مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
برندسازی
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
183 - 201
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف طراحی الگوی توسعه مدل تجاری کارآفرینی در سازمان های کوچک و متوسط انجام شد. این تحقیق از نوع تحقیقات اکتشافی بوده و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات و داده ها میدانی و توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان، اساتید مدیریت و دانشجویان با سابقه فعالیت در کارآفرینی و مدیران باشگاه های ورزشی به عنوان سازمان های کوچک و متوسط بودند. مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش و اشباع نظری، 17 نفر در بخش کیفی و مصاحبه این پژوهش حضور داشتند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی شامل اساتید مدیریت، کارآفرینان، مدیران باشگاه های ورزشی و دانشجویان مدیریت بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 384 نفر تعیین شد که در نهایت 280 پرسشنامه صحیح جمع آوری شد. در بخش کیفی مصاحبه ها به طورکامل ضبط و به نوشتار تبدیل شدند، سپس محقق مصاحبه های انجام شده را بررسی و آن ها را کدگذاری کرد. نتایج حاصل از کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل عاملی تائیدی نشان داد پنج عامل شامل برندسازی، شبکه اجتماعی، راهبردها، گردشگری و تفکر کارآفرینی بر توسعه کارآفرینی در سازمان های کوچک و متوسط تاثیرگذار است. همچنین مولفه برندسازی با ضریب مسیر(315/0)، بیشترین تاثیر را بر توسعه کارآفرینی داشت. نتایج پژوهش حاضر به مدیران باشگا های ورزشی کمک می کند تا با استفاده از ابزار کارآفرینی موجب موفقیت و ارتقا و نیز باقی ماندن در عرصه رقابت شده و خدمات خود را توسعه دهند.
طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب و کارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
416 - 439
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که برندسازی در کسب وکارهای کوچک و متوسط، حوزه تحقیقاتی کمابیش جدید و ناشناخته ای است و برندسازی در صنعت نشر کتاب نیز حوزه ای است که کمتر بررسی شده است، هدف این پژوهش، طراحی چارچوب برندسازی کارآفرینانه مؤثر بر قابلیت های پویا در کسب وکارهای کوچک و متوسط صنعت نشر کتاب است.
روش: رویکرد این پژوهش کیفی است و با استراتژی مطالعه موردی چندگانه، کسب وکارهای صنعت نشر کتاب بررسی شده است. داده ها از طریقِ مطالعه منابع مستند و مصاحبه های مبتنی بر رویداد با ۲۰ نفر، شامل مدیران و بنیان گذاران فعال در صنعت نشر کتاب در تهران، از طریق نمونه گیری هدفمند و به کمک نرم افزار اطلس تی نسخه۷ جمع آوری شده است.
یافته ها: بر اساس نتایج حاصل از مصاحبه ها و اسناد و مدارک، پنج گام ضروری به همراه دو مؤلفه داخلی و خارجی مؤثر بر برندسازی کارآفرینانه در کسب وکارهای کوچک و متوسط شناسایی شد. این گام ها به ترتیب عبارت اند از: «محرک های اولیه در ایده پردازی»، «مسیر خلق ایده برند»، «شکل گیری مفهوم برند»، «ارزیابی برند» و «بهره برداری و توسعه برند».
نتیجه گیری: با توجه به نقش برندسازی برای کسب وکارهای کوچک و متوسط، به ویژه صنعت نشر که از چنین تخصص و تمرکزی بی بهره است، توصیه می شود که این نوع کسب کارها از چارچوب ارائه شده در پژوهش حاضر، برای کسب و ارتقای قابلیت های خود در جهت پایداری و بقا بهره بگیرند.
طراحی الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی شرکت های تولیدی موادغذایی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: برندسازی را می توان یک مدل ارتباطی دانست و همان گونه که می دانیم، ارتباطات همواره دوسویه است؛ به این معنا که هویت برند و تصویر و ذهنیت از برند، همگی اهمیت بسیار زیادی دارند. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی در شرکت های تولیدی موادغذایی در ایران است.
روش: این پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد اجرا شده است. جامعه آماری آن، کارشناسان دانشگاهی و خبرگان صنعتی بوده است. کارشناسان دانشگاه، از میان اعضای هئیت علمی با مدرک دکتری مدیریت بازرگانی و بازاریابی و خبرگان صنعتی، از بین معاونان و مدیران حوزه بازاریابی و فروش شرکت های تولید با حداقل ۱۰سال سابقه کار انتخاب شدند. نمونه گیری با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند انجام شد. در مجموع تعداد ۱۵ نفر به عنوان مشارکت کننده در پژوهش شرکت کردند. داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از روش بازبینی و بررسی نظر مشارکت کنندگان استفاده شد.
یافته ها: نتیجه این پژوهش به ارائه الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی در شرکت های تولیدی ایران منجر شد. این الگو از ۹ مقوله اصلی (معیار) و ۲۶ شاخص تشکیل شده است. معیارهای فناوری اطلاعات، برند، بازاریابی، ارتباطات، تبلیغات، محصول، مشتری، فروش و درون سازمانی، نُه معیار شناسایی شده برای الگوی برندسازی رسانه های اجتماعی شرکت های تولیدی موادغذایی ایران است.
نتیجه گیری: در بازارهای به شدت رقابتی امروز، مدیران شرکت ها در جست وجوی روش های جدیدی هستند تا به کمک آن ها، مردم را از محصولات و بهبود برند خود آگاه کنند. یکی از این روش های جدید، برندسازی مبتنی بر رسانه های اجتماعی است که در این پژوهش الگوسازی شد.
ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه بازار فینتک با تأکید بر چالش ها و استراتژی های موجود می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کابردی و از حیث شیوه اجرا، (کیفی-کمی)، از نوع تحلیل مضمون و از نظر ماهیت، بنیادی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها، اکتشافی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های فینتک فعال در حوزه پرداخت با مجوز شاپرک شامل زرین پال، آسان دریافت، پیام رسان مالی بله، ایزی پی، کارت اعتباری و امتیازی ایرانیان می باشد و روش نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و تحلیل در بخش کیفی، مصاحبه و تحلیل مضمون و در بخش کمی، پرسشنامه و تکنیک روایی محتوا (CVR) و ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. نتایج تحقیق نشان داد، چالش های توسعه بازار فینتک شاملِ زیرساخت ناکافی، موانع رگولاتوری و قانون گذاری، دشواری کار با مردم/مشتری عمومی، بی اعتمادی به فناوری و فینتک، سطوح پایین درآمد و چالش های قیمت گذاری محصول، موانع فرهنگی هستند. همچنین، استراتژی های توسعه بازار فینتک شاملِ مشارکت جامعه در فرآیند بازاریابی، استفاده از شبکه ه ای اجتماعی، تبلیغات هوشمند و بهینه، تولید محتوای مفید و ارزشمند، برندسازی، انطباق استراتژی های ارتباطی با ماهیت بازار فینتک، بخش بندی جغرافیایی و فرهنگی بازار و نیز آموزش به مشتری، می باشد.
شناسایی عوامل موثر بر خلق هویت برند در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر خَلق هویت برند در صنعت بانکداری ایران است. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی و مبتنی بر رویکرد مطالعه موردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان صنعت بانکداری ایران است که از مدیران ارشد بانک ملت در شهر تهران بوده اند. تعداد 23 نفر از این خبرگان که در حوزه برند از دانش و تخصص کافی برخوردار بودند به روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی انتخاب و گردآوری داده ها، با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شده است. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته و متن مص احبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 تحلیل و کدگذاری شدند. تحلیل داده ها منتج به شناسایی و استخراج یافته های پژوهش شامل 130 کد اولیه، 33 مفهوم و 10 مقوله گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، مقوله های اهداف و استراتژی ها، ساختار و فرایندها، مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، برندسازی داخلی، ارتباطات، خدمات بانکی، قدرت مالی، هویت بصری و هویت کلامی به عنوان عوامل مهم مؤثر بر خلق هویت برند در صنعت بانکداری ایران شناسایی شدند.
شناخت عوامل موثر در برندسازی فرهنگ میهمان نوازی در گردشگری ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : امروزه گردشگران به واسطه برندسازی از بسیاری از مناطق بازدید می نمایند. میهمان نوازی به عنوان یک منبع توسعه گردشگری ناملموس در ایران شناخته می شود که کمتر به گردشگران معرفی شده و برنامه ریزی مناسبی نیز در این زمینه انجام نشده است. بنابراین هدف پژوهش شناخت عوامل موثر در برندسازی فرهنگ میهمان نوازی در گردشگری ایران است. روش شناسی : روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های میدانی است. در این پژوهش از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. در بخش مصاحبه، 11 نفر و پرسش نامه نیز 75 متخصص حوزه گردشگری مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوا و آزمون های آماری انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد که 15 عامل در برندسازی فرهنگ میهمان نوازی در گردشگری ایران موثر است. آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که مهمترین عامل ثبت و معرفی فرهنگ میهمان نوازی به عنوان برند گردشگری ایران با میانگین 493/4 است. همچنین دو عامل کاهش اختلافات سیاسی خارجی با میانگین 213/4 و بهبود شاخص امنیت گردشگران خارجی با میانگین 173/4 در رتبه های دوم و سوم اهمیت شناخته شده اند. مدلسازی نیز تایید نمود که عوامل موثر برندسازی فرهنگ میهمان نوازی دارای اثرکل 54/0 در رشد گردشگری ایران است. در این زمینه بیشترین تاثیرگذاری مربوط به عامل تبلیغات و معرفی جاذبه های ناملموس با تبیین 871/0 بوده است. نتیجه گیری و پیشنهادات : در مجموع عوامل متنوعی در برندسازی فرهنگ میهمان نوازی تاثیرگذار هستند که این عوامل به رشد گردشگری ایران نیز می توانند ختم شوند. پیشنهاد می شود که جنبه های مختلف فرهنگ میهمان نوازی جهت برندسازی آن مورد مطالعه قرار گیرد. نوآوری و اصالت : نوآوری پژوهش این است که تحقیقات کمی در حوزه برندسازی فرهنگ میهمان نوازی در ایران انجام شده و این تحقیق می تواند جز گام های اولیه در این حوزه قلمداد شود.
طراحی مدل ارتقای برند بانک ملی ایران:رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
29 - 59
حوزههای تخصصی:
در حالی که مطالعات زیادی به اهمیت برندسازی به عنوان یک مولفه مهم در بازاریابی اشاره کرده اند تاکنون مدل های بومی زیادی در رابطه با عوامل موثر بر ارتقای برند یک بانک در ایران معرفی نشده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل ارتقای برند بانک ملی ایران، به عنوان بزرگ ترین بانک جهان اسلام انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 13 نفر از مسئولین ادارات کل بانک ملی ایران بوده و در بخش کمی نیز نمونه ای متشکل از 400 نفر از مشتریان بانک ملی انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی و کمی به ترتیب از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش از تئوری داده بنیاد برای شناسایی مولفه های الگوی ساز و کارهای ارتقای برند بانک ملی ایران استفاده شده و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی برای اعتبارسنجی مدل پیشنهادی استفاده شده است. در فاز نهایی این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی به رتبه بندی مولفه های ارتقای برند بانک ملی ایران پرداخته شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با تکنیک حداقل مربعات جزئی، نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است. همچنین اولویت بندی معیارها نشان داد که معیار ارزش ویژه برند، معیار ارتقاء برند، و معیار برنامه ریزی راهبردی برندسازی به ترتیب از بالاترین اهمیت برخوردارند.
شناسایی مولفه های بوم کسب و کار مسکات باشگاه های ورزشی بر اساس مدل استروالدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
135 - 150
هدف این مطالعه، تدوین مدل بوم کسب و کار مسکات باشگاه های ورزشی بود. از این رو، با استفاده از روش کیفی و تشکیل گروه متمرکز به بررسی عمیق موضوع تحقیق پرداخته شد. افراد آگاه به موضوع پژوهش در حیطه نظری و عملی به عنوان جامعه آماری تحقیق در نظر گرفته شدند. نمونه آماری تحقیق برای تشکیل گروه متمرکز شامل اعضای کارگروه طراحی نماد ورزش ایران بودند که از دو سازمان علمی (پژوهشگاه علوم ورزشی) و اجرایی (وزارت ورزش و جوانان) بر اساس سابقه علمی و اجرایی مرتبط و به صورت نمونه گیری هدفمند قضاوتی به تعداد 7 نفر انتخاب شدند. به منظور تدوین مدل بوم کسب و کار 3 جلسه گروه متمرکز برگزار گردید و اطلاعات جمع آوری شده بر اساس روش تحلیل محتوای کیفی خلاصه و طبقه بندی گردید. در نهایت بخش های مدل بوم کسب و کار استروالدر بدین ترتیب تکمیل گردید: در بخش ارزش پیشنهادی 7 مفهوم، در بخش مشتری 15 مفهوم (مشتری هدف 4 مفهوم ، کانال ارتباطی 5 مفهوم و نوع رابطه 6 مفهوم)، در بخش مدیریت زیرساخت 13 مفهوم (منابع کلیدی 6 مفهوم، فعالیت کلیدی 2 مفهوم، شرکای کلیدی 5 مفهوم) و در بخش جنبه مالی 9 مفهوم (مدل درآمدی 6 مفهوم و ساختار هزینه 3 مفهوم) شناسایی گردید.بدین ترتیب، مدیران باشگاه های ورزشی می توانند بر اساس نتایج این تحقیق شیوه های درآمدزایی از مسکات، بخش های هزینه بر آن، مشتریان بالقوه و ارزش های قابل مسکات ها را شناسایی نمایند. همچنین، با درک کانال های ارتباطی مسکات و نوع رابطه آن با هواداران نیز می توانند به درگیر کردن هر چه بیشتر باشگاه با هواداران خود کمک کنند.
شناسایی مولفه های معماری موثر در برندسازی شهری (مطالعه موردی:شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف: شهرها در حال تبدیل شدن به قهرمان بین مناطق جغرافیایی هستند. رقابت بین شهرها برای تثبیت اعتبار به عنوان بهترین انتخاب برای بازدیدکنندگان، سرمایه گذاران، کسب و کار در شهر، در حال تشدید است. بعضی شهرها ویژگی های منحصر به فردی دارند که سبب می شود تصویری مشخص از آنها در ذهن شکل بگیرد. این نوشتار با شناسایی اصلی ترین مولفه های معماری تاثیرگذار در برندسازی شهری شهر یزد و پس از آن مقایسه میزان تاثیرگذاری این مولفه ها باهم و اولویت بندی آنها به ترتیب اهمیت نگاشته شده است.
روش: پژوهش با پرسشنامه ای که برای دو گروه، 1) گروهی 35 نفره از جامعه متخصصین 2) گروهی 110 نفره از افراد عادی تهیه شد، انجام شده است. در انتخاب نمونه گروه 1 از روش نمونه گیری گلوله برفی و برای انتخاب نمونه در گروه 2 از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است.
یافته ها: این تحقیق کاربردی و براساس ماهیت داده از نوع کیفی است. بررسی تمامی مولفه ها در دو جامعه آماری طبق آزمون spss انجام شد و تمامی مولفه ها بر برندسازی شهر یزد تاثیر قابل توجهی داشتند. میزان تاثیر گذاری مولفه ها بر برندسازی شهر یزد در دو جامعه آماری میان متخصصین معمار و شهرساز و بین افراد عادی از لحاظ الویت بندی تفاوت داشت.
نتیجه گیری: در بین افراد عادی بافت معماری بیشترین تاثیر را بر برندسازی شهر یزد داشته و درمیان افراد متخصص نماد و نشانه ها مانند عناصری مثل بادگیر، ساباط و .... بیشترین تاثیر را در برندسازی شهر یزد داشته است.
واکاوی ابعاد هویت برند گردشگری شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پایه و اساس برندسازی شهری، معرفی ظرفیت ها و جاذبه های شهرها از طریق ارائه هویت بارز آن شهر است. یک مقصد زمانی می تواند برند شود که ابزار و هویتی مناسب برای برجسته کردن آن از رقبا، انتخاب کرده باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد هویت برند گردشگری کرمان و ارائه راهکارهای مناسب به منظور برندسازی شهر کرمان انجام شده است.داده و روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی است. در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق از روش های اسنادی (کتابخانه ای و بررسی اسناد فرادستی) و میدانی (مصاحبه) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش شناسی کیفی تحلیل مضمون استفاده شده و تحلیل داده ها از طریق تحلیل شبکه مضامین اتراید-استرلینگ صورت گرفته است. بر اساس مسیری که این پژوهش طی نموده است، ابتدا با بیست و دو نفر از خبرگان و متخصصین گردشگری کرمان مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق انجام گرفت و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفت. در فرآیند شش مرحله ای، در گام نخست 314 کد اولیه از مصاحبه ها استخراج شد. سپس این کدها به 70 مضمون (تم) پایه، 12 مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون فراگیر (ابعاد) تقلیل پیدا کرد.یافته ها: هویت برند گردشگری کرمان، ابعاد متنوعی دارد که در این پژوهش، برساخته شده اند. این ابعاد شامل «بعد روان شناختی»، «بعد اجتماعی-فرهنگی»، «بعد بازاریابی»، «بعد اقتصادی»، «بعد مدیریت شهری و کالبدی»، «بعد حاکمیتی» و «بعد محیطی» که حول سازه «هویت برند گردشگری شهر کرمان» قرار گرفته اند. هر کدام از این ابعاد، مولفه ها و مفاهیمی دارند که جزئیات الگوی هویت برند را تشریح می کنند.نتیجه گیری: تحلیل نتایج حاکی از آن است که فقدان تلاش برای برندسازی شهری در شهر کرمان سبب شده است تا در بسیاری موارد به جای تصاویر مطلوب و مثبت از کرمان تصاویری متناقص و متضاد به مخاطبان مخابره شود.
تدوین راهبردهای برندسازی براساس ابعاد کالبدی و زیست محیطی شهر هوشمند در منطقه شش تهران محله یوسف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
50 - 63
حوزههای تخصصی:
سهم مطالعه در تئوری برندسازی مکان این است که به طور کلی شهرها و مقاصد جنبه های هوشمند خود را در استراتژی برندسازی خود لحاظ نمی کنند. بنابراین باید تلاش کرد تا درک کرد که برندسازی تنها مدیریت و ارتباطات یک برند نیست. این باید یک فرآیند کامل مدیریت، در حال تکامل دائمی باشد، که تمام جنبه های کلیدی هویت، واقعیت و توسعه شهرها و مقاصد را در بر گیرد، تحقیق حاضر از مبنای هدف، از نوع کاربردی و از منظر روش شناسی، کمی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (پرسشنامه) استفاده شده است. برای نمونه گیری از جامعه آماری، برنامه ریزان شهری منطقه شش تهران محله یوسف آباد در نظر گرفته می شوند. بدین منظور در این مطالعه، از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. حجم نمونه آماری با توجه به نامعلوم بودن آمار دقیق تعداد افراد متخصص در زمینه برنامه ریزی شهری، با نظر اساتید و مشاوران، 30 نفر می باشد. روایی پرسشنامه، روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برابر 88/0 تعیین گردید. برای توصیف داده ها از آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار SPSS استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در سطح اطمینان 95 درصد بین مولفه های کالبدی و زیست محیطی برندسازی شهری محلسف اباد با شهر هوشمند رابطه معناداری وجود دارد. همچنین می توان با استفاده از برگزاری نمایشگاه ها و رویدادهای مختلف، اطلاع رسانی آنلاین (یا برندسازی شهری در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی) و وبسایت های طراحی شده با نام دامنه مخصوص به شهر، میزان نامحدودی از اطلاعات را درباره محله یوسف آباد به مخاطبین خود انتقال داده و با ارائه تورهای گردشگری مجازی، علائم و عناصر هویت بصری شهر، شعارتبلیغاتی، تقویمِ رویدادهای شهر، امکان برنامه ریزی و رزرو آنلاین امکانات و دیگر امکانات نامحدود، بر درک مخاطبان از آن محله اثرگذار باشند.
طراحی مدل برند مکان مبتنی بر حس تعلّق به برند (مطالعه موردی: جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
281 - 310
حوزههای تخصصی:
امروزه «برند مکان» به عنوان ابزار قدرتمند، توانایی خلق جاذبه های احساسی و تصویر برند را در بر دارد و از دید گردشگران، عاملی ضروری برای تمایز مکان در میان بازارها ی متعدد گردشگری به شمار می رود. این تحقیق با هدف ارائه مدلی برای برندسازی جزیره کیش در راستای افزایش رقابت پذیری این مکان با سایر مکان ها ی گردشگری در جنوب غرب آسیا انجام شده است. تحقیق پیش رو با استفاده از رویکرد ترکیبی (کیفی و کمّی) انجام شده است. بخش کیفی با استفاده از تئوری زمینه ای سیستماتیک و از طریق نمونه گیری نظری انجام شده است. تحلیل داده ها کیفی با بهره گیری از نرم افزار "Maxqda18" انجام شده است. با استفاده از متغیرها ی استخراج شده، پرسش نامه ا ی طراحی و داده ها از گردشگران با روش نمونه گیری تصادفی ساده (266 عددپرسش نامه) جمع آوری شد، داده ها ی کمّی از طریق معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار"PLS SMART-" تحلیل شد. در نهایت مدل با استفاده از شاخص های مدل سازی تأیید و به صورت الگویی نوآورانه برای برندسازی جزیره کیش مبنی برحس تعلق به کار گرفته شد. بررسی فرضیه های تحقیق نشان داد، فرآیند برندسازی، تحت تأثیر شرایط علّی که مدیریت استراتژیک برند نامیده می شوند، شکل می گیرد. برندسازی از طریق راهبرد بازاریابی حس تعلق و با تقویت عوامل زمینه ای به پیامدهای مطلوب آن از جمله دلبستگی به مکان، ارزش مکان و توسعه اقتصادی - فرهنگی می انجامد.
بررسی مدل ارتباطی از مشارکت مشتری و کسب و کار رقابتی با رسانه های اجتماعی بر پایه برند در شرکت های تولیدی و بازرگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی مدل ارتباطی از مشارکت مشتری و کسب و کار رقابتی با رسانه های اجتماعی بر پایه برند در شرکت های تولیدی و بازرگانی شهرستان اهواز می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مشتریان شرکت های تولیدی و بازرگانی مواد غذایی در شهرک های صنعتی شهرستان اهواز می باشد که نمونه آماری با توجه به نامحدود بودن جامعه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر در نظر گرفته شد و در نهایت 312 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی در دسترس می باشد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS انجام گرفت. یافته ها نشان داد که عوامل شناسایی شده دارای تأثیر معناداری بوده است و شاخص کلی برازش (GOF) عددی برابر 661/0 به دست می آید که شاخصی قوی است و نشان از کیفیت بالای کلی مدل دارد.
طراحی مدل اولویت بندی عوامل موفقیت برندهای کارآفرینانه کرمانشاهی؛ کاربست رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
25 - 48
حوزههای تخصصی:
برندسازی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پیش برنده در رشد و پایداری کسب وکارهای کارآفرینانه شناخته می شود. در دنیای رقابتی امروز، شناسایی و تقویت این عوامل می تواند نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال پایدار ایفا کند. این مطالعه با رویکرد آمیخته اکتشافی در دو بخش کیفی (روش نظریه بنیانی) و کمی (توصیفی) با هدف طراحی مدل اولویت بندی عوامل موفقیت برندهای کارآفرینانه کرمانشاهی انجام پذیرفته است. در بخش کیفی، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 31 نفر از خبرگان از قبیل مدیران با سابقه، متخصصان بخش خصوصی، اساتید دانشگاه ها و سیاست گذاران مرتبط با برندسازی، با روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی جمع آوری شد و تحلیل آنها به شناسایی 2918 کد باز، 301 مفهوم و 60 زیرمجموعه منجر گردید. در بخش کمی، اطلاعات با پرسشنامه محقق ساخته از 20 نفر از خبرگان گردآوری و با روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و به کارگیری نرم افزار Expert Choice تحلیل شد. یافته ها نشان داد مهمترین عوامل در مدل پژوهش شامل مهارت های مدیریتی، محصول و برند به عنوان شرایط علّی هستند. در شرایط مداخله گر، عوامل تأمین منابع مالی، حمایت های دولتی و خصوصی نقش دارند. از نظر شرایط زمینه ای، عوامل اجتماعی-فرهنگی، سیاسی-قانونی به عنوان مهم ترین عوامل شناسایی شدند. در راهبردها، استراتژی های مدیریتی، ساختارسازی سازمانی مجدد، توانمندسازی و استراتژی های عملکردی در تأمین و تولید از اهمیت بالایی برخوردارند. پیامدهای کلان شامل افزایش انگیزه فعالان کسب وکار، فرصت های ورود برای تازه واردین و افزایش اشتغال پایدار هستند. در سطح بنگاه، کاهش بدهی های مالی، جذب نیروی انسانی متخصص از جمله پیامدهای اصلی می باشند. بهبود مدیریت، همکاری فروش، توسعه فناورانه و برنامه ریزی برند به عنوان پیشنهاداتی جهت موفقیت برندسازی برای کسب وکارها می توانند مؤثر باشد.
ایجاد استراتژی های هوشمند برای NFT ها با لحاظ قدرت برندها
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 150
حوزههای تخصصی:
توکن های غیرقابل تعویض (NFT) در سال گذشته رشد فوق العاده ای را به ثبت رسانده اند و انتظار می رود اهمیت آنها با توسعه Web3 افزایش یابد. از دیدگاه برند، NFT ها را می توان به عنوان بازنمایی اجزای برند مانند محصول، لوگو یا تصویر دید. من استدلال می کنم که NFT ها پتانسیل بسیار زیادی برای تبدیل شدن به دارایی های برند مستقل دارند. من نشان می دهم که چگونه می توان با مرتبط کردن استراتژی های NFT برند با مراحل قیف بازاریابی به این امر دست یافت. برندها می توانند محصولات فیزیکی خود مانند کفش، پیراهن یا هنر خود را به یک NFT تبدیل کنند تا آگاهی برند را به خود جلب کنند، فرصت های فروش متقابل ایجاد کنند و مالکیت درک قوی تری از عناصر خاص برند ایجاد کنند. نکته مهم این است که NFTها به برندها اجازه می دهند تا یک جامعه برند بسیار جذاب را تشکیل دهند که می تواند از برند حمایت کند، مالکیت محصول آنلاین و آفلاین را ترکیب کند و به طور بالقوه پیوندی بین برند و مصرف کنندگان ایجاد کند. این احتمالات هیجان انگیز یک برنامه تحقیقاتی غنی را ایجاد می کند که در این مقاله ارائه می کنم.
شناسایی راهبردهای مؤثر بر برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران با رویکرد پژوهش ترکیبی
منبع:
دانش مدیریت ورزش سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
80 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اعتباریابی راهبردهای مؤثر بر برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران بود. روش پژوهش از نظر گردآوری داده ها آمیخته بود که به صورت کیفی-کمی انجام شد. بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه بازاریابی ورزشی، مسئولین باشگاه ها و مدیران سازمان لیگ برتر ایران بودند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری غیر احتمالی، با انتخاب هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی استفاده شد. اندازه نمونه در این پژوهش 16 نفر بود. همچنین در بخش کمی مدیران و کارکنان باشگاه های ورزشی، دانشجویان دکترا رشته بازاریابی ورزشی و در نهایت مشتریانی که خدماتی ورزشی به آنها ارائه می شود، که برابر با 360 نفر بودند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه های نیمه ساختارمند و پرسشنامه محقق ساخته ای بود که با توجه به کدهای استخراج شده در قسمت کیفی، طراحی گردید. تجزیه و تحلیل قسمت کیفی با نرم افزار Maxqda و تجزیه و تحلیل قسمت کمی با نرم افزار مدل معادلات ساختاری AMOS26 انجام گرفت. نتایج مربوط به راهبردهای مؤثر بر برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران که شامل 6 مفهوم و 44 کد نهایی شناسایی و مورد تأیید قرار گرفتند. در نهایت نتایج مدل به لحاظ اعتباریابی نیز تأیید گردید. نتایج تحقیق نشان داد راهکارهای حقوقی و قانونی، راهکارهای مدیریتی مناسب، برقراری ارتباطات و تعاملات مناسب، برگزاری مسابقات با توجه به استانداردهای روز دنیا، تقویت عوامل تسهیل کننده برگزاری، تناسب برند و لوگو با لیگ، راهبردهای برندسازی لیگ برتر فوتبال ایران را تشکیل دادند.
ارائه مدل برندسازی شخصی بانوان ورزشکار نخبه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۸۲
177 - 202
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل برندسازی شخصی بانوان ورزشکار نخبه ایرانی بود. روش تحقیق از نوع کیفی بود که با رویکرد نظریه داده بنیاد استراوس و کوربین انجام شد. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. فرآیند مصاحبه ها با 17 نفر از بانوان ورزشکار المپیکی، بازی های آسیایی، مدیران و اساتید و صاحب نظرانی که به نحوی در زمینه ورزش حرفه ای بانوان و برندسازی آن سوابق روشنی داشتند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار اشباع نظری انجام شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند و مدل نهایی استخراج گردید. از مجموع 98 کد مفهومی و 20 مقوله، بر اساس پدیده محوری، شرایط علی، بسترها و زمینه های لازم، متغیرهای مداخله گر، راهبردها و پیامدهای برند شخصی بانوان ورزشکار نخبه ایرانی تدوین گردید. نتایج یافته ها بیانگر آن است که شخصیت، هوش فرهنگی، رویت پذیری و هوش اجتماعی با فراهم سازی بسترهای سبک زندگی، پیشینه ورزشی و مسئولیت اجتماعی می توانند زمینه ساز برند شخصی بانوان ورزشکار نخبه ایرانی شوند. در این راستا با حمایت از ورزش بانوان، خودترویجی، عملکرد اخلاقی و بهره مندی از تصویر منسجم ارتباطات می توان پیامدهایی همچون ساخت هویت تجاری، پیشرفت مسیر شغلی، تقویت انگیزه و نشاط، الگوبودن و محبوبیت در جامعه را انتظار داشت. لذا ورزشکاران، مدیران و بازاریابان ورزشی می توانند با توجه بیشتر به این عوامل، بازاری از مشتریان و هواداران را خلق کرده و به کسب درآمد پایدار، و حفظ شهرت، محبوبیت و عزت نفس بپردازند.
آینده پژوهی برند سازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد مطالعه موردی شهر کرج
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
207 - 218
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جذابیت و رقابت پذیری یک شهر بستگی به نحوه مدیریت تصویر آن شهر داشته و استراتژی های برنامه ریزی تصویر شهر برای شهرهایی که به دنبال رشد اقتصادی هستند، به ام ری ضروری بدل گ شته است. کرج کلان شهری در نزدیکی تهران یکی از آن شهرهای پرجاذبه و پرقدمت و پرجمعیت است که به دلیل بی توجهی به هویتی مستقل و تصویر غیرشفاف هم برای ساکنانش و هم برای رهگذران و گردشگران، نیاز به ساخت برند برای خود دارد.
هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر نقش برندسازی در شکل گیری شهر خلاق با رویکرد نظریه های داده بنیاد در شهر کرج است.
روش شناسی: گردآوری داده ها در این پژوهش با استفاده از روش مصاحبه کارشناسان و تحلیل داده های کیفی با کمک نرم افزار مکس کیودا انجام شد. داده ها با کدگذاری ارزیابی شدند که شامل برچسب گذاری و دسته بندی بخش های مختلف داده است. از طریق مقایسه مداوم و تجزیه وتحلیل تکراری، الگوها، مفاهیم و روابط درون داده ها شناسایی شدند.
یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد که کرج با توجه به قدمت تاریخی و جغرافیای طبیعی یکی از شهرهای پرجاذبه در ایران است که می تواند تبدیل به یکی از قطب های گردشگری ایران شود.
نتیجه گیری: امروز کشور ایران در حال تعامل با جهان است و یکی از بهترین فرصت ها برای سرمایه گذاران خارجی در تمامی زمینه ها است که باید مدیران شهری و برنامه ریزان شهری با هوشیاری و اطلاع رسانی در مورد فرصت های سرمایه گذاری در شهر کرج بتوانند به بهترین وجه جذب سرمایه کنند که البته در این راه مهم ترین نقطه توجه به برند شهری کرج است.به گونه ای که این رویکرد می تواند به تقویت هویت فرهنگی و تاریخی شهر نیز کمک کند و با برنامه ریزی واجرای راهکارهای مناسب،می توان شهر کرج را به یک شهر خلاق و پایدار تبدیل کرد. این فرایند نه تنها به توسعه اقتصادی واجتماعی شهر کمک می کند، بلکه باعث ارتقای کیفیت زندگی ساکنان و افزایش شناخت و شهرت بین المللی شهر نیز می شود.
سنجش و تحلیل برندسازی گردشگری در مقاصد هدف گردشگری مناطق روستایی استان اصفهان با تأکید بر گردشگری کم شتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
129 - 160
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش گسترده گردشگری در رشد اقتصادی کشورها، شناسایی عواملی که باعث افزایش برندسازی مقاصد گردشگری می شوند، می تواند به حفظ جایگاه رقابتی مقصد و درآمدزایی بیشتر از آن کمک کند. با در نظر داشتن این نکته، هدف این مقاله شناسایی مهمترین اولویت های برندسازی گردشگری کم شتاب از دیدگاه ساکنان روستایی هدف گردشگری است. در این راستا، در پژوهش کاربردی حاضر که با روشی توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است، وضعیت برندسازی گردشگری کم شتاب با جمع آوری داده ها مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری شامل گردشگرانی است که در بهار سال 1402 به مناطق روستایی استان اصفهان عزیمت کرده اند. با توجه به اینکه تعداد آنها بالاتر از صد هزار نفر بود، براساس فرمول کوکران حجم نمونه ای برابر 384 محاسبه که با روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند و سپس تجزیه و تحلیل آنها با آزمون های استنباطی (خی دو، تی تک نمونه ای) انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان دادند که با توجه به میانگین به دست آمده برابر 2/77 می توان عنوان کرد که وضعیت برندسازی مقاصد گردشگری در سطح رضایت بخشی نیست. دراین میان، میانگین سطح محصول گردشگری کم شتاب با میانگین 2/71، بعد فرایند گردشگری کم شتاب با میانگین 2/73 و برنامه گردشگری کم شتاب با میانگین برابر 3/14 محاسبه شد.
شناسایی و تحلیل ساختاری- عملکردی عوامل حوزه صنایع خلاق در برندسازی شهری با رویکردی آمیخته (به منظور توسعه صنعت گردشگری؛ مطالعه موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
193 - 212
حوزههای تخصصی:
نام و تصویری که از هر شهر در ذهن مخاطبان بر جای می ماند برند آن شهر است که دارایی مهمی در جهت توسعه پایدار و وجه تمایز شهرهاست. ازاین رو، شهرها باید بتوانند ظرفیت ها و مزیت های رقابتی خود را شناسایی و از آن بهره برداری کنند. از سوی دیگر، صنایع خلاق در قالب یکی از مزیت های رقابتی اشتغال زا و ثروت آفرین، علاوه بر نقش بسزایی که در تولید ناخالص داخلی دارند، نقش مهمی در بازتاب هویت هر منطقه در عرصه بین المللی دارند. بنابراین، تمرکز بر رشد و توسعه آن در برندسازی شهری و جذب گردشگران و سرمایه گذاران تأثیر بسزایی دارد. هدف از انجام این پژوهش شناسایی و تحلیل ساختاری عملکردی عوامل حوزه صنایع خلاق در برندسازی شهری است. در این پژوهش، با رویکردی آمیخته (روش تحلیل محتوا در بخش کیفی و روش مدل سازی معادلات ساختاری در بخش کمّی) به گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه عمیق و در بخش کمّی پرسش نامه بسته است. در بخش کیفی، با 23 نفر تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه شد و در بخش کمّی نیز 240 نفر با روش نمونه گیری تصادفی با فرمول کوکران برگزیده شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل برندسازی شهری (شامل زیرساخت، راهبردهای برندسازی، رقابت پذیری و بازاریابی مکان) با ضریب کلی 387/0 و عوامل صنایع خلاق (شامل اکوسیستم، دانش و خلاقیت و نوآوری) با ضریب 721/0 اثر مستقیم و معناداری بر برندسازی شهری دارند. بنابراین، با توسعه صنایع خلاق در سه بخش اکوسیستم، دانش و خلاقیت و نوآوری می توان تأثیری به مراتب قوی تر بر برندسازی شهری گذاشت.