آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸

چکیده

اصالت وجود به مثابه ستون فقرات فلسفه صدرایی است. حکمت متعالیه از سایر مکاتب فلسفی از این جهت که فلسفه وجودشناسانه به طور آگاهانه است، ممتاز می شود. آنچه شاکله حکمت صدرایی را مدیریت می کند و در سراسر حکمت متعالیه به منصه ظهور رسیده، اندیشه وجودی و اصالت وجود است. از این رو فرق دارد که اندیشه ماهوی بر زندگی حکمفرما باشد یا اندیشه وجودی؛ چراکه اندیشه ماهویِ بریده شده از وجود، آدمی را به تکاثر می کشاند؛ اما اندیشه وجودی، انسان را متأله و کوثری تربیت می کند. بنابراین هم بر تک تک افراد و هم بر اجتماع است که به «وجود» بازگردند. با وجود نوشته های فراوان در باب اصالت وجود، به جایگاه این بحث در زندگی فردی و اجتماعی و اهمیت رجوع به وجود کمتر پرداخته شده است. از این رو جا دارد که به صورت جداگانه از اندیشه وجودی بحث شود.

The Status of Idea of Existence in Mulla Sadra’s School

Principality of existence serves as the backbone of Mulla Sadra’s philosophy. The transcendental philosophy is distinctive from other philosophical schools for the fact that it is consciously an ontological philosophy. What manages the structure of Mulla Sadra’s philosophy and is manifested all throughout the transcendental philosophy is the existential thought and principality of existence. Thus, it makes a difference whether the essential thought governs the life or the existential thought, because the essential thought cut from the existence leads the man towards rivalry in wealth. But the existential thought nurtures the man as a divine and abundance-centered being. Thus, it is an obligation both for individuals and for society to return to the ‘existence’. In spite of ample writings about the principality of existence, there is not enough discussion on the individual and social life and the importance of returning to existence. Therefore, it is worth discussing separately on existential thought.

تبلیغات