانی یا نتایج علم النفس فلسفی صدرایی خواهد گردید. دستاورد این مقاله از سنخ درجه دوم (فرافلسفه) است و پیشنهادی محتوایی و روشی برای علم النفس صدرایی عرضه می کند.   * این پژوهش بر اساس طرح با کد پیگیری 17812 توسط ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی ایران مورد حمایت قرار گرفته است.
۳۹۷.

انسان حاضر، انسان غایب؛ بررسی و تحلیل حضور سایبری انسان در تمدن دیجیتال مبتنی بر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای سایبر حضور سایبری حکمت متعالیه تمدن دیجیتال الهیات سایبر انسان مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۱۵
تحولات سریع و چشمگیر فناوری اطلاعات منجر به تغییرات فراوانی در حیات انسان گردیده است. در اثر این تغییرات پر سرعت تمدن دیجیتال در عصر ما محقق شده که در این تمدن دیجیتال انسان مجازی ظهور یافته است. یکی از ابعاد مهم انسان مجازی که در این مقاله قصد بررسی و تحلیل آن را داریم، حضور سایبری است که انواع و درجات مختلفی دارد. حضور سایبری متکی به ارکانی است که از مهم ترین آن ها کنش و تعامل است. بر اساس حکمت متعالیه بسط حضور انسان در عالم، در یکی از قالب های اتحاد علم و عالم و یا اشتداد وجودی رخ می دهد و همچنین این بسط حضور متکی به چیزی غیر از وجود انسانی نیست. اما حضور سایبری با توجه به اتکای همه جانبه ای که به غیر دارد نمی تواند همان حضوری باشد که در معنای سنتی آن می شناسیم. از طرفی با توجه به اینکه فضای سایبر در ذیل عالم اعتبار و اعتبار استخدام شکل می-گیرد و به این دلیل سبب مشغولیت به غیر و فرو رفتن بیش تر انسان در عالم اعتبار و غفلت از خود می شود، همواره حضور سایبری همراه نشانه های یک حضور غایبانه مانند آگاهی کمتر، غفلت از اطراف، حواس پرتی و... است. با این حال نمی توان از نقش پررنگ فضای سایبر در تقویت و مستعد کردن برخی قوای انسانی و خصوصا قوه ی خیال چشم پوشی نمود. مقاله ی حاضر از دسته ی پژوهش های بنیادی(نظری) است که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
۳۹۸.

نقد و تحلیلِ خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه وجود و نور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: وجود نور حکمت اشراق حکمت متعالیه سهروردی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۸
هدف: این مقاله به بررسی و نقد خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه نور و وجود می پردازد. روش: در این تحقیق از روش تحلیلی توصیفی که در پژوهشهای نظری مدّ نظر است، بهره برده ایم. یافته ها: ملاصدرا نور مورد نظر شیخ اشراق را با وجود، یکی می داند. این اعتقاد پایه ای می شود تا همه آرای شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند؛ در حالی که دلایلِ چندی نشان می دهد نورِ مورد نظرِ شیخ اشراق با وجودِ صدرایی یکی نیست؛ دلایلی از جمله: «1. اقسام نور و وجود یکی نیست؛ 2. تقابلِ وجود و ماهیت با تقابل نور و ظلمت به یک نحو نیست؛ 3. تشکیک انوار با تشکیک وجود متفاوت است؛ 4. وجود در نزد شیخ اشراق اعتباری، ولی نور امری حقیقی است؛ 5. ملاصدرا خود گاهی به سعه وجود نسبت به نور اعتراف دارد؛ و...». نتیجه گیری: آنچه شیخ اشراق را به تعبیرِ نور می رساند، شروعِ فلسفه از نفس است؛ بر خلاف روش صدرا که از رویکردی عالم محورانه و در نتیجه از تمایزِ «وجود و ماهیت»، فلسفه خود را سامان می دهد. اگر تفاوت در شروعِ فلسفه را از ویژگی های تفاوتهای ساختاریِ دو مکتب بدانیم، هم اقتضایِ تفاوت در ساختارِ دو حکمت و هم دلایلِ محتوایی اشاره شده ثابت می کند نورِ موردِ نظرِ سهروردی با وجود یکی نیست و در نتیجه، خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق تأویل گرایانه است.
۳۹۹.

مناشی و بنیادهای فلسفی فرهنگ از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ نظریه حکمت متعالیه فلسفه تمدن ظاهر باطن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۲
پرداختن به نظریه فرهنگ در میان فیلسوفان مسلمان پیشینه چندانی ندارد و فرهنگ در مفهوم امروزین آن، اساساً پدیده ای مدرن به حساب می آید. از سویی، با در نظر گرفتن این واقعیت که تا کنون نظریه محض فرهنگ، متناسب با اقتضائات بومی جامعه ایرانی- که مورد اجماع نیز باشد- تدوین نشده است. لذا در این مقاله با بهره گیری از دیدگاههای اندیشمندان نوصدرایی، به تبیین چیستی منشأ فرهنگ و بنیادهای فلسفی آن از دیدگاه حکمت متعالیه پرداخته شد. روش : این مطالعه با روش کیفی مطالعه اسنادی و تکنیک مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها : این کوشش نظری به نوعی درآمدی تأسیسی بر «فلسفه فرهنگ» با رویکردی بومی است. لذا در این مقاله صرفاً به الزامات و فصول محوری و زمینه ساز این مطالعه؛ یعنی بازخوانی بسترهای مفهوم امروزین فرهنگ، تبیین نسبت ساحات معنایی آن با اصول حکمی- فلسفی مبنا در فهم فرهنگ و پاسخ به چیستی منشأ مفهوم فرهنگ از دیدگاههای مختلف دست یافته ایم. نتیجه گیری : از نتایج این مطالعه می توان به ارائه تعریفی بومی از فرهنگ، تبیین اصول فلسفی چون اصل واقعیت، اصالت وجود، فهم تشکیکی از وجود، اتحاد معانی مجرد و... در شکل دهی به هویت مفهومی فرهنگ، چیستی منشأ فرهنگ و احصای ساحات معنایی آن از منظر حکمت متعالیه اشاره کرد.
۴۰۰.

جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نفس عقل قلب ملاصدرا حکمت متعالیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۴
هدف: این مقاله در پیِ پیشنهاد طرحی برای تعیین دقیق جایگاه وجودی قلب در نفس شناسی ملاصدرا بوده است. روش: این مقاله از روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. یافته ها: در نفس شناسی ملاصدرا، جایگاه دقیق و واضحی برای مرتبه قلب(یا دل که دوست داشتن به آن منسوب است) لحاظ نشده است و تعریف قلب به نفس ناطقه، در نظری عمیق بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، نمی تواند چندان قانع کننده باشد. از آنجا که در این حکمت، رابطه نفس با نیروهای آن به تجلّی تبیین می شود؛ می توان به دلالت قراین، مرتبه قلب را به عنوانِ نیرویی از نیروهای وجودیِ انسان، مرتبه متوسط از نفس که هم عرض با عقل است، لحاظ کرد و آن را مظهرِ تجلّیاتِ حبّیِ روح دانست. نتیجه گیری : به طور اجمال، سه مرتبه 1. روح، 2. عقل و دل، 3. حواس و به تفصیل، پنج مرتبه 1. روح، 2. نفس، 3. عقل و دل 4. خیال، وهم، حس مشترک و...، 5. حواس پنج گانه، قابلِ طرح است که از بالا به پایین بر همدیگر مترتب اند. این سیر، نمادی است بر سیرِ نزولیِ وحدت به کثرت و سیرِ صعودی کثرت به وحدت؛ تعبیری که ملاصدرا طی آن، وجود انسان را مَثَلی بر وجود عالم و شئون باری تعالی می داند.