پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر نظریه ی فعالیتبر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر انجام شد. جامعه ی پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم و پنجم ابتدایی شهر مشهد که در سال تحصیلی 90-89 مشغول به تحصیل بودند. نمونه ی آماری پژوهش شامل 40 تن از دانش آموزان بود که براساس پرسشنامه ی سبک اسناد (CASQ) (سلیگمن و همکاران، 1999) به عنوان درمانده ی آموخته شده تشخیص داده شدند. روش پژوهش آزمایشی است. لذا، افراد نمونه ی آماری به طور تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. سپس، آزمون عملکرد تحصیلی معلم- ساخته که شامل 30 سؤال چهار گزینه ای از دروس ریاضیات و علوم تجربی بود به عنوان پیش آزمون در بین دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تحلیل آماری نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد. آنگاه به گروه آزمایش براساس نظریه ی فعالیت به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای آموزش داده شد. از بازی های رایانه ای به عنوان شاخص نظریه ی فعالیت استفاده گردید. در پایان، از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوواریانس و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و گروه کنترل در سطح 05/0 تفاوت معناداری وجود دارد. به بیان دیگر، دانش آموزانی که بر اساس نظریه فعالیت آموزش دیده بودند، عملکرد تحصیلی بهتری در مقایسه با دانش آموزان گروه کنترل داشتند. این نتایج کاربردهایی برای آموزش و یادگیری اثربخش دارد که در این مقاله به آنها پرداخته می شود.