مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
علامه طباطبایی
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
29 - 45
حوزه های تخصصی:
واحد و کثیر دو مفهوم مهم و اساسی در تفکر الهیاتی به شمار می آیند که تبیین ارتباط و نسبت میان آنها همواره یکی از دغدغه های اساسی متفکران این حوزه بوده است و هر متفکری مبتنی بر نظام فکری خویش به آن پرداخته است. افلوطین به عنوان یک متفکر الهیاتی متأثر از نظام فکری افلاطون مفهوم واحد را به عنوان مفهومی مافوق وجود، توصیف ناپذیر، درک ناشدنی، بسیط و وحدت محض طرح می کند که به واسطه کمال و تعالی مافوق خویش به نحو ضروری از طریق فیضان، آفرینش را ایجاد نموده است. وی این گونه، تلاش داشته در عین حفظ استقلال واحد، نسبت کثرات به آن را نیز توجیه کند. علامه طباطبایی که نه تنها با تکیه بر نظام فکری متعالیه، بلکه به واسطه بینش عمیقی که در نتیجه سال ها هم نشینی با قرآن به آن دست یافته است، با طرح مفهوم احد به عنوان اصلی ترین مفهوم در نظام توحیدی، وحدت خداوند را وحدت حقه می داند. ایشان البته با طرح مفهوم تجلی و ظهور، نسبت احد با کثرات را نیز تبیین نموده است. نگارندگان جستار پیش رو می کوشند در عین بررسی اوصاف و ویژگی های احد و دلایل اثبات آن در نظام فکری افلوطین و علامه طباطبایی، چگونگی حل مسأله ربط واحد و کثیر با توجه به احد و اوصاف احد نزد این دو متفکر را مقایسه و تطبیق نمایند.
تبیین و مقایسه دیدگاه لایب نیتس و علامه طباطبایی درباره اختیار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
45 - 65
حوزه های تخصصی:
بحث جبر و اختیار یکی از مسائل و معضلات مهم فلسفی است که در طول تاریخ، فیلسوفان شرق و غرب درباره آن به تأملات بسیار پرداخته اند. علامه طباطبائی به عنوان یک اندیشمند اسلامی، هم در آثار فلسفی خود و هم در تفسیر المیزان، ابعاد مختلف جبر و اختیار را بررسی نموده است. لایب نیتس نیز به عنوان یکی از متفکران بزرگ دوران پیش از کانت، درباره جبر و اختیار تحقیقات بسیار انجام داده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو، این است که آیا اعتقاد به اصل هماهنگی پیشین بنیاد، نوعی نفی اختیار و حاکمیّت ضرورت نیست؟ چگونه اراده ازلی الهی با اختیار آدمی سازگار است؟ لایب نیتس در صدد بود با تمایز میان ضرورت مطلق و ضرورت شرطی و نظریه جهان های ممکن به تثبیت اختیار انسان بپردازد. علامه طباطبایی نیز اختیار را امری فطری دانسته و معتقد است قاعده ضرورت سابق «الشئ ما لم یجب لم یوجد»، هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی لایب نیتس و علامه طباطبایی، به بررسی، تحلیل و تطبیق دیدگاه این دو اندیشمند می پردازیم.
تطبیق آراء علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی درباره منشاء الزام و ارزش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
103-114
حوزه های تخصصی:
عموم فیلسوفان اخلاق مسلمان، به اقتضای اطلاق و دوام شریعت اسلام و حجیت ابدی سیره و سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) و نیز به اقتضای استدلال عقلی و ثبات فطرت انسانی و علی رغم تفاوت در روشِ تبیین، قائل به اطلاق ملاکات برای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی شده اند. دو فیلسوف بزرگ اخلاق شیعی در دوره معاصر یعنی علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی در تبیین به ظاهر متفاوت از واقع گروی اخلاقی و اطلاق ملاکات اخلاقی، نظریه پردازی نموده اند؛ مقاله حاضر در پی اثبات این نکته است که این دو تبیین، مآلا به تبیین واحدی قابل ارجاع است. علامه طباطبائی (در تفسیر رایج از نظریه ایشان) ضروریات اخلاقی را از باب اعتباریات دانسته و ضرورت حقیقی و تکوینی بین عمل قوه فعاله و اثر عینی آن را ، مجازا (به معنای وحدت در معنا و تفاوت در مصداق) به ضرورت ذهنی و نفسانیِ حاصل از تصور غایت ذهنی تسری داده است اما علامه مصباح از باب ضرورت بالقیاس الی الغیر، به ضرورت الزامات اخلاقی رسیده است. می توان با اعتباری و ذهنی دانستن ضرورت بالقیاس و ارجاع آن به ضرورت بالغیر، این دو نظریه را، تعابیری متفاوت از یک حقیقت دانست. تحقیق پیش رو، به تبیین این مهم پرداخته است.
تحلیل تفسیری آیه «مَن اِغْتَرَفَ غُرْفَهً بِیَدِهِ»از دیدگاه علامه طباطبایی و حرالّی اندلسی با تأکید بر اختلاف قرائت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۱۱۳-۱۲۴
حوزه های تخصصی:
اختلاف قرائت ها در برخی از کلمات قرآن کریم، سبب اختلاف دیدگاه مفسران شده است. در آیه 249 سوره بقره داستان سربازان طالوت در مواجهه با آزمایش الهی و نوشیدن آب از رود حکایت می شود. کلمه «غرفه» در این آیه به دو صورت «غُرْفَهً» و «غَرْفَهً» قرائت شده و در پژوهش پیش رو آراء تفسیری علامه طباطبایی و حرالّی اندلسی دراین باره و احتجاج های مربوط به هر قرائت، با نگاهی تحلیلی ارزیابی شده است. حاصل آنکه دیدگاه علامه طباطبایی در ترجیح قرائت «غُرْفَهً» صحیح است. ایشان با نکته سنجی، آزمایش شوندگان را به سه طایفه تقسیم کرده اند: کسانی که اصلاً آب ننوشیدند؛ کسانی که سیراب شدند و کسانی که آب نوشیدند، اما نه به حدّ سیراب شدن. از این سه گروه تنها گروه دوم از جمع پیروان طالوت خارج شدند و سرنوشت گروه سوم به آزمایش های دیگر گره خورده است.
نقد تکنولوژی های نوین ارتباطاتی با نظر به آرای انتقادی فینبرگ و مبتنی بر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
19 - 45
حوزه های تخصصی:
اندرو فینبرگ فیلسوفی متفکر از مکتب انتقادی محسوب می شود. تفاوت اندیشه های او با بقیه متفکران مکتب انتقادی، امیدواری او به تحت سلطه درآمدن تکنولوژی و اصلاح مسیر توسعۀ آن توسط انسان است. فینبرگ به آشکارساختن پیامدهای نامطلوب تکنولوژی اکتفا نمی کند و رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم را بر پایه ارزش های دموکراتیک مورد توجه قرار می دهد. او درباره تکنولوژی های ارتباطاتی به هویت متذبذب آنها اشاره نموده، به امکان تغییر در شکل گیری آنها و کاهش آسیب های روزافزون آن و قابلیت استفاده برای تحقق اهداف دموکراتیک اشاره می کند. علامه طباطبایی در نظریه ادراکات اعتباری مبنایی برای تبیین و توصیف نیازهای متنوع انسانی و نحوه شکل گیری ادراکات و نهادهای برآوردندۀ این نیازها را عرضه می کند. علامه تشریح می کند نیازهای طبیعی و عادت های اجتماعی می تواند برانگیزاننده توجه ادراکی انسان باشند و ما با تعمیم این بحث به کنش های ارتباطی، تعین نیازهای متنوع ارتباطی در تکنولوژی های مختلف ارتباطی را تحلیل می کنیم. برانگیختن توجه و ارضای افراد از ارتباط برقرارکردن در فضای مجازی، سبب نفوذ روزافزون سلطه سیاسی سرمایه داری گردیده است. در فضای مجازی حاضر که هم از فرهنگ تأثیر می پذیرد و هم بر آن اثر می گذارد، ارتباط مطلوب که سبب افزایش همبستگی مومنانه می شود، محقق نشده است. بر مبنای نظرات علامه لازم است نیازهای ارتباطی که متناسب با جهان بینی الهی در ادامه نیاز طبیعی ایجاد شده، بستر توجه و تدارک ادراک اعتباری را رقم زده، با حضور فعالانه در مدیریت و طراحی سرویس های فضای مجازی، این بستر در خدمت سبک زندگی مومنانه قرار دهیم. در این مقاله میزان تلائم اندیشه های فینبرگ و علامه طباطبایی برای تحلیل و نقد جهت گیری رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی مورد بحث قرار می گیرد.
بررسی شأن شناختی زبانِ دین در آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» با تأکید بر آراء علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
89 - 110
حوزه های تخصصی:
در میان آیات حج، آیه 97 سوره آل عمران حاوی نکات و معارف کلیدی درباره حج است. قسمتی از آیه به مسئله امنیت حجاج اشاره دارد: «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنا ». با رویکرد شناختی به زبان دین، هرکس وارد حرم امن الاهی شود، در امنیت کامل قرار دارد. اما در نگرش ناشناختی، واقع نمایی آیات، اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه به دنبال ترغیب مخاطب جهت انجام عملی خاص مثل حج است. یکی از ضروریات دین داری فهم مراد متکلم وحی است. این پژوهش با هدف دست یابی به فهم دقیق تر از محتوای آیه، واقع نمایی امنیت حجاج را از لحاظ تشریعی و تکوینی به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می دهد و به این سوال پاسخ می گوید که با تأکید بر آراء علامه طباطبایی، آیه «وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» دارای شأن شناختی و مطابق واقع است یا دارای شئونی ناشناختی است؟ اجماع مفسران از جمله علامه طباطبایی بر این قرار دارد که آیه بیانگر حکمی شرعی است و برخی نیز به تکوینی بودن امنیت دنیایی حرم اشاره کرده اند. به نظر می رسد آیه مورد نظر، نه تنها بر حکم تشریعی امنیت حجاج تاکید دارد؛ بلکه به امنیت تکوینی به صورت اخروی اشاره دارد که سازگار با روایات معصومین(ع) است.
چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
75-94
حوزه های تخصصی:
خودشناسی بهترین روش جهت رسیدن به معرفت الله و نائل شدن به کمال و سعادت است. مسئله این پژوهش تبیین و تحلیل چیستی معرفت نفس و چگونگی طی مراحل معرفت نفس از خود تا رسیدن به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. این پژوهش که با روش کتابخانه ای وگردآوری اطلاعات و با رویکردی توصیفی، تحلیلی است و به هدف استخراج و تحلیل چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی انجام شده است. انسان در اثر شناخت و شهود نفس پی می برد که هیچ فعل و صفتی جز برای خداوند وجود ندارد. این همان وصول به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. نزدیک شدن هر رهروی به اصل حقیقت به اندازه سعه وجودی او و حقیقتی است که در او ظهور پیداکرده است و خداوند، حقیقت نهایی هر کمالی است. شناساندن معرفت نفس به مخاطبین به خصوص نسل جوان بهترین و نزدیک ترین راه کسب معارف الهی و رسیدن به کنه حقایق عالم هستی و نیل به کمالات است.
تحلیل روش علامه طباطبائی در تفسیر آیات عام و مطلق در سیاق خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عام ومطلق در آیات قرآن کریم گاه در سیاق خاص قرار گرفته اند در نتیجه این سؤال مطرح می شود که آیا ملاک تفسیر این گونه آیات، تنها ادوات عام و مطلق است و از این رو، این گونه آیات را باید به خارج از سیاق و فضای نزول تعمیم داد، یا آنکه لازم است عمومات و اطلاقات در چارچوب سیاق و فضای نزول خود تفسیر شوند. با توجه به جایگاه المیزان، واکاوی روش علامه طباطبائی (ره) در مواجهه با این گونه آیات می تواند بسیار مهم تلقی شود؛ به ویژه آنکه در نگاه ابتدائی، به نظر می رسد ایشان در این زمینه، متعارض عمل کرده است؛ گاه با استناد به سیاق، دلالت الفاظ عام و یا مطلق را محدود و نسبی دانسته است و گاه با استناد به الفاظ عام و یا مطلق، دلالت آیه را فراتر از سیاق تفسیر کرده است. در پژوهش حاضر آیات عام ومطلق دارای سیاقِ محدود با روش کتابخانه ای در تفسیر المیزان مورد مطالعه قرار گرفته و نمونه هایی که منعکس کننده عملکرد متفاوت علامه طباطبایی در این دسته از آیات است، گزارش شده است؛ سپس این نمونه ها با روش توصیفی- تحلیلی، واکاوی و ارزیابی شده و این نتیجه حاصل شده است که روش تفسیری علامه طباطبایی در این زمینه، کاملاً ضابطه مند و به دور از تناقض است و ایشان به صورت کلّی، گستره دلالت ادوات عام ومطلق را داخل در چارچوب سیاق و فضای نزول تفسیر می کند، مگر آنکه خصوصیّت سیاق و فضای نزول احراز نشود؛ یا دلیل عقلائی یا روایی بر تعمیم و الغاء خصوصیّت وجود داشته باشد.
ارزیابی مؤلفه ها و مستندات قرآنی نظریه رؤیاانگاری وحی دکتر سروش با تأکید بر دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رؤیاانگاری وحی» نظریه ای است که دکتر عبدالکریم سروش اخیراً و با گذار از دو نظریه سنتی و تجربه دینی انگاری وحی ارائه نموده، در نوشتار و گفتارهای متعددش «وحی» را «خواب نامه» پیامبر می خواند که تنها در فضای درونی وجودش محقق می شود. جستار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی مؤلفه ها و مستندات قرآنی این نظریه پرداخته، آنها را با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی ارزیابی می نماید. از رهگذر این جستار مشخص می شود که «انحصارانگاری وحی در ظرف رؤیا»، «درونی انگاری رؤیای رسولانه»، «تأثیرپذیری رؤیا از شخصیت پیامبر(ص)»، «ابهام و رمزآلودگی زبان رؤیا» و «ضرورت تعبیر رؤیای رسولانه» شاخص ترین مؤلفه های این نظریه اند. چنانکه در راستای اثباتش به یک سلسله آیات قرآنی استناد شده است. با این حال، به نظر می رسد این نظریه نه تنها با فرهنگ قرآن و روایات سازگار نیست و مستندات قرآنی مزبور بر صدقش گواهی نمی دهند، بلکه آیات و روایات فراوانی بر بطلانش شهادت می دهند که در متن نوشتار حاضر تقریر می شود.
موضوع له حقیقی الفاظ قرآنی با محوریت دیدگاه علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۸
119 - 142
حوزه های تخصصی:
بسیاری از معارف دینی و دستورات زندگی در دین اسلام، از قرآن کریم به عنوان ثقل اکبر به دست می آید از این رو شناخت آموزه های قرآن از صدر اسلام تاکنون با عنوان «تفسیر قرآن» کانون توجه مسلمانان به ویژه اندیشمندان علوم قرآنی بوده و هست؛ اولین گام برای رسیدن به این هدف شناخت موضوع له و معانی حقیقی الفاظ و عبارات قرآنی است، با توجه به جایگاه علمی علّامه طباطبائی در جامعه تفسیری پی بردن به دیدگاه های ایشان در این رابطه اهمیت دارد از این رو این مقاله به دنبال دیدگاه های ایشان پیرامون «موضوع له حقیقی الفاظ قرآن» بود؛ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و داده های پژوهش علاوه بر کتاب «المیزان فی تفسیر القرآن» در اکثر مواقع کتب تفسیری، لغوی، اصولی و بلاغی بود؛ یافته های پژوهش این شد که علّامه طباطبائی قائل به دیدگاه «روح معنا» با تقریر «حقیقی بودن معقول و محسوس» هستند و مؤیدات دیدگاه ایشان تغییر و تحول مصادیق در طول زمان، تشکیک در مصادیق و مصادیق ظاهری و باطنی است.
سرشت انسان در اندیشه هابز و ارزیابی پیامدهای اخلاقی آن بر مبنای آراء علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
209 - 244
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، از طریق رجوع به اندیشه های انسان شناختی توماس هابز، درپی پاسخ به این سوال برآمده است که سرشت انسان در اندیشه هابز چگونه است؟ تا در پرتو آن و با نظر به اندیشه های علامه طباطبایی پیامدهای اخلاقی آن تبیین و ارزیابی گردد. رجوع به اندیشه های علامه در این خصوص، علاوه بر تبیین پیامدهای دیدگاه هابز، امکان مقایسه تطبیقی و نیز آشنایی با رای صحیح در خصوص هر مورد را فراهم می آورد. یافته های پژوهش نشان می دهد در تلقی هابز، انسان در حرکات و اعمال خود تابع امیال و انفعالات است به گونه -ای که حتی عقل او مسخر امیال و هیجانات او است. در نتیجه برای کنترل انسان، هابز دست یافتن به توافق جمعی و در نهایت به حاکمیت حاکمان تن دادن را می پذیرد، تا سازش میان انسان ها برقرار شود. نتیجه این دیدگاه دست شستن از پشتوانه حقیقی داشتن ارزش های اخلاقی است. در مقابل علامه چون از یک سو انسان را ملکی ملکوتی می داند، از سوی دیگر عقل را توانمند در شناخت حسن و قبح افعال می داند از پشتوانه واقعی احکام اخلاقی، ذاتی بودن حسن وقبح، صدق و کذب پذیری و برهان پذیر بودن آنها سخن می گوید. به اعتقاد علامه وضع و اجرای ارزش های اخلاقی توسط حاکمان- چنانکه هابز به آن اعتقاد دارد- تبعیت از هوای نفس را در پی خواهد داشت و موجب ظلم و ایجاد طبقات اجتماعی می شود. همچنین ضمانت اجرایی ارزش ها را از بین خواهد برد. بدین جهت علامه حقیقت مطلب را در تبیین دیگری جست و جو می کند.
بررسی تطبیقی اقسام توحید و مسئله ی رویت خدا از منظر علامه طباطبایی و شنقیطی
حوزه های تخصصی:
مسلمانان در اصل توحید و برخی شئون آن اختلافی ندارند اما در برخی مسائل توحید اختلافاتی وجود دارد علامه طباطبایی و شنقیطی دو مفسر معاصر هستند که هردو تفسیر خود را به روش قرآن به قرآن نگاشته اند علی رغم وجود اشتراکات، اختلافاتی میان این دو مفسر در حوزه توحید و رویت وجود دارد این نگارش به بررسی اشتراکات و اختلافات علامه و شنقیطی در حوزه توحید می پردازد. روش جمع آوری مطالب در این تحقیق کتابخانه ای بوده و روش تحقیق توصیفی و تطبیقی می باشد. پس از بررسی ها مشخص شد که هر دو مفسر در بسیاری از مسائل توحیدی اشتراکات فراوانی دارند اما شنقیطی در حوزه صفات خدا، قائل به جسمانیت است و صفات را بر معنای ظاهری حمل می کند درحالیکه علامه جسمانیت خدا را مخالف قرآن و عقل می داند. همچنین شنقیطی قائل به رویت خدا در آخرت است اما علامه رویت خدا را در دنیا و آخرت محال می داند.
تعدّد مصادیق تأویل در نگاه علامه طباطبایی و سلفیه
حوزه های تخصصی:
بحث تأویل قرآن و اینکه تأویل آیات قرآن به چه معناست از دیرباز مورد توجه قرآن پژوهان بوده است زیرا قرآن کریم علم به آن را به گروه ویژه ای اختصاص داده و تأویل طلبی نابجا را منشأ بسیاری انحرافات معرفی کرده است؛ از این رو روشن شدن ابعاد این مسأله در مقابله با کژی هایی که به نام دین مطرح و تبلیغ می شود ضرورت دارد. در این پژوهش با بررسی نظرات بزرگان سلفیه بصورت کتابخانه ای و مقایسه با نظرات علامه طباطبایی مشخص شد بزرگان فرقه سلفیه معانی مختلفی برای تأویل ذکر کرده اند: تفسیر، معنای خلاف ظاهر، یکی از معانی آیه که تنها خدا و راسخین در علم به آن آگاهی دارند و واقعیت خارجی که کلام به آن بازگشت دارد؛ علامه طباطبایی این معانی را با اشکال مواجه دانسته و تأویل آیات را همان حقیقت و واقعیتی می داند که آیات قرآن به آن ها مستند و مبتنی است؛ در بررسی سخنان علامه مشخص شد که اشکالات ایشان به معانی فوق وارد نیست و تأویل می تواند در معنایی استعمال شود که تمام معانی فوق از مصادیق آن به شمار آیند و آیه هفت سوره آل عمران ناظر به تمام این معانی باشد.
اخلاق و حیوانات: رویکرد اسلامی
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
10 - 24
حوزه های تخصصی:
اخلاق / حقوق حیوانات امروزه یکی از شاخه های مهم و مورد توجه اخلاق کاربردی است . در نیمه دوم قرن بیستم این حوزه به شدت در کانون بحث های فلسفی قرار گرفت و نظریه های گوناگونی در دفاع از حیوانات به وجود آمد . این نوشتار با معرفی اجمالی ِ نظریه های موجود در غرب ، با بهره گیری از اندیشه های بدیع ِ علامه طباطبایی - بر گرفته از آموزه های قرآن کریم - دیدگاهی را در باب جایگاه ِ حیوانات مطرح می کند که با توصیه هایی که در متون روایی در خصوص حیوانات آمده است همخوانی بسیار دارد . علامه طباطبایی با استفاده از آیه 38 اعراف معتقدند حیوانات دارای باورهایی شخصی اند و این باورهای شخصی سبب می شود آن ها رفتار های ِ اخلاقی ِ متفاوتی بروز دهند که باید پاسخگوی آن ها باشند ، ازهمین روی است که حشر آن ها معنا می یابد . بر اساس این دیدگاه چنانچه حیوانات شخص ( person ) نباشند ، حداقل به این جایگاه بسیار نزدیک اند ، و این جایگاه ِ والا ، حقوق ِ اخلاقی ِ بسیار بالایی برای آن ها در پی دارد که در متون روایی ما به آن ها اشاره شده است .
نقد دیدگاه علامه مجلسی در باب جسمانیت ملائکه با تمسک به آراء علامه طباطبائی
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱ ویژه فلسفه و کلام
63 - 88
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با موضوع «نقد دیدگاه علامه مجلسی در باب جسمانیت ملائکه با تمسک به آراء علامه طباطبائی» به شناخت این دو مکتب (: علامه مجلسی و علامه طباطبائی) در مقوله جسمانیت ملائکه الله به شیوه استدلالی و با رویکرد نقدگرایانه پرداخته است. ساختار بحث مزبور، بر استدلالات ششگانه ای که جناب مجلسی بر جسمانیت ملائکه اقامه کرده اند استوار گردیده است. این استدلالات، در دو موضوع: مطلق جسمانیت و جسمانیت لطیف، بر اساس استظهارات نقلی، ثبوت توحید صفاتی خداوند، اجماعات محصّل، تنصیص اهل لغت و قاعده سنخیت استوار گردیده است. این ادله با نقدهای مبنایی و بنایی در حوزه های: تفکیک جهت کثرت و وحدت (ماهیت و وجود)، تشکیک مراتب هستی، ارجاع متشابهاتِ مَعارف به محکمات عقلی و نقلی، ملاک تحقق اجماع، قلمرو حجیت اجماع، ملاک حجیت استظهارات، تفکیک قدَم زمانی و غیرزمانی، نسبی بودن استظهار لغوی، تفکیک استعمال حقیقی و مجازی لغت و تفکیک نصوص از استظهارات متنی از سوی علامه طباطبائی پاسخ داده شده اند.
شروط پذیرش «مجاز مرسل» در آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی
مجاز مرسل یکی از انواع مجاز است و علامه طباطبایی به عنوان یکی از مفسران معاصر که نزد جامعه تفسیری مقبولیت خاصی دارد، با دارا بودن شروطی «مجاز مرسل» در برخی آیات را پذیرفته و از آن در تفسیر بهره برده؛ لذا برای فهم بیشتر نکات تفسیری ایشان در «المیزان فی تفسیر القرآن» مطلع بودن از این شروط اهمیت دارد؛ از این رو، هدف این پژوهش پاسخگویی به این پرسش بود: «شروط پذیرش مجاز مرسل در آیات قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی چیست؟» داده های پژوهش منابع کتابخانه ای و نرم افزاری بود و بر اساس روش توصیفی تحلیلی یافته های پژوهش به این اشاره دارند که پذیرش «مجاز مرسل» در آیات در دیدگاه علامه، دو شرط اساسی دارد: شرط اول، «توافق با مبانی فکری و عقیدتی علامه» مانند «جمع شدن صفت تقوا با تمام مراتب ایمان» و «اعتقاد به تجسم اعمال» و شرط دوم، «توافق با قواعد بلاغی» مانند «رئیسی بودن جزء در مجاز مرسل جزئیه» و «حتمی بون نتیجه در مجاز مرسل مسببیه است». عدم اشاره علامه به برخی موارد مجاز مرسل در آیات با وجود شرایط مذکور، به دلیل استعمال عرف و وضوح مطلب است.
بررسی رابطه تولّی و تبرّی با توحید از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
تولی و تبری از جمله موضوعات هستند که در علم کلام مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، در اهمیت تولی و تبری همین بس، که در آیات متعدد قرآن کریم، و روایات رسیده از ایمه (ع)، بر ضرورت و اهمیّت تولّی و تبری و موارد آن تأکید کرده است، از این رو می توان گفت که حیات و سعادت بشریت، بستگی به شناخت و التزام به آنها دارد، وجوب و ضرورت این دو فریضه الهی از آیات قران کریم فهمیده می شود، مثلا در قرآن کریم از یک سو نسبت به دوستی خداوند، انبیاء و اهل بیت(ع) و دوستان و پیروان آنان و تبرّی نسبت به دشمنان خدا، و دشمنان اهلبیت تاکید شده است و از سوی دگر بر تعامل سازنده با کسانی که دشمنی با خدا و دوستان او را ندارند، تشویق می کند، در کل رابطه تولی و تبری با توحید یک رابطه طولی است، به این معنی که دوست داشتند خداوند و دوستان او، یا دشمنی با خداوند و با دوستان او منافات باهم ندارند، دوستی دوستان خدا عین دوستی خداوند و اطاعت از فرمان او می باشد، با این رویکرد و استدلال شبهه که از سوی وهابیت نسبت به توسل به ایمه و شفاعت از آنها مطرح می شود هم پاسخ داده می شود، زیرا توسل به ایمه و شفاعت خواستن از آنها هیج گاه در عرض اراده خداوند قرار دارد، مستأسفانه بی چارگی بشر آن زمان و بشر امروزی، ناشی از غفلت و بی تفاوتی نسبت به این فریضه الهی بوده است و علت اصلی این غفلت و بی تفاوتی ها، از ناحیه، حکومت های فاسد بنی امیه و بنی عباس و دیگر فرقه انحرافی بوده است و سیاست های لبرال دموکراسی معاصر می باشد، بنا بر این یگانه را نجات بشر امروزی شناخت و التزام به این دو فریضه الهی می باشد.
معناشناسی نور در تفسیر المیزان
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷ (ویژه نور)
105-120
مسأله نور در المیزان منشأ پیوند بسیاری از آیات است. این تفسیر که به دنبال تفسیر قرآن به قرآن است، توانسته بخشی از این ادعای خود را براساس پیوند معنایی نور در این کتاب مطرح کند. از این حیث مسأله نور در المیزان از مهم ترین کلیدهایی است که می توان براساس آن بخش عمده معانی آیات را بررسی کرد. در این مقاله تلاش شده تا تفسیر بسیاری از آیات مرتبط با نور بررسی شود تا نظر علّامه طباطبایی درباره نور قابل طرح گردد. تلاش عمده ایشان در المیزان ناظر به طرح یک پارچگی نور در پیوند با معنای اصلی آن یعنی خداوند است. علّامه طباطبایی در تفسیر آیات مربوط به نور تمام مفاهیم و اصطلاحات مختلف نور را به طور تشکیکی به نور مطلق که خداوند است، پیوند داده و معتقد است معانی مختلف نور در قرآن کریم در نهایت به معنای نور یعنی خداوند باز می گردد.
نظریه ای درباره مشاهده ناپذیرها بر اساس دیدگاه های علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۹
95 - 125
حوزه های تخصصی:
درباره چیستی مشاهده ناپذیرها مناقشه ای پردامنه بین واقع گرایان و ناواقع گرایان علمی در گرفته است. این مقاله گفت وگویی را میان فلسفه علم و فلسفه اسلامی می گشاید و بر اساس دیدگاه هایی فلسفی از علامه طباطبایی (1281-1360) درباره مشاهده ناپذیرها نظریه پردازی می کند. این دیدگاه ها شامل «اصالت وجود»، «علم حصولی و خطاپذیری آن» و «اعتباریات»اند. مقاله حاضر مفاهیم توصیف گر مشاهده ناپذیرها را تحلیل و چنین استدلال می کند که آنها نه مفاهیم ماهوی اند، نه مفاهیم منطقی/ فلسفی و نه از اعتباریات عملی اند؛ با این حال مشاهده ناپذیرها از جنبه ای به ماهیت و از جنبه ای دیگر به اعتباریات عملی شباهت دارند؛ همچنین استدلال می شود هویت مشاهده ناپذیر وجودی دارد و توصیف های نظری درباره آن می توانند واقع نما باشند. در عین حال اعتبارهایی در ساختن مدل های نظری درباره مشاهده ناپذیرها استخدام می شوند و به این دلیل معرفت علمی خطاپذیرست. درمجموع نظریه ای که در این مقاله توسعه می یابد از وجهی واقع گرایانه است و از وجهی بر عناصر اعتباری در ساخت علم تأکید دارد.
علامه طباطبایی و نزدیکی به مبانی عرفانی در تبیین ادراک حسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۹
191 - 215
حوزه های تخصصی:
تبیین نحوه ادراک از مهم ترین مباحث معرفت شناسی در مکاتب فلسفی است. مُثل افلاطون، تجرید ارسطو، مواجهه ابن سینا، انشا و مشاهده ملاصدرا، عنوان کلی سبزواری و... نمونه هایی از تلاش برای تبیین نحوه ادراک در نفس انسانی بوده اند. در دوره اخیر علامه طباطبایی دیدگاهی متفاوت در ادراک حسی ارائه کرد. به نظر علامه حصول ادراک حسی، مسبوق به شهود حقایق مثالی به علم حضوری است. واقعیت مساوق وجود است و ماهیت اعتباری اضطراری است که از جهت ارتباط نفس با مقدمات طبیعی حاصل شده است. عرفا نیز با تأکید بر وجود واحد مطلق، تعینات و ماهیات را حاصل نسبت و اعتبار معرفی کرده اند. در این مقاله به روش تحلیلی، دیدگاه علامه را تقریر کرده و نزدیکی ایشان به مبانی عرفانی در هستی شناسی و معرفت شناسی را نشان داده ایم. علامه در این نگاه علم حصولی را نه مرتبط با ماهیت خارجی یا حدود وجود مادی که در مواجهه حضوری با وجود، تبیین نموده و از این رهگذر به نگاه عرفان نظری نزدیک شده است.