مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ابن عربی
حوزه های تخصصی:
در پاسخ به مثال¬های نقضی «ادموند گتیه» در باب کافی نبودن اجزای سه گانه در تعریف سه جزیی معرفت، «آلوین گلدمن»، معرفت¬شناس معاصر، جزو چهارمی را به اجزای سه گانه ی تعریف می افزاید که به «شرط علّی معرفت» معروف است. بر مبنای این شرط، باور به یک گزاره باید معلول مستقیم یا نامستقیم محکی خارجی آن گزاره باشد. در این مقاله، از طریق مطالعه ی تطبیقی میان تقسیم گزاره ی مسوّره به حقیقیه و خارجیه از یک سو و شرط علّی معرفت از سوی دیگر و با تکیه بر تحلیل مختار از قضایای حقیقیه و خارجیه، نظریه ی «شرط علّی معرفت» مورد نقد قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که نظریه ی شرط علّی با هیچ یک از دو قسم قضایای حقیقیه و خارجیه سازگار نیست و بر همین اساس، این شرط با مبانی منطق قدیم و جدید در تحلیل گزاره های کلی نیز ناسازگار است. در پایان، مقاله می کوشد، ضمن معرفی منطق حاکم بر نظریه ی شرط علّی معرفت، میزان کارآیی و اثربخشی آن را نیز مورد بررسی و نقد قرار دهد
نظریه ختم ولایت از منظر سیدجلال الدین آشتیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولایت حقیقتی کلی و صفتی الهی است که در تمامی مراتب عالم سریان دارد و به اعتبارات مختلف تقسیم میشود و بر مبنای همین اعتبارات متعدد دارای ختم و خاتم می شود، که غفلت از آن اعتبارات باعث بروز ابهام ها و تشویش های فراوانی در فهم و تفسیر کلام ابن عربی و پیروان او می شود.
سید جمال الدین آشتیانی در ساماندهی و تنقیح نظریه ختم ولایت، ایضاح کلام ابن عربی و گره گشایی از آن نقشی ارزنده دارد. وی با تسلط در مبانی حکمت و عرفان اسلامی، ضمن حفظ روحیه ولایتمداری و حریت علمی خود، کوشید چالشی ترین مبحث مکتب ابن عربی را به گونه ای تقریر و تبیین کند که تعارض آن با مبانی تشیع به حد اقل ممکن برسد. وی ضمن نقد صریح آراء ابن عربی، برآن است تا متشابهات کلام محیی الدین را به محکماتش ارجاع دهد و اثبات نماید که ختم ولایت پس از نبی مکرم اسلام (ص) در مشکات فروزان حضرت امیرالمؤمنین (ع) رتبتاً و در وجود حضرت مهدی (عج) زماناً متجلی است.
در این مقاله می کوشیم پس از تعریف و تقسیم بندی مفهوم ولایت بر مبنای آثار آشتیانی، مصادیق ختم ولایت را بررسی کرده و نگرش وی در خصوص ولایت علوی، مهدوی و عیسوی را تبیین کنیم وتاثیر لحاظ نمودن اعتبارات در رفع تشویش از کلام ابن عربی را، در حد امکان نشان دهیم.
قلب و خصوصیات آن از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی حقیقت آدمی را «قلب» می داند؛ قلبی که تمامی قوای ظاهری و باطنی انسان رعیّت او هستند. قلب تجلی حق تعالی با همه صفات خود، از جمله اول و آخر و ظاهر و باطن است. همچنان که خداوند حدی ندارد، قلب نیز حدّ و تعریف حقیقی ندارد.
قلب، حقیقتی جامع است که روح آن، کمال قابلیت؛ سرّ آن، حق تعالی؛ صورت جسمانی آن، مضغه صنوبری؛ و صورت حقیقی آن، شخص انسان کامل است. قلب انسان کامل، عرش مطلق برای قرآن مطلق است. ابن عربی در تأویلی بر آیه اول سورة قدر، قلب پیامبر (ص) را شب قدر و مبارک شبی می داند که قرآن بر آن نازل شد. مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است (قدر: 3)، این است که پیامبر (ص) بهتر از همه است؛ زیرا انسان کامل، جامع تمام حقایق است.
در این مقاله، دیدگاه ابن عربی دربارة قلب و ویژگی های آن بررسی و تحلیل شده است. این دیدگاه در تصوف پیش از ابن عربی سابقه نداشته است، اما پس از وی، صوفیان بسیاری از آن متأثر شده اند.
خوانش شارحان گلشن راز از اعیان ثابته و تطبیق آن با آرای ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «اعیان ثابته» از برساخته های ذهن وقّاد محی الدین بن عربی است که پس از او، پیروان وی، مانند شیخ محمود شبستری از آن استفاده کرد ه اند. اعیان ثابته صورت های معقول اسمای الهی و حقایق اعیان خارجی، و به تعبیری، واسطة میان خدا و جهان محسوس اند؛ به بیانی دیگر، وقتی مشیت الهی بر آفرینش جهان و خلقت موجودات عالم قرار گرفت، ابتدا بر اعیان ثابته تجلی نمود و سپس، کائنات و موجودات از عالم علم الهی به جهان مادی قدم نهادند.
صاحب گلشن راز با اقتدا به شیخِ اکبر، ضمن به کارگیری امکان های اندیشة وی و ابزار بیانی و همچنین تمثیل های وی، به تبیین ماهیت اعیان همت گماشته است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه اعیان ثابته درمنظومة هزاربیتی گلشن راز بر اساس خوانش پنج شارح و تطبیق آن با آرای شیخ اکبر شکل گرفته است؛ زیرا مفسران این منظومه توانسته اند بیان اجمالی و موجز شیخ دربارة اعیان ثابته را شرح و تفصیل دهند، و به خوبی از عهدة انجام دادن این مهم برآمده اند.
تاثیر اندیشه ابن عربی در باب «ولایت» بر شیخ محمود شبستری با تکیه بر گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آ ن چه مسلم است این که ابن عربی با عرفانی پیش رو و بسیار متعالی، عصاره ی ماترک تعالیم اولیای پیشینِ متصوفه را با برخوردی نظری و فلسفی و نبوغی عدیم المثل، چنان خلاقانه به بازتولیدی نو تبدیل کرد که هنوز، تا عصر حاضر، خودْ میراث گذار و پدر فکری اکثر عرفای متأله و متفکر به شمار میآید. سلطه ی اندیشه ی او از زمان حیاتش تا ظهور عرفای شیعی و نظریه پردازان و نقادان صفوی و قاجار و متأخرین معاصر، خود، گواه عظمت روح و فکر وی است.
یکی از مهم ترین آموزه های فکری ابن عربی در عرفان نظری، در باب ولایت است. مبحث ولایت را می توان به دو دوره ی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. آن چه از این مفهوم و مصادیق ظهوری آن در اندیشه ی شیخ محمود شبستری در گلشن راز برمی آید، ادامه ی تعالیم سنت اکبری و شارحین معاصر وی، چون قیصری و کاشانی است. در این مقاله سعی شده است آن چه از تعالیم محیی الدین ابن عربی در اندیشه ی شیخ شبستری دربارهی ولایت و انسان کامل رسوخ کرده است با تکیه بر منظومه ی گلشن راز، بررسی و تحلیل شود.
این مقاله ماحصل تحلیل مقایسه گونه ای بین آرای ابن عربی و شبستری، برای نشان دادن نقطه های تأثر عارف شبستر از آثار شیخ اکبر است. بنابراین در خلال مطالب، به فراخور موضوع، از قیاسات و اشارات سایر شراح آثار ابن عربی و عرفای مقدم بر وی نیز استفاده گردیده است.
جلوه هایی از عرفان و تصوف در ادبیات اندلس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعی دارد به طور اجمالی به تصوف و عرفان و جلوه های آن، در ادبیات سرزمین اندلس بپردازد. برای این منظور ابتدا به اندلس و وضعیت جغرافیایی آن پرداخته شده و سپس تصوف و عرفان در اندلس مورد بحث قرار گرفته و در پایان مشاهیر عرفا و صوفیان اندلس معرفی شده اند. از جمله این مشاهیر، ابن عربی، ابن مسرّه، ابن طفیل و ابن عریف اند. در این میان، ابن عربی مشهورترین عرفای اندلس است. در واقع گفته اند که عرفان اندلس با ابن عربی قوام یافت و بنیاد محکمی از تلفیق تأملات فلسفی با رویکردهای عرفانی در قالب تصوف مدرسی شکل گرفت. نیز گفته اند با پایان دوره ابن عربی و با شروع جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، به تدریج علم و ادب و فرهنگ و به تبع آن عرفان و تصوف اندلس، از آنجا رخت بربست و به شمال آفریقا منتقل شد.
مقایسه دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا در مساله حدود و قلمرو عقل در شناخت حق تعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت می دانند، موضوع اصلی در عرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابن عربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان می شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی دو مقام و مرتبه دارد: یکی مقام ادراک و دیگری مقام قبول و پذیرش، عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی می کند. اما عقل را در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق می داند و برای آن محدودیتی قائل نیست. ملاصدرا نیز برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است و معرفت حقیقی را از راه شهود قلبی و فراتر از استدلال عقلی می داند. وجه مشترک ملاصدرا و ابن عربی در این است که هر دو معتقدند، راه های حسی و عقلی برای رسیدن به همه جنبه های عالم واقع، ناقص و ناتمام هستند، اما همین ابزارهای شناخت یعنی حس و عقل و خیال را مظهری از مظاهر حق می دانند که انسان باید حد و حدود هر یک را بداند و هیچ کدام را ملاک قضاوت نهایی در مورد ناشناخت ها قرار ندهد. در این مقاله ابتدا نظر ابن عربی و سپس دیدگاه ملاصدرا طرح و به دنبال آن وجوه اشتراک و افتراق آنها در مورد عقل بررسی می شود.
ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی و کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران حوزه های گوناگون درباره ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاه های خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کرده اند. مقایسه و تطبیق این دیدگاه ها و بررسی آنها می تواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزه اسلامی و پدر عرفان نظری و کی یرکگور از حوزه مسیحیت بررسی و مقایسه می شود. در باب ماهیت ایمان، دیدگاه های معرفت گرایانه، تصدیق گرایانه، عمل گرایانه و ... از سوی اندیشمندان اسلامی و دیدگاه های گزاره ای، پدیدارشناسانه و اراده گرایانه و ... از سوی متفکران غربی مطرح شده است. ابن عربی بر اساس مبنای واقع گرایی نگاهی معرفت گرایانه و تصدیق گرایانه به ایمان دارد و ایمان حقیقی را ایمان قلبی پیش و پس از شهود می داند، گرچه ایمان پس از شهود را از استحکامی ویژه برخوردار می داند.
کی یرکگور با مبناهایی چون شکاکیت فلسفی و غیر واقعی دانستن متعلقات ایمان، نگاهی معرفت ستیزانه و اراده گرایانه به ایمان دارد و ارکان آن را اراده، خطرپذیری و تحمل انواع رنج ها قلمداد می کند
کیفیت و حدود عذاب اُخروی در نگرش عرفانی محی الدین ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از نظام پاداش و جزای الهی در جهان آخرت و کمیت و کیفیت عقوبت اُخروی، به ویژه مسئلة جاودانگی جهنم و خُلود عذاب اُخروی، از مباحث مهم در کلام، فلسفه و عرفان بوده است. ا بن عربی به عنوان اندیشمندی برجسته در ساحت عرفان نظری، نخستین کسی است که برخلاف متشرعان و عامة اهل دیانت، در رویکردی ویژه و استثنایی، ضمن قائل شدن به ناپایداری و محدودیت عذاب الهی، «جهنم» و کیفر اُخروی را امری نسبی و دارای مفهومی متغیر میداند. وی در
نظریه پردازی عرفانی خود به مدد تأویل و با بهره گیری از تمثیل، ضمن اثبات
نسبی بودن معنای دوزخ و عذاب، با رویکردی عاطفی و انسان دوستانه درصدد
نشان دادن ناچیزبودن اعمال انسان در برابر رحمت بی کران الهی است. ابن عربی، با بازگرداندن معنای «عذاب» به ریشة لغوی «عذب»- به معنای گوارا و دلنشین- معتقد است نحوة پذیرش عذاب اُخروی را از سوی گروه های مختلف اهل دوزخ، با توجه با استعدادها و قابلیت های متفاوت آنها، عذاب را برای آنها در اشکال و کیفیات متنوع، به امری گوارا و دلپذیر تبدیل می گرداند. «تناسب کیفر اُخروی با عمل دنیوی»، «امکان خُلف وعید از جانب خدا در روز قیامت» و «عَرَضی بودن عمل انسان در برابر جوهری بودن فطرت الهی در وی» از جمله دلایل ابن عربی برای اثبات دیدگاه خود در خصوص ابدی نبودن عذاب اُخروی است.
بررسی تطبیقی صور ارتسامی با اعیان ثابته(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اعیان ثابته در عرفان نظری و صور ارتسامی در حکمت مشاء، مبنای بسیاری از مسائل دیگر هستند. این مقاله با رویکرد نظری و تحلیل عقلی به بررسی صور ارتسامی و اعیان ثابته و مقایسه آن دو از منظر ابن عربی و ابن سینا می پردازد وهدف آن یافتن نقاط اشتراک و افتراق دو دیدگاه در این مساله است. هر دو دیدگاه، ارتسام در علم پیش از ایجاد را پذیرفته اند و تفاوت آنها در این است که عرفان، ارتسام را در علمی مطرح می کند که تمایز نسبی با ذات دارد و فلسفه، در علمی که عین ذات است.
دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی در مسئله حدود و قلمرو عقل در شناخت حقایق
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی در نگرش عرفانی ملاصدراو عرفان نظری ابن عربی ، شناخت اسماء ، صفات و افعال حق تعالی است. در این نگرش ملاصدرا همچون یک عارف واقعی در صدد یافتن راه شناخت حق است وی معتقد است همانطور که هیچ مخلوقی بدون حق تعالی وجود ندارد، هیچ معرفتی بدون معرفت حق تعالی برای مخلوقات امکان پذیر نیست. بدین جهت لازمه شهود حق و ادراک کلیات عقلی، از بین رفتن کوه منیت است .ملاصدرا در اغلب آثار و نوشته های عرفانی خود، راه و روش عرفانی ابن عربی را دنبال نموده و برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است که طالب حق باید این حدود را بشناسد.
تأثیر آراء ابن عربی بر تفکر عرفانی سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر افکار و اندیشه های محی الدین عربی (560 ـ 621 ق) در جهان اسلام و طریقه های صوفیه و عرفا، از گذشته تاکنون، مسئله ای قابل توجه و تأمل بوده است. سیدمحمد نوربخش (795 ـ 869 ق) یکی از عرفایی است که با برخی از آثار و اندیشه های ابن عربی آشنایی داشته و آنها را تعلیم داده و از آنها تأثیر پذیرفته است. از جملة مهم ترین موضوعاتی که می توان در آثار نوربخش، تأثیر قابل ملاحظة آن را دید، «وحدت وجود»، «انسان کامل» و «ختم الولایه» است. در تصوف و عرفان اسلامی، این سه موضوع، جزو مباحث اصلی و کلیدی برای فهم اندیشه های ابن عربی از یک سو و درک مفاهیم و اصطلاحات نظری تصوف، از سوی دیگر، به شمار می رود. نوربخش، در آموزه های نظری عرفانی، از این اندیشه های ابن عربی بهره گرفته است. در این جستار، برآنیم تا با نظری بر آثار نوربخش، این مسئله را واکاوی کنیم.
چینش نظام عالم از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
محور مباحث عرفان ابن عربی و محققان عرفان نظری در مکتب ابن عربی، توحید عرفانی و وحدت وجود است که بر اساس آن، تمام کثرات، تجلیات و ظهورات حق واحدند. با توجه به آموزة وحدت وجود و به عنوان یکی از لوازم آن در عرفان نظری، بحث از تبیین کثرات و چگونگی چینش نظام تجلیات مطرح است، این موضوع بحث عمده ای در آثار عرفان محقق پدید آورده است. ابن عربی نیز دربارة ترتیب این تجلیات بیانی دارد که در این مقاله بررسی شده است. وی پس از صقع ربوبی و عالم اله از ارواح مهیمه، عقل اول، نفس کلی، عالم طبیعت، هباء، افلاک ثوابت و زمین و آسمان ها نام میبرد.
نسبت انسان کامل با انسان الحیوان در علم النفس ابن عربی
حوزه های تخصصی:
آیا همه مسائلی که ابن عربی پیرامون انسان کامل طرح کرده است، اختصاص به انسان کامل دارد و شامل سایر انسان ها نمیشود؟ این اساسیترین سؤالی است که این مقاله به دنبال پاسخ آن است.
بین انسان کامل و انسان الحیوان، دست کم دو وجه اشتراک وجود دارد که همه افراد انسانی، در احکام مربوط به این دو جهت با هم مشترک هستند.
1. همه انسان ها در غالب احکام مربوط به قوس نزول، مشترکند.
2. احکامی که در انسان کامل، به صورت بالفعل مطرح است، در انسان الحیوان نیز به صورت بالقوه قابل اثبات است.
بنابراین، احکام مربوط به انسان کامل از یکی از دو جهت فوق، در علم النفس عرفانی در مکتب ابن عربی، قابل سرایت به همه افراد نوع انسانی خواهد بود. میتوان از آنها در بررسی دیدگاه ابن عربی در باب مسائل مختلف علم النفس بهره برد. در مقابل، احکامی که ابن عربی از جهت کمالی انسان کامل، برای انسان اثبات میکند، مختص وی بوده و تنها به صورت بالقوه شامل سایر انسان ها خواهد شد.
قاعده «آفرینش انسان بر صورت الهی» از منظر ابن عربی
حوزه های تخصصی:
مسئلة آفرینش انسان بر صورت الهی، به راحتی از آموزه های دینی قابل اثبات بوده و مضمون آنهمسو با مبانی هستیشناسانه و انسان شناسانة عرفان نظری است. این مسئلهبسان قاعده ای کلی است که آثار و فروعات آن در جایجای انسان شناسی و مباحث علم النفس ابن عربی به چشم میخورد. این مقاله تلاش کرده است معنای «صورت الهی» و مراد از «آفرینش انسان بر صورت الهی» را بررسی و تحقیق کند، ضمن آنکه به برخی از فروعات این قاعده، همچون جامعیت انسان و خلقت او با دو دست حق تعالی و مسئله خلافت الهی نیز اشاراتی دارد.
جستاری در مسئله تشبیه و تنزیه در کلمات ابن عربی و شارحان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم صفاتی به خداوند نسبت داده شده است که عینا در مورد مخلوقات نیز کاربرد دارد. بحث در مورد معانی این صفات و حقیقت آنها زمانی که در مورد خداوند به کار میرود، از دیرباز در بین دانشمندان اسلامی رواج داشته است. أخذ معنای ظاهری آیات، ذهن را به سوی تصویری انسان گونه و جسمانی از خداوند و تشبیه مطلق سوق میدهد و عطف نظر به جنبه های نقص و امکانی این صفات، زمانی که در مورد موجودات انسانی به کار میرود، انسان را به تنزیه مطلق ذات واجب تعالی از این صفات متمایل میسازد. در کنار این شیوه تنزیهی و تشبیهی صرف، طریق دیگری نیز در عرفان نظری مطرح است که با ابتناء بر نظریه وحدت شخصیه وجود و تمایز احاطی حقّ از مخلوقات، هم تمایز و غیریت حقّ تعالی و مخلوقات در این صفات را میپذیرد و هم عینیت آن دو در برخی مراتب تجلیات ذات حقّ را اثبات میکند.
این نوشتار با نگاهی به برخی مبانی معرفت شناختی و هستیشناختی این دیدگاه، به بررسی طریق جمع بین تشبیه و تنزیه که از سوی ابن عربی و شارحان وی عرضه شده، میپردازد.
بررسی تطبیقی «انسان کامل» از نظر ابن عربی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی و مولوی، عارف و شاعر نامدار معاصر یکدیگر در قرن هفتم هجریند؛ یکی از دیار غرب جهان اسلا م و دیگری از سرزمین شرق آن. اهمیت ابن عربی در تنظیم و تدوین و ارائه نظام عرفان نظری اسلا می و نظریه پردازی در آن زمینه است که شعاع تاثیرات تعلیمات و افکار وی تاکنون باقی است. اهمیت مولوی بجهت بیان مفاهیم عمیق عرفانی است که عمدتاً بصورت شعر بفارسی سروده و مثنوی وی شاهکار و مهمترین اثر عرفانی ادب فارسی است. هر دو عارف بزرگ بمباحث اساسی جهانبینی عرفانی، از جمله «انسانشناسی عرفانی» پرداخته اند. جوهره اصلی انسان شناسی عرفانی ابن عربی، بحث «انسان کامل»است. این اصطلا ح را اول بار خود وی وضع کرد و آن را در آثار مهم خود از جمله در فتوحات مکیه و نیز در نخستین فصّ کتاب فصوص الحکم بکار برد. پس از وی صدرالدین قونوی ـ شاگرد و مرید و فرزند همسر ابن عربی در کتاب مفاتیح الغیب خود، آن را تبیین و بتفصیل تشریح کرد. مولوی نیز ـ بدون کاربرد اصطلا ح انسان کامل ـ در آثار خود، بویژه در مثنوی درباره» انسانشناسی عرفانی سخن گفته است. در این مقاله، با بررسی آثار مهم ابن عربی ـ بویژه در فتوحات مکیة و فصوص الحکم ـ و مثنوی مولا نا، سعی بر آنست تا با روش بررسی تطبیقی، نظرات مشترک و متفاوت آن دو عارف در بحث انسان کامل به دست آید و پس از آن درباره» راههای آشنایی آندو و احتمال تأثیر پذیری مولوی از ابن عربی بررسی لا زم انجام گیرد.
اندیشه های آخرت شناسانه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، به بیان اندیشه های ناب عرفانی «محییالدین ابن عربی» عارف نامی قرن ششم و هفتم، در مورد ماهیت آخرت و بهشت و دوزخ میپردازد. از نگاه ابن عربی، رابطة دنیا و آخرت، رابطة ظاهر به باطن است؛ فلسفه وجودی آخرت، ظهور حقیقت و باطن جهان هستی و هماهنگی و تشبّه به خداست و قیامت روز ظهور حق به وحدت حقیقی و روز تجلّی ذات و صفات و اسماء ربوبی است. از نگاه وی، بهشت و دوزخ هم با ماهیت جسمانی و هم با ماهیت روحانی وجود دارند؛ البته جسم بهشتیان، جسم لطیف ملکوتی است که وی از آن به جسم طبیعی تعبیر میکند، در حالی که جسم دوزخیان، جسمی عنصری و این دنیایی است. از نگاه وی ماهیت حقیقی بهشت، قرب و نزدیکی به خدا و ماهیت حقیقی دوزخ، بُعد و دوری از خدا و محجوب بودن از رؤیت اوست. ابن عربی، خلود کفار در دوزخ را بواسطة عارضی دانستن ضلالت و گمراهی و نیز فراگیری رحمت الهی، تبدیل شدن آن به عذب و شیرینی تفسیر میکند.
روان تحلیل گری رؤیای ابن عربی در فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«خواب و رؤیا» یکی از موضوعاتی است که در عرفان و روان تحلیل گری جایگاه ویژه ای دارد و می تواند موضوع پژوهش های میان رشته ای قرار گیرد. روان تحلیل گری حوزه وسیعی است و خود شاخه های مختلفی دارد که در بین آن ها روان تحلیل گری یونگ با عرفان شرقی و اسلامی سازگاری بیشتری دارد. یونگ به رؤیا اهمیت زیادی می دهد و منشأ آن را ناخودآگاه روانی انسان می داند. او معتقد است گاهی محتوای ناخودآگاه به شکل نمادین در رؤیا ظاهر می شود. بررسی و رمزشناسی رؤیای ابن عربی از دیدگاه یونگ، منشأ این رؤیا را مشخص می کند و بر اساس آن می توان برداشت ابن عربی و دیگران را تحلیل کرد و تردیدها و اختلاف نظرهایی را که در این زمینه وجود دارد، برطرف ساخت. همچنین آنچه را ابن عربی از زبان پیامبر در فصوص الحکم بیان می کند به گونه ای توجیه کرد که نه در راستگویی او تردید شود و نه آنچه او بیان کرده، تماماً به پیامبر منسوب داشت بلکه می توان وجهی نسبتاً مقبول و مناسب برای آن پیدا کرد. این بررسی نشان می دهد «خود» ابن عربی در رؤیا به صورت مبارک پیامبر(ص) نمود یافته و محتویات بایگانی شده در ناخودآگاهش نیز به شکل کتابی به نام فصوص الحکم به او داده شده تا وی آن را برای مردم گزارش کند.
بررسی تأویلات ابن عربی درباره آیات خلود و جاودانگی عذاب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اسلام، کیفر برخی از گناهان، خلود و جاودانگی در دوزخ قرار داده شده و آیات بسیاری از قرآن کریم بر این خلود و جاودانگی صحه گذاشته است. مفسّران و گروه های مختلف فکری مسلمان، درباره دلالت این آیات بر جاودانگی رنج و عذاب با یکدیگر اختلاف کرده اند. برخی، خلود در دوزخ را به معنای خلود در رنج و عذاب دانسته ، و برخی همچون ابن عربی، به خلود در دوزخ و انقطاع رنج و عذاب گرویده اند. در این نوشتار، آیات وعید به خلود در دوزخ، در شش گروه دسته بندی شده و تأویلات ابن عربی در ذیل هر گروه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است، و در پاره ای موارد، بنا بر اقتضا، از رأی و نظر دیگر مفسران برای تکمیل و تأیید و یا نفی و تضعیف نظر ابن عربی استفاده شده، و در خاتمه چنین نتیجه گیری شده است که تأویل آیات خلود با توجه به اصول و مبانی مسلمِ انگاشته شده در مکتب ابن عربی، برای او امری اجتناب ناپذیر بوده است.