مطالب مرتبط با کلیدواژه

افلاطون


۸۱.

تحلیل تطبیقی مقوله عشق در داستان ضیافت افلاطون و داستان پادشاه و کنیزک مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون عشق ادبیات تطبیقی مولانا ضیافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۵ تعداد دانلود : ۸۳۳
مطالعه عشق و مفهوم آن، نه به عنوان یک مفهوم فلسفی، ادبی یا اجتماعی، بلکه به عنوان یک مفهوم چند بعدی، ابعاد مختلف زندگی بشر، از ماجرای رازناک آفرینش تا زندگی در دنیای ماشین زده امروز را دربرگرفته است و اندیشه دانشوران اقوام مختلف، از افلاطون و ابن سینا گرفته تا سیمون دِ بوار و استرنبرگ را درنوردیده است. همین است که ما عشق را، مقوله ای برانگیزنده می شناسیم که در لایه های مختلف زندگی بشر شورآفرینی کرده و در بالاترین سطح تجربه ذهنی بشر رخ نموده و جلوه گری کرده است. از جمله آثاری که مفهوم عشق در آن ها جلوه ویژه ای یافته است می توان به ضیافت افلاطون و داستان پادشاه و کنیزک مولانا اشاره کرد. هر یک از این دو اثر به گونه ای به دگردیسی مفهوم عشق و انواع آن پرداخته اند. این جستار، با تکیه بر ارتباط حکمت و فلسفه، به بررسی حقیقت عشق، انواع عشق و کارکردها و ضرورت های آن در این دو اثر پرداخته و به نتایجی دست یافته است که مهمترین آن عبارتند از: - عشق در اندیشه افلاطون و مولانا، دارای یک سیر تکاملی است. - اساس نگرش افلاطون و مولانا به مقوله عشق فلسفی است. آنان بر پایه همین نگاه، چیستی و ماهیّت عشق را مورد بررسی قرار داده و آنگاه به دسته بندی عشق بر اساس کیفیّت آن دست یافته اند. - در نگرشی حکمی به عشق، بین نوع متعالی و فرودست آن رابطه ای معنادار وجود دارد.
۸۲.

آموزه ی عشق افلاطونی در نمایشنامه ی ماسک دار کومس اثر جان میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون عشق افلاطونی مهمانی میلتون کومس

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ادبیات
تعداد بازدید : ۹۴۲ تعداد دانلود : ۵۳۷
افلاطون به عنوان برجسته ترین فیلسوف دوران باستان تاثیر شگرفی بر فرهنگ و تمدن دنیای غرب بر جا نهاده است. به ویژه آموزه ی عشق او در رساله ی مهمانی که ادبای اروپای رنسانس تا حد زیادی وامدار آن هستند. میلتون، آخرین و یکی از شاخص ترین چهره های رنسانس انگلستان و اروپا، از این قاعده مستثنی نیست به نحوی که تاثیر آموزه های افلاطون را می توان در جای جای آثار او مشاهده نمود. مقاله ی حاضر به بررسی تاثیر آموزه ی عشق افلاطونی بر میلتون، برداشت وی از این آموزه، و چگونگی کاربرد آن در یکی از آثار اولیه ی او، نمایش ماسک دار کومس، می پردازد. در نهایت، می توان نمایش نامه ی ماسک دار کومس را بازتاب تعاملات میلتون با محاورات افلاطون در باب عشق و پاکدامنی و زیبایی دانست که به بهترین وجه ممکن تاثیر اندیشه های افلاطون را بر این شاعر گرانمایه بازتاب می دهد.
۸۳.

فارابی و پارادوکس منون در رساله الجمع بین رأیی الحکیمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون ارسطو فارابی پارادوکس منون یا تحقیق رساله الجمع

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۵۵ تعداد دانلود : ۶۴۰
افلاطون در محاوره منون مسأله معرفت شناختی «امکان تحقیق» یا تعلیم و تعلّم را مطرح می کند که نزد اهل فن به پارادوکس منون یا تحقیق مشهور است. طبق این پارادوکس، ما آدمیان یا چیزی را می شناسیم یا نمی شناسیم؛ لیکن در هر دو صورت، امکان تحقیق و پژوهش منتفی است. افلاطون در محاوره نامبرده، معضل را با قول به نظریه «معرفت، یادآوری است» می خواهد حلّ کند. ارسطو نیز با پارادوکس منون روبرو بوده و کوشیده است در کتاب تحلیلات ثانی (برهان) آن را از راه تفکیک میان شناخت به نحو کلّی و شناخت به نحو جزئی، حلّ نماید.     فارابی از جمله در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین به پارادوکس منون پرداخته و سعی کرده است به رفع اختلاف میان دیدگاه های افلاطون و ارسطو بپردازد. نوشته حاضر ضمن توضیح پارادوکس تحقیق، می کوشد تا هم تلّقی فارابی از راه حلّ های افلاطون و ارسطو را تبیین نماید و هم چگونگی جمع میان آراء آن دو را نزد خود فارابی، بررسی و تحلیل کند. نتیجه گیری اجمالی ما چنین است که فارابی با تکیه بر جوهره نظریه یادآوری (= معرفت)، تفسیر پرسش و پاسخهای سقراط در محاوره فایدون به عنوان استشهاد افلاطون بر مسأله خودش و بی توجهّی افلاطون به دلایل بقای نفس (و وجود قبلی آن)، توانسته است به جمع میان آراء افلاطون و ارسطو در خصوص پارادوکس منون دست یازد.
۸۴.

فلسفه مجازات افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون مجازات دیالکتیک جرم و مجرم اصلاح گرایی کین خواهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶۸ تعداد دانلود : ۸۶۶
مفهوم مجازات یکی از مفاهیم مورد توجه فلسفه افلاطون است که در دیالکتیک با مفهوم عرفی مجازات به دست می آید. افلاطون با رد مبنای کین خواهی رایج در مورد مجازات در زمان خود، فلسفه مجازات را اصلاح مجرم می داند. به تعبیر او مجرم پیش از آنکه خطاکار باشد، فردی جاهل به خیر و شر و بیماری دچار عدم تعادل در قوای نفسانی خود است که توان مهار خشم و شهوت خود را توسط عقل خود ندارد. از همین رو مجازات می بایست مجرم را متوجه خیر و شر حقیقی کند و چون دارویی تلخ توان مهار خشم و شهوت را به او ارزانی دارد. برای این منظور از لحاظ منطقی دو حالت وجود دارد؛ یا اینکه قدرت جزء عالی بیشتر گردد یا اینکه قدرت جزء دانی کمتر گردد. بنابراین مجازات افلاطونی به دو شیوه می تواند عمل کند: اول آنکه با آموزش بر قدرت عقل بیفزاید و دیگری آن که از قدرت امیال دانی کم کند. حالت اول گستره وسیع آموزش را در بر می گیرد و حالت دوم گستره وسیع کم توانی را. در نهایت افلاطون با مقوله بندی و شخصیت شناسی مجرمین شیوه و غایت اصلاحی مجازات را تعیین می کند. از نظر او مجرمان در پنج طبقه سوفیست، فرد جاه طلب و جنگجو یا تیموکرات، فرد مال دوست و حریص یا آریستوکرات، فرد بی بند و بار یا دموکرات و در نهایت فرد مستبد طبقه بندی می شوند که هر یک مجازات مخصوص خود را می طلبند.
۸۵.

جایگاه حکومت در دیدگاه و جهان بینی بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون تاریخ بیهقی تقدیر دین و سیاست نظریه حکومت فر

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای تاریخ
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
تعداد بازدید : ۱۹۳۱ تعداد دانلود : ۱۲۳۳
تاریخ مسعودی یا بیهقی در بردارنده دورة حکومت یک دهه ای مسعود غزنوی و شرح به پادشاهی رسیدن مسعود و ضبط سرزمین های تحت حکم وسپس ظهورو بروز اختلاف ها وکشته شدن مسعود است. بیهقی ضمن نقد مسعود وکارکردش، از دیدگاه ویژه خودش که پادشاهی را به عنوان حاکمیّت چیره، مستولی و درست می بیند، به گزارش اعمال مسعود می پردازد و در لابه لای تاریخی که در برگیرنده جهان بینی اوست، نظریه حکومتی خودش را که بنیاد دینی- سیاسی دارد و مبتنی بر حاکمیّت الهی پادشاه (ظلّ الله فی الارض) است، ارائه می کند. در این دیدگاه، تقدیر و اراده و مشیّت الهی، غالب بر همه چیز است و کارهای سلطان در جهت همسویی با تقدیر روی می دهد؛ وی کارگزار اراده الهی است (تُعِزُّ مَنْ تَشاء و تُذِلُّ ....) و به نمایندگی از خلفا یا جانشینان پیامبر بر روی زمین، مطابقت عملش با فرمان های خداوند را کسب می کند و از اسباب مادی چون مشورت های وزیر و یاری سپاهیان و حمایت مردمان بهره می گیرد تا با عدالت و با غزوهایش، به گسترش دین و اهداف دینی بر کره ارض و بخصوص هندوستان کمک کند. این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوا، در پاسخ به چگونگی نظریه حکومت در تاریخ بیهقی، به این نتیجه می رسد که اندیشه بیهقی، مدیریّتی سنتی و تفکّر ایرانی- اسلامی شده حکومت از دیدگاه افلاطون است.
۸۶.

تأملی در نمودهای اندیشه افلاطون در باب چهارم مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه معرفت افلاطون خرد مرزبان نامه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فلسفه
تعداد بازدید : ۱۴۹۰ تعداد دانلود : ۱۴۰۶
شباهت های فکری و نظری میان بزرگان اندیشه، همواره موضوع درخور توجهی برای پژوهشگران بوده است. علاقه مندان به این حوزه مطالعاتی، با بررسی های تطبیقی خود کوشیده اند بسیاری از تأثیر و تأثرهای جریان ساز در تاریخ اندیشه بشری را نمایان کنند. در این نوشتار اندیشه ها و آراء افلاطون در باب چهارم مرزبان نامهبازشناسی می شود؛ هم چنین با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و به روش تحلیل محتوا چشم اندازی کلی از آنها ارائه می گردد؛ سپس با بهره گیری از شیوه استقرایی، افزون بر بیان شواهدی از باب چهارم مرزبان نامه، شباهت های فکری مؤلف کتاب با افلاطون نمایان می شود. نکته درخور توجه این است که برای دست یابی به فهمی دقیق تر از آثار ماندگار ادبیات تعلیمی، باید با خاستگاه های فکری پدیدآورندگان این گونه متون آشنا شد. بازخوانی دقیق باب چهارم مرزبان نامهنشان می دهد که گویا نویسنده آن نیز مانند افلاطون بر آن است که تنها یک سکه حقیقی وجود دارد که باید همه چیز را با آن سنجید و آن معرفت است؛ تنها خردورزی است که آدمی را از دام اشتغال به جهان بی اعتبار محسوسات و فریفته شدن به وهم و خیال می تواند برهاند. همین نکات بن مایة اصلی فرضیه های تحقیق این جستار است. باید سؤالات تحقیق و فرضیة تحقیق بر همین مبنا شکل گیرد. پژوهش هایی از این دست، امکان فهم دقیق تری از آثار ارزشمند ادبی را فراهم می کند؛ هم چنین زمینه ای مناسب برای تعاملات فکری سازنده میان پژوهشگران ادب فارسی و فلسفه است.
۸۷.

بازتاب عشق افلاطونی در جهان مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسیحیت افلاطون عشق آگوستین آگاپه اروس اوریگن نایگرن

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : ۱۸۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۲۰
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب  واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته میشود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو  می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروسنگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
۸۸.

تفتیش در هستی های محسوس و استنباط های متافیزیکی آن نزد افلاطون و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت افلاطون ابن سینا ایده محسوس کلیات

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۳۳۵ تعداد دانلود : ۱۰۸۷
مرزبندی های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمدة میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفاً در عالم حس و ماده محدود می نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضاعف نماید اختلاف در روش نشان دادن قلمرو عالم هستی است. یکی از رایج ترین شیوه ها در نشان دادن حد و مرز عالم هستی تأمل و تفتیش در عالم حس است. هدف پژوهش حاضر این است که روش تفتیش در عالم حس به منظور نشان دادن قلمرو عالم هستی مورد تحلیل قرار داده شود. نتیجه ای که در این پژوهش نویسنده نشان خواهد داد این است که روش تفتیش در حس نزد افلاطون و ابن سینا مورد استفاده جدی قرار داشته است و هر دو اندیشمند از طریق تفتیش در عالم حس استنباط های فلسفی متناسب با نظام فلسفی خود استخراج نموده اند. زیرا ابن سینا اگر چه همانند افلاطون در یکی از روش ها در نشان دادن شعاع عالم هستی که آن را فراتر از علم حس می داند بر تفتیش در عالم حس تأکید دارد اما با وجود آن نتیجه این تفتیش نشان دادن امر واقعی است که از آن به طبیعت مشترکه تعبیر می نماید چیزی که نزد افلاطون به ایده تعبیر می شود.
۸۹.

محاکات و روایت از دیالوگ های افلاطون تا درام های خواندنی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محاکات روایت دیالوگ افلاطون درام خواندنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۷ تعداد دانلود : ۲۶۲۰
دیالوگ های افلاطون همواره در حوزه فلسفه بستر مطالعه و بررسی بوده ، اما در حوزه درام، کمتر توجهی به ویژگی های دراماتیک این دیالوگ ها شده است. به ویژه آنکه افلاطون از مخالفان هنرهای محاکاتی به ویژه تئاتر و درام بوده، و همین امر موجب تفوق عنصر روایت در آثار او شده بود. ازاین رو می توان دیالوگ های او را با معیارهای درام های روایی بررسی کرد. درام های روایی در دوره مدرن در اروپا رونق یافت و تحت عنوان درام های خواندنی به رسمیت رسید. پژوهش پیش رو به بررسی مؤلفه های محاکاتی و روایی در این درام ها و تطبیق آن با دیالوگ های افلاطونی می پردازد. ابتدا مفاهیم محاکات و روایت تشریح، و سپس آراءِ افلاطون درباره محاکات و روایت بیان شده است. رابطه افلاطون با تراژدی و کمدی نیز به طور مشخص مورد بررسی قرار گرفته است. سپس به جایگاه تئاتر در دوره مدرن و در میان هنرهای غیرمحاکاتی پرداخته ایم که حاصل آن، درام های خواندنی هستند. در تفسیر درام های خواندنی، نمایشنامه چهار قدیس در سه پردهاثر گرترود استاین و ساختار کلی نمایشنامه های برتولت برشت و ساموئل بکت، از نمایشنامه نویسان مدرنیست، بررسی شده است. در انتها با دستیابی به مؤلفه های درام های خواندنی و تطبیق آنها با دیالوگ های افلاطونی، به مختصات دیالوگ های افلاطونی در قالب گونه ای دراماتیک دست می یابیم.
۹۰.

بررسی و تحلیل نتایج اخلاقی تمثیل غار در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمثیل غار افلاطون انسان اخلاق تربیت سلوک سالک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۷۹
از آنجا که اخلاق مبتنی بر مابعدالطبیعه است، بدون تردید بررسی اهداف و نتایج اخلاقی آموزه ها نیز بدون پژوهش های مابعدالطبیعی امکان پذیر نخواهد بود. افلاطون پایه گذار بسیاری از مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی و اخلاقی در فلسفه مغرب است. تأثیر او در تفکر فلسفی به حدی است که به عقیده وایتهد تمام تاریخ فلسفه، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. طریق غالب او طرح مباحث عقلی در قالب گفت وگو و تمثیل است. سه تمثیل مهم و تأثیرگذار غار، آفتاب و خط، علاوه بر اینکه نشان دهنده ژرفای اندیشه فلسفی او است، تأثیر انکارناپذیری در حوزه های معرفت شناسی، هستی شناسی و اخلاق گذاشته است، هرچند هر کدام از تمثیل ها آثار و نتایج خاص خود را دارد و اشتراکاتی را میان آنها می توان یافت ولی تهافت و ناسازگاری در این خصوص در سخنان افلاطون دیده نمی شود. نیز منتقدان و مخالفان اندیشه افلاطون مانند ارسطو و ابن سینا و دیگران گرچه با نظریه مثل مخالفت یا آن را نقد کرده اند اما پژوهش و تحقیقی راجع به نشان دادن ناسازگاری در مدعیات مقاله پیش رو دیده نمی شود. در این مقاله نتایج اخلاقی تمثیل غار که در حوزه انسان شناسی فلسفی نیز اهمیت فراوان دارد استنباط و استخراج می شود؛ نتایجی که از تأمل در ساختار فلسفه افلاطون و تمثیل غار به نحو اجتهادی به دست آمده است.
۹۱.

نسبت فلسفه و شعر در آرمانشهر اقبال و افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه شعر سیاست آرمانشهر اقبال افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۲ تعداد دانلود : ۸۸۰
افلاطون، متفکر یونانی و اقبال، اندیشمند اسلامی در اندیشه خود صورتی از آرمانشهر را ترسیم نموده اند. با وجود برخی شباهتها، آنچه در آرمانشهر این دو متفکر از همدیگر دارای تمایزات اساسی است نوع نگاه آنها به شعر و رابطه و نسبت بین شعر و فلسفه در آرمانشهر است. این مقاله تلاش دارد با روش تفسیری جایگاه شعر و نسبت آن را با فلسفه در آرمانشهر افلاطون و اقبال مورد بررسی قرار دهد. به طور کلی افلاطون نگاه منفی و بازدارنده ای به شعر در آرمانشهر دارد و شعر را در مقابل فلسفه می داند، درحالی که اقبال به نقش مثبت شعر در آرمانشهر قائل است و با تاکید بر ارتباط بین شعر و فلسفه، شاعر و فیلسوف را دارای هدف یکسان می داند. مهمترین دلیل تفاوت این نسبت، در نوع نگاه این دو متفکر به شعر از جهت معرفتی است. افلاطون شعر را واجد هیچ گونه معرفت نمی داند و بنابراین درآرمانشهری که فیلسوفان حاکم هستند، حکم به نفی شعر و اخراج شاعران از شهر می دهد اما در تفکر اقبال در بستر اندیشه ایرانی- اسلامی، شعر معرفت بخش و منعکس کننده واقعیت و بنابراین دارای پیوند با معرفت فلسفی است و از این جهت حضور شعر و شاعران برای آرمانشهر ضروری است.
۹۲.

سطوح سه گانه آیرونی سقراط در دیالوگ های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایرونیا آیرونیا آیرونی سطوح آیرونی سقراط دیالوگ های افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۷ تعداد دانلود : ۸۷۰
تردیدی نیست که فهم فلسفی دیالوگ های افلاطون در گرو فهم موضع فلسفی سقراط است و فهم موضع فلسفی سقراط در گرو فهم زبان فلسفی و منش و تفکر اوست که ویژگی برجسته و چشمگیر آنها ماهیت آیرونیکشان است. سقراط استاد آیرونی است و این خوانش دیالوگ های افلاطون را از بداهت ظاهری آن به پیچیدگی هایی ژرف درمی افکند. اینکه سقراط آیرونیک است را هم از سویی می توان از طریق واقعیت های تاریخی دریافت و هم از سوی دیگر به واسطه تدبر عمیق فلسفی در دیالوگ های افلاطون؛ اما اینکه خود آیرونی و به طور ویژه، آیرونی سقراط چیست، مسیله ای است که موضوع پژوهش های متعددی بوده است. این مقاله بر آن است تا با صورت بندی سطوح آیرونی سقراط در سه سطح که درحقیقت سه لایه تفکر او و به تبع سه لایه معنایی متن دیالوگ های افلاطون را نیز تشکیل می دهد، زمینه لازم را برای فهم دیالوگ های فلسفی افلاطون فراهم آورد[i]. این سه سطح آیرونی سقراط عبارت اند از: 1. سطح سخن ورانه (کلامی عملی) 2. سطح بودگارانه (رفتاری موقعیتی) 3. سطح فلسفی (هستی شناسانه کلی). [i].دایرهالمعارف سخن وری Encyclopedia of Rhetoric انواع آیرونی را به طور کلی در سه دسته 1. برجستگی کلامی ironia verbi 2. روش خاص تفسیر زندگانیironia vitae 3. بودگاری در تمامیت آن ironia entis خلاصه می کند و این سه دسته را تحت عناوین سخن ورانهRhetorical ، بودگارانهexistential و هستی شناسانه ontological نیز قابل فهم می شمارد (ص421). استنلی روزن Stanley Rosen نیز در آثار خود و از جمله در مصاحبه ای تحت عنوان افلاطون، اشتراوس و فلسفه سیاسی به وجود سه لایه معنایی در دیالوگ های افلاطون تصریح می کند. برای او به واقع در لایه سوم متن است که مسایل بنیادین فلسفه طرح می شود. از آن رو که اساساً سرشت فلسفه نزد افلاطون آیرونیک است، ما بر آنیم که سه لایه معنایی متن دیالوگ های افلاطون در سه سطح آیرونی سقراطی قابل بازنمایی است.
۹۳.

طریقت افلاطونی از کالی پولیس تا ماگنسیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون جمهور نوامیس کالی پولیس ماگنسیا راه صعود نزول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۲ تعداد دانلود : ۵۵۰
دو محاوره جمهور و نوامیس در میان محاورات افلاطون نه تنها طولانی ترین بلکه مهم ترین نیز هستند. افلاطون در این دو محاوره بنای دو شهر به نام های کالی پولیس و ماگنسیا را طراحی می کند و موضوع مطرح در مقاله حاضر این است که او چه راه و مسیری را برای پی ریختن این دو شهر می پیماید. واژه راه اصطلاح اساسی در این موضوع است با توجه به کاربرد استعاره ای آن در ادبیات و تفکر یونانی به خصوص در نزد پارمنیدس و هراکلیتوس که تاثیر اساسی در شکل گیری اندیشه و فلسفه افلاطون داشتند. راه های حقیقت و گمان در شعر پارمنیدس و راه های بالا و پایین در قطعات هراکلیتوسی به خوبی بر این کاربرد دلالت دارند که در تمثیل غار افلاطون به صورت راه های بالا و صعودی به سمت حقیقت و پایین و نزولی به سمت غار گمان و توهم بیان می شوند. راه بالا و صعودی در ابتدای محاوره هم نوشی پیش پای آپولودوروس گذاشته می شود تا از محله اش در فالروم به آتن بالا بیاید و بعد دیوتیما در اوج تعلیمات خود راه صعودی را برای دیدار زیبایی به سقراط نشان می دهد. با توجه به این دو مسیر، سقراط افلاطونی در جمهور مسیر نزولی را برای ساختن کالی پولیس طی می کند تا با آمدن به پایین و در خانه ای از رهبران دموکراسی آتن، آنها را از توهمات سایه ای نجات داده و به سمت کالی پولیس هدایت کند. مسیر افلاطون در نوامیس برعکس جمهور است و به جای سقراط، این بیگانه آتنی است که با دو همراه خود مسیر صعودی از شهر کنوسوس به سمت غار و معبد زئوس در بالای کوه آیدا را می پیماید و در هر قسمت از این مسیر زیارتی برای دیدار حقیقت است که بخشی از ماگنسیا ساخته می شود. مسیر بیگانه آتنی در نوامیس به این صورت بر خلاف سقراط در جمهور است و برخلاف کالی پولیس، فیلسوف-پادشاه و حکومت مطلقش جایی در ماگنسیا ندارد.
۹۴.

می مسیس: قرائت ها و تمایزها در نگره افلاطون، ابن سینا و آکویناس(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: آکویناس ابن سینا افلاطون محاکات می مسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۶ تعداد دانلود : ۵۲۰
می مسیس (محاکات) یکی از دیرینه ترین نظریه های هنری است که پیشینه اش به پیش از افلاطون هم می رسد. در عین حال از جمله نظریاتی است که قرایت های گوناگونی از آن مطرح شده است. در این مقاله، نظریه سه تن از فیلسوفان که در سه قلمرو متفاوت فکری اثرگذار بوده اند، بررسی می شود: افلاطون، ابن سینا و آکویناس. افلاطون در یونان، ابن سینا در قلمرو اسلام و آکویناس در قرون وسطای مسیحی، جزء مهم ترین شخصیت های فلسفی بوده اند و هر کدام از ایشان مکتبی را به خود اختصاص داده است. در این جستار بر آنیم تا قرایت هر کدام از آنان را با تحلیل نگرش ایشان در رویکرد تطبیقی، بررسی کنیم و تمایز آن را با قرایت های متناظر دریابیم. ازآنجاکه زیست فکری آنان یکسان نیست، قرایت آنان از می مسیس نیز مشابهت ندارد. افلاطون بر پایه معرفت شناسی مثل محور، ابن سینا بر پایه معرفت ناظر بر ارسطو و آکویناس به جهت دیدگاه ویژه اش درباره می مسیس قرایت های خاصی ارایه داده اند.
۹۵.

تفاوت عشق شناسی سینوی و افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا افلاطون تفاوت عشق شناسی عشق شناسی سینوی عشق شناسی افلاطونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۱ تعداد دانلود : ۳۴۷
بررسی تفاوت عشق شناسی سینوی و افلاطونی از آن رو حایز اهمیت است که ریشه ی اختلاف عشق شناسی فلاسفه ی غرب و مسلمان به آثار این دو بر می گردد. افلاطون عشق را گاه اشتیاق دارا شدن خوبی و گاه تقاضای تملک زیبایی می داند پس عشق افلاطونی نیازمند زیبایی و کمالات معشوق است و عشق او وجه انسانی دارد و نمی تواند وصف واجب تعالی باشد از این رو در همه کاینات سریان نیز ندارد؛ پس تبیین آن نیازمند مباحث انسان شناختی است و چون عشق برای رسیدن به زیبایی است ماهیتی ابزاری و آلی دارد و با تصاحب زیبایی معشوق در قالب وصال از بین می رود. با این توصیف عشق برای رسیدن به زیبایی مطلق، مطلوب واقع می شود و عشق او وجه معرفت شناختی دارد. اما از منظر ابن سینا عشق از احاطه ی علم به زیبایی به وجود می آید پس وصف باریتعالی است و می تواند فی نفسه مطمح نظر باشد و چون چنین است وجه هستی شناختی دارد که می توان از آن نتایج الاهیاتی نیز گرفت.
۹۶.

هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون هایدگر گادامر تمثیل غار حقیقت ایده خیر دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۴ تعداد دانلود : ۷۸۲
حقیقت در فلسفه هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشه خویش کوشید مفهوم بنیادی تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به علاوه، هایدگر معتقد است در فلسفه افلاطون، تحولی در ذات حقیقت پدید آمده، به طوری که حقیقت به «درستی» مبدل شده است. از دیدگاه هایدگر، این تحول منشأ «فراموشی وجود» است. گادامر در مقابل بر آن است که افلاطون به واقع قائل به حقیقت بنیادی ἀλήθεια بوده است و رأی هایدگر دایر بر این که اندیشه افلاطون لاجرم منجر به فراموشی وجود و سوبژکتیویسم مدرن می شود، رأی صوابی نیست. گادامر در اثبات دیدگاه خود راهبردهای گوناگونی در پیش می گیرد. در این مقاله به جایگاه ایده خیر در نظریه مُثُل و مفهوم دیالکتیک در نامه هفتم افلاطون اشاره خواهیم کرد و خواهیم کوشید همراه با گادامر نشان دهیم که در اندیشه افلاطون امکاناتی نهفته است که می توانند وی را از انتقادات هایدگر مبرا سازن.
۹۷.

ارسطو و موضوع متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارسطو موضوع متافیزیک موجود بما هو موجود موجود نخستین اوسیا ذات صورت دشواری افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲۰ تعداد دانلود : ۷۱۸
بنا بر برخی تفاسیر، متافیزیک ارسطو اثری منسجم و یکپارچه نیست و موضوع واحدی را دنبال نمی کند؛ به عبارت دیگر، در هر دو یا سه کتاب، یک موضوع به عنوان موضوع متافیزیک معرفی می شود؛ مثلاً ارسطو در کتاب چهارم، از تعبیر بدیع «موجود بما هو موجود» و در کتاب هفتم از «اوسیا» به عنوان موضوع این دانش یاد می کند. در این مقاله سعی بر این است که منظور ارسطو را از این تعابیر و نیز ارتباط آن ها را با یکدیگر و نیز با سایر مفاهیم دیگری که نقش اساسی در متافیزیک ارسطو ایفا می کنند؛ نظیر مفهوم ذات و صورت روشن کند تا بدین ترتیب مشخص شود آیا می توان تفسیر بدیلی ارائه کرد که نشان دهد ارسطو توانسته است دانشی نو را با موضوعی جدید و واحد در این کتاب پی ریزی کند و به دشواری های کتاب بتا به عنوان نقشه راه این کتاب پاسخ بگوید. این مقاله با تمرکز بر کتاب های اول، سوم، چهارم و هفتم متافیزیک سعی در بررسی موارد فوق و در مواضعی نشان دادن نوآوری های ارسطو و نیز برخی وجوه افتراق فلسفه وی از فلسفه افلاطون دارد.
۹۸.

افلاطون و معمای باور خطا در ثئای تتوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت باور درست ثیای تتوس باور خطا افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۰ تعداد دانلود : ۴۳۴
بررسی موضوع «خطا» در کنار موضوع معرفت برای افلاطون اهمیت بسیاری دارد و در چارچوب تعریف معرفت به باور درست در ثئای تتوس به دنبال تبیین امکان باور خطاست. او پیشنهادهایی را به منظور تبیین موضوع باور خطا ارائه می کند. دو پیشنهاد او که یکی مبتنی بر مفاهیم دانستن ندانستن، و دیگری مبتنی بر مفاهیم بودن نبودن است، دو معما برای باور خطا پیش رو می نهد. در ادامه، او سه راه حل برای تبیین باور خطا ارائه می کند. هر یک از این پیشنهادها به دقت بررسی می شود، اما تمام طرق بی نتیجه باقی می ماند و تلاش ها به جایی نمی رسد. در اینجا، افلاطون درصدد است که نشان دهد استناد و اتکای صرف بر جزئیات به عنوان متعلَّقات معرفت حقیقی، منجر به عدم امکان تبیین باور خطا می شود. در این مقاله، ابعاد مختلف موضوع باور خطا تحلیل و بررسی می شود تا به نظریات افلاطون در رساله ثئای تتوس دست یابیم.
۹۹.

تحلیل انتقادی تأویل ابن سینا و میرداماد از نظریه مُثُل افلاطونی از منظر سید احمد علوی و ملامحمد آقاجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آقاجانی ابن سینا افلاطون حدوث دهری حمل علوی مثل میرداماد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۳۴۱
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده ای مانند فارابی، ابن سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد بن علیرضا بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن سینا و میرداماد را به چالش کشیده اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریه مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل های ابن سینا و میرداماد پرداخته ایم. یافته های مقاله نشان می دهد که هم ابن سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده اند.
۱۰۰.

نقش ضرورت در مواجهه با مسئله شر در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون ضرورت شر ثنویت دمیورژ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۴۵۹
افلاطون در مواجهه با مسئله شر بیش از هر چیز می کوشید تا تنزه و تعالی خیر و مثل را از دخالت در ایجاد شر حفظ کند. از این رو جز این که سبب برخی شرور را خود آدمیان برمی شمرد، از عنصری به نام ضرورت سخن می گوید که در کنار عقل در کیهان و ساماندهی آن نقش می آفریند. وجود ضرورت به مثابه مانع و مزاحمی در مسیر کار عقل، تبیینی برای بروز نظام مند شر در جهان است. در واقع افلاطون برای یافتن راه حل بار دیگر به ثنویت روی می آورد. در این نگرش خیر می خواهد جهان را تا جایی که برایش مقدور است بدون نقص بیافریند و تا جایی که کار به دست عقل است امور بر مدار خیر می گردد، ولی ضرورت با دخالت خود در این روند اخلال می کند. در این مقاله می کوشیم با تبیین و تحلیل ضرورت، نقش هایی که می آفریند، انواع شر، عناصری مانند ایده خیر و دمیورژ در نسبت با ضرورت، نشان دهیم که افلاطون به رغم کوشش های فراوان نتوانسته از زیر بار سنگین ثنویتی که در جای جای فلسفه او به چشم می خورد شانه خالی کند.