مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
توسعه معنایی
حوزه های تخصصی:
التفات یکی از شگرد ها و آرایه های ادبی است که با در هم شکستن روال معمول کلام، نقش بسیار مؤثری در بیداری و جذب مخاطب دارد. این صنعت در بیشتر کتاب های بلاغی عربی و فارسی با عنوان انتقال گوینده از خطاب به غیبت و بر عکس، تعریف و انواع محدودی برای آن برشمرده شده است که هریک از این انواع در یکی از حوزه های بلاغت (معانی و بدیع) و دستور قابل بررسی است. این مقاله کوشیده است با در نظر گرفتن توسعة معنایی التفات، ضمن ارائة تعریفی نو برای این شگرد ادبی، تصویری روشن از گونه های مختلف آن ارائه دهد؛ سپس در کنار فواید سنتی مطرح در کتاب های بلاغی، به کارکرد های جدیدی، همچون آشنایی زدایی، هنجار گریزی، افزایش انسجام متن، ایجاد ابهام هنری و... نیز اشاره کند. حاصل تحقیق نشان می دهد که بدیع سنتی با رویکرد های فرسودة خود، دیگر توان پاسخ گویی به نیازهای متون ادبی معاصر را ندارد. از این رو، ضرورت بازنگری همه جانبه و نقد و تحلیل آرایه های بدیعی از جمله صنعت التفات کاملاً احساس می شود.
روند تاریخی و بازنگری معنایی التفات بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التفات یکی از شگرد ها و آرایه های ادبی است که با در هم شکستن روال معمول کلام، نقش بسیار مؤثّری در بیداری و جذب مخاطب دارد. این صنعت در بیشتر کتاب های بلاغی عربی و فارسی با عنوان انتقال گوینده از خطاب به غیبت و بر عکس تعریف و انواع محدودی از تغییرات و وا گردانی ها برای آن برشمرده شده است که هریک از این انواع را در یکی از حوزه های بلاغت (معانی و بدیع) و دستور میتوان بررسی کرد. این مقاله کوشیده است، ضمن بررسی روند تاریخی آرایه التفات در کتب بلاغی، با در نظر گرفتن توسعه معنایی آن، تعریفی نو و تصویری روشن از گونه های مختلف التفات ارائه داده، به انواع آن اشاره کند و التفات دستوری را از بلاغی جدا کرده، بر اساس تعریفی توسّعی، یکی از انواع آن را در کنار صورت های خیالی بگذارد که در علم بیان بحث می شوند. پس در کنار فواید سنّتی مطرح در کتابهای بلاغی برای التفات، به کارکرد های جدیدی همچون انسجام متن، ابهام هنری، آفرینش کلام ادبی و... پرداخته است. این کارکرد ها نشان از آن دارد که بدیع سنّتی با رویکردهای فرسوده خود دیگر توان پاسخ گویی به نیازهای متون ادبی معاصر را ندارد. از این رو، ضرورت بازنگری همه جانبه و نقد و تحلیل آرایه های بدیعی از جمله صنعت التفات کاملاً احساس می شود
رویکردی نوین به فرآیند واژه گزینی در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان از دیرباز تاکنون دارای جایگاهی غیرقابل انکار در گفتار بوده اند و در دوره معاصر نیز واژه سازی و واژه گزینی از یک سو از فرآیندهای برتر برابریابی واژگانی جهت برون رفت از چالش کمبود واژگان به شمار می روند به ویژه در کشورهای عربی زبان و فارسی زبان و از دیگر سوی به عنوان برجسته ترین بستر برنامه ریزی زبان، موردتوجه زبان پژوهان قرار دارند. هدف از نگارش جستار پیش رو، بررسی و مطالعه متون علمی و خبری زبان عربی در دوره معاصر با به کارگیری روش توصیفیِ کاربردنگر می باشد و تلاش دارد تا در گستره واژه گزینی و اصطلاح یابی به خوانش متون کلاسیک زبان عربی با تأکید بر متون شعری دوره جاهلی و تطبیق معنای کاربردی واژگان آن ها با تمرکز بر متن های علمی و خبری معاصر بپردازد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بسیاری از واژگان موجود در متون ادبی کلاسیک در دوره معاصر به عنوان برابرنهاده های واژگان صنعت و مدرنیسم بیشتر در متون غیرادبی به کار گرفته می شوند؛ همچنین برآیند نهایی این پژوهش، حکایت از آن دارد که نظر به اشتقاقی بودن زبان عربی، شیوه های برابریابی واژگانی این زبان در حال حاضر به ترتیبِ میزان کاربردِ گویشوران عبارت اند از: واژه سازی، واژه گزینی با غلبه توسعه معنایی و مجاز امّا شیوه ها ی ترجمه وام واژه و سرواژه سازی در میان گویشوران معاصر عرب به تقلید از زبان انگلیسی صرفاً در راستای اختصار و در تعابیر و اصطلاحاتِ دارای اطناب کاربرد دارد.
الفاظ و معانی عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ارتباط وثیق میان «لفظ» و «معنا» موجب می شود تا ذهن آدمی به سرعت از لفظ به معنا منتقل گردد و از این طریق انتقال معانی صورت گیرد. خاستگاه و ماهیت این ارتباط و گونه دلالت لفظ بر معنا، همواره مورد توجه بوده و اندیشمندان فراوانی را در هریک از حوزه های زبان شناسی، فلسفه زبان، روان شناسی، منطق، اصول و عرفان به خود مشغول داشته است.
در عرفان اسلامی نیز، از جمله مباحث زیربنایی و مهم، مباحث مربوط به زبان عرفان و به طور خاص بحث الفاظ و معانی عرفانی و رابطه میان لفظ و معنا، به ویژه در «نمادهای تصویری» عرفانی است. این بحث، هم برای علاقه مندان به مباحث نظری عرفان، هم برای اهل راه و سلوک و هم برای عرفان پژوهان، دارای اهمیت و بر مباحث بسیاری، مستقیم یا غیر مستقیم، اثرگذار می باشد.
ذکر این نکته ضروری است که تفاوت های ماهوی عرفان با سایر دانش های مبتنی بر حس و عقل موجب تفاوت های فراوانی در وضع و دلالت الفاظ و نیز بحث های پیرامونی آن، همچون حقیقت و مجاز و ... شده است که عدم توجه به این تفاوت ها، ریشه بسیاری از بدفهمی ها و مخالفت ها با عرفان بوده است. این نوشته بر آن است تا با بهره گیری از مبانی و کلمات اهل معرفت، به ویژه با تأکید بر اندیشه های دو حکیم و عارف جامع نگر معاصر؛ حضرت امام خمینی و آیت الله جوادی آملی، به سهم خویش، تصویری منسجم و سامانمند به این بحث مهم عرفانی ارائه دهد.
بازشناسی مفهوم توسعه معنایی (بررسی موردی: توسعه معنایی در آیه 127 سوره اعراف و چالش های ترجمه و تفسیر آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۹ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
207-228
حوزه های تخصصی:
قاعده « توسعه معنایی » از قواعد مربوط به مباحث الفاظ و ظاهراً مبحثی جدید و متفاوت با قواعد مشابه است که در موارد زیادی میان آن ها خلط می شود. مراد از « توسعه معنایی » ، چندمعنایی به مفهوم دلالت لفظ بر چند معنا در عرض یکدیگر نیست؛ بلکه مراد، شمول و توسعه لفظ بر معانی در طول همان اصل معنایی اولیه خویش است. این ظرفیت زبانی در دوره قبل از ظهور اسلام نیز وجود داشت؛ ولی با ظهور اسلام روشن تر گردیده و در فرهنگ اسلامی، واژه ها با این نگاه، گستره و توسعه بیشتری پیدا کرد و مفاهیم جدیدی در زبان قرآن کریم و روایات عرضه شد. لذا اهل بیت(ع) از دو زاویه تفسیری و تعلیمی به ارائه نمونه هایی از توسعه معنایی در روایات تفسیری پرداخته اند. مهم ترین عامل در تشخیص توسعه معنایی در قرآن کریم، سیاق آیه است و با توجه به همین امر است که به نظر می رسد بسیاری از برداشت ها و معادل ها به ویژه در ترجمه های قرآن، معادل های دقیقی نبوده و در مواردی نیز نادرست باشد. به عنوان نمونه تفاوت فضای آیه 127 سوره اعراف و آیه 4 سوره قصص، نیازمند قبول توسعه معنایی در آیه سوره اعراف است که بیشتر مفسرین و مترجمین به جهت مشابهت این آیات، سیاق را نادیده گرفته و چنین توسعه معنایی را برداشت نکرده اند و سعی کرده اند تا در تبیین تفاوت دو سیاق، دست به توجیهاتی بزنند اما در توسعه معنایی این آیه شریفه، « قتل » به معنای کشتن روح تفکر و اندیشه در انسان و « استحیاء » نیز به معنای از میان بردن حیا (حیاربایی) از زنان درجامعه است.
بررسی تطبیقی ادله نظریه «توسعه معنایی الفاظ قرآن» از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه توسعه معنایی الفاظ قرآن که به دیدگاه «روح معنا» معروف شده، بهواسطه تجرید امور مادی و حسی، چنان معنای وسیعی به لفظ میبخشد که بسیاری از استعمالات معقول و غیرمحسوس آن را نیز حقیقت میشمارد. غفلت از بررسی ادله این نظریه، موجب سوء فهمهای متعددی از سوی پژوهشگران گردیده است. در این مقاله ادله دو تن از بزرگترین مطرحکنندگان نظریه، یعنی فیض و علامه طباطبایی بررسی گردیده است. هیچکدام از این دو اندیشمند این نظریه را به ممنوعیت استعمال مجاز در قرآن و یا تطابق عوالم مستند ننمودهاند. هردو اندیشمند باوجود تفاوت در بیان نظریه و دلایل مطروحه، در استناد این نظریه به ادله عقلی و ظواهر برخی متون آیات و روایات اشتراک دارند. از استدلال بیانشده توسط ایشان معلوم میگردد این نظریه تنها در برخی الفاظ بهکاررفته در آیات و روایات جاری است و اشکالاتی که برخی بهزعم اجرای این نظریه در تمامی الفاظ مطرح نمودهاند، موجه نخواهد بود.
واکاوی توسعه معنایی در آیه «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۴۱-۱۶۲
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم که از جانب خدای حکیم نازل شده، درصورت دارا بودن ویژگی فرازمانی و فرامکانی، قابلیّت بهره گیری برای عموم مخاطبان در همه اعصار و امصار را خواهد داشت. این قابلیت در گرو توسعه و تعمیم دلالت ها و معانی آیات قرآن کریم است. بدین سان، لازمه دریافت هرچه بیشتر پیام های قرآن و محروم نشدن از مضامین نو به نو آن، پذیرش مقوله توسعه معنایی آیات قرآن است. فرایند و عوامل توسعه معنایی آیات قرآن کریم گاهی برخاسته و به مدد خود الفاظ آیات است و گاه از رهگذر متون یا علوم و دانستنی های دیگر. در این راستا، پژوهش حاضر به بازکاوی عوامل و اسباب توسعه معنایی در آیه: «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَها» پرداخته است. نتیجه به دست آمده در این پژوهش،که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، بیانگر آن است که عوامل درون متنی، مانند: معنای دقیق و جامع «تَجْرِی» معانی حرف «لام» در «لِمُسْتَقَرٍّ» معنای ریشه «مُسْتَقَرٍّ» و صیغه «مُسْتَقَرٍّ» و عوامل برون متنی، مانند: دانش نجوم و هیئت جدید، موجب توسعه در مفهوم و دلالت آیه مورد بحث شده است.
بررسی تفسیری کم کاری در قرآن کریم با تکیه بر توسعه معنایی «تطفیف» و «بخس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
۲۰۲-۱۸۵
کم کاری از معضلات اجتماعی است که هر چند با این عنوان در آیات قرآن مجید مطرح نشده است، اما با سازوکارهای مختلف می توان احکام و معارف مرتبط با آن را از قرآن کریم استخراج نمود. قرآن کریم با طرح واژگانی نظیر: «تطفیف»، «بخس»، «کیل» و «وزن» به معضل کم فروشی تصریح کرده و عواقب شوم آن را در آیات مختلفی بیان نموده است. در مقاله حاضر با رویکردی به معناشناسی واژگان مزبور و توجه به مباحثی نظیر: «تنقیح مناط»، «الغای خصوصیت» و «مستقلات عقلیه» توسعه ای در معنای تطفیف و بخس مطرح شده است. تعمیم مزبور به کمک دسته بندی آیات قرآن کریم، در چهار دسته: آیات تصریح کننده به عنوان تطفیف و بخس؛ آیات ناظر به قوانین سنجش؛ آیات آمره به احسان و درستکاری و آیات عام و فراگیر، مدلل گشته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که به لحاظ لغوی تطفیف و بخس اختصاصی به کم فروشی نداشته و کم کاری نیز می تواند ذیل عناوین مزبور درج گردد.