مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مداخله شناختی رفتاری
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان های شناختی رفتاری فردی و گروهی در کاهش نشانگان روان شناختی زندانیان رجایی شهر و ارتقاء سطح وضعیت روان شناختی آنان بود. بدین منظور 180 نفر از زندانیان مرد زندان رجایی شهر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظامدار انتخاب و در سه گروه تصادفی (گروهِ درمان ترکیبی، گروهِ درمان فردی و گروهِ کنترل) با حجم مساوی (60 نفر) قرار گرفتند. با بهر ه گیری از آزمون های GHQ-28 و SCL-90-R و مصاحبه تشخیصی توسط روان پزشک، وضعیت روان شناختی شرکت کنندگان اندازه گیری شد. تحلیل واریانس چندمتغیری انجام یافته روی داده ها نشان داد اثربخشی درمان ترکیبی و فردی بیشتر از گروه کنترل است. پیگیری این گروه از افراد پس از آزادی حدود دوازده ماه، هیچ گونه بازگشتی را در گروه های درمانی ترکیبی و فردی نشان نداد؛ درحالی که در گروه کنترل حدود 15 درصد بازگشت مشاهده شد. این مداخله ها با جایگزین کردن الگوهای سازگاری رفتاری و شناختی در فرد، به وی امکان می دهد که از خزانه رفتاری گسترده تر و مناسب تر در مواجهه با موقعیت برخوردار باشد و در واکنش به مسائل با برنامه ریزی و آینده نگری عمل کند. بنابراین، با استفاده از مداخلات روان شناختی به ویژه مداخلات گروهی می توان از مشکلات روان شناختی زندانیان کاسته و از بازگشت مجدد آنها به زندان جلوگیری کرد.
اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری متمرکز بر والد- کودک بر مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده جسمی و شیوه های والدینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری متمرکز بر والد-کودک بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان آزاردیده جسمی و بهبود رفتارهای والدینی است. 28 کودک 7 تا 9 سال از انجمن حمایت از کودکان کار شهر تهران و مادران آن ها به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. 15 زوج مادر و کودک در گروه مداخله متمرکز بر والد-کودک و 13 مادر در گروه مداخله متمرکز بر والد جایگزین شدند. بسته درمان شناختی-رفتاری ترکیبی والد-کودک در طول 5 جلسه به مادران و 8 جلسه به کودکان عرضه شد. پس از پایان مداخله، پس آزمون و پس از دو ماه، پیگیری انجام شد. ابزارها شامل فهرست رفتاری کودک (آشنباخ، 1991)، پرسشنامه والدگری آلاباما (فریک، 1991) و پرسشنامه ظرفیت کودک آزاری (میلنر، 1986) بود. نتایج تحلیل واریانس آمیخته حاکی از آن بود که مداخله شناختی-رفتاری در کاهش مشکلات درونی سازی و برونی سازی مؤثر بوده است. در زیرمقیاس های رفتارهای والدینی نیز فقر نظارت و تنبیه بدنی کاهش یافت، اما ظرفیت کودک آزاری تغییر معناداری نشان نداد. همچنین از لحاظ اثربخشی مداخله روی متغیرهای مشکلات رفتاری، رفتارهای والدینی و ظرفیت کودک آزاری میان دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد، که نشان دهنده نقش اصلی مادران در مداخله های کودک آزاری است. نتایج این پژوهش با روشن تر ساختن نقش کودک و والد در حیطه مداخله های کودک آزاری، در موقعیت های بالینی و برای کاهش این پدیده کاربرد خواهد داشت.
اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری بر طرحواره های هیجانی و کیفیت زندگی بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1422-1403
حوزه های تخصصی:
زمینه: سندرم روده تحریک پذیر، یک اختلال عملکردی دستگاه گوارش است که عوامل روانشناختی از جمله اضطراب و هیجانات منفی، در تحریک و تشدید آن نقش بسزایی دارند و بر کیفیت زندگی این بیماران تأثیر می گذارد. اما آیا مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری می تواند بر بهبود طرحواره های هیجانی و کیفیت زندگی بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر کمک کند؟ هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری بر طرحواره های هیجانی و کیفیت زندگی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون / پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری، بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر شهر تهران بود. 60 نفر بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (20 نفره) قرار گرفتند. گروه های آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای مداخلات شناختی رفتاری (داگاس و رابی چاوود، 2007) و پذیرش و تعهد (آیفرت و فورثایث، 1396) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های کیفیت زندگی بیماران سندرم روده تحریک پذیر پاتریک و دروسمان (1998) و پرسشنامه طرحواره های هیجانی جیانگ و همکاران (2019) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: هر دو مداخله اثر معناداری بر بهبود کیفیت زندگی بیماران سندرم روده تحریک پذیر و طرحواره های هیجانی داشت (0/01 (P< و این اثر در طول دوره پیگیری پایدار بود (0/01 (P< . همچنین، بین دو درمان از نظر میزان اثربخشی تفاوت معنی داری مشاهده نشد و هر دو درمان به یک میزان اثربخش است. نتیجه گیری: هر یک از مداخله های شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله مؤثر، می تواند در مراکز درمانی و بهداشتی در جهت بهبود کیفیت زندگی و اصلاح طرحواره های هیجانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر به کار برده شود.
اثربخشی درمان ترکیبی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده، تنظیم هیجان شناختی و فشار خون بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
159 - 167
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جهان بیماری های مزمن پزشکی هستند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی رویکرد ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی بر درماندگی آموخته شده و تنظیم شناختی هیجان و فشارخون بیماران کرونر قلبی بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران قلبی مراجعه کننده به مطب تخصصی قلب و عروق در شهر مشهد بود که از بین آنها حداقل 30 نفر و برای هر گروه 15 نفر از بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر قلبی ، در نیمه اول سال 1400 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱)، پرسشنامه درماندگی آموخته شده کوینلس و نیلسون (1388)، اندازه گیری فشارخون توسط دستگاه دیجیتال 44 BEURER-B استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه های مزبور با استفاده از نرم افزار 26 SPSS به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. در همین راستا از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از اثر بخشی روش ترکیبی درمان شناختی- رفتاری و ذهن آگاهی بر سه متغیر موردنظر است (05/0> P). مؤلفه های درماندگی آموخته شده، تنظیم شناختی هیجان و فشارخون به صورت ناکارآمد می توانند زمینه ساز و تداوم بخش بیماری قلبی باشند. لذا در کنار دارودرمانی می توان از مداخله ترکیبی شناختی رفتاری و ذهن آگاهی جهت جلوگیری از عود این بیماری مزمن استفاده کرد.
اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی - رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی بر تیپ شخصیتی D و کیفیت خواب بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۵۰-۱۸۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: سندرم روده تحریک پذیر، یک اختلال عملکردی دستگاه گوارش و یکی از شایع ترین علت های دردهای مزمن شکمی است که بر کیفیت خواب این بیماران تأثیر می گذارد. اما آیا مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند بر بهبود تیپ شخصیتی D و کیفیت خواب بیماران با سندرم روده تحریک پذیر دارای اختلال اضطراب فراگیر کمک کند؟ هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی بر تیپ شخصیت D و کیفیت خواب بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر بود. روش: این مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، تمامی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر شهر تهران در سال 1398-99 بود. 60 نفر بیمار به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (20 نفره) قرار گرفتند. گروه های آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای مداخلات شناختی رفتاری (داگاس و رابی چاوود، 2007) و پذیرش و تعهد (آیفرت و فورثایث، 1396) را دریافت کردند و گروه گواه در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه های کیفیت خواب پیتزبورک (1989) و پرسشنامه تیپ شخصیت D دنولت (2005) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله اثر معناداری بر بهبود کیفیت خواب بیماران سندرم روده تحریک پذیر و تیپ شخصیت D داشتند (0/01 >P) و در طول دوره پیگیری، هر دو مداخله شناختی رفتاری و اکت بر کیفیت خواب و مداخله اکت بر تیپ شخصیتی D دارای پایداری اثر بودند (0/01<P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر یک از مداخله های شناختی - رفتاری و پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله مؤثر، می تواند در مراکز درمانی و بهداشتی در جهت بهبود کیفیت خواب و اصلاح ویژگی های شخصیت D بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر با سندرم روده تحریک پذیر به کار برده شود. همسران شهید و جانباز مطرح باشد و لذا آگاهی و استفاده از این روش جهت بهبود احساس معنای زندگی می تواند کمک کننده باشد.
مقایسه اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران سرطانی جراحی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل های مداخله شناختی رفتاری هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کاهش علایم اضطراب امتحان و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب امتحان گونه ای ازاضطراب بوده که درموقعیت ارزشیابی یا حل مساله بروزنموده، باعث افت توانایی،کاهش عملکرد مطلوب واخلال در کیفیت زندگی فردگردیده است.هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کاهش علایم اضطراب امتحان و بهبود کیفیت زندگی دانش آموزان بود.یعنی یک مطالعه تجربی وکاربردی ؛از نوع پیش آزمون ، پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه توأم با گروه کنترل بکار رفته که از بین دانش آموزان پسردوره اول متوسطه بخش چنارشاهیجان از توابع استان فارس،50 نفر دارای اختلال اضطراب امتحان بصورت تصادفی، در دو گروه آزمایشی وکنترل قرار گرفته است.ابزار جمع آوری داده ها ؛یکی پرسشنامه اضطراب امتحان فریدمن وجاکوب و دیگری پرسشنامه فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی ،دارای روایی وپایایی لازم جهت انجام پژوهش بود.پروتکول درمانی، استفاده از تکنیک های درمان شناختی رفتاری ویلدرموت در مدت 9 جلسه یک و نیم ساعته هفتگی بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرنی از طریق نرم افزار کامپیوتری spss22، تجزیه و تحلیل گشته است.نتایج یافته ها نشان داد که این مداخله روانشناختی در پس آزمون و پیگیری منجر به کاهش علایم اضطراب امتحان دانش آموزان درسه بعد؛ تحقیر اجتماعی ،خطای شناختی وتنیدگی گشته و کیفیت زندگی آنها را نیزبهبود بخشیده است. درنتیجه این روش می تواند در آینده بخشی از درمان اضطراب بوده ودر ارتقاء کیفیت زندگی افراد نیز موثر باشد.
بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
49 - 60
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصب شناختی می باشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز می کند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص می کند که مداخله شناختی رفتاری بر آماج های درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.