مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ایده
حوزه های تخصصی:
تحلیل پدیده های جهان اجتماعی آن هم برمبنای ایده، هدفی است که این مقاله دنبال می کند. تلاش مقاله بر این است تا نشان دهد ایده ها به عنوان یک عامل تبیینی می توانند در مطالعه مسائل اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شوند. ما برای توضیح نقش تحلیلی ایده، نگاهی برساختی تفسیری با محوریت پرسش «چگونه ممکن است؟» به آن انداخته ایم. بر این اساس، انسان متفکر در کانون توجه قرار می گیرد. طبق رویکرد برساختی تفسیری ویژگی هایی در انسان متفکر است که به او امکان برساخت ایده معنامند و سپس اثرگذاری آن را می دهد. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ساختار ذهنی انسان 2. ادراک ایده پردازانه در انسان 3. نقش بازنمودی مفاهیم و زبان در انسان 4. علیت در انسان 5. عقلانیت در کنش انسان. این مقاله با توضیح ویژگی های مذکور در انسان نشان می دهد که ایده چگونه می تواند بر پدیده های جهان اجتماعی تأثیر بگذارد. همچنین با فهم چگونگی تأثیرگذاری ایده نشان می دهیم که ایده این قابلیت را دارد که به عنوان عاملی تبیینی برای تحلیل پدیده های اجتماعی، از جمله حوزه سیاست، به کار گرفته شود.
از ایده و خلاقیت تا نوآوری و تغییر
منبع:
شاخص کارآفرینی سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷
9-21
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا مباحث پایه ای ایده و خلاقیت و نوآوری و تغییر و پس از آن رویکردهای جدید سازمان های نوآور مورد بررسی قرارگرفته است. ایده یک نوع نوآوری یا سبک جدیدی از نحوه مصرف یا اجرای یک خدمت یا فعالیت می باشد که با خود سهولت در انجام کارهای مربوطه را دارد. خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله ی وجود دارد، درحالی که نوآوری دلالت بر آوردن چیزی جدید به مرحله ی استفاده دارد. نوآوری ایده ها، فرآیندها، محصولات یا رویه هایی را که جدید است معرفی می کند. نوآوری به معنی استفاده از دانش جدید برای ارائه یک کالا یا خدمات جدید است که مورد درخواست مشتریان می باشد. ضمناً اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری و نیز با تغییر به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که این اصطلاحات باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند. در ادامه مقاله پیشنهادهایی برای سازمان های نوآور مطرح شده است.
معماری اندیشه، از ایده تا کانسپت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۷
25 - 34
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به جایگاه« ایده» و «کانسپت» در معماری و چگونگی تبدیل اندیشه و خیال بر پایه متن به فضای معماری، می پردازد. روش پژوهش در این تحقیق به صورت تحلیل محتوا با تکیه بر نشانه شناسی لایه ای وتحلیل سه گانه پانوفسی در تمامی لایه های هم نشین است. فرآیند حاصل از این تحقیق به این نتیجه دست یافته است که ایده، تفکر اولیه و غالب طرح بوده و استراتژی برخورد با آن است در حالیکه کانسپت به معنادار کردن ایده و تحقق پذیری آن می پردازد و به نوعی تاکتیک محسوب می شود. ایده پس از عبور از متن، بینامتنیت، زیباشناسی، نشانه شناسی، زبانشناسی، فلسفه و روانشناسی به کانسپت های متعدد می رسد. سپس در فرایندی پیچیده، مسیر خود را از اشراق آغاز کرده و در سلسله مراتبی خاص آن را به حکمت، علم و دانش، تقلیل داده و به فرم تبدیل می کند.
مقایسه تطبیقی فرایند شناخت و آفرینش- با تبیین جایگاه «حقیقت» و «ایده»- در هنر و معماری غربی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۳
37 - 46
حوزه های تخصصی:
نوع شناخت و معرفت در هر جهان بینی، میزان «ماندگاری» اندیشه در آن جهان بینی را مشخص می سازد که در بازشناسی هنر و معماری اسلامی، غایت شناخت، «کشف حقیقت» و غایت خلق، «حصول ماندگاری» اثر است. هنرمند مسلمان، با تجلی «معرفت 1 حضوری» در«نفس»، «حقیقت» را به واسطه «هندسه» صورت بخشی می کند. اما هنرمند غربی در گذشته، «حواس» را ابزار کافی برای شناخت دانسته و اعراض ادراک شده در «نفس» را، به جای«حقیقت»، صورت داده است و در معاصر، با جایگزینی واژه «ایده 2 » به جای«حقیقت»، شناخت را نه در «حواس» بلکه در ذهن جستجو می کند. پژوهش حاضر با شناخت «شناخت شناسی» غربی و اسلامی، جایگاه مفاهیم «حقیقت» و«ایده» را در دو فرایند شناخت و خلق آثار نشان می دهد؛ تا علت ماندگاری آثار هنر اسلامی را در بستر زمان های مختلف و ناپایداری سبک های ایجاد شده در معماری معاصر غرب را در نحوه جهان بینی حاصله از شناخت شناسی هر یک تبیین نماید.
مقایسه میان وجهه نظرهای هیدگر و گادامر درباب ایده های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
177 - 202
حوزه های تخصصی:
تصور غالب راجع به فلسفه افلاطون این است که افلاطون با جدا کردن اشیاء محسوس از نمونه برتر آن ها در عالم ایده ها، گام مهمی جهت شکل گیری مابعدالطبیعه برداشته است. طبق نظر افلاطون، ایده ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می دهند. ایده ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. حال با توجه به این وجودشناسی و معرفت شناسی بدیع، مسائل مهمی پیش می آید؛ از جمله: نحوه نسبت اشیاء محسوس با نمونه برتر خود در عالم ایده ها به چه صورت است؟ نظرگاه ارسطو مبنی بر جدایی ایده ها از اشیاء محسوس به چه میزانی پذیرفتنی است؟ فرض وجود ایده ها چه تأثیری بر نظرگاه ما راجع به انسان (دازَین) و زندگی عملی او دارد؟ در این مقاله سعی بر این است که از منظر دو فیلسوف آلمانی؛ یعنی مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر، پرسش های مطرح شده را بررسی کنیم. درحالی که هیدگر اعتقاد دارد افلاطون با طرح آموزه ایده ها، آغازگر فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی و نامستوری و در نتیجه فراموشی وجود بوده است، گادامر اعتقاد دارد تفسیر هیدگر از افلاطون و کل تاریخ مابعدالطبیعه تحت تاثیر انتقادات ارسطو بوده است. گادامر با رجوع به خود محاورات افلاطون ازیک طرف، نسبت ایده ها و اشیاء محسوس را به روشنی توضیح می دهد و از طرف دیگر، تاکید می کند که ایده خیر در عین تعالی و پوشیدگی در تمام اعمال ما حضور دارد.
بررسی نظام ساخت تکاملی و رهیافت های محاسباتی در معماری سنتی و مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
636 - 656
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با وجود پیشرفت های نرم افزاری و نیز استفاده از رویکردهای گوناگون مانند ساخت تکاملی و رهیافت محاسباتی، طراحان موفقیت کمتری در پیوند ایده های خویش به محصول نهایی کسب می نمایند. رویکرد ساخت تکاملی موضوع تسلسل و فرآیندهای شکل گیری را بیشتر هدف قرار داده، در حالی که رهیافت محاسباتی محصول محورتر بوده و توانایی ارائه طرح های پیجیده را دارا می باشد، بنابراین با پیوند این دو رویکرد شاید طراحی تا ساخت انسجام بیشتری یافته و محصول نهایی شباهت بیشتری به ایده اولیه ای داشته باشد که در ذهن طراحان بوده است. این پژوهش براساس معیار هدف در گروه پژوهش های کاربردی، بر اساس معیار زمان گردآوری داده ها در گروه پژوهش های پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل افرادی است که در این زمینه دارای پیشینه پژوهش و مطالعه بوده و اطلاعات کسب شده از این طریق دارای روایی و پایایی قابل ملاحظه ای می باشد، حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS SAMPLE POWER برابر با 200 نفر و شیوه نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. ابزار تجزیه وتحلیل اطلاعات پرسشنامه ای نرم افزارهایSPSS & AMOS می باشند. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای و مدل عاملی مرتبه اول استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشان داد که؛ تحقق همبستگی و انسجام فرآیند ایده- محصول در زمان حال، منوط به استفاده درست و بجا از رویکرد ساخت تکاملی و رهیافت محاسباتی است. متغیرهای موجود در طراح شامل حدس، ارزیابی و تصمیم گیری باشد، در حالی که متغیرهای ابزاری منوط به رایانه شامل انجام محاسبات پیچیده و ارائه طرح های چندبعدی و پیچیده است. اهداف پژوهش: تبیین همبستگی ایده- محصول در روند ساخت تکاملی و رهیافت محاسباتی. بررسی نظام ساخت تکاملی در معماری سنتی و مدرن. سؤالات پژوهش: ایده محصول در روند ساخت تکاملی و رهیافت محاسباتی چه نقشی دارد؟ نظام ساخت تکاملی و رهیافت های محاسباتی چه تفاوت هایی در معماری سنتی و مدرن دارد؟
منابع ایده پردازی معماری و سهم هر یک در فرایند طراحی دانشجویان و معماران؛ نمونه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
69 - 77
حوزه های تخصصی:
روشن است که هر ایده طراحی معماری از جایی نشأت می گیرد و منبعی برای ایده پردازی وجود دارد. ولی منابع ایده پردازی معماری کدامند و هر کدام چه سهمی در فرایند شکل گیری ایده ها دارند؟ پاسخدهی به پرسش یاد شده، پیشتر در مقاله ای با عنوان «منابع ایده پردازی معماری»، با تمرکز بر فرایند ایده پردازی چند تن از معماران حرفه ای، پیگیری شده است. مقاله حاضر، پرسش یاد شده را با تمرکز بر فرایند ایده پردازیِ دانشجویان معماری در مقاطع و سالهای مختلف تحصیلی، پی می گیرد. به این ترتیب هم دیدواقعی تری نسبت به منابع ایده پردازی فراهم می آید و امکان مقایسه عملکرد طراحان خبره و مبتدی ممکن می شود. در پیمایش میدانیِ پژوهش حاضر، به عنوان نمونه موردی، فرایند ایده پردازی 121 نفر از دانشجویان معماری دانشگاه شهیدبهشتی مورد بررسی قرار گرفت و منابع ایده پردازی ایشان به دو دسته "عوامل معطوف به مسئله" و "عوامل معطوف به طراح" تقسیم و سهم آنها تعیین گردید. تحلیل آماری توصیفی و استنباطی بر روی داده ها، مشخص کرد که "عوامل معطوف به مسئله" سهم بیشتری را در شکل-گیری ایده های دانشجویان داشته است. این یافته با مطالعه بر معماران حرفه ای مطابقت دارد ولی نسبت «عوامل معطوف به مسئله» به «عوامل معطوف به طراح» در منابع ایده پردازی دانشجویان، در مقایسه با طراحان خبره، بسیار بیشتر است.
نقد نفی قاعده ضرورت در فلسفه کانت و الهیات پساکانتی از منظر فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
51 - 77
این پژوهش با روشی اسنادی، خلأ نفی قاعده ضرورت و اصل علیت در فلسفه عملی کانت و الهیات پساکانتی را به محک فلسفه اسلامی گذاشته است. طبق این تحقیق، مفاهیمی چون ایجاد استعلایی، نفی استعلایی، دیالکتیک، دازاین و ایده، رمزواژه هایی هستند که حد مشترک میان دو فرقه کلامی اعتزالی و اشعری در کلام اسلامی و دو جریان الهیات لیبرال و الهیات دیالکتیک در کلام مسیحی واقع شده و این جریان ها را ناگزیر به سمت نفی قاعده ضرورت و اصل علیت سوق داده اند که نتیجه ای جز راه یافتن تصور ترکیب در ذات پروردگار، پذیرفتن انگاره «وجود اجوف» و تعطیل احکام شریعت به نفع اختیار نداشته است. به زعم این پژوهش، این امر پیامد بلافصل تفکیک فلسفه از کلام و یا تبعیت فلسفه از کلام در الهیات بوده است. بازگشت به نظم فلسفی ماتقدم ذیل یک جهان بینی توحیدی و تبعیت کلام از فلسفه متافیزیک، راه حل پیشنهادی این پژوهش برای رفع مسئله است.
چرایی افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس(مقاله علمی وزارت علوم)
در طول تاریخ ظهور و افول قدرت های بزرگ، همواره یکی از موضوعات مهم و اساسی در نظام بین الملل بوده است. با شروع قرن بیست و یکم این گزاره در بین ناظران و تحلیل گران قوت گرفته که دوران گذار در نظام بین الملل شروع شده است و اگرچه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد ولی آن چیزی که مشهوده این است که موقعیت هژمونی آمریکا تضعیف شده است. بنابراین سئوال مقاله این است که علت افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس چیست؟ در پاسخ به این سئوال فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که افول هژمونی آمریکا بیش از آنکه ناشی از موازنه قوای قدرت های جهانی باشد، به دلیل الگوی رفتاری نامناسب آن کشور در طول دهه های اخیر بوده که بیش از تلاش برای ایجاد رضایت مبتنی بر نظریه هژمونی رابرت کاکس، بر رفتار سیاسی سلطه جویانه متمرکز بوده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تبیینی نشان می دهد؛ رفتارهای سیاسی آمریکا متفاوت از نگاهی است که رابرت کاکس به هژمونی دارد و در عملکرد آن کشور سلطه بیش از رضایت نقش داشته و همین امر بر افول هژمونی آن کشور تاثیر گذار بوده است.
تیپیزاسیونِ سنجشی مابین مکتب مارکسیست و بیان شیوه های شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۹
99 - 114
حوزه های تخصصی:
فمنیسم (طرفداری از حقوق زنان)، نیوهیستوریسیسم ، مادیگرایی فرهنگی ، تئوری پست استعماری و تئوری کوئیر ، همگی در مورد تولید فرهنگی (که می تواند به مارکس نسبت داده شود) ایده هایی ارائه می کنند و همچنین هر یک رابطه معناداری با تحقیقات ادبی رنسانس دارند. با وجود این ایده های اصلی مارکس به ندرت به طور مناسب در آثار مربوط به شکسپیر توضیح داده می شود و در برخی دوره ها حتی ادعا می شود که آنها رابطه خود را از دست داده اند. هدف این مقاله، توضیح تاثیر گذشته و فعلی مارکسیسم بر ادبیات شکسپیری است؛ همچنین نشان دادن راه هایی که در آن، این ادبیات می تواند تأثیر مهمی در آینده آنالیز فرهنگی و نقد نمایشی و ادبی سیاسی ایفا کند.
بررسی مؤلفه های شکل گیری کانسپت (طرح مایه) در آموزش طراحی معماری با رویکرد پیشینه محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
29 - 42
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: توانایی طراحی، یکی از مهم ترین و پیچیده ترین توانمندی های شناختی است که آدمی سعی در پرورش آن داشته است. طراحی مستلزم فرایند ذهنی پیچیده ای از توانایی دست یازیدن به انواع زیادی از اطلاعات، درآمیختن آن ها در مجموعه ای منسجم از ایده ها و نهایتاً به وجودآوردن شکلی تحقق یافته از آن ایده هاست. این مقاله منشأ شکل گیری کانسپت و رسیدن به طرح مایه را با تشریح زیرمجموعه ها و فاکتورهای مهمی چون آموزش طراحی، اسکیس، خلاقیت، هندسه و بررسی نمونه های برجسته، کنکاش کرده و در این مسیر کوشیده است تا با بهره گیری از مطالعات پیشین به نتیجه ای مطلوب در رابطه با منشأ تولید کانسپت (طرح مایه) برسد. با توجه به نقش انکارناشدنی کانسپت ها در فرایند طراحی، این پرسش اساسی مطرح می شود که آیا می توان شکل گیری کانسپت (طرح مایه) در ذهن طراحان (معماران) قبل از رسیدن به راه حل نهایی را تئوریزه کرد و گسستی که امروزه در میان نظر و عمل طراحان (معماران) ایجاد شده را به یکدیگر پیوند داد؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش پرکردن شکاف بین نظر و عمل، در پروژه ها و پایان نامه های معماری است. در هسته مرکزی این مطالعات، منظر روشن و رشدیافته ای درباره ماهیت توانایی طراحی و پرورش آن شکل گرفته است. از این منظر، توانایی طراحی، وجهی از توانایی های شناختی انسانی شمرده می شود که هر فرد به میزانی از آن بهره دارد. ایده اولیه آغازگر خلق طرح مایه بوده و توسعه طرح مایه، طرح نهایی را موجب خواهد شد.روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش های بنیادی است و بر اساس روش تحقیق کیفی و رویکرد علّی (کشف و شهودی)، با بهره گیری از تجربیات نویسندگان در امر آموزش طراحی معماری، با انجام تحلیل ها و استدلال منطقی همراه خواهد بود. بدین منظور، به مطالعات عمومی درباره طرح مایه و پیشینه موضوع پرداخته سپس روش اجرای پژوهش و چگونگی آزمون ها و ارزیابی ها، نرم افزارهای موردنیاز، سخت افزارهای لازم، مراحل کاری و روند اجرای ارزیابی و آزمون ها، تکنیک های موردنیاز و بررسی پارامترهای مختلف، تشریح شده و در قدم بعدی مؤلفه های نخستین تولید کانسپت (طرح مایه) و یافته های طرح معرفی شده است.نتیجه گیری: می توان گفت کانسپت (طرح مایه)ها جنبه ای شهودی از فرایند طراحی معماری اند، چراکه واسطه ای هستند بین عالم درون و عالم برون طراح. طرح مایه عامل اتصال بین نظر و عمل در طراحی است و می توان گسستی که بین این دو ایجاد شده را با بحث پیرامون تکوین طرح مایه ها ترمیم کرد.
مؤلفه های کارآمدی نظام سیاسی دینی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
577 - 604
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه کارآمدی، مقوله ای زمینه مند است، بررسی آن در چهارچوب مبانی نظری هر نظام سیاسی ضروری است. براین اساس در این نوشتار تلاش شده به این سؤال که مؤلفه های کارآمدی نظام سیاسی دینی در گفتمان مقام معظم رهبری چیست؟ پاسخ داده شود. برای این منظور از نظریه چهار سطحی از کارآمدی (که برای کارآمدی مؤلفه هایی مختلف در چهار بُعد اساسی ایده، ساختار، کارگزار و عملکرد قائل است) به عنوان نظریه مبنا استفاده شده است. از روش پدام نیز به عنوان روش تحلیل بهره برداری شده تا پاسخ سؤال اصلی ارائه شود. تحلیل، دیدگاه های رهبر معظم انقلاب نشان می دهد که ایده اصلی ایشان، مقوله حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است و کارآمدی نظام سیاسی در سطوح چهارگانه نیز مبتنی بر این ایده سامان یافته اند. مؤلفه هایی مانند پاسخگویی به نیازهای زمانه در سطح ایده، ساختار مبتنی بر عدالت و شایستگی در سطح ساختار، ساده زیستی و شجاعت در سطح کارگزار و قانون گرایی در سطح عملکرد، مؤلفه های کارآمدی شناسایی شده اند.
تفسیر ایدئالیستی پل ناتورپ از ایده های افلاطون و فروکاست آنها به مبادی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
197 - 218
حوزه های تخصصی:
آموزه ایده های افلاطون را می توان مرکز فلسفه او دانست. طبق نظر افلاطون، ایده ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می دهند. ایده ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. ناتورپ با توجه به مسئله ای که با آن روبه رو بوده به ایده های افلاطون رجوع می کند. مسئله ناتورپ بی اعتباری فلسفه و بی مبنا شدن علوم است. او درصدد است نسبت میان فلسفه و علوم مختلف را مشخص کند تا از این طریق هم به فلسفه اعتبار ببخشد و هم منطق حاکم بر علوم را روشن کند. ناتورپ برای رسیدن به دو هدف فوق از ایده های افلاطون کمک می گیرد و تفسیری استعلایی و معرفت شناسانه از آنها ارائه می دهد؛ زیرا در نظر او فلسفه فقط به عنوان معرفت شناسی اعتبار دارد. به همین دلیل ناتورپ معتقد است ایده های افلاطون را نمی توان به عنوان ذواتی ثابت و منفک از عالم محسوس لحاظ کرد، بلکه آنها را باید به عنوان شرایط استعلایی تحقق واقعیت در نظر گرفت. ایده ها قوانین یا تبیین هایی هستند که در وهله اول در اندیشه وضع می شوند و سپس امر واقع از بطن آنها اشتقاق پیدا می کند. اکنون با توجه به این مقدمه مسائل مهمی پیش می آید: آیا ایده های افلاطون صرفاً کارکردی معرفتی دارند؟ چه نسبتی میان قانون مدنظر ناتورپ و ایده های افلاطون وجود دارد؟ این نوشتار با روشی توصیفی – تحلیلی، ضمن بررسی تفسیر ناتورپ درصدد است این نکته را تبیین کند که ایده های افلاطون صرفاً کارکردی معرفت شناسانه ندارند، بلکه وجه وجودشناسانه و اخلاقی آنها نیز واجد اهمیت است.
هماهنگی قوا و ایده ها در امر زیبا و والا: مبنای ابعاد تربیتی نقد سوم کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
188 - 222
هدف مقاله این است که با روش توصیفی - تحلیلی با مبنا قراردادن هماهنگی و پرورش قوا و بحث ایده در امر زیبا و والا، ابعاد تربیتی نقد سوم کانت بررسی شود. طیف معانی و ابعاد تربیتی - بیلدونگی مرتبط با امر زیبا و والا، مانند پرورش قوا و روح، پرورش روح در معیت زیبای طبیعی و هنری، تکیه به غایت عقلانی و هماهنگی فاهمه - تخیل در امر زیبا، شکل گیری تصوری از کل در امر والای ریاضی و هماهنگی عقل - تخیل، تسلای خاطر و همدلی در چنین تجربه ای، پرورش قوا بر مبنای هماهنگی در شدیدترین ناهماهنگی آنها در امر والای پویا، پرورش قوا در راستای پرورش استعدادهای طبیعی و اخلاقی ویژه نوع انسان در ارتباط غیرمستقیم و مستقیم با ایده ها، تربیت مقدماتی اخلاقی در راستای ایدئال اخلاقی در ارتباط با غایت انسان و آمادگی برای جامعه پذیری بر مبنای لذتی که می توان در زیبا و در هماهنگیِ بازیافته والا با دیگران برد، انضباط ذوق، حس مشترک به مثابه زمینه مقایسه احکام با یکدیگر و تصحیح خطاهای حکم زیبا و والا، نیز ارتقا و کمال قوای دخیل در امر زیبا و والا در مواجهه های مختلف، پیامدهای تربیتی امر زیبا و والا را در مسیر استعدادها و قوای نوع انسان پی می گیرد و وجه انسان شناختی نقد سوم را نشان می دهد.
ارائه چارچوب تحلیلی فرآیند تولید محصول در معماری و عینیت بخشی به ایده های ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
۳۸-۲۱
حوزه های تخصصی:
فرآیند تولید محصول نه آنقدر پیچیده است که انسان از فهم آن عاجز باشد، و نه تا اندازه ای ساده است که هرکسی بداند از کجا شروع شده و دقیقا کجا به پایان می رسد. اما چیزی که بسیار واضح است محصولی است که از این فرآیند بدست می آید و در معماری به آن عینیت بخشیدن به ایده های ذهنی و تولید عناصر محسوس گفته می شود. در حقیقت، سابقه تبدیل ایده به محصول به زمان سکونت در غارها می رسد و این تجربه طراحی معماری سابقه ای چندین هزار ساله دارد. با به بوجود آمدن کامپیوتر، بشر توانست از آن در بعضی کارها کمک بگیرد. اما به تازگی و در دهه های اخیر تجربه معماری رایانه محور، افق های نو و بدیعی را برای معماران گشوده است البته تمام تأثیراتی که رهیافت محاسباتی بر معماری گذاشته مثبت و به نفع معماری نبوده است ولی در کل ما در این بحث به تأثیرات مثبتی که این معماری می تواند بر روی معماری امروز ما بگذارد را شرح می دهیم .اکنون این سوالات مطرح است که آیا در آینده رایانه جای معمار را خواهد گرفت؟ و طراحی ها نیازی به وجود معمار به عنوان خالق اثر نخواهد داشت؟ همچنین حلقه مفقوده بین معماری سنتی و معماری مدرن کجاست؟ و آیا رهیافت رایانه ای می تواند نقشی در اتصال این دو را بازی کند؟ در نهایت لازم است بگوییم این پژوهش دارای ماهیّتی «تبیینی» است و از سوی دیگر با توجه به کلیت موضوع، رویکرد حاکم بر این پژوهش «کاربردی» می باشد.
مقایسه میان تفاسیر هایدگر و گادامر در باب دیالکتیک افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هایدگر و گادامر به افلاطون رجوع می کنند تا راهی برای بحران بی معنایی تمدن غربی پیدا کنند. هایدگر معتقد است افلاطون به دلیل طرح آموزه ایده ها، آغازگر فراموشی وجود و مسبب بحران غرب است. او به تمثیل غار افلاطون رجوع می کند تا چگونگی این فراموشی را وضوح ببخشد. در این تمثیل، دیالکتیک به معنای سیر از عالم محسوس به عالم معقول است. هایدگر در تفسیرش از افلاطون به همین معنا توجه می کند و سایر معانی دیالکتیک از قبیل گفتگو، روش ترکیب و تقسیم و ... را نادیده می گیرد. البته او در درس گفتار سوفسطائی افلاطون دیالکتیک را به سخن مرتبط می کند و به نقد آن می پردازد. به طور کلی هایدگر دیالکتیک را معضلی برای فلسفه می داند. برخلاف هایدگر، گادامر به معانی مختلف دیالکتیک در فلسفه افلاطون توجه می کند و سیر تکاملی آن را مدنظر قرار می دهد. تأکید گادامر بر گفتگوی موجود در محاورات سقراطی و همچنین روش ترکیب و تقسیمِ موجود در محاورات متأخر سبب می شود که او فلسفه افلاطون را فلسفه ای پویا و زنده لحاظ کند. در نظر گادامر گفتگو و دیالکتیک موجود در محاورات افلاطون می تواند ما را از بحران کنونی غرب نجات دهد. این نوشتار درصدد است با روشی توصیفی-تحلیلی، این نکته را بررسی و تبیین کند که چگونه پرداختن به معانی مختلف دیالکتیک سبب می شود که هایدگر و گادامر دو تفسیر متفاوت از افلاطون ارائه دهند.
مقایسه وجهه نظرهای هیدگر متقدم و متأخر درباب ایده های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
143 - 159
حوزه های تخصصی:
آموزه ایده های افلاطون را می توان مهم ترین آموزه او دانست. در طول تاریخ فلسفه، هرکدام از فیلسوفان باتوجه به مسئله ای که با آن روبه رو بوده اند، به این آموزه رجوع کرده اند. یکی از مسائلی که فیلسوفان غربی در عالم معاصر با آن مواجهه داشته اند، نیست انگاری و بی معنایی تمدن غربی است. مارتین هیدگر ریشه این بی معنایی را فراموشی وجود و فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی (اَلثئیا) و نامستوری می داند. در نظر او، آموزه ایده های افلاطون عامل این فراموشی است؛ زیرا افلاطون بنیادِ موجودات را ایده ها قرار داد و این معنایی جز فراموشی وجود ندارد. هیدگر با استفاده از پدیدارشناسی به تمثیل غار افلاطون رجوع می کند تا چگونگی این فراموشی را وضوح ببخشد. تفسیر هیدگر از ایده ها به مرور تغییر می کند؛ زیرا هیدگر در تفکر متأخرش از پدیدارشناسی دازاین گذر می کند و به گشودگی وجود توجه می کند. هیدگر متأخر ایده و آیدوس را براساس گشودگی توضیح می دهد و حضورِ امر حاضر را وابسته به این گشودگی می داند. در این نوشتار، سعی می شود نسبت میان وجهه نظرهای هیدگر متقدم و متأخر راجع به ایده های افلاطون بررسی شود.
نسبت خیال و والا در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
190 - 209
حوزه های تخصصی:
مفهوم والا دارای سابقه طولانی است که معمولا به یونان باز می گردد؛ اما برخی اندیشمندان و فیلسوفان دوران جدید چالشی به وجود آوردند که والا را ذیل مباحث زیباشناسی قرار دهند. کانت نیز ناظر به فلسفه خود والا را ذیل مباحث زیباشناسی مورد بحث قرار می دهد. در بحث والا خیال از اهمیت ویژه ای برخوردار است و برای فهم آن در فلسفه کانت می بایست به پیشینه آن توجه کرد؛ پیشینه ای که نشان می دهد در اندیشه کانت خیال بحث پیچیده ای است. در نقد نخست خیال در مشارکت فاهمه و حس عمل می کند و نتیجه آن در تفاسیر رایج سبب معرفت و عینیت در فلسفه کانت می گردد ؛ اما خیال در نقد قوه حکم عملکردی آزاد دارد و در حکم ذوقی در هماهنگی آزاد با فاهمه است؛ اما در والا خیال در نسبت با عقل قرار دارد. در اینجا احساس والا به احساس اخلاقی شباهت دارد؛ از این منظر سبب آشکار شدن وحدتی می شود که انسان را در یک تعین کلی نشان می دهد و از این جهت طبیعت چونان نمایش امر فوق محسوس فهمیده می شود.
ارائه الگوی ارتقای بهره وری در حوزه صنعت چوب با رویکرد تجاری سازی ایده های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۸
265 - 296
حوزه های تخصصی:
انتقال دانش بین دانشگاه و صنعت محرک مهمی در نوآوری و رشداقتصادی محسوب می شود. هدف این مطالعه طراحی مدل ارتقای بهره-وری در حوزه صنعت چوب با رویکرد تجاری سازی ایده های دانشگاهی بود. این تحقیق از نظر هدف توسعه ای - کاربردی و از لحاظ ماهیت، آمیخته (کیفی - کمی) با طرح ترکیبی اکتشافی - متوالی است. جامعه هدف پژوهش خبرگان آگاه به موضوع تحقیق بودند. جهت انجام مصاحبه های عمیق و جمع آوری داده های کیفی از تکنیک هدفمند گلوله برفی تا مرحله اشباع نظری 17 نفر بعنوان نمونه انتخاب شدند برای تکمیل پرسشنامه های محقق ساخته بخش کمی، نمونه ای به تعداد 5 نفر پیشنهاد شد. روایی داده های بخش کیفی پژوهش از طریق مشاهده مداوم و بازبینی توسط همکار تایید و پایایی داده ها با شیوه شاخص دوکدگذار 89% برآورد گردید. روایی داده های بخش کمی با بهره گیری از نسبت روایی محتوایی لاوشه %80 و پایایی آنها با ضریب آلفای کرونباخ %86 تایید شد. از شیوه تحلیل تماتیک مبتنی مدل براون و کلارک (2006) شاخص های موثر بر ارتقای بهره وری با رویکرد تجاری سازی ایده های دانشگاهی شناسایی و سپس مدل سازی با استفاده از تحلیل ساختاری - تفسیری (ISM) انجام شد. یافته هاپژوهش، 114 مفهوم اولیه در قالب 20 تم فرعی و 13 تم اصلی شناسایی شدند. این شاخص ها در شش سطح مدل ساختاری - تفسیری متشکل از شاخص برنامه های راهبردی در سطح ششم، ساختار و مدیریت-حمایتی سطح پنجم، توسعه تعامل سطح چهارم، ارتقای سیستم آموزشی، توسعه زیرساخت و ویژگی های فردی سطح سوم، شاخص های الگوبرداری، صنعتی شدن، انگیزش، منابع انسانی و جذب بخش خصوصی سطح دوم و شاخص بازاریابی در سطح اول بود. بنابراین مدیران و سیاست گذاران در راستای ارتقای بهره وری در صنایع با رویکرد تجاری سازی ایده های دانشگاهی ضرورت دارد، ماهیت و روابط بین شاخص های شناسایی شده را درک و اقدامات لازم در این زمینه را اعمال کنند.
تبیین ایده در دست نگاره های هنری زنان براساس باور معرفت شناختی علمی با نقش میانجی بار شناختی در آموزش طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 84
حوزه های تخصصی:
روند طراحی در معماری، یکی از برنامه های درسی رشته معماری است که در سطوح متفاوت آموزشی تدریس می شود. برای برنامه ریزی مطلوب آموزشی، شناسایی متغیرهای مرتبط با آن ضروری است. از جمله متغیرهای مرتبط با روند و شیوه طراحی، باورهای معرفت شناسی و بار شناختی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی علمی و بار شناختی با دست نگاره در روند طراحی دانشجویان معماری است. این پژوهش با رویکرد ترکیبی کمی (روش توصیفی-همبستگی) و کیفی (تحلیل نمونه دست نگاره های دانشجویان) انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر رشته معماری در دانشگاه های همدان است. نمونه مورد نظر به تعداد 120 نفر به شیوه دردسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های باور معرفت شناسی علمی، بار شناختی و مقیاس ارزیابی ایده در دست نگاره طراحی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آمارتوصیفی (میانگین، انحراف معیار و آماره های کجی و کشیدگی توزیع متغیرها) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با محاسبه پیش فرض های آن) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد بین باورهای معرفت شناسی علمی و بار شناختی با ایده در روند طراحی دانشجویان معماری رابطه وجود دارد و چارچوبی را برای تشخیص و تشریح روابط نظری بین مؤلفه های باورهای معرفت شناختی علمی، بار شناختی و شاخصه های دست نگاره ها فراهم کرده است. درنتیجه باور معرفت شناختی علمی و تعادل شناختی یا بار شناختی مطلوب، تبیین و پیش بینی کننده خوبی برای سنجش ایده در دست نگاره دانشجو است.