مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
ابن عربی
حوزه های تخصصی:
یونس امره (720-638 ه.ق)، شاعر ترک زبان که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده، از جمله شاعران و متصوفانی است که سخت تحت تأثیر عقاید، افکار و اشعار مولانا بوده و با تأثیرپذیری از وی، آثاری در عرفان و تصوف زبان ترکی به جای گذاشته که ضمن تقریر مجدد افکار ایشان، باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. او، به تبعیت از مولانا، با بهره گیری از فرهنگ عمیق کشور خود و ترکیب آن با مفاهیم عمیق اسلامی – عرفانی، توانست باب تازه ای در ادبیات عرفانی ترک زبانان بگشاید. تأثیر اندیشه موسوم به وحدت وجودی مولانا در اندیشه و آثار یونس امره، به وضوح، قابل مشاهده است. وحدت وجود، به عنوان یکی از مباحث اصلی عرفان اسلامی که از غرب جهان اسلام به شرق آن آمده، با تمام ترکیبات وابسته به خود (از جمله توحید، تجلی ، قدیم بودن خداوند و خلق جدید) نقشی اساسی در آثار مولانا، به خصوص در مثنوی و به تبع آن، آثار یونس امره، همچون رساله النصحیه و دیوان اشعار، ایفا کرده است. پس از ترجمه اشعار حاوی اندیشه وحدت وجودی یونس امره از زبان ترکی استانبولی و تطبیق و مقایسه آن با اشعار مولانا، این نتیجه به دست آمده است که بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
بررسی ملاک های صحت و سقم مکاشفات از منظر دو مکتب ابن عربی و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان می تواند با پرورش و هدایت قوای ظاهری و باطنی خویش با عوالم هستی ارتباط حضوری برقرار کند و به مکاشفه حقایق آن عوالم بپردازد. اما گاهی تأثیر نامناسب قوای انسانی بر یکدیگر از یک سو و دخالت شیطان و هواهای نفسانی از سوی دیگر این امکان را به وجود می آورد که سالک از مسیر حق منحرف می گردد و امور ذهنی و خیالی را حقیقت بپندارد. البته در حضور و شهود خطا راه ندارد، اما اگر عارف از شهود خارج شود و بخواهد در مقام علم حصولی به تبیین، بازبینی و بازگویی علم حضوری خود بپرداز امکان انحراف و اشتباه برای عارف وجود دارد. بنابراین پرسش این است که آیا بر اساس دو مکتب ابن عربی و حکمت متعالیه برای اهل کشف معیاری وجود دارد تا بتواند به سنجش اعتبار مشاهدات خویش بپردازد؟ به نظر می رسد در این دو مکتب معیارهای مطمئنی برای ارزیابی مشاهدات عرفانی پیشنهاد شده است.
آیینه خیال (شرح یک معنا بر بنیاد آرای حافظ و ابن عربی)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی و حافظ دو تن از بلندمرتبگان بی بدیل عرفان و حکمت اسلامی هستند، ابن عربی در شرح و بیان غوامض و رموز عرفانی و حافظ در شرح شاعرانه و شورانگیز این رموز و معانی. نوشته پیش رو برآن است نشان دهد میان این دو در عالم معنی ارتباطی وجود داشته و حافظ از مبانی عرفانی ابن عربی متأثر بوده است یا خیر. از جمله معانی مشترک و مشابه در آرای این دو بزرگ، مسئله ی خواب و خیال بودن عالم ناسوت و وجود عرضی هستی است که مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی تأویلات آیه نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده آیه نور، از جمله آیاتی است که تمثیلی اعجاب انگیز درباره حقیقتی متعالی و ماورایی دارد. در این تمثیل زیبا، رموز و نهفتگی هایی موجود است که گاه لازم می آید با زبانی نمادپردازانه به بیان آن پرداخته شود. عرفان اسلامی در پرتو کتاب آسمانی قرآن، روایات و احادیث معصومان(علیهم السلام)، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقت و تأمل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. برخی از این مفاهیم، در نتیجه جذبه و الهام است و برخی جنبه استدلالی و توصیفی دارد که در ساحت آموزه های قرآنی و دینی حاصل می شود. چند واژه که در این آیه شریفه، محور اصلی موضوع است: نور، مشکات، مصباح، زجاجه، شجره، زیتونه، لاشرقیه و لاغربیه می باشد. دلالت های لفظی، استعاری و تمثیلی متعددی در واژگان مذکور، موجود است. این مقاله به منظور بحث و تحلیل تعابیر مطرح شده مربوط به آیه نور با تکیه بر آثار ابن عربی و مولانا، هم چنین تحلیل های صاحب نظران، نوشته شده است و سپس به توصیف و تحلیل پرداخته ایم.
وحدت وجود در مثنوی مولانا و تائیه ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
183-203
حوزه های تخصصی:
ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است؛ از سوی دیگر مولانا، خداوندگار عشق و عرفان در ادبیات فارسی است که زیباترین و مهمترین مضامین عرفانی در اشعار آن دو یافت می شود. جهان بینی و نگرش آن دو عارفِ بزرگ، با یکدیگر شباهت های قابل توجهی دارد و در بسیاری از موضوعات عرفانی مشابهت و مطابقت تام دارد. زیر بنا و شالوده اعتقادشان بر "وحدت وجود" و ادراک آن است. نظریه "وحدت وجود" از مهمترین مباحثی است که در عرفان از دیر باز مطرح بوده است، تا زمانی که ابن عربی در قرن هفتم آن را، به صورت حکمی و فلسف ی بیان کرد. بنابراین اندیشه این دو عارف بزرگ از جهاتی شبیه به اندیشه های ابن عربی است، با این تفاوت که ابن عربی به صورت مستدل و معقول مسأله "وحدت وجود" را مطرح کرده و مولانا و ابن فارض به صورت عاشقانه و با زبان شعر آن را بیان کرده اند. این دو عارف بزرگ، اگرچه هرک دام شیوه خاص ی در سلوک داشته اند، ولی به یک نتیجه واح د رسیده اند و آن رسیدن به وحدت از طریق عشق و شهود و فنا و... است. این امر اقتضا داشت، تا مقوله "وحدت وجود" و چگونگی نایل شدن به آن، در اندیشه و آثار منظوم این دو عارف شاعر بررسی و مقایسه شود.
آسیب شناسی مقاله های مثنوی پژوهی از نظر توجه به مشرب عرفانی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به سبب اهمیت مثنوی معنوی و بسیاری پژوهش های علمی، مقاله های گوناگون و پرشماری درباره این اثر نوشته شده است. هریک از این مقاله ها از دیدگاهی ویژه می کوشند جنبه ای از جنبه های مثنوی را تحلیل و تبیین کنند. شمار بسیاری از این مقاله ها به شرح بیت یا ابیاتی از مثنوی ، فهم متن ان و مطالعه تطبیقی مثنوی با اثار دیگر می پردازند. فهم مثنوی و شرح ابیات و تبیین منظومه فکری مولوی بدون شناخت دقیق و عمیق از سنت و مشرب عرفانی مولانا یا ممکن نیست و یا ناتمام و ناقص خواهد بود. متاسفانه با وجود نگارش مقاله های پرشمار و سودمندی که در باب مثنوی نگاشته شده است، بخش بسیاری از این مقاله ها به مشرب عرفانی مولانا توجهی نداشته اند. این پژوهش مقاله هایی را بررسی و تبیین می کند که درباره مثنوی در بین سال های 1380 تا 1395 در چهل و شش مجله علمی انتشار یافته اند. از مجموع 486 مقاله، در 36 مقاله توجه به شیوه عرفانی مولوی ضروری بوده است. از این 36 مقاله فقط 11 مقاله به این موضوع توجه کرده اند و از 11 مقاله نیز تنها در 7 مقاله، ان هم به طور غیرروشمند و نامنسجم، چنین تبیین شده است که شیوه عرفانی مولوی از روش ابن عربی متفاوت است. در هیچ یک از مقاله های حوزه مثنوی پژوهی، سنت و مشرب عرفانی مولوی تببین نشده؛ همچنین در هیچ یک برای دستیابی به اهداف پژوهش، به اصول و فروع شیوه عرفانی مولوی نیز توجهی نشده است.
توبه و ایمان فرعون از دیدگاه امام خمینی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
207 - 220
حوزه های تخصصی:
به دلالت صریح برخی آیات الهی، فرعون در آخرین لحظات عمرش توبه کرد. ابن عربی توبه او را مقبول دانسته و معتقد است باایمان از دنیا رفته است. امام خمینی معتقد است توبه فرعون مردود بوده و با حالت کفر دنیا را ترک کرده است. ابن عربی معتقد است فرعون قبل از غرق شدن توبه کرد و چون قبل از اینکه گناهی کند، قبض روح شد، پس نه تنها مؤمن، بلکه مؤمن پاکیزه از دنیا رفته است. به عقیده او کلام نرم حضرت موسی و هارون(ع) در فرعون اثر کرد و متذکر و خاشع شد و این دلالت بر قبولی ایمان او دارد؛ زیرا تذکر و خشیت در زمان دعوت صورت گرفته که در دنیا بوده است. اما امام خمینی معتقد است فرعون بعد از اینکه متوجه شد به زودی غرق مى شود، توبه کرد و توبه هنگام مرگ پذیرفته نمی شود. ایشان همچنین دستور الهی مبنی بر کلام نرم حضرت موسی و هارون(ع) با فرعون را نه به خاطر متذکر و خاشع شدن فرعون، که برای مصالحی همچون تأثیر بر اطرافیان فرعون دانسته اند.
تبیین نسبت وجودی هنر و زیبایی انسان با اسماءالله در هستی شناسی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آفرینش هنری باطن هنرمند هویدا می شود و اثر همچون آینه نمایانگر صاحب اثر است، لذا مظهریّت زیبایی های درون با تحلّی به اسماءالله مؤدّی خلق اثری زیباست. پژوهش حاضر با تبیین نسبت وجودی هنر و زیبایی انسان و اسماءالله و هدف ارائه خط مشی جدید به هنرمند معاصر در فرایند خلق اثری زیبا و جاودانه برآمده از زیبایی های وجود خود که تجلّی اسمای حق است. این جُستار به شیوه توصیفی-تحلیلی سامان یافته است. نتایج پژوهش با تکیه بر هستی شناسی عرفانی ابن عربی ناظر بر این است که حق با هنر در ساحت هستی ظهور نموده است. عالم تجلّی اسماءالله یا حقایق وجودی، هنر خداست. حقایق وجودی نیز با زیبایی قرین اند. بنابراین هنر و زیبایی حق با تجلّی حقیقت در عالم بسط و ظهور یافته است.سرآمد هنر خدا انسان زیباست. هنر انسان مظهریّت اسماءالله است. هنرمند در مرتبه انسان زیبا با خلق اعمال صالح یا فضایل اسماءالله را در وجود خود آشکار و اثر هنری درونی می آفریند. در اثر عینی نیز با علم و اراده و نظر به مرتبه وجودی خود، تحت حاکمیّت اسمای جمال، باطن خود یا هویّت حق را در اثر تجسّم می بخشد.از این رو میان هنر انسان در مفهوم آفرینشگری و ظهور حقیقت و زیبایی او از وجه جامعیت و مظهریّت اسمای الهی با اسمای حق نسبت هستی شناسانه برقرار است.
مبانی معرفت شناختی خیال در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
7 - 30
حوزه های تخصصی:
خیال در اندیشه ابن عربی در افقی فراتر از افق عقل نشسته است، هم خیال متصل به عنوان ابزار معرفتی مهم می تواند به حقایقی وقوف یابد که عقل از دست یابی به آنها ناتوان است، و هم خیال منفصل حوزه وسیعتری از عالم را به خود اختصاص داده وتمام ماسوی الله را در بر می گیرد. ادراک خیالی همراه ترین معرفت با کل هستی است، در شناخت خداوند بدون خیال نمی توان از وجوه تشبیهی کلام او آگاهی یافت. انسان باید هر دو چشم خود را به سوی حقیقت بگشاید که یکی عقل ودیگری خیال است، و در شناخت کل عالم خیال موثرترین ابزار ادراکی است، چون خیال مذبذب بین وجود و عدم است، با جهانی که خود عین خیال است، می تواند همراهی نماید و به درک عمیق آن نائل شود. عقل از اصول ایستا و ثابتی برخوردار است و تنها قادر به درک جنبه تنزیهی خداوند است، در حالی که خیال همانند خود عالم، دائما در تحول و گشودگی است، معرفت خیالی همانند خود جهان و زندگی گشوده وسیال است و هیچگاه به دیدگاه ونظر منتهی نمی شود. خیال ابن عربی در فلسفه اسلامی تا حد قابل توجهی مغفول مانده، که احیاء مجدد آن، تحولات عمیقی را به وجود خواهد آورد.
بررسی و تحلیل تطبیقی وحدت وجود در شعر ابن عربی و شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم وحدت وجود در تصوف اسلامی، با نام ابن عربی شناخته شده است. چنین مفهومی که بر تعبیرهایی همچون؛ وحدت پروردگار و هستی، خداوند تنها وجود حقیقی جهان، آفرینش سایه ای از آن وجود حقیقی و... استوار است، بازتاب گسترده ای در میان صوفیان وعارفان ایرانی داشته است. شمس مغربی یکی از شاعران و بزرگان تصوف ایرانی است که گرایش فراوانی به شعر و اندیشه ابن عربی، بویژه مفهوم وحدت وجود، داشته است. پوشیدن خرقه معروف صوفیانه بدست شاگردان ابن عربی وترجمه و تفسیر اندیشه های وی، در موضوع وحدت وجود، سبب شده است که او یکی از نخستین وشاید هم شبیه ترین شاعران وصوفیان ایرانی به ابن عربی در زمینه وحدت وجود باشد. یافته اساسی این پژوهش میان رشته ای (ادبیات و تصوف) بر این بنیاد است که تحلیل این بخش از شعر صوفیانه ایشان، بدون آگاهی از مبانی تصوف اسلامی در حوزه وحدت وجود، امری دشوار است. از سوی دیگر؛ اهتمام ابن عربی بیشتر به ارایه مبانی نظری وحدت وجود است و تأثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی و تفسیر و تحلیل آراء ایشان، امری مشهود و غیر قابل انکار است.
جایگاه وجودی و معرفتی عقل انسانی از منظر ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
167 - 190
حوزه های تخصصی:
عقل با توجه به معنای لغوی، خصوصیات و لوازم ذاتی آن، میان همه موجودات عقلانی، از عقل اول گرفته تا قوه عاقله انسانی مشترک است. به همین دلیل، ابن عربی وقتی از عقل سخن می گوید، معنای لغوی آن را در نظر می گیرد. عقول انسانی از عقل اول به نحو تجلی و افاضه به وجود آمده اند. براین اساس، حقیقت عقول انسانی، همانند عقل اول، از سنخ نور و مجرد از ماده اند. کثرت عقول انسانی و نیز تفاوت و امتیاز میان آنها به واسطه مواد قابلی است، نه از ناحیه فاعل مفیض. عقل انسانی دارای دو بعد یا جنبه است: جنبه عملی که مربوط به کنترل غرایز نفسانی و هدایت آن به سمت موارد مشروع و دعوت به خیر و جلوگیری از انجام شر است، و جنبه نظری که عقل از این جهت به عنوان یکی از قوای ادراکی انسان، ابزار و طریق و یا منبع برای معرفت و شناخت به واقع است. عقل دارای هویت نوری و ادراکی است و همانند نور کاشفیت و روشنگری درباره غیر دارد و ازاین رو، در حد توان خود می تواند واقع را بیابد. عقل برای کسب معرفت جدید، یا از قوه فکر و نظر مدد می گیرد (عقل ناظر) و یا اینکه حقایق و معارف از سوی حق تعالی بر او افاضه می شود و او می پذیرد (عقل قابل).
بازخوانی تأویل ابن عربی از عرش در پرتو حکمت متعالیه و تبلور آن در معماری آئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر می کوشد تا ضمن واکاوی حقیقت واژه قرآنی «عرش»، به ایضاح معنای حقیقی و مجازی آن پرداخته و تأویل عرش، موضوع استوای حق بر عرش و رابطه آن با انسان کامل در کلام ابن عربی و امام در مکتب شیعه و تفسیر مفسرین حکمت متعالیه از «عرش» در آیات کریمه قرآن را بررسی کرده و سپس به تبیین معانی واژه عرشه، آرکه و آرخه لاتین بپردازد. در واقع، همان گونه که «عرش» در قرآن کریم به معنای حقیقی عرش الله که همان مبدأ المبادی آفرینش است و به معنای مجازی (مثل جنات معروشات یا سقف خانه ها) نیز به کار رفته است، واژه آرخه نیز به معنای مبدأ آفرینش در فلسفه یونان و نیز طاقی و طاقچه در هنر معماری است. در پاسخ به این پرسش که چرا «عرش» در معانی گوناگون به کار رفته است، می توان - برمبنای اصل مراتب وجود در حکمت متعالیه - گفت که حقیقت عرش در هر مرتبه ای از نشیات وجودی، ظهوری متناسب با آن حقیقت دارد و ظهور ناسوتی عرش در عالم، معابد و مساجد، در انفس، وجود عنصری پیامبر و امام و به تبع در انسان های پیرو آنهاست.
وحی قرآنی و تمثیل عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
107 - 122
حوزه های تخصصی:
عارفان مسلمان از تمثیل در تمام انواع آن اعم از تشبیه، استعاره و داستان های رمزی و مثالی، بسیار استفاده کرده اند. در کاربرد تمثیل در ادبیات عرفانی علاوه بر جنبه های آموزشی و استفاده از آن برای فهم بهتر، باید در جستجوی چیستی و چرایی عمیق تری بود. کاربرد انواع ادبی و شعر در زبان عارفان به گونه ای بوده است که برخی با نوعی ساده سازی معتقدند عرفان و شعر از یک مقوله اند؛ به هرحال، عارفان به ویژه در مکتب ابن عربی در استفاده از تمثیل همیشه به قرآن به منظور الگوی خویش پناه جسته اند. ابن عربی ضمن نظریه پردازی در زمینه عالم مثال، وحی قرآنی و شهود عرفانی را در ارتباط با آن تحلیل می کند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بررسی و تحلیل وحی، جایگاه شعر و خیال و رابطه وحی و تصویرپردازی های شاعرانه، رابطه وحی قرآنی و تمثیل عرفانی بررسی شده است. ارتباط تمثیل با تشبیه خداوند، یکی از دو راه شناخت خداوند در کنار تنزیه او، از مباحث مطرح در این پژوهش است. ابن عربی بر جمع بین تشبیه و تنزیه در خداشناسی خویش بسیار تأکید دارد. او ادراک خیالی و استفاده از تمثیلات ادبی را در تقویت معرفت تشبیهی خداوند مؤثر می داند.
تحول در روش و رویکرد تفاسیر عرفانی بعد از ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
101 - 118
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن از زمان پیامبر آغاز شد، در دوره صحابه مورد توجه قرار گرفت و در زمان تابعین گسترده شد. با ورود جریانهای فکری به حوزه فرهنگ اسلامی، و گسترش نیازها، نگاه به قران کریم و تفسیر آن گونه های مختلفی پیدا کرد و از دیدگاه های مختلف مورد توجه و تفسیر قرار گرفت. یکی از این جریانهای فکری، رویکرد عرفانی به تفسیر قرآن بود. از آنجا که نگاه عارفان در بررسی هایشان کاملاً مطابق با قرآن و سنت بود، نوع نگاه آنان از آن رو که سرشار از تعابیر لطیف در بررسی آیات قرآنی است، از جایگاه رفیعی برخوردار است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، ضمن نگاه به سیر تحول روش و رویکرد در تفاسیر عرفانی بعد از ابن عربی، جایگاه ابن عربی از نظر تحولی که در رهیافت عرفانی تفاسیر، ایجاد کرده است، بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که رهیافت عرفانی مفسران در تفسیر قرآن، در تفاسیر عرفانی تا قرن هفتم، بیشتر مبتنی بر زهد و شریعت بود. پس از آن تحت تأثیر آرای ابن عربی و به تبعیت از او، رویکرد تأویلی به آیات قرآن بیشتر مورد توجه مفسران قرار گرفته است.
شناخت انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تلاش می کند ضمن بررسی آراء دیگر عرفا به مقایسه دیدگاههای عطار و ابن عربی در خصوص انسان کامل و همچنین اکمل آنها بپردازد و به شباهتها و تفاوتها در آراء و حتی شیوه بیان آنها اشاره نماید و میزان تأثیرپذیری عطار از ابن عربی را مورد بررسی قرار دهد. در عرفان ابن عربی و عطار، انسان کامل دارای عالی ترین مرتبه عقل است که ابن عربی از آن به حقیقت محمدیه یاد می کند، ولی به وضوح اظهار می دارد که منظور از حقیقت محمدیه، شخص پیامبر(ص) نیست، بلکه آن موجودی است که برابر عقل اول است. عطار هم ضرورت انسان کامل را گاه با رمز و گاه آشکارا بیان می دارد، ولی در نهایت درمی یابیم که توجه هردو به کامل ترین آنها یعنی خاتم النبیین معطوف می شود و ابن عربی او را نقطه عطف رجال غیب می داند و عطار متأثر از ابن عربی، از پیامبر(ص) به عنوان قطب اصلی جهان یاد می کند و بعد از او امام علی(ع) را قطب آل یاسین می داند. با این وجود، در اغلب شیوه های رسیدن به این مرتبه، نیز هردو دارای عقاید مشترک هستند، به جز مرتبه حلول که عطار معتقد است: او زما گردد ولی ما نشود.
نقطه و دایره در ادبیات عرفانی فارسی مطابق با مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
163 - 182
حوزه های تخصصی:
محیی الدین بن عربی با نگاه رمزی و استعاری خود به عناصر طبیعی و هندسی، زمینه ساز ظهور استعاره های وحدت وجودی در ادب فارسی شد. استعاره های دوگانه او که غالباً به ظهور کثرت از وحدت اشاره دارد، پس از وی به آثار شاعران و ادیبان عارف فارسی زبان راه یافت. نقطه و دایره یکی از این استعاره های دوگانه است که به تقابل و عینیت توأمان حق و خلق اشاره دارد. به این استعاره در آثار ابن عربی از وجوه گوناگون پرداخته می شود و ویژگی های متفاوتی از رابطه نقطه وحدت با دایره کثرت تبیین می گردد. گاه از ارتباط نقطه احدیت با نقاط محیط دایره ممکنات از طریق شعاع های اسماء الهی سخن می رود، زمانی به حلقوی بودن ساختار دایره و یکسان بودن ابتدا و انتهای آن در معنی قوس نزول و صعود اشاره می شود و گاهی ضمن کاربرد استعاره نقطه آتش گردان، تجدد امثال تبیین می گردد. این نوع نگاه، پس از ابن عربی درآثار ادیبان عارفی نظیر حمویه، عراقی، نسفی، شبستری، مغربی، نعمت الله ولی، داعی شیرازی و نیز شارحان فصوص الحکم گاه به همان شکل مستعمل و گاه همراه با وجوه شباهت جدید به کار رفته است. روش تحقیق، کتابخانه ای و برمبنای آثار شاعران و نویسندگان یادشده بوده است.
تحلیل تطبیقی دگردیسی عرفانی در داستان دقوقی و اندیشة ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان دقوقی در مثنوی مولوی مشتمل بر مباحث مختلف عرفانی، چندآوایی و مبهم است. از جمله موضوعات مبهم این داستان، «دگردیسی عرفانی» است که از مباحث مطرح در عرفان و وجه مشترک فکری بسیاری از عارفان اسلامی است که به اشکال و شیوه های گوناگون در آثار آن ها نمود یافته است. در داستان دقوقی نیز این دگردیسی از چند وجه قابل بررسی است. در پژوهش پیش رو، به روش استقرایی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در پی تشریح وجوه این تحوّل عرفانی برآمده ایم و برای تبیین موضوع به صورت تطبیقی، دگردیسی های موجود در داستان مذکور را به صورت تطبیقی با اندیشه های ابن عربی و پیروان او ستجیده ایم. دستاورد پژوهش گویای این است که دگردیسی عرفانی در داستان دقوقی با اندیشه های نظری عرفان ابن عربی قابل تطبیق است و نظر به داستان دقوقی از این دریچه می تواند در تبیین آن مفید باشد و بیانگر میزان نزدیکی اندیشه های دو نامبرده است.
بررسی دیدگاه استیس درباره وحدت وجود در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
118 - 143
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم به بررسی نظریه «وحدت وجود» از دیدگاه استیس و عرفای اسلامی بپردازیم. نخست نظر عرفای اسلامی را درباره وحدت وجود بیان کرده و، سپس، نظر استیس را در این باره آورده و، در پایان، به مقایسه بررسی و نقد سخنان ایشان پرداخته ایم. عرفای اسلامی برخلاف بیان استیس، که آنها را دوگانه انگار همراه با گرایش های یگانه انگاری و کم و بیش وحدت وجودی می داند به یقین، قایل به وحدت وجودند. و این همان است که استیس در شطحیه وحدت وجود بیان می کند؛ «یکسانی در عین نایکسانی خدا و جهان» در بیان استیس همان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» عرفای اسلامی است. تفاوت این نظرگاه ها تنها در نحوه بیان و عمق درک مطلب و، در نتیجه، چگونگی توجیه وحدت و کثرت می باشد که استیس، به سبب عدم درک عمیق این مطلب، آن را حکمی متناقض نما و، البته، قابل توجیه می شمارد. وی حوزه عرفان را بیرون از حوزه منطق و، لذا، فراذهنی و فراعقلی معرفی می کند، در حالی که عرفای اسلامی نه تنها «وحدت وجود» را خارج از حیطه منطق و برهان ندانسته اند بلکه با جرئت تمام آن را برهانی و قابل توجیه می دانند
بررسی تطبیقی «کیفیت علم پیشین إلهی» از منظر صدرالمتالهین و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی به ماسوا، در دو حیطه «پیش از خَلق» و «پس از خَلق»، مورد کنکاش های علمی فراوان قرار گرفته است. در این دو حیطه، صفتِ «علم الهی به مخلوقات متکثّر، پیش از خلق آن ها»، به جهت آن که از صفات ذاتی بوده و ذات الهی نیز بسیط و در نهایتِ صرافت است، بیشتر مورد توجه بوده است؛ زیرا اثبات علمِ پیشین به مخلوقاتِ متکثّر در عین بساطتِ ذات، در ابتدا و ظاهر امر، متناقض نما جلوه کرده و از همین رو، در این بستر، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده اند. ملاصدرا و ابن عربی نیز در این مسئله، با نقد گفتار اندیشمندان پیش از خود، به تبیین کیفیت این قسم از علم الهی پرداخته اند. در این پژوهش، ثبوت «علمِ پیشین الهی» مفروض بوده و در پرتو آن، درصدد تبیین کیفیّت این قسم از علم، از منظر این دو اندیشمند هستیم. یافته های به دست آمده که با روش تحلیلی - منطقیِ عبارات ملاصدرا و ابن عربی به دست آمده اند، نشان از اتحاد دو دیدگاه در اکثر مبانی و نتایج و اختلاف در روشِ تبیین دارند. ملاصدرا - همچون ابن عربی - علم پیشین را متحد با ذات و بلکه عین آن دانسته و توجیه کثرت در بساطت ذات را در گروِ تبیین «اعیان ثابته» ای می داند که از مصطلحات ابن عربی در بحث علم پیشینِ الهی است.
زن و زیبایی از نظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۵ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 13
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین نگاه ابن عربی به زن به عنوان مظهر جمال الهی اختصاص دارد. نگاه وی از نظر عرفانی، کامل ترین و عمیق ترین آراء در میانِ عرفایِ پیش و حتی پس از خودست. از نظر شیخ اکبر انسان چه زن و چه مرد از عشق الهی و از اسم جمیل الهی سرچشمه گرفته و همه موجودات مظهر جمال خداوند هستند اما زن مهمترین و کامل ترین مظهر این جمال است. زن و مرد در اصل انسانیت با هم برابرند و انسانیت حقیقی میان این دو گروه انسانی، جامع و مشترک است. ذکورت و انوثت امری عارضی بوده و هر کمال ممکن برای مرد، برای زن نیز ممکن است. زنان از هیچ کمال و مرتبه ای مهجور نبوده چنانکه حتی در مرتبه والای ولایت و قطبیت که در نظر ابن عربی در مرتبه ای ورای نبوت است، می باشند. زن آیینه ای است که مرد در آن خود را می بیند و با عشق به او، به حق عشق می ورزد و این عشق او را به مبدئی که از آن خلق شده و همان اصل و هستی اوست می رساند. ابن عربی حضور و وجود زنان را در نظام ارشادی و عرفانی خود لازم دانسته و بدون وجود زنان این نظام عرفانی را ناقص می شمارد. این مقاله نیز در پی آن است که جایگاه زن را در نظام هستی شناختی عرفانی ابن عربی تبیین نماید.