مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
روسیه
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
305 - 327
حوزههای تخصصی:
تراژدی از دست رفتن عظمت دوره ی تزاری و ابرقدرتی شوروی را می توان یکی از معدود نقاط اشتراک طیف های فعال در روند های سیاسی و اجتماعی در فدراسیون روسیه دانست. این احساس در قالب آرمان تبدیل روسیه به یک قدرت بزرگ، نمود مشهودی داشته است و خصوصاً در گفتمان متأخر سیاست خارجی روسیه که به نام اوراسیاگرایی پوتین شناخته می شود و به صورت ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری پوتین و از سال 2012 تا کنون دنبال می شود، شدت بیشتری گرفته است. بر این اساس، جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین ارتقا یافته و به دنبال آن حمایت ها و همکاری های هسته ای روسیه با جمهوری اسلامی ایران فزونی یافته است، هر چند رفتار روسیه در این موضوع دارای تعارض و پارادوکسیکال بوده است. این پژوهش به دنبال آزمون این دیدگاه، بر اساس این سوأل است که جایگاه روسیه در ساختار قدرت جهانی، چه تأثیری بر مسأله ی هسته ای ایران داشته است؟ یافته های این پژوهش که به روش کار توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تاریخی صورت گرفته، نشان می دهد که تأثیر روسیه در این خصوص بر اساس گفتمان های سیاست خارجی اش، از طیف غرب گرایی به طیف اوراسیاگرایی پوتین میل پیدا نموده و به تبع آن تأثیرات جایگاه روسیه بر مسأله هسته ای ایران، نمود بیشتری پیدا نموده است.
ترتیبات امنیتی ناظر بر قفقاز جنوبی (فرصت ها و چالش های آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال ۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۸
57 - 89
حوزههای تخصصی:
قفقاز جنوبی به عنوان جنوب شرقی ترین منطقه اروپا، از بعد ژئوپلتیکی و ژئواکونومیک برای اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سایر کنشگران منطقه ای از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد. این منطقه در یکی دو سال اخیر، کانون تحولات مهم امنیتی بوده که تهدیدات و فرصت های بالقوه و بالفعلی را برای ج.ا.ایران ایجاد نموده است. لذا پایش تحولات مذکور، شناسایی و تحلیل بازیگران اصلی و پیش بینی آینده های پیش روی منطقه امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی سناریوهای ناظر بر ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی با تمرکز بر بحران اوکراین و با روش شناسی مرکب آینده پژوهی صورت گرفته است. در این راستا ضمن انجام مطالعات اسنادی و بهره-برداری از دانش ضمنی خبرگان موضوع، تعداد 7 کنشگر اصلی منطقه ای و 3 کنشگر اصلی فرامنطقه ای شناسایی و سپس با منطق ماتریس اثرات متقاطع، تعداد 10 متغیر اولویت دار شناسایی شد و سپس در محیط نرم افزار میک مک میزان اثرات مستقیم و غیرمستقیم آنها محاسبه گردید و در مرحله نهایی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است از تعداد 10 بازیگر مهم منطقه ای و فرامنطقه ای، دو کشور ترکیه و جمهوری آذربایجان به عنوان عناصر کلیدی و کشور روسیه به عنوان پیشران در معادلات امنیتی منطقه قفقاز جنوبی ایفای نقش خواهند کرد. در پایان تعداد دو سناریو بر مبنای نوع و نحوه عمل بازیگر پیشران منطقه یعنی روسیه ارائه و ترتیبات امنیتی منطقه براساس آن ترسیم و در بخش پایانی ضمن تشریح فرصت ها و چالش های پیش رو، توصیه هایی برای ج.ا.ایران ارائه گردید.
سیاست های روسیه تزاری در حوزه زنان و خانواده در آسیای مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسیای مرکزی در قرن19 زیر سیطره روسیه تزاری درآمد. در نیم قرن غلبه روسیه پیشاشوروی بر این سرزمین، سیاست روسی سازی به منظور سازگاری متصرفات جدید با امپراتوری، در حوزه های گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اجرا شد. آنچه در جنبه های گوناگون تغییر، به عنوان یک ابهام مطرح می شود، نبود تغییر معنادار زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده در این دوران است. پرسش نویسندگان این است که: چرا با وجود تغییرهای گسترده در این دوره، زندگی زنان و مناسبات نهاد خانواده ثبات نسبی داشت؟ فرضیه پژوهش این است که امپراتوری تزاری به عنوان یک قدرت شرقی، دیرهنگام زیر تأثیر جریان نوگرایی غربی قرار گرفت و به دلیل تداوم مؤلفه های فرهنگی جهان سنّت، در جامعه خود نیز در حوزه زنان متفاوت از اروپا رفتار کرده است. برای یافتن پاسخ، ضمن یافتن شاخص های شکل گرفتن یا شکل نگرفتن تغییر از نظریه «تغییر اجتماعی گی روشه»، روش پژوهش کیفی انتخاب شد؛ با استفاد از این روش، با بهره گیری از رویکرد تحلیل تاریخی و با شیوه گردآوری داده ها از اسناد تاریخی، پاسخ مسأله را در مؤلّفه های فرهنگی و تمدّنی روسیه جست وجو کردیم. آنچه در نتیجه این پژوهش به پاسخ آغازین و فرضیه افزوده شد این است که غلبه گفتمان سنّتی نسبت به زنان و واگرایی دو جریان غربگرا و اسلاوگرا موجب ناهماهنگی شده بود. بنابراین برخلاف دیگر زمینه ها در این بخش تغییرهای پایدار و گسترده رخ نداد.
الگوی مدیریت اختلاف های قدرت های بزرگ در قرن بیست ویکم: از موازنه قوای مشارکتی تا موازنه قوای رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنسرت قوا به دلیل نقشی که در حفظ صلح و دوری از جنگ میان قدرت های بزرگ اروپایی در قرن نوزدهم داشت، همواره به عنوان روشی جذاب در حکمرانی جهانی مطرح بوده است. در قرن بیست ویکم، بروز برخی از مشکلات و تنش میان قدرت های بزرگ و به ویژه بحران و جنگ اوکراین در سال های 2014 و 2022، تغییرهای ساختاری و هنجاری در نظام بین الملل، مشکلات محیط زیستی و مانند آن، موجب شد برخی پژوهشگران دوباره به این روش حکمرانی توجه کنند. در این نوشتار با روش پژوهش کیفی و با کمک نمونه پژوهی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین رویکرد نظری موازنه قوای رقابتی و مشارکتی هدلی بول و دیدگاه بنجامین میلر، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پس از بحران و جنگ اوکراین برای مدیریت تنش و اختلاف در میان قدرت های بزرگ، می توان امکانی برای تشکیل کنسرت قوا مانند قرن نوزدهم تصور کرد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که دلایل ساختاری، هنجاری، ایدئولوژیک، شناختی، برداشت ها و جهان بینی های متعارض هرکدام از طرف ها و بی توجهی به حوزه نفوذ، امکان اندکی برای موازنه قوای مشارکتی(کنسرت قوا) گذاشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بعد از تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022، با بازگشت رقابت های ژئوپلیتیکی و حاکم شدن فضای واقع گرایی، موازنه قوای رقابتی، الگوی کنونی حاکم در نظام بین الملل در میان قدرت های بزرگ و به ویژه در میان روسیه، چین و آمریکا شده است. بر این اساس، امکان تشکیل کنسرت قوای مشارکتی مانند قرن نوزدهم، واقع بینانه به نظر نمی رسد.
دوگانگی میان ملی گرایی و جهان وطن گرایی در مارکسیسم و اتحاد شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی، بارها مورد توجه پدران مارکسیسم و نخستین رهبران اتحاد شوروی قرار گرفته اند. رویکرد آن ها به این مفاهیم، همواره یکسان نبوده است و دوگانگی و تناقضی آشکار، در اندیشه و عملشان دیده می شود. این دوگانگی در سراسر دوران حکومت شوروی و در همه جمهوری های آن از جمله جمهوری های آسیای مرکزی، بارها و به شکل های گوناگون نمود داشته است. این پرسش مطرح است که پدران مارکسیسم و نخستین رهبران شوروی، چه نگرشی نسبت به ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی داشته اند و دلیل دوگانگی و تناقض نظری و عملی آن ها به این مفاهیم چه بوده است؟ در پاسخ، این فرضیه طرح می شود که دلیل وجود دوگانگی و تناقض در نگرش بانیان مارکسیسم و نخستین رهبران شوروی نسبت به ملت، ملی گرایی و جهان وطن گرایی، کاربرد ابزاریِ ملت و ملی گرایی برای دست یابی به هدف های ایدئولوژیک، مانند جهان وطن گرایی بوده است. رویکرد پژوهشی این نوشتار، کیفی و مبتنی بر روش کنشِ گفتاری کوئنتین اسکینر است و داده های آن از اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند. یافته این نوشتار این است که هدف اصلی اندیشمندانِ مارکسی متقدم، تحقق آرمان های مارکسیسم از جمله جهان وطن گرایی بوده است. ایشان، ملت و ملی گرایی را به عنوان ابزار هایی در این راه به کار می بردند. دوره زمانی نوشتار، از سال 1848، زمان انتشار بیانیه کمونیستی تا سال 1953 زمان مرگ استالین است. شخصیت های مورد بحث، مارکس و انگلس به عنوان پدران مارکسیسم و لنین، تروتسکی و استالین به عنوان نخستین رهبران اتحاد شوروی هستند.
رقابت راهبردی روسیه و آمریکا: ابعاد و پیامدهای بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رقابت روسیه و آمریکا در دو دهه گذشته و از زمان روی کارآمدن ولادیمیر پوتین، روند فزاینده ای یافته و از سال 2014 و در پرتو بحران اوکراین به بزرگ ترین مسئله راهبردی جهانی تبدیل شده است. جنگ سال 2022، این رقابت ها را تا حد زیادی بازگشت ناپذیر و چشم انداز صلح و ثبات بین المللی را برای آینده ای طولانی مبهم کرده است. مسئله اصلی این نوشتار، مشکلات برخاسته از روابط موجود آمریکا و روسیه و دشواری های آن برای صلح و امنیت بین المللی است. این پرسش مطرح است که رقابت روسیه با آمریکا در مسائل راهبردی، چه پیامدهای بین المللی مهمی دارد؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که رقابت های روسیه با آمریکا در مسائل راهبردی به هجومی ترشدن سیاست خارجی روسیه تا مرز یک جنگ بزرگ اروپایی و پیگیری یک سیاست شرق گرایانه تر منجر شده است و چنانچه این روند تداوم یابد و ساختارهای باقی مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد مانند نظام ملل متحد و نظام کنترل تسلیحات راهبردی یا ثبات راهبردی جهانی نیز از میان برود، جهان با بحرانی بسیار بزرگ و هرج ومرج گسترده روبه رو می شود. رویکرد نظری مورد توجه در اینجا، واقع گرایی راهبردی بر اساس مؤلفه های مطرح شده توماس شیلینگ است و از روش تحلیل کیفی با رویکرد تحلیل محتوای داده ها و تحلیل های موجود بهره می بریم. یافته اصلی این پژوهش این است که رقابت اصلی در روابط مسکو و واشینگتن بر سر مفهوم ثبات راهبردی جهانی مبتنی بر همپایگی راهبردی دوران جنگ سرد در دهه های 1960 تا 1980 است که آمریکایی ها از دهه 1990 آن را منکر شده و به تدریج از زیر بار تعهدهای آن خارج شده اند. روسیه نیز برای حفظ این وضعیت در معرض خطر، به نظامی گری و جنگ روی آورده است.
روابط چین و روسیه در حوزه انرژی: از همکاری ناپایدار تا همکاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از بحران اوکراین در سال 2014 و ایجاد گرایش شرقی در سیاست روسیه، همکاری با چین افزایش یافت. این موضوع در حوزه انرژی از یک همکاری ناپایدار پیش از بحران، به مشارکت راهبردی رسیده است. مسئله این است که ادعای راهبردی بودن، چگونه و با چه سازوکارهایی درک پذیر خواهد بود و آیا این مشارکت راهبردی ادامه خواهد یافت و چه پیامدهایی در پی دارد؟ در این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که چگونه مشارکت راهبردی روسیه و چین در حوزه انرژی در سال های اخیر عملیاتی شده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که پیشرفت همکاری های دوجانبه در حوزه انرژی و تقویت رویکرد نگاه به شرق در راهبرد انرژی روسیه، رویکرد چین برای تنوع و امنیت انرژی، ایجاد قراردادهای بلندمدت، خطوط انتقال و سرمایه گذاری ها، مشارکت راهبردی دو کشور را عملیاتی کرده است. روش در این نوشتار کیفی و با استفاده از رویکرد تحلیلی - تبیینی است. در این مطالعه از متن ها، گزارش ها و سندها مربوط به انرژی دو کشور و سازوکارهای عملیاتی کردن راهبرد انرژی آن ها بهره گرفته و از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک و ارزیابی عوامل در سطح سیستم و هم سطح واحد و نیز ژئوپلیتیک انرژی استفاده می کنیم. یافته های این نوشتار نشان می دهد که روسیه و چین به پیشبرد بیشتر گسترش تجارت انرژی ادامه داده، می توانند به ابزارهای بیشتری برای ارتقای دستورکار خود در ایجاد تعادل با ایالات متحد و نیز الگوی مطلوب چندقطبی در جهان دسترسی پیدا کنند.
جایگاه احمدخان دنبلی خویی در سیاست اتحاد اسلام حکومت عثمانی در قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷ (پیاپی ۱۴۷)
135 - 162
حوزههای تخصصی:
طرح اتحاد اسلام، سیاست حکومت عثمانی با همکاری حکام و امرای مسلمان منطقه آذربایجان و داغستان برای مهار نفوذ و توسعه طلبی روس ها در منطقه قفقاز بود. هدف این طرح، ایجاد هماهنگی و اتحاد میان خوانین منطقه به منظور تشکیل قوای مشترک تحت شعار اسلام علیه برنامه های استعماری روسیه بود. عثمانی ها با عنایت به نفوذ و اقتدار احمدخان دنبلی (حک:1200-1176ق/1786-1762م) حاکم خوی در منطقه آذربایجان، علی رغم شیعی مذهب بودن او، وی را عنصری مناسب برای اهداف طرح اتحاد اسلام تشخیص داده و به برقراری ارتباط با او روی آوردند. شناخت نقش و جایگاه احمدخان خویی در سیاست منطقه ای عثمانی و بررسی ابعاد همکاری آن دو از مسائل فراروی این پژوهش است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤالات است: همکاری احمدخان خویی با عثمانی ها در طرح اتحاد اسلام در چه سطحی بود؟ حاکم خوی از همکاری با سیاست منطقه ای عثمانی چه اهدافی داشت؟ این پژوهش بر آن است تا باتکیه بر نسخ خطی فارسی، اسناد آرشیو چاپ عثمانی و منابع تاریخ نگاری عثمانی با رویکرد توصیفی-تحلیلی موضوع مدنظر را واکاوی کند. یافته های پژوهش مؤید آن است سطح همکاری آنان در مقابله با دشمنان اسلام با گذر از سطح تبادل سفرا و مکاتبات، وارد همکاری عملی مشترک اطلاعاتی و نظامی شد. ارتقای جایگاه از سطح حاکم محلی به سطح مدعیان حکومت و شناساندن خود به عنوان حکمران مستقل آذربایجان در فقدان حکومت مقتدر از اهداف حاکم خوی بود.
رفتارشناسی رویکردهای جدید در سیاست خارجی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۴ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
655 - 676
حوزههای تخصصی:
توسعه سریعکشورهای آسیایی پیامدهای مختلفی در برداشته است. موفقیت در پیشبرد سریع توسعه در میان کشورهای آسیایی باعث شده تا این منطقه اولاً به یکی از پویاترین مناطق در اقتصاد جهانی تبدیل شود و ثانیاً به عنوان یک کانون نوظهور ثروت و قدرت در جهان تلقی شود. الزام توسعه اقتصادی این کشورها از یک طرف و دگرگونی های گسترده در نظام بین الملل جهت گیری های جدیدی را به سیاست خارجی این کشورها تحمیل کرده است. نگاهی کوتاه به سیاست خارجی هند طی دو دهه اخیر نشان دهنده تغییرات اساسی در جهت گیری سیاست خارجی آن کشور است که شاید بتوان از آن به عنوان چرخش به راست در سیاست خارجی هند نام برد. نگاهی کوتاه به سیاست خارجی هند طی دو دهه اخیر نشان دهنده تغییرات اساسی در جهت گیری سیاست خارجی آن کشور است که شاید بتوان از آن به عنوان چرخش به راست در سیاست خارجی هند نام برد. هند که از بنیان گذاران جنبش عدم تعهد به شمار می رود و چهار دهه پس از استقلال نگاه به چپ بر سیاست خارجی آن مسلط بود اکنون به شریک استراتژیک ایالات متحده در منطقه و جهان تبدیل شده است. جهت گیری نوین در سیاست خارجی هند آثار متعددی در منطقه دارد. این مقاله درصدد بررسی متغیرهای مؤثر در جهت گیری های نوین سیاست خارجی هند است.
کنش احتمالی روسیه در مقابل تهدید حمله نظامی آمریکا به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
897 - 926
حوزههای تخصصی:
نزدیک به یک دهه است سایه تهدید حمله نظامی احتمالی آمریکا به ایران بر سر منطقه حساس و ناپایدار خلیج فارس و خاورمیانه سنگینی می کند. صرف نظر از واقعی یا غیرواقعی بودن این گونه تهدیدها، در سیاست بین الملل معمولاً بلوف جدی فرض شده و برای مقابله با آن نیز آمادگی لازم ایجاد می شود. هر دو رئیس جمهوری اخیر آمریکا؛ جرج بوش و باراک اوباما، بر گزینه نظامی علیه ایران به عنوان آخرین حربه تأکید کرده و گفته اند "همه گزینه ها بر روی میز قرار دارد". باتوجه به چنین تهدیدهایی و در حالی که در شرایط کنونی نظام بین الملل، قدرت بزرگ دیگری برای ایجاد موازنه و ممانعت از چنین اقدام احتمالی آمریکا علیه ایران وجود ندارد، نقش بازدارنده روسیه را چگونه می توان تبیین نمود؟ آیا اصولاً روسیه برای روابط خود با ایران تا آن اندازه اهمیت قائل است که بخواهد مانع حمله نظامی آمریکا شود؟ آیا اصولاً در چارچوب معادلات استراتژیک روسیه با آمریکا و در اولویت های سیاست خارجی روسیه جایی برای مقابله با آمریکا تا حد ممانعت از جنگ وجود دارد؟ باعنایت به این موضوعات ازجمله تهدید آمریکا به حمله نظامی به ایران و اهمیت همکاری های ایران و روسیه از یک سو، و "دیپلماسی اقتضاسنجی" روسیه از سوی دیگر، فرض اولیه این نوشتار این است که روسیه متحد قابل اعتمادی برای ایران نیست. رفتارهای گذشته روسیه در قبال سایر متحدین آن کشور و نیز الگوی رفتاری روسیه در قبال تحریم های غرب علیه ایران، نشان از این دارد که مسکو رفتارهای متناقضی از خود بروز داده است. این مقاله می کوشد با نگاهی به روند همکاری های روسیه با ایران و آمریکا و سیاست آمریکا نسبت به ایران، نحوه واکنش احتمالی روسیه به تهدید نظامی آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار دهد.
توسعه منابع گازهای رسی و امنیت انرژی اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۶ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
489 - 512
حوزههای تخصصی:
: بازار جهانی گاز طی دهه گذشته با تحولات بزرگی مواجه شده که ناشی از پیشرفت فناوری حفاری افقی و شکاف هیدرولیک است. این اتفاق که به دنبال خود توسعه منابع گاز نامتعارف و به ویژه گاز رسی را به همراه داشته، موجب کاهش قیمت های گاز در بازار آمریکای شمالی و احساس عدم نیاز در آینده نسبت به واردات گاز طبیعی مایع شده در آمریکا شده است. ظرفیت استفاده از این منابع در مناطق دیگر به ویژه اروپا، گمانه زنی ها درباره پیامدهای بهره برداری از گاز رسی بر امنیت انرژی اتحادیه اروپا را سبب شده است. از آنجا که سیاست گذاری انرژی در این اتحادیه بر اساس سه ملاحظه امنیت عرضه، رقابت پذیری و پایداری انرژی انجام می پذیرد، توسعه گاز رسی موجب کاهش وابستگی به واردات گاز از روسیه و کاهش نفوذ آن در اروپا به ویژه اروپای شرقی و مرکزی خواهد شد. همچنین، توسعه گازهای رسی می تواند دستیابی به اهداف ترسیم شده در نقشه راه 2050 انرژی را تسهیل سازد. اما توسعه این منابع با موانعی روبروست که به اثر گذاری آن ماهیت تکوینی، شرطی و تدریجی می بخشد. هدف این مقاله بررسی ابعاد استفاده از گاز رسی بر امنیت انرژی اروپا با استفاده از مطالعات انجام گرقته در کانون های فکری مختلف و بازیگران انرژی اتحادیه اروپاست.
رویکرد بازیگران مؤثر در افغانستان؛ چالشی در برابر مذاکرات صلح با طالبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۶ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
711 - 742
حوزههای تخصصی:
با ورود به دهه دوم جنگ و حضور نیروهای خارجی در افغانستان پس از اکتبر 2001، دو طیف منازعه در افغانستان به این برداشت رسیده اند که تداوم روند نظامی در این کشور بی فایده خواهد بود و جنگ افغانستان نمی تواند یک پیروز نهایی داشته باشد. لذا نیروهای خارجی به انحای مختلف علاقه خود به انتقال روندها از فاز نظامی به فاز سیاسی و مذاکره را ابراز داشته اند. اما در حقیقت، نتایج روند سیاسی نه تنها توسط نیروهای افراط از یک سو و دولت کابل در کنار نیروهای خارجی از سوی دیگر، تعیین نخواهد شد بلکه رویکرد دیگر بازیگران منطقه ای به خصوص ایران، پاکستان، هند، روسیه و چین تعیین کننده خواهد بود. افزایش تعداد بازیگران فرامنطقه ای و پیگیری رویکردهای مختلف، مانعی جدی در روند مذاکرات صلح افغانستان تلقی می گردد. در این مقاله تلاش می شود ضمن توجه به پیشینه مذاکرات صلح در افغانستان، رویکرد بازیگران مختلف در مذاکرات صلح، همچنین تضاد و تضارب آرای مختلف در این عرصه تبیین گردد. فرضیه این مقاله آن است که به رغم برجسته شدن نیاز به مذاکره در بین بازیگران اصلی درگیر در افغانستان، رویکردهای متفاوت و غیرسازنده بازیگران مختلف داخلی و خارجی در این کشور مانعی جدی برای مذاکرات صلح افغانستان محسوب می گردد.
تحلیل ریشه ها و ماهیت بحران اوکراین: تشدید تنش شبه جنگ سرد بین روسیه و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۷ زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸
889 - 918
حوزههای تخصصی:
به دنبال الحاق کریمه به روسیه، بحران داخلی اوکراین و اختلافات آن با مسکو به اوج رسید. گرایش های جدایی طلبانه در مناطق شرقی اوکراین مثل استان های اودسا، لوگانسک، دونتسک و منطقه دونباس شدت یافت. کاخ سفید و نهادهای اروپایی و غربی تا به حال به جز تهدید روسیه و مقامات آن به اعمال تحریم های جدید و سخت تر، اقدام قابل ملاحظه ای برای حل بحران صورت نداده اند. این در حالی است که ادامه بحران کنونی مواضع تندروها در روسیه و اوکراین را تقویت خواهد کرد. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه معتقد است تحریم ها و فشارهای بیشتر علیه کشورش نه تنها کمکی به حل بحران نمی کند، بلکه به تعمیق آن منجر خواهد شد. از یک طرف نگرانی کرملین در حال افزایش است، چرا که غرب با تحریک یکی از متحدین قبلی آن، عملاً منافع و امنیت ملی روسیه را نادیده گرفته و وارد حوزه نفوذ سنتی این کشور شده است. از طرف دیگر واشنگتن و متحدین غربی آن نگران اقتدار مجدد روسیه تحت رهبری ولادیمیر پوتین، افزایش محبوبیت وی در داخل این کشور و تجدید روحیات ملی گرایانه در میان روس های مناطق مختلف فدراسیون روسیه و روس تبارهای ساکن جمهوری های پیشین اتحاد شوروی سابق هستند. حال سئوال اینجاست که آیا تشدید بحران داخلی اوکراین و گسترش دامنه اختلافات آن با مسکو، تداوم توسعه ناتو به سوی مرزهای روسیه، عضویت احتمالی اوکراین در ناتو، برتری جویی آمریکا و واکنش تند مسکو نسبت به واگرایی متحدین قبلی، روابط روسیه با آمریکا و غرب را به سوی بعضی شرایط تنش بار حاکم بر دوره جنگ سرد سوق خواهد داد؟ مقاله زیر به دنبال پاسخی مناسب برای سئوال مذکور این فرضیه را مورد ارزیابی قرار می دهد که: شرایط بحرانی موجود بین روسیه و غرب بر سر اوکراین به وضعیت جنگ سرد سوق نخواهد یافت.
جریانات افراطی و تکفیری در منطقه و راهکارهای مقابله با آنها با توجه به نقش خاورمیانه ای روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
97 - 122
حوزههای تخصصی:
ناآرامی های خاورمیانه که در چند سال گذشته، فضای سیاسی و امنیتی منطقه را ملتهب ساخته است، به سربرآوردن و یا احیاء جریاناتی افراطی و تروریستی، دامن زده است که با ایدئولوژی ستیزه جو و مطلق گرای خود، ثبات و آرامش کشورهای درگیر چالش های سیاسی را به مخاطره افکنده است. افزون بر این، از آنجا که دگرگونی های سیاسی خاورمیانه منافع و امنیت بازیگران دولتی منطقه ای و فرامنطقه ای را درگیر می کند، فعالیت و سرنوشت عوامل مرتبط با این دگرگونی ها از جمله گروه های افراطی را در ارتباط با سیاست های بازیگران دولتی قرار می دهد. در این زمینه مفهوم جنگ نیابتی بین قدرت های رقیب نیز مطرح می شود. یکی از بازیگران ذی نفع و فعال در حوادث منطقه روسیه است. در این میان، شناخت نقش بازیگری چون روسیه در تحولات خاورمیانه اهمیت می یابد. پرسش آن است که انگیزه های روسیه برای ورود به منطقه ناآرام خاورمیانه چیست و این کشور چه نقشی را می تواند در مبارزه با جریانات تکفیری و تروریستی در این منطقه ایفا کند؟ در این نوشتار استدلال می شود که اثبات موقعیت بین المللی خود به منزله قدرتی بزرگ و نیز دور کردن صحنه مواجهه با غرب از مرزهای روسیه، از انگیزه های مسکو در تقویت حضور خود در خاورمیانه است. از این دید، با توجه به رویکرد مسکو به رویدادهای خاورمیانه، می توان مبارزه با گروه های تروریستی را تسهیل کرد و سرکوب جریاناتی مانند داعش را مخرج مشترک سیاست مسکو با بازیگران مختلف منطقه دانست.
عوامل دگرگونی آیین نظامی فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
133 - 159
حوزههای تخصصی:
امنیت ملی در دوره حکومت های پساوستفالیایی از مهم ترین حوزه های موردتوجه به شمار می آید. آیین نظامی، چگونگی شرکت نیروهای نظامی در لشکرکشی ها، عملیات، نبردها و درگیری ها را به طور مختصر بیان می کند. درواقع آیین نظامی، راهنمای اعمال نظامی است و شامل قواعد سریع و تغییرناپذیر نمی شود، بلکه یک چارچوب عمومی برای نیروهای نظامی است که به استاندارد شدن عملیات نظامی و آمادگی نیروها کمک می کند. روسیه در جایگاه وارث امپراتوری شوروی، با توجه به مشکلات بسیاری که در جمهوری های پیرامونی و غرب دارد، آیین نظامی خود را سامان می دهد. این آیین نه تنها در دوران اتحاد شوروی، بلکه پیش از آن هم در این کشور بسیار اهمیت داشته است. تفاوت آیین نظامی پس از فروپاشی شوروی با آیین دوران امپراتوری، این است که انعطاف پذیر شده است و شاهد تغییر ماهیت «سند نظامی» یا «آیین نظامی» فدراسیون روسیه از هنگام انتشار نخستین نسخه رسمی آن، تا جدیدترین نسخه آن هستیم. آیین نظامی روسیه ازجمله سندهای راهبردی مهم در این کشور است که افزون بر جهت گیری های نظامی، نوع نگاه سیاست گذاران این کشور را در مناسبات خارجی نیز بازتاب می دهد. پرسش اصلی این نوشتار این است که عوامل دگرگونی در آیین نظامی فدراسیون روسیه چیست؟ فرضیه نویسندگان این است که عوامل داخلی، منطقه ای و بین المللی سبب دگرگونی در آیین نظامی روسیه شده اند. نویسندگان مقاله، بررسی خود را به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از کتاب ها و مقاله های فارسی و انگلیسی در این زمینه و بهره گیری از اسناد امنیتی روسیه از منابع اینترنتی انجام داده اند.
«استارت 2»؛ از معامله تا مقابله قدرت ها: تعاملات نوین استراتژیک ایالات متحده و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
117 - 145
حوزههای تخصصی:
از جنگ جهانی دوم به بعد، روابط روسیه و امریکا به عنوان دو دولت اصلی سیستم ساز، همواره از مهم ترین موضوعات بین المللی بوده و بیش از هر رابطه دیگری بر نظام بین الملل و روابط سایر دولت ها تأثیر گذاشته است. آثار روابط این دو کشور و مسائل مختلف مربوط به آن در حوزه های گوناگون، می تواند علاوه بر نظام بین الملل به شکل گیری و پایان بحران ها کمک کند؛ ازاین رو می توان گفت بسیاری از مسائلی که در دستورکار نظام بین الملل قرار دارد، به گونه ای به اراده این دو قدرت بزرگ مربوط می شود. اینها ویژگی های ساختاری نظام بین المللی، از زمان جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد و حتی تا کنون بوده اند. انعقاد قراردادهای استارت، یکی از نقاط عطف تعاملات دو کشور در یک دهه اخیر است که تلاش این مقاله پرداختن به ابعاد تأثیر آن بر روابط دو قدرت و نظام بین الملل از زاویه ای متفاوت است. بخشی از مطالعه ابعاد یادشده نیز در گرو بررسی واقعیت های مربوط به توان بازدارندگی ناشی از تسلیحات هسته ای ایالات متحده و روسیه است که به وضوح و به شیوه های گوناگونی مورد استفاده ابزاری و یا اهرم فشار در راستای تعاملات سازنده یا تنش آفرین قرار می گیرد. معاهدات استارت، به ویژه استارت 2 که از سری قراردادهای کاهش تسلیحات اتمی میان روسیه و امریکا است، نقش بسزایی در برقراری دوباره موازنه قدرت و به طور مشخص در تثبیت توان بازدارندگی دو کشور ایفا کرد؛ بنابراین، رویکرد مطالعه در چارچوب واقع گرایانه والتزی که از بعدی ساختاری و کلان به مسئله موازنه میان قدرت های بزرگ می پردازد و نظریه های متعددی را درباره آثار تسلیحات هسته ای در روابط قدرت ها و ساختار بین الملل ارائه کرده است، راهگشا خواهد بود.
همبستگی ایدئولوژیک احزاب پوپولیست اروپا با روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
105 - 136
حوزههای تخصصی:
دولت روسیه جایگاه مهمی نزد احزاب پوپولیست اروپایی دارد و ما در این مقاله بر آنیم تا نشان دهیم که همبستگی ایدئولوژیک این احزاب با روسیه و حاکمان آن دلیل اصلی کسب این جایگاه بوده است. پوپولیسم واژه پیچیده و مناقشه برانگیزی است و تعاریف مختلفی از آن شده که در اینجا در قالب سه دسته کلی مورد اشاره قرار گرفته است و سرانجام در این پژوهش به عنوان یک ایدئولوژی رقیق تعریف شده است. احزاب پوپولیست در اروپا قدمتی دیرینه دارند، با این حال، از اواخر دهه 1980 رشد چشمگیری در سیاست داشته اند و نتایج انتخابات داخلی و پارلمان اروپا موید استقبال از این احزاب می باشد. در ادامه مقاله، با توجه به اینکه توجه این احزاب به روسیه در قالب سیاست خارجی آنها قابل تبیین است، تلاش شده تا موضوعات مهم سیاست خارجی احزاب پوپولیست راست و چپ اروپا و نقاط افتراق و اشتراک آن ها مورد بررسی قرار گیرد. سرانجام در بخش پایانی، فرضیه مقاله مورد آزمون قرار گرفته و شاخص های همبستگی ایدئولوژیک میان احزاب پوپولیست اروپا و روسیه به تفکیک مورد اشاره قرار گرفته است. همبستگی ایدئولوژیک احزاب پوپولیست راست با حاکمان روسیه شامل ارزش های محافظه کارانه اجتماعی، دفاع از حاکمیت ملی، تمرکز قدرت دولتی و رد بین الملل گرایی و مداخله گرایی لیبرالی است. در احزاب پوپولیست چپ اروپا شامل مخالفت با جهانی شدن، مخالفت با نظام سرمایه داری و پیوند نوستالژیک با اتحاد شوروی است. برای مطالعه موردی درباره میزان همبستگی این احزاب با روسیه، بحران اخیر اوکراین و دیدگاه های این احزاب در مورد آن تشریح شده است.
برجام و پسابرجام از دیدگاه حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
51 - 73
حوزههای تخصصی:
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با توافق نهایی وزرای امور خارجه 5+1 و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 23 تیرماه 1394 (14 جولای 2015) به امضا رسید.متعاقب امضای این سند و تنها پس از شش روز، در تاریخ 29 تیرماه 1394 (20 جولای 2015)، قطعنامه 2231 شورای امنیت به تصویب رسید که بر اساس آن، تحریم های قبلی شورای امنیت ملغی شده و کشورهای امضا کننده برجام، موظف به اجرای کامل تعهدات مندرج در آن شدند. بدعهدی های ناشی از عدم حسن نیت طرف های غربی و بویژه آمریکا در ماههای پس از اجرایی شدن برجام و به شکل ملموس تر پس از آغاز ریاست جمهوری ترامپ، در تعارض با حسن نیت در اجرای تعهدات بین المللی برجام بوده و با توجه به تأکید قطعنامه 2231 شورای امنیت بر ضرورت اجرای کامل برجام و خودداری از هرگونه اقدام تضعیف کننده این سند همکاری، اظهارات رئیس جمهور آمریکا و برخی اقدامات انجام شده توسط تیم وی و کنگره این کشور در خصوص برجام، همانگونه که اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی و روسیه نیز بر آن اذعان دارند، تضعیف کننده این سند و مغایر با روح برجام و قطعنامه الزام آور 2231 محسوب می گردد.
قفقاز و چالش های افراط گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
33 - 52
حوزههای تخصصی:
سابقه افراط گرائی در قفقاز به بعد از عصر تزاریسم در روسیه و همچنین پس از استقلال جمهوری های قفقاز جنوبی در اواخر قرن بیستم برمی گردد. در این دوران اتحاد جماهیر شوروی با هرگونه آزادی دینی در منطقه قفقاز مقابله می کرد و همین امر باعث عکس العمل تند مسلمانان بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گردید. به دنبال این تحول، یک خلاء اعتقادی در میان کشورهای حوزه قفقاز ایجاد شد و پس از رفع محدودیت های مذهبی، فرصت مناسبی برای اسلام گرایان جهت ایجاد ارتباط با مسلمانان منطقه از جمله گروه های افراط گرا که در روسیه مستقر بودند فراهم گردید. مشکلات اقتصادی- اجتماعی در جمهوری های شمال قفقاز از جمله بیکاری، کاهش درآمدها، کم سوادی و ناآگاهی نسبت به فرقه وهابیت، موجب نفوذ رادیکالیزم در جوامع قفقاز گردید. این شرایط فضای مناسبی را برای شکل گیری شبه نظامیان جدید در شمال قفقاز به وجود آورد و گروهی از مسلمانان با تفسیری افراطی از اسلام، وارد فعالیت های مبارزاتی شدند. این گروه ها بارها از سوی افراطیون خارجی بخصوص گروه های مستقر در عربستان، سوریه و عراق مورد حمایت قرار گرفته و موفق شدند تفکر منحرف خود را به دیگر مناطق مسلمان نشین روسیه نیز منتقل نمایند. جمهوری آذربایجان به عنوان بخشی از حوزه قفقاز که در مجاورت اسلام گراهای افراطی جمهوری داغستان و چچن قرار دارد، نیز امروز توسعه افراط گرائی فرقه ای و مذهبی را باور کرده است.
این مقاله در مقام تحلیل و بررسی سابقه و چگونگی رشد افراط گرائی و نقش آن در امنیت قفقاز و علت وجودی خشونت و بی ثباتی در منطقه از جمله رشد تهدیدهای تروریستی در روسیه و جمهوری آذربایجان و میزان پذیرش جوامع این منطقه برای همکاری با تروریست ها می باشد.
بررسی تطبیقی سیاست خارجی ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا 2015(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۱ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
109 - 150
حوزههای تخصصی:
حوزه قفقاز جنوبی متشکل از سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری های مذکور، بسیاری از اندیشمندان، این منطقه را در وضعیت خلاء قدرت ارزیابی کردند، به همین دلیل، این حوزه جغرافیایی توجه بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای همچون روسیه، اتحادیه اروپا، آمریکا، ایران و ترکیه را به خود جلب کرده است.
ایران به واسطه تاریخ مشترک با قفقازجنوبی و همچنین جایگاه این منطقه از جهت ارتباط زمینی با فدراسیون روسیه و شمال اروپا، اهمیت زیادی برای این منطقه قائل است. بر پایه واقعیت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک، جمهوری اسلامی ایران نسبت به این منطقه به عنوان مکمل امنیتی و اقتصادی خود حساسیت زیادی نشان داده است.
ترکیه از کشورهایی است که از ابتدای فروپاشی شوروی، نقش اساسی در منطقه قفقاز جنوبی ایفا کرده است. قرار گرفتن قفقازجنوبی در میان دو حوزه نزدیک دریایی (خزر و سیاه) ترکیه، باعث اهمیت مضاعف این منطقه برای این کشور شده است.
سؤال محوری این مقاله بررسی تطبیقی سیاست های ایران و ترکیه در قفقاز جنوبی بر پایه شاخص های مهم تأثیرگذار در معادلات منطقه ای است. در تدوین مقاله با بهره گیری از روش کتابخانه ای، ازاسناد به زبان ترکی برای تبیین دیدگاه های ترکیه استفاده شده است.
علیرغم اینکه فروپاشی شوروی فرصت تاریخی را در اختیار ایران و ترکیه قرار داد تا با برقراری روابط و همکاری های نزدیک سیاست ها و اهداف خود را در قفقاز جنوبی پیش ببرند، اما سیاست توسعه طلبانه ترکیه و سیاست احتیاطی و مدارای ایران برای ایفای نقش در معادلات این منطقه، شرایطی را دامن زد که هر دو کشور توفیق کافی برای تأثیرگذاری در این معادلات را نداشتند؛ هر چند که ترکیه موفقیت بیشتری را در این عرصه کسب کرد. در واقع، قفقاز جنوبی بیشتر به نقطه تلاقی تضارب اهداف ایران و ترکیه از یکسو و آمریکا و روسیه از سوی دیگر تبدیل شد.