مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مشارکت پذیری
حوزه های تخصصی:
"رفتار شهروندان و کیفیت مشارکت آنان در امور جامعه به عنوان یکی از الزامات اساسی سرمایه اجتماعی در هر جامعه و از شاخص های.
توسعه یافتگی جوامع محسوب می شود. فرهنگ شهروندی و عناصر کلیدی آن همواره در طول تاریخ پرفراز و نشیب این مفهوم از طرف متفکران و صاحب نظران علاقمند به مسایل اجتماعی که تمدن و پیشرفت جوامع بشری را در استقرار آن فرهنگ می دانند، از ادوار باستان تاکنون مورد بحث و چالش قرارگرفته است. امروزه تعیین میزان نهادینه شدن فرهنگ شهروندی به منظور تعیین جایگاه خوددر جریان توسعه یافتگی دربستر جهانی شدن ازضروریات دستیابی به شاخصهای توسعه می باشد. در مقاله حاضر با توجه به داده های پژوهشی به دست آمده از مطالعه پیمایشی شهر اصفهان پس از مطالعه تاریخی مفهوم شهروندی و با استفاده از نظریه های گوناگون، به بررسی وضعیت شهروندی و ابعاد مختلف آن در شهر اصفهان و میزان آن در بین شهروندان اصفهانی پرداخته شده است."
تحلیلی بر فرهنگ شهروندی در شهر یزد
حوزه های تخصصی:
تحقق مفهوم و شکل گیری ایده شهروندی، نیازمند وجود بستری مناسب و زمینه ساز می باشد که از آن به عنوان جامعه مدنی یاد می شود. کیفیت مشارکت شهروندان در امور جامعه، از شاخص های اساسی توسعه یافتگی و از الزامات اساسی سرمایه اجتماعی در هر جامعه مدنی محسوب می شود. عناصر کلیدی فرهنگ شهروندی، همواره از طرف محققان و صاحب نظران، از ادوار باستان تا کنون مورد بحث و چالش قرار گرفته است. از ضروریات دستیابی به شاخص های توسعه، تعیین میزان نهادینه شدن فرهنگ شهروندی می باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل فرهنگ شهروندی در شهر یزد است.رویکرد حاکم بر پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی با ماهیت کاربردی است و با استفاده از توزیع و تکمیل پرسشنامه (200 مورد)، مطالعات پیمایشی شهر یزد، مطالعه تاریخی مفهوم شهروندی و با استفاده از نظریه های گوناگون، به بررسی وضعیت شهروندی و ابعاد مختلف آن در شهر یزد و میزان آن در بین شهروندان یزدی پرداخته شده است. نتایج تجربی این تحقیق نشان می دهد که: شهروندان یزدی در ابعاد سه گانه شهروندی یعنی مشارکت جویی، مسئولیت پذیری و رعایت قوانین و در نهایت پایبندی به اصول شهروندی در حد متوسط می باشند. یافته های پژوهشی به مواردی دیگر اشاره دارد که در مقاله به صورت مشروح به آنها پرداخته شده است.
توسعة ساختار سازمانی شهری و گسترش فرهنگ شهروندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهروندی در نحوة ارتباط فرد با فرد و با جامعه معنا و مفهوم حقیقی خود را پیدا می کند به اعتقاد تی،اچ،مارشال اولاً شهروندی وضعیتی است که ناشی از عضویت کامل فرد در اجتماع است، ثانیاً کسانی که دارای این وضعیت هستند حقوق و تکالیف یکسان و برابری دارند. باید دانست که شهروندی با احساس مسؤولیت همراه است. فرهنگ شهروندی و عناصر کلیدی آن همواره در طول تاریخ از طرف متفکران و صاحب نظران علاقه مند به مسائل اجتماعی که تمدن و پیشرفت جوامع بشری را در استقرار فرهنگ شهروندی می دانند، از ادوار باستان تا کنون مورد بحث و چالش قرارگرفته است. هدف از این تحقیق بررسی فرهنگ شهروندی شهروندان تهرانی است. در این مقاله فرهنگ شهروندی با ابعادی چون مشارکت جوی، مسؤولیت پذیری و رعایت قوانین، سنجیده شده است. روش تحقیق اسنادی و پیمایشی است و نمونة مورد مطالعه 150 نفر از شهروندان منطقة 6 شهر تهران هستند که منطقة آماری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید ومنطقة موردی ما منطقه 6 تهران است. پرسشنامه ها به صورت نمونه گیری سهمیه ای بین شهروندان تقسیم شد و افراد از نظربرخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگرهمتا شدند. گردآوری داده ها بر اساس پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای،آزمون های محقق ساخته انجام شده است و داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص آمار توصیفی و شاخص های مرکزی ،تحلیل شدند.
بررسی فرهنگ سازمانی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی براساس مدل دنیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی فرهنگ سازمانی کتابخانه ملی براساس مدل دنیسون روش/رویکرد پژوهش: روش توصیفی- پیمایشی. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد دنیسون با 60 سؤال و چهار بخش گردآوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، با استفاده از نرم افزار SPSS -20 انجام شد یافته ها: هر چهار بُعد اصلی فرهنگ سازمانی در کتابخانه ملی دارای نمره متوسط و پایین تر است. بیشترین امتیاز در بُعد مشارکت پذیری و کمترین امتیاز در متغیر سازگاری حاصل شده است. بالاترین میانگین شاخص های فرهنگ سازمانی، مربوط به توانمندسازی با میانگین 3/21 و کمترین شاخص با میانگین 69/2 مربوط به توافق بود.
بررسی میزان مشارکت های عمومی در رسیدن به ارتقای کیفی فضاهای گمشده شهری (نمونه موردی: بوستان جوانمردان،زیر پل آیت الله کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احداث خیابان های جدید درون بافت شهرها و نفوذ نوگرایی و اتومبیل به آن ها باعث ایجاد فضاهای تعریف نشده گشته است که این اراضی خالی و رها شده با ابعاد بزرگ و کوچک به جا مانده از احداث خیابان های جدید درون شهر موقعیت های مناسبی جهت توسعه و انجام اقدامات خلاقانه و کشف ارزش های پنهان بسیار در آن را به وجود آورده است. حرکت و ارتباطات سواره به نحو فزاینده ای بر فضای عمومی تسلط یافته و بسیاری از ارزش های فرهنگی نیز گمشده است. بنابراین تهدید فضاهای گمشده را می توان به فرصتی برای ایجاد فضای شهری سرزنده، پویا و پایدار تبدیل نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی و با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسشنامه جایگاه مشارکت مردمی در رسیدن به پایداری اجتماعی در طراحی فضاهای گمشده شهری با روش نمونه گیری تصادفی از کاربران دو فضای عمومی در دو منطقه از شهر تهران اجرا شده است. همچنین روش استدلال پژوهش حاضر از نوع استدلال استقرایی است. تحلیل پرسشنامه ها نیز از طریق نرم افزار SPSS انجام شده است. هدف بررسی ساماندهی دو فضای گمشده شهری و تأثیر آن ها بر میزان مشارکت و رضایت اهالی از آن ها است. بررسی و شناخت عوامل موثر بر مشارکت در حوزه پایداری اجتماعی با نظریه دو اندیشمند برجسته ""راجر ترانسیک"" و ""یان گل"" شناسایی شده است. پژوهش پیش رو قصد دارد با بررسی عوامل مؤثر در پایداری اجتماعی و با بهره گیری از پتانسیل های مردمی به ارتقای فضاهای گمشده شهری کمک کند.
ارزیابی عملکردی مشارکت زنان در فضاهای شهری با رویکرد برنامه-ریزی مشارکتی نمونه موردی منطقه 20 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
65 - 80
حوزه های تخصصی:
امروزه، به دلیل توجه ناکافی به نقش مشارکت شهروندان در فرایند برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم سازی بسیاری از کلان شهر ها به شهروندان چنین تلقین شده است که در امر تأثیرگذاری بر جامعه و سرنوشت آینده شهر، به نوعی ناتوان هستند. از این رو نقش زنان در پیشبرد فعالیت های اجتماعی و اقتصادی بسیار حساس و حیاتی می باشد. استعداد و توانایی زنان در مشارکت های مدنی موجب پیشبرد و تعالی جامعه در عصر دانایی محور می گردد. کارآفرینی و مشارکت زنان از شاخص های مهم در توسعه یافتگی محسوب می شود. بررسی های اجتماعی و اقتصادی که در زمینه مشارکت زنان در امور جامعه انجام گرفته نیز حاکی از آن است که عوامل اجتماعی و فرهنگی و انتظارات متفاوت جامعه از زن و مرد، از جمله موانع مهم بر سر راه مشارکت زنان به حساب می آیند. بر این اساس، هدف پژوهش، بررسی مشارکت عملکردی زنان، در فضاهای شهری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از نوع توصیفی - تحلیلی می باشد. مؤلفه ها در 4 بخش اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در سنجش میزان تأثیرگذاری مشارکت زنان از آزمون پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بالاترین میزان مشارکت در منطقه 20 شهرداری تهران، مشارکت اجتماعی با 2.52 و کمترین آن مشارکت سیاسی با میانگین 1.65 می باشد. همچنین بین مؤلفه های اقتصادی و فرهنگی با نمره 0.688 بیشتری رابطه وجود دارد. همچنین میانگین مقدار بحرانی در مؤلفه اجتماعی 3.89، دارای بیشترین مقدار می باشد.
تحلیل سبک مدیریت محلی در مناطق روستایی و تاثیر آن بر میزان مشارکت پذیری روستائیان (منطقه مورد مطالعه: روستاهای دهستان زرین گل شهرستان علی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
851 - 870
حوزه های تخصصی:
عوامل بسیاری در فرایند اثربخشی مدیریت تأثیرگذار است که یکی از آن ها ویژگی ها یا سبک مدیران و رفتارهای آن ها با زیردستان است. این امر به ویژه در اجتماعات محلی و روستایی، که ارتباط نزدیکی بین مدیران و روستاییان وجود دارد، بسیار مهم است. زیرا مدیران محلی هستند که با رویکردهای اجرایی یا عملکردی خود میزان و زمینه حضور و مشارکت پذیری روستاییان را شکل می دهند. بنابراین،در پژوهش حاضر براساس روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع موجود نخست به بررسی اثرهای سبک مدیریت روستایی پرداخته شده و سپس ارتباط آن بر میزان مشارکت پذیری روستاییان در سکونتگاه های روستایی دهستان زرین گل شهرستان علی آباد مد نظر قرار گرفته است. حجم جامعه نمونه این تحقیق متشکل از 269 سرپرست خانوار از 11 روستای دهستان است که در قالب پرسش نامه محقق ساخته بررسی شده اند. یافته های تحقیق حاکی از میانگین متوسط در اغلب شاخص های پنج گانه (انگیزش، مشارکت در تصمیم گیری، تعامل، ارتباطات، و اعتماد و اطمینان) سازنده سبک های مدیریت است؛ به گونه ای که از میان 11 روستا، 10روستا دارای مجموع میانگین امتیازات شاخص های بین ۶/2 تا ۲۵/۳ یعنی مدیریت مشورتی و یک روستا دارای میانگین امتیازات شاخص های کمتر از2.6 یعنی دارای سبک مدیریتی غالب دلسوزانه است. از طرفی، ارتباط مستقیمی بین میزان سبک مدیریت و مشارکت پذیری روستاییان در روستاهای دهستان زرین گل وجود دارد. سطح معنی داری بیانگر این مطلب است که بین دو متغیر سبک مدیریت و مشارکت پذیری روستاییان همبستگی وجود دارد.
تاثیر عوامل مدیریتی پلیس بر تقویت قانون پذیری در بین جوانان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
531 - 552
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: قانون و قانون پذیری یکی از پایه های اصلی برقراری ثبات در جوامع انسانی است که با افزایش روند شهرنشینی هر روز بر اهمیت آن افزوده می شود. هم اکنون نهادهای بسیاری وظیفه قانون پذیری افراد جامعه را بر عهده دارند که یکی از آنها نیروی انتظامی است. پلیس با اقدامات اجتماعی پیش بینانه، پیشگیرانه و مقابله ای سعی بر انجام این مهم دارد. هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان تاثیر عوامل مدیریتی پلیس بر تقویت قانون پذیری در بین جوانان شهر کرمانشاه است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش جوانان 15 تا 25 ساله کرمانشاهی در سال 97 به تعداد 179015 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 300 نفر حجم نمونه پژوهش را تشکیل دادند که از آن میان 115 پرسشنامه صحیح در تجزیه و تحلیل داده ها منظور شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است. روایی ابزار از دیدگاه صاحب نظران تایید شد و پایایی ابزار با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل و رتبه بندی داده ها، از آزمون های رگرسیون و فریدمن استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از آزمون های استنباطی حاکی از آن است که عواملی مانند: انطباق، انسجام، عدالت و مشارکت پذیری در مدیریت پلیس بر تقویت قانون پذیری در بین جوانان شهر کرمانشاه تاثیر دارد. در این میان، مشارکت پذیری در رتبه اول و انطباق، انسجام و عدالت به ترتیب در رتبه های دوم تا چهارم هستند. نتایج: براساس رتبه بندی گویه های 25 گانه پرسشنامه، گویه های استفاده پلیس از ظرفیت رسانه های جمعی، روابط صمیمانه پلیس و مردم بر مبنای آموزه های دینی و مشارکت پلیس با سازمان های مردم نهاد و دولتی، بیشترین تاثیر را بر قانون پذیری جوانان کرمانشاهی داشتند.
الزامات مشارکت جویی و مشارکت پذیری در فرآیند ساماندهی بافت های فرسوده شهری از نظر جامعه محلی، مورد مطالعه: شهر قم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
115 - 136
حوزه های تخصصی:
مداخله دربافتهای فرسوده اساسا امری اجتماعی است و رکن اصلی آن مشارکت خانوارهای ساکن در محدوده های هدف ساماندهی است.تجربه تهیه،اجرا و ارزیابی طرح های ساماندهی بافت های فرسوده آشکارا نشان داده؛بدون توافق و هم پیوندی ساکنان و متولیان امر بهسازی ونوسازی تضمینی برای تحقق اهداف وجود نخواهد داشت.لذاجلب مشارکت ساکنان ازپیش شرط های حیاتی طرح ریزی در بافت های فرسوده است.در این راستا برنامه ریزی بمنظور تقویت حس مشارکت جویی درساکنان وتحقق زمینه های مشارکت پذیری مردم نیازمند آگاهی از نگرش خانوارهاست و پژوهش حاضر نیز به همین منظور صورت گرفته است.روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده وجمع آوری داده ها از طریق پرسشگری ومصاحبه صورت گرفت , یافته های تحقیق نشان می دهد درمورد تصمیم به مشارکت ساکنان عواملی نظیر تجارب موفق وناموفق نوسازی،توافق متولیان با اهالی،رضایتمندی سکونتی،تصمیم همسایگان به همکاری و سطح آگاهی اهالی نسبت به جنبه های متفاوت مشارکتی عوامل علی موثر برمشارکت مردم در فرایندبهسازی ونوسازی و بازسازی بافت های فرسوده بشمار می آیند این مقاله درپایان به پیشنهاداتی برای افزایش سطح انگیزه های مشارکتی دربافت های فرسوده ارائه می کند.
امکان سنجی حکمرانی خوب به عنوان راهبرد پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
771 - 787
حوزه های تخصصی:
به موازات و برای توسعه حقوق شهروندی، پلیس نیازمند راهبردی جدید است؛ راهبردی که رابطه اش با شهروندان را بهینه سازد، با دموکراسی سازگار باشد و ظرفیت ارتقای حقوق بشر را داشته باشد و صرف نظر از اوصاف یک نظام حقوقی خاص، در هر فضای دموکراتیکی، قابل اعمال باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است، به این ترتیب که مؤلفه های حکمرانی خوب (مشارکت پذیری، وفاق گرایی، مبارزه با فساد، شفافیت، حاکمیت قانون، انصاف، پاسخگویی، کارامدی و اثربخشی) به اجمال تعریف می شوند و با رویکردی تطبیقی هریک از مؤلفه ها، به عنوان متغیر مستقل، در جایگاه راهبرد پلیس، به عنوان متغیر وابسته، امکان سنجی و شاخص یابی می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد اصول حکمرانی خوب قابلیت اعمال به عنوان راهبرد پلیس را دارد و با رویکردهای نوین پلیس، مانند پلیس اجتماع محور، پلیس پیش گیرنده و پلیس مسئله محور، هماهنگ است؛ ولی تنها در صورتی دموکراسی و حقوق شهروندی را، به عنوان فلسفه حاکم بر پلیس، تأمین و تضمین می کند که اصول آن، همزمان و بدون تقدم و تأخر ارزشی اعمال شوند. مطالعه قوانین و مقررات نشان می دهد رویکرد فعلی پلیس ایران، نتیجه گراست؛ اعمال مؤلفه های فرایندمحور حکمرانی خوب، ضمن بهینه سازی رابطه پلیس و جامعه، تضمینی برای پذیرش عمومی اقدامات و تصمیمات و اجرای کم هزینه تر آن و در نهایت افزایش بازدهی پلیس است.
آینده پژوهی توسعه دانش های میان رشته ای در آموزش عالی: بررسی تجارب دانشگاه های علوم پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
پیچیدگی روزافزون حاکم بر مسائل اکنون و آینده جهان، درهم تنیدگی و به هم پیوستگی حوزه های موضوعی، تنوع نقش آفرینان و موقعیت های شکل دهنده به این مسائل از هنجارها و رویه های معمول جهان امروز است. این تحولات موجب توسعه دانش های میان رشته ای در نهادهای علمی و فناورانه و تبدیل آن ها به روندهای جهان شمول سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری شده است. موضوعاتی ازقبیل تغییرات آب و هوا، آلودگی های زیست محیطی، افزایش طول عمر و پیری جوامع، فقر جهانی، بحران های مالی بین المللی، بیماری های عالمگیر، تروریسم، اعتیاد و بی عدالتی از جمله مسائلی است که تدبیر، اندیشه ورزی و آینده نگری آن ها از حوزه و توان تخصص های فردی خارج بوده و نیازمند هم اندیشی، گفت وگو و همکاری حوزه های تخصصی متفاوت است. با توجه به این نکات، پرسش اصلی این مقاله آن است که در آینده کدام سناریوها می توانند باعث پیشرفت دانش های میان رشته ای در دانشگاه های علوم پزشکی کشور شوند؟ روش های استفاده شده در این مقاله عبارت اند از: مطالعات اسنادی، پانل خبرگان، ذهن انگیزی و تحلیل لایه لایه علت ها. دستاوردهای مقاله عبارت اند از: نخست، دانش های میان رشته ای در پاسخ به مسائل پیچیده که در زمان اکنون و آینده ریشه دارد، هویت پیدا می کنند؛ دوم، توسعه میان رشته ای ها در علوم پزشکی نیازمند فرایند توسعه هم زمان از بالا به پایین و از پایین به بالای نظام خط مشی گذاری و اقدام در اجتماعات علمی علوم پزشکی است؛ سوم، ساخت آینده مطلوب توسعه دانش های میان رشته ای در علوم پزشکی کشور مستلزم توجه به واقعیت های شکل دهنده به موضوع در لایه های متفاوت عینی تا ذهنی است و براین اساس، به رویکردها، برنامه ها و اقدامات کوتاه مدت تا بلندمدت برای ساخت عینیت ها و ذهنیت های مرتبط نیاز است.
رابطه بین جنسیت و فرهنگ سازمانی مورد مطالعه: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
305 - 323
حوزه های تخصصی:
عامل جنسیت می تواند تأثیری شگرف بر سازمان داشته باشد یا حتی یک فرد با مشخصه جنسیتی خاص می تواند از سازمانی به سازمانی دیگر درجه پذیرش متفاوتی از الگوها و فرضیه های اصلی سازمان داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین جنسیت و فرهنگ سازمانی در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی انجام شد. داده های پژوهش در میان مردان و زنان شاغل در کتابخانه ملی و با استفاده از پرسشنامه استاندارد دنیسون با شصت سؤال و چهار بخش گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، با استفاده از نرم افزار 20/SPSS صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که میان عامل جنسیت و ابعاد چهارگانه فرهنگ سازمانی، که شامل درگیری در کار (مشارکت پذیری)، انطباق پذیری (ثبات و یک پارچگی)، سازگاری (انعطاف پذیری) و رسالت پذیری (مأموریت) هستند، رابطه معناداری وجود ندارد و اختلاف مشاهده شده بین میانگین نمرات برحسب جنسیت با توجه به این ابعاد چهارگانه، که خود شاخص های دوازده گانه در فرهنگ سازمانی دارند، در شاخص های توانمند سازی، تیم سازی، توسعه قابلیت ها، ارزش های بنیادین، هماهنگی و پیوستگی، تغییر پذیری، مشتری گرایی، یادگیری سازمانی، و چشم انداز با متغیر جنسیت معنادار نبوده، اما در شاخص های توافق، جهت گیری استراتژیک، و اهداف و مقاصد این تفاوت معنادار بوده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد میانگین امتیازات کلی «فرهنگ سازمانی کتابخانه ملی بر اساس مدل دنیسون» کمتر از سطح متوسط است. بیشترین امتیاز در بُعد درگیر شدن در کار (مشارکت پذیری)، (با میانگین01/3) و کمترین امتیاز در بُعد رسالت پذیری (مأموریت) (با میانگین 83/2) حاصل شده است.
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر سرمایه اجتماعی دانشجویان مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۸ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۵
65 - 78
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: تعاملات اجتماعی از عناصر بنیادین هر جامعه ای محسوب می شود. باستانی می گوید که بر اساس دیدگاه شبکه، روابط و پیوندها به عنوان سرمایه اجتماعی محسوب می شوند و فرد از طریق آنها به منابع و حمایت های موجود در شبکه دسترسی می یابد. از نظر بوردیو، کلمن، پاتنام و فوکویاما شبکه در سطح گروهی مطرح می شود که در آن صورت، سرمایه اجتماعی شامل روابط، اعتماد، هنجارها، مشارکت و ...می باشد.
روش پژوهش: در این پژوهش نیز سرمایه اجتماعی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه و به عنوان سرمایه اجتماعی شبکه مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی، مطالعه تأثیر شبکه مجازی بر سرمایه اجتماعی دانشجویان می باشد. فرض بر آن است که مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مشارکت، اعتماد و همیاری) تحت تأثیر شبکه های اجتماعی الکترونیکی می باشند. روش تحقیق از نوع همبستگی و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری را دانشجویان دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 172 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تأثیر شبکه مجازی بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مشارکت، اعتماد و همیاری) دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران کمتر از حد متوسط می باشد.
نتیجه گیری: آزمون فرضیه اصلی آشکار می سازد که شبکه های اجتماعی الکترونیکی بر مؤلفه های سرمایه اجتماعی از جمله مشارکت، همیاری و اعتماد تأثیر نسبتاً قوی دارد
پایدارسازی اجتماعی - کالبدی پیراشهر مشهد با رویکرد توانمندسازی اجتماعات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد فزاینده شهرنشینی همراه با گسترش فضای پیراشهری در کلان شهرهای ایران از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان و مدیریت های رسمی شهر و مدیران ملی است. از سوی دیگر ساماندهی ساکنین بافت های ناکارآمد در فضاهای پیراشهری با محوریت مشارکت همه جانبه آنان مبتنی بر توانمندسازی اجتماعات محلی، یکی از روش های برون رفت از ناپایداری اجتماعی-کالبدی فضای پیراشهری در کلان شهرها بشمار می رود. هدف این پژوهش سنجش میزان تأثیرگذاری توانمندسازی اجتماعات محلی و ساکنین بافت های ناکارآمد کلان شهر مشهد در پایداری اجتماعی-کالبدی شهرک شهید باهنر از منظر مشارکت پذیری مردمی می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی و ابزار گردآوری داده ها علاوه بر پرسشنامه، مشاهدات عینی و کشفیات حقیقی پژوهشگر می باشد. داده های پژوهش نیز با استفاده از آزمون t تک متغیره، ANOVA و همبستگی پیرسون آزمون شدند. جامعه آماری پژوهش شامل 33937 نفر ساکنین شهرک شهید باهنر است. به منظور گردآوری داده ها، از روش نمونه گیری تصادفی، از 379 نفر از ساکنین نظرسنجی به عمل آمده است. نتایج وجود رابطه معنادار بین متغیرها را ثابت نموده و تأثیر متغیر توانمندسازی و پایداری را تائید می نماید. همچنین با توجه به بتای استاندارد به دست آمده سهم و نقش اعتماد اجتماعی در تبیین متغیرهای پایداری بسیار بیشتر از سایر متغیرهای توانمندسازی می باشد. درنتیجه یکی از ابزارهای مدیریت شهری برای ایجاد پایداری اجتماعی و کالبدی فضاهای پیراشهری، توانمندسازی ساکنین این فضاها می باشد.
مسئله یابی بافت های ناکارآمد شهری مهم ترین مرحله مشارکت دهی ساکنان در موفقیت برنامه های نوسازی (نمونه موردی: محله شهید خوب بخت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
۱۰۸-۹۳
حوزه های تخصصی:
امروزه نوسازی بافت های ناکارامد، دیگر به عنوان برخوردی صرفا کالبدی با بافت های مذکور تلقی نمی گردد؛ چرا که تجارب به دست آمده در ایران و جهان طی دهه های گذشته نشان داده است که حاکمیت اندیشه های بخشی نگر، عدم توجه به ابعاد مشارکت پذیری برنامه های نوسازی و تقلیل ابعاد آن به بعد نوسازی کالبدی، تنها مشکلات این بافت ها را از جایی به جای دیگر منتقل میکند. لذا با توجه به مسائل فوق فرضیه پژوهش مبنی بر اولویت مسئله یابی بافت های ناکارامد در ترغیب مردم به مشارکت، مطرح شد و طرح محله شهید خوب بخت به عنوان اولین تجربه نوسازی مشارکتی در ایران، مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مقاله جهت پاسخگویی به این فرضیه از روش تحقیق ترکیبی (آمیخته اکتشافی) استفاده شد و برای تبدیل یافته های کیفی به کمی از روش تحلیل محتوا کمک گرفته شد. تحلیل های کمی روش های آماری با کمک نرم افزار SPSS و آزمون فرضیه پژوهش به روش T test و Chi square انجام گردید. پس از آن نتایج نهایی بر مبنای یافته های کمی و انجام تحلیل های کیفی ارائه گردید و اهمیت مرحله مسئله یابی در فرایند نوسازی، به عنوان مرحله شناخت نیازها و مشکلات ساکنین، و توانمندی آنها در جهت رفع نیازها در سیاست های نوسازی نیز مورد تایید قرار گرفت.
بررسی نیازهای توانمندسازی کارکنان و مدیران شرکت توزیع برق تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام بررسی نیازهای توانمندسازی کارکنان و مدیران شرکت توزیع برق تهران می باشد. روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و نوع تحقیق کاربردی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه کارکنان شرکت توزیع برق تهران می باشد. در این تحقیق برای بررسی وضعیت عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان و مدیران معیارهای چهارگانه یادگیری، مشارکت پذیری، سبک رهبری و ساختار سازمانی انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار Smart PLS در این تحقیق استفاده شده بود. نتایج این تحقیق بیانگر این است که یادگیری، مشارکت پذیری، سبک رهبری و ساختار سازمانی عواملی موثر بر تقویت توانمندسازی نیروی انسانی در جامعه آماری مورد نظر می باشد. فلذا برای تقویت توانمندسازی به این چهار معیار توجهی ویژه ای توسط مدیران ارشد سازمان صورت پذیرد.
بررسی میزان تاثیر دلبستگی شهروندان بر مشارکت پذیری آن ها (مطالعه موردی: محله شهیدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
91 - 111
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به یک مکان خاص نشان دهنده معناداری و اهمیت آن مکان برای شهروندان بوده و پیامدهای مثبتی به دنبال دارد، ازجمله اینکه شهروندان دغدغه بهبود وضعیت محله یا محل زندگی خود را داشته باشند که زمینه شکل گیری فعالیت های محله ای و مشارکت شهروندان می شود. این پژوهش با عنوان بررسی میزان تأثیر دلبستگی شهروندان بر مشارکت پذیری آنها در محدوده خیابان شهیدان است لذا هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر دلبستگی شهروندان به محل زندگی خود در مشارکت پذیری مدنی و اجتماعی آنها است. در همین راستا برای جمع آوری اطلاعات پژوهش تعداد 384 پرسش نامه در محدوده محله شهیدان واقع در منطقه 9 شهرداری تهران، بین ساکنین توزیع و تکمیل گردید. برای تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3 بهره گرفته شده است که نهایتاً با آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و آزمون تی و تحلیل توصیفی و کمی داده ها به تحلیل داده ها پرداخته ایم. با توجه به یافته های پژوهش به ترتیب شاخص های «دلبستگی شهروندان به محله» و «مشارکت شهروندان» میانگین 08/3 و 03/3 را به خود اختصاص داده اند که نشان از وضعیت مطلوب هردوی این شاخص ها در این محله دارد. همچنین ساکنین این محله تمایل بالایی به برقراری تعامل با همسایگان و در مقابل پایین ترین تمایل را در مشارکت در امور مالی در محله خود داشته اند. از سویی دیگر توجه به نتایج مدل سازی، شاخص دلبستگی شهروندان به محله خود موفق به پیش بینی 1/38 درصد از شاخص مشارکت شهروندان شده است و این به معنی وجود رابطه مستقیمی میان دلبستگی افراد این محله و مشارکتشان در امور شهری و محلی خود است. به عبارت دیگر مشارکت پذیری و مشارکت مدنی شهروندان تابعی از دلبستگی شهروندان است و می توان با افزایش میزان دلبستگی شهروندان به محل زندگی خود و ایجاد یک رابطه عاطفی میان افراد و محل زندگی آنها، میزان این مشارکت پذیری را افزایش داد
سنجش و تحلیل مشارکت کودکان و نوجوانان در شکل گیری محلات دوستدار کودک؛ مورد مطالعه: محله پونک جنوبی در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان، قشر مهم و حساسی هستند که باید نظر و خواسته های آن ها درباره محیط زندگیشان پرسیده شود؛ همین امر موجب شکل گیری محلات دوستدار کودک منطبق با نیازهای آنان می شود. دلیل انتخاب محله پونک جنوبی خودرومداری، تراکم بالا و مشارکت پایین کودکان در محله بود. بنابراین، هدف از این پژوهش شناسایی راه های مشارکت کودکان در راستای ایجاد محلات دوستدار کودک است. روش تحقیق، توصیفی –تحلیلی است و نوع پژوهش از نوع کاربردی است و از نظر مکانی، پژوهش میدانی و کتابخانه ای است. جامعه آماری، کودکان زیر 18 سال محله پونک جنوبی است که شامل 7291 نفر بوده و حدود 5/20 درصد از جمعیت محدوده را به خود اختصاص داده اند و نیاز به برنامه ریزی دارند. یکی از روش های مشارکت کودکان، ترسیم نقاشی است که کودکان به روش تصادفی ساده برگزیده شده اند. بنابراین، با تحلیل نقاشی کودکان می توان محله پونک جنوبی را به سمت دوستدار کودک بودن هدایت کرد. نتایج پژوهش از بررسی نقاشی 50 کودک نشان می دهد که 19 مقوله، مورد علاقه و توجه کودکان بوده. در میان مقوله ها، به ترتیب تعامل فعال و غیرفعال با محیط طبیعی و مصنوع و همچنین آسایش اقلیمی دارای بیشترین توجه و دسترسی به حمل و نقل همگانی، ایجاد مسیرهای ویژه دوچرخه سواری و پیاده رویی، مورد توجه کمتری در نقاشی کودکان بود. همچنین بعد محیطی با 26/45 درصد در رتبه اول و حمل و نقل با 07/6 در رتبه آخر از نظر کودکان قرار گرفته است. بنابراین می توان با مشارکت دادن کودکان، محلات دوستدار کودک ایجاد کرد.
واکاوی ابعاد و مؤلفه های فرهنگ سازمانی مبتنی بر متغیرهای هنجاری و فردی در مدیران ستادی آموزش و پرورش استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
124 - 154
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و مؤلفه های فرهنگ سازمانی مبتنی بر متغیرهای هنجاری و فردی در مدیران ستادی آموزش و پرورش استان تهران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، از نوع توصیفی – اکتشافی و از نظر ماهیت در زمره تحقیقات داده بنیاد می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 12 نفر از صاحب نظران و خبرگان مطلع و مسلط به موضوع پژوهش در حیطه ی مدیریت که پیشینه ی معتبر علمی در این زمینه داشته باشند، می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی از نوع هدفمند استفاده شد. روش گردآوری داده ها مراجعه به اسناد و مدارک، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Atlas ti برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که در بعد هنجاری 10 مقوله: عدالت سازمانی، بلوغ کاری، ابهام گریزی، نظارت بیرونی، تصمیم گیری، ارتقا شغلی، مردگرایی یا زن گرایی، تمرکز (فاصله قدرت)، مشتری مداری، بهره وری با 57 شاخص و در بعد فردی نیز 10 مقوله: احساس تعلق، مسئولیت، خلاقیت فردی، ارتباطات، مشارکت پذیری (کارتیمی)، هویت، خودکنترلی، انگیزه، تعارض پذیری، تعامل در 61 شاخص و در 6 دسته که شامل شرایط علی، شرایط ارتباطی، عوامل بستر، عوامل مداخله گر، راهبردها، پیامدها شناسایی گردید.
مشارکت پذیری شهروندان تهرانی در حوزه وظایف شهرداری (مطالعه موردی: شهروندان منطقه 4 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
۱۷۴-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
امروزه بیشتر صاحبنظران حوزه مدیریت شهری، تجربه مدیریت متمرکز شهر را شکست خورده دانسته و آن را بدون مشارکت شهروندان ناموفق ارزیابی می کنند. از این رو جلب مشارکت شهروندان یکی از دغدغه های اصلی مدیریت های نوین شهری محسوب می شود. شهرداری تهران یکی از نهادهای مهم مدیریت این کلان شهر با اتخاذ رویکردی اجتماعی، گام های اساسی در راستای جلب مشارکت شهروندان برداشته است. نظر به اهمیت مشارکت شهروندان در اداره امور شهری و با توجه به راهبردهای شهرداری تهران در این راستا، مقاله حاضر وضعیت مشارکت پذیری شهروندان محلات تهران را با مطالعه موردی شهرداری منطقه چهار بررسی نموده است. چارچوب نظری انتخاب شده به منظور شناخت عوامل تأثیرگذار، چارچوبی ترکیبی مبتنی بر عوامل فردی و اجتماعی است. به منظور بررسی تجربی فرضیات تحقیق از روش پیمایش استفاده شده که در تحلیل داده ها از تکنیک های آماری میانگین، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون T و F و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر متوسط بودن سطح مشارکت پذیری شهروندان بوده که تغییرات آن با استفاده از عواملی نظیر جنسیت، وضعیت شغلی، آگاهی و اطلاعات درباره امور شهری، انتظار پاداش از مشارکت، عضویت انجمنی، سابقه سکونت در محله و علاقه و تمایل به آن تبیین می شود. شهرداری با انجام اقدامات گوناگون با تکیه بر نتایج این مطالعه می تواند تمایلات مشارکتی شهروندان را ارتقاء داده و از ظرفیت های آن برای مدیریت بهینه شهر بهره گیرد .