مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
برند
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۳
107 - 130
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برند کارفرمایی به عنوان یکی از ابعاد برند سازمان و عامل مهم تمایز از سایر رقبا، در حوزه حفظ و افزایش دارایی نامشهود سازمان نقش بسیار مهمی دارد. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی پیشایندهای توسعه برند کارفرمایی، از دیدگاه استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های دفاعی منتخب است. روش شناسی: این پژوهش از نظر جهت گیری، کاربردی و از منظر فلسفی، اثبات گرایانه به شمار می رود و با استفاده از روش کیو اجرا شده است. در این پژوهش، نخست با مرور ادبیات و مصاحبه، پیشایندهای توسعه برند کارفرمایی استخراج و عوامل نهایی با نظرسنجی از خبرگان مشخص شد؛ سپس این عوامل در قالب کارت های کیو، در اختیار 23 نفر از استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه دفاعی مدنظر که به صورت هدفمند انتخاب شدند، قرار گرفت و در نهایت، دیدگاه آنان با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شد. یافته ها: الگوی ذهنی مشارکت کنندگان این پژوهش 7 نوع بوده است: کارکردگرا، ذهنیت گرا، روابط عمومی، مبتنی بر ساختارهای غیربوروکراتیک، کارمندمحور، چندبُعدی و نگهداشت منابع انسانی. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بینش مفیدی را در اختیار مدیران و تصمیم گیران دانشگاه های مدنظر قرار می دهد تا با شناخت این عوامل، برند کارفرمایی دانشگاه ها را توسعه دهند.
برند چگونه می تواند صادرات محصولات غذایی را توسعه دهد؟
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه و اهمیت برند و برندسازی در بازارهای بین المللی و فراملی و ایجاد قدرت رقابتی ناشی از برندسازی و همچنین نقش توسعه صادرات در اقتصاد کشورها، در این مقاله به بررسی نقش برند در توسعه صادرات پرداخته شده است. در اینجا به مفهوم برند، چگونگی شکل گیری، نقش و اهمیت آن در تقاضا برای کالاهای مختلف پرداخته شده و وضعیت برند و برندسازی کالاهای صادراتی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه ای که از این بررسی ها حاصل شده است اینست که ما در برند و برندسازی بخصوص برای کالاهای صادراتی بسیار کم کار کرده ایم و شاید بهتر باشد قبول کنیم که کاری انجام نشده است و یک عزم ملی و همه جانبه برای حضور هرچه قوی تر در بازارهای بین المللی لازم و ضروری می باشد.
اعتباریابی مدل برندسازی کتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از ارزشمند ترین داشته های هر سازمان، برند آن است که کارکردهای گوناگونی برای بازنماییِ درخورِ سازمان، کارکنان و محصولات آن دارد. در این میان کتابخانه ها و به ویژه کتابخانه های دانشگاهی در هماوردی با رقیب های اطلاعاتی خود با چالش های بسیاری برای بازنمایی ارزش های کلیدی خود در عصر اطلاعات رویاروی هستند که می توانند با برندسازی با آن ها مقابله کنند. با همه پژوهش هایی که در جهان انجام شده اند، برندسازی و بایسته های درونی و بیرونی ساخت آن در کتابخانه ها، با کمبود پژوهش های پایه و کاربردی در این زمینه روبه رو هستند. بنابراین نیاز است که چگونگی برندسازی کتابخانه های دانشگاهی برای بازنگری در برند سنتی آن ها بررسی شود. برای این هدف، پیش تر پژوهشی با روش «نظریه داده بنیاد» انجام شده و مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی مؤثر بر ساخت برند کتابخانه های دانشگاهی در قالب یک مدل به دست آمده است. هدف این پژوهش سنجش اعتبار مدل برندسازی کتابخانه های دانشگاهی در بافت وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری (عتف) و ارائه مدل اعتباریابی شده برندسازی آن ها بود.روش: رویکرد این پژوهش، کمّی با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه بود. جامعه پژوهش مدیران، معاونان، کتابداران کتابخانه های مرکزی و نیز اعضای هیئت علمی علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های دولتی زیر پوشش وزارت عتف بودند. برای بررسی فرضیه های پژوهش آزمون ناپارامتریک دوجمله ای به کار رفت، چرا که داده ها نرمال نبودند. بررسی اعتبار مدل پژوهش نیز با کاربرد گونه دومِ روشِ «مدل سازی معادلات ساختاری»، یعنی «حداقل مربعات جزئی (پی ال اس)» و با دو روش «نظریه اندازه گیری» و «نظریه ساختاری» انجام شد.یافته ها: عامل های مؤثر بر ساخت برند کتابخانه های دانشگاهی در دو بُعد درون دانشگاهی و برون دانشگاهی جای می گیرند. در بُعد درون دانشگاهی، نخست ابعاد درونی کتابخانه ها مانند معماری ساختمان کتابخانه، منابع و خدمات اطلاعاتی کتابخانه، برندسازی کتابداران، فعالیت های بازاریابی و مدیریت کتابخانه مطرح هستند. سپس ابعاد بیرونی کتابخانه ها هستند که با نقش سازمان مادر کتابخانه و نقش نظام آموزش عالی نمود یافته اند. در بُعد برون دانشگاهی، نخست وضعیت پرورش علمی و رفتاری جامعه اطلاعاتی کتابخانه است که از نقش کتابخانه های دیگر در پرورش علمی نسل تازه و شخصیت رفتاری و اطلاع یابی ناهمسان جامعه اطلاعاتی تازه کتابخانه اثر می پذیرد. سپس وضعیت فضای اطلاعاتی جامعه است که از وضعیت اقتصاد ملی و وضعیت نشر دیجیتال کشور اثر می پذیرد. دستاوردهای ساخت برند کتابخانه های دانشگاهی نیز تصویرسازی برند، برتری برند و وفاداری رفتاری برند برای کتابخانه ها هستند.نتیجه گیری: رویکرد چیره در ساخت برند کتابخانه های دانشگاهی، «رویکرد هویتی» است؛ یعنی برند، ماهیتی در پیوند با هویت کتابخانه دارد. تصویر برند نیز بر پایه تجربه کاربران از کاربرد کتابخانه است و کتابخانه و کارکنانش مرکز ساخت برند و ارزش ویژه آن هستند. در این میان نیز نشانه هایی از «رویکرد اقتصادی» (به دلیل اهمیت کاربرد ابعاد آمیخته بازاریابی) و نیز «رویکرد مشتری پایه» (به دلیل نقش کلیدی بهره داران در ساخت برند) دیده می شوند.
طراحی مدل پیامدهای جهانی شدن برند لیگ برتر فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۲)
18 - 1
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل پیامدهای جهانی شدن برند لیگ برتر فوتبال ایران بود. روش پژوهش: برای دستیابی به هدف تعیین شده و با توجه به تخصصی بودن موضوع پژوهش، مطالعه کیفی با استفاده از انجام مصاحبه های عمیق با نخبگان این موضوع مورد استفاده قرار گرفت. انجام مصاحبه ها به صورت هدفمند و به شیوه گلوله برفی ادامه یافت و در نهایت 20 نفر (18 نفر ایرانی و 2 نفر خارجی) مورد مصاحبه قرار گرفتند. سرانجام، داده های حاصل از مصاحبه ها به روش داده بنیاد و از طریق سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: پیامدهای شناسایی شده با توجه به شرایط درونی و بیرونی و راهبردی جهانی شدن برند لیگ برتر فوتبال ایران بیانگر 5 حیطه اصلی و 32 مقوله بودند. این حیطه ها شامل: توسعه سیاسی، اقتصادی، حقوقی، ساختاری و فرهنگی- اجتماعی بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش مبنی بر پیامدهای مثبت جهانی شدن برند لیگ برتر فوتبال ایران، ضروری است مدیران و دست اندرکاران فوتبال کشور با همسوئی نگرشی- رفتاری، بستر سازی لازم جهت حرکت در مسیر جهانی شدن را فراهم آورند.
ارائه الگوی برندسازی صنعت پوشاک ورزشی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۶۲)
87 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی برندسازی صنعت پوشاک ورزشی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش پژوهش: روش تحقیق از نوع کیفی با رویکرد تحلیل سیستماتیک است. جامعه آماری شامل تمامی مدیران ارشد شرکت های تولیدات ورزشی، استادان صاحب نظر دانشگاه در حوزه مدیریت و بازاریابی ورزشی و اسناد و منابع علمی بود. نمونه آماری به تعداد قابل کفایت بر مبنای اشباع نظری به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و مورد نظرخواهی قرار گرفتند (16 نفر و 24 سند). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و روایی ابزار با استفاده از روش های روایی سنجی کیفی مطلوب ارزیابی شد (روایی محتوایی). از روش کدگذاری و چارچوب بندی مفهومی برای تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها: چارچوب مفهومی برند پوشاک ورزشی در ایران در 14 حیطه کلی شامل قابلیت برند، ویژگی برند، مزیت رقابتی برند، عشق برند، تحولات بازار، ضعف اقتصادی، برندسازی پوشاک ورزشی، بازسازی برند، برندسازی شبکه های اجتماعی، خلاقیت و نوآوری برند، چرخش اقتصاد ورزش، ارتقای ارزش برند، بهبود عملکرد برند و وفاداری برند است. نتیجه گیری: چارچوب ارائه شده در این پژوهش، شناختی از ابعاد برند پوشاک ورزشی را بر اساس ارتباط آن با مجموعه ای از فعالیت های مختلف ایجاد می کند. بر پایه این چارچوب، می توان به ارزیابی عینی از سطح فعالیت های مدیریت در هر شرکت های تولیدات ورزشی پرداخت و اطلاعات علمی در زمینه اقدامات مناسبی را که باید سازمان های ورزشی برای برندسازی انجام دهند، فراهم ساخت.
طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در سازمان های آموزشی (مورد مطالعه: مدارس سرآمد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
برندسازی در حوزه خدمات از موضوعات بسیار مهم و پرکاربرد بازاریابی و رقابت در بازار است که می توان در مدارس (به عنوان سازمان های خدماتی) از آن بهره برد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در مدارس، با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس سرآمد شهر اصفهان بود. در بخش کیفی تا اشباع داده ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند با 29 مدیر و معلم مصاحبه شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. در بخش کمی نیز، یک پرسش نامه محقق ساخته و برخاسته از بخش کیفی تدوین گردید که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 205 نفر برآورد گردید. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، برای برندسازی مدارس سرآمد، مدلی متشکّل از مؤلّفه های مدیریت و رهبری، دید آموزشی مدیر، نیروی انسانی، محیط آموزش و یادگیری، حمایت و پشتیبانی، دانش آموزان، مشارکت، امکانات و تسهیلات و کانون فعالیت ها به دست آمد. با استفاده از نتایج به دست آمده؛ مدیران آموزش و پرورش می توانند در راستای تقویت مدارس در حیطه های شناسایی شده گام بردارند.
واکاوی نقش سرمایه های فکری بر مزیت رقابتی برند با نقش میانجی نوآوری و ارزش برند (موردمطالعه: مدیران بازاریابی بخش مهمان نوازی و هتل داری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
141 - 163
حوزههای تخصصی:
در عصر فرارقابتی امروز، دانش و سرمایهٔ فکری استراتژی ای پایدار و عاملی اصلی برای سودآوری و حفظ مزیت رقابتی سازمان ها به شمار می آید. از طرف دیگر، دستیابی به نوآوری و ارزش برند یکی از مهم ترین گام های سازمان برای موفقیت در بازارها و پیشی گرفتن از رقبا محسوب می شود. ازاین رو، پژوهش حاضر به واکاوی نقش سرمایه های فکری در مزیت رقابتی از طریق نوآوری و ارزش برند پرداخته می شود. این پژوهش از نوع توصیفی - هم بستگی است. جامعهٔ آماری پژوهش حاضر متشکل از کارکنان و مدیران بازاریابی بخش مهمان نوازی در شهر تبریز است که تعداد آن ها، بنا بر گزارش وب گاه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان آذربایجان شرقی در ۱۴۰۰، پانزده هتل است و تعداد پرسنل آن ها تقریباً 500 نفر تخمین زده شده است؛ از این تعداد، 229 نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفتند و پرسش نامه ها تکمیل شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار SmartPLS تجزیه وتحلیل شدند. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از سرمایه های فکری با ارتقای ظرفیت ارزش برند و نوآوری برند به ایجاد مزیت رقابتی در سازمان های مهمان نوازی منجر می شود.
الگوی بازیابی و ارتقای برند بانک های تجاری ایران (مورد مطالعه: بانک صادرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر موفقیت سازمان ها در بازارهای رقابتی برخورداری از برند قدرتمند است. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر بازیابی و تقویت برند بانک صادرات انجام گرفته است. در این پژوهش، از روش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش، ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و جامعه آماری، شامل معاونین، مدیران و کارشناسان عالی رتبه و مجرب بانک است. به منظور جمع آوری داده های لازم از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در بخش کمی پژوهش تعداد 384 پرسشنامه بین کارکنان و مدیران شعب مختلف بانک صادرات به صورت نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد و داده های حاصل از این پرسشنامه ها، با استفاده از نرم افزار SPSS وpls smart مورد تحلیل عاملی اکتشافی قرار گرفتند: نتایج تحلیل مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی نشان داد 368 کد باز (مضمون فرعی) در 6 دسته کد محوری (مضمون اصلی) الزامات، پیامدها، عوامل اثرگذار، عوامل محدودکننده، عوامل تسهیل گر و عوامل بازدارنده از عوامل مؤثر بر تقویت و بازیابی برند بانک صادرات هستند. نتایج نشان داد منطقه جغرافیایی شعب، مشتری محوری، نوآوری، کیفیت درک شده خدمات، ایمن، سریع و به روز بودن، چابکی سازمانی، دسترسی راحت به خدمات، ساختار مالی بانک، توسعه خدمات بانکداری شرکتی، بانکداری اختصاصی، شیوه ها و ابزارهای نوین بازاریابی، بانکداری دیجیتال، شرکت داری، تقویت برند از طریق ایجاد شرکت های وابسته، چارچوب سرمایه گذاری قوی شرکت های وابسته به بانک و ارتباط خوب با مشتری، از مؤلفه های تشکیل دهنده الزامات تقویت و احیای برند بانک صادرات هستند.
شناسایی عوامل تعیین کننده برندسازی محصولات سبز، الگویی برای صنعت مواد غذایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل تعیین کننده برندسازی محصولات سبز، الگویی برای صنعت مواد غذایی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی- اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، شامل 15 نفر از مدیران شرکت های غذایی دارای برند سبز با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در حوزه مدیریت، کشاورزی و کارآفرینی و نیز اساتید رشته مدیریت بازرگانی و محیط زیست دانشگاه هستند که با استفاده از نمونه گیری قضاوتی، برای مصاحبه انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، مصرف کنندگان محصولات سبز در صنعت مواد غذایی هستند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 384 نفر انتخاب شدند و به سوالهای پرسشنامه پاسخ دادند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی داده های حاصل از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند و در بخش کمی به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و برای معادلات ساختاری از PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که مصاحبه های انجام شده، 214 کد باز، 85 مفهوم و 26 مقوله فرعی شناسایی و استخراج شد. نتایج در بخش کمی نشان داد که مدل دارای برازش مناسب است و می توان از آن برای برندسازی محصولات سبز در صنعت مواد غذایی کشور استفاده کرد.
تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با کاربست کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل ذهنیت شناختی رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی با استفاده از رویکرد کیو انجام پذیرفت. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش در زمره پژوهش های آمیخته قرار می گیرد. جامعه آماری پژوهش را مدیران سازمان های صنعتی تشکیل می دهند که با استفاده روش نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل کفایت نظری 19 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. با توجه به رویکرد پژوهش در بخش کیفی ابتدا با 19 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از دیدگاه ها و نظرات آن ها نمونه، گزینه کیو و در نهایت مجموعه کیو به دست آمد. سپس در بخش کمی پژوهش با بهره گیری از Spss داده های به دست آمده از بخش کیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مروج نگرش مثبت، تررویج رفتار شهروندی برند، پایبندی به برند، تصویرسازی مثبت از برند، القاء وابستگی عاطفی به برند، تقویت برندسازی داخلی و انتقال هویت برند هشت الگوی ذهنی مدیران در راستای رهبری برندگرا در سازمان های صنعتی می باشند.نتیجه گیری: رهبران برندگرا با مخابره هویت برند به کارکنان، زمینه ساز هر چه بهتر برندسازی داخلی و خارجی خواهند بود. در واقع آنها با مثبت جلوه دادن تصویر برند سازمان و همچنین جذاب نمودن آن ابتدا حمایت و پشتیبانی ذی-نفعان اصلی سازمان یعنی کارکنان را در مورد برند جلب نموده و کارکنان نیز در برخورد با ارباب رجوع به خوبی به انتظارات مشتریان پاسخ می دهند.
چرا برندها می میرند؛ ارائه نقشه نگاشت فازی از عوامل رقم زننده مرگ برند (مورد مطالعه: شرکت های صنعتی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
91 - 111
حوزههای تخصصی:
شناسایی علل افول و مرگ برندها و تدوین راهبردهایی اثربخش در جهت گسترش چرخه عمر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه عوامل رقم زننده مرگ برند با روش FCM انجام شد. این پژوهش از لحاظ روش آمیخته و بر مبنای پژوهش کیفی و کمی است که از نظر فلسفه پژوهش در زمره پژوهش های قیاسی استقرایی می گنجد. جامعه آماری پژوهش حاضر خبرگان و صاحب نظران در حوزه مطالعه هستند که بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری سی نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی-سنجی درون کدگذار و برون کدگذار برای مصاحبه انجام شده و روایی محتوایی و پایایی بازآزمون برای پرسشنامه های توزیع شده، تایید شده است. داده های کیفی با نرم افزار Atlas.ti و روش تحلیل محتوا و کد گذاری و داده های کمی با روش نقشه نگاشت فازی FCM تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل رقم زننده مرگ برند به دو بخش عوامل درون بنگاهی و عوامل برون بنگاهی تقسیم می شود. مهمترین فاکتور درون بنگاهی، نگرش هزینه ای به موضوع برند به جای نگرش سرمایه ای است درحالی که برای عوامل برون بنگاهی، حاکمیت تفکر بازارگرا به جای تفکر تولیدگرا (واسطه محوری) دارای بیشترین درجه مرکزیت، شاخص های محوری و مهمترین عامل رقم زننده مرگ برند هستند.
مؤلفه های قومی مؤثر در برندسازی ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در محیط بین المللی «برند ملی» اهرم مورد نیاز دولت هاست تا جایگاه خود را در عرصه جهانی بهبود بخشیده و مستحکم نمایند. رهبرانی که ارزش برند ملی را درک کنند، می توانند از تفاوت ها و تنوع فرهنگی در جهت ایجاد مزیت رقابتی و برتری استفاده کنند. آگاهی از نگرش ها و شناسایی ابعاد مختلفی که بر برند ملی یک کشور تأثیر دارند امری ضروری است؛ از همین رو، پژوهش حاضر جنبه اکتشافی داشته و از روش کیفی بهره برده است. جامعه آماری پژوهش را متخصصین حوزه برندسازی ملی تشکیل داده اند که تعداد این افراد 57 نفر می باشد و الگوی ذهنی این افراد براساس روش پژوهش «کیو» مورد شناسایی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که هشت مؤلفه برای متغیر گروه های قومی و شش مؤلفه برای متغیر برند ملی کشف شده اند که از این میان، بین مؤلفه «فرهنگ قومی» با «تصویر بین المللی» رابطه مثبت و معنادار و «منافع قومی» با «سرمایه های اقتصادی» رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
خوانشی از جایگاه و نقش برندسازی معماری بر رقابت پذیری شهری در شهرهای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۰۶-۱۷۷
حوزههای تخصصی:
امروزه با ظهور شهرهای جهانی و گسترش مرزهای جهانی شدن به مثابه مولفه ای تاثیرگذار بر اقتصاد صنعت بالاخص صنعت معماری شهرها، التفات به مفاهیمی مانند «برند و برندسازی» از مهمترین مقولات در حوزه شناخت و تعیین جایگاه واقعی معماری در عصر نوین جهانی است. بر این اساس در این مقاله به جایگاه برند در صنعت معماری در ابعاد تکمیل کننده آن در بعد رقابت پذیری شهرها از یک طرف و اثربخشی آن بر پدیدارسازی شهرهای جهانی در عرصه اقتصاد فراملی پرداخته شده است. روش تحقیق این مقاله در مرحله نظری روش توصیفی- تحلیلی است که با ابزار مطالعات کتابخانه ای و تکنیکهای فیش برداری و روش اسنادی انجام شده و در بخش تحلیلی نیز از روش تحلیلی استفاده شده است. در پایان ضمن اشاره به میزان و چگونگی تاثیر معماری بر رقابت پذیری و ابعاد شهرهای جهانی، به مواردی چند پیرامون مفهوم برندسازی معماری اشاره شده و راهکارهایی چند در رابطه با وضعیت ایران و خاصه کلانشهر تهران مورد اشاره قرار گرفته است.
اثر اعتبار و درگیری تصویر مقصد شهرهای تاریخی بر شعف گردشگران و طنین برند شهر گردشگری، مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری تاریخی، از عناصر اساسی توسعه اقتصادی در جوامع محلی است. مؤلفه های زیادی وجود دارد که می تواند در موفقیت این نوع گردشگری تأثیرگذار باشد، اما هرگونه اقدام یا استراتژی انجام شده باید ارتباط تنگاتنگی با تأمین شعف گردشگر داشته باشد. نظر به تأثیر تحولات و بحران های کنونی از جمله کووید 19، زیان های سنگینی بر پیکره صنعت گردشگری وارد گردیده است و گرایش ها بیشتر به سمت بسترها و فضاهای مجازی است و با توجه به ویژگی اطلاعات محوری این صنعت، مقاله حاضر به بررسی رابطه تصویر مقصد به عنوان متغیری مرکزی با متغیرهای اصالت درک شده، درگیری و قابلیت اعتبار منبع از یک سو و قصد بازدید و قصد توصیه و شعف و طنین از سوی دیگر، برای مناطق تاریخی پرداخته و با بررسی متون، به ارائه مدل مفهومی و فرضیاتی بر اساس آن می پردازد. مطالعات نشان داده است که تصویر مقصد، یکی از عوامل اصلی جذب گردشگران و تأثیرگذار در شهرهای تاریخی است. نتایج به وجود تأثیر و رابطه مستقیم متغیرهای اصالت درک شده، قابلیت اعتبار منبع، و درگیری با ابعاد دوگانه تصویر شناختی و عاطفی و تصویر کلی تصویر مقصد و نهایتاً به شعف و طنین گردشگران اشاره دارد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تصویر شناختی و تصویر عاطفی بر تصویر مقصد اثرگذار است. نتایج پژوهش نشان داد که تصویر مقصد بر قصد بازدید و قصد توصیه تأثیرگذار می باشد. در واقع افراد که از مقصدی که به کشور مبدأ یا منطقه خود نزدیک تر هستند و احساس نزدیکی با مردم محلی و هنجارهای آن ها دارند و یا از طریق انبوه اطلاعاتی که به واسطه رسانه ها و دوستان یا اقوام، به دست می آورند، به آن مقاصد سفر می کنند. یافته های پژوهش نشان داد که خلق تصاویر مثبت از مقصد ناشی از تعامل مثبت با جامعه محلی می باشد
تحلیل تناظر شهرت و کشش احساسی سفر در راستای برند آفرینی مؤثر مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
75 - 95
حوزههای تخصصی:
متغیرهای شهرت و کشش احساسی سفر به یک مکان و ارتقای متناسب جایگاه این دو متغیر به صورت متقابل، ازجمله مهم ترین عوامل در برند آفرینی مؤثر و خلق تصویری جذاب از مقصد به هدف توسعه گردشگری و جذب گردشگران و به تبع دستیابی به سرمایه ها است. اما مسئله این است که این موضوع در کشور و به ویژه در ارتباط با کلان شهر اهواز مغفول واقع گردیده است. شاهد آن که تاکنون پژوهشی دراین ارتباط انجام نیافته است. لذا، بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی رابطه شهرت و کشش احساسی سفر به کلان شهر اهواز و نیز تعیین موقعیت این شهر در ارتباطی متقابل از این دو متغیر می پردازد. این پژوهش در حیطه جغرافیای رفتاری است. روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده که در انجام آن از تحلیل های آماری همبستگی کندال تائو و اسپیرمن و مدل ماتریس شهرت مکان بهره گرفته شده است؛ ضمن آن که برای تائید استفاده از دو آزمون ناپارامتریک فوق الذکر و سنجش معنی داری متغیرها در این چارچوب، از آزمون آماری کالموگروف- اسمیرنف استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، متشکل از افرادی است که تاکنون به کلان شهر اهواز سفری نداشته اند. روش نمونه گیری انجام یافته، تلفیق روش های نمونه گیری گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده بوده است که داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS، در چارچوب همبستگی های آماری و مدل فوق الذکر مورد تحلیل قرار گرفتند. بر مبنای یافته های تحقیق، میانگین کشش احساسی سفر به اهواز در سطح پائین تری از شهرت این کلان شهر نسبت به سایر کلان شهرهای کشور قرار داشته و در اثر تصویر غیر مثبت شکل گرفته ناشی از کیفیت پائین محیطی، جایگاه کلان شهر اهواز در ماتریس شهرت مکان، در میان گروه بازندگان می باشد
تأثیر برند شهر خلاق خوراک بر توسعه گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
131 - 149
حوزههای تخصصی:
خلاقیت و نوآوری از عناصر مهم موفقیت شهرها و جزء سرمایه های انسانی خلاق تلقی می شود. شهر رشت نیز با توجه به وضعیت مناسب جغرافیایی، انواع خوراک های متعدد و داشتن جاذبه های طبیعی و تاریخی گوناگون در جایگاه شهرهای خلاق قرارگرفته و در آذرماه 1394 عنوان برند شهر خلاق خوراک را کسب کرده و شهر خوراکی ها لقب گرفت. ازاین رو هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان تأثیر برند شهر خلاق خوراک بر توسعه گردشگری شهری است. این پژوهش از نوع توصیفی- کمی و ازنظر ماهیت کاربردی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات، تعداد 57 پرسشنامه توسط اساتید دانشگاه و کارشناسان شهرداری، شورای شهر، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و سازمان میراث فرهنگی شهر رشت تکمیل شده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های T، آزمون دوجمله ای، فریدمن، همبستگی و رگرسیون در SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص مشارکت در میان شاخص ها پایین ترین میانگین (04/2) را دارد. سطح مشارکت مردم در طرح ها و پروژه های شهری در سطح پایینی است و عملکرد مدیریت شهری نیز در این زمینه ضعیف است. بالاترین میانگین هم مربوط به شاخص جاذبه ها (03/3) می باشد. شهر رشت ازنظر جاذبه های طبیعی، تاریخی و جاذبه های انسان ساخت در وضعیت مطلوبی است. بین شاخص های شهر خلاق خوراک و توسعه گردشگری شهری همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. شاخص حمایت مالی بیشترین تأثیر و شاخص های ساختار سازمانی، فرصت های فرهنگی و مشارکت کمترین تأثیر را بر توسعه گردشگری شهری دارد.
طراحی مدل برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران بر اساس رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۱
583 - 612
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش طراحی مدل برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش تحقیق تحلیلی بوده که بدین منظور از روش شناسی کیفی استفاده شد. استراتژی تحقیق، استفاده از نظریه برخاسته از داده ها بود. مشارکت کنندگان در تحقیق 16 نفر شامل اساتید حوزه بازاریابی ورزشی، مسئولین باشگاه و سازمان لیگ و استراتژی نمونه گیری در بخش کیفی هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری استفاده شد. ابزار تحقیق مصاحبه باز بود و نتایج بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها نشان داد ارتقای جایگاه نشان تجاری لیگ برتر، هویت با ثبات برند، مدیریت ارتباط مشتریان، منافع مالی معرف های عوامل علّی بودند. پدیده محوری از عوامل بهبود ارزش ویژه برند، ارزیابی عملکرد، اعتبار نام تجاری برند لیگ تشکیل شده است. عوامل زمینه ای شامل جایگاه سازی برند لیگ، عوامل اجتماعی، برقرای تعادل رقابتی در لیگ،زیر ساخت های ملی برند لیگ بود. همچنین عوامل مداخله گر شامل عامل-های تغییر و پیشرفت فناوری های مرتبط، عوامل باشگاهی، ضعف های نظارتی، ضعف نیروی انسانی، پاسخ گویی، ویژگی های مشتریان بود. راهکارهای حقوقی و قانونی، راهکارهای مدیریتی مناسب، برقراری ارتباطات و تعاملات مناسب، برگزاری مسابقات با توجه به استانداردهای روز دنیا، تقویت عوامل تسهیل کننده برگزاری، تناسب برند و لوگو با لیگ لیگ راهبردهای برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران را تشکیل دادند. در نهایت اینده نگری برند لیگ برتر،تصبیت موقعیت برند لیگ، به وجود آمدن رابطه برند لیگ و طرفداران، ایجاد تعهد برند، مدیریت صحیح برند پیامدهای حاصل از پژوهش حاضر را تشکیل دادند.
طراحی الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، تدوین الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه بوده است.مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بوده که با استفاده از رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد انجام شده است. در این راستا، پدیده محوری مطالعه فوق، عبارت از برند داخلی کارکرد پژوهش در دانشگاه، تعریف شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر اعضای هیأت علمی و معاونین پژوهشی دانشگاه ها بود، بنابراین تعداد مشارکت کنندگان با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، شامل 13 نفر بودند که با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختمند در پژوهش مشارکت داشته اند. در این پژوهش تکنیک دلفی فازی به عنوان یکی از فنون تحلیل علمی برای دستیابی به اتفاق نظر میان اعضای پنل برای اعتباریابی مؤلفه ها و ابعاد الگوی برند داخلی کارکرد پژوهش به کاربرده شده است. پرسشنامه ای با بهره گیری از نتایج پژوهش های پیشین و یافته های نظریه داده بنیاد تدوین و برای 30 نفر از اعضای هیأت علمی ارسال شد. روش دلفی فازی در این پژوهش در مجموع در دو نوبت صورت گرفت.یافته های حاصل از این پژوهش در بردارنده 149 شاخص است که در قالب 9 بعد شامل: تصویر برند دانشگاه، مدیریت پویای دانش برند، ارزش های کلیدی، عوامل فردی و سازمانی، مکانیزم های برند، رهبری برندمحور ،فرآیندهای حمایتی، عملکرد برند محور، رفتار شهروندی و 17 مؤلفه فرعی شناسایی شدند. برای تجزیه و تحلیل و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های فرعی تکنیک TOPSIS FUZZY مورد استفاده قرار گرفت. از نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که مهم ترین عامل و مؤلفه در برند داخلی کارکرد پژوهش تصویر برند و ارزش های سازمانی دانشگاه است.
اثر یادگیری جاذبه های گردشگری از طریق بازی وار سازی (مورد مطالعه: کودکان دبستانی شهر تبریز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: روش های آموزشی متداول به دلیل تحولات و پیشرفت های علمی و تکنولوؤیکی عصر حاضر و افزایش آگاهی عمومی و ضریب هوشی کودکان و نوجوانان دیگر پاسخگوی آموزش مؤثر و قابل جذب برای مخاطبان نیست بنابر این استفاده از تکنولوژی های نوینی که از راه کارهای جدید استفاده نمایند بسیار ضروری به نظر می رسید.
روش شناسی پژوهش: در این تحقیق به بررسی یکی از روش های نوین آموزشی عصر حاضر در آموزش جاذبه ها و برند مقاصد گردشگری و با استفاده از تکنیک های بازی وارسازی و طراحی بازی های کمک آموزشی جذاب با جاذبه های بصری و دیگر مزایای بازی مانند(انگیزه، رضایت، درگیری و تعامل و ...) به کودکان و نوجوانان پرداخته شده. است. محاسبات آماری پژوهش حاضر از طریق روش تحلیل عاملی اکتشافی و بررسی فرضیه های آن بر اساس روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای مربوطه انجام گردیده، جامعه آماری آن از میان 384 معلمان مربیان و خبرگان آموزشی و با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه انتخاب شده و برای تعیین اعتبار محتوایی و روایی پرسشنامه و نتایج مصاحبه ها نیز ضمن استفاده از خود مربیان مدارس در تفهیم و ثبت پاسخ مخاطبان استفاده گردیده همچنین از نظر خبرگان و متخصصین گردشگری و پژوهشگران نظام های آموزشی نیز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS 26 انجام گرفت.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ما بین آموزش از طریق بازی وار سازی و فاکتورهای تأثبر گذار بر آن مانند انتظار عملکرد، امید به تلاش، نفوذ اجتماعی و تسهیل شرایط در راستای آموزش مفاهیم و جاذبه های گردشگری منتج به آگاهی از برند و در نهایت طنین برند اثر مثبت و معنی داری وجود داشت و بازی های کامپیوتری سطح یادگیری کودکان را تا حد قابل توجهی افزایش داده و به عنوان یک عنصر حیاتی، در پیش برد اهداف آموزشی و یادگیری و رشد شناختی و اجتماعی کودکان، به ویژه آموزش مفاهیم، جاذبه ها و برند مقصد شهر گردشگری بیش از اطلاعات بدست آمده از روخوانی و تکالیف درسی آنان تأثیر گذار بود.
طراحی مدل برندسازی درونی با تأکید بر رویکرد فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی درونی با تأکید بر رویکرد فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان است. روش پژوهش از نوع پژوهش های کیفی (گرندد تئوری) و به لحاظ هدف کاربردی است. جهت جمع آوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شده است. روایی بیرونی و پایایی کیفی داده ها محاسبه شده است و به تأیید رسیده است. جامعه آماری پژوهش جمعی از خبرگان و اساتید دانشگاه خوراسگان بوده است که در ابتدا تعدا آن ها 9 نفر و سپس تا اشباع نهایی 12 نفر ادامه یافته است. ابتدا با مصاحبه و با کمک کد گذاری باز و کد گذاری محوری مقوله ها و مفاهیم استخراج شده است و تعداد 80 کد باز و 28 مقوله محوری به دست آمد همان طور که از متن مصاحبه ها برگرفته شد، برای برندسازی درونی دانشگاه، چند نکته حائز اهمیت است: برندسازی داخلی برای بالابردن تعهد کارکنان نسبت به سازمان است؛ البته این مهم در این صورت حاصل خواهد شد که مدیران ارشد از فعالیت های مدیریت منابع انسانی و همین طور از کارکنان سازمان حمایت کنند که هر چه این حمایت بیشتر باشد، تعهد کارکنان در سازمان افزایش می یابد و برند داخلی بهتر شکل می گیرد. همچنین مدیران منابع انسانی به تمام عوامل مدیریت منابع انسانی از قبیل فرآیندهای جذب، نگهداشت، ارزیابی عملکرد، آموزش، توسعه، بهداشت و ایمنی، ارتباطات، نظام پیشنهادها و غیره اشراف داشتند .